امام علیه السلام در پاسخ طلحه و زبیر آنجا که به امام پیشنهاد حضور در حکومت را دادند و گفتند با تو بیعت مى کنیم به این شرط که در حکومت شریک باشیم، فرمود:
♦️ فَقَالَ لَا وَ لَکِنَّکُمَا شَرِیکَانِ فِی الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ، وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ خواسته شما شدنی نیست زیرا شرکت در خلافت معنا ندارد. شما شریک در تقویت و کمک و یار و یاور به هنگام ناتوانى و سختى و مشکلات باشید.
🛑 شان صدور حکمت:
امیرالمومنین در نامه ای که بعد از سقوط مصر نوشتند به جریاتات صدر اسلام اشاره کردند از جمله در مورد به خلافت رسیدن خود نوشتند:
شما شریک در تقویت و کمک و یار و یاور به هنگام ناتوانى و سختى و مشکلات باشید.
⛔️در حکومت عدل علوی کسی نمی تواند بدون لیاقت مسئولیت بپذیرد، ولی همگان میتوانند در صورت دیدن ضعف و نقصی دست به دست هم بدهند برای از بین بردن مشکل.
همه باید شریک در تقویت و کمک به حکومت باشند تا به اهداف برسند.
و اگر کجی و خللی در بخشی از حکومت دیدند آن را به اطلاع حاکمان برسانند و در حد توان خود برای برطرف کردن آن مشکل تلاش کنند.
⛔️ در حکومت اسلامی همه افراد باید وظیفه و نقش به عهده بگیرند ولی الزاما هر کسی کمک و یاور حکومت بود نیاز نیست مسئولیت و ریاست نیز داشته باشد.
🔻نکته1:
مظلوم نمایی برای ظلم:
یکی از روشهایی که در طول تاریخ مورد استفاده ظالمان قرار گرفته تا ظلمشان را توجیه کنند، مظلوم نمایی است.
یعقوبی در تاریخش میگوید:
اَتی علیا (علیه السلام) طلحه و الزبیر فقالا له: قد نالتنا جفوه بعد النبی (صلی الله علیه و آله)
طلحه و زبیر خدمت حضرت رسیدند و گفتند در زمان خلفا به ما ظلم شدو به خاطر نزدیک بودن ما به شما، به ما مسئولیت ندادند.
فاشرکنا فی امرک،
الان وقت جبران است که شما به ما مسئولیت بدهید.
فقال: انتما شریکای فی القوه و الاستقامه و عونای علی العجز و الاود
شما در تقویت حکومتو یاوری در بحران و هنگام ناتوانی یاری کنید.
⭕️ اولا ، اگر شما لایق باشید حضرت به شما مسئولیت میدهد و اگر لایق نباشید؛ مسئولیت دادن به شما ظلم است.
ثانیا ، شما در زمان گذشته اگر حقیقتا با حضرت بودید و وظیفه تان را انجام دادید، امروز نباید از حضرت طلبکار باشید.
🔻نکته 2:
علل انحراف طلحه و زبیر:
1⃣ از این حکمت به خوبی معلوم میشود یکی از علل انحراف و سقوط امثال طلحه و زبیر با آن سابقه نیکویی که داشتند همین دنیا خواهی و جاه طلبی بوده است.
امیراالمومنین در همان روزهای اول حکومت دستور دادند میزان پول بیت المال معین شود و آن را به طور مساوی بین مسلمانان تقسیم کنند. بنا بود به هر مسلمان یک درهم داده شود که طلحه و زبیر اعتراض کردند.
أَنَّ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرَ جَاءَا إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالا لَیْسَ کَذَلِکَ کَانَ یُعْطِینَا عُمَرُ سزاوار نیست شما سهمیه کمی به ما بدهید در حالی که سهم ما درزمان عمر ویژه بود.
حضرت فرمود ولی پیامبر به شما مانند بقیه مسلمانان از بیت المال سهم میداد. قَالَ أَلَیْسَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یَقْسِمُ بِالسَّوِیَّةِ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ
فرمود آیا پیامبر بین مسلمین بطور مساوی تقسیم نمیکرد.
(آن گونه که کنیزى را براى فروختن به هر سو مى کشانند. او را (عایشه) به بصره بردند ولى آن دو، زنان خود را در خانه نشاندند و پرده نشین رسول الله (صلى الله علیه و آله) را به خود و دیگران نشان دادند و اورا همراه سپاهى به راه انداختند.
🔻نکته ۳:
در پازل دشمن بازی نکنیم
(گاهی بزرگان هم فریب میخورند)
در روایت داریم بعد از ادعاهای بی پایه طلحه و زبیر برای رسیدن به حکومت حضرت به عبدالله ابن عباس فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۵/۱ . ۱۶محرم
💢 حکمت ۲۰۲ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام) وَ قَدْ قَالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیْرُ نُبَایِعُکَ عَلَى أَنَّا شُرَکَاؤُکَ فِی هَذَا الْأَمْرِ
امام علیه السلام در پاسخ طلحه و زبیر آنجا که به امام پیشنهاد حضور در حکومت را دادند و گفتند با تو بیعت مى کنیم به این شرط که در حکومت شریک باشیم، فرمود:
♦️ فَقَالَ لَا وَ لَکِنَّکُمَا شَرِیکَانِ فِی الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ، وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ خواسته شما شدنی نیست زیرا شرکت در خلافت معنا ندارد. شما شریک در تقویت و کمک و یار و یاور به هنگام ناتوانى و سختى و مشکلات باشید.
🛑 شان صدور حکمت:
امیرالمومنین در نامه ای که بعد از سقوط مصر نوشتند به جریاتات صدر اسلام اشاره کردند از جمله در مورد به خلافت رسیدن خود نوشتند:
فَقُلْتُمْ بَایِعْنَا لاَ نَجِدُ غَیْرَکَ وَ لاَ نَرْضَى إِلاَّ بِکَ
شما در خانه من آمدید و گفتید ما جز تو شخصی را مستحق خلافت نمی بینیم و دیگر راضی نیستیم کسی جز تو حاکم شود،
فَبَایِعْنَا لاَ نَتَفَرَّقُ وَ لاَ نَخْتَلِفُ
با ما بیعت کن ما نیز قول میدهیم اختلاف و تفرقه ای در این امر ایجاد نکنیم،
فَبَایَعْتُکُمْ عَلَى کِتَابِ اَللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ دَعَوْتُ اَلنَّاسَ إِلَى بَیْعَتِی،
ومن بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر با شما بیعت کردم و مردم را به این بیعت دعوت کردم.
فَمَنْ بَایَعَنِی طَائِعاً قَبِلْتُ مِنْهُ وَ مَنْ أَبَى تَرَکْتُهُ، فَبَایَعَنِی فِیمَنْ بَایَعَنِی طَلْحَةُ وَ اَلزُّبَیْرُ ...
هر کس بیعت کرد اورا پذیرفتم و هر کخ بیعت نکرد اورا ترک کردم و طلحه و زبیر بیعت کردند در آنچه که بیعت کردنی بود.
📕ابن قتیبه دینوری در کتاب خود مینویسد:
ان الزبیر و طلحه اتیا علیا بعد فراغ البیعه فقالا له: هل تدری علی ما بایعناک؟
زبیر و طلحه بعد فراغت از بیعت با امیرالمومنین، سراغ حضرت امدند و سهم خواهی کردند .
قال: نعم، علی السمع و الطاعه و علی ما بایعتم علیه ابابکر و عمر و عثمان،
در واقع حضرت میفرماید همانگونه که از خلفای قبلی باج خواهی نکردید حق چنین کاری را از من نیز ندارید.
فقالا: لا، و لکنا بایعناک علی انا شریکاک فی الامر.
گفتند نه ! ما با شما بیعت کردیم که در امر حکمت با شما شریک باشیم.
قال علی (علیه السلام): لا و لکنکما شریکان فی القوه و الاستقامه و العون علی العجز و الاود،
فرمود: در امر حکمت نه ولیکن در یاری رسانی ، استقامت ، و کمک در سختی و شدائد شریک و همکاری کنید.
و کان الزبیر لا یشُکُ فی و لایه العراق و طلحه فی الیمن،
زبیر برای ولایت عراق و طلحه برای یمن باج خواهی می کردند
فلما استبان لهما ان علیا (علیه السلام) غیر مولیهما شیئا اظهرا الشکاه
وقتی برایشان عیان شد که حضرت چیزی از ممالک به آنها واگذار نمی کند دشمنی را آشکار کردند،
فتکلم الزبیر فی ملا من قریش فقال: هذا جزاونا مِن علی قمنا له فی امر عثمان ...
زبیر در جمع قریش صدا بلند کرد و گفت آیا جزای ما بود پس ما برای خونخواهی عثمان قیام می کنیم.
و هو جالس فی بیته، فلما نال بنا ما اراد جعل دوننا غیرنا
وقتی به حکومت رسید دیگران را به جای ما گذاشت.
♦️أَنَّا شُرَکَاؤُکَ فِی هَذَا الْأَمْرِ، فَقَالَ لَا
اینکه حضرت به قاطعیت پیشنهاد طلحه و زبیر را رد کرد دو دلیل داشت:
اولا ؛ امام منصوب من عند الله است و همه افراد باید بدون هیچ پیش شرط و انتظاری با امام بعیت کنند.
ثانیا ؛ مجبور کردن امام به پذیرش آنها یعنی مبسوط الید نبودن امام.
⭕️ اعتراض حضرت به باج های عمرو عاص از معاویه:در خطبه ۸۴ فرمود:
إِنَّهُ لَمْ یُبَایِعْ مُعَاوِیَةَ حَتَّى شَرَطَ أَنْ یُؤْتِیَهُ أَتِیَّةً،
او حاضر نشد با معاویه بیعت کند، مگر اینکه عطیّه و پاداشى از او بگیرد .
وَ یَرْضَخَ لَهُ عَلَى تَرْکِ الدِّینِ رَضِیخَةً.
و حکومت مصر را براى او تضمین نماید، و در مقابلِ از دست دادن دینش، رشوه اندکى دریافت نماید.
❌ باج خواهی ممنوع، کمک و تلاش لازم،
حضرت در پاسخ باج خواهی طلحه و زبیر فرمود:
وَ لَکِنَّکُمَا شَرِیکَانِ فِی الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ، وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ
شما شریک در تقویت و کمک و یار و یاور به هنگام ناتوانى و سختى و مشکلات باشید.
⛔️در حکومت عدل علوی کسی نمی تواند بدون لیاقت مسئولیت بپذیرد، ولی همگان میتوانند در صورت دیدن ضعف و نقصی دست به دست هم بدهند برای از بین بردن مشکل.
همه باید شریک در تقویت و کمک به حکومت باشند تا به اهداف برسند.
و اگر کجی و خللی در بخشی از حکومت دیدند آن را به اطلاع حاکمان برسانند و در حد توان خود برای برطرف کردن آن مشکل تلاش کنند.
⛔️ در حکومت اسلامی همه افراد باید وظیفه و نقش به عهده بگیرند ولی الزاما هر کسی کمک و یاور حکومت بود نیاز نیست مسئولیت و ریاست نیز داشته باشد.
🔻نکته1:
مظلوم نمایی برای ظلم:
یکی از روشهایی که در طول تاریخ مورد استفاده ظالمان قرار گرفته تا ظلمشان را توجیه کنند، مظلوم نمایی است.
یعقوبی در تاریخش میگوید:
اَتی علیا (علیه السلام) طلحه و الزبیر فقالا له: قد نالتنا جفوه بعد النبی (صلی الله علیه و آله)
طلحه و زبیر خدمت حضرت رسیدند و گفتند در زمان خلفا به ما ظلم شدو به خاطر نزدیک بودن ما به شما، به ما مسئولیت ندادند.
فاشرکنا فی امرک،
الان وقت جبران است که شما به ما مسئولیت بدهید.
فقال: انتما شریکای فی القوه و الاستقامه و عونای علی العجز و الاود
شما در تقویت حکومتو یاوری در بحران و هنگام ناتوانی یاری کنید.
⭕️ اولا ، اگر شما لایق باشید حضرت به شما مسئولیت میدهد و اگر لایق نباشید؛ مسئولیت دادن به شما ظلم است.
ثانیا ، شما در زمان گذشته اگر حقیقتا با حضرت بودید و وظیفه تان را انجام دادید، امروز نباید از حضرت طلبکار باشید.
🔻نکته 2:
علل انحراف طلحه و زبیر:
1⃣ از این حکمت به خوبی معلوم میشود یکی از علل انحراف و سقوط امثال طلحه و زبیر با آن سابقه نیکویی که داشتند همین دنیا خواهی و جاه طلبی بوده است.
امیراالمومنین در همان روزهای اول حکومت دستور دادند میزان پول بیت المال معین شود و آن را به طور مساوی بین مسلمانان تقسیم کنند. بنا بود به هر مسلمان یک درهم داده شود که طلحه و زبیر اعتراض کردند.
أَنَّ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرَ جَاءَا إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالا لَیْسَ کَذَلِکَ کَانَ یُعْطِینَا عُمَرُ سزاوار نیست شما سهمیه کمی به ما بدهید در حالی که سهم ما درزمان عمر ویژه بود.
قَالَ فَمَا کَانَ یُعْطِیکُمَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَسَکَتَا
حضرت فرمود ولی پیامبر به شما مانند بقیه مسلمانان از بیت المال سهم میداد. قَالَ أَلَیْسَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ یَقْسِمُ بِالسَّوِیَّةِ بَیْنَ الْمُسْلِمِینَ
فرمود آیا پیامبر بین مسلمین بطور مساوی تقسیم نمیکرد.
قَالا نَعَمْ
گفتند بله
قَالَ فَسُنَّةُ رَسُولِ اللَّهِ ص أَوْلَى بِالاتِّبَاعِ عِنْدَکُمْ أَمْ سُنَّةُ عُمَرَ
فرمودسنت رسول الله سزاوارتر است یا سنت عمر!!!
قَالا سُنَّةُ رَسُولِ اللَّهِ ص. یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَنَا سَابِقَةٌ وَ عَنَاءٌ وَ قَرَابَةٌ
گفتند سنت رسولخدا ولی برای ما زحمات و خدماتی هست
قَالَ سَابِقَتُکُمَا أَسْبَقُ أَمْ سَابِقَتِی
فرمود سابقه شما بیشتره یا سابقه من
قَالا سَابِقَتُکَ
گفتند سابقه و خدمات شما
قَالَ فَقَرَابَتُکُمَا أَمْ قَرَابَتِی قَالا قَرَابَتُکَ
فرمود: قرابت شما دونفر یا قرابت من اولی است ، گفتند : قرابت شما
قَالَ فَعَنَاؤُکُمَا أَعْظَمُ مِنْ عَنَائِی قَالا عَنَاؤُکَ
فرمود خدمات شما بزرگتر از خدمات من است گفتند خدمات شما!!
قَالَ فَوَ اللَّهِ مَا أَنَا وَ أَجِیرِی هَذَا إِلَّا بِمَنْزِلَةٍ وَاحِدَةٍ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَجِیرِ.
حضرت به یکی از کارگران خود اشاره کرد و فرمود من و این شخص به یک اندازه سهمیه گرفتیم.
2⃣ البته عوامل دیگری نیز برای انحراف امثال زبیر میتوان نام برد از جمله:
حب شدید به فرزند.
در حکمت ۴۵۳ فرمود :
مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّه
درود خدا بر او، فرمود: زبیر همواره با ما بود تا آن که فرزند نامبارکش عبد اللَّه، پا به جوانى گذاشت.
3⃣ یکی دیگر از عوامل سقوط را نیز میتوان به بی غیرتی نسبت به حریم و حرمت پیامبر دانست.
در خطبه ۱۷۲ فرمود:
حَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِی بُیُوتِهِمَا وَ أَبْرَزَا حَبِیسَ رَسُولِ اللَّهِ ص لَهُمَا وَ لِغَیْرِهِمَا
(آن گونه که کنیزى را براى فروختن به هر سو مى کشانند. او را (عایشه) به بصره بردند ولى آن دو، زنان خود را در خانه نشاندند و پرده نشین رسول الله (صلى الله علیه و آله) را به خود و دیگران نشان دادند و اورا همراه سپاهى به راه انداختند.
🔻نکته ۳:
در پازل دشمن بازی نکنیم
(گاهی بزرگان هم فریب میخورند)
در روایت داریم بعد از ادعاهای بی پایه طلحه و زبیر برای رسیدن به حکومت حضرت به عبدالله ابن عباس فرمود:
بلغک قولُ هذین الرجلین ؟
آیا خبر وسخن این دو نفر به تو رسیده ؟!
قال : نعم ، بلغنی قولهما .
گفت : بله سخن انها رو شنیدم
قال : فما ترى ؟
فرمود آنها را چگونه می بینی؟
قال : أرى أنهما أُحبا الولایة . فوَلَّ البصرةَ الزبیر ، وولَّ طلحة الکوفة
گفت انها را محب ولایت و حکومت می بینم ، بصره محب زبیر و کوفه مورد علاقه طلحه است.
فضحک علی ،ثم قال : ویحک ، إن العراقین بهما الرجال والأموال
در عراق افراد مومن و مدیر زیادی وجود دارد و نیاز نیست از مدینه مدیر به آنجا بفرستیم و آنجا سرمایه زیادی دارد که اینها برای آن طمع کرده اند،
و متى تملکا رقاب الناس
اگر آن دو به حکومت آن برسند بر گردن مردم سوار مى شوند ،
یستمیلا السفیه بالطمع
سفیهان را از طریق طمع
ویضربا الضعیف بالبلاء
و ضعیفان را با فشار ،
ویقویا على القوی بالسلطان
و قدرتمندان را با زور تحت سیطره خود مى گیرند و مردم را بدبخت مى کنند و چهره حکومت اسلامى را به کلى تغییر مى دهند.
اللهم اخرج حبّ الدنیا عن قلوبنا