بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۳/۳۰ . ۱۲ذیحجه
💢 حکمت ۱۸۵ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِّبْتُ هرگز دروغ نگفتهام و هیچ گاه دروغ به من گفته نشده است _آنچه پیامبر به من فرموده است راست و درست بوده است ،
💠 وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی و هرگز گمراه نبودهام و کسى نیز به وسیله من گمراه نشده است.
🔵 شان صدور: طبق روایات و نقل های تاریخی، امیرالمومنین این جمله را در جایگاه های مختلف بیان میفرمودند: الف: شیخ صدوق در امالی در جریان صفین نقل میکند: قَامَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَخْطُبُ اَلنَّاسَ بِصِفِّینَ یَوْمَ جُمُعَةٍ وَ ذَلِکَ قَبْلَ اَلْهَرِیرِ بِخَمْسَةِ أَیَّامٍ على علیه السّلام روز جمعه پیش از لیلة الهریر در صفین این خطبه را خواند. فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نِعَمِهِ اَلْفَاضِلَةِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ اَلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ حمد میکنیم خدا را بر نعمتهایش، نعمت هایی که بر همه خلقش از خوب و بد عطا کرده است. وَ عَلَى حُجَجِهِ اَلْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِهِ مَنْ عَصَاهُ أَوْ أَطَاعَهُ و بر حجتهاى رسایش بر همه خلقش چه بندگان نافرمان و فرمانبردار. إِنْ یَعْفُ فَبِفَضْلٍ مِنْهُ وَ إِنْ یُعَذِّبْ فَبِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ مَا اَللَّهُ « بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ» اگر بگذرد از فضل او است و اگر عذاب کند بسبب کار خود آنها است و نیست خداوند ستمکار ببندگانش...
🔵نگاه امیر المومنین در وسط جنگ، نگاه توحیدی است. بعد حضرت فرمود: « قٰاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اَللّٰهُ بِأَیْدِیکُمْ » با آنها نبرد کنید تا خدا آنها را بدست خود شما عذاب کند. فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا لَیُعَذِّبَنَّهُمُ اَللَّهُ بِأَیْدِی غَیْرِکُمْ و اگر جهاد نکنید خدا آنها را بدست دیگران عذاب میکند. فَأَجَابَهُ أَصْحَابُهُ فَقَالُوا یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ اِنْهَضْ إِلَى اَلْقَوْمِ إِذَا شِئْتَ در این هنگام یارانش پاسخ اطاعت به او دادند و گفتند یا امیر المؤمنین هر آنى بخواهى حرکت کن بسوى آنها. فَوَ اَللَّهِ مَا نَبْغِی بِکَ بَدَلاً نَمُوتُ مَعَکَ وَ نَحْیَا مَعَکَ بخدا ما هیچ کسی را جز تو نمی خواهیم. میخواهیم با تو زنده باشیم و با تو بمیریم. فَقَالَ لَهُمْ مُجِیباً لَهُمْ وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ یَنْظُرُ إِلَیَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنَا أَضْرِبُ قُدَّامَهُ بِسَیْفِی فَقَالَ لاَ سَیْفَ إِلاَّ ذُو اَلْفَقَارِ وَ لاَ فَتَى إِلاَّ عَلِیٌّ حضرت در جوابشان گفت به حق آنکه جانم در دست او است رسول خدا مرا می نگریست که برابرش شمشیر میزدم و می فرمود نیست شمشیر جز ذو الفقار و نیست جوانمرد جز على. ثُمَّ قَالَ لِی یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَیْرَ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی وَ حَیَاتُکَ یَا عَلِیُّ وَ مَوْتُکَ مَعِی سپس فرمود اى على تو برای من بمنزله هارونى از موسى جز آنکه پس از من پیغمبرى نیست اى على زندگى و مرگ تو همراه من است. فَوَ اَللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لاَ کُذِبْتُ وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِی وَ لاَ نَسِیتُ مَا عَهِدَ إِلَیَّ إِنِّی إِذاً لَنَسِیٌّ وَ إِنِّی لَعَلَى « بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی » بخدا دروغ نگویم و بمن دروغ نگفتند گمراه نیستم و بگمراهیم نبردند و فراموش نکردم آنچه بمن سفارش شده که فراموش کار باشم و من بر دلیلى روشن هستم از جانب پروردگارم.
🔵 امیرالمومنین فرمود:شک در قاموس علی راه ندارد. ب: مرحوم راوندی در الخرائج به عنوان یکی از معجزات امیرالمومنین در نهروان نقل می کند. أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمَّا سَارَ إِلَى اَلنَّهْرَوَانِ شَکَّ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ جُنْدَبٌ على علیه السّلام به سوى نهروان حرکت کرد، شخصى به نام جندب، در حق بودن کار آن حضرت به شک افتاد. فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِلْزَمْنِی وَ لاَ تُفَارِقْنِی فَلَزِمَهُ حضرت به او فرمود: «با من باش و جدا نشو». او نیز با آن حضرت بود تا به حدود نهروان رسیدند. فَلَمَّا دَنَوْا مِنْ قَنْطَرَةِ اَلنَّهْرَوَانِ نَظَرَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَبْلَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ إِلَى قَنْبَرَ یُؤَذِّنُ بِالصَّلاَةِ فَنَزَلَ وَ قَالَ اِئْتِنِی بِمَاءٍ فَقَعَدَ یَتَوَضَّأُ حضرت قبل از ظهر نگاهى به قنبر کرد و دستور داد براى وضو آب بیاورد و اذان بگوید: فَأَقْبَلَ فَارِسٌ وَ قَالَ قَدْ عَبَرَ اَلْقَوْمُ. فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا عَبَرُوا وَ لاَ یَعْبُرُونَهَا در حال وضو بود که پیکى آمد و گفت: دشمنان از رود گذشتهاند، حضرت فرمود:«نگذشتهاند و نخواهند گذشت. وَ لاَ یُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلاَّ دُونَ اَلْعَشَرَةِ وَ لاَ یُقْتَلُ مِنْکُمْ إِلاَّ دُونَ اَلْعَشَرَةِ . و از آنها کمتر از ده نفر سالم مىماند و از شما هم کمتر از ده نفر به شها دت می رسد. وَ اَللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لاَ کُذِبْتُ . به خدا سوگند! نه من دروغ مىگویم و نه به من دروغ گفته شده است» فَتَعَجَّبَ اَلنَّاسُ فَقَالَ جُنْدَبٌ إِنْ صَحَّ مَا قَالَ عَلِیٌّ فَلاَ أَحْتَاجُ إِلَى دَلِیلٍ غَیْرِهِ فَبَیْنَا مردم تعجّب کردند. جندب گفت: اگر این گفته درست باشد، دیگر نیاز به دلیل دیگرى نیست. هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَ فَارِسٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْقَوْمُ عَلَى مَا ذَکَرْتَ لَمْ یَعْبُرُوا اَلْقَنْطَرَةَ در این حال بودند که پیک برگشت و گفت: اى امیر مؤمنان! دشمنان از آب نگذشتهاند. فَصَلَّى بِالنَّاسِ اَلظُّهْرَ وَ أَمَرَهُمْ بِالْمَسِیرِ إِلَیْهِمْ. حضرت نماز ظهر را با یارانش خواند و به آنها دستور داد که به طرف دشمن حرکت کنند. قَالَ جُنْدَبٌ فَقُلْتُ لاَ یَصِلُ إِلَى اَلْقَنْطَرَةِ قَبْلِی أَحَدٌ فَرَکَضْتُ فَرَسِی فَإِذَا هُمْ دُونَ اَلْقَنْطَرَةِ جندب مىگوید: با خودم گفتم باید زودتر از همه به رودخانه برسم. اسبم را رکاب زدم و به سرعت راندم تا آنجا رسیدم. وُقُوفٌ فَکُنْتُ أَوَّلَ مَنْ رَمَى دیدم در پایین رود اردو زدهاند. و من اولین شخصى بودم که به طرف آنها تیر انداختم. فَقُتِلُوا کُلُّهُمْ إِلاَّ تِسْعَةً وَ قُتِلَ مِنْ أَصْحَابِنَا تِسْعَةٌ همه آنها بجز نه نفر، در جنگ کشته شدند و از ما نیز فقط نه نفر شهید شدند. ثُمَّ قَالَ عَلِیٌ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اُطْلُبُوا ذَا اَلثُّدَیَّةِ فَطَلَبُوهُ فَلَمْ یَجِدُوهُ پس على-علیه السّلام-فرمود:«بروید ذو الثدیه را پیدا کنید. مردم رفتند و گشتند، ولى او را نیافتند. فَقَالَ اُطْلُبُوهُ فَوَ اَللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لاَ کُذِبْتُ حضرت فرمود:«جستجو کنید به خدا سوگند! نه من دروغ مىگویم و نه به من دروغ گفته شده است» ثُمَّ قَامَ فَرَکِبَ اَلْبَغْلَةَ نَحْوَ قَتْلَى کَثِیرٍ فَقَالَ اِقْلِبُوهَا فَاسْتَخْرَجُوا ذَا اَلثُّدَیَّةِ پس مرکبش را سوار شد و به طرف کشتهها رفت و دستور داد آنها را برگردانند. کشتهها را زیر و رو کردند. و آن شخص را یافتند. فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی عَجَّلَکَ إِلَى اَلنَّارِ حضرت فرمود: سپاس خدا را که تو را به آتش انداخت.
✅️در قاموس امام، اشتباه و خطا وعصیان راه ندارد.
🔻نکته: خطبه ۵۹ در مورد همین جنگ نهروان و تعداد کشته های دو طرف است. ابن ابی الحدید در ذیل خطبه ۵۹ می گوید تفصیل کشته گان لشکر دشمن و لشکر خودی از عجیب ترین معجزات حضرت است و نشان میدهد علم حضرت به رسول الله و خداوند متصل است.
✳️شرح حکمت: " ما کَذَبْتُ وَ لَا کُذِّبْتُ " تعبیر حضرت به " لَا کُذِّبْتُ" اشاره دارد به علوم پیامبر. در خطبه ۱۲۸ حضرت بحث مهمی در مورد علم غیب دارد: وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ بعضی از اصحاب حضرت به او گفتند؛ یا امیر المومنین علم غیب به شما داده شده! فَضَحِکَ (علیه السلام) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ پس آنحضرت تبسم کرد وبه آن شخص که از قبیله بنی کلب بود فرمود: ای برادر کلبی. این علم غیب نیست، وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ بلکه آن از دارندگان علم به دست آمده است.( یعنی آنرا از دارندگان علم غیب آموخته ام.)
❌ثمره ی تکذیب کردن امیرالمومنین هلاکت است. ابن ابی الحدید به نقل از صفین مدائنی میگوید: اِنّ علیا علیه السلام خطب بعد النهروان فذکر طرفا من الملاحم- الی ان قال- امیرالمومنین بر منبر در حال بیان اتفاقات عجیب و پیشگویی از آینده بود قال رجل من اهل البصره لرجل من اهل الکوفه الی جانبه: اَشهد انه کاذب علی الله و رسوله. مردی بصری به مرد کناری خود گفت من شهادت میدهم که علی علیه السلام دارد به خدا و پیامبر دروغ می بندد و ای حرفهایی که میزند را از رسول نشنیده است. قال الکوفی: و ما یدریک؟ تو از کجا این مطلب را فهمیدی؟ قال: فَو الله ما نَزل علی علیه السلام عَن المِنبر حَتّی فَلج الرجل فَحَمِلَ الی منزله ... فَمات مِن لیلته راوی میگوید به خدا قسم حضرت هنوز از منبر پایین نیامده بود که او فلج شد و او را روی تکه چوبی گذاشتند و به خانه اش بردند و همان شب نیز از دنیا رفت.
🔵اکثر شارحان نهج البلاغه در شرح حکمت ۱۸۵، بیشتر بر بخش اول حکمت تمرکز کرده اند و از بخش دوم غافل بوده اند." مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِّبْتُ ، وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی " و هرگز گمراه نبودهام و کسى نیز به وسیله من گمراه نشده است.
🔵این بخش از کلام حضرت بسیار بسیار اهمیت دارد زیرا هم ایمان امیرالمومنین را ثابت میکند هم هدایتگری حضرت را. اولا:"وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی" امیرالمومنین هرگز سابقه شرک و گمراهی ندارد. علی (ع) قبل از آنکه اسلام بیاید و پیامبری مبعوث شود، هرگز در مسیر شرک و باطل نبود. درخطبه ۵۷ فرمود: أَمَّا إِنَّهُ سَیَظْهَرُ عَلَیْکُمْ بَعْدِی رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ یَأْکُلُ مَا یَجِدُ وَ یَطْلُبُ مَا لَا یَجِدُ آگاه باشید! بعد از من، مردى گشاده گلو، و شکم بزرگ، بر شما مسلّط خواهد شد که هر چه بیابد مى خورد، و آنچه را نمى یابد جستجو مى کند_مقصود معاویه است. فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ أَلَا وَ إِنَّهُ سَیَأْمُرُکُمْ بِسَبِّی وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّی او را بکشید! ولى هرگز نخواهید کشت، آگاه باشید! او به شما فرمان مى دهد که مرا دشنام دهید، و از من بیزارى جویید. فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِی فَإِنَّهُ لِی زَکَاةٌ وَ لَکُمْ نَجَاةٌ امّا بدگویى و ناسزا را به هنگام اجبار دشمن به شما اجازه مى دهم، چرا که این موجب فزونى مقامات معنوى من، و باعث نجات شما است. وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّی فَإِنِّی وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِیمَانِ وَ الْهِجْرَة ولى در مورد بیزارى جستن، هرگز از من بیزارى مجویید; زیرا من بر فطرت پاک توحید تولّد یافته ام و در ایمان و اسلام و هجرت بر دیگران پیشى گرفته ام. حضرت از ابتدا و حتی قبل از اسلام نیز بر مسیر توحید بوده و هرگز سابقه گمراهی و شرک و کفر نداشته است.
🔵 ثانیا: "وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی" نه آنچه پیامبر در بیان فضائل امیرالمومنین گفته گمراه شده. امام باقر در تفسیر آیه: "ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى" پیامبر هرگز گمراه و منحرف نشده، فرمود: یَقُولُ مَا ضَلَّ فِی عَلِیٍّ وَ مَا غَوَى وَ ما یَنْطِقُ فِیهِ عَنِ الْهَوى وَ مَا کَانَ مَا قَالَ فِیهِ إِلَّا بِالْوَحْیِ الَّذِی أُوحِیَ إِلَیْهِ آنچه پیامبر در فضائل و جایگاه امیرالمومنین فرمود هوای نفس نبود، انحراف نبود بلکه همه اش از وحی گرفته شده بود.
🔵حضرت امام باقر (ع) در تفسیر آیه "فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى" خدا به پیغمبر وحی کرد آنچه راکه وحی کرد، فرمود: فَسُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ ذَلِکَ الْوَحْیِ فَقَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ از پیامبر در باره این وحی سوال شد، فرمود که برای من این (دستور) وحی شد. نَّ عَلِیّاً سَیِّدُ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ أَوَّلُ خَلِیفَةٍ یَسْتَخْلِفُهُ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ. که علی. سرور مومنان است، وپیشوای پرهیز کاران است، و رهبر مومنان سر آمد وبرجسته، واولین خلیفه ای است که خاتم پیامبران بعد از خودخواهد داشت.
📘 مرحوم شیخ صدوق در امالی دارد: اصحاب دور پیامبر جمع شدند و عرض کردند: یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنْ حَدَثَ بِکَ حَدَثٌ فَمَنْ لَنَا بَعْدَکَ وَ مَنِ اَلْقَائِمُ فِینَا بِأَمْرِکَ فَلَمْ یُجِبْهُمْ جَوَاباً وَ سَکَتَ عَنْهُمْ اى پیامبر خدا! اگر براى شما اتفاقى بیفتد،پس از تو چه کسى سرپرست ما بوده و به فرمان تو به پا مىخیزد؟ پیامبر پاسخ نداد. فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلثَّانِی أَعَادُوا عَلَیْهِ اَلْقَوْلَ فَلَمْ یُجِبْهُمْ عَنْ شَیْءٍ مِمَّا سَأَلُوهُ روز دیگر نیز پرسیدند و باز پیامبر خاموش ماند. فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلثَّالِثُ قَالُوا لَهُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنْ حَدَثَ بِکَ حَدَثٌ فَمَنْ لَنَا مِنْ بَعْدِکَ وَ مَنِ اَلْقَائِمُ فِینَا بِأَمْرِکَ روز سوم پرسش خود را مطرح کردند.پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: فَقَالَ لَهُمْ إِذَا کَانَ غَداً هَبَطَ نَجْمٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ فِی دَارِ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِی فَانْظُرُوا مَنْ هُوَ فَهُوَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی وَ اَلْقَائِمُ فِیکُمْ بِأَمْرِی فرستادهاى( ستاره ای) از آسمان در خانۀ یکى از یارانم فرود خواهد آمد.او جانشین من پس از من بوده و به فرمان من در میان شما بهپا مىخیزد. وَ لَمْ یَکُنْ فِیهِمْ أَحَدٌ إِلاَّ وَ هُوَ یَطْمَعُ أَنْ یَقُولَ لَهُ أَنْتَ اَلْقَائِمُ مِنْ بَعْدِی اصحاب پیامبر هریک امیدوار بودند که حضرت او را جانشین خود سازد. فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلرَّابِعُ جَلَسَ کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ فِی حُجْرَتِهِ یَنْتَظِرُ هُبُوطَ اَلنَّجْمِ إِذَا اِنْقَضَّ نَجْمٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ قَدْ غَلَبَ ضَوْؤُهُ عَلَى ضَوْءِ اَلدُّنْیَا حَتَّى وَقَعَ فِی حُجْرَةِ عَلِیٍِّّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ روز چهارم هرکس در سراى خود نشسته و چشم بهراه فرود ستاره بودند که ناگهان ستارهاى از جایگاه خویش بیرون آمد.نور آنکه بر نور زمین چیرگى داشت،در سراى على بن ابى طالب علیه السّلام فرود افتاد. فَهَاجَ اَلْقَوْمُ وَ قَالُوا وَ اَللَّهِ لَقَدْ ضَلَّ هَذَا اَلرَّجُلُ وَ غَوَى وَ مَا یَنْطِقُ فِی اِبْنِ عَمِّهِ إِلاَّ بِالْهَوَى برخى هیجانزده گفتند:بهخدا سوگند که این مرد به گمراهى افتاده و درباره پسرعموی خویش براساس هوس سخن مىگوید. فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی ذَلِکَ - « وَ اَلنَّجْمِ إِذٰا هَوىٰ مٰا ضَلَّ صٰاحِبُکُمْ وَ مٰا غَوىٰ وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوىٰ. إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحىٰ » در اینباره آیاتى فرو فرستاده شد: «وَ اَلنَّجْمِ إِذٰا هَوىٰ مٰا ضَلَّ صٰاحِبُکُمْ وَ مٰا غَوىٰ .وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوىٰ .إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحىٰ .»
ثالثا:"وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی" امیر المومنین نه گمراه است ونه امیرالمومنین گمراه کننده است.
💎قرآن کریم در آیه 7 سوره رعد فرمود: وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ لَا أُنزِلَ عَلَیهِ ءَایةٌ مِن رَبِّهِ؟ إِنَّمَا أنتَ مُنذِرٌ وَ لِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ (آنان که کافر شدند، مى گویند: چرا نشانه و اعجازى از پروردگارش بر او نازل نشده؟ تو تنها بیم دهنده اى و براى هر گروهى، راه نمایی است.)
📗در منابع اهل شیعه آمده است: _عبدالله بن عباس میگوید: لَمَّا نَزَلَتْ: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَنَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ الْهَادِی مِنْ بَعْدِی- وَ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِ عَلِیٍّ فَقَالَ: «أَنْتَ الْهَادِی بَعْدِی یَا عَلِیُّ بِکَ یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ»
وقتی این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: علی جان، من همان انذار دهنده هستم که قران فرمود وعلی بعد از من هدایتگر است. بعد پیغمبر دست به سینه مبارک علی (ع) زد و فرمود: بعد از من هدایت دست توست. تو هدایتگر هدایتگرانی.
📗در منابع اهل سنت هم آمده است: _حاکم نیشابوری از بزرگان اهل سنت در کتاب المستدرک علی الصحیحین که مستدرکی است بر صحیح مسلم و صحیح بخاری، در تفسیر آیه عَنْ عَلِیٍّ: {إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ} میگوید: قَالَ عَلِیٌّ: «رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْمُنْذِرُ، وَأَنَا الْهَادِی» حضرت علی فرمود: رسول خدابه من گفت من منذر هستم وعلی هادی است. و جالب آنکه خود حاکم نیشابوری میگوید: هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الْإِسْنَادِ و بعد حاکم نیشابوری می گوید: در نظر اهل سنت ، این حدیث کاملا صحیح است.
✳️عَنْ عَبْدِ الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ قَالَ: کُنْتُ یَوْماً مِنَ الْأَیَّامِ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ یَا عَبْدَ الرَّحِیمِ قُلْتُ لَبَّیْکَ (راوی میگوید روزی نزد امام باقر بودم ایشان مرا خواند. گفتم: «لبیک».) قَالَ قَوْلُ اللَّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ إِذْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ الْهَادِی (ایشان فرمود: رسول خدا در باره (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ) فرمود: «من، آن منذر و علی، آن هادی است».) مَنِ الْهَادِی الْیَوْمَ قَالَ فَسَکَتُّ طَوِیلًا ثُمَّ رَفَعْتُ رَأْسِی فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هِیَ فِیکُمْ (امروز هادی کیست؟ من مدّتی طولانی در فکر فرو رفتم و سکوت کردم. سپس سر بلند نمودم و گفتم: فدایتان شوم! هدایتگری، مخصوص شما خاندان است.) تَوَارَثُونَهَا رَجُلٌ فَرَجُلٌ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَیْکَ فَأَنْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ الْهَادِی (یکی پس از دیگری آن را به ارث می برید تا به شما رسیده است. فدایتان شوم! شما هادی امروز هستید.) قَالَ صَدَقْتَ یَا عَبْدَ الرَّحِیمِ إِنَّ الْقُرْآنَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ وَ الْآیَةَ حَیَّةٌ لَا تَمُوتُ (امام فرمود: راست گفتی، ای عبد الرحیم! قرآن، زنده است و نمی میرد و آیات زنده اند و نمی میرند.) فَلَوْ کَانَتِ الْآیَةُ إِذَا نَزَلَتْ فِی الْأَقْوَامِ مَاتُوا مَاتَتِ الْآیَةُ لَمَاتَ الْقُرْآنُ وَ لَکِنْ هِیَ جَارِیَةٌ فِی الْبَاقِینَ کَمَا جَرَتْ فِی الْمَاضِینَ (اگر آیه ای فقط در باره افرادی نازل شود و آنان بمیرند، قرآن می میرد؛ امّا آیات، انسان های کنونی را در بر می گیرد، چنان که گذشتگان را شامل می شود) إِنَّ الْقُرْآنَ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ وَ إِنَّهُ یَجْرِی کَمَا یَجْرِی اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ کَمَا یَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (قرآن، زنده است و نمرده و همچون شب و روز و ماه و خورشید در جریان و حرکت است.) وَ یَجْرِی عَلَى آخِرِنَا کَمَا یَجْرِی عَلَى أَوَّلِنَا (قرآن، همان گونه که اوّلینِ ما را در بر می گیرد، شامل آخرین فرد ما نیز می گردد.)
>>>> وقتی امیرالمومنین هادی است، پس هر کسی جز حضرت گمراه کننده است.
🟢هدایتگری امیرالمومنین نیز در چند بخش است: 1️⃣هدایت عملی: حضرت به عده ای راه راست را نشان دهد و آنها را به مسیر درست هدایت کند. 2️⃣هدایت باطنی: حضرت روح افراد را به سر منزل مقصود برساند. 3️⃣هدایت گفتاری: مجموعه فرمایشات و کلمات حضرت در نهج البلاغه مصداق هدایتگری حضرت است.
⛔️اهل جهنم، از تعفن عالمی که حرفهای خوبی به دیگران می گفت ولی خودش هدایت نمی شد، به خدا شکایت می کنند.
✅️نکته: همانگونه که امیرالمومنین نه دروغ گفت و نه دروغ شنید، نه گمراه بود و نه گمراه کرد؛ ما نیز باید اهل دروغ نباشیم و اجازه ندهیم دیگران به ما دروغ بگویند (مومن باید کیاست و زیرکی خاصی داشته باشد که دیگراان نتوانند او را فریب دهند و به او دروغ بگویند) از طرفی نباید گمراه باشیم و دیگران را نیز به گمراهی نکشیم.
غفرالله لی ولکم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۳/۳۰ . ۱۲ذیحجه
💢 حکمت ۱۸۵ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِّبْتُ
هرگز دروغ نگفتهام و هیچ گاه دروغ به من گفته نشده است _آنچه پیامبر به من فرموده است راست و درست بوده است ،
💠 وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی
و هرگز گمراه نبودهام و کسى نیز به وسیله من گمراه نشده است.
🔵 شان صدور: طبق روایات و نقل های تاریخی، امیرالمومنین این جمله را در جایگاه های مختلف بیان میفرمودند:
الف: شیخ صدوق در امالی در جریان صفین نقل میکند:
قَامَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَخْطُبُ اَلنَّاسَ بِصِفِّینَ یَوْمَ جُمُعَةٍ وَ ذَلِکَ قَبْلَ اَلْهَرِیرِ بِخَمْسَةِ أَیَّامٍ
على علیه السّلام روز جمعه پیش از لیلة الهریر در صفین این خطبه را خواند.
فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نِعَمِهِ اَلْفَاضِلَةِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ اَلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ
حمد میکنیم خدا را بر نعمتهایش، نعمت هایی که بر همه خلقش از خوب و بد عطا کرده است.
وَ عَلَى حُجَجِهِ اَلْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِهِ مَنْ عَصَاهُ أَوْ أَطَاعَهُ
و بر حجتهاى رسایش بر همه خلقش چه بندگان نافرمان و فرمانبردار.
إِنْ یَعْفُ فَبِفَضْلٍ مِنْهُ وَ إِنْ یُعَذِّبْ فَبِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ مَا اَللَّهُ « بِظَلاّٰمٍ لِلْعَبِیدِ»
اگر بگذرد از فضل او است و اگر عذاب کند بسبب کار خود آنها است و نیست خداوند ستمکار ببندگانش...
🔵نگاه امیر المومنین در وسط جنگ، نگاه توحیدی است.
بعد حضرت فرمود:
« قٰاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اَللّٰهُ بِأَیْدِیکُمْ »
با آنها نبرد کنید تا خدا آنها را بدست خود شما عذاب کند.
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا لَیُعَذِّبَنَّهُمُ اَللَّهُ بِأَیْدِی غَیْرِکُمْ
و اگر جهاد نکنید خدا آنها را بدست دیگران عذاب میکند.
فَأَجَابَهُ أَصْحَابُهُ فَقَالُوا یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ اِنْهَضْ إِلَى اَلْقَوْمِ إِذَا شِئْتَ
در این هنگام یارانش پاسخ اطاعت به او دادند و گفتند یا امیر المؤمنین هر آنى بخواهى حرکت کن بسوى آنها.
فَوَ اَللَّهِ مَا نَبْغِی بِکَ بَدَلاً نَمُوتُ مَعَکَ وَ نَحْیَا مَعَکَ
بخدا ما هیچ کسی را جز تو نمی خواهیم. میخواهیم با تو زنده باشیم و با تو بمیریم.
فَقَالَ لَهُمْ مُجِیباً لَهُمْ وَ اَلَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ یَنْظُرُ إِلَیَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنَا أَضْرِبُ قُدَّامَهُ بِسَیْفِی فَقَالَ لاَ سَیْفَ إِلاَّ ذُو اَلْفَقَارِ وَ لاَ فَتَى إِلاَّ عَلِیٌّ
حضرت در جوابشان گفت به حق آنکه جانم در دست او است رسول خدا مرا می نگریست که برابرش شمشیر میزدم و می فرمود نیست شمشیر جز ذو الفقار و نیست جوانمرد جز على.
ثُمَّ قَالَ لِی یَا عَلِیُّ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَیْرَ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی وَ حَیَاتُکَ یَا عَلِیُّ وَ مَوْتُکَ مَعِی
سپس فرمود اى على تو برای من بمنزله هارونى از موسى جز آنکه پس از من پیغمبرى نیست اى على زندگى و مرگ تو همراه من است.
فَوَ اَللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لاَ کُذِبْتُ وَ لاَ ضَلَلْتُ وَ لاَ ضُلَّ بِی وَ لاَ نَسِیتُ مَا عَهِدَ إِلَیَّ إِنِّی إِذاً لَنَسِیٌّ وَ إِنِّی لَعَلَى « بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی »
بخدا دروغ نگویم و بمن دروغ نگفتند گمراه نیستم و بگمراهیم نبردند و فراموش نکردم آنچه بمن سفارش شده که فراموش کار باشم و من بر دلیلى روشن هستم از جانب پروردگارم.
🔵 امیرالمومنین فرمود:شک در قاموس علی راه ندارد.
ب: مرحوم راوندی در الخرائج به عنوان یکی از معجزات امیرالمومنین در نهروان نقل می کند.
أَنَّ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَمَّا سَارَ إِلَى اَلنَّهْرَوَانِ شَکَّ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ جُنْدَبٌ
على علیه السّلام به سوى نهروان حرکت کرد، شخصى به نام جندب، در حق بودن کار آن حضرت به شک افتاد.
فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اِلْزَمْنِی وَ لاَ تُفَارِقْنِی فَلَزِمَهُ
حضرت به او فرمود: «با من باش و جدا نشو». او نیز با آن حضرت بود تا به حدود نهروان رسیدند.
فَلَمَّا دَنَوْا مِنْ قَنْطَرَةِ اَلنَّهْرَوَانِ نَظَرَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَبْلَ زَوَالِ اَلشَّمْسِ إِلَى قَنْبَرَ یُؤَذِّنُ بِالصَّلاَةِ فَنَزَلَ وَ قَالَ اِئْتِنِی بِمَاءٍ فَقَعَدَ یَتَوَضَّأُ
حضرت قبل از ظهر نگاهى به قنبر کرد و دستور داد براى وضو آب بیاورد و اذان بگوید:
فَأَقْبَلَ فَارِسٌ وَ قَالَ قَدْ عَبَرَ اَلْقَوْمُ. فَقَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَا عَبَرُوا وَ لاَ یَعْبُرُونَهَا
در حال وضو بود که پیکى آمد و گفت: دشمنان از رود گذشتهاند، حضرت فرمود:«نگذشتهاند و نخواهند گذشت.
وَ لاَ یُفْلِتُ مِنْهُمْ إِلاَّ دُونَ اَلْعَشَرَةِ وَ لاَ یُقْتَلُ مِنْکُمْ إِلاَّ دُونَ اَلْعَشَرَةِ .
و از آنها کمتر از ده نفر سالم مىماند و از شما هم کمتر از ده نفر به شها دت می رسد.
وَ اَللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لاَ کُذِبْتُ .
به خدا سوگند! نه من دروغ مىگویم و نه به من دروغ گفته شده است»
فَتَعَجَّبَ اَلنَّاسُ فَقَالَ جُنْدَبٌ إِنْ صَحَّ مَا قَالَ عَلِیٌّ فَلاَ أَحْتَاجُ إِلَى دَلِیلٍ غَیْرِهِ فَبَیْنَا
مردم تعجّب کردند. جندب گفت: اگر این گفته درست باشد، دیگر نیاز به دلیل دیگرى نیست.
هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَ فَارِسٌ فَقَالَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلْقَوْمُ عَلَى مَا ذَکَرْتَ لَمْ یَعْبُرُوا اَلْقَنْطَرَةَ
در این حال بودند که پیک برگشت و گفت: اى امیر مؤمنان! دشمنان از آب نگذشتهاند.
فَصَلَّى بِالنَّاسِ اَلظُّهْرَ وَ أَمَرَهُمْ بِالْمَسِیرِ إِلَیْهِمْ.
حضرت نماز ظهر را با یارانش خواند و به آنها دستور داد که به طرف دشمن حرکت کنند.
قَالَ جُنْدَبٌ فَقُلْتُ لاَ یَصِلُ إِلَى اَلْقَنْطَرَةِ قَبْلِی أَحَدٌ فَرَکَضْتُ فَرَسِی فَإِذَا هُمْ دُونَ اَلْقَنْطَرَةِ
جندب مىگوید: با خودم گفتم باید زودتر از همه به رودخانه برسم. اسبم را رکاب زدم و به سرعت راندم تا آنجا رسیدم.
وُقُوفٌ فَکُنْتُ أَوَّلَ مَنْ رَمَى
دیدم در پایین رود اردو زدهاند. و من اولین شخصى بودم که به طرف آنها تیر انداختم.
فَقُتِلُوا کُلُّهُمْ إِلاَّ تِسْعَةً وَ قُتِلَ مِنْ أَصْحَابِنَا تِسْعَةٌ
همه آنها بجز نه نفر، در جنگ کشته شدند و از ما نیز فقط نه نفر شهید شدند.
ثُمَّ قَالَ عَلِیٌ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اُطْلُبُوا ذَا اَلثُّدَیَّةِ فَطَلَبُوهُ فَلَمْ یَجِدُوهُ
پس على-علیه السّلام-فرمود:«بروید ذو الثدیه را پیدا کنید. مردم رفتند و گشتند، ولى او را نیافتند.
فَقَالَ اُطْلُبُوهُ فَوَ اَللَّهِ مَا کَذَبْتُ وَ لاَ کُذِبْتُ
حضرت فرمود:«جستجو کنید به خدا سوگند! نه من دروغ مىگویم و نه به من دروغ گفته شده است»
ثُمَّ قَامَ فَرَکِبَ اَلْبَغْلَةَ نَحْوَ قَتْلَى کَثِیرٍ فَقَالَ اِقْلِبُوهَا فَاسْتَخْرَجُوا ذَا اَلثُّدَیَّةِ
پس مرکبش را سوار شد و به طرف کشتهها رفت و دستور داد آنها را برگردانند. کشتهها را زیر و رو کردند. و آن شخص را یافتند.
فَقَالَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِی عَجَّلَکَ إِلَى اَلنَّارِ
حضرت فرمود: سپاس خدا را که تو را به آتش انداخت.
✅️در قاموس امام، اشتباه و خطا وعصیان راه ندارد.
🔻نکته:
خطبه ۵۹ در مورد همین جنگ نهروان و تعداد کشته های دو طرف است.
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه ۵۹ می گوید تفصیل کشته گان لشکر دشمن و لشکر خودی از عجیب ترین معجزات حضرت است و نشان میدهد علم حضرت به رسول الله و خداوند متصل است.
✳️شرح حکمت: " ما کَذَبْتُ وَ لَا کُذِّبْتُ "
تعبیر حضرت به " لَا کُذِّبْتُ" اشاره دارد به علوم پیامبر.
در خطبه ۱۲۸ حضرت بحث مهمی در مورد علم غیب دارد:
وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ
بعضی از اصحاب حضرت به او گفتند؛ یا امیر المومنین علم غیب به شما داده شده!
فَضَحِکَ (علیه السلام) وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ کَانَ کَلْبِیّاً یَا أَخَا کَلْبٍ لَیْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْبٍ
پس آنحضرت تبسم کرد وبه آن شخص که از قبیله بنی کلب بود فرمود: ای برادر کلبی. این علم غیب نیست،
وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْمٍ
بلکه آن از دارندگان علم به دست آمده است.( یعنی آنرا از دارندگان علم غیب آموخته ام.)
❌ثمره ی تکذیب کردن امیرالمومنین هلاکت است. ابن ابی الحدید به نقل از صفین مدائنی میگوید:
اِنّ علیا علیه السلام خطب بعد النهروان فذکر طرفا من الملاحم- الی ان قال- امیرالمومنین بر منبر در حال بیان اتفاقات عجیب و پیشگویی از آینده بود
قال رجل من اهل البصره لرجل من اهل الکوفه الی جانبه: اَشهد انه کاذب علی الله و رسوله.
مردی بصری به مرد کناری خود گفت من شهادت میدهم که علی علیه السلام دارد به خدا و پیامبر دروغ می بندد و ای حرفهایی که میزند را از رسول نشنیده است.
قال الکوفی: و ما یدریک؟
تو از کجا این مطلب را فهمیدی؟
قال: فَو الله ما نَزل علی علیه السلام عَن المِنبر حَتّی فَلج الرجل فَحَمِلَ الی منزله ... فَمات مِن لیلته
راوی میگوید به خدا قسم حضرت هنوز از منبر پایین نیامده بود که او فلج شد و او را روی تکه چوبی گذاشتند و به خانه اش بردند و همان شب نیز از دنیا رفت.
🔵اکثر شارحان نهج البلاغه در شرح حکمت ۱۸۵، بیشتر بر بخش اول حکمت تمرکز کرده اند و از بخش دوم غافل بوده اند." مَا کَذَبْتُ وَ لَا کُذِّبْتُ ، وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی "
و هرگز گمراه نبودهام و کسى نیز به وسیله من گمراه نشده است.
🔵این بخش از کلام حضرت بسیار بسیار اهمیت دارد زیرا هم ایمان امیرالمومنین را ثابت میکند هم هدایتگری حضرت را.
اولا:"وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی" امیرالمومنین هرگز سابقه شرک و گمراهی ندارد.
علی (ع) قبل از آنکه اسلام بیاید و پیامبری مبعوث شود، هرگز در مسیر شرک و باطل نبود. درخطبه ۵۷ فرمود:
أَمَّا إِنَّهُ سَیَظْهَرُ عَلَیْکُمْ بَعْدِی رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ یَأْکُلُ مَا یَجِدُ وَ یَطْلُبُ مَا لَا یَجِدُ
آگاه باشید! بعد از من، مردى گشاده گلو، و شکم بزرگ، بر شما مسلّط خواهد شد که هر چه بیابد مى خورد، و آنچه را نمى یابد جستجو مى کند_مقصود معاویه است.
فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ أَلَا وَ إِنَّهُ سَیَأْمُرُکُمْ بِسَبِّی وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّی
او را بکشید! ولى هرگز نخواهید کشت، آگاه باشید! او به شما فرمان مى دهد که مرا دشنام دهید، و از من بیزارى جویید.
فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِی فَإِنَّهُ لِی زَکَاةٌ وَ لَکُمْ نَجَاةٌ
امّا بدگویى و ناسزا را به هنگام اجبار دشمن به شما اجازه مى دهم، چرا که این موجب فزونى مقامات معنوى من، و باعث نجات شما است.
وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّی فَإِنِّی وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِیمَانِ وَ الْهِجْرَة ولى در مورد بیزارى جستن، هرگز از من بیزارى مجویید; زیرا من بر فطرت پاک توحید تولّد یافته ام و در ایمان و اسلام و هجرت بر دیگران پیشى گرفته ام.
حضرت از ابتدا و حتی قبل از اسلام نیز بر مسیر توحید بوده و هرگز سابقه گمراهی و شرک و کفر نداشته است.
🔵 ثانیا: "وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی"
نه آنچه پیامبر در بیان فضائل امیرالمومنین گفته گمراه شده.
امام باقر در تفسیر آیه:
"ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوى"
پیامبر هرگز گمراه و منحرف نشده، فرمود: یَقُولُ مَا ضَلَّ فِی عَلِیٍّ وَ مَا غَوَى وَ ما یَنْطِقُ فِیهِ عَنِ الْهَوى وَ مَا کَانَ مَا قَالَ فِیهِ إِلَّا بِالْوَحْیِ الَّذِی أُوحِیَ إِلَیْهِ
آنچه پیامبر در فضائل و جایگاه امیرالمومنین فرمود هوای نفس نبود، انحراف نبود بلکه همه اش از وحی گرفته شده بود.
🔵حضرت امام باقر (ع) در تفسیر آیه "فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى"
خدا به پیغمبر وحی کرد آنچه راکه وحی کرد، فرمود:
فَسُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ ذَلِکَ الْوَحْیِ فَقَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ
از پیامبر در باره این وحی سوال شد، فرمود که برای من این (دستور) وحی شد.
نَّ عَلِیّاً سَیِّدُ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ أَوَّلُ خَلِیفَةٍ یَسْتَخْلِفُهُ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ.
که علی. سرور مومنان است، وپیشوای پرهیز کاران است، و رهبر مومنان سر آمد وبرجسته، واولین خلیفه ای است که خاتم پیامبران بعد از خودخواهد داشت.
📘 مرحوم شیخ صدوق در امالی دارد: اصحاب دور پیامبر جمع شدند و عرض کردند:
یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنْ حَدَثَ بِکَ حَدَثٌ فَمَنْ لَنَا بَعْدَکَ وَ مَنِ اَلْقَائِمُ فِینَا بِأَمْرِکَ فَلَمْ یُجِبْهُمْ جَوَاباً وَ سَکَتَ عَنْهُمْ
اى پیامبر خدا! اگر براى شما اتفاقى بیفتد،پس از تو چه کسى سرپرست ما بوده و به فرمان تو به پا مىخیزد؟
پیامبر پاسخ نداد.
فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلثَّانِی أَعَادُوا عَلَیْهِ اَلْقَوْلَ فَلَمْ یُجِبْهُمْ عَنْ شَیْءٍ مِمَّا سَأَلُوهُ
روز دیگر نیز پرسیدند و باز پیامبر خاموش ماند.
فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلثَّالِثُ قَالُوا لَهُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنْ حَدَثَ بِکَ حَدَثٌ فَمَنْ لَنَا مِنْ بَعْدِکَ وَ مَنِ اَلْقَائِمُ فِینَا بِأَمْرِکَ
روز سوم پرسش خود را مطرح کردند.پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
فَقَالَ لَهُمْ إِذَا کَانَ غَداً هَبَطَ نَجْمٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ فِی دَارِ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِی فَانْظُرُوا مَنْ هُوَ فَهُوَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی وَ اَلْقَائِمُ فِیکُمْ بِأَمْرِی
فرستادهاى( ستاره ای) از آسمان در خانۀ یکى از یارانم فرود خواهد آمد.او جانشین من پس از من بوده و به فرمان من در میان شما بهپا مىخیزد.
وَ لَمْ یَکُنْ فِیهِمْ أَحَدٌ إِلاَّ وَ هُوَ یَطْمَعُ أَنْ یَقُولَ لَهُ أَنْتَ اَلْقَائِمُ مِنْ بَعْدِی
اصحاب پیامبر هریک امیدوار بودند که حضرت او را جانشین خود سازد.
فَلَمَّا کَانَ اَلْیَوْمُ اَلرَّابِعُ جَلَسَ کُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ فِی حُجْرَتِهِ یَنْتَظِرُ هُبُوطَ اَلنَّجْمِ إِذَا اِنْقَضَّ نَجْمٌ مِنَ اَلسَّمَاءِ قَدْ غَلَبَ ضَوْؤُهُ عَلَى ضَوْءِ اَلدُّنْیَا حَتَّى وَقَعَ فِی حُجْرَةِ عَلِیٍِّّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ
روز چهارم هرکس در سراى خود نشسته و چشم بهراه فرود ستاره بودند که ناگهان ستارهاى از جایگاه خویش بیرون آمد.نور آنکه بر نور زمین چیرگى داشت،در سراى على بن ابى طالب علیه السّلام فرود افتاد.
فَهَاجَ اَلْقَوْمُ وَ قَالُوا وَ اَللَّهِ لَقَدْ ضَلَّ هَذَا اَلرَّجُلُ وَ غَوَى وَ مَا یَنْطِقُ فِی اِبْنِ عَمِّهِ إِلاَّ بِالْهَوَى
برخى هیجانزده گفتند:بهخدا سوگند که این مرد به گمراهى افتاده و درباره پسرعموی خویش براساس هوس سخن مىگوید.
فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی ذَلِکَ - « وَ اَلنَّجْمِ إِذٰا هَوىٰ مٰا ضَلَّ صٰاحِبُکُمْ وَ مٰا غَوىٰ وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوىٰ. إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحىٰ »
در اینباره آیاتى فرو فرستاده شد: «وَ اَلنَّجْمِ إِذٰا هَوىٰ مٰا ضَلَّ صٰاحِبُکُمْ وَ مٰا غَوىٰ .وَ مٰا یَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوىٰ .إِنْ هُوَ إِلاّٰ وَحْیٌ یُوحىٰ .»
ثالثا:"وَ لَا ضَلَلْتُ وَ لَا ضُلَّ بِی" امیر المومنین نه گمراه است ونه امیرالمومنین گمراه کننده است.
💎قرآن کریم در آیه 7 سوره رعد فرمود:
وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ لَا أُنزِلَ عَلَیهِ ءَایةٌ مِن رَبِّهِ؟ إِنَّمَا أنتَ مُنذِرٌ وَ لِکلِّ قَوْمٍ هَادٍ (آنان که کافر شدند، مى گویند: چرا نشانه و اعجازى از پروردگارش بر او نازل نشده؟ تو تنها بیم دهنده اى و براى هر گروهى، راه نمایی است.)
📗در منابع اهل شیعه آمده است:
_عبدالله بن عباس میگوید: لَمَّا نَزَلَتْ: إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَنَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ الْهَادِی مِنْ
بَعْدِی- وَ ضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِ عَلِیٍّ فَقَالَ: «أَنْتَ الْهَادِی بَعْدِی یَا عَلِیُّ بِکَ یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ»
وقتی این آیه نازل شد، پیامبر فرمود: علی جان، من همان انذار دهنده هستم که قران فرمود وعلی بعد از من هدایتگر است. بعد پیغمبر دست به سینه مبارک علی (ع) زد و فرمود: بعد از من هدایت دست توست. تو هدایتگر هدایتگرانی.
📗در منابع اهل سنت هم آمده است:
_حاکم نیشابوری از بزرگان اهل سنت در کتاب المستدرک علی الصحیحین که مستدرکی است بر صحیح مسلم و صحیح بخاری، در تفسیر آیه عَنْ عَلِیٍّ: {إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ} میگوید:
قَالَ عَلِیٌّ: «رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ الْمُنْذِرُ، وَأَنَا الْهَادِی»
حضرت علی فرمود: رسول خدابه من گفت من منذر هستم وعلی هادی است.
و جالب آنکه خود حاکم نیشابوری میگوید: هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الْإِسْنَادِ
و بعد حاکم نیشابوری می گوید: در نظر اهل سنت ، این حدیث کاملا صحیح است.
✳️عَنْ عَبْدِ الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ قَالَ: کُنْتُ یَوْماً مِنَ الْأَیَّامِ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ یَا عَبْدَ الرَّحِیمِ قُلْتُ لَبَّیْکَ
(راوی میگوید روزی نزد امام باقر بودم ایشان مرا خواند. گفتم: «لبیک».)
قَالَ قَوْلُ اللَّهِ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ إِذْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِیٌّ الْهَادِی (ایشان فرمود: رسول خدا در باره (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ) فرمود: «من، آن منذر و علی، آن هادی است».) مَنِ الْهَادِی الْیَوْمَ قَالَ فَسَکَتُّ طَوِیلًا ثُمَّ رَفَعْتُ رَأْسِی فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ هِیَ فِیکُمْ (امروز هادی کیست؟ من مدّتی طولانی در فکر فرو رفتم و سکوت کردم. سپس سر بلند نمودم و گفتم: فدایتان شوم! هدایتگری، مخصوص شما خاندان است.) تَوَارَثُونَهَا رَجُلٌ فَرَجُلٌ حَتَّى انْتَهَتْ إِلَیْکَ فَأَنْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ الْهَادِی
(یکی پس از دیگری آن را به ارث می برید تا به شما رسیده است. فدایتان شوم! شما هادی امروز هستید.)
قَالَ صَدَقْتَ یَا عَبْدَ الرَّحِیمِ إِنَّ الْقُرْآنَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ وَ الْآیَةَ حَیَّةٌ لَا تَمُوتُ
(امام فرمود: راست گفتی، ای عبد الرحیم! قرآن، زنده است و نمی میرد و آیات زنده اند و نمی میرند.)
فَلَوْ کَانَتِ الْآیَةُ إِذَا نَزَلَتْ فِی الْأَقْوَامِ مَاتُوا مَاتَتِ الْآیَةُ لَمَاتَ الْقُرْآنُ وَ لَکِنْ هِیَ جَارِیَةٌ فِی الْبَاقِینَ کَمَا جَرَتْ فِی الْمَاضِینَ
(اگر آیه ای فقط در باره افرادی نازل شود و آنان بمیرند، قرآن می میرد؛ امّا آیات، انسان های کنونی را در بر می گیرد، چنان که گذشتگان را شامل می شود)
إِنَّ الْقُرْآنَ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ وَ إِنَّهُ یَجْرِی کَمَا یَجْرِی اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ کَمَا یَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ
(قرآن، زنده است و نمرده و همچون شب و روز و ماه و خورشید در جریان و حرکت است.)
وَ یَجْرِی عَلَى آخِرِنَا کَمَا یَجْرِی عَلَى أَوَّلِنَا (قرآن، همان گونه که اوّلینِ ما را در بر می گیرد، شامل آخرین فرد ما نیز می گردد.)
>>>> وقتی امیرالمومنین هادی است، پس هر کسی جز حضرت گمراه کننده است.
🟢هدایتگری امیرالمومنین نیز در چند بخش است:
1️⃣هدایت عملی: حضرت به عده ای راه راست را نشان دهد و آنها را به مسیر درست هدایت کند.
2️⃣هدایت باطنی: حضرت روح افراد را به سر منزل مقصود برساند.
3️⃣هدایت گفتاری: مجموعه فرمایشات و کلمات حضرت در نهج البلاغه مصداق هدایتگری حضرت است.
⛔️اهل جهنم، از تعفن عالمی که حرفهای خوبی به دیگران می گفت ولی خودش هدایت نمی شد، به خدا شکایت می کنند.
✅️نکته: همانگونه که امیرالمومنین نه دروغ گفت و نه دروغ شنید، نه گمراه بود و نه گمراه کرد؛ ما نیز باید اهل دروغ نباشیم و اجازه ندهیم دیگران به ما دروغ بگویند (مومن باید کیاست و زیرکی خاصی داشته باشد که دیگراان نتوانند او را فریب دهند و به او دروغ بگویند)
از طرفی نباید گمراه باشیم و دیگران را نیز به گمراهی نکشیم.
غفرالله لی ولکم