♦️وَ الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِیهِ و حلم دهانبند سفیه است،
♦️وَ الْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ و زکات پیروزى، عفو است.
♦️وَ السُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ ودورى و فراموشى کیفر پیمانشکنان است،
♦️وَ الِاسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ و مشورت عین هدایت است،
♦️ وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ و آن کس که به رأى خود قناعت کند خویشتن را به خطر افکنده است،
♦️وَ الصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ و صبر با مصائب مىجنگد،
♦️وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ و جزع و بىتابى به حوادث دردناک زمان کمک مىکند ،
♦️وَ أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى و برترین بىنیازى ترک آرزوهاست،
♦️ وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ و چه بسیار عقلها که در چنگالِ هوا و هوس هاى حاکم بر آنها اسیرند،
♦️ وَ مِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ و حفظ تجربهها بخشى از موفقیت است.
♦️ وَ الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ و دوستى، نوعى خویشاوندى اکتسابى است،
♦️وَ لَا تَأْمَنَنَّ مَلُولاً و به انسانى که ملول و رنجیده خاطر است اعتماد مکن.
🔺دراین حکمت امیرالمومنین ۱۳ جمله کوتاه و پر معنا در باب فضائل اخلاقی بیان میفرمایند.
1⃣الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ بخشش حافظ آبروهاست. انسان همواره دنبال عزیز شدن و با شرافت بودن و آبرومندی است. ولی گاهی مسیر حفظ آبرو را نمیداند وچه بسا به نیت بزرگمنشی و آبرومندی کاری کند که آبرویش را از بین ببرد. از جمله این موارد بحث طمع و جمع آوری مال و بخل است. انسان خیال میکند با جمع کردن مال و انباشت سرمایه به عزت و آبرو میرسد در حالی که حضرت میفرماید حفظ آبرو به بخشش و جود و احسان است.
⭕️بخشش از عواملی است که همه افراد به آن احترام میگذارند و برای آن ارزش قائل اند و شخص کریم و بخشنده حتی در نگاه افراد بخیل و حسود نیز دارای جایگاه و آبروست. همچنان که در چشم مردم ناتوان آبرومند است.
📕مرحوم شوشتری در بهج الصباغه: کَفى بِالْبَخِیلِ عاراً أنّ اسْمَهُ لَمْ یَقَعْ فی حَمْدٍ قَطُّ این عار و ننگ براى بخیل کافى است که هرگز هیچ کس او را نمى ستاید. وَکَفى بِالْجَوادِ مَجْداً أنّ اسْمَهُ لَمْ یَقَعْ فی ذَمٍّ قَطُّ و این مجد و بزرگوارى براى سخاوتمند کافى است که هرگز نام او در مذمتى واقع نمى شود.
📕در جمله ی دیگری علامه شوشتری میفرماید: لا أرُدُّ سائِلاً إمّا هُوَ کَریمٌ اَسُّدُ خَلَّتَهُ اَوْ لَئیمٌ أشْتَری عِرْضی مِنْهُ من هیچ درخواست کننده اى را رد نمى کنم; یا آدم خوب و نیامندى است که نیازمندى اش را برطرف کرده ام و یا انسان لئیم و پستى است که آبرویم را به این وسیله حفظ کرده ام.
❌انفاق از دست دادن نیست، به دست آوردن است. خیال میکند که چیزی را که انفاق کرده از دست داده است ولی حقیقت آن است که انسان با بخشش دارد برای آبروی خود نگهبانانی استخدام میکند که در هر مجلس و محفلی اگر کسی خواست پشت سر او حرفی بزند یا ظلمی روا بدارد این نگهبانان وظیفه خود میدانند از آبروی او محافظت کنند.
📕در خطبه الوسیله امیرالمومنین که در نهج البلاغه نیامده امیرالمومنین می فرماید: وَ مَنْ جَادَ سَاد جود و بخشش انسان را به آقایی میرساند. حضرت در این حکمت میفرماید نه تنها انسان آبرومند میشود بلکه خود بخشش هم آبرو میدهد هم آبرو را حفظ میکند پول میتواند موجب بی آبرویی شود، میتواند آبرو داری کند. پول به خودی خود نه بد است نه خوب، میتوان با پول فساد کردو بی آبرو شد، میتوان با پول بخل ورزید و از نگاه خدا و خلق افتاد، میتوان هم با همین پول آبرو دار شد و آبرو خرید.
⛔️کیفیت مصرف پول نشان دهنده شخصیت انسان است.در خطبه ۱۱۷ فرمود: فَلَا أَمْوَالَ بَذَلْتُمُوهَا لِلَّذِی رَزَقَهَا از بذل مال، در راه کسى که خود خدا آن را روزى شما کرده بود، بخل ورزیدید وَ لَا أَنْفُسَ خَاطَرْتُمْ بِهَا لِلَّذِی خَلَقَهَا و از به خطر افکندن جان خویش، در راه کسى که آفریننده جانهاست، سر بر تافتید. تَکْرُمُونَ بِاللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تُکْرِمُونَ اللَّهَ فِی عِبَادِهِ نام خدا را وسیله قرار مى دهید تا در میان بندگان خدا عزیز و مکرم شوید، ولى، خدا را در میان بندگانش حرمت نمى دارید. فَاعْتَبِرُوا بِنُزُولِکُمْ مَنَازِلَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ انْقِطَاعِکُمْ عَنْ أَوْصَلِ إِخْوَانِکُم عبرت بگیرید، فرود آمدن در خانه هاى کسانى را که پیش از شما در آن خانه ها منزل کرده بودند، پند گیرید از جدا شدنتان از نزدیکترین یاران و برادران خود.
💮در نامه ۴۷ (وصیت نامه حضرت) فرمود: وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ. خدا را خدا را در باره جهاد با مال و جان و زبان تان در راه خدا را مراعات کنید.
2⃣ وَ الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِیهِ و حلم دهانبند سفیه است. فدام به معنای دهان بند یا پوزه بند آمده است هم به معنای پارچه ای که به سبب آن مایعی را صاف میکنند و نوعی صافی است (صافی که دم مشک و... می بستند) هردو معنا با جمله مورد نظر همخوانی دارد و قابل تطبیق است.
⛔️در مواجهه با انسان سفیه و نادان که هیچ پروایی از بد دهنی و فحاشی ندارد باید انسان با حلم و صبر برخورد کند. ما نباید استعداد و توان خودمان را در مبارزه با نادان ها مصرف کنیم. راه طولانی و اهداف بلندی داریم که باید به آنها برسیم باید دهان بندی از حلم به سفیه زد تا نتواند نیش بزند و گاز بگیرد. باید یک صافی از حلم جلوی دهان نادان گذاشت تا بدی های دهان او را بگیرد و حرفهای ناروای او به انسان نرسد. امام صادق علیه السلتم فرمود: مَنْ جَاوَبَ السَّفِیهَ وَ کَافَأَهُ قَدْ وَضَعَ الْحَطَبَ عَلَى النَّار کسى که با سفیه مقابله کند و پاسخ او را دهد گویا هیزم بر آتش میگذارد.
⭕️ همیشه اینگونه بوده است که انسان سفیه در مقابل برخورد دیگران چه به حق باشد چه ناحق، بد دهنی میکند و هر جمله ی انسان عاقل بر خشم نادان می افزاید. امیرالمومنین فرمود: اَلْحِلْمُ حِجابٌ مِنَ الاْفاتِ حلم حجابى است در برابر آفت ها، و یکى از آفت ها مزاحمت هاى سفیهانه است.
🔻نکته: گاهی دشمنان برای اینکه انسان را از مسیر حق و عدل دور کنند و او را به امور دیگری مشغول کنند سفیهان را به کار میگیرند تا آنها پاچه انسان را بگیرند و برای انسان ایجاد درد سر کنند. حضرت میفرماید باید با پوزه بندی از صبر و حلم جلوی آسیب رساند جاهل را گرفت و به سلامت از کنار او گذشت.
⭕️ برخورد امام حسن با افراد بد دهن دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ اَلْمَدِینَةَ فَرَأَى رَجُلاً رَاکِباً بَغْلَةً حَسَنَةً قَالَ لَمْ أَرَ أَحْسَنَ مِنْهُ شخصی میگوید از شام به مدینه آمدم و شخص بزرگواری را دیدم سوار بر مرکب که زیباتر از او ندیده بودم. فَمَالَ قَلْبِی إِلَیْهِ فَسَأَلْتُ عَنْهُ فَقِیلَ لِی إِنَّهُ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ به محض دیدن او دلم به او متمایل شد. وقتی از دیگران در مورد او پرسیدم گفتند او حسن ابن علی است. فَامْتَلَأَ قَلْبِی غَیْظاً وَ حَنَقاً وَ حَسَداً أَنْ یَکُونَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَلَدٌ مِثْلُهُ وقتی این را شنیدم تمام وجودم پر از خشم و عصبانیت شد که علی علیه السلام چنین فرزندی دارد. فَقُمْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ أَنْتَ اِبْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَ أَنَا اِبْنُهُ فَقُلْتُ أَنْتَ اِبْنُ مَنْ وَ مَنْ وَ مَنْ پیش آقا رفتم و از او پرسید شما پسر علی هستید؟ فرمود بله. و من شروع کردم به گفتن که پدرت چنین و چنان است وَ جَعَلْتُ أَشْتِمُهُ وَ أَنَالُ مِنْهُ وَ مِنْ أَبِیهِ وَ هُوَ سَاکِتٌ حَتَّى اِسْتَحْیَیْتُ مِنْهُ من شروع کردم به بددهنی و ناسزا گفتن به حضرت و پدرش و آنقدر گفتم تا خودم خسته و شرمنده شدم. فَلَمَّا اِنْقَضَى کَلاَمِی ضَحِکَ وَ قَالَ أَحْسَبُکَ غَرِیباً شَامِیّاً وقتی کلامم تمام شد حضرت لبخندی زد و فرمود به نظرم تو غریب باشى و شامى. فَقُلْتُ أَجَلْ (گفتم: بلى ) فَقَالَ فَمِلْ مَعِی إِنِ اِحْتَجْتَ إِلَى مَنْزِلٍ أَنْزَلْنَاکَ وَ إِلَى مَالٍ أَرْفَدْنَاکَ وَ إِلَى حَاجَةٍ عَاوَنَّاک فرمود که: اگر احتیاج دارى بمنزل من بیا تا تو را سکونت دهم و اگر مال خواهى بتو بدهم، و اگر حاجتى داشته باشى مدد کنم و حاجت تو را برآورم. فَاسْتَحْیَیْتُ مِنْهُ وَ عَجِبْتُ مِنْ کَرَمِ أَخْلاَقِهِ فَانْصَرَفْتُ من از آن گفته خود شرمنده شدم و از کرم و اخلاق او تعجب کردم من بازگشتم . وَ قَدْ صِرْتُ أُحِبُّهُ مَا لاَ أُحِبُّ أَحَداً غَیْرَهُ ومحبت او در دل جاى کردم بر وجهى که دیگرى را به آن مرتبه دوست نمیداشتم.
3⃣ وَ الْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ و زکات پیروزى، عفو است. خداوند در مقابل هر نعمتی از انسان توقعی دارد و به دوش او مسئولیتی میگذارد. در نامه ۶۹ به حارث همدانی فرمود: وَ اسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَیْکَ وَ لَا تُضَیِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکَ و سپاس هر نعمتى را که خدا به تو داده به جاى آر تا نعمتت پایدار ماند. وَ لْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْک هیچیک از نعمتهایى را که خدا به تو عنایت کرده، تباه منماى و باید که نشان نعمت خداوندى بر تو آشکار بود.
⛔️ باید نتیجه و اثر نعمت در انسان ظاهر باشد. شکر و نعمت پیروزی و ظهور و بروز این نعمت در عفو و بخشش است. اینکه انسان بعد از موفقیت و پیروزی و به قدرت رسیدن تلافی جویی های نفسانی و شخصی را به کار نبندد و از آنها برای خدا بگذرددر حکمت ۱۱ فرمود: إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ هنگامى که بر دشمنت پیروز شدى عفو را شکرانه این پیروزى قرار بده.
💮 پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود : إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مَنْ کَانَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ فَلْیَدْخُلِ اَلْجَنَّةَ روز قیامت منادی صدا میزند هر کسی کاری برای خدا کرده، داخل بهشت شود. فَیُقَالُ مَنْ هُمْ سوال میشود اینها چه کسانی هستند که برای خدا کار کرده؟ فَیُقَالُ اَلْعَافُونَ عَنِ اَلنَّاسِ بِلاَ حِسَابٍ گفته میشود آنها که بدون مته به خشخاش گذاشتن ازخطای مردم گذشت میکردند.
⭕️ زکات در لغت به معنای رشد و زیاد شدن است. اینکه حضرت میفرماید زکات پیروزی عفو است یعنی این عفو خودش پیروزی و سود و رشد جدید می آورد و باعث به وجود آمدن پیروزی های بعدی میشیود.
🔻نکته: همانگونه که بارها در بحث عفو و بخشش بیان شد؛ قاعده ی اولی و اصلی بخشش و گذشت است ولی آنجایی که گذشت آسیب و خسارتی با خود داشته باشد باید عقوبت کرد و به هیچ وجه نبخشید.
4⃣ وَ السُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ دورى و فراموشى کیفر پیمانشکنان است. (سُلُوّ از تسلّی و تسلیت است به معنای غفلت و فراموشی. در وقتی عزیزی از انسان میمیرد به او تسلیت میگویند یعنی آنقدر خوشی و شادی برایت بیاید که این غم را فراموش کنی و به آرامش برسی (امروزه تسلیت به معنای آرامش استعمال میشود) غَدَرَ به معنای خیانت و پیمان شکنی است.
❌ انسان در طول زندگی با افراد زیادی رو در رو خواهد شد، افراد متدین و خوش عهد و وفادار به عهد و پیمان و افرادی که مرام آنها پیمان شکنی و زیر قول زدن است.
⏪در مقابل این افراد انسان دو راه دارد: الف. او هم پیان شکنی کند و به نزاع و جنگ رو بیاورد .در برخی حالات چاره ای از این راه نداریم.قرآن کریم میفرماید: 《وَإِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ؛ توبه - ۱۲ 》 و اگر مشکرین پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید با شدّت عمل دست بردارند!
ب. در مقابل پیمان شکن، برای همیشه دست از رفاقت با او شست و او را فراموش کرد. این راهکار نیز بسیار موثر است زیرا هر شخص بد قولی نیاز دارد به شخص وقت شناس و خوش قولی که بتواند کارهای به هم ریخته او را سر و سامان بدهد و این جدایی برای پیمان شکن بسیار تلخ است. از جهت دیگر وقتی این خوش عهد در کنار آن بد عهد نباشد، دیگران هم رغبتی به کار با او ندارند و به طور کلی مطرود میشود.
🔻نکته: معنای دیگری برای جمله " وَ السُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ". اقول: با توجه به فضای کلی حکمت که فضائل اخلاقی است و حضرت در باب عفو و گذشت مطالبی را بیان میکنند؛ شاید بتوان گفت این بخش هم به معنای همان عفو و گذشت است. حضرت میفرماید در مقابل کسی که به تو خیانتی کرد و با تو بدعهدی داشت، تو از در نادیده گرفتن و فراموشی وارد شو و طوری با او برخورد کن که گویا او به تو خیانت نکرده است. خود این نوع برخورد در جای خودش بسیار تاثیر گذار است و از آن به "تغافل" یاد میکنند. یعنی خود را به فراموشی زدن و با نادیده گرفتن طرف مقابل را اصلاح کردن.
5⃣ وَ الِاسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ و مشورت عین هدایت است.
(عین در این جمله معانی متعددی دارد:) 🔺الف. عین به معنای نفس الشی، خود همان چیز= مشاوره کردن عینا همان راه یافتن و هدایت شدن به مقصود است.
🔺ب. چشم= مشاوره کردن چشمی است که جهان اطراف را به انسان به درستی نشان میدهد و انسان را با چشم باز میتواند مسیر هدایت را پیدا کند.
🔺ج. چشمه= مشاوره کردن چشمه ی زلالی است که میتوان از این چشمه آب هدایت نوشید و تشنگی ها را برطرف ساخت. چشمه هی جوشان هدایت در مشاوره است.
📕در منهاج البراعه میفرماید: احسنُ دلیلٍ علی حُسنِ العواقب ، هو الشوری مع اهلِه بهترین راهنما برای به نتیجه رسیدن، مشورت درست با مشاوران خوب و دارای اهلیت است.
💮در حکمت ۱۶۱ فرمود: مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا. هر که خودکامگى پیشه کند، به هلاکت رسد و هر که با مردم مشورت نماید، در خردشان شریک شده است.
💮در حکمت ۱۱۳ فرمود: وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَة. هیچ پشتیبانى و حمایتى استوارتر از مشورت نیست .
💮 در خطبه ۳۵ فرمود: فَإِنَّ مَعْصِیَةَ النَّاصِحِ الشَّفِیقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَة نـافـرمـانـى خـیـرخـواه مـهـربـان ، دانـاى کـاردان ، حـسـرت و پـشـیـمـانـى بـه دنبال دارد.
اللهم لا تسّلط علی من لا یرحمنا
بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۱۴۰۳/۵/۱۵ . ۱صفر
💢بخش دوم حکمت۲۱۱💢
🔴در ادامه حکمت گذشته که امیرالمومنین در قالب ۱۳ جمله کوتاه ، پر مغز و کاربردی فرمودند که پنج جمله ان در جلسه گذشته و در بخش اول بیان شد .
6⃣ وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ آن کس که به رأى خود قناعت کند خویشتن را به خطر افکنده است،
♦️سود زیاد و هزینه کم در مشورت است. کسی که دچار خود رایی بشود و از مشورت دیگران خودش را بی نیاز ببیند با مخاطرات فراوانی روبرو میشود. خطرات مالی و جانی و آبرویی و علمی. ولی اگر کسی مشورت کرد و عقل های دیگری را به کار بست احتمال خطا در او کم میشود و احتمال پیروزی و ظفر زیاد میشود. در حکمت ۱۶۱ فرمود: مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا. و هر که خودکامگى پیشه کند، به هلاکت رسد و هر که با مردم مشورت نماید، در خردشان شریک شده است.
📕در منهاج البراعه خویی امده: مَن تَرَکَ الشَور فی امرِه... عرض نفسَه للخطر، و اوقعها فی الضرر. کسی که در امور مشورت را رها کند خود را به خطر انداخته و در معرض ضرر قرار گرفته.
❌ استغناء درد بدی است. استغناء به معنای احساس بی نیازی است. کسی که احساس کند همه چیز را میداند و نیاز به مشورت با دیگران ندارد دچار دردی است که درمان شدن آن بسیار سخت و لاینحل است. + استغناء در رای ، انسان را به استبداد در رای میکشاند. (احساس همه چیز دانی = خود رایی) + استغناء در مال ، نیز انسان را به طغیان میکشاند (احساس دارایی = طغیان) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَىٰ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ انسان وقتی خود را بی نیاز دید سر به طغیان می گذارد.
⏪ رابطه خود رایی و حماقت: در غرر الحکم امیرالمومنین می فرماید: أَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ ظَنَّ أَنَّهُ أَعْقَلُ النَّاس احمق ترین مردم کسى است که خود را خردمندترین مردم مى داند .
💮 درحکمت ۳۸ فرمود : إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ اى فرزندم، بپرهیز از دوستى با احمق، زیرا احمق بخواهد به تو سود رساند، ولى زیان مى رساند انسان خود رای احمق است زیرا خود را خیلی عالم می پندارد و با انسان احمق نباید همنشین شد که سود رساندن او هم ضرر دارد چه برسد به صرر رساندنش.
⭕️ناتوانی حضررت عیسی از درمان خود رای: امام صادق سلام الله علیه فرمود: إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ ع قَالَ دَاوَیْتُ الْمَرْضَى فَشَفَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ عیسی بن مریم فرمود: بیمار را باذن خدا شفا دادم وَ أَبْرَأْتُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ بیماری برص و کور را باذن خدا شفا دادم. وَ عَالَجْتُ الْمَوْتَى فَأَحْیَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ باذن خدا مرده را معالجه کردم و حیات دوباره گرفت. وَ عَالَجْتُ الْأَحْمَقَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلَاحِهِ اولی ز مداوای احمق ناتوان شدم فَقِیلَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ مَا الْأَحْمَقُ اطرافیان گفتند : احمق کیست !!! قَالَ الْمُعْجَبُ بِرَأْیِهِ وَ نَفْسِهِ کسی که خود رایی و عجب دارد الَّذِی یَرَى الْفَضْلَ کُلَّهُ لَهُ لَا عَلَیْهِ کسی که تمام فضل را برای خود میداند نه دیگری. وَ یُوجِبُ الْحَقَّ کُلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لَا یُوجِبُ عَلَیْهَا خود را مستوجب حق میداند حَقّاً فَذَاکَ الْأَحْمَقُ الَّذِی لَا حِیلَةَ فِی مُدَاوَاتِهِ. حقا او احمق است و هیچ چاره ای برای مداوای او نیست.
7⃣ وَ الصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ هفتمین جمله گوهر بار حضرت ، صبر با مصائب مىجنگد. ( یُناضل به معنای تیراندازی کردن و از پا درآوردن دشمن است و حِدثان به معنای مصائب و رخدادهای ناگوار است) صبر به معنای استقامت است. در مقابل اتفاقات ناگواری که در زندگی هر کسی به وجود میآید، تنها راه برون رفت از آن حالت و مانع، صبر و استقامت است. در خطبه ۲۲۶ فرمود: الدنیا دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَة دنیا سرایى است که بلاها از هر سو گردش را گرفته و به فریب و بیوفایى شهرت یافته. نه خود همواره بر یک حال باشد و نه ساکنانش در امان و سلامت به سر برند.
❌ نمیشود سختی ها را از دنیا حذف کرد، ولی میتوان در مقابل سختی ها استقامت به خرج داد و از آنها عبور کرد.
🛑این حکمت در باب فضائل اخلاقی است. امام صادق علیه السلام فرمود: قِلَّةُ الصَّبْرِ فَضیحَةٌ کمى صبر و شکیبایى اسباب فضاحت و رسوایى است. باید صبور و مقاوم بود تا به فضائل آراسته شد. انسان نباید در مصائب بزرگ از دایره صبر خارج شود چه رسد به امور جزئی پیش پا افتاده که در روزمرگی انسان اتفاق می افتاد و گاهی انسان به خاطر همین امور کوچک صبر و استقامت را از دست میدهد.
⭕️از جمله " وَ الصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ" استفاده میشود که علاوه بر ایستادگی و استقامت، باید با مشکلات به مبارزه برخواست، به استقبال آنها رفت و آنها را از جلوی پای خود برداشت.
8⃣ وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ جزع و بىتابى به حوادث دردناک زمان کمک مىکند. نقطه مقابل صبر و استقامت، جزع و بی تابی در مقابل رخدادهای تلخ است.
🚫جزع و بی تابی از جهات مختلفی قابل بررسی است: از جمله آثار زیانبار معنوی آن، ضایع شدن اجر مصائب است. در این حکمت حضرت به آثار منفی دنیایی جزع اشاره میفرمایند: بی تابی از یاران زمان است و انسان پر غصه بیش از عمری که کرده است دچار آفت و بیماری و زحمت میشود. در حکمت ۱۴۳ نیز فرمود: الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَم غم و اندوه ، نیمى از پیرى است.
💮در حکمت ۱۸۹ هم فرمود: مَنْ لَمْ یُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ کسى که صبر و شکیبایى او را نجات ندهد جزع و بى تابى او راهلاک خواهد ساخت.
💮امام صادق سلام الله علیه فرمود: لَوْ لا أَنَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ الْبَلاءِ یَتَفَطَّرُ الْمُؤمِنُ کَما تَتَفَطَّرُ الْبیضَةَ عَلَى الصَّفا اگر صبر و شکیبایى قبل از بلا آفریده نشده بود افراد با ایمان در برابر حوادث ناگوار از هم متلاشى مى شدند همان گونه که تخم مرغ با اصابت به سنگ متلاشى مى شود.
9⃣ وَ أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى برترین بىنیازى ترک آرزوهاست. ( این جمله بدون هیچ تغییری در حکمت ۳۴ هم آمده است.)
⛔️خدای متعال به اندازه نیازهای واقعی، به انسان روزی میدهد: در حکمت ۱۳۹ می فرماید: تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَة کمک و لطف الهی به اندازه احتیاج و مخارج، نازل میشود . اما؛ وقتی انسان اسیر آرزوهای طول و دراز باشد و خوشی و راحتی و آسایش خودش را متوقف بر آنها کند برای رسیدن به آنها هر کاری میکند حتی به فروش گذاشتن شرافت و دین و... لذا اگر کسی مدیریت آرزوها را در دستور کار قرار دهد و به آنچه دارد، به آنچه منطقی است دل خوش باشد؛ بی نیاز میشود از حراج عزت و آبرو و دین.
❌آرزوها انسان را محتاج میکند و دست انسان را پیش دیگران دراز میکند. ولی طلب نکردن و دست دراز نکردن پیش دیگران انسان را به شرافت میرساند. امام صادق علیه السلام فرمود: تَجَنَّبُوا الْمُنى فَإنَّها تُذْهِبُ بَهْجَةَ ما خُوِّلْتُمْ از آرزوهاى دور و دراز بپرهیزید که شادابى و نشاط نعمت هایى را که به شما داده از بین مى برد. وَتَسْتَصْغِرُونَ بِها مَواهِبَ اللهِ تَعالى عِنْدَکُمْ و به سبب آن مواهب الهى در نزد شما کوچک مى شود. و َتُعْقِبُکُمُ الْحَسَراتِ فِیما وَهَّمْتُمْ بِهِ أنْفُسَکُمْ و حسرت فراوانى به سبب اوهام باطله اى که داشته اید به شما دست مى دهد.
⛔️چه بسا ثرومند بی آرزویی که شریف است، و چه بسا فقیر بی آرزویی که شریف است . و از آن طرف چه ثروتمند یا فقیری که پر از نیاز و آرزو است که او شرافت و بزرگ منشی ندارد.
⭕️ تفاوت است بین امل و رجاء، اصل امید و آرزو عامل حرکت و انگیزه و پیشرفت انسان است. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: آرزو براى امت من مایه رحمت است و اگر امید و آرزو نبود هیچ مادرى کودک خود را شیر نمى داد. و هیچ باغبانى نهالى نمى نشاند.
❌نقطه مقابل آرزو، اهداف است. نقطه مقابل امل، رجاء است. هدفمندی، برنامه ریزی، زندگی عاقلانه بسیار امر پسندیده ای است. آنچه بد است آرزو است که آرزو از وهم و خیال نشات میگیرد لذا مانند سراب است و هیچ گاه نیز محقق شدنی نیست.
0⃣1⃣ وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ و چه بسیار عقلها که در چنگالِ هوا و هوس هاى حاکم بر آنها اسیرند. خداوند دو نیرو در وجود انسان گذاشته است: نیروی عقل و تعقل ، نیروی شهوت و هوس. مهم این است که کدام قوه در وجود انسان حاکم بشود. قرآن کریم میفرماید: 《 أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ و َأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَکَّرُونَ؛ جاثیه - ۲۳》 آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با این حال، غیر از خدا چه کسى مى تواند او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمى شوید؟!
⏪ تفاوت حکومت عقل و هوس: اگر عقل حاکم شود هوی و هوس به اعتدال میرسند. ولی اگر هوس حاکم شود یا عقل را به اسارت میبرد: کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ چه بسیار خردى که اسیر هوسى چیره است. یاعقل را نابود میکند: رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا یَنْفَعُه چه بسیار دانشمندى که جهلش او را کشته، در حالى که علمش با اوست؛ اما به حالش سودى نمى بخشد.
❌اگر شهوت حاکم شد فاتحه دین خوانده است. در غررالحکم فرمود : غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّینُ وَالْعَقْلَ غلبه هواى نفس هم دین انسان را فاسد مى کند و هم عقل او را.
❌اگر شهوت حاکم شد علم هجرت میکند. در غرر الحکم امده : حَرامٌ عَلى کُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ یَنْتَفِعَ بِالْحِکْمَةِ بر تمام عقل هایى که در چنگال شهوت اسیرند حرام است که از علم و دانش بهره مند شوند.
⏪تفاوت انسان و ملک و حیوان: امیرالمومنین فرمود: اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ رَکَّبَ فِى الْمَلائِکَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ خداوند عزوجل، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت وَ رَکَّبَ فِى الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ و در چارپایان، شهوت بدون عقل قرار داده. وَ رَکَّبَ فى بَنى آدَمَ کِلَیْهِما و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد، فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلائِکَةِ پس هر کس که عقلش بر شهوتش پیروز گردد، از فرشتگان بهتر است. وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهائِمِ و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز گردد، از چارپایان بدتر است.
1⃣1⃣ وَ مِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ و حفظ تجربهها بخشى از موفقیت است. توفیق به معنای فراهم شدن مقدمات موفقیت است. و تجربه به معنای نگاه عبرت بین داشتن به اتفاقات پیرامون است به نحوی که از گذشته عبور کنیم و امروز را بسازیم.
⛔️ بخشی از توفیقات از جانب خداوند به انسان میرسد و راه را برای انسان باز میکند ولی بخشی از توفیق اکتسابی و به دست آوردنی است، از جمله توفیقات انسان حفظ و به کار بستن تجربه های شخصی و تاریخی است. علوم تجربی یکی از رشته های پر دامنه و وسیعی است که مشکلات زیادی را به سبب تجربه از بین برده است. پر واضح است که حفظ تجربیات متعدد و به کار بستن آنها باعث شده این علوم را به بار نشانده و مثمر ثمر کرده است.
⭕️ عقل انسان را به حفظ تجربه سوق میدهد. امیرالمومنین فرمود: الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارُبِ عقل همان حفظ تجربه هاست. کسی که از تجربه درس نگیرد از هیچ چیز درس نخواهد گرفت. در خطبه ۱۷۶ فرمود: وَمَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ اللهُ بِالْبَلاءِ وَالتَّجارُبِ لَمْ یَنْتَفِعْ بِشَیء مِنَ الْعِظَةِ آن کس که خدا او را به وسیله آزمون ها و تجربه ها بهره مند نسازد از هیچ پند واندرزى سود نخواهد برد.
⏪مسولیت دادن به با تجربه ها: درعهدنامه مالک اشتر امیرالمومنین فرمود: وَتَوَخّ مِنْهُمْ أهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَیاءِ مِنْ أهْلِ الْبُیُوتاتِ الصّالِحَةِ وَالْقِدَمِ فِى الاْسْلامِ و از میان آنها افرادى را برگزین که داراى تجربه و پاکى روح باشند و از خانواده هاى صالح و پیشگام و باسابقه در اسلام باشند.
2⃣1⃣ وَ الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ دوستى، نوعى خویشاوندى پُر بهره است. قرابت و خویشاوندی گاهی نسبی است و دو نفر که از یک پدر و مادر باشند قوم و خویش میشوند. گاهی نیز این خویشاوندی اسبابی غیر از نسب دارد مثل ایمان: إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَة گاهی نیز این سبب، رفاقت و دوستی و محبت است.حضرت میفرماید این نوع دوستی خیلی فایده مند و قابل استفاده است.
💮امیرالمومنین علیه السلام فرمود: الصَّدیقُ أقْرَبُ الاْقارِبِ دوست، نزدیک ترین خویشاوندان است.
💮امام صادق علیه السلام فرمود: لَقَدْ عَظُمَتْ مَنْزِلَةُ الصَّدیق حَتّى أهْلُ النّارِ یَسْتَغیثُونَ بِهِ وَیَدْعُونَ بِهِ فِى النّارِ قَبْلَ الْقَریبِ الْحَمِیمِ مقام دوست بسیار والا است تا آنجا که اهل دوزخ از دوست یارى مى طلبند و او را از درون آتش دوزخ صدا مى زنند پیش از آنکه نزدیکان پرمحبت خود را صدا بزنند. قالَ اللهُ مُخْبِراً عَنْهُمْ: 《فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِینَ * وَلاَ صَدِیق حَمِیم؛ شعرا - ۱۰۲ 》 خداوند در قرآن از آنها چنین خبر داده که مى گویند: واى بر ما ما امروز شفاعت کنندگانى نداریم و نه دوست صمیمى.
3⃣1⃣ وَ لَا تَأْمَنَنَّ مَلُولاً/ ملوماً و به انسانى که ملول و رنجیده خاطر است اعتماد مکن.
🚫ملوم، افرادی که از کاری رنجیده اند و ملامت کشیده اند به نحوی تحقیر شده اند و چه بسا کینه به دل گرفته اند به هیچ وجه قابل اعتماد برای سپردن کارهای مهم نیستند. چه بسا همین ملالت خاطر باعث بشود مدیریت و مسئولیت او اثر معکوس داشته باشد و مجموعه ای را به خرابی بکشاند. اگر دوست و رفیقی را با کار یا زبانمان رنجاندیم از او انتظار انتقام داشته باشیم و از او احساس اطمینان نکنیم. حکمت ۴۸۰ (آخرین حکمت نهج البلاغه): إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَه کسی که دوستش را به خشم در بیاورد از او جدا شده است.
🚫ولی طبق نسخه ای که "ملول" دارد معنای جمله این میشود که افراد خسته و ناتوان قابل اعتماد نیستند زیرا انها به کوچکترین بهانه ای شانه از زیر بار کارهای سنگین خالی میکنند و باعث اختلال در اهداف میشوند.
📌 آدم خسته، با هدیه هم اصلاح نمیشوددر غررالحکم فرمود : لا تَأمِنَنَّ مَلُولا وَإن تَحَلّى بِالصِّلَةِ به افراد خسته اعتماد نکن، هرچند دل او را با جایزه اى به دست آورى، فَإِنَّهُ لَیْسَ فِى الْبَرْقِ الْخاطِفِ مُسْتَمْتَعٌ لِمَنْ یَخُوضُ الظُّلْمَةَ زیرا برق جهنده که لحظه اى مى درخشد و خاموش مى شود در شب تاریک قابل اعتماد نیست.
🔻نکته ای که از این بخش حکمت به دست می آید آن است که باید به اندازه توان هر کسی به او کار سپرد تا او خسته نشود زیرا خستگی اعتماد را سلب میکند.
اللهم انصر علی من ظلمنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۵/۱۴ . ۲۹محرم
💢بخش اول حکمت۲۱۱💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ
بخشش حافظ آبروهاست ،
♦️وَ الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِیهِ
و حلم دهانبند سفیه است،
♦️وَ الْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ
و زکات پیروزى، عفو است.
♦️وَ السُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ
ودورى و فراموشى کیفر پیمانشکنان است،
♦️وَ الِاسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ
و مشورت عین هدایت است،
♦️ وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ
و آن کس که به رأى خود قناعت کند خویشتن را به خطر افکنده است،
♦️وَ الصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ
و صبر با مصائب مىجنگد،
♦️وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ
و جزع و بىتابى به حوادث دردناک زمان کمک مىکند ،
♦️وَ أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى
و برترین بىنیازى ترک آرزوهاست،
♦️ وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ و چه بسیار عقلها که در چنگالِ هوا و هوس هاى حاکم بر آنها اسیرند،
♦️ وَ مِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ
و حفظ تجربهها بخشى از موفقیت است.
♦️ وَ الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ
و دوستى، نوعى خویشاوندى اکتسابى است،
♦️وَ لَا تَأْمَنَنَّ مَلُولاً
و به انسانى که ملول و رنجیده خاطر است اعتماد مکن.
🔺دراین حکمت امیرالمومنین ۱۳ جمله کوتاه و پر معنا در باب فضائل اخلاقی بیان میفرمایند.
1⃣الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ
بخشش حافظ آبروهاست.
انسان همواره دنبال عزیز شدن و با شرافت بودن و آبرومندی است. ولی گاهی مسیر حفظ آبرو را نمیداند وچه بسا به نیت بزرگمنشی و آبرومندی کاری کند که آبرویش را از بین ببرد.
از جمله این موارد بحث طمع و جمع آوری مال و بخل است. انسان خیال میکند با جمع کردن مال و انباشت سرمایه به عزت و آبرو میرسد در حالی که حضرت میفرماید حفظ آبرو به بخشش و جود و احسان است.
⭕️بخشش از عواملی است که همه افراد به آن احترام میگذارند و برای آن ارزش قائل اند و شخص کریم و بخشنده حتی در نگاه افراد بخیل و حسود نیز دارای جایگاه و آبروست. همچنان که در چشم مردم ناتوان آبرومند است.
📕مرحوم شوشتری در بهج الصباغه: کَفى بِالْبَخِیلِ عاراً أنّ اسْمَهُ لَمْ یَقَعْ فی حَمْدٍ قَطُّ
این عار و ننگ براى بخیل کافى است که هرگز هیچ کس او را نمى ستاید.
وَکَفى بِالْجَوادِ مَجْداً أنّ اسْمَهُ لَمْ یَقَعْ فی ذَمٍّ قَطُّ
و این مجد و بزرگوارى براى سخاوتمند کافى است که هرگز نام او در مذمتى واقع نمى شود.
📕در جمله ی دیگری علامه شوشتری میفرماید:
لا أرُدُّ سائِلاً إمّا هُوَ کَریمٌ اَسُّدُ خَلَّتَهُ اَوْ لَئیمٌ أشْتَری عِرْضی مِنْهُ
من هیچ درخواست کننده اى را رد نمى کنم; یا آدم خوب و نیامندى است که نیازمندى اش را برطرف کرده ام و یا انسان لئیم و پستى است که آبرویم را به این وسیله حفظ کرده ام.
❌انفاق از دست دادن نیست، به دست آوردن است. خیال میکند که چیزی را که انفاق کرده از دست داده است ولی حقیقت آن است که انسان با بخشش دارد برای آبروی خود نگهبانانی استخدام میکند که در هر مجلس و محفلی اگر کسی خواست پشت سر او حرفی بزند یا ظلمی روا بدارد این نگهبانان وظیفه خود میدانند از آبروی او محافظت کنند.
📕در خطبه الوسیله امیرالمومنین که در نهج البلاغه نیامده امیرالمومنین می فرماید:
وَ مَنْ جَادَ سَاد
جود و بخشش انسان را به آقایی میرساند.
حضرت در این حکمت میفرماید نه تنها انسان آبرومند میشود بلکه خود بخشش هم آبرو میدهد هم آبرو را حفظ میکند
پول میتواند موجب بی آبرویی شود، میتواند آبرو داری کند.
پول به خودی خود نه بد است نه خوب، میتوان با پول فساد کردو بی آبرو شد، میتوان با پول بخل ورزید و از نگاه خدا و خلق افتاد، میتوان هم با همین پول آبرو دار شد و آبرو خرید.
⛔️کیفیت مصرف پول نشان دهنده شخصیت انسان است.در خطبه ۱۱۷ فرمود:
فَلَا أَمْوَالَ بَذَلْتُمُوهَا لِلَّذِی رَزَقَهَا
از بذل مال، در راه کسى که خود خدا آن را روزى شما کرده بود، بخل ورزیدید
وَ لَا أَنْفُسَ خَاطَرْتُمْ بِهَا لِلَّذِی خَلَقَهَا
و از به خطر افکندن جان خویش، در راه کسى که آفریننده جانهاست، سر بر تافتید.
تَکْرُمُونَ بِاللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تُکْرِمُونَ اللَّهَ فِی عِبَادِهِ
نام خدا را وسیله قرار مى دهید تا در میان بندگان خدا عزیز و مکرم شوید، ولى، خدا را در میان بندگانش حرمت نمى دارید.
فَاعْتَبِرُوا بِنُزُولِکُمْ مَنَازِلَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ وَ انْقِطَاعِکُمْ عَنْ أَوْصَلِ إِخْوَانِکُم
عبرت بگیرید، فرود آمدن در خانه هاى کسانى را که پیش از شما در آن خانه ها منزل کرده بودند، پند گیرید از جدا شدنتان از نزدیکترین یاران و برادران خود.
💮در نامه ۴۷ (وصیت نامه حضرت) فرمود:
وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.
خدا را خدا را در باره جهاد با مال و جان و زبان تان در راه خدا را مراعات کنید.
2⃣ وَ الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِیهِ
و حلم دهانبند سفیه است.
فدام به معنای دهان بند یا پوزه بند آمده است هم به معنای پارچه ای که به سبب آن مایعی را صاف میکنند و نوعی صافی است (صافی که دم مشک و... می بستند)
هردو معنا با جمله مورد نظر همخوانی دارد و قابل تطبیق است.
⛔️در مواجهه با انسان سفیه و نادان که هیچ پروایی از بد دهنی و فحاشی ندارد باید انسان با حلم و صبر برخورد کند. ما نباید استعداد و توان خودمان را در مبارزه با نادان ها مصرف کنیم. راه طولانی و اهداف بلندی داریم که باید به آنها برسیم
باید دهان بندی از حلم به سفیه زد تا نتواند نیش بزند و گاز بگیرد.
باید یک صافی از حلم جلوی دهان نادان گذاشت تا بدی های دهان او را بگیرد و حرفهای ناروای او به انسان نرسد.
امام صادق علیه السلتم فرمود:
مَنْ جَاوَبَ السَّفِیهَ وَ کَافَأَهُ قَدْ وَضَعَ الْحَطَبَ عَلَى النَّار
کسى که با سفیه مقابله کند و پاسخ او را دهد گویا هیزم بر آتش میگذارد.
⭕️ همیشه اینگونه بوده است که انسان سفیه در مقابل برخورد دیگران چه به حق باشد چه ناحق، بد دهنی میکند و هر جمله ی انسان عاقل بر خشم نادان می افزاید. امیرالمومنین فرمود:
اَلْحِلْمُ حِجابٌ مِنَ الاْفاتِ
حلم حجابى است در برابر آفت ها، و یکى از آفت ها مزاحمت هاى سفیهانه است.
🔻نکته:
گاهی دشمنان برای اینکه انسان را از مسیر حق و عدل دور کنند و او را به امور دیگری مشغول کنند سفیهان را به کار میگیرند تا آنها پاچه انسان را بگیرند و برای انسان ایجاد درد سر کنند. حضرت میفرماید باید با پوزه بندی از صبر و حلم جلوی آسیب رساند جاهل را گرفت و به سلامت از کنار او گذشت.
⭕️ برخورد امام حسن با افراد بد دهن
دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ اَلْمَدِینَةَ فَرَأَى رَجُلاً رَاکِباً بَغْلَةً حَسَنَةً قَالَ لَمْ أَرَ أَحْسَنَ مِنْهُ
شخصی میگوید از شام به مدینه آمدم و شخص بزرگواری را دیدم سوار بر مرکب که زیباتر از او ندیده بودم.
فَمَالَ قَلْبِی إِلَیْهِ فَسَأَلْتُ عَنْهُ فَقِیلَ لِی إِنَّهُ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ
به محض دیدن او دلم به او متمایل شد. وقتی از دیگران در مورد او پرسیدم گفتند او حسن ابن علی است.
فَامْتَلَأَ قَلْبِی غَیْظاً وَ حَنَقاً وَ حَسَداً أَنْ یَکُونَ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَلَدٌ مِثْلُهُ
وقتی این را شنیدم تمام وجودم پر از خشم و عصبانیت شد که علی علیه السلام چنین فرزندی دارد.
فَقُمْتُ إِلَیْهِ فَقُلْتُ أَنْتَ اِبْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَالَ أَنَا اِبْنُهُ فَقُلْتُ أَنْتَ اِبْنُ مَنْ وَ مَنْ وَ مَنْ
پیش آقا رفتم و از او پرسید شما پسر علی هستید؟ فرمود بله. و من شروع کردم به گفتن که پدرت چنین و چنان است
وَ جَعَلْتُ أَشْتِمُهُ وَ أَنَالُ مِنْهُ وَ مِنْ أَبِیهِ وَ هُوَ سَاکِتٌ حَتَّى اِسْتَحْیَیْتُ مِنْهُ
من شروع کردم به بددهنی و ناسزا گفتن به حضرت و پدرش و آنقدر گفتم تا خودم خسته و شرمنده شدم.
فَلَمَّا اِنْقَضَى کَلاَمِی ضَحِکَ وَ قَالَ أَحْسَبُکَ غَرِیباً شَامِیّاً
وقتی کلامم تمام شد حضرت لبخندی زد و فرمود به نظرم تو غریب باشى و شامى.
فَقُلْتُ أَجَلْ (گفتم: بلى )
فَقَالَ فَمِلْ مَعِی إِنِ اِحْتَجْتَ إِلَى مَنْزِلٍ أَنْزَلْنَاکَ وَ إِلَى مَالٍ أَرْفَدْنَاکَ وَ إِلَى حَاجَةٍ عَاوَنَّاک
فرمود که: اگر احتیاج دارى بمنزل من بیا تا تو را سکونت دهم و اگر مال خواهى بتو بدهم، و اگر حاجتى داشته باشى مدد کنم و حاجت تو را برآورم.
فَاسْتَحْیَیْتُ مِنْهُ وَ عَجِبْتُ مِنْ کَرَمِ أَخْلاَقِهِ فَانْصَرَفْتُ
من از آن گفته خود شرمنده شدم و از کرم و اخلاق او تعجب کردم من بازگشتم .
وَ قَدْ صِرْتُ أُحِبُّهُ مَا لاَ أُحِبُّ أَحَداً غَیْرَهُ ومحبت او در دل جاى کردم بر وجهى که دیگرى را به آن مرتبه دوست نمیداشتم.
3⃣ وَ الْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ
و زکات پیروزى، عفو است.
خداوند در مقابل هر نعمتی از انسان توقعی دارد و به دوش او مسئولیتی میگذارد.
در نامه ۶۹ به حارث همدانی فرمود:
وَ اسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَیْکَ وَ لَا تُضَیِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکَ
و سپاس هر نعمتى را که خدا به تو داده به جاى آر تا نعمتت پایدار ماند.
وَ لْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْک
هیچیک از نعمتهایى را که خدا به تو عنایت کرده، تباه منماى و باید که نشان نعمت خداوندى بر تو آشکار بود.
⛔️ باید نتیجه و اثر نعمت در انسان ظاهر باشد.
شکر و نعمت پیروزی و ظهور و بروز این نعمت در عفو و بخشش است. اینکه انسان بعد از موفقیت و پیروزی و به قدرت رسیدن تلافی جویی های نفسانی و شخصی را به کار نبندد و از آنها برای خدا بگذرددر حکمت ۱۱ فرمود:
إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ
هنگامى که بر دشمنت پیروز شدى عفو را شکرانه این پیروزى قرار بده.
💮 پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود :
إِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مَنْ کَانَ أَجْرُهُ عَلَى اَللَّهِ فَلْیَدْخُلِ اَلْجَنَّةَ
روز قیامت منادی صدا میزند هر کسی کاری برای خدا کرده، داخل بهشت شود. فَیُقَالُ مَنْ هُمْ
سوال میشود اینها چه کسانی هستند که برای خدا کار کرده؟
فَیُقَالُ اَلْعَافُونَ عَنِ اَلنَّاسِ بِلاَ حِسَابٍ گفته میشود آنها که بدون مته به خشخاش گذاشتن ازخطای مردم گذشت میکردند.
⭕️ زکات در لغت به معنای رشد و زیاد شدن است. اینکه حضرت میفرماید زکات پیروزی عفو است یعنی این عفو خودش پیروزی و سود و رشد جدید می آورد و باعث به وجود آمدن پیروزی های بعدی میشیود.
🔻نکته:
همانگونه که بارها در بحث عفو و بخشش بیان شد؛ قاعده ی اولی و اصلی بخشش و گذشت است ولی آنجایی که گذشت آسیب و خسارتی با خود داشته باشد باید عقوبت کرد و به هیچ وجه نبخشید.
4⃣ وَ السُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ
دورى و فراموشى کیفر پیمانشکنان است.
(سُلُوّ از تسلّی و تسلیت است به معنای غفلت و فراموشی. در وقتی عزیزی از انسان میمیرد به او تسلیت میگویند یعنی آنقدر خوشی و شادی برایت بیاید که این غم را فراموش کنی و به آرامش برسی (امروزه تسلیت به معنای آرامش استعمال میشود)
غَدَرَ به معنای خیانت و پیمان شکنی است.
❌ انسان در طول زندگی با افراد زیادی رو در رو خواهد شد، افراد متدین و خوش عهد و وفادار به عهد و پیمان و افرادی که مرام آنها پیمان شکنی و زیر قول زدن است.
⏪در مقابل این افراد انسان دو راه دارد:
الف. او هم پیان شکنی کند و به نزاع و جنگ رو بیاورد .در برخی حالات چاره ای از این راه نداریم.قرآن کریم میفرماید:
《وَإِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ؛ توبه - ۱۲ 》
و اگر مشکرین پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید با شدّت عمل دست بردارند!
ب. در مقابل پیمان شکن، برای همیشه دست از رفاقت با او شست و او را فراموش کرد.
این راهکار نیز بسیار موثر است زیرا هر شخص بد قولی نیاز دارد به شخص وقت شناس و خوش قولی که بتواند کارهای به هم ریخته او را سر و سامان بدهد و این جدایی برای پیمان شکن بسیار تلخ است. از جهت دیگر وقتی این خوش عهد در کنار آن بد عهد نباشد، دیگران هم رغبتی به کار با او ندارند و به طور کلی مطرود میشود.
🔻نکته:
معنای دیگری برای جمله
" وَ السُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ".
اقول: با توجه به فضای کلی حکمت که فضائل اخلاقی است و حضرت در باب عفو و گذشت مطالبی را بیان میکنند؛ شاید بتوان گفت این بخش هم به معنای همان عفو و گذشت است. حضرت میفرماید در مقابل کسی که به تو خیانتی کرد و با تو بدعهدی داشت، تو از در نادیده گرفتن و فراموشی وارد شو و طوری با او برخورد کن که گویا او به تو خیانت نکرده است. خود این نوع برخورد در جای خودش بسیار تاثیر گذار است و از آن به "تغافل" یاد میکنند. یعنی خود را به فراموشی زدن و با نادیده گرفتن طرف مقابل را اصلاح کردن.
5⃣ وَ الِاسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ
و مشورت عین هدایت است.
(عین در این جمله معانی متعددی دارد:)
🔺الف. عین به معنای نفس الشی، خود همان چیز= مشاوره کردن عینا همان راه یافتن و هدایت شدن به مقصود است.
🔺ب. چشم= مشاوره کردن چشمی است که جهان اطراف را به انسان به درستی نشان میدهد و انسان را با چشم باز میتواند مسیر هدایت را پیدا کند.
🔺ج. چشمه= مشاوره کردن چشمه ی زلالی است که میتوان از این چشمه آب هدایت نوشید و تشنگی ها را برطرف ساخت. چشمه هی جوشان هدایت در مشاوره است.
📕در منهاج البراعه میفرماید:
احسنُ دلیلٍ علی حُسنِ العواقب ، هو الشوری مع اهلِه
بهترین راهنما برای به نتیجه رسیدن، مشورت درست با مشاوران خوب و دارای اهلیت است.
💮در حکمت ۱۶۱ فرمود:
مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا.
هر که خودکامگى پیشه کند، به هلاکت رسد و هر که با مردم مشورت نماید، در خردشان شریک شده است.
💮در حکمت ۱۱۳ فرمود:
وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَة.
هیچ پشتیبانى و حمایتى استوارتر از مشورت نیست .
💮 در خطبه ۳۵ فرمود:
فَإِنَّ مَعْصِیَةَ النَّاصِحِ الشَّفِیقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَة
نـافـرمـانـى خـیـرخـواه مـهـربـان ، دانـاى کـاردان ، حـسـرت و پـشـیـمـانـى بـه دنبال دارد.
اللهم لا تسّلط علی من لا یرحمنا
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۵/۱۵ . ۱صفر
💢بخش دوم حکمت۲۱۱💢
🔴در ادامه حکمت گذشته که امیرالمومنین در قالب ۱۳ جمله کوتاه ، پر مغز و کاربردی فرمودند که پنج جمله ان در جلسه گذشته و در بخش اول بیان شد .
6⃣ وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ
آن کس که به رأى خود قناعت کند خویشتن را به خطر افکنده است،
♦️سود زیاد و هزینه کم در مشورت است. کسی که دچار خود رایی بشود و از مشورت دیگران خودش را بی نیاز ببیند با مخاطرات فراوانی روبرو میشود. خطرات مالی و جانی و آبرویی و علمی. ولی اگر کسی مشورت کرد و عقل های دیگری را به کار بست احتمال خطا در او کم میشود و احتمال پیروزی و ظفر زیاد میشود.
در حکمت ۱۶۱ فرمود:
مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ، وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا.
و هر که خودکامگى پیشه کند، به هلاکت رسد و هر که با مردم مشورت نماید، در خردشان شریک شده است.
📕در منهاج البراعه خویی امده:
مَن تَرَکَ الشَور فی امرِه... عرض نفسَه للخطر، و اوقعها فی الضرر.
کسی که در امور مشورت را رها کند
خود را به خطر انداخته و در معرض ضرر قرار گرفته.
❌ استغناء درد بدی است. استغناء به معنای احساس بی نیازی است.
کسی که احساس کند همه چیز را میداند و نیاز به مشورت با دیگران ندارد دچار دردی است که درمان شدن آن بسیار سخت و لاینحل است.
+ استغناء در رای ، انسان را به استبداد در رای میکشاند. (احساس همه چیز دانی = خود رایی)
+ استغناء در مال ، نیز انسان را به طغیان میکشاند (احساس دارایی = طغیان)
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَىٰ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ
انسان وقتی خود را بی نیاز دید سر به طغیان می گذارد.
⏪ رابطه خود رایی و حماقت:
در غرر الحکم امیرالمومنین می فرماید: أَحْمَقُ النَّاسِ مَنْ ظَنَّ أَنَّهُ أَعْقَلُ النَّاس
احمق ترین مردم کسى است که خود را خردمندترین مردم مى داند .
💮 درحکمت ۳۸ فرمود :
إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ
اى فرزندم، بپرهیز از دوستى با احمق، زیرا احمق بخواهد به تو سود رساند، ولى زیان مى رساند
انسان خود رای احمق است زیرا خود را خیلی عالم می پندارد و با انسان احمق نباید همنشین شد که سود رساندن او هم ضرر دارد چه برسد به صرر رساندنش.
⭕️ناتوانی حضررت عیسی از درمان خود رای: امام صادق سلام الله علیه فرمود:
إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ ع قَالَ دَاوَیْتُ الْمَرْضَى فَشَفَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ
عیسی بن مریم فرمود: بیمار را باذن خدا شفا دادم
وَ أَبْرَأْتُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ
بیماری برص و کور را باذن خدا شفا دادم.
وَ عَالَجْتُ الْمَوْتَى فَأَحْیَیْتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ
باذن خدا مرده را معالجه کردم و حیات دوباره گرفت.
وَ عَالَجْتُ الْأَحْمَقَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَى إِصْلَاحِهِ
اولی ز مداوای احمق ناتوان شدم
فَقِیلَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ مَا الْأَحْمَقُ
اطرافیان گفتند : احمق کیست !!!
قَالَ الْمُعْجَبُ بِرَأْیِهِ وَ نَفْسِهِ
کسی که خود رایی و عجب دارد
الَّذِی یَرَى الْفَضْلَ کُلَّهُ لَهُ لَا عَلَیْهِ
کسی که تمام فضل را برای خود میداند نه دیگری.
وَ یُوجِبُ الْحَقَّ کُلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لَا یُوجِبُ عَلَیْهَا
خود را مستوجب حق میداند
حَقّاً فَذَاکَ الْأَحْمَقُ الَّذِی لَا حِیلَةَ فِی مُدَاوَاتِهِ.
حقا او احمق است و هیچ چاره ای برای مداوای او نیست.
7⃣ وَ الصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ
هفتمین جمله گوهر بار حضرت ، صبر با مصائب مىجنگد.
( یُناضل به معنای تیراندازی کردن و از پا درآوردن دشمن است و حِدثان به معنای مصائب و رخدادهای ناگوار است)
صبر به معنای استقامت است. در مقابل اتفاقات ناگواری که در زندگی هر کسی به وجود میآید، تنها راه برون رفت از آن حالت و مانع، صبر و استقامت است.
در خطبه ۲۲۶ فرمود:
الدنیا دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَة
دنیا سرایى است که بلاها از هر سو گردش را گرفته و به فریب و بیوفایى شهرت یافته. نه خود همواره بر یک حال باشد و نه ساکنانش در امان و سلامت به سر برند.
❌ نمیشود سختی ها را از دنیا حذف کرد، ولی میتوان در مقابل سختی ها استقامت به خرج داد و از آنها عبور کرد.
🛑این حکمت در باب فضائل اخلاقی است. امام صادق علیه السلام فرمود:
قِلَّةُ الصَّبْرِ فَضیحَةٌ
کمى صبر و شکیبایى اسباب فضاحت و رسوایى است. باید صبور و مقاوم بود تا به فضائل آراسته شد.
انسان نباید در مصائب بزرگ از دایره صبر خارج شود چه رسد به امور جزئی پیش پا افتاده که در روزمرگی انسان اتفاق می افتاد و گاهی انسان به خاطر همین امور کوچک صبر و استقامت را از دست میدهد.
⭕️از جمله " وَ الصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ" استفاده میشود که علاوه بر ایستادگی و استقامت، باید با مشکلات به مبارزه برخواست، به استقبال آنها رفت و آنها را از جلوی پای خود برداشت.
8⃣ وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ
جزع و بىتابى به حوادث دردناک زمان کمک مىکند.
نقطه مقابل صبر و استقامت، جزع و بی تابی در مقابل رخدادهای تلخ است.
🚫جزع و بی تابی از جهات مختلفی قابل بررسی است:
از جمله آثار زیانبار معنوی آن،
ضایع شدن اجر مصائب است.
در این حکمت حضرت به آثار منفی دنیایی جزع اشاره میفرمایند:
بی تابی از یاران زمان است و انسان پر غصه بیش از عمری که کرده است دچار آفت و بیماری و زحمت میشود.
در حکمت ۱۴۳ نیز فرمود:
الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَم
غم و اندوه ، نیمى از پیرى است.
💮در حکمت ۱۸۹ هم فرمود:
مَنْ لَمْ یُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ
کسى که صبر و شکیبایى او را نجات ندهد جزع و بى تابى او راهلاک خواهد ساخت.
💮امام صادق سلام الله علیه فرمود:
لَوْ لا أَنَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ الْبَلاءِ یَتَفَطَّرُ الْمُؤمِنُ کَما تَتَفَطَّرُ الْبیضَةَ عَلَى الصَّفا
اگر صبر و شکیبایى قبل از بلا آفریده نشده بود افراد با ایمان در برابر حوادث ناگوار از هم متلاشى مى شدند همان گونه که تخم مرغ با اصابت به سنگ متلاشى مى شود.
9⃣ وَ أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى
برترین بىنیازى ترک آرزوهاست.
( این جمله بدون هیچ تغییری در حکمت ۳۴ هم آمده است.)
⛔️خدای متعال به اندازه نیازهای
واقعی، به انسان روزی میدهد:
در حکمت ۱۳۹ می فرماید:
تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَة
کمک و لطف الهی به اندازه احتیاج و مخارج، نازل میشود .
اما؛ وقتی انسان اسیر آرزوهای طول و دراز باشد و خوشی و راحتی و آسایش خودش را متوقف بر آنها کند برای رسیدن به آنها هر کاری میکند حتی به فروش گذاشتن شرافت و دین و...
لذا اگر کسی مدیریت آرزوها را در دستور کار قرار دهد و به آنچه دارد، به آنچه منطقی است دل خوش باشد؛ بی نیاز میشود از حراج عزت و آبرو و دین.
❌آرزوها انسان را محتاج میکند و دست انسان را پیش دیگران دراز میکند. ولی طلب نکردن و دست دراز نکردن پیش دیگران انسان را به شرافت میرساند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
تَجَنَّبُوا الْمُنى فَإنَّها تُذْهِبُ بَهْجَةَ ما خُوِّلْتُمْ از آرزوهاى دور و دراز بپرهیزید که شادابى و نشاط نعمت هایى را که به شما داده از بین مى برد.
وَتَسْتَصْغِرُونَ بِها مَواهِبَ اللهِ تَعالى عِنْدَکُمْ
و به سبب آن مواهب الهى در نزد شما کوچک مى شود.
و َتُعْقِبُکُمُ الْحَسَراتِ فِیما وَهَّمْتُمْ بِهِ أنْفُسَکُمْ
و حسرت فراوانى به سبب اوهام باطله اى که داشته اید به شما دست مى دهد.
⛔️چه بسا ثرومند بی آرزویی که شریف است، و چه بسا فقیر بی آرزویی که شریف است .
و از آن طرف چه ثروتمند یا فقیری که پر از نیاز و آرزو است که او شرافت و بزرگ منشی ندارد.
⭕️ تفاوت است بین امل و رجاء،
اصل امید و آرزو عامل حرکت و انگیزه و پیشرفت انسان است.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
آرزو براى امت من مایه رحمت است
و اگر امید و آرزو نبود هیچ مادرى کودک خود را شیر نمى داد.
و هیچ باغبانى نهالى نمى نشاند.
❌نقطه مقابل آرزو، اهداف است.
نقطه مقابل امل، رجاء است.
هدفمندی، برنامه ریزی، زندگی عاقلانه بسیار امر پسندیده ای است.
آنچه بد است آرزو است که آرزو از وهم و خیال نشات میگیرد لذا مانند سراب است و هیچ گاه نیز محقق شدنی نیست.
0⃣1⃣ وَ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ
و چه بسیار عقلها که در چنگالِ هوا و هوس هاى حاکم بر آنها اسیرند.
خداوند دو نیرو در وجود انسان گذاشته است:
نیروی عقل و تعقل ،
نیروی شهوت و هوس.
مهم این است که کدام قوه در وجود انسان حاکم بشود. قرآن کریم میفرماید:
《 أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ و َأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَکَّرُونَ؛ جاثیه - ۲۳》
آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟!
با این حال، غیر از خدا چه کسى مى تواند او را هدایت کند؟!
آیا متذکّر نمى شوید؟!
⏪ تفاوت حکومت عقل و هوس:
اگر عقل حاکم شود هوی و هوس به اعتدال میرسند.
ولی اگر هوس حاکم شود یا عقل را به اسارت میبرد:
کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِیرٍ
چه بسیار خردى که اسیر هوسى چیره است. یاعقل را نابود میکند:
رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا یَنْفَعُه
چه بسیار دانشمندى که جهلش او را کشته، در حالى که علمش با اوست؛ اما به حالش سودى نمى بخشد.
❌اگر شهوت حاکم شد فاتحه دین خوانده است. در غررالحکم فرمود :
غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّینُ وَالْعَقْلَ
غلبه هواى نفس هم دین انسان را فاسد مى کند و هم عقل او را.
❌اگر شهوت حاکم شد علم هجرت میکند. در غرر الحکم امده :
حَرامٌ عَلى کُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ یَنْتَفِعَ بِالْحِکْمَةِ
بر تمام عقل هایى که در چنگال شهوت اسیرند حرام است که از علم و دانش بهره مند شوند.
⏪تفاوت انسان و ملک و حیوان: امیرالمومنین فرمود:
اِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ رَکَّبَ فِى الْمَلائِکَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ
خداوند عزوجل، در وجود فرشتگان، عقل بدون شهوت
وَ رَکَّبَ فِى الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ
و در چارپایان، شهوت بدون عقل قرار داده.
وَ رَکَّبَ فى بَنى آدَمَ کِلَیْهِما
و در وجود انسان، عقل و شهوت را با هم قرار داد،
فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلائِکَةِ
پس هر کس که عقلش بر شهوتش پیروز گردد، از فرشتگان بهتر است.
وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهائِمِ
و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز گردد، از چارپایان بدتر است.
1⃣1⃣ وَ مِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ
و حفظ تجربهها بخشى از موفقیت است.
توفیق به معنای فراهم شدن مقدمات موفقیت است.
و تجربه به معنای نگاه عبرت بین داشتن به اتفاقات پیرامون است به نحوی که از گذشته عبور کنیم و امروز را بسازیم.
⛔️ بخشی از توفیقات از جانب خداوند به انسان میرسد و راه را برای انسان باز میکند ولی بخشی از توفیق اکتسابی و به دست آوردنی است،
از جمله توفیقات انسان حفظ و به کار بستن تجربه های شخصی و تاریخی است.
علوم تجربی یکی از رشته های پر دامنه و وسیعی است که مشکلات زیادی را به سبب تجربه از بین برده است. پر واضح است که حفظ تجربیات متعدد و به کار بستن آنها باعث شده این علوم را به بار نشانده و مثمر ثمر کرده است.
⭕️ عقل انسان را به حفظ تجربه سوق میدهد. امیرالمومنین فرمود:
الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارُبِ
عقل همان حفظ تجربه هاست.
کسی که از تجربه درس نگیرد از هیچ چیز درس نخواهد گرفت. در خطبه ۱۷۶ فرمود:
وَمَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ اللهُ بِالْبَلاءِ وَالتَّجارُبِ لَمْ یَنْتَفِعْ بِشَیء مِنَ الْعِظَةِ
آن کس که خدا او را به وسیله آزمون ها و تجربه ها بهره مند نسازد از هیچ پند واندرزى سود نخواهد برد.
⏪مسولیت دادن به با تجربه ها: درعهدنامه مالک اشتر امیرالمومنین فرمود:
وَتَوَخّ مِنْهُمْ أهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَیاءِ مِنْ أهْلِ الْبُیُوتاتِ الصّالِحَةِ وَالْقِدَمِ فِى الاْسْلامِ
و از میان آنها افرادى را برگزین که داراى تجربه و پاکى روح باشند و از خانواده هاى صالح و پیشگام و باسابقه در اسلام باشند.
2⃣1⃣ وَ الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ
دوستى، نوعى خویشاوندى پُر بهره است.
قرابت و خویشاوندی گاهی نسبی است و دو نفر که از یک پدر و مادر باشند قوم و خویش میشوند.
گاهی نیز این خویشاوندی اسبابی غیر از نسب دارد مثل ایمان:
إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَة
گاهی نیز این سبب، رفاقت و دوستی و محبت است.حضرت میفرماید این نوع دوستی خیلی فایده مند و قابل استفاده است.
💮امیرالمومنین علیه السلام فرمود:
الصَّدیقُ أقْرَبُ الاْقارِبِ
دوست، نزدیک ترین خویشاوندان است.
💮امام صادق علیه السلام فرمود:
لَقَدْ عَظُمَتْ مَنْزِلَةُ الصَّدیق حَتّى أهْلُ النّارِ یَسْتَغیثُونَ بِهِ وَیَدْعُونَ بِهِ فِى النّارِ قَبْلَ الْقَریبِ الْحَمِیمِ
مقام دوست بسیار والا است تا آنجا که اهل دوزخ از دوست یارى مى طلبند و او را از درون آتش دوزخ صدا مى زنند پیش از آنکه نزدیکان پرمحبت خود را صدا بزنند.
قالَ اللهُ مُخْبِراً عَنْهُمْ:
《فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِینَ * وَلاَ صَدِیق حَمِیم؛ شعرا - ۱۰۲ 》
خداوند در قرآن از آنها چنین خبر داده که مى گویند: واى بر ما ما امروز شفاعت کنندگانى نداریم و نه دوست صمیمى.
3⃣1⃣ وَ لَا تَأْمَنَنَّ مَلُولاً/ ملوماً
و به انسانى که ملول و رنجیده خاطر است اعتماد مکن.
🚫ملوم، افرادی که از کاری رنجیده اند و ملامت کشیده اند به نحوی تحقیر شده اند و چه بسا کینه به دل گرفته اند به هیچ وجه قابل اعتماد برای سپردن کارهای مهم نیستند. چه بسا همین ملالت خاطر باعث بشود مدیریت و مسئولیت او اثر معکوس داشته باشد و مجموعه ای را به خرابی بکشاند.
اگر دوست و رفیقی را با کار یا زبانمان رنجاندیم از او انتظار انتقام داشته باشیم و از او احساس اطمینان نکنیم.
حکمت ۴۸۰ (آخرین حکمت نهج البلاغه): إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَه
کسی که دوستش را به خشم در بیاورد از او جدا شده است.
🚫ولی طبق نسخه ای که "ملول" دارد معنای جمله این میشود که افراد خسته و ناتوان قابل اعتماد نیستند زیرا انها به کوچکترین بهانه ای شانه از زیر بار کارهای سنگین خالی میکنند و باعث اختلال در اهداف میشوند.
📌 آدم خسته، با هدیه هم اصلاح نمیشوددر غررالحکم فرمود :
لا تَأمِنَنَّ مَلُولا وَإن تَحَلّى بِالصِّلَةِ
به افراد خسته اعتماد نکن، هرچند دل او را با جایزه اى به دست آورى،
فَإِنَّهُ لَیْسَ فِى الْبَرْقِ الْخاطِفِ مُسْتَمْتَعٌ لِمَنْ یَخُوضُ الظُّلْمَةَ
زیرا برق جهنده که لحظه اى مى درخشد و خاموش مى شود در شب تاریک قابل اعتماد نیست.
🔻نکته ای که از این بخش حکمت به دست می آید آن است که باید به اندازه توان هر کسی به او کار سپرد تا او خسته نشود زیرا خستگی اعتماد را سلب میکند.
اللهم انصر علی من ظلمنا