بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۴/۱۷ . ۲۹ذیحجه
💢 حکمت ۱۹۴ 💢
🔶وَ کَانَ (علیه السلام) یَقُولُ: مَتَى أَشْفِی غَیْظِی إِذَا غَضِبْتُ؟ من کى آتش خشمم را فرو بنشانم؟!
🔶 أَحِینَ أَعْجِزُ عَنِ الِانْتِقَامِ، فَیُقَالُ لِی لَوْ صَبَرْتَ؛ آیا هنگامى که از انتقام ناتوانم که به من مىگویند : اگر صبر کنى تا توانا شوى. بهتر است.
🔶 أَمْ حِینَ أَقْدِرُ عَلَیْهِ، فَیُقَالُ لِی لَوْ عَفَوْتَ؟ یا هنگامى که قادر بر انتقامم که به من گفته مىشود: اگر عفو کنى بهتر است.
✴️ در این حکمت حضرت در مورد زمان فرو نشاندن خشم صحبت میکنند. گاهی پیش می آید که انسان بر اثر اتفاقاتی دچار عصبانیت و خشم میشود، حضرت میفرماید زمان فرونشاندن این خشم چه موقعی است؟ آن وقت که انسان قدرت ندارد و همه به او میگویند شما فعلا صبر کن، چون اگر به میدان بروی قطعا شکست خواهی خورد. در این صورت این آرام کردن از روی اجبار است و ارزشی ندارد. یا آن زمان که انسان توان انتقام را دارد ولی به وسیله ی عفو، بخشش طرف مقابل را می بخشد. قرآن کریم در باب عفو میفرماید: 《 وَسارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَالاَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ؛ آل عمران - ۱۳۳》 شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان; و بهشتى که وسعت آن، آسمان ها و زمین است; و براى پرهیزگاران آماده شده است. 《 الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَالْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ، آیه - ۱۳۴ 》 همان کسانى که در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى کنند; و خشم خود را فرو مى برند; و از خطاى مردم درمى گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
📙در روایات داریم: الْعَفْوُ زَکَاةُ الْقُدْرَةِ. الْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ. زکات قدرت و زکات فتح و پیروزی عفو و بخشش است. امیرالمومنین مصداق کامل عفو و بخشش در حال قدرت است. در جریان جمل وقتی امیرالمومنین پیروز میدان شد، اهل بصره را با وجود اینکه با شورشی ها همکاری کرده و بر علیه حضرت قیام کرده بودند مورد عفو و بخشش عمومی قرار داد.
📔 درنامه ۲۳ امیرالمومنین صلواه الله علیه فرمودند: وَصِیَّتِی لَکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِاللَّهِ شَیْئاً، وصیت من به شما این است که چیزی را با خدا شریک نکنید. وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه وآله) فَلَا تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ، در رابطه با وجود مبارک پیامبر وصیت میکند، مبادا سنتها از بین برود. أَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ، بپاکنید این دو ستون و این دو چراغ را روشن کنید. (تشبیه توحید و نبوت به دو ستون خیمه دین و دو چراغ راهنمای سعادت، تشبیه بلیغی است.) وَ خَلَاکُمْ ذَمٌّ (در چنین صورتی مذمتی بر شما نخواهد بود) (( اُطلبُ الأمر و خَلاکَ ذَمّ تو دنبال قاتل باش، اگر به او دست نیافتی مذمتی بر تو نخواهد بود)) أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُکُمْ وَ الْیَوْمَ عِبْرَةٌ لَکُمْ وَ غَداً مُفَارِقُکُمْ؛ من تا دیروز همنشین شما بودم و امروز عبرتی هستم برای شما و فردا هم از نزد شما خواهم رفت. إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِیُّ دَمِی اگر زنده ماندم اختیار قصاص یا عفو به عهده خودم است . وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِیعَادِی و اگر مُردم، مرگ وعده گاه من است. وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِی قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَکُمْ حَسَنَةٌ اگر عفو کنم این بخشش برای من تقرب به خدا و اگر شما بخشیدید برای شما هم حسنه ای است.
✴️ در حکمت ۴۰۲: امیرالمومنین در جمعی از اصحاب نشسته بودند که زنی از آنجا رد شد و اصحاب با چشمشان او را دنبال کردند. حضرت فرمود چرا به او نگاه میکند او هم زنی است مثل زن های شما. فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ: قَاتَلَهُ اللَّهُ کَافِراً، مَا أَفْقَهَهُ! فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِیَقْتُلُوهُ، فَقَالَ (علیه السلام): در این هنگام مردى از خوارج گفت: خداوند این کافر را بکشد چقدر دانا و فقیه است!! هنگامى که حاضران این سخن را شنیدند از جاى پریدند تا او را به قتل برسانند، ولى امام(علیه السلام) فرمود. رُوَیْداً، إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ. آرام باشید جواب دشنام، بدگویى است و یا گذشت از گناه نه کشتن مرد بدزبان.
⏪ عفو کردن وحشی توسط پیامبر: یکی از نمونه های بارز عفو در حال قدرت، بخشش و عفو پیامبر نسبت به وحشی است. همان کسی که حمزه سید الشهدا را به شهادت رسانید. وقتی به مکه آمد و خواست اسلام بیاورد پیامبر اسلام او را پذیرفت ولی فرمود: غَیِّب وَجهَکَ عنی یَا وَحشی، لا أَراکَ. از من دور باش و من تو را نبینم .
📙عفو و بخشش در روایات: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود : إذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ نادى مُناد: مَنْ کانَ أجْرُهُ عَلَى اللهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّةَ کسى که پاداش او بر خداست وارد بهشت شود. فَیُقالُ: مَنْ ذَا الَّذی أجْرُهُ عَلَى اللهِ گفته مى شود چه کسى است که پاداش او بر خداست. فَیُقالُ الْعافُونَ عَنِ النّاسَ فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِساب گفته مى شود کسانى که مردم را عفو کرده اند و آنها بدون حساب وارد بهشت مى شوند.
💮امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: الْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ عفو و گذشت تاج فضائل اخلاقى است.
💮پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: عَلَیْکُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لَا یَزِیدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً بر شما باد گذشت؛ زیرا که گذشت جز بر عزّت بنده نمى افزاید. فَتَعَافَوْا یُعِزَّکُمُ اللَّهُ. پس از یکدیگر گذشت کنید تا خداوند شما را عزّت بخشد.
💮امام باقر سلام الله علیه فرمود: النَّدَامَةُ عَلَى الْعَفْوِ أَفْضَلُ وَ أَیْسَرُ مِنَ النَّدَامَةِ عَلَى الْعُقُوبَةِ. پشیمانى از گذشت، برتر و آسانتراز پشیمانى حاصل از کیفر دادن است.
💮کَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع فِی حَائِطٍ لَهُ یَصْرِمُ امام کاظم علیه السّلام در باغ خرمایش بود و شاخهها را مىبرید. فَنَظَرْتُ إِلَى غُلَامٍ لَهُ قَدْ أَخَذَ کَارَةً مِنْ تَمْرٍ فَرَمَى بِهَا وَرَاءَ الْحَائِطِ یکى از غلامان حضرت را دیدم دستهاى از خوشههاى خرما را گرفت و آنرا پشت دیوار باغ انداخت، فَأَتَیْتُهُ وَ أَخَذْتُهُ وَ ذَهَبْتُ بِهِ إِلَیْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی وَجَدْتُ هَذَا وَ هَذِهِ الْکَارَةَ من آمدم و آن شخص را گرفتم و نزد حضرت آوردم و گفتم:قربانت،من این غلام را دیدم که این خوشهها را برداشته بود. فَقَالَ لِلْغُلَامِ یَا فُلَانُ قَالَ لَبَّیْکَ قَالَ أَتَجُوعُ قَالَ لَا یَا سَیِّدِی حضرت رو به غلام کرد و فرمود:اى فلانى!گفت:لبیک، فرمود:گرسنهاى؟ قَالَ فَتَعْرَى قَالَ لَا یَا سَیِّدِی گفت،نه اى آقایم، قَالَ فَلِأَیِّ شَیْءٍ أَخَذْتَ هَذِهِ فرمود:پس چرا این خوشهها را برداشتى؟ قَالَ اشْتَهَیْتُ ذَلِکَ گفت:دلم میل به آن داشت. قَالَ اذْهَبْ فَهِیَ لَکَ وَ قَالَ خَلُّوا عَنْهُ. فرمود:برو این خوشهها را براى خود بردار و بعد فرمود:او را رها کنید.
🔻نکته ۱: نکته مهمی که در بحث عفو گاهی نادیده گرفته میشود، عمومی کردن این قاعده است در حالی که میدانیم در مواردی نباید عفو کرد و عفو اثر عکس دارد. امیرالمومنین: الْعَفْوُ عَنِ الْمُقِرِّ لا عَنِ الْمُصِرِّ عفو درباره کسى است که اقرار به گناه خود کند و پشیمان باشد نه از کسى که اصرار مى ورزد. ترحم بر پلنگ تیز دندان / جفاکاری بود بر گوسفندان
🔻نکته ۲: انتقام اگر الهی باشد بسیار خوب است ولی اگر انتقام برای امور شخصی باشد بسیار بد است. حتی معاویه ها هم از اینکه بخواهند انتقام شخصی بگیرند ابا داشتند.
📙علامه شوشتری در بهج الصباغه میفرماید: در تاریخ دارد در روز صفین، معاویه یکی از یاران امیرالمومنین را دستگیر کرد. و گفت: «الحمد لله الذی امکننی منک ألستَ القائل فی یوم الجمل» گفت سپاس خداوند را که مرا بر تو نصرت داد. این شخص گفت: اگر بخواهی مرا بکشی مصیبت و گرفتاری سختی برای تو به وجود می آید. معاویه گفت چه مصیبتی؟ من میخواهم کسی را بکشم که دوستانم را از میان برداشته است. این شخص گفت: اللهم ان معویة لم یقتلنی فیک یعنی ای پروردگار من معویه مرا در راه تو نمی کشد و لا لانک ترضی قتلی و مرتکب این امر نمی شود از برای آن که تو را از قتل من خشنود کند. و لکن قتلنی علی حطام الدنیا لکن در حب دنیا و طلب حطام دنیوی مقتول می سازد فان فعل فافعل به ما هو أهله پس اگر این کار کرد تو آن کار کن که سزاوار اوست و ان لم یفعل فافعل به ما أنت أهله و اگر دست خود از این عمل بازداشت تو آن کار کن که سزاوار تو است. «فقال معویة لعنک الله لقد سببتَ فأبلغتَ فی السب معویه گفت خداوند تو را لعن کند که فحش گفتی و سب کردی و به نهایت بردی. و دعوتَ فأبلغت فی الدعاء» شتم و سب را دعا کردی و به کمال آوردی دعا را و معاویه او را آزاد کرد.
✴️ این شخص معاویه را سر دو راهی قرار داد که کشتن من برای تو یک امر شخصی است و انتقام جویی شخصی است نه الهی، و معاویه برای اینکه این ننگ به دوش او نماند مجبور شد این شخص را آراد کند.
اللهم الرزقنا الجدّ والاِجتهاد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۴/۱۷ . ۲۹ذیحجه
💢 حکمت ۱۹۴ 💢
🔶وَ کَانَ (علیه السلام) یَقُولُ: مَتَى أَشْفِی غَیْظِی إِذَا غَضِبْتُ؟
من کى آتش خشمم را فرو بنشانم؟!
🔶 أَحِینَ أَعْجِزُ عَنِ الِانْتِقَامِ، فَیُقَالُ لِی لَوْ صَبَرْتَ؛
آیا هنگامى که از انتقام ناتوانم که به من مىگویند : اگر صبر کنى تا توانا شوى. بهتر است.
🔶 أَمْ حِینَ أَقْدِرُ عَلَیْهِ، فَیُقَالُ لِی لَوْ عَفَوْتَ؟
یا هنگامى که قادر بر انتقامم که به من گفته مىشود: اگر عفو کنى بهتر است.
✴️ در این حکمت حضرت در مورد زمان فرو نشاندن خشم صحبت میکنند.
گاهی پیش می آید که انسان بر اثر اتفاقاتی دچار عصبانیت و خشم میشود، حضرت میفرماید زمان فرونشاندن این خشم چه موقعی است؟
آن وقت که انسان قدرت ندارد و همه به او میگویند شما فعلا صبر کن، چون اگر به میدان بروی قطعا شکست خواهی خورد. در این صورت این آرام کردن از روی اجبار است و ارزشی ندارد.
یا آن زمان که انسان توان انتقام را دارد ولی به وسیله ی عفو، بخشش طرف مقابل را می بخشد.
قرآن کریم در باب عفو میفرماید:
《 وَسارِعُوا إِلى مَغْفِرَة مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّة عَرْضُهَا السَّماواتُ وَالاَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ؛ آل عمران - ۱۳۳》
شتاب کنید براى رسیدن به آمرزش پروردگارتان; و بهشتى که وسعت آن، آسمان ها و زمین است; و براى پرهیزگاران آماده شده است.
《 الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَالْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ، آیه - ۱۳۴ 》
همان کسانى که در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى کنند; و خشم خود را فرو مى برند; و از خطاى مردم درمى گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
📙در روایات داریم:
الْعَفْوُ زَکَاةُ الْقُدْرَةِ. الْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ.
زکات قدرت و زکات فتح و پیروزی عفو و بخشش است.
امیرالمومنین مصداق کامل عفو و بخشش در حال قدرت است.
در جریان جمل وقتی امیرالمومنین پیروز میدان شد، اهل بصره را با وجود اینکه با شورشی ها همکاری کرده و بر علیه حضرت قیام کرده بودند مورد عفو و بخشش عمومی قرار داد.
📔 درنامه ۲۳ امیرالمومنین صلواه الله علیه فرمودند:
وَصِیَّتِی لَکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِاللَّهِ شَیْئاً،
وصیت من به شما این است که چیزی را با خدا شریک نکنید.
وَ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه وآله) فَلَا تُضَیِّعُوا سُنَّتَهُ،
در رابطه با وجود مبارک پیامبر وصیت میکند، مبادا سنتها از بین برود.
أَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ،
بپاکنید این دو ستون و این دو چراغ را روشن کنید.
(تشبیه توحید و نبوت به دو ستون خیمه دین و دو چراغ راهنمای سعادت، تشبیه بلیغی است.)
وَ خَلَاکُمْ ذَمٌّ
(در چنین صورتی مذمتی بر شما نخواهد بود)
(( اُطلبُ الأمر و خَلاکَ ذَمّ
تو دنبال قاتل باش، اگر به او دست نیافتی مذمتی بر تو نخواهد بود))
أَنَا بِالْأَمْسِ صَاحِبُکُمْ وَ الْیَوْمَ عِبْرَةٌ لَکُمْ وَ غَداً مُفَارِقُکُمْ؛
من تا دیروز همنشین شما بودم و امروز عبرتی هستم برای شما و فردا هم از نزد شما خواهم رفت.
إِنْ أَبْقَ فَأَنَا وَلِیُّ دَمِی
اگر زنده ماندم اختیار قصاص یا عفو به عهده خودم است .
وَ إِنْ أَفْنَ فَالْفَنَاءُ مِیعَادِی
و اگر مُردم، مرگ وعده گاه من است.
وَ إِنْ أَعْفُ فَالْعَفْوُ لِی قُرْبَةٌ وَ هُوَ لَکُمْ حَسَنَةٌ
اگر عفو کنم این بخشش برای من تقرب به خدا و اگر شما بخشیدید برای شما هم حسنه ای است.
✴️ در حکمت ۴۰۲: امیرالمومنین در جمعی از اصحاب نشسته بودند که زنی از آنجا رد شد و اصحاب با چشمشان او را دنبال کردند. حضرت فرمود چرا به او نگاه میکند او هم زنی است مثل زن های شما.
فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ: قَاتَلَهُ اللَّهُ کَافِراً، مَا أَفْقَهَهُ! فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِیَقْتُلُوهُ، فَقَالَ (علیه السلام):
در این هنگام مردى از خوارج گفت: خداوند این کافر را بکشد چقدر دانا و فقیه است!! هنگامى که حاضران این سخن را شنیدند از جاى پریدند تا او را به قتل برسانند، ولى امام(علیه السلام) فرمود.
رُوَیْداً، إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ.
آرام باشید جواب دشنام، بدگویى است و یا گذشت از گناه نه کشتن مرد بدزبان.
⏪ عفو کردن وحشی توسط پیامبر:
یکی از نمونه های بارز عفو در حال قدرت، بخشش و عفو پیامبر نسبت به وحشی است. همان کسی که حمزه سید الشهدا را به شهادت رسانید. وقتی به مکه آمد و خواست اسلام بیاورد پیامبر اسلام او را پذیرفت ولی فرمود:
غَیِّب وَجهَکَ عنی یَا وَحشی، لا أَراکَ.
از من دور باش و من تو را نبینم .
📙عفو و بخشش در روایات:
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود :
إذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ نادى مُناد: مَنْ کانَ أجْرُهُ عَلَى اللهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّةَ
کسى که پاداش او بر خداست وارد بهشت شود.
فَیُقالُ: مَنْ ذَا الَّذی أجْرُهُ عَلَى اللهِ
گفته مى شود چه کسى است که پاداش او بر خداست.
فَیُقالُ الْعافُونَ عَنِ النّاسَ فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِساب
گفته مى شود کسانى که مردم را عفو کرده اند و آنها بدون حساب وارد بهشت مى شوند.
💮امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: الْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ
عفو و گذشت تاج فضائل اخلاقى است.
💮پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند:
عَلَیْکُمْ بِالْعَفْوِ فَإِنَّ الْعَفْوَ لَا یَزِیدُ الْعَبْدَ إِلَّا عِزّاً
بر شما باد گذشت؛ زیرا که گذشت جز بر عزّت بنده نمى افزاید.
فَتَعَافَوْا یُعِزَّکُمُ اللَّهُ.
پس از یکدیگر گذشت کنید تا خداوند شما را عزّت بخشد.
💮امام باقر سلام الله علیه فرمود:
النَّدَامَةُ عَلَى الْعَفْوِ أَفْضَلُ وَ أَیْسَرُ مِنَ النَّدَامَةِ عَلَى الْعُقُوبَةِ.
پشیمانى از گذشت، برتر و آسانتراز پشیمانى حاصل از کیفر دادن است.
💮کَانَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى ع فِی حَائِطٍ لَهُ یَصْرِمُ
امام کاظم علیه السّلام در باغ خرمایش بود و شاخهها را مىبرید.
فَنَظَرْتُ إِلَى غُلَامٍ لَهُ قَدْ أَخَذَ کَارَةً مِنْ تَمْرٍ فَرَمَى بِهَا وَرَاءَ الْحَائِطِ
یکى از غلامان حضرت را دیدم دستهاى از خوشههاى خرما را گرفت و آنرا پشت دیوار باغ انداخت،
فَأَتَیْتُهُ وَ أَخَذْتُهُ وَ ذَهَبْتُ بِهِ إِلَیْهِ
فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی وَجَدْتُ هَذَا وَ هَذِهِ الْکَارَةَ
من آمدم و آن شخص را گرفتم و نزد حضرت آوردم و گفتم:قربانت،من این غلام را دیدم که این خوشهها را برداشته بود.
فَقَالَ لِلْغُلَامِ یَا فُلَانُ قَالَ لَبَّیْکَ قَالَ أَتَجُوعُ قَالَ لَا یَا سَیِّدِی
حضرت رو به غلام کرد و فرمود:اى فلانى!گفت:لبیک، فرمود:گرسنهاى؟
قَالَ فَتَعْرَى قَالَ لَا یَا سَیِّدِی
گفت،نه اى آقایم،
قَالَ فَلِأَیِّ شَیْءٍ أَخَذْتَ هَذِهِ
فرمود:پس چرا این خوشهها را برداشتى؟
قَالَ اشْتَهَیْتُ ذَلِکَ
گفت:دلم میل به آن داشت.
قَالَ اذْهَبْ فَهِیَ لَکَ وَ قَالَ خَلُّوا عَنْهُ. فرمود:برو این خوشهها را براى خود بردار و بعد فرمود:او را رها کنید.
🔻نکته ۱:
نکته مهمی که در بحث عفو گاهی نادیده گرفته میشود، عمومی کردن این قاعده است در حالی که میدانیم در مواردی نباید عفو کرد و عفو اثر عکس دارد.
امیرالمومنین:
الْعَفْوُ عَنِ الْمُقِرِّ لا عَنِ الْمُصِرِّ
عفو درباره کسى است که اقرار به گناه خود کند و پشیمان باشد نه از کسى که اصرار مى ورزد.
ترحم بر پلنگ تیز دندان /
جفاکاری بود بر گوسفندان
🔻نکته ۲:
انتقام اگر الهی باشد بسیار خوب است ولی اگر انتقام برای امور شخصی باشد بسیار بد است.
حتی معاویه ها هم از اینکه بخواهند انتقام شخصی بگیرند ابا داشتند.
📙علامه شوشتری در بهج الصباغه میفرماید: در تاریخ دارد در روز صفین، معاویه یکی از یاران امیرالمومنین را دستگیر کرد. و گفت:
«الحمد لله الذی امکننی منک ألستَ القائل فی یوم الجمل»
گفت سپاس خداوند را که مرا بر تو نصرت داد.
این شخص گفت: اگر بخواهی مرا بکشی مصیبت و گرفتاری سختی برای تو به وجود می آید.
معاویه گفت چه مصیبتی؟
من میخواهم کسی را بکشم که دوستانم را از میان برداشته است.
این شخص گفت:
اللهم ان معویة لم یقتلنی فیک
یعنی ای پروردگار من معویه مرا در راه تو نمی کشد
و لا لانک ترضی قتلی
و مرتکب این امر نمی شود از برای آن که تو را از قتل من خشنود کند.
و لکن قتلنی علی حطام الدنیا
لکن در حب دنیا و طلب حطام دنیوی مقتول می سازد
فان فعل فافعل به ما هو أهله
پس اگر این کار کرد تو آن کار کن که سزاوار اوست
و ان لم یفعل فافعل به ما أنت أهله
و اگر دست خود از این عمل بازداشت تو آن کار کن که سزاوار تو است.
«فقال معویة لعنک الله لقد سببتَ فأبلغتَ فی السب
معویه گفت خداوند تو را لعن کند که فحش گفتی و سب کردی و به نهایت بردی.
و دعوتَ فأبلغت فی الدعاء»
شتم و سب را دعا کردی و به کمال آوردی دعا را و معاویه او را آزاد کرد.
✴️ این شخص معاویه را سر دو راهی قرار داد که کشتن من برای تو یک امر شخصی است و انتقام جویی شخصی است نه الهی، و معاویه برای اینکه این ننگ به دوش او نماند مجبور شد این شخص را آراد کند.
اللهم الرزقنا الجدّ والاِجتهاد