آنها کسانى هستند که هر وقت هماهنگ شوند غالب مىگردند و هنگامى که پراکنده شوند شناخته نخواهند شد.
⏪ویژگی افراد اراذل :
این افراد وقتی اجتماع کرده دست بدست هم دهندغالب شده به هدف خودمیرسند
بنیه علمی و اعتقادی ندارند قدرت و دولت هم با آنها نیست فاسدند اما با یکدست شدن، اوباش غلبه پیدا می کنند.و فتنه بپا میشود.
⏪و هنگامیکه پراکنده باشند اصلا شناخته نمیشوند ،ویژگی مثبتی ندارند که معروف باشند.تا ظهور و بروز دعوایی نباشد ظاهر نمیشوند.
مراقب باشید مبادا توسط بیگانگان به هم گره خورده متحد شوند.
🔷وَ قِیلَ بَلْ قَالَ (علیه السلام): هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا. آنها کسانى هستند که هرگاه متحد شوند زیان مىرسانند و هر زمان متفرق گردند سود به بار مىآورند.
کسى سؤال کرد: زیان آنها را به هنگام متحد شدن دانستیم، منفعت آنها به هنگام پراکنده شدن چیست؟
🔷 فَقَالَ (علیه السلام) یَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ ، فَیَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ امام علیه السلام فرمود: پیشهوران و اهل کسب از آنها به کارهاى خود باز مىگردند و مردم از کار آنها بهرهمند مىشوند،
بنّا به سراغ بنّایى مىرود و بافنده مشغول بافندگى مىشود و نانوا به پخت نان مىپردازد.
🌀غَوغاء در لغت به معنای پشه های ریزی است که وقتی تنها باشند نه ضرری دارند نه دیده میشوند ولی وقتی دست به دست هم بدهند و زیاد شوند، هجوم به شهری ببرند باعث اذیت میشوند
غوغاء ، افراد جاهل و اراذل و اوباشی هستند که کارشان به هم ریختن و ایجاد مشکلات در جامعه است،
این افراد همان هایی هستندکه با جارو جنجال وعربده کشی باعث به هم ریختن اوضاع امنیت روانی جامعه میشوند.
↩️ اما سود این افراد چیست؟
نفع در پراکندگی اوباش اینست که برمیگردند به صنعت و شغل خود. در شغل خود به مردم خدمت می کنند.
رجوع میکنند به شغل بنایی ، نساجی و نانوایی خود ،مشغول به کسب کار خود باشند شرارت پیدا نمی کنند.
↩️ شرط سود رسانی اشرار اینست که صاحب شغل باشند بیکاری آنها را به این روزمی کشاند.نظم اجتماعی را بهم میزنند.
با ایجاد مشغله کاری و فکری کنترل میشوند.
🌀مطالب این حکمت راجع به اوباش است اما نکتهٔ مهم ایجاد اشتغال زایی را مطرح می کند.
↩️ از یک جهت افراد جامعه را به سه دسته میتوان تقسیم بندی کرد:
1⃣ افراد فهمیده و باسواد و عاقل که آلت دست این و آن نمى شوند. بلکه در جهت تبیین و اصلاح جامعه قدم بر میدارند.
2⃣ توده هاى کم اطلاع و پایبند به اصول اخلاق و ایمان که آنها نیز بر پایه ایمان و اخلاقشان در گروه هاى شرور شرکت نمى کنند، هرچند ممکن است گاهى با نقشه هایى آنها را اغفال کرد. درنامه ۵۳ حضرت وصف آنها را بیان میدارد
من با ارتشی صدهزار نفری آماده جنگ با او هستم که افراد من بین شتر نر و ماده فرق نمی گذارند.
وَ لَقَد بَلَغ مِن أمرِهِم لَه انه صَلّی بِهِم عِند مَسیرِهم إلی صَفِّین الجُمعة یَومَ الاربَعاء بلکه در مسیر جنگ صفین نماز جمعه را در روز چهارشنبه برای آن ها خوانده ام و آن ها سکوت کردند.
❄️حضرت درخطبه ۵۱ فرمود:
ألا و إنّ مُعاویَه قَادَ لُمَّه مِنَ الغُوَاهِ
آگاه باشید که معاویه مشتى گمراهان منحرف را بدنبال خود راه انداخته ،
وَ عَمّسَ عَلَیهِمُ الخَبَرَ
و خبر واقعیات را بر آنان تاریک و مبهم ساخته است،
حَتّى جَعَلوُا نُحُورَهُم أغراضَ المَنِیَّه
تا اینکه آنان گلوهاى خود را آماج تیر مرگ نموده اند .
🌀ابوالفرج اصفهانی در الاغانی اورده که:
شخصی میگوید در دروازه شام دیدم فردی ایستاده و غذا میخورد.
فقالت له: ویحک، أ ما تستحی؟
به او گفتم وای برتو ! ایا حیا نمی کنی ؟!
فقال لی: أ رأیتَ لو کنّا فی دارٍ فیها بقر، کنتَ تستحی أن تأکل و هی تراک؟
بمن گفت : آیا تو در مکانی باشی که انجا گاو هایی باشند، تو حیا می کنی غذا بخوری و انهاتو را نگاه کنند !!!
فقال: لا.
گفت : نه ابایی ندارم
قال: فاصبر حتى أَعلِمُکَ أنّهم بقر.
گفت: صبر کن تا نشان بدهم که این مردمان گاو هستند.
فقام فوعظ و قصّ و دعا، حتّى کثر الزّحام علیه،
سپس برخاست و وعظی کرد
ثم قال لهم: روى لنا غیر واحد، أنّه من بلغ لسانه أرنبةَ أنفه لم یدخُل النّار
گفت روایتی هست که هرکسی زبانش را به بینی اش برساند داخل جهنم نمیشود.
فما بقی واحد إلّا و أخرج لسانه یومئ به نحو أرنبة أنفه، و یقدّره حتّى یبلغها أم لا.
باقی نماند احدی مگر اینکه زبان خود را خارج کرد و تلاش می نمود تا به بینی خود برساند.
فلما تفرقوا، قال لی: ألم أَخبِرُک أنهم بقر؟
زمانیکه مردم متفرق شدند بمن گفت :
ایا بتو نگفتم که این مردم گاو هستند !!
اللهم نعوذ بک من مضلات الفتن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۴/۲۳ . ۷محرم
💢 حکمت ۱۹۹ 💢
🔷وَ قَالَ (علیه السلام) فِی صِفَةِ الْغَوْغَاءِ امیرالمومنین در بیان صفات و ویژگی های اراذل و اوباش فرمود:
🔷هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ یُعْرَفُوا
آنها کسانى هستند که هر وقت هماهنگ شوند غالب مىگردند و هنگامى که پراکنده شوند شناخته نخواهند شد.
⏪ویژگی افراد اراذل :
این افراد وقتی اجتماع کرده دست بدست هم دهندغالب شده به هدف خودمیرسند
بنیه علمی و اعتقادی ندارند قدرت و دولت هم با آنها نیست فاسدند اما با یکدست شدن، اوباش غلبه پیدا می کنند.و فتنه بپا میشود.
⏪و هنگامیکه پراکنده باشند اصلا شناخته نمیشوند ،ویژگی مثبتی ندارند که معروف باشند.تا ظهور و بروز دعوایی نباشد ظاهر نمیشوند.
مراقب باشید مبادا توسط بیگانگان به هم گره خورده متحد شوند.
🔷وَ قِیلَ بَلْ قَالَ (علیه السلام): هُمُ الَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا. آنها کسانى هستند که هرگاه متحد شوند زیان مىرسانند و هر زمان متفرق گردند سود به بار مىآورند.
🔷 فَقِیلَ قَدْ عَرَفْنَا [عَلِمْنَا] مَضَرَّةَ اجْتِمَاعِهِمْ، فَمَا مَنْفَعَةُ افْتِرَاقِهِمْ؟
کسى سؤال کرد: زیان آنها را به هنگام متحد شدن دانستیم، منفعت آنها به هنگام پراکنده شدن چیست؟
🔷 فَقَالَ (علیه السلام) یَرْجِعُ أَصْحَابُ الْمِهَنِ إِلَى مِهْنَتِهِمْ ، فَیَنْتَفِعُ النَّاسُ بِهِمْ امام علیه السلام فرمود: پیشهوران و اهل کسب از آنها به کارهاى خود باز مىگردند و مردم از کار آنها بهرهمند مىشوند،
🔷 کَرُجُوعِ الْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ وَ النَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِه
بنّا به سراغ بنّایى مىرود و بافنده مشغول بافندگى مىشود و نانوا به پخت نان مىپردازد.
🌀غَوغاء در لغت به معنای پشه های ریزی است که وقتی تنها باشند نه ضرری دارند نه دیده میشوند ولی وقتی دست به دست هم بدهند و زیاد شوند، هجوم به شهری ببرند باعث اذیت میشوند
غوغاء ، افراد جاهل و اراذل و اوباشی هستند که کارشان به هم ریختن و ایجاد مشکلات در جامعه است،
این افراد همان هایی هستندکه با جارو جنجال وعربده کشی باعث به هم ریختن اوضاع امنیت روانی جامعه میشوند.
↩️ اما سود این افراد چیست؟
نفع در پراکندگی اوباش اینست که برمیگردند به صنعت و شغل خود. در شغل خود به مردم خدمت می کنند.
رجوع میکنند به شغل بنایی ، نساجی و نانوایی خود ،مشغول به کسب کار خود باشند شرارت پیدا نمی کنند.
↩️ شرط سود رسانی اشرار اینست که صاحب شغل باشند بیکاری آنها را به این روزمی کشاند.نظم اجتماعی را بهم میزنند.
با ایجاد مشغله کاری و فکری کنترل میشوند.
🌀مطالب این حکمت راجع به اوباش است اما نکتهٔ مهم ایجاد اشتغال زایی را مطرح می کند.
↩️ از یک جهت افراد جامعه را به سه دسته میتوان تقسیم بندی کرد:
1⃣ افراد فهمیده و باسواد و عاقل که آلت دست این و آن نمى شوند. بلکه در جهت تبیین و اصلاح جامعه قدم بر میدارند.
2⃣ توده هاى کم اطلاع و پایبند به اصول اخلاق و ایمان که آنها نیز بر پایه ایمان و اخلاقشان در گروه هاى شرور شرکت نمى کنند، هرچند ممکن است گاهى با نقشه هایى آنها را اغفال کرد. درنامه ۵۳ حضرت وصف آنها را بیان میدارد
إنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ وَجِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَالْعُدَّةُ لِلاَعْدَاءِ، الْعَامَّةُ مِنَ الاُمَّةِ؛
بدان ستون دین و شکل دهنده جمعیت مسلمانان و نیروى دفاعى در برابر دشمنان، تنها توده ملت هستند،
فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ، وَمَیْلُکَ مَعَهُمْ
بنابراین گوش به سوى آنها فرا ده و توجّه به آنها داشته باش.
3⃣ گروهى که سطح پایینى از فکر و اخلاق دارند و به اصطلاح بى بند و بار و فاقد تربیت لازم اسلامى هستند و در میان آنها افراد شرور و موذى نیز یافت مى شود.
در حکمت ۱۴۷ در تقسیم بندی مردم فرمود: مردم یا عالم ربانی هستند یا متعلم در راه نجات
"وَهَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِق، یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیح، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَلَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْن وَثِیق"
و احمقانِ بى سر و پا و بى هدفى که دنبال هر صدایى مى روند و با هر بادى حرکت مى کنند; آنهایى که با نور علم روشن نشده اند و به ستون محکمى پناه نبرده اند.
📘 امام در نهج البلاغه جامعه را به سه بخش کلی تقسیم کردند.
۱.گروه خواص که بخش دینی ، علمی ، اعتقادی ،ذی نفوذ و تاثیر گذارند.
۲- عماد الدین هستند عموم مردم که در علوم جامعه سر رشته ندارند. انسانهای معمولی خوبی هستند.تعبیر به عماد دین میکند.
مانند نماز که ستون دین است این گروه مردم هم عمود دین هستند.باید ارج نهاده شوند.
۳. گروه اشرار که نوعاً برهم زنندهٔ نظم عمومی جامعه هستند
با هر باد و صدایی به آن سمت حرکت می کنند.از خود فکر و اراده ندارند.
🌀گروه اول برنامه ریز وهدایت جامعه را عهده دارند.
گروه دوم پیرو هستند.
گروه سوم باید از طرف حکومت و مردم تحت نظارت باشند .
❄️قرآن کریم در مورد این افراد میفرماید:
《 رَبَّنا إِنّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلاَ رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبِیراً ؛ احزاب - ۶۷》
گویند: پروردگارا! همانا ما سران و بزرگانمان را اطاعت کردیم، پس آنان ما را از راه به در بردند. برآنان دوبار عذاب ده
🌀 حسن بصری میگوید:
العامة کالبحر إذا هاج أهلک راکبه
مردم مثل دریا هستند که اگر مواج شود اهلش را به هلاکت می اندازد.
روش مبارزه معاویه، استفاده از این غوغاء برای جنگ با امیرالمومنین بود.
📘مسعودی در تاریخ مروج الذهب می نویسد: مردی از اهل کوفه سوار بر جمل (شتر نر) خویش به شام آمد.
مردی از اهل شام که به آن شتر طمع کرده بود به دادگاه شکایت برد که:
↙️ این ناقه (شتر ماده) من بوده و این مرد کوفی در جنگ صفین ازمن گرفته است.
قاضی از او شاهد خواست و او هم پنجاه نفر از مردان شام را آورد و در پیشگاه قاضی شهادت دادند که این ناقه (شتر ماده) از آنِ مرد شامی بوده است!
↙️ مرد کوفی شکایت نزد معاویه برد و گفت: این شتر من اصلاً ناقه (شتر ماده) نیست، بلکه جمل (شتر نر) است.
معاویه که با این حادثه شگفت روبه رو شده بود، گفت:
"لب فروبند! حال که حکمش صادر شده دو برابر قیمتش را به تو می پردازم.
↙️ اما وقتی به کوفه نزد علی بن ابی طالب(ع)برگشتی به ایشان بگو:
اَبلِغ عَلیاً اِنّی اُقابِلُهُ بِمِأة أَلف ما فِیهِم مَن یُفَرِّق بَین الناقَة وَ الجَمَل
من با ارتشی صدهزار نفری آماده جنگ با او هستم که افراد من بین شتر نر و ماده فرق نمی گذارند.
وَ لَقَد بَلَغ مِن أمرِهِم لَه انه صَلّی بِهِم عِند مَسیرِهم إلی صَفِّین الجُمعة یَومَ الاربَعاء بلکه در مسیر جنگ صفین نماز جمعه را در روز چهارشنبه برای آن ها خوانده ام و آن ها سکوت کردند.
❄️حضرت درخطبه ۵۱ فرمود:
ألا و إنّ مُعاویَه قَادَ لُمَّه مِنَ الغُوَاهِ
آگاه باشید که معاویه مشتى گمراهان منحرف را بدنبال خود راه انداخته ،
وَ عَمّسَ عَلَیهِمُ الخَبَرَ
و خبر واقعیات را بر آنان تاریک و مبهم ساخته است،
حَتّى جَعَلوُا نُحُورَهُم أغراضَ المَنِیَّه
تا اینکه آنان گلوهاى خود را آماج تیر مرگ نموده اند .
🌀ابوالفرج اصفهانی در الاغانی اورده که:
شخصی میگوید در دروازه شام دیدم فردی ایستاده و غذا میخورد.
فقالت له: ویحک، أ ما تستحی؟
به او گفتم وای برتو ! ایا حیا نمی کنی ؟!
فقال لی: أ رأیتَ لو کنّا فی دارٍ فیها بقر، کنتَ تستحی أن تأکل و هی تراک؟
بمن گفت : آیا تو در مکانی باشی که انجا گاو هایی باشند، تو حیا می کنی غذا بخوری و انهاتو را نگاه کنند !!!
فقال: لا.
گفت : نه ابایی ندارم
قال: فاصبر حتى أَعلِمُکَ أنّهم بقر.
گفت: صبر کن تا نشان بدهم که این مردمان گاو هستند.
فقام فوعظ و قصّ و دعا، حتّى کثر الزّحام علیه،
سپس برخاست و وعظی کرد
ثم قال لهم: روى لنا غیر واحد، أنّه من بلغ لسانه أرنبةَ أنفه لم یدخُل النّار
گفت روایتی هست که هرکسی زبانش را به بینی اش برساند داخل جهنم نمیشود.
فما بقی واحد إلّا و أخرج لسانه یومئ به نحو أرنبة أنفه، و یقدّره حتّى یبلغها أم لا.
باقی نماند احدی مگر اینکه زبان خود را خارج کرد و تلاش می نمود تا به بینی خود برساند.
فلما تفرقوا، قال لی: ألم أَخبِرُک أنهم بقر؟
زمانیکه مردم متفرق شدند بمن گفت :
ایا بتو نگفتم که این مردم گاو هستند !!
اللهم نعوذ بک من مضلات الفتن