بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۳/۲۳ . ۵ذیحجه
💢 حکمت ۱۸۲ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ، آنجا که باید سخن درست گفت، در خاموشى خیرى نیست، هیچ خیری نیست در سکوتی که بنا باشد در آنجا سخن حکیمانه ای گفته شود.
💠 کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ چنانکه در سخن نا آگاهانه نیز خیرى نخواهد بود. و هیچ خیری نیست در سخن گفتنی که جاهلانه باشد و هیچ پشتوانه علمی نداشته باشد. (حکمت ۱۸۲ در مورد سکوت و سخن گفتن است.این حکمت بدون هیچ تغییری در حکمت ۴۷۱ هم ذکر شده است.)
🟢حتی در جایگاه سخن گفتن هرگاه کلام را موثر نمیدانی سکوت پیشه کن. اما در فضای غبار. آلود و شکل گیری بدعتها باید سخن گفت و سکوت جایز نیست. یک بیسواد بهرهٔ علمی او ،تجربه ی اوست سخن گفتن او از تجربیات عبرت است باید سخن بگوید. اما یک تحصیلکرده مغز تو خالی سخن گفتن او عامل انحراف میشود، حتماو باید سکوت کند.
🟢 این جملات در خطبه ای است که حضرت هفت روز بعد از وفات رسول الله خواندند. إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِینَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَیَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص ) بعد از هفت روزاز رحلت پیغمبر حضرت این خطبه را خواندتد ودر اثنای این خطبه به این جمله ، حکمت هم اشاره کردند.
⏪ حکم دارای سه معنا است:
◀️الف. حکم صادر کردن، قضاوت کردن: سزاوار نیست که انسان وقتی حکم و قضاوتی مسلم شد، نسبت به آن سکوت کند. و سزاوار نیست انسان قضاوت جاهلانه داشته باشد. (لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ، کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ) معنای اول حکمت، خطاب به قاضیان است.
◀️ب. حکومت کردن: سزاوار نیست حکومت کردن از روی جهل و نادانی باشد. مدیریت باید عالمانه باشد. اگر کسی علم ریاست را دارد باید خودش را در معرض مدیریت قرار دهد ولی اگر کسی چنین قابلیتی ندارد حق ندارد خودش را در معرض مسولیت و مدیریت قرار دهد. (لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ، کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ)
◀️ ج. معروفترین معنای حکم ، مطلق حرف حکیمانه است: سزاوار نیست آنجا که میتوان حرف خوب زد، سکوت کرد. همانطور که سزاوار نیست آنجا که انسان حرف درستی ندارد زبان باز کند و حرفی بزند.
🟣 اگر چه برای سخن گفتن و سکوت فوایدی بیان شده است و هر کدام محاسنی دارند ولی اگر بخواهیم یک قاعده کلی بیان کنیم که در همه جا جاری باشد باید حکمت ۱۸۲ را مد نظر قرار دهیم: اگر سخن گفتن حکیمانه باشد و جهت حل مشکلی باشد، باید سخن گفت و سکوت روا نیست. ولی اگر سخن گفتن از روی جهل باشد و بخواهد مشکلی ایجاد کند سکوت بهتر است.
⏪سکوت بهتر است یا کلام؟ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْکَلَامِ وَ السُّکُوتِ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ شخصى از امام سجاد(ع) پرسید: سکوت بهتر است یا سخن گفتن؟ فَقَالَ ع لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا آفَاتٌ حضرت فرمود: هر کدام داراى آفاتى است، فَإِذَا سَلِمَا مِنَ الْآفَاتِ فَالْکَلَامُ أَفْضَلُ مِنَ السُّکُوتِ و در صورت نداشتن آفت، حرف زدن بهتر از سکوت است. قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ شخصی پرسید: اى زادۀ رسول خدا این چگونه است؟ فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بَعَثَ الْأَنْبِیَاءَ وَ الْأَوْصِیَاءَ بِالسُّکُوتِ حضرت فرمود: زیرا خداوند انبیا و اوصیا را به خموشى و سکوت مبعوث نفرمود. إِنَّمَا بَعَثَهُمْ بِالْکَلَامِ بلکه به سخن گفتن و کلام مبعوث کرده است. ...إِنَّکَ لَتَصِفُ فَضْلَ السُّکُوتِ بِالْکَلَامِ در برتری کلام بر سکوت همین بس که تو فقط با سخن گفتن میتوانی خوبی های سکوت را بیان کنی. وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْکَلَامِ بِالسُّکُوتِ ولی با سکوت نمی توانی فضیلت کلام را بیان کنی.
🟢همه خیر در این سه خصلت است: امیرالمومنین (ع)فرمود: جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّکُوتِ وَ الْکَلَامِ همۀ خیر در سه چیز فراهم آمده است:نگاه کردن ، خاموشى ، سخن گفتن. . فَکُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فِیهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ پس هر نگاهى که عبرت انگیز نباشد خطا است. وَ کُلُّ سُکُوتٍ لَیْسَ فِیهِ فِکْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ و هر خاموشى که بىتفکر باشد غفلت است. وَ کُلُّ کَلَامٍ لَیْسَ فِیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ و هر سخنى که خدا را بیاد نیاورد بیهوده است. فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ نَظَرُهُ عِبْرَةً وَ سُکُوتُهُ فِکْرَةٌ وَ کَلَامُهُ ذِکْراً خوشا بحال آن که نگاهش عبرت و خاموشىاش فکر و سخناش ذکر باشد. وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ مِنْ شَرِّهِ و بر گناه خود بگرید و مردم از شرش در امان باشند.
🟢اگر گفتن نباشد، انسان، انسان نیست: درغررالحکم امیر المومنین فرمود: مَا الْإِنْسَانُ لَوْ لَا اللِّسَانُ إِلَّا صُورَةٌ مُمَثَّلَةٌ أَوْ بَهِیمَةٌ مُهْمَلَةٌ اگر زبان گویا نباشد انسان جز صورت و نقشى یا چهارپائى ناچیز نیست. وجه امتیاز انسان نسبت به حیوان همین سخن گفتن است.
🟣سکوت نابجا شیطان صفتی است. پیامبراکرم(ص) فرمود: السّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیْطانٌ أَخْرَسٌ کسی که نسبت به حق بی طرف و بی تفاوت بماند و سکوت اختیار کند شیطان گنگی [أَخْرَسٌ] است. رهبر معظم فرمود: در دفاع از انقلاب تقیّه نکنید.
🟢سکوت در روایات: امام رضا علیه السلام فرمود : إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِکْمَةِ، سکوت درى است از درهاى حکمت. إِنَّ الصَّمْتَ یُکْسِبُ الْمَحَبَّةَ وَ یُوجِبُ اَلسَّلاَمَةَ همانا بوسیلهى سکوت کسب محبت و دوستى مىشود، سکوت باعث سلامتى و آسایش وَ رَاحَةٌ لِکِرَامِ اَلْکَاتِبِینَ وَ هُوَ دَلِیلٌ عَلَى الْخَیْر فرشتگان نویسنده مىشود:همانا سکوت راهنمایى براى تمام خوبیهاست..
🟣سکوت، رهبری است که دست انسان را گرفته وبه خیر می رساند. بسیاری از دشمنی ها به سبب حرفهای نسنجیده ایجاد میشود در حالی که سکوت از بد دهنی و حرفهای نابجا باعث ایجاد محبت و دوستی میشود. در️حکمت ۳۸۲ فرمود: لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کُلَّ مَا تَعْلَم آنچه را نمیدانی نگو ، و بلکه ، همه آنچه را میدانی نگو. قرآن کریم می فرماید: 《 وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ ؛ بقره - ۲۸۲》 شاهدها وقتی به شهادت دعوت شدند از شهادت دادن خود داری نکنند.
❌یکی از مواضعی که سکوت به هیچ وجه جایز نیست در مورد شهادت دادن است. اگر کسی در دادگاه به عنوان شاهد دعوت میشود و در جریان یک قضیه بوده است واجب است دردادگاه شهادت بدهد.
🟢سخن اگر دشنام است، باعث خوشحالی شیطان میشود. جابر بن عبدالله انصاری میگوید: سَمِعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع رَجُلًا یَشْتِمُ قَنْبَراً وَ قَدْ رَامَ قَنْبَرٌ أَنْ یَرُدَّ عَلَیْهِ فَنَادَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ قنبر خواست به کسى که بدو ناسزا گفته بود ناسزا بگوید ـامیرالمومنین به او فرمود: مَهْلًا یَا قَنْبَرُ دَعْ شَاتِمَکَ مُهَاناً آرام باش قنبر! دشنام گوىِ خود را خوار و سرشکسته بگذار، تُرْضِ الرَّحْمَنَ وَ تُسْخِطِ الشَّیْطَانَ تا خداى رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده . وَ تُعَاقِبْ عَدُوَّکَ و دشمنت را کیفر داده باشى. فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ قسم به خدایى که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید. مَا أَرْضَى الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْلِ الْحِلْمِ مؤمن، پروردگار خود را با چیزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نکرد. وَ لَا أَسْخَطَ الشَّیْطَانَ بِمِثْلِ الصَّمْتِ و شیطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نیاورد. وَ لَا عُوقِبَ الْأَحْمَقُ بِمِثْلِ السُّکُوتِ عَنْهُ و احمق به چیزى مانند سکوت در مقابل او مجازات نشد.
🟣عاقبت را ببین و حرف بزن . پیامبر اکرم فرمود: إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ هرگاه خواستی در مورد چیزی حرف بزنی به عاقبت آن فکر کن. فَإِنْ کَانَ خَیْراً تَکَلَّمَ فَغَنِمَ اگر عاقبت خوبی داشت آن را غنیمت بشمار و صحبت کن . وَ إِنْ کَانَ شَرّاً سَکَتَ فَسَلِمَ و اگر بد بود سکوت کن و سالم بمان.
🔻نکته1 : یکی از معیارهایی که خداوند در قرآن برای زبان و سخن بیان کرده است، سخن گفتن به "زبان قوم" است. 《وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ ۖ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ؛ ابراهیم - ۴》 و ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنها (معارف و احکام الهی را) بیان کند، آنگاه خدا هرکه را خواهد به ضلالت وامیگذارد و هرکه راخواهدبه مقام هدایت میرساند. در این آیه هدایت و تبیین را متوقف بر "لسان قوم" کرده است.
↩️اصل اینکه چه حرفی بزنیم و کجا حرف بزنیم یک حرف است، اینکه چگونه حرف بزنیم یک حرف دیگر است. باید زبان قوم را فهمید و متناسب با آن سخن گفت. لسان قوم یعنی از زبان و ادبیاتی استفاده کنیم که مردم میفهمند، از استعارات و تشبیهات و اشعاری استفاده کنیم که برای فهم مردم بهتر است. مسائل به گونه ای مطرح شوند که مشکل مردم است. امام صادق فرمود: عَلَى العَاقِلِ اَن یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلاً عَلَى شَأنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ بر فرد عاقل لازم است که عارف به زمان خود باشد و روى آورنده به شأن و امورات خود گردد و بررسى احوال خود کند و حافظ زبان خود باشد.
🔻نکته ۲:️ سکوت هایی که تاریخ اسلام را تغییر دادند. ◀️یکی از مواردی که سکوت باعث انحراف تاریخ شد، در جریان سقیفه است.بعد از غدیر خم و رحلت رسول الله ص وقتی خلفا دنبال سقیفه بودند، فاطمه زهرا با بیماری و جراحت سوار بر شتر میشد و درب خانه مهاجر و انصار میرفت و از آنها میخواست شهادت بدهند که در غدیر بوده اند و فرمایشات پیامبر را شنیده اند ولی تنها پاسخ آنها سکوت بود و خود را به فراموشی زدند.
↩️ ما در تاریخ سکوتهایی داریم که حسین بن علی (ع) را به مسلخ کربلا کشاند.سکوتهای نابجا خیلی خطرناک است آنجا که خواص برای حفظ جایگاه و پایگاه خود وحفظ شأن خودشان حاضرند سکوت کنند ولو اینکه جامعه به هزاران بلا گرفتار شود. کسانی که امام حسین را دعوت کردند در برابر ظلم یزید ویزیدیان سکوت کردند و سکوت آنها مسیر تاریخ را دگرگون کرد. و همین سکوت مسیر تاریخ اسلام را به سمت دوری از اهل بیت پیش برد.
🟢پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله فرنودند: سکوت طلا و کلام نقره است. در گپ و گفتگوی عادی و روزمرگی سکوت طلاست. در بین امر مشکوک سکوت اختیار کنید که با ارزش تر از کلام شبهه دار است. سکوت یکی از راههای رسیدن به کمال است. حرف زدن دلیل میخواهد اما سکوت دلیل لازم ندارد. اصل بر سکوت است مگر دلایل لازم وجود داشته باشد برای سخن گفتن.
اللهم اجعلنا من العاملین بطاعتک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۳/۲۳ . ۵ذیحجه
💢 حکمت ۱۸۲ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ،
آنجا که باید سخن درست گفت، در خاموشى خیرى نیست،
هیچ خیری نیست در سکوتی که بنا باشد در آنجا سخن حکیمانه ای گفته شود.
💠 کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ
چنانکه در سخن نا آگاهانه نیز خیرى نخواهد بود.
و هیچ خیری نیست در سخن گفتنی که جاهلانه باشد و هیچ پشتوانه علمی نداشته باشد.
(حکمت ۱۸۲ در مورد سکوت و سخن گفتن است.این حکمت بدون هیچ تغییری در حکمت ۴۷۱ هم ذکر شده است.)
🟢حتی در جایگاه سخن گفتن هرگاه کلام را موثر نمیدانی سکوت پیشه کن.
اما در فضای غبار. آلود و شکل گیری بدعتها باید سخن گفت و سکوت جایز نیست.
یک بیسواد بهرهٔ علمی او ،تجربه ی اوست سخن گفتن او از تجربیات عبرت است باید سخن بگوید.
اما یک تحصیلکرده مغز تو خالی سخن گفتن او عامل انحراف میشود، حتماو باید سکوت کند.
🟢 این جملات در خطبه ای است که حضرت هفت روز بعد از وفات رسول الله خواندند.
إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِینَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَیَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص )
بعد از هفت روزاز رحلت پیغمبر حضرت این خطبه را خواندتد ودر اثنای این خطبه به این جمله ، حکمت هم اشاره کردند.
⏪ حکم دارای سه معنا است:
◀️الف. حکم صادر کردن، قضاوت کردن: سزاوار نیست که انسان وقتی حکم و قضاوتی مسلم شد، نسبت به آن سکوت کند. و سزاوار نیست انسان قضاوت جاهلانه داشته باشد.
(لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ، کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ)
معنای اول حکمت، خطاب به قاضیان است.
◀️ب. حکومت کردن: سزاوار نیست حکومت کردن از روی جهل و نادانی باشد. مدیریت باید عالمانه باشد. اگر کسی علم ریاست را دارد باید خودش را در معرض مدیریت قرار دهد ولی اگر کسی چنین قابلیتی ندارد حق ندارد خودش را در معرض مسولیت و مدیریت قرار دهد.
(لَا خَیْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُکْمِ، کَمَا أَنَّهُ لَا خَیْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ)
◀️ ج. معروفترین معنای حکم ، مطلق حرف حکیمانه است: سزاوار نیست آنجا که میتوان حرف خوب زد، سکوت کرد. همانطور که سزاوار نیست آنجا که انسان حرف درستی ندارد زبان باز کند و حرفی بزند.
🟣 اگر چه برای سخن گفتن و سکوت فوایدی بیان شده است و هر کدام محاسنی دارند ولی اگر بخواهیم یک قاعده کلی بیان کنیم که در همه جا جاری باشد باید حکمت ۱۸۲ را مد نظر قرار دهیم:
اگر سخن گفتن حکیمانه باشد و جهت حل مشکلی باشد، باید سخن گفت و سکوت روا نیست. ولی اگر سخن گفتن از روی جهل باشد و بخواهد مشکلی ایجاد کند سکوت بهتر است.
⏪سکوت بهتر است یا کلام؟
عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْکَلَامِ وَ السُّکُوتِ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ
شخصى از امام سجاد(ع) پرسید: سکوت بهتر است یا سخن گفتن؟
فَقَالَ ع لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا آفَاتٌ
حضرت فرمود: هر کدام داراى آفاتى است،
فَإِذَا سَلِمَا مِنَ الْآفَاتِ فَالْکَلَامُ أَفْضَلُ مِنَ السُّکُوتِ
و در صورت نداشتن آفت، حرف زدن بهتر از سکوت است.
قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
شخصی پرسید: اى زادۀ رسول خدا این چگونه است؟
فَقَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بَعَثَ الْأَنْبِیَاءَ وَ الْأَوْصِیَاءَ بِالسُّکُوتِ
حضرت فرمود: زیرا خداوند انبیا و اوصیا را به خموشى و سکوت مبعوث نفرمود.
إِنَّمَا بَعَثَهُمْ بِالْکَلَامِ
بلکه به سخن گفتن و کلام مبعوث کرده است.
...إِنَّکَ لَتَصِفُ فَضْلَ السُّکُوتِ بِالْکَلَامِ
در برتری کلام بر سکوت همین بس که تو فقط با سخن گفتن میتوانی خوبی های سکوت را بیان کنی.
وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْکَلَامِ بِالسُّکُوتِ
ولی با سکوت نمی توانی فضیلت کلام را بیان کنی.
🟢همه خیر در این سه خصلت است:
امیرالمومنین (ع)فرمود:
جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّکُوتِ وَ الْکَلَامِ
همۀ خیر در سه چیز فراهم آمده است:نگاه کردن ، خاموشى ، سخن گفتن. .
فَکُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فِیهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ
پس هر نگاهى که عبرت انگیز نباشد خطا است.
وَ کُلُّ سُکُوتٍ لَیْسَ فِیهِ فِکْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ
و هر خاموشى که بىتفکر باشد غفلت است.
وَ کُلُّ کَلَامٍ لَیْسَ فِیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ
و هر سخنى که خدا را بیاد نیاورد بیهوده است.
فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ نَظَرُهُ عِبْرَةً وَ سُکُوتُهُ فِکْرَةٌ وَ کَلَامُهُ ذِکْراً
خوشا بحال آن که نگاهش عبرت و خاموشىاش فکر و سخناش ذکر باشد.
وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ مِنْ شَرِّهِ
و بر گناه خود بگرید و مردم از شرش در امان باشند.
🟢اگر گفتن نباشد، انسان، انسان نیست: درغررالحکم امیر المومنین فرمود:
مَا الْإِنْسَانُ لَوْ لَا اللِّسَانُ إِلَّا صُورَةٌ مُمَثَّلَةٌ أَوْ بَهِیمَةٌ مُهْمَلَةٌ
اگر زبان گویا نباشد انسان جز صورت و نقشى یا چهارپائى ناچیز نیست.
وجه امتیاز انسان نسبت به حیوان همین سخن گفتن است.
🟣سکوت نابجا شیطان صفتی است. پیامبراکرم(ص) فرمود:
السّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیْطانٌ أَخْرَسٌ
کسی که نسبت به حق بی طرف و بی تفاوت بماند و سکوت اختیار کند شیطان گنگی [أَخْرَسٌ] است.
رهبر معظم فرمود: در دفاع از انقلاب تقیّه نکنید.
🟢سکوت در روایات:
امام رضا علیه السلام فرمود :
إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِکْمَةِ،
سکوت درى است از درهاى حکمت.
إِنَّ الصَّمْتَ یُکْسِبُ الْمَحَبَّةَ وَ یُوجِبُ اَلسَّلاَمَةَ
همانا بوسیلهى سکوت کسب محبت و دوستى مىشود، سکوت باعث سلامتى و آسایش
وَ رَاحَةٌ لِکِرَامِ اَلْکَاتِبِینَ وَ هُوَ دَلِیلٌ عَلَى الْخَیْر
فرشتگان نویسنده مىشود:همانا سکوت راهنمایى براى تمام خوبیهاست..
🟣سکوت، رهبری است که دست انسان را گرفته وبه خیر می رساند.
بسیاری از دشمنی ها به سبب حرفهای نسنجیده ایجاد میشود در حالی که سکوت از بد دهنی و حرفهای نابجا باعث ایجاد محبت و دوستی میشود.
در️حکمت ۳۸۲ فرمود:
لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کُلَّ مَا تَعْلَم
آنچه را نمیدانی نگو ، و بلکه ، همه آنچه را میدانی نگو.
قرآن کریم می فرماید:
《 وَلاَ یَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ ؛ بقره - ۲۸۲》
شاهدها وقتی به شهادت دعوت شدند از شهادت دادن خود داری نکنند.
❌یکی از مواضعی که سکوت به هیچ وجه جایز نیست در مورد شهادت دادن است. اگر کسی در دادگاه به عنوان شاهد دعوت میشود و در جریان یک قضیه بوده است واجب است دردادگاه شهادت بدهد.
🟢سخن اگر دشنام است، باعث خوشحالی شیطان میشود.
جابر بن عبدالله انصاری میگوید:
سَمِعَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع رَجُلًا یَشْتِمُ قَنْبَراً وَ قَدْ رَامَ قَنْبَرٌ أَنْ یَرُدَّ عَلَیْهِ فَنَادَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ
قنبر خواست به کسى که بدو ناسزا گفته بود ناسزا بگوید ـامیرالمومنین به او فرمود:
مَهْلًا یَا قَنْبَرُ دَعْ شَاتِمَکَ مُهَاناً
آرام باش قنبر! دشنام گوىِ خود را خوار و سرشکسته بگذار،
تُرْضِ الرَّحْمَنَ وَ تُسْخِطِ الشَّیْطَانَ
تا خداى رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده .
وَ تُعَاقِبْ عَدُوَّکَ
و دشمنت را کیفر داده باشى.
فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ
قسم به خدایى که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید.
مَا أَرْضَى الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْلِ الْحِلْمِ
مؤمن، پروردگار خود را با چیزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نکرد.
وَ لَا أَسْخَطَ الشَّیْطَانَ بِمِثْلِ الصَّمْتِ
و شیطان را با حربه اى چون خاموشى به خشم نیاورد.
وَ لَا عُوقِبَ الْأَحْمَقُ بِمِثْلِ السُّکُوتِ عَنْهُ
و احمق به چیزى مانند سکوت در مقابل او مجازات نشد.
🟣عاقبت را ببین و حرف بزن .
پیامبر اکرم فرمود:
إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ
هرگاه خواستی در مورد چیزی حرف بزنی به عاقبت آن فکر کن.
فَإِنْ کَانَ خَیْراً تَکَلَّمَ فَغَنِمَ
اگر عاقبت خوبی داشت آن را غنیمت بشمار و صحبت کن .
وَ إِنْ کَانَ شَرّاً سَکَتَ فَسَلِمَ
و اگر بد بود سکوت کن و سالم بمان.
🔻نکته1 :
یکی از معیارهایی که خداوند در قرآن برای زبان و سخن بیان کرده است، سخن گفتن به "زبان قوم" است.
《وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ ۖ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ؛ ابراهیم - ۴》
و ما هیچ رسولی در میان قومی نفرستادیم مگر به زبان آن قوم تا بر آنها (معارف و احکام الهی را) بیان کند، آنگاه خدا هرکه را خواهد به ضلالت وامیگذارد و هرکه راخواهدبه مقام هدایت میرساند.
در این آیه هدایت و تبیین را متوقف بر "لسان قوم" کرده است.
↩️اصل اینکه چه حرفی بزنیم و کجا حرف بزنیم یک حرف است، اینکه چگونه حرف بزنیم یک حرف دیگر است. باید زبان قوم را فهمید و متناسب با آن سخن گفت.
لسان قوم یعنی از زبان و ادبیاتی استفاده کنیم که مردم میفهمند، از استعارات و تشبیهات و اشعاری استفاده کنیم که برای فهم مردم بهتر است. مسائل به گونه ای مطرح شوند که مشکل مردم است.
امام صادق فرمود:
عَلَى العَاقِلِ اَن یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلاً عَلَى شَأنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِهِ
بر فرد عاقل لازم است که عارف به زمان خود باشد و روى آورنده به شأن و امورات خود گردد و بررسى احوال خود کند و حافظ زبان خود باشد.
🔻نکته ۲:️
سکوت هایی که تاریخ اسلام را تغییر دادند.
◀️یکی از مواردی که سکوت باعث انحراف تاریخ شد، در جریان سقیفه است.بعد از غدیر خم و رحلت رسول الله ص وقتی خلفا دنبال سقیفه بودند، فاطمه زهرا با بیماری و جراحت سوار بر شتر میشد و درب خانه مهاجر و انصار میرفت و از آنها میخواست شهادت بدهند که در غدیر بوده اند و فرمایشات پیامبر را شنیده اند ولی تنها پاسخ آنها سکوت بود و خود را به فراموشی زدند.
↩️ ما در تاریخ سکوتهایی داریم که حسین بن علی (ع) را به مسلخ کربلا کشاند.سکوتهای نابجا خیلی خطرناک است آنجا که خواص برای حفظ جایگاه و پایگاه خود وحفظ شأن خودشان حاضرند سکوت کنند ولو اینکه جامعه به هزاران بلا گرفتار شود.
کسانی که امام حسین را دعوت کردند در برابر ظلم یزید ویزیدیان سکوت کردند و سکوت آنها مسیر تاریخ را دگرگون کرد.
و همین سکوت مسیر تاریخ اسلام را به سمت دوری از اهل بیت پیش برد.
🟢پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله فرنودند: سکوت طلا و کلام نقره است.
در گپ و گفتگوی عادی و روزمرگی سکوت طلاست. در بین امر مشکوک سکوت اختیار کنید که با ارزش تر از کلام شبهه دار است.
سکوت یکی از راههای رسیدن به کمال است.
حرف زدن دلیل میخواهد اما سکوت دلیل لازم ندارد.
اصل بر سکوت است مگر دلایل لازم وجود داشته باشد برای سخن گفتن.
اللهم اجعلنا من العاملین بطاعتک