بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۴/۴ . ۱۷ذیحجه
💢 حکمت ۱۹۰ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): وَا عَجَبَاهْ، أَ تَکُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ لَا تَکُونَ بِالصَّحَابَةِ وَ الْقَرَابَةِ؟ عجبا! آیا خلافت با همنشینى پیامبر حاصل مى شود; ولى با همنشینى و خویشاوندى حاصل نمى گردد؟
🔴قال الرضی رحمه الله تعالى و روی له شعر فی هذا المعنى: سید رضی در این باب می گوید شعری از آن حضرت در همین زمینه نقل شده که خطاب به خلیفه اوّل مى گوید فَإِنْ کُنْتَ بِالشُّورى مَلَکْتَ أُمُورَهُمْ * فَکَیْفَ بِهذا وَالْمُشیرُونَ غُیَّب اگر تو به سبب شورا مالک امور مردم شدى این چه شورایى است که طرف هاى مشورت _امثال من و جمعى از بنى هاشم و دیگران_غایب بودند؟ وَإنْ کُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصیمَهُمْ * وَغَیْرُکَ أوْلى بِالنَّبِیِّ وَأَقْرَبٌ و اگر از طریق قرابت با پیامبر در برابر مخالفانت استدلال کردى دیگرى (اشاره به شخص امام است) از تو به پیامبر سزاواتر و نزدیک تر است.
⛔️ابن ابی الحدید قائل است این حکمت که بخشی نثر است و بعضی نظم، اشاره به خلیفه اول و دوم دارد. در جریان غصب خلافت، وقتی بحث تعیین خلیفه شد ابوبکر به عمر گفت تو خلیفه شو ولی: قَالَ لَهُ عُمَرُ: أَنْتَ صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا شِدَّتِهَا وَ رَخَائِهَا فَامْدُدْ أَنْتَ یَدَک عمر به ابوبکر گفت تو در جایگاه های متعددی در سختی و راحتی همراه و مصاحب رسول الله بوده ای و تو تو سزاوار خلافتی دستت را بیاور تا با تو بیعت کنم. فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: خلیفه دوم میفرماید: اگر بنا باشد ملاک خلافت همراهی با پیامبر باشد، إِذَا احْتَجَجْتَ لِاسْتِحْقَاقِهِ الْأَمْرَ بِصُحْبَتِهِ إِیَّاهُ فِی الْمَوَاطِنِ .. اگر بنا باشد ملاک خلافت همراهی با پیامبر باشد، فَهَلَّا سَلَّمْتَ الْأَمْرَ إِلَى مَنْ قَدْ شَرِکَهُ فِی ذَلِکَ، اولا من همراه بوده هم وَ قَدْ زَادَ عَلَیْهِ بِالْقَرَابَةِ؟! و ثانیا قوم و خویش هستم و استحقاق بیشتری دارم.
⭕️ولی آن دو بیت شعر در مورد خلیفه اول است: وَ أَمَّا النَّظْمُ: فَمُوَجَّهٌ إِلَى أَبِی بَکْرٍ، لِأَنَّهُ حَاجَّ الْأَنْصَارَ فِی السَّقِیفَةِ ولی شعر در مورد ابوبکر است زیرا او در روز سقیفه برای انصار حجت آورد . فَقَالَ:نَحْنُ عِتْرَةُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ بَیْضَتُهُ الَّتِی تَفَقَّأَتْ عَنْهُ و گفت: ما خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و اصل و عشیره او هستیم. فَلَمَّا بُویِعَ احْتَجَّ عَلَى النَّاسِ بِالْبَیْعَةِ، وَ أَنَّهَا صَدَرَتْ عَنْ أَهْلِ الْحَلِّ وَ الْعَقْدِ، و هنگامی که با او بیعت شد، برای مردم حجت آورد که بیعت از جانب کسانی که مختار بودند، صورت گرفت. فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَمَّا احْتِجَاجُکَ عَلَى الْأَنْصَارِ بِأَنَّکَ مِنْ بَیْضَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مِنْ قَوْمِهِ و علی علیه السلام فرمود: اما حجت آوردنت برای انصار که تو از اصل و عشیره و قوم رسول الله صلی الله علیه و آله هستی، فَغَیْرُکَ أَقْرَبُ نَسَباً مِنْکَ إِلَیْهِ، دیگری از لحاظ خویشاوندی به رسول الله نزدیکتر است؛ وَ أَمَّا احْتِجَاجُکَ بِالاخْتِیَارِ وَ رِضَى الْجَمَاعَةِ ، و اما اختیار و رضای مردم را که به عنوان حجت ارائه دادی، فَقَدْ کَانَ قَوْمٌ مِنْ أَجِلَّةِ الصَّحَابَةِ غَائِبِینَ لَمْ یَحْضُرُوا الْعَقْدَ، بدان که گروهی از بزرگان صحابه غایب بودند و در پیمان بیعت حاضر نبودند، فَکَیْفَ ثَبَت پس چگونه این امر میسر است؟!
🚫اگر چه ابن میثم بحرانی قائل است مقصود حضرت از این شورا ، شورای شش نفره ای است که عثمان از آن بیرون آمد وی اغلب شارحان منظور از شورا را همان سقیفه میدانند.
🔻انتقاد : حضرت از شیوه استدلال خلفا در سقیفه در خطبه ۶۷ اینطور فرمود: احتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَأضاعُوا الثَّمَرَةَ آنها به شجره درخت استدلال کردند اما ثمره و میوه اش را ضایع نمودند.
🛑 همراهی امیرالمومنین با پیامبر، در خطبه ۱۹۷ فرمود: وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ ص اصحاب و یاران راز دار محمّد به خوبى مى دانند. أَنِّی لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ که من هرگز به معارضه با احکام و دستورات خدا و پیامبرش بر نخاستم بلکه پیوسته چشم بر امر و گوش بر فرمان بودم. وَ لَقَدْ وَاسَیْتُهُ بِنَفْسِی فِی الْمَوَاطِنِ الَّتِی تَنْکُصُ فِیهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِیهَا الْأَقْدَامُ من با جان خود در صحنه هاى نبردى که شجاعان فرار مى کردند و گام هایشان به عقب بر مى گشت او را یارى کردم. نَجْدَةً أَکْرَمَنِی اللَّهُ بِهَا این شجاعتى است که خداوند مرا به آن اکرام فرمود.
🔻شبهه: آیا ملاک انتخاب امام مصاحبت و قوم و خویشی است؟ به طور قطع امامت جایگاه رفیعی است که دارای صفات و ویژگی های والایی است و صرف همزاهی با پیامبر نمی تواند ملاک امامت باشد. خواجه نصیر الدین طوسی در تشریح مقام امامت میفرماید: العصمة تقتضی النص امام بایید معصوم باشد تا مردم را به انحراف نکشاند. عصمت امری ظاهری نیست که کسی بتواند با توجه به امر ظاهی آن را به دست بیاورد و فقط خداست که به طهارت و عصمت افراد علم دارد لذا لازمه امامت عصمت است و لازمه عصمت نص از جانب خداوند.
🔺پاسخ حضرت نقضی است نه حلی، حضرت در این حکمت متناسب با اعتقاد طرف مقابل استدلال می آورند. خلفا میگفتد ما چون همراه پیامبر بوده ایم جانشین او هستیم. حضرت میفرماید: خب من که هممصاحب بودم، هم قوم و خویش بودم که طبق قاعده ی شما سزاوارتر هستم به جانشینی!!!!!
⛔️گاهی در مجامعی گفته میشود اگر علی علیه السلام حق است چرا اسم او در قرآن نیامده؟ آنجا هم جواب حلی دارد، هم جواب نقضی. 👈 جواب حلی آن ، مگر هر چیزی حق است باید داخل قرآن باشد؟ امکان تحریف زیاد میشده (صفات حضرت آمده ) شان نزول بعضی آیات جز امیرالمومنین نیست. 👈 جواب نقضی آن، اگر خلفا بر حق هستند چرا اسم آنها در قرآن نیامده!!!!
⭕️ بخشی از خطبه غدیر در اثبات امامت امیرالمومنین: أَنَّهُ قَدْ أَعْلَمَنِی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أَنْزَلَ إِلَیَّ فَمَا بَلَّغْتُ رِسَالَتَهُ خداوند اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ وَ قَدْ ضَمِنَ لِی تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْعِصْمَةَ وَ هُوَ اللَّهُ الْکَافِی الْکَرِیمُ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است. فَأَوْحَى إِلَیَّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ... پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فِی عَلِیٍّ یَعْنِی فِی الْخِلَافَةِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ای فرستادی ما! آن چه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.» مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا قَصَّرْتُ فِی تَبْلِیغِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَیَّ وَ أَنَا مُبَیِّنٌ لَکُمْ سَبَبَ نُزُولِ هَذِهِ الْآیَةِ هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع هَبَطَ إِلَیَّ مِرَاراً ثَلَاثاً یَأْمُرُنِی عَنِ السَّلَامِ رَبِّی وَ هُوَ السَّلَامُ همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - أَنْ أَقُومَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَ أَسْوَدَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. الَّذِی مَحَلُّهُ مِنِّی مَحَلُّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی. جایگاه او نسبت به من بسان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود. وَ هُوَ وَلِیُّکُمْ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَیَّ بِذَلِکَ آیَةً مِنْ کِتَابِهِ- إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛ و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.» وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ آتَى الزَّکَاةَ وَ هُوَ رَاکِعٌ یُرِیدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ حَالٍ و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است. وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَسْتَعْفِیَ لِی عَنْ تَبْلِیغِ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ من از جبرئیل خواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف فرماید. أَیُّهَا النَّاسُ لِعِلْمِی بِقِلَّةِ الْمُتَّقِینَ وَ کَثْرَةِ الْمُنَافِقِینَ وَ إِدْغَالِ الْآثِمِینَ وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِالْإِسْلَامِ . زیرا کمی پرهیزگاران و زیادی منافقان و مکر مسخره کنندگان اسلام را می دانم. وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّی الْقائلینَ بِذالِکَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّیْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمُ لَدَلَلْتُ، و اگر می خواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا به آنان اشارت کنم و یا مردمان را به سویشان هدایت کنم [که آنان را شناسایی کنند] می توانستم. وَلکِنِّی وَالله فی أُمورِهمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم. وَ کُلَّ ذَلِکَ لَا یَرْضَى اللَّهُ مِنِّی إِلَّا أَنْ أُبَلِّغَ مَا أَنْزَلَ إِلَیَّ ثُمَّ تَلَا ص- با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر این که آن چه در حق علی علیه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم.
🔻 ادامه خطبه غدیر
⭕️یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فِی عَلِیٍّ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین خواند: «ی پیامبر ما! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّ علی - ابلاغ کن؛ وگرنه کار رسالتش را انجام نداده ای. و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.». فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ هان مردمان! بدانید این آیه درباره اوست. وَلِیّاً وَ إِمَاماً مُفْتَرَضاً طَاعَتُهُ عَلَى الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، وَ عَلَى التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ وَ عَلَى الْبَادِی وَ الْحَاضِرِ وَ عَلَى الْأَعْجَمِیِّ وَ الْعَرَبِیِّ وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوکِ وَ الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ وَ عَلَى الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ عَلَى کُلِّ مُوَحِّدٍ مَاضٍ حُکْمُهُ جَائِزٍ پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است. قَوْلُهُ نَافِذٍ أَمْرُهُ مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ مَرْحُومٌ [هشدار که] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است.ناسازگارش رانده، پیرو و باورکننده اش در مهر و شفقت است. مَنْ تَبِعَهُ مُؤْمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ پیرو و باورکننده اش در مهر و شفقت است. وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطَاعَ لَهُ هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده است. مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ آخِرُ مَقَامٍ أَقُومُهُ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَاسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ انْقَادُوا لِأَمْرِ رَبِّکُمْ هان مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده ام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ مَوْلَاکُمْ وَ إِلَهُکُمْ ثُمَّ مِنْ دُونِهِ مُحَمَّدٌ ( ص ) وَلِیُّکُمُ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَکُمْ چرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می گوید. ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ إِمَامُکُمْ بِأَمْرِ رَبِّکُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَى یَوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَه و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.
🔻نکته : شورا باید محل اجتماع بزرگان باشد نه یک تعداد محدود. سعد بن عباده یکی از افرادی است که از سران انصار است و هیچ گاه با خلیفه اول و خلیفه دوم بیعت نکرد و خلیفه دوم او را به شام تبعید کرد و به طور عجیبی در میانه راه کشته شد. بعد هم برای اینکه حذف کردن او به ضرر دستگاه خلافت نباشد شایعه کردند که سعد بن عباده را جنیان کشتند.
🛑 یکی از یاران امام صادق مومن الطاق است. أَنَّهُ قَالَ یَوْماً مِنَ الْأَیَّامِ لِمُؤْمِنِ الطَّاقِ او تخصصی در مناظره داشت و مناظره او با او حنیفه مشهور است: وَ قَالَ لَهُ یَوْماً آخَرَ لِمَ لَمْ یُطَالِبْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ بِحَقِّهِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنْ کَانَ لَهُ حَقٌّ اگر واقعا علی در خلافت حق داشت چرا مطالبه خلافت نکرد؟ فَأَجَابَهُ مُؤْمِنُ الطَّاقِ فَقَالَ خَافَ أَنْ تَقْتُلَهُ الْجِنُّ کَمَا قَتَلُوا سَعْدَ بْنَ عُبَادَة : مومن جواب داد: حضرت ترسید که جنیان او را بکشند همانطور که سعد بن عباد را کشتند.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۴/۴ . ۱۷ذیحجه
💢 حکمت ۱۹۰ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): وَا عَجَبَاهْ، أَ تَکُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ لَا تَکُونَ بِالصَّحَابَةِ وَ الْقَرَابَةِ؟
عجبا! آیا خلافت با همنشینى پیامبر حاصل مى شود; ولى با همنشینى و خویشاوندى حاصل نمى گردد؟
🔴قال الرضی رحمه الله تعالى و روی له شعر فی هذا المعنى:
سید رضی در این باب می گوید شعری از آن حضرت در همین زمینه نقل شده که خطاب به خلیفه اوّل مى گوید
فَإِنْ کُنْتَ بِالشُّورى مَلَکْتَ أُمُورَهُمْ *
فَکَیْفَ بِهذا وَالْمُشیرُونَ غُیَّب
اگر تو به سبب شورا مالک امور مردم شدى این چه شورایى است که طرف هاى مشورت _امثال من و جمعى از بنى هاشم و دیگران_غایب بودند؟
وَإنْ کُنْتَ بِالْقُرْبى حَجَجْتَ خَصیمَهُمْ *
وَغَیْرُکَ أوْلى بِالنَّبِیِّ وَأَقْرَبٌ
و اگر از طریق قرابت با پیامبر در برابر مخالفانت استدلال کردى دیگرى (اشاره به شخص امام است) از تو به پیامبر سزاواتر و نزدیک تر است.
⛔️ابن ابی الحدید قائل است این حکمت که بخشی نثر است و بعضی نظم، اشاره به خلیفه اول و دوم دارد.
در جریان غصب خلافت، وقتی بحث تعیین خلیفه شد ابوبکر به عمر گفت تو خلیفه شو ولی:
قَالَ لَهُ عُمَرُ: أَنْتَ صَاحِبُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا شِدَّتِهَا وَ رَخَائِهَا فَامْدُدْ أَنْتَ یَدَک
عمر به ابوبکر گفت تو در جایگاه های متعددی در سختی و راحتی همراه و مصاحب رسول الله بوده ای و تو تو سزاوار خلافتی دستت را بیاور تا با تو بیعت کنم.
فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ:
خلیفه دوم میفرماید: اگر بنا باشد ملاک خلافت همراهی با پیامبر باشد،
إِذَا احْتَجَجْتَ لِاسْتِحْقَاقِهِ الْأَمْرَ بِصُحْبَتِهِ إِیَّاهُ فِی الْمَوَاطِنِ ..
اگر بنا باشد ملاک خلافت همراهی با پیامبر باشد،
فَهَلَّا سَلَّمْتَ الْأَمْرَ إِلَى مَنْ قَدْ شَرِکَهُ فِی ذَلِکَ،
اولا من همراه بوده هم
وَ قَدْ زَادَ عَلَیْهِ بِالْقَرَابَةِ؟!
و ثانیا قوم و خویش هستم و استحقاق بیشتری دارم.
⭕️ولی آن دو بیت شعر در مورد خلیفه اول است:
وَ أَمَّا النَّظْمُ: فَمُوَجَّهٌ إِلَى أَبِی بَکْرٍ، لِأَنَّهُ حَاجَّ الْأَنْصَارَ فِی السَّقِیفَةِ
ولی شعر در مورد ابوبکر است زیرا او در روز سقیفه برای انصار حجت آورد .
فَقَالَ:نَحْنُ عِتْرَةُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ بَیْضَتُهُ الَّتِی تَفَقَّأَتْ عَنْهُ
و گفت: ما خویشاوندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و اصل و عشیره او هستیم.
فَلَمَّا بُویِعَ احْتَجَّ عَلَى النَّاسِ بِالْبَیْعَةِ، وَ أَنَّهَا صَدَرَتْ عَنْ أَهْلِ الْحَلِّ وَ الْعَقْدِ،
و هنگامی که با او بیعت شد، برای مردم حجت آورد که بیعت از جانب کسانی که مختار بودند، صورت گرفت.
فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: أَمَّا احْتِجَاجُکَ عَلَى الْأَنْصَارِ بِأَنَّکَ مِنْ بَیْضَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ مِنْ قَوْمِهِ
و علی علیه السلام فرمود: اما حجت آوردنت برای انصار که تو از اصل و عشیره و قوم رسول الله صلی الله علیه و آله هستی،
فَغَیْرُکَ أَقْرَبُ نَسَباً مِنْکَ إِلَیْهِ،
دیگری از لحاظ خویشاوندی به رسول الله نزدیکتر است؛
وَ أَمَّا احْتِجَاجُکَ بِالاخْتِیَارِ وَ رِضَى الْجَمَاعَةِ ،
و اما اختیار و رضای مردم را که به عنوان حجت ارائه دادی،
فَقَدْ کَانَ قَوْمٌ مِنْ أَجِلَّةِ الصَّحَابَةِ غَائِبِینَ لَمْ یَحْضُرُوا الْعَقْدَ،
بدان که گروهی از بزرگان صحابه غایب بودند و در پیمان بیعت حاضر نبودند،
فَکَیْفَ ثَبَت
پس چگونه این امر میسر است؟!
🚫اگر چه ابن میثم بحرانی قائل است مقصود حضرت از این شورا ، شورای شش نفره ای است که عثمان از آن بیرون آمد وی اغلب شارحان منظور از شورا را همان سقیفه میدانند.
🔻انتقاد :
حضرت از شیوه استدلال خلفا در سقیفه در خطبه ۶۷ اینطور فرمود:
احتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ، وَأضاعُوا الثَّمَرَةَ
آنها به شجره درخت استدلال کردند اما ثمره و میوه اش را ضایع نمودند.
🛑 همراهی امیرالمومنین با پیامبر، در خطبه ۱۹۷ فرمود:
وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ ص
اصحاب و یاران راز دار محمّد به خوبى مى دانند.
أَنِّی لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ
که من هرگز به معارضه با احکام و دستورات خدا و پیامبرش بر نخاستم بلکه پیوسته چشم بر امر و گوش بر فرمان بودم.
وَ لَقَدْ وَاسَیْتُهُ بِنَفْسِی فِی الْمَوَاطِنِ الَّتِی تَنْکُصُ فِیهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِیهَا الْأَقْدَامُ
من با جان خود در صحنه هاى نبردى که شجاعان فرار مى کردند و گام هایشان به عقب بر مى گشت او را یارى کردم.
نَجْدَةً أَکْرَمَنِی اللَّهُ بِهَا
این شجاعتى است که خداوند مرا به آن اکرام فرمود.
🔻شبهه:
آیا ملاک انتخاب امام مصاحبت و قوم و خویشی است؟
به طور قطع امامت جایگاه رفیعی است که دارای صفات و ویژگی های والایی است و صرف همزاهی با پیامبر نمی تواند ملاک امامت باشد.
خواجه نصیر الدین طوسی در تشریح مقام امامت میفرماید:
العصمة تقتضی النص
امام بایید معصوم باشد تا مردم را به انحراف نکشاند. عصمت امری ظاهری نیست که کسی بتواند با توجه به امر ظاهی آن را به دست بیاورد و فقط خداست که به طهارت و عصمت افراد علم دارد لذا لازمه امامت عصمت است و لازمه عصمت نص از جانب خداوند.
🔺پاسخ حضرت نقضی است نه حلی،
حضرت در این حکمت متناسب با اعتقاد طرف مقابل استدلال می آورند.
خلفا میگفتد ما چون همراه پیامبر بوده ایم جانشین او هستیم.
حضرت میفرماید: خب من که هممصاحب بودم، هم قوم و خویش بودم که طبق قاعده ی شما سزاوارتر هستم به جانشینی!!!!!
⛔️گاهی در مجامعی گفته میشود اگر علی علیه السلام حق است چرا اسم او در قرآن نیامده؟
آنجا هم جواب حلی دارد، هم جواب نقضی.
👈 جواب حلی آن ، مگر هر چیزی حق است باید داخل قرآن باشد؟
امکان تحریف زیاد میشده (صفات حضرت آمده ) شان نزول بعضی آیات جز امیرالمومنین نیست.
👈 جواب نقضی آن، اگر خلفا بر حق هستند چرا اسم آنها در قرآن نیامده!!!!
⭕️ بخشی از خطبه غدیر در اثبات امامت امیرالمومنین:
أَنَّهُ قَدْ أَعْلَمَنِی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أَنْزَلَ إِلَیَّ فَمَا بَلَّغْتُ رِسَالَتَهُ
خداوند اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛
وَ قَدْ ضَمِنَ لِی تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْعِصْمَةَ وَ هُوَ اللَّهُ الْکَافِی الْکَرِیمُ
و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است.
فَأَوْحَى إِلَیَّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ...
پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز.
یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فِی عَلِیٍّ یَعْنِی فِی الْخِلَافَةِ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ
ای فرستادی ما! آن چه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.»
مَعَاشِرَ النَّاسِ مَا قَصَّرْتُ فِی تَبْلِیغِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَیَّ وَ أَنَا مُبَیِّنٌ لَکُمْ سَبَبَ نُزُولِ هَذِهِ الْآیَةِ
هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم:
إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع هَبَطَ إِلَیَّ مِرَاراً ثَلَاثاً یَأْمُرُنِی عَنِ السَّلَامِ رَبِّی وَ هُوَ السَّلَامُ
همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است -
أَنْ أَقُومَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَ أَسْوَدَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع أَخِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی
فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده.
الَّذِی مَحَلُّهُ مِنِّی مَحَلُّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی.
جایگاه او نسبت به من بسان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود.
وَ هُوَ وَلِیُّکُمْ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَیَّ بِذَلِکَ آیَةً مِنْ کِتَابِهِ- إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ
او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛ و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.»
وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ آتَى الزَّکَاةَ وَ هُوَ رَاکِعٌ یُرِیدُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کُلِّ حَالٍ
و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.
وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَسْتَعْفِیَ لِی عَنْ تَبْلِیغِ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ
من از جبرئیل خواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف فرماید.
أَیُّهَا النَّاسُ لِعِلْمِی بِقِلَّةِ الْمُتَّقِینَ وَ کَثْرَةِ الْمُنَافِقِینَ وَ إِدْغَالِ الْآثِمِینَ وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِالْإِسْلَامِ .
زیرا کمی پرهیزگاران و زیادی منافقان و مکر مسخره کنندگان اسلام را می دانم.
وَلَوْشِئْتُ أَنْ أُسَمِّی الْقائلینَ بِذالِکَ بِأَسْمائهِمْ لَسَمَّیْتُ وَأَنْ أُوْمِئَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لَأَوْمَأْتُ وَأَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمُ لَدَلَلْتُ،
و اگر می خواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا به آنان اشارت کنم و یا مردمان را به سویشان هدایت کنم [که آنان را شناسایی کنند] می توانستم.
وَلکِنِّی وَالله فی أُمورِهمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ
لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم.
وَ کُلَّ ذَلِکَ لَا یَرْضَى اللَّهُ مِنِّی إِلَّا أَنْ أُبَلِّغَ مَا أَنْزَلَ إِلَیَّ ثُمَّ تَلَا ص-
با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر این که آن چه در حق علی علیه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم.
🔻 ادامه خطبه غدیر
⭕️یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فِی عَلِیٍّ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ
سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین خواند: «ی پیامبر ما! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّ علی - ابلاغ کن؛ وگرنه کار رسالتش را انجام نداده ای. و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.».
فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ
هان مردمان! بدانید این آیه درباره اوست.
وَلِیّاً وَ إِمَاماً مُفْتَرَضاً طَاعَتُهُ عَلَى الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ
ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده،
وَ عَلَى التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ وَ عَلَى الْبَادِی وَ الْحَاضِرِ وَ عَلَى الْأَعْجَمِیِّ وَ الْعَرَبِیِّ وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوکِ وَ الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ وَ عَلَى الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ عَلَى کُلِّ مُوَحِّدٍ مَاضٍ حُکْمُهُ جَائِزٍ
پیروی او را بر مهاجران و انصار و آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است.
قَوْلُهُ نَافِذٍ أَمْرُهُ مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ مَرْحُومٌ
[هشدار که] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است.ناسازگارش رانده، پیرو و باورکننده اش در مهر و شفقت است.
مَنْ تَبِعَهُ مُؤْمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ
پیرو و باورکننده اش در مهر و شفقت است.
وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطَاعَ لَهُ
هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان راهش را آمرزیده است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّهُ آخِرُ مَقَامٍ أَقُومُهُ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ فَاسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ انْقَادُوا لِأَمْرِ رَبِّکُمْ
هان مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده ام. پس بشنوید و فرمان حق را گردن گذارید؛
فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ مَوْلَاکُمْ وَ إِلَهُکُمْ ثُمَّ مِنْ دُونِهِ مُحَمَّدٌ ( ص ) وَلِیُّکُمُ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَکُمْ
چرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست؛ و پس از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می گوید.
ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ إِمَامُکُمْ بِأَمْرِ رَبِّکُمْ ثُمَّ الْإِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ إِلَى یَوْمِ تَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَه
و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و رسول او را دیدار کنید دوام دارد.
🔻نکته :
شورا باید محل اجتماع بزرگان باشد نه یک تعداد محدود.
سعد بن عباده یکی از افرادی است که از سران انصار است و هیچ گاه با خلیفه اول و خلیفه دوم بیعت نکرد و خلیفه دوم او را به شام تبعید کرد و به طور عجیبی در میانه راه کشته شد. بعد هم برای اینکه حذف کردن او به ضرر دستگاه خلافت نباشد شایعه کردند که سعد بن عباده را جنیان کشتند.
🛑 یکی از یاران امام صادق مومن الطاق است.
أَنَّهُ قَالَ یَوْماً مِنَ الْأَیَّامِ لِمُؤْمِنِ الطَّاقِ
او تخصصی در مناظره داشت و مناظره او با او حنیفه مشهور است:
وَ قَالَ لَهُ یَوْماً آخَرَ لِمَ لَمْ یُطَالِبْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ بِحَقِّهِ بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص إِنْ کَانَ لَهُ حَقٌّ
اگر واقعا علی در خلافت حق داشت چرا مطالبه خلافت نکرد؟
فَأَجَابَهُ مُؤْمِنُ الطَّاقِ فَقَالَ خَافَ أَنْ تَقْتُلَهُ الْجِنُّ کَمَا قَتَلُوا سَعْدَ بْنَ عُبَادَة :
مومن جواب داد: حضرت ترسید که جنیان او را بکشند همانطور که سعد بن عباد را کشتند.
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین