بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۵/۸ . ۲۳محرم
💢 حکمت ۲۰۷ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ اگر حلیم و بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار کن و همانند حلیمان عمل کن ،
🔺کسی که از فیض بردباری محروم است امام راهکار حلیم شدن را می فرماید. اگر در حال حاضر حلم نداری خودرا به بردباری بزن ادای انسان حلیم را درآور . خود را در جایگاه او قرار بده، حفظ خونسردی و آرامش ، تعویض مکان در عصبانیت، بی اهمیتی به موضوع، مشغول به اذکار، و هر حالات متصوری که وجود دارد خودرا به آن شکل بزن.
♦️فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ. زیرا کمتر شده است کسى خود را شبیه قومى کند و سرانجام از آنان نشود.
🔺این بخش از طرفی امیدواری و شور انگیزاست که مانند اهل تقوا ادا درآوریم تا شبیه آنان شویم. از طرف دیگرالگوی اکثر انسانها صالحین نیستند. بازیگران ایفای نقش میکنند و الگو قرار می گیرند. بزودی قلب، روح و فکرشبیه آنها خواهد شد. امیدواری بسیار و ترس قابل توجهی دارد. یکی از امور مهمی که به سرانجام خوبی برساند و ملموس نقش آفرینی کند.انس با سیرهٔ بزرگان است. سیرهٔ عملی آنها توجه ایجاد می کند.
🛑در حکمت قبل امیرالمومنین در مورد اهمیت حلم فرمودند: أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ، أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِل. نخستین نتیجه اى که شخص بردبار از بردبارى خود کسب مى کند این است که مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمایت خواهند کرد. ولی در این حکمت ۲۰۷ حضرت راهکار ایجاد حلم و صبر در زندگی را بیان می کنند.
🚫بهترین جامه انسان حلم است. مرحوم مجلسی قبل از این جمله، یک جمله دیگر هم آورده اند: أَفْضَلُ رِدَاءٍ تَرَدَّى بِهِ الْحِلْمُ، بهترین جامه ای که میپوشی حلم است. وَ إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ و اگر بردبار نیستی خود را بردبار نشان بده زیرا کسی که شبیه گروهی شد امید است از آن ها محسوب شود.
⏪ اهمیت بحث صبر و حلم: پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله فرمود: مَثَلُ الْمُؤْمِنِ کَمَثَلِ الْأَرْضِ مَنَافِعُهُمْ مِنْهَا وَ أَذَاهُمْ عَلَیْهَا مؤمن مانند زمین است که همه از آن استفاده مىبرند، و آزار و اذیت آنان نیز در روى همین زمین صورت مىگیرد. وَ مَنْ لَا یَصْبِرُ عَلَى جَفَاءِ الْخَلْقِ لَا یَصِلُ إِلَى رِضَى اللَّهِ تَعَالَى لِأَنَّ رِضَى اللَّهِ تَعَالَى مَشُوبٌ بِجَفَاءِ الْخَلْقِ و کسى که صبر و تحمل بر جفاء مردم نکند، به رضاى پروردگار متعال نائل نمیشود؛ زیرا رضاى خداوند آمیخته و توأم با جفاى خلق است.
⛔️ ما برای ساختن خانه و جاده و کشاورزی همین زمین را شخم میزنیم و خراش به صورت زمین می اندازیم. مومن مانند زمین است که موجبات آسایش و آرامش است ولی در عین حال زحمت و رنج نیز میبرد و بر آن صبور است.
⏪ در این حکمت حضرت به سه نکته مهم اشاره می فرمایند:
1⃣نقش تکرار و عادت در ایجاد اخلاق ، إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً باب تفعل و تحلم، از تصنّع و به معنای خود را به کاری وادار کردن است که البته سختی هایی نیز دارد. انسان باید خودش را به صبر و حوصله وادار کند تا به نتیجه برسه.
🔺 اخلاق از خُلق است . اخلاق قابل تغییر و تبدیل هستند ، میتوان از راههای مختلف اخلاق حسنه را کسب کرد و اخلاق رذیله را از وجود ریشه کن کرد یا بالعکس از خوبی ها خارج شد و به اخلاق رذیله رسید. چنانچه اخلاق انسان ثابت و غیر قابل تغییر بود، اینقدر اصرار و تاکید آیات و روایات برای خوب شدن بی معنا و عبث بود!!!
📕ابن ابی الحدید می گوید تغییر اخلاق را میتوان در زندگی اجتماعی دید. روستایی به شهر می آید و بعد از چند وقت چنان میشود که گویا از ابتدا اهل شهر بوده. یا شهری به روستا میرود و چنان میشود که گویا از اول اهل روستا بوده.
🔺ابن ابی الحدید میگوید کار تغییر اخلاق آنچنان است که حتی حیوانات را با آموزش میتوانند به اخلاق و حرکاتی در بیاورند. أن عضد الدولة کانت له أُسُود یصطاد بها کالفهود عضد الدوله شیرهایی داشته که با آنها به شکار می رفته و شیرها همچون یوزپلنگ تربیت شده بودند، فتُمسِکُه علیه حتی یُدرِکُه فیُذَّکیه و هذا من العجائب الطریفة شکار را می گرفتند و آن را زنده نگه می داشتند تا عضد الدوله برسد و سر شکار را به طریق شرعی ببرد و این موضوع از شگفتیهای بسیار ظریف است.
💮تمرین و تکرار لازم است. امیرالمومنین در نامه ۳۱ فرمود: وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ اشاره به این است که صبر و استقامت در مقابل مشکلات چیزى است که با تمرین به دست مى آید. باید آنقدر تمرین کنى و خویشتن را عادت دهى.
💮امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود: ان لا یَتَحَلَّمُ لا یَحْلُمُ کسی که خود را به بردباری وادار نکند، بردبار نمی شود.
💮در روایتی امیرالمومنین در توصیه به امام مجتبی فرمود: نِعْمَ الْخُلُقُ التَّکَرُّمُ اگر کریم و بخشنده نیستیم باید خود را شبیه و مثل انسان های کریم کنیم تا آرام آرام مثل آنها شویم. هر جایی ادا در آوردن و نقش بازی کردن بد باشد، در کسب مکارم اخلاقی و مزین شدن به زینت اخلاق حمیده، این نقش باری کردن خوب است.
2⃣ اهمیت تلقین، تقلید و الگوگیری: إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ ، فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ. زیرا کمتر شده است کسى خود را شبیه قومى کند و سرانجام از آنان نشود.
🔺انسان موجودی است که دنبال الگو گیری است و چاره ای از این الگو گیری نداریم. ولی انسان باید در مسیر الگو گیری دقت کند و هر کسی را به عنوان الگوی خود انتخاب نکند. قرآن کریم میفرماید: 《أُولَٰئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ؛ انعام - ۹۰》 انبیاء و اولیاء الهی کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن! 《 لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛ احزاب - ۲۱》 به یقین براى شما در زندگى پیامبر خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز بازپسین دارند و خدا را بسیار یاد مى کنند.
⛔️ امیرالمومنین در نامه ۴۵ به عثمان بن حنیف است می فرماید: ُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ آگاه باش که هر پیروی را پیشوایی است که باید به او اقتدا کند واز نور علم او روشنایی بگیرد. أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ آگاه باش که امامو پیشوای شما از دنیای خود به دولباس کهنه ودو قرص نان اکتفا کرده است . شما نمیتوانید مثل من باشید وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد لیکن مرا در پارسایی، کوشش وتلاش و پاکدامنی و استواری یاری کنید.
⭕️ درخطبه ۱۶۰ فرمود: فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ ص تو اى مسلمان به پیامبر پاک و پاکیزه ات(صلى الله علیه وآله) تأسّى جوى. فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى زیرا در او سرمشقى است براى آن کس که مى خواهد تأسّى جوید. وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى و رابطه اى است عالى براى کسى که بخواهد به او مربوط شود، وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِه محبوب ترین بندگان نزد خدا کسى است که به پیامبرش تأسّى جوید و در پى او گام بردارد.
💮 امام زمان در مورد حضرت زهرا میفرماید: وَ فی اِبْنَه رَسُولِ اللّهِ صلیاللهعلیه وآله وسلّم لی اُسْوَه حَسَنَه دختر رسول خدا برای من، اسوه و الگویی نیکو است.
❌اگر حاکمیت، مدرسه ، دانشگاه و خانواده دنبال معرفی الگوهای صحیح نباشند، الگوهای نا صحیح در جامعه ایجاد و مورد اقبال واقع میشوند. وقتی در جامعه فقدان الگوهای مناسب باشد، بازیگر و فوتبالیست و سلبریتی و بلاگر به عنوان الگو معرفی میشوند و وقتی کسی الگو شد، طرفداران او تلاش میکنند خودشان را شبیه او کنند.
🔻نکته مهم آنکه شباهت و تقلید انسان را شبیه میکند. اگر ما از فرهنگ غرب پیروی و تقلید کردیم خیلی زود خود ما هم از آنها میشویم. و شاید علت حرمت "تشبّه به کفار" همین باشد که این تشبه آرام آرام تبدیل به خلق و خو میشود.
3⃣بهترین الگوها برای صبر و حلم و بردباری: عاشقان اهل بیت باید شبیه اهل بیت شوند. امام زین العابدین علیه السلام : إنّ أبْغضَ النّاسِ إلَى اللّه مَن یَقْتَدی بسُنّةِ إمامٍ و لا یَقتدی بأعمالِهِ مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسى است که خود را پیرو روش امامى بداند ولى از رفتار و کردار او پیروى نکند.
🔺در مورد پیامبر حدیث داریم: إِنَّ النَّبِیَّ ص أَدْرَکَهُ أَعْرَابِیٌّ فَأَخَذَ بِرِدَائِهِ فَجَبَذَهُ جَبْذَةً شَدِیدَةً مردی اعرابی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و ردای ایشان را گرفت حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى صَفْحَةِ عُنُقِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَثَّرَتْ بِهِ حَاشِیَةُ الرِّدَاءِ مِنْ شِدَّةِ جَبْذَتِهِ و چنان محکم کشید که دیدم لبه ردای حضرت بر پوست گردن ایشان جا انداخت. ثُمَّ قَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ مُرْ لِی مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی عِنْدَکَ سپس عرض کرد: ای محمد! دستور بده از مال خدا که نزد توست به من چیزی بدهند. فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَضَحِکَ وَ أَمَرَ لَهُ بِعَطَاءٍ. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او رو کرد و خندید و دستور داد تا به او چیزی بدهند.
📕در کتاب مکارم الاخلاق آمده : کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُؤْتَى بِالصَّبِیِّ الصَّغِیرِ لِیَدْعُوَ لَهُ بِالْبَرَکَةِ أَوْ یُسَمِّیَهُ گاهى کودکان را خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى آوردند تا براى آنها دعا کند و مبارک باشند و یا نامى براى آنها انتخاب کند. فَیَأْخُذُهُ فَیَضَعُهُ فِی حَجْرِهِ تَکْرِمَةً لِأَهْلِهِ پیامبر(صلى الله علیه وآله) کودک را مى گرفت و در دامان خود براى احترام به خانواده اش مى گذاشت فَرُبَّمَا بَالَ الصَّبِیُّ عَلَیْهِ فَیَصِیحُ بَعْضُ مَنْ رَآهُ حِینَ یَبُولُ و چه بسا کودک دامان پیامبر ص را تَر مى کرد. بعضى از حاضران فریاد مى کشیدند، فَیَقُولُ ص لَا تُزْرِمُوا بِالصَّبِیِّ فَیَدَعُهُ حَتَّى یَقْضِیَ بَوْلَهُ حضرت مى فرمود: آرام باشید مانع وى نشوید، او را آزاد مى گذاشت تا بولش تمام شود. ثُمَّ یَفْرُغُ لَهُ مِنْ دُعَائِهِ أَوْ تَسْمِیَتِهِ سپس به او دعا مى فرمود یا نامگذارى مى کرد. وَ یَبْلُغُ سُرُورُ أَهْلِهِ فِیهِ وَ لَا یَرَوْنَ أَنَّهُ یَتَأَذَّى بِبَوْلِ صَبِیِّهِمْ این کار سبب خوشحالى خانواده کودک مى شد و احساس مى کردند پیامبر(صلى الله علیه وآله) به هیچ وجه از ماجراى کودکشان ناراحت نشده است. فَإِذَا انْصَرَفُوا غَسَلَ ثَوْبَهُ بَعْدَهُ. هنگامى که باز مى گشتند پیامبر(صلى الله علیه وآله) لباس و بدن خود را مى شست .
📕مرحوم کلینی در "باب الحلم" کافی از امام صادق روایت نقل میکند: بَعَثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع غُلَاماً لَهُ فِی حَاجَةٍ فَأَبْطَأَ حضرت خدمتکارى داشت که او را به دنبال کارى فرستاد ولى مدتى گذشت و نیامد. فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى أَثَرِهِ لَمَّا أَبْطَأَ فَوَجَدَهُ نَائِماً امام(علیه السلام) در جستجوى وى برآمد دید در گوشه اى خوابیده است. فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهِ یُرَوِّحُهُ حَتَّى انْتَبَهَ فَلَمَّا تَنَبَّهَ امام بالاى سرش نشست و او را باد مى زد تا زمانى که بیدار شد. در آن هنگام امام(علیه السلام) به او فرمود: قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا فُلَانُ وَ اللَّهِ مَا ذَلِکَ لَکَ تَنَامُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ اى غلام! به خدا سوگند این سزاوار تو نیست. هم شب را مى خوابى هم روز را. لَکَ اللَّیْلُ وَ لَنَا مِنْکَ النَّهَارُ. شب براى تو باشد و روز براى ما.
📙 در امالی شیخ مفید داریم: سَمِعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع رَجُلًا یَشْتِمُ قَنْبَراً وَ قَدْ رَامَ قَنْبَرٌ أَنْ یَرُدَّ عَلَیْهِ امیرالمومنین شنید مردى «قنبر» را دشنام مى دهد و «قنبر» مى خواهد به او پاسخ دهد. فَنَادَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ ع مَهْلًا یَا قَنْبَرُ دَعْ شَاتِمَکَ مُهَاناً تُرْضِ الرَّحْمَنَ وَ تُسْخِطِ الشَّیْطَانَ امام او را صدا زد فرمود: قنبر آرام باش. دشنام دهنده را رها کن که سبب خشنودى خدا و خشم شیطان مى شود. وَ تُعَاقِبْ عَدُوَّکَ و این مجازاتى است براى دشمن تو. فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ به خدایى که دانه را در زمین مى شکافد و انسان را مى آفریند مَا أَرْضَى الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْلِ الْحِلْمِ بخدا سوگند هرگز انسان با ایمانى پروردگارش را به چیزى مانند حلم و بردبارى خشنود نکرده است. وَ لَا أَسْخَطَ الشَّیْطَانَ بِمِثْلِ الصَّمْتِ وَ لَا عُوقِبَ و شیطان را به مانند سکوت در این گونه موارد خشمگین نساخته الْأَحْمَقُ بِمِثْلِ السُّکُوتِ عَنْهُ. و احمق را همانند خاموشى در برابرش مجازات ننموده است)
♦️ وَ قَالَ (علیه السلام): إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ اگر حلیم و بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار کن و همانند حلیمان عمل کن ،
♦️فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ. زیرا کمتر شده است کسى خود را شبیه قومى کند و سرانجام از آنان نشود.
اللهم اجعلنا من الصابرین والقانطین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۵/۸ . ۲۳محرم
💢 حکمت ۲۰۷ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ
اگر حلیم و بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار کن و همانند حلیمان عمل کن ،
🔺کسی که از فیض بردباری محروم است امام راهکار حلیم شدن را می فرماید.
اگر در حال حاضر حلم نداری خودرا به بردباری بزن ادای انسان حلیم را درآور .
خود را در جایگاه او قرار بده، حفظ خونسردی و آرامش ، تعویض مکان در عصبانیت، بی اهمیتی به موضوع، مشغول به اذکار، و هر حالات متصوری که وجود دارد خودرا به آن شکل بزن.
♦️فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ.
زیرا کمتر شده است کسى خود را شبیه قومى کند و سرانجام از آنان نشود.
🔺این بخش از طرفی امیدواری و شور انگیزاست که مانند اهل تقوا ادا درآوریم تا شبیه آنان شویم.
از طرف دیگرالگوی اکثر انسانها صالحین نیستند. بازیگران ایفای نقش میکنند و الگو قرار می گیرند.
بزودی قلب، روح و فکرشبیه آنها خواهد شد. امیدواری بسیار و ترس قابل توجهی دارد.
یکی از امور مهمی که به سرانجام خوبی برساند و ملموس نقش آفرینی کند.انس با سیرهٔ بزرگان است.
سیرهٔ عملی آنها توجه ایجاد می کند.
🛑در حکمت قبل امیرالمومنین در مورد اهمیت حلم فرمودند:
أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِیمِ مِنْ حِلْمِهِ، أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِل.
نخستین نتیجه اى که شخص بردبار از بردبارى خود کسب مى کند این است که مردم در برابر جاهل و نادان از وى حمایت خواهند کرد.
ولی در این حکمت ۲۰۷ حضرت راهکار ایجاد حلم و صبر در زندگی را بیان می کنند.
🚫بهترین جامه انسان حلم است.
مرحوم مجلسی قبل از این جمله، یک جمله دیگر هم آورده اند:
أَفْضَلُ رِدَاءٍ تَرَدَّى بِهِ الْحِلْمُ،
بهترین جامه ای که میپوشی حلم است. وَ إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ
و اگر بردبار نیستی خود را بردبار نشان بده زیرا کسی که شبیه گروهی شد امید است از آن ها محسوب شود.
⏪ اهمیت بحث صبر و حلم:
پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله فرمود: مَثَلُ الْمُؤْمِنِ کَمَثَلِ الْأَرْضِ مَنَافِعُهُمْ مِنْهَا وَ أَذَاهُمْ عَلَیْهَا
مؤمن مانند زمین است که همه از آن استفاده مىبرند، و آزار و اذیت آنان نیز در روى همین زمین صورت مىگیرد.
وَ مَنْ لَا یَصْبِرُ عَلَى جَفَاءِ الْخَلْقِ لَا یَصِلُ إِلَى رِضَى اللَّهِ تَعَالَى لِأَنَّ رِضَى اللَّهِ تَعَالَى مَشُوبٌ بِجَفَاءِ الْخَلْقِ
و کسى که صبر و تحمل بر جفاء مردم نکند، به رضاى پروردگار متعال نائل نمیشود؛ زیرا رضاى خداوند آمیخته و توأم با جفاى خلق است.
⛔️ ما برای ساختن خانه و جاده و کشاورزی همین زمین را شخم میزنیم و خراش به صورت زمین می اندازیم. مومن مانند زمین است که موجبات آسایش و آرامش است ولی در عین حال زحمت و رنج نیز میبرد و بر آن صبور است.
⏪ در این حکمت حضرت به سه نکته مهم اشاره می فرمایند:
1⃣نقش تکرار و عادت در ایجاد اخلاق ،
إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً
باب تفعل و تحلم، از تصنّع و به معنای خود را به کاری وادار کردن است که البته سختی هایی نیز دارد.
انسان باید خودش را به صبر و حوصله وادار کند تا به نتیجه برسه.
🔺 اخلاق از خُلق است . اخلاق قابل تغییر و تبدیل هستند ، میتوان از راههای مختلف اخلاق حسنه را کسب کرد و اخلاق رذیله را از وجود ریشه کن کرد یا بالعکس از خوبی ها خارج شد و به اخلاق رذیله رسید.
چنانچه اخلاق انسان ثابت و غیر قابل تغییر بود، اینقدر اصرار و تاکید آیات و روایات برای خوب شدن بی معنا و عبث بود!!!
📕ابن ابی الحدید می گوید تغییر اخلاق را میتوان در زندگی اجتماعی دید. روستایی به شهر می آید و بعد از چند وقت چنان میشود که گویا از ابتدا اهل شهر بوده. یا شهری به روستا میرود و چنان میشود که گویا از اول اهل روستا بوده.
🔺ابن ابی الحدید میگوید کار تغییر اخلاق آنچنان است که حتی حیوانات را با آموزش میتوانند به اخلاق و حرکاتی در بیاورند.
أن عضد الدولة کانت له أُسُود یصطاد بها کالفهود
عضد الدوله شیرهایی داشته که با آنها به شکار می رفته و شیرها همچون یوزپلنگ تربیت شده بودند،
فتُمسِکُه علیه حتی یُدرِکُه فیُذَّکیه و هذا من العجائب الطریفة
شکار را می گرفتند و آن را زنده نگه می داشتند تا عضد الدوله برسد و سر شکار را به طریق شرعی ببرد و این موضوع از شگفتیهای بسیار ظریف است.
💮تمرین و تکرار لازم است.
امیرالمومنین در نامه ۳۱ فرمود:
وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ
اشاره به این است که صبر و استقامت در مقابل مشکلات چیزى است که با تمرین به دست مى آید. باید آنقدر تمرین کنى و خویشتن را عادت دهى.
💮امیرالمومنین سلام الله علیه فرمود:
ان لا یَتَحَلَّمُ لا یَحْلُمُ
کسی که خود را به بردباری وادار نکند، بردبار نمی شود.
💮در روایتی امیرالمومنین در توصیه به امام مجتبی فرمود:
نِعْمَ الْخُلُقُ التَّکَرُّمُ
اگر کریم و بخشنده نیستیم باید خود را شبیه و مثل انسان های کریم کنیم تا آرام آرام مثل آنها شویم.
هر جایی ادا در آوردن و نقش بازی کردن بد باشد، در کسب مکارم اخلاقی و مزین شدن به زینت اخلاق حمیده، این نقش باری کردن خوب است.
2⃣ اهمیت تلقین، تقلید و الگوگیری:
إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ ، فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ.
زیرا کمتر شده است کسى خود را شبیه قومى کند و سرانجام از آنان نشود.
🔺انسان موجودی است که دنبال الگو گیری است و چاره ای از این الگو گیری نداریم. ولی انسان باید در مسیر الگو گیری دقت کند و هر کسی را به عنوان الگوی خود انتخاب نکند. قرآن کریم میفرماید:
《أُولَٰئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ ۖ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ؛ انعام - ۹۰》
انبیاء و اولیاء الهی کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن!
《 لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛ احزاب - ۲۱》
به یقین براى شما در زندگى پیامبر خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز بازپسین دارند و خدا را بسیار یاد مى کنند.
⛔️ امیرالمومنین در نامه ۴۵ به عثمان بن حنیف است می فرماید: ُ
أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً یَقْتَدِی بِهِ وَ یَسْتَضِیءُ بِنُورِ عِلْمِهِ
آگاه باش که هر پیروی را پیشوایی است که باید به او اقتدا کند واز نور علم او روشنایی بگیرد.
أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ
آگاه باش که امامو پیشوای شما از دنیای خود به دولباس کهنه ودو قرص نان اکتفا کرده است .
شما نمیتوانید مثل من باشید
وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد
لیکن مرا در پارسایی، کوشش وتلاش و پاکدامنی و استواری یاری کنید.
⭕️ درخطبه ۱۶۰ فرمود:
فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ ص
تو اى مسلمان به پیامبر پاک و پاکیزه ات(صلى الله علیه وآله) تأسّى جوى.
فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى
زیرا در او سرمشقى است براى آن کس که مى خواهد تأسّى جوید.
وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى
و رابطه اى است عالى براى کسى که بخواهد به او مربوط شود،
وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِه
محبوب ترین بندگان نزد خدا کسى است که به پیامبرش تأسّى جوید و در پى او گام بردارد.
💮 امام زمان در مورد حضرت زهرا میفرماید:
وَ فی اِبْنَه رَسُولِ اللّهِ صلیاللهعلیه وآله وسلّم لی اُسْوَه حَسَنَه
دختر رسول خدا برای من، اسوه و الگویی نیکو است.
❌اگر حاکمیت، مدرسه ، دانشگاه و خانواده دنبال معرفی الگوهای صحیح نباشند، الگوهای نا صحیح در جامعه ایجاد و مورد اقبال واقع میشوند.
وقتی در جامعه فقدان الگوهای مناسب باشد، بازیگر و فوتبالیست و سلبریتی و بلاگر به عنوان الگو معرفی میشوند و وقتی کسی الگو شد، طرفداران او تلاش میکنند خودشان را شبیه او کنند.
🔻نکته مهم آنکه شباهت و تقلید انسان را شبیه میکند. اگر ما از فرهنگ غرب پیروی و تقلید کردیم خیلی زود خود ما هم از آنها میشویم.
و شاید علت حرمت "تشبّه به کفار" همین باشد که این تشبه آرام آرام تبدیل به خلق و خو میشود.
3⃣بهترین الگوها برای صبر و حلم و بردباری:
عاشقان اهل بیت باید شبیه اهل بیت شوند. امام زین العابدین علیه السلام : إنّ أبْغضَ النّاسِ إلَى اللّه مَن یَقْتَدی بسُنّةِ إمامٍ و لا یَقتدی بأعمالِهِ
مبغوض ترین مردم نزد خداوند کسى است که خود را پیرو روش امامى بداند ولى از رفتار و کردار او پیروى نکند.
🔺در مورد پیامبر حدیث داریم:
إِنَّ النَّبِیَّ ص أَدْرَکَهُ أَعْرَابِیٌّ فَأَخَذَ بِرِدَائِهِ فَجَبَذَهُ جَبْذَةً شَدِیدَةً
مردی اعرابی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و ردای ایشان را گرفت
حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى صَفْحَةِ عُنُقِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَثَّرَتْ بِهِ حَاشِیَةُ الرِّدَاءِ مِنْ شِدَّةِ جَبْذَتِهِ
و چنان محکم کشید که دیدم لبه ردای حضرت بر پوست گردن ایشان جا انداخت.
ثُمَّ قَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ مُرْ لِی مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی عِنْدَکَ
سپس عرض کرد: ای محمد! دستور بده از مال خدا که نزد توست به من چیزی بدهند.
فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَضَحِکَ وَ أَمَرَ لَهُ بِعَطَاءٍ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به او رو کرد و خندید و دستور داد تا به او چیزی بدهند.
📕در کتاب مکارم الاخلاق آمده :
کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُؤْتَى بِالصَّبِیِّ الصَّغِیرِ لِیَدْعُوَ لَهُ بِالْبَرَکَةِ أَوْ یُسَمِّیَهُ
گاهى کودکان را خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى آوردند تا براى آنها دعا کند و مبارک باشند و یا نامى براى آنها انتخاب کند.
فَیَأْخُذُهُ فَیَضَعُهُ فِی حَجْرِهِ تَکْرِمَةً لِأَهْلِهِ
پیامبر(صلى الله علیه وآله) کودک را مى گرفت و در دامان خود براى احترام به خانواده اش مى گذاشت
فَرُبَّمَا بَالَ الصَّبِیُّ عَلَیْهِ فَیَصِیحُ بَعْضُ مَنْ رَآهُ حِینَ یَبُولُ
و چه بسا کودک دامان پیامبر ص را تَر مى کرد. بعضى از حاضران فریاد مى کشیدند،
فَیَقُولُ ص لَا تُزْرِمُوا بِالصَّبِیِّ فَیَدَعُهُ حَتَّى یَقْضِیَ بَوْلَهُ
حضرت مى فرمود: آرام باشید مانع وى نشوید، او را آزاد مى گذاشت تا بولش تمام شود.
ثُمَّ یَفْرُغُ لَهُ مِنْ دُعَائِهِ أَوْ تَسْمِیَتِهِ
سپس به او دعا مى فرمود یا نامگذارى مى کرد.
وَ یَبْلُغُ سُرُورُ أَهْلِهِ فِیهِ وَ لَا یَرَوْنَ أَنَّهُ یَتَأَذَّى بِبَوْلِ صَبِیِّهِمْ
این کار سبب خوشحالى خانواده کودک مى شد و احساس مى کردند پیامبر(صلى الله علیه وآله) به هیچ وجه از ماجراى کودکشان ناراحت نشده است.
فَإِذَا انْصَرَفُوا غَسَلَ ثَوْبَهُ بَعْدَهُ.
هنگامى که باز مى گشتند پیامبر(صلى الله علیه وآله) لباس و بدن خود را مى شست .
📕مرحوم کلینی در "باب الحلم" کافی از امام صادق روایت نقل میکند:
بَعَثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع غُلَاماً لَهُ فِی حَاجَةٍ فَأَبْطَأَ
حضرت خدمتکارى داشت که او را به دنبال کارى فرستاد ولى مدتى گذشت و نیامد.
فَخَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى أَثَرِهِ لَمَّا أَبْطَأَ فَوَجَدَهُ نَائِماً
امام(علیه السلام) در جستجوى وى برآمد دید در گوشه اى خوابیده است.
فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهِ یُرَوِّحُهُ حَتَّى انْتَبَهَ فَلَمَّا تَنَبَّهَ
امام بالاى سرش نشست و او را باد مى زد تا زمانى که بیدار شد. در آن هنگام امام(علیه السلام) به او فرمود:
قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا فُلَانُ وَ اللَّهِ مَا ذَلِکَ لَکَ تَنَامُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ
اى غلام! به خدا سوگند این سزاوار تو نیست. هم شب را مى خوابى هم روز را.
لَکَ اللَّیْلُ وَ لَنَا مِنْکَ النَّهَارُ.
شب براى تو باشد و روز براى ما.
📙 در امالی شیخ مفید داریم:
سَمِعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع رَجُلًا یَشْتِمُ قَنْبَراً وَ قَدْ رَامَ قَنْبَرٌ أَنْ یَرُدَّ عَلَیْهِ
امیرالمومنین شنید مردى «قنبر» را دشنام مى دهد و «قنبر» مى خواهد به او پاسخ دهد.
فَنَادَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ ع مَهْلًا یَا قَنْبَرُ دَعْ شَاتِمَکَ مُهَاناً تُرْضِ الرَّحْمَنَ وَ تُسْخِطِ الشَّیْطَانَ
امام او را صدا زد فرمود: قنبر آرام باش. دشنام دهنده را رها کن که سبب خشنودى خدا و خشم شیطان مى شود.
وَ تُعَاقِبْ عَدُوَّکَ
و این مجازاتى است براى دشمن تو.
فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ
به خدایى که دانه را در زمین مى شکافد و انسان را مى آفریند
مَا أَرْضَى الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْلِ الْحِلْمِ
بخدا سوگند هرگز انسان با ایمانى پروردگارش را به چیزى مانند حلم و بردبارى خشنود نکرده است.
وَ لَا أَسْخَطَ الشَّیْطَانَ بِمِثْلِ الصَّمْتِ وَ لَا عُوقِبَ
و شیطان را به مانند سکوت در این گونه موارد خشمگین نساخته
الْأَحْمَقُ بِمِثْلِ السُّکُوتِ عَنْهُ.
و احمق را همانند خاموشى در برابرش مجازات ننموده است)
♦️ وَ قَالَ (علیه السلام): إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ
اگر حلیم و بردبار نیستى خود را به بردبارى وادار کن و همانند حلیمان عمل کن ،
♦️فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ.
زیرا کمتر شده است کسى خود را شبیه قومى کند و سرانجام از آنان نشود.
اللهم اجعلنا من الصابرین والقانطین