بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۳/۱۶ . ۲۷ذیقعده
💢 حکمت ۱۷۶ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): آلَةُ الرِّیَاسَةِ، سَعَةُ الصَّدْرِ. صبرو شکیبایی و تحمل سختی ها ابزار ریاست است.
🌐به تعبیر ابن میثم بحرانی سعه صدر فضیلتی اخلاقی است که زیر مجموعه شجاعت است. یعنی انسان برای پیشبرد کارها باید در برابر ناملایمات صبر و تحمل نشان دهد ولی این صبر ناشی از ضعف و ناتوانی نیست که بگوید حالا که چاره نیست صبر میکنم، بلکه سعه صدر از شجاعت سرچشمه میگیرد که برای پیروزی نهایی باید صبر و تحمل کرد. این شجاعت است که انسان را به شنیدن حرف مخالف و ایجاد تغییر در خود و برنامه هایش وادار میکند.
🌀برای مسئولین همیشه موقعیت های سختی و زحمت وجود دارد زیرا شخص مسئول: اولا؛ بامخالفتها از سوى رقیبان روبرو مى شود. ثانیا؛ انتظارات و توقعات بسیار از سوى مردم در برابر او آشکار مى گردد. و برآورده کردن آنها تحمل میخواهد. ثالثا؛ او براى انجام امور خود نیاز به همراهان و مشاورانى دارد که گاه از آنها خطاها و گاه خیانت هایى سر مى زند. رابعا ؛ گاه مشکلاتى ناخواسته و غیر منتظرانه براى حوزه ریاست او به وجود مى آید.
💎 در برابر این امور اگر داراى سعه صدر و تحمل بسیار و بردبارى توأم با تدبیر و خونسردى همراه با شجاعت نباشد ادامه کار براى او بسیار مشکل خواهد شد.
📘ابن ابی الحدید میگوید: الرئیس مُحتاج إلی أمور منها الجود و منها الشجاعة و منها و هو الأهم سعة الصدر فإنه لا تتم الرئاسة إلا بذلک رئیس به چند صفت احتیاج دارد: یکی بخشش، دیگری شجاعت وسومی سعه صدر که مهمترین خصلتهاست، وریاست بدون سعه صدر کامل نمی گردد. مکانیک بی ابزار دستش بسته است، مسئول بی ابزار هم...
💎سعه ی صدر امیرالمومنین با خوارج نهروان: دَخَلَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ عَلَى عَلِیٍّ ع بِالْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ فَصَاحَ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ روزى یکى از خوارج وارد مسجد شد در حالى که یاران على در اطراف او بودند فریاد زد حکم فقط براى خداست، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند. (اشاره به این که چون شما مسئله حکمیت بشر را پذیرفته اید در راه شرک گام گذاشته اید) فَتَلَفَّتَ النَّاسُ فَنَادَى لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُتَلَفِّتُونَ مردم رو به سوى او کردند. او دوباره فریاد زد: حکم مخصوص خداست هرچند کسانى که به سوى من نگاه مى کنند کراهت داشته باشند. فَرَفَعَ عَلِیٌّ ع رَأْسَهُ إِلَیْهِ فَقَالَ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَوْ کَرِهَ أَبُو حَسَنٍ على علیه السلام سر مبارکش را بلند و متوجه او شد. او بار سوم فریاد زد: حکم مخصوص خداست، هرچند على کراهت داشته باشد. فَقَالَ ع إِنَّ أَبَا حَسَنٍ لَا یَکْرَهُ أَنْ یَکُونَ الْحُکْمُ لِلَّهِ ثُمَّ قَالَ حُکْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِیکُمْ امام علیه السلام با خونسردى در جواب او فرمود: على هرگز کراهت ندارد که حکم مخصوص خدا باشد». سپس اضافه فرمود: من منتظر حکم خدا درباره شما هستم.
📘ابن ابی الحدید میگوید معاویه دقیقا از همین سعه صدر استفاده کرد تا توانست ریاست دنیایی خودش را ثابت و مستقر کند.
🌐 پس از اینکه معاویه موضوع ولیعهدی پسرش یزید را مطرح کرد و در آن باره سخنرانی کرد، گروهی ازکوفه به نمایندگی مردم به شام رفتند و از این تصمیم معاویه اعلام ناراحتی کردند. پس از چند روزی معاویه به کوفیان گفت: نیازهای خود را گزارش دهید، اهل کوفه و رئیس آنها هرکدام درخواستی را در کاغذ نوشته و به معاویه دادند. معاویه رو به رئیس انها کرد و گفت : چیزی ننوشته اید،درخواست بیشتری بنویسید. دوباره درخواست ها را بیشتر کرد و به معاویه داد. معاویه باز گفت چیزی نخواسته اید، بیشتر بخواهید. دفعه چهارم این شخص گفت ای امیر المؤمنین فقط یک حاجت باقی مانده است. معاویه پرسید: چیست؟ گفت: اینکه اجازه دهی من عهده دار گرفتن بیعت برای یزید در عراق باشم. معاویه گفت: این کار را انجام بده که شخصی همچو تو همواره برای این کار شایستگی دارد.
💎در روایات آمده که: أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمْهَلَهُ أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ یَدَّعِی فِیهَا الرُّبُوبِیَّةَ خداوند به فرعون ۴۰۰ سال فرصت داد برای حکومت با آنکه او ادعای حکومت میکرد. لِأَنَّهُ کَانَ حَسَنَ الْأَخْلَاقِ سَهْلَ الْحِجَابِ وَ مَا جَلَسَ عَلَى مَائِدَةٍ إِلَّا کَانَ فِیهَا الْأَیْتَامُ وَ الْمَسَاکِینُ. چون او خوش اخلاق بود، دسترسی به او آسان بود، و بر سفره غذا نمی نشست مگر اینکه ایتام ومساکین هم باشند.
🌐 از ویژگیهای فرعون این بود که سعه صدر داشت، با فقیر مسکین می نشست، دسترسی به او سخت نبود و مردم میتوانستند او را ببینند. و چه بسا این کارها را برای بقای حکومتش انجام میداده ولی بالاخره آلَةُ الرِّیَاسَةِ، سَعَةُ الصَّدْرِ
⏪اثرات شوم بی توجهی به فضائل اخلاقی در حاکمان: در غرر الحکم امیرالمومنین فرمود: إِذَا مَلَکَ الْأَرَاذِلُ هَلَکَ الْأَفَاضِلُ. وقتی کسی که سعه صدر و فضائل اخلاقی نداشت رئیس شد افراد بدتر ازخودش را هم به عنوان مسئول و وزیر انتخاب میکند و طبعا شایسته ها خانه نشین و گوشه گیر میشوند و جامعه به هلاکت میافتد.
🌀فارغ از بحث ریاست مصطلح که همان حکومت و مسئولیت است، اگر کسی خواست عزیز و بزرگ بشود، و هدایتگر بشود باید اهل صبر و حوصله و سعه صدر باشد. آلَةُ الرِّیَاسَةِ، سَعَةُ الصَّدْرِ
💎هر چه مسئولیت سنگین تر، سعه صدر لازم تراست.در روایت داریم: اِنَّ الْحَسَنَ علیه السلام کانَ مِنْ أَوْسَعِ النّاسِ صَدْرا وَ أَسْجَـحِهِمْ خُلْـقاً. امام حسن مجتبى علیه السلام سعه صدرش از همه بیشتر و از نظر اخلاق معتدلترین مردم بود.
💎سعه صدر از اخلاق بارز اهل بیت است چون میخواهند هدایتگری کنند، چون میخواهند دستگیر مردم باشند. جایگاه امامت و رهبری و تاثیر گذاری نیاز به سعه صدر دارد.
🌐برای موسی شدن شرح صدر لازم است: 《 رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یَفقَهوُا قَولی؛ طه - ۲۵،۳۰》 خدایا شرح صدر به من عنایت کن... اگر میخواهی موسی شوی، اگر میخواهی هدایتگر شوی، به مقابله با فرعون بروی باید شرح صدر داشته باشی.
🌀و خدا خطاب به رسول مکرم میفرماید: أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ و از اینجا معلوم است آنچه را موسی باید با دعا به آن دست پیدا کند، خداوند به پیامبر ما عطا میکند.
💎عظمت پیامبر اکرم به حضرت موسی این است که موسی دعا میکند برای بدست آوردن شرح صدر، خداوند شرح صدر را به پیامبر عطا می کند.
🌀برای ریاست منزل هم نیاز به سعه صدر است.کسی که خواست در خانه ریاست کند و مدیریت امور را در دست داشته باشد باید این اصل را مد نظر داشته باشد، تحمل بالایی داشته باشد، در عین شجاعت، گذشت و بخشش و شنیدن همه نظرات را در دستور کار قرار دهد تا سیادت و ریاست پیدا کند.
🌀کسی که خود رای باشد خیلی زود مورد بی توجهی و مخالفت اعضای خانواده قرار میگیرد ولی کسی که اهل مشورت باشد و همه اعضای خانواده بتوانند به راحتی حرفشان را با او در میان بگذارند و او شجاعت تغییر دادن خود یا تصمیماتش را داشته باشد، رئیس و مدیر خوبی خواهد شد و همه از او حرف شنوی خواهند داشت.
📘داستانی از سعه صدر امام صادق: حَدَّثَنَا المُفَضَّلُ بنُ عُمَرَ قالَ: مفضّل بن عمر برای ما چنین روات کرد: کنتُ ذاتَ یومٍ بَعدَ العَصرِ جالِسا فِی الرَّوضَةِ بَینَ القَبرِ وَالمِنبَرِ، در یک روز عصر، در روضه میان قبر و منبر پیامبر خدا نشسته بودم وأَنَا مُفَکرٌ فی ما خَصَّ اللّهُ بِهِ سَیدَنا مُحَمَّدا(ص) مِنَ الشَّرَفِ وَالفَضائِلِ، و در باره شرافت و فضیلت هایی که خداوند به پیامبرمان محمّد(ص) اختصاصا ارزانی داشته، وما مَنَحَهُ وأَعطاهُ وشَرَّفَهُ بِهِ وحَباهُ مِمّا لا یعرِفُهُ الجُمهورُ مِنَ الاُمَّةِ، و نیز در باره لطف و عطای الهی و کرامت و منزلتی که به ایشان بخشیده، و اکثر امّت از آن بی اطّلاع اند، وما جَهِلوهُ مِن فَضلِهِ وعَظیمِ مَنزِلَتِهِ وخَطَرِ مَرتَبَتِهِ و در باره جهل آنان به فضیلت و بزرگی جایگاه و عظمت درجه پیامبر(ص) می اندیشیدم. فَإِنّی لَکذلِک إذ أقبَلَ ابنُ أبِی العَوجاءِ، فَجَلَسَ بِحَیثُ أسمَعُ کلامَهُ در این حالت بودم که ابن ابی العَوجا آمد و چنان نزدیک نشست که سخنش را می شنیدم. فَلَمَّا استَقَرَّ بِهِ المَجلِسُ إذا رَجُلٌ مِن أصحابِهِ قَد جاءَ فَجَلَسَ إلَیهِ، وقتی در جای خود قرار گرفت، یکی از دوستانش آمد و کنارش نشست. فَتَکلَّمَ ابنُ أبِی العَوجاءِ فَقالَ: لَقَد بَلَغَ صاحِبُ هذَا القَبرِ العِزَّ بِکمالِهِ، وحازَ الشَّرَفَ بِجَمیعِ خِصالِهِ، ابن ابی العوجا، شروع به صحبت کرد و گفت: صاحب این قبر، به کمال عزّت رسیده و در تمام خصلت های خود، به شرافتْ دست یافته و در تمام حالات خود، به بهره خود، نائل شده است. ونالَ الحُظوَةَ فی کلِّ أحوالِهِ ابن ابی العوجاء به رفیقش میگوید پیامبر را رها کن، ما خدای پیامبر را هم قبول نداریم چه برسد به خود پیامبر. قالَ المُفَضَّلُ: فَلَم أملِک نَفسی غَضَبا وغَیظا وحَنَقا، فَقُلتُ: مفضّل گفت: من از روی خشم و نفرتی که گلویم را می فشرد، دیگر نتوانستم خود را نگاه دارم و گفتم: یا عَدُوَّ اللّهِ!ألحَدتَ فی دینِ اللّهِ، وأَنکرتَ البارِی ـ جَلَّ قُدسُهُ ـ ای دشمن خدا! در دین خدا الحاد می ورزی. الَّذی خَلَقَک فی أحسَنِ تَقویمٍ، وصَوَّرَک فی أتَمِّ صورَةٍ، و خالق منزّهی را که تو را به بهترین قواره آفرید و با کامل ترین چهره آرایی آراست. نَقَلَک فی أحوالِک حَتّی بَلَغَ بِک إلی حَیثُ انتَهَیتَ و در حالات گوناگون، تو را انتقال داد، تا تو را به جایی که رسیده ای، رساند، انکار می کنی؟ فَقالَ: یا هذا، إن کنتَ مِن أهلِ الکلامِ کلَّمناک؛ فَإِن ثَبَتَ لَک حُجَّةٌ تَبِعناک، ابن ابی العوجا گفت: ای مرد! اگر از متکلّمانی، با تو مناظره می کنیم. و چنانچه بُرهان تو ثابت شد، ما از تو پیروی می کنیم، وإن لَم تَکن مِنهُم فَلا کلامَ لَک و اگر جزو متکلّمان نیستی، با تو سخنی نداریم، وإن کنتَ مِن أصحابِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ فَما هکذا یخاطِبُنا، ولا بِمِثلِ دَلیلِک یجادِلُنا! و اگر از یاران جعفر بن محمّد صادق هستی، او با ما این چنین سخن نمی گوید و با دلیل تو با ما به مناظره نمی پردازد. ولَقَد سَمِعَ مِن کلامِنا أکثَرَ مِمّا سَمِعتَ، که او بیش از آنچه تو از ما شنیدی، از ما شنیده است؛ فَما أفحَشَ فی خِطابِنا، ولا تَعَدّی فی جَو ابِنا. امّا در گفتگو با ما، به زشتی، سخن نگفته و در پاسخ ما مرزشکنی ننموده است. وإنَّهُ لَلحَلیمُ الرَّزینُ العاقِلُ الرَّصینُ؛ لا یعتَریهِ خُرقٌ ولا طَیشٌ ولا نُزقٌ. او انسانی بردبار، متین، عاقل و استوار است که هیچ نادانی و سبُک سری و پرخاشی در او راه ندارد. ویسمَعُ کلامَنا، ویصغی إلَینا، ویستَعرِفُ حُجَّتَنا گفتار ما را می شنود و به ما گوش می دارد و به دنبال شناخت برهان ماست، حَتَّی استَفرَغنا ما عِندَنا وظَنَنّا أنّا قَد قَطَعناهُ تا هنگامی که برهان ما پایان می پذیرد و ما گمان می بریم که دیگر، او را مجاب ساخته ایم. أدحَضَ حُجَّتَنا بِکلامٍ یسیرٍ وخِطابٍ قَصیرٍ، امّا او با گفتاری اندک و سخنی کوتاه، برهان ما را در هم می شکند و برهان خود را بر ما تمام می سازد، ویقطَعُ العُذرَ، ولا نَستَطیعُ لِجَوابِهِ رَدّا، و راه گریز را می بندد، به گونه ای که توان پاسخگویی به او را نداریم. فَإِن کنتَ مِن أصحابِهِ فَخاطِبنا بِمِثلِ خِطابِهِ... پس اگر تو از یاران اویی، به سانِ گفتار او با من سخن بگو.
اللهم اجعلنا ممّن یسارع فی الخیرات
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۳/۱۶ . ۲۷ذیقعده
💢 حکمت ۱۷۶ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): آلَةُ الرِّیَاسَةِ، سَعَةُ الصَّدْرِ.
صبرو شکیبایی و تحمل سختی ها ابزار ریاست است.
🌐به تعبیر ابن میثم بحرانی سعه صدر فضیلتی اخلاقی است که زیر مجموعه شجاعت است. یعنی انسان برای پیشبرد کارها باید در برابر ناملایمات صبر و تحمل نشان دهد ولی این صبر ناشی از ضعف و ناتوانی نیست که بگوید حالا که چاره نیست صبر میکنم، بلکه سعه صدر از شجاعت سرچشمه میگیرد که برای پیروزی نهایی باید صبر و تحمل کرد.
این شجاعت است که انسان را به شنیدن حرف مخالف و ایجاد تغییر در خود و برنامه هایش وادار میکند.
🌀برای مسئولین همیشه موقعیت های سختی و زحمت وجود دارد زیرا شخص مسئول:
اولا؛ بامخالفتها از سوى رقیبان روبرو مى شود.
ثانیا؛ انتظارات و توقعات بسیار از سوى مردم در برابر او آشکار مى گردد. و برآورده کردن آنها تحمل میخواهد.
ثالثا؛ او براى انجام امور خود نیاز به همراهان و مشاورانى دارد که گاه از آنها خطاها و گاه خیانت هایى سر مى زند.
رابعا ؛ گاه مشکلاتى ناخواسته و غیر منتظرانه براى حوزه ریاست او به وجود مى آید.
💎 در برابر این امور اگر داراى سعه صدر و تحمل بسیار و بردبارى توأم با تدبیر و خونسردى همراه با شجاعت نباشد ادامه کار براى او بسیار مشکل خواهد شد.
📘ابن ابی الحدید میگوید:
الرئیس مُحتاج إلی أمور منها الجود و منها الشجاعة و منها و هو الأهم سعة الصدر فإنه لا تتم الرئاسة إلا بذلک
رئیس به چند صفت احتیاج دارد:
یکی بخشش، دیگری شجاعت وسومی سعه صدر که مهمترین خصلتهاست، وریاست بدون سعه صدر کامل نمی گردد.
مکانیک بی ابزار دستش بسته است، مسئول بی ابزار هم...
💎سعه ی صدر امیرالمومنین با خوارج نهروان:
دَخَلَ وَاحِدٌ مِنْهُمْ عَلَى عَلِیٍّ ع بِالْمَسْجِدِ وَ النَّاسُ حَوْلَهُ فَصَاحَ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ
روزى یکى از خوارج وارد مسجد شد در حالى که یاران على در اطراف او بودند فریاد زد حکم فقط براى خداست، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند.
(اشاره به این که چون شما مسئله حکمیت بشر را پذیرفته اید در راه شرک گام گذاشته اید)
فَتَلَفَّتَ النَّاسُ فَنَادَى لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُتَلَفِّتُونَ
مردم رو به سوى او کردند. او دوباره فریاد زد: حکم مخصوص خداست هرچند کسانى که به سوى من نگاه مى کنند کراهت داشته باشند.
فَرَفَعَ عَلِیٌّ ع رَأْسَهُ إِلَیْهِ فَقَالَ لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَوْ کَرِهَ أَبُو حَسَنٍ
على علیه السلام سر مبارکش را بلند و متوجه او شد. او بار سوم فریاد زد: حکم مخصوص خداست، هرچند على کراهت داشته باشد.
فَقَالَ ع إِنَّ أَبَا حَسَنٍ لَا یَکْرَهُ أَنْ یَکُونَ الْحُکْمُ لِلَّهِ ثُمَّ قَالَ حُکْمَ اللَّهِ أَنْتَظِرُ فِیکُمْ امام علیه السلام با خونسردى در جواب او فرمود: على هرگز کراهت ندارد که حکم مخصوص خدا باشد». سپس اضافه فرمود: من منتظر حکم خدا درباره شما هستم.
📘ابن ابی الحدید میگوید معاویه دقیقا از همین سعه صدر استفاده کرد تا توانست ریاست دنیایی خودش را ثابت و مستقر کند.
🌐 پس از اینکه معاویه موضوع ولیعهدی پسرش یزید را مطرح کرد و در آن باره سخنرانی کرد،
گروهی ازکوفه به نمایندگی مردم به شام رفتند و از این تصمیم معاویه اعلام ناراحتی کردند.
پس از چند روزی معاویه به کوفیان گفت: نیازهای خود را گزارش دهید،
اهل کوفه و رئیس آنها هرکدام درخواستی را در کاغذ نوشته و به معاویه دادند.
معاویه رو به رئیس انها کرد و گفت :
چیزی ننوشته اید،درخواست بیشتری بنویسید.
دوباره درخواست ها را بیشتر کرد و به معاویه داد.
معاویه باز گفت چیزی نخواسته اید، بیشتر بخواهید.
دفعه چهارم این شخص گفت ای امیر المؤمنین فقط یک حاجت باقی مانده است.
معاویه پرسید: چیست؟ گفت: اینکه اجازه دهی من عهده دار گرفتن بیعت برای یزید در عراق باشم.
معاویه گفت: این کار را انجام بده که شخصی همچو تو همواره برای این کار شایستگی دارد.
💎در روایات آمده که:
أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمْهَلَهُ أَرْبَعَمِائَةِ سَنَةٍ یَدَّعِی فِیهَا الرُّبُوبِیَّةَ
خداوند به فرعون ۴۰۰ سال فرصت داد برای حکومت با آنکه او ادعای حکومت میکرد.
لِأَنَّهُ کَانَ حَسَنَ الْأَخْلَاقِ سَهْلَ الْحِجَابِ وَ مَا جَلَسَ عَلَى مَائِدَةٍ إِلَّا کَانَ فِیهَا الْأَیْتَامُ وَ الْمَسَاکِینُ.
چون او خوش اخلاق بود، دسترسی به او آسان بود، و بر سفره غذا نمی نشست مگر اینکه ایتام ومساکین هم باشند.
🌐 از ویژگیهای فرعون این بود که سعه صدر داشت، با فقیر مسکین می نشست، دسترسی به او سخت نبود و مردم میتوانستند او را ببینند.
و چه بسا این کارها را برای بقای حکومتش انجام میداده ولی بالاخره
آلَةُ الرِّیَاسَةِ، سَعَةُ الصَّدْرِ
⏪اثرات شوم بی توجهی به فضائل اخلاقی در حاکمان:
در غرر الحکم امیرالمومنین فرمود:
إِذَا مَلَکَ الْأَرَاذِلُ هَلَکَ الْأَفَاضِلُ.
وقتی کسی که سعه صدر و فضائل اخلاقی نداشت رئیس شد افراد بدتر ازخودش را هم به عنوان مسئول و وزیر انتخاب میکند و طبعا شایسته ها خانه نشین و گوشه گیر میشوند و جامعه به هلاکت میافتد.
🌀فارغ از بحث ریاست مصطلح که همان حکومت و مسئولیت است، اگر کسی خواست عزیز و بزرگ بشود، و هدایتگر بشود باید اهل صبر و حوصله و سعه صدر باشد.
آلَةُ الرِّیَاسَةِ، سَعَةُ الصَّدْرِ
💎هر چه مسئولیت سنگین تر، سعه صدر لازم تراست.در روایت داریم:
اِنَّ الْحَسَنَ علیه السلام کانَ مِنْ أَوْسَعِ النّاسِ صَدْرا وَ أَسْجَـحِهِمْ خُلْـقاً.
امام حسن مجتبى علیه السلام سعه صدرش از همه بیشتر و از نظر اخلاق معتدلترین مردم بود.
💎سعه صدر از اخلاق بارز اهل بیت است چون میخواهند هدایتگری کنند، چون میخواهند دستگیر مردم باشند.
جایگاه امامت و رهبری و تاثیر گذاری نیاز به سعه صدر دارد.
🌐برای موسی شدن شرح صدر لازم است:
《 رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی * وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یَفقَهوُا قَولی؛ طه - ۲۵،۳۰》
خدایا شرح صدر به من عنایت کن...
اگر میخواهی موسی شوی، اگر میخواهی هدایتگر شوی، به مقابله با فرعون بروی باید شرح صدر داشته باشی.
🌀و خدا خطاب به رسول مکرم میفرماید:
أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ
و از اینجا معلوم است آنچه را موسی باید با دعا به آن دست پیدا کند، خداوند به پیامبر ما عطا میکند.
💎عظمت پیامبر اکرم به حضرت موسی این است که موسی دعا میکند برای بدست آوردن شرح صدر، خداوند شرح صدر را به پیامبر عطا می کند.
🌀برای ریاست منزل هم نیاز به سعه صدر است.کسی که خواست در خانه ریاست کند و مدیریت امور را در دست داشته باشد باید این اصل را مد نظر داشته باشد، تحمل بالایی داشته باشد، در عین شجاعت، گذشت و بخشش و شنیدن همه نظرات را در دستور کار قرار دهد تا سیادت و ریاست پیدا کند.
🌀کسی که خود رای باشد خیلی زود مورد بی توجهی و مخالفت اعضای خانواده قرار میگیرد ولی کسی که اهل مشورت باشد و همه اعضای خانواده بتوانند به راحتی حرفشان را با او در میان بگذارند و او شجاعت تغییر دادن خود یا تصمیماتش را داشته باشد، رئیس و مدیر خوبی خواهد شد و همه از او حرف شنوی خواهند داشت.
📘داستانی از سعه صدر امام صادق:
حَدَّثَنَا المُفَضَّلُ بنُ عُمَرَ قالَ:
مفضّل بن عمر برای ما چنین روات کرد:
کنتُ ذاتَ یومٍ بَعدَ العَصرِ جالِسا فِی الرَّوضَةِ بَینَ القَبرِ وَالمِنبَرِ،
در یک روز عصر، در روضه میان قبر و منبر پیامبر خدا نشسته بودم
وأَنَا مُفَکرٌ فی ما خَصَّ اللّهُ بِهِ سَیدَنا مُحَمَّدا(ص) مِنَ الشَّرَفِ وَالفَضائِلِ،
و در باره شرافت و فضیلت هایی که خداوند به پیامبرمان محمّد(ص) اختصاصا ارزانی داشته،
وما مَنَحَهُ وأَعطاهُ وشَرَّفَهُ بِهِ وحَباهُ مِمّا لا یعرِفُهُ الجُمهورُ مِنَ الاُمَّةِ،
و نیز در باره لطف و عطای الهی و کرامت و منزلتی که به ایشان بخشیده،
و اکثر امّت از آن بی اطّلاع اند،
وما جَهِلوهُ مِن فَضلِهِ وعَظیمِ مَنزِلَتِهِ وخَطَرِ مَرتَبَتِهِ
و در باره جهل آنان به فضیلت و بزرگی جایگاه و عظمت درجه پیامبر(ص) می اندیشیدم.
فَإِنّی لَکذلِک إذ أقبَلَ ابنُ أبِی العَوجاءِ، فَجَلَسَ بِحَیثُ أسمَعُ کلامَهُ
در این حالت بودم که ابن ابی العَوجا آمد و چنان نزدیک نشست که سخنش را می شنیدم.
فَلَمَّا استَقَرَّ بِهِ المَجلِسُ إذا رَجُلٌ مِن أصحابِهِ قَد جاءَ فَجَلَسَ إلَیهِ،
وقتی در جای خود قرار گرفت، یکی از دوستانش آمد و کنارش نشست.
فَتَکلَّمَ ابنُ أبِی العَوجاءِ فَقالَ: لَقَد بَلَغَ صاحِبُ هذَا القَبرِ العِزَّ بِکمالِهِ، وحازَ الشَّرَفَ بِجَمیعِ خِصالِهِ،
ابن ابی العوجا، شروع به صحبت کرد و گفت: صاحب این قبر، به کمال عزّت رسیده و در تمام خصلت های خود، به شرافتْ دست یافته و در تمام حالات خود، به بهره خود، نائل شده است.
ونالَ الحُظوَةَ فی کلِّ أحوالِهِ
ابن ابی العوجاء به رفیقش میگوید پیامبر را رها کن، ما خدای پیامبر را هم قبول نداریم چه برسد به خود پیامبر.
قالَ المُفَضَّلُ: فَلَم أملِک نَفسی غَضَبا وغَیظا وحَنَقا، فَقُلتُ:
مفضّل گفت: من از روی خشم و نفرتی که گلویم را می فشرد، دیگر نتوانستم خود را نگاه دارم و گفتم:
یا عَدُوَّ اللّهِ!ألحَدتَ فی دینِ اللّهِ، وأَنکرتَ البارِی ـ جَلَّ قُدسُهُ ـ
ای دشمن خدا! در دین خدا الحاد می ورزی.
الَّذی خَلَقَک فی أحسَنِ تَقویمٍ، وصَوَّرَک فی أتَمِّ صورَةٍ،
و خالق منزّهی را که تو را به بهترین قواره آفرید و با کامل ترین چهره آرایی آراست.
نَقَلَک فی أحوالِک حَتّی بَلَغَ بِک إلی حَیثُ انتَهَیتَ
و در حالات گوناگون، تو را انتقال داد، تا تو را به جایی که رسیده ای، رساند، انکار می کنی؟
فَقالَ: یا هذا، إن کنتَ مِن أهلِ الکلامِ کلَّمناک؛ فَإِن ثَبَتَ لَک حُجَّةٌ تَبِعناک،
ابن ابی العوجا گفت: ای مرد! اگر از متکلّمانی، با تو مناظره می کنیم. و چنانچه بُرهان تو ثابت شد، ما از تو پیروی می کنیم،
وإن لَم تَکن مِنهُم فَلا کلامَ لَک
و اگر جزو متکلّمان نیستی، با تو سخنی نداریم،
وإن کنتَ مِن أصحابِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ فَما هکذا یخاطِبُنا، ولا بِمِثلِ دَلیلِک یجادِلُنا!
و اگر از یاران جعفر بن محمّد صادق هستی، او با ما این چنین سخن نمی گوید و با دلیل تو با ما به مناظره نمی پردازد.
ولَقَد سَمِعَ مِن کلامِنا أکثَرَ مِمّا سَمِعتَ،
که او بیش از آنچه تو از ما شنیدی، از ما شنیده است؛
فَما أفحَشَ فی خِطابِنا، ولا تَعَدّی فی جَو
ابِنا.
امّا در گفتگو با ما، به زشتی، سخن نگفته و در پاسخ ما مرزشکنی ننموده است.
وإنَّهُ لَلحَلیمُ الرَّزینُ العاقِلُ الرَّصینُ؛ لا یعتَریهِ خُرقٌ ولا طَیشٌ ولا نُزقٌ.
او انسانی بردبار، متین، عاقل و استوار است که هیچ نادانی و سبُک سری و پرخاشی در او راه ندارد.
ویسمَعُ کلامَنا، ویصغی إلَینا، ویستَعرِفُ حُجَّتَنا
گفتار ما را می شنود و به ما گوش می دارد و به دنبال شناخت برهان ماست،
حَتَّی استَفرَغنا ما عِندَنا وظَنَنّا أنّا قَد قَطَعناهُ
تا هنگامی که برهان ما پایان می پذیرد و ما گمان می بریم که دیگر، او را مجاب ساخته ایم.
أدحَضَ حُجَّتَنا بِکلامٍ یسیرٍ وخِطابٍ قَصیرٍ،
امّا او با گفتاری اندک و سخنی کوتاه، برهان ما را در هم می شکند و برهان خود را بر ما تمام می سازد،
ویقطَعُ العُذرَ، ولا نَستَطیعُ لِجَوابِهِ رَدّا،
و راه گریز را می بندد، به گونه ای که توان پاسخگویی به او را نداریم.
فَإِن کنتَ مِن أصحابِهِ فَخاطِبنا بِمِثلِ خِطابِهِ...
پس اگر تو از یاران اویی، به سانِ گفتار او با من سخن بگو.
اللهم اجعلنا ممّن یسارع فی الخیرات