بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۳/۱۳ . ۲۴ذیقعده
💢 حکمت ۱۷۲ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا مردم دشمن چیزى هستند که نمى دانند. این حکمت بدون هیچ تغییری عینا در حکمت ۴۳۸ هم تکرار شده است.
🟠مردم با چیزی دشمنی میکنند که نسبت به آن جهل دارند ،او را نمی دانند و دشمنی میکنند. این وجه دشمنی مهم است که چرا انسان چیزی را که نمیداند دشمنی دارد. نادان بر دوراهی گیر کرد یا اسراف می کند و یا به جهل خود، اصل آنرا زیر سوال میبرد. یا باید اقرار کند که نمیداند، یا باید عداوت کند که خود زیر سوال نرود.برای اینکه نقص و جهل خود را بپوشاند اصل ماجرا را زیر سوال میبرد.
🟡 رابطه جهل و دشمنی با علم: اولاً؛ اشخاص جاهل و نادان احساس نقص در خود مى کنند و همین احساس سبب مى شود که نسبت به آنچه نمى دانند عداوت و دشمنى به خرج دهند تا از این طریق نقص خود را برطرف سازند. شخصی ریاضی بلد نیست ودر زندگی و تجارت هم میداند چقدر ریاضی مهم است ولی برای اینکه خودش را آرام کند و بگوید نقصی ندارد، دو تا جک و لطیفه هم بر علیه ریاضی درست می کند که بگوید ندانستن آن ایرادی ندارد بلکه فضل هم هست.
🟤 ثانیاً ؛ هرگاه انسان از اسرار چیزى بى خبر باشد به قضاوت عجولانه مى پردازد و در این قضاوت عجولانه با آنچه نمى داند به دشمنى بر مى خیزد. شخصی که از فلسفه ی حجاب و برکات فراوان آن بیخبر باشد، حجاب را دست و پا گیر و باعث محدودیت خود میداند و با آن به مخالفت میپردازد ولی اگز همین شخص فهمید: فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَیْهِن، حجاب برای بقای زیبایی و بقای زندگی زن بهتر است، با آن دشمنی نخواهد کرد.
🔴ثالثاً ؛ به تعبیر منهاج البراعه خویی: جهل همچون ظلمات است و انسان در تاریکی هر صدایی را و هر شبحی را دشمن خود میداند. در ظلمات جهل نیز انسان گاه هر مطلبى را مخالف و دشمن خود مى پندارد حتى اشخاصى را که درست نمى شناسد با بدبینى به آنها نگاه مى کند و به همین دلیل گاه کشورها و ملت ها به جنگ هاى خونین دست مى زنند به سبب این که از حال یکدیگر بى خبرند و هر حرکتى را توطئه اى بر ضد خود مى پندارند.
🟠 مسول جاهل و نادان هیچ انتقادی را بر نمی تابد چون در ظلمت جهل همه را دشمن خودش میداند و فکر میکند هر منتقدی در صدد ریشه کردن اوست. ولی مسئول عالم از انتقاد استقبال میکند چون هم به صورت رایگان از مشورت دیگران بهره برده است هم با شندین انتقاد خودش را در دل مردم جای داده و هم به خاطر وجود مخالفین در ادامه مسئولیت سعی میکند خطا و اشتباهی نکند و دست به عصا راه برود.
🟡علم و جهل دشمن اند چون عالم طوری به مسائل نگاه میکند و جاهل طور دیگری، و بین این دو سنخیتی نیست .در خطبه ۱۶۰ فرمود : فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ ص فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى تو اى مسلمان، به پیامبر پاک و پاکیزه تأسّى جوى; زیرا در او سرمشقى است براى آن کس که مى خواهد تأسّى جوید و رابطه اى است عالى براى کسى که بخواهد به او مرتبط شود. وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ محبوب ترین بندگان نزد خدا کسى است که به پیامبرش تأسّى جوید و در پى او گام بردارد. قَضَمَ الدُّنْیَا قَضْماً وَ لَمْ یُعِرْهَا طَرْفاً أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْیَا کَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْیَا بَطْناً او به اندازه نیاز از دنیا بهره گرفت و هرگز تمایلى به آن نشان نداد. اندامش ازهمه مردم لاغرتروشکمش ازهمه گرسنه تربود عُرِضَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا فَأَبَى أَنْ یَقْبَلَهَا دنیا از سوى خدا به وى عرضه شد، ولى آن را نپذیرفت. وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَیْئاً فَأَبْغَضَهُ او مى دانست چه چیزى مبغوض خداست؛ آن را مبغوض مى شمرد، وَ حَقَّرَ شَیْئاً فَحَقَّرَهُ چه چیز نزد خدا حقیر است آن را حقیر مى دانست وَ صَغَّرَ شَیْئاً فَصَغَّرَهُ و چه چیز نزد او کوچک است آن را کوچک مى دید. وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِینَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِیمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ و اگر در ما چیزى جز محبّت به آن چه مورد خشم خدا و رسولش مى باشد، و نیز بزرگ شمردن آن چه خدا و رسولش آن را کوچک شمرده اند وجود نداشته باشد، لَکَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّه همین امر براى مخالفت ما با خدا و سرپیچى از فرمانش کافى است.
🔴علم نداشتن سر از انکار و مخالفت در می آورد و علم داشتن شباهت می آورد. چون انسان دشمن آن چیزی است که از آن بی خبر است. قرآن می فرماید: 《 بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ؛ یونس - ۳۹ 》 آنها از روى علم و دانش، قرآن را انکار نکردند بلکه چیزى را تکذیب کردند که آگاهى از آن نداشتند.
🟤ما وقتی بسیاری از مطالب را نمیدانیم، با آنها دشمنی نکنیم. امیرالمؤمنین می فرمایند : لا تَعادُوا ما تَجْهَلونَ فَإنّ أکْثَرَ الْعِلْمِ فیما لا تَعْرِفُونَ به آنچه نمى دانید دشمنى نکنید، زیرا بیشتر دانش ها در امورى است که شما نمى دانید.
📙 در کتاب کشف الغمه مرحوم اربلى از امیرالمومنین نقل میکند: مَنْ أَمَّلَ إِنْسَاناً فَقَدْ هَابَهُ هر که انسان را امیدوار می گرداند پس او را میترساند. وَ مَنْ جَهِلَ شَیْئاً عَابَهُ هرکه چیزی را نمیداند، انرا عیب می شمارد. کسى که چیزى را نمى داند آنرا نکوهش مى کند.
🟠امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند: قُلْتُ أَرْبَعاً أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى تَصْدِیقِی بِهَا فِی کِتَابِهِ، چهار سخن گفتهام که خداوند والا تصدیق آن را در کتابش نازل فرموده است. قُلْتُ: الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ فَإِذَا تَکَلَّمَ ظَهَرَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى «وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ» ۱. گفتم:مرد در زیر زبانش پنهان است که چون سخن بگوید آشکار مىگردد و خداوند فرموده است:«و آنان را از لحن گفتارشان مىشناسى» قُلْتُ: مَنْ جَهِلَ شَیْئاً عَادَاهُ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ» ۲. گفتم:هرکس چیزى را نداند دشمن آن مىشود.خداوند فرموده است: «لکن آنان چیزى را تکذیب کردند که به آن وقوف ندارند و هنوز حقیقتش را در نیافتهاند» قُلْتُ: قِیمَةُ- کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِی قِصَّةِ طَالُوتَ «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» ۳. گفتم: قیمت-هر مردى،به اندازۀ چیزى است که نیک مىداند و خداوند در حکایت طالوت فرموده است:«همانا خداوند او را بر شما برگزید و در علم و جسم به او افزود» قُلْتُ: الْقَتْلُ یُقِلُّ الْقَتْلَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ» ۴. گفتم:قتل و قصاص ،کشتار را کاهش مىدهد و خداوند فرموده است:«اى خردمندان برایتان در قصاص زندگانى است»
🟡درباره داستان خضر و موسى دارد. در این داستان بسیار پرمعنا این نکته روشن مى شود که چگونه انسان مطلبى را که نمى داند به مخالفت با آن مى پردازد. موسى(علیه السلام) بر حسب ظاهر مى دید خضر کشتى سالمى را سوراخ و معیوب مى کند و یا جوانى را به قتل مى رساند و دیوارى را در شهر بیگانه اى بدون دلیل تعمیر و مرمت مى کند به همین دلیل فریاد اعتراض او بلند شد چون ظاهر را مى دید و از باطن قضیه بى خبر بود هنگامى که خضر فلسفه آنها را یک یک برشمرد کاملاً تسلیم شد.
🟤پیامبر در مورد حضرت موسی و حضرت خضر فرمود: لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْلِیماً وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْأَلْوَاحَ هنگامی که خداوند با موسی حرف زد و الواح را بر او نازل کرد.... رَجَعَ مُوسَى إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَنْزَلَ عَلَیْهِ التَّوْرَاةَ وَ کَلَّمَهُ موسی میان قوم بنی اسرائیل برگشت و بر منبر رفت ، به آنها خبر داد که خداوند تورات را بر او نازل و با او صحبت کرده است. قَالَ فِی نَفْسِهِ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَعْلَمَ مِنِّی موسی با خود گفت: که خداوند هیچ کس را عالم تر از من خلق نکرده است. فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِیلَ أَدْرِکْ مُوسَى فَقَدْ هَلَکَ آنگاه خداوند به جبرئیل وحی کرد که به کمک موسی برو که خودش را هلاک کرد. وَ أَعْلِمْهُ أَنَّ عِنْدَ مُلْتَقَى الْبَحْرَیْنِ عِنْدَ الصَّخْرَةِ رَجُلًا أَعْلَمَ مِنْکَ فَصِرْ إِلَیْهِ وَ تَعَلَّمْ مِنْ عِلْمِهِ و به او بگو در محل تجمع دو دریا در کنار یک صخره مردی هست که از تو عالم تر است. پس به نزد او برو و از علم او یاد بگیر.
📙دردیوان منسوب به امیرالمومنین آمده : النَّاسُ مِنْ جِهَةِ التِّمْثَالِ أَکْفَاءٌ/ أَبُوهُمْ آدَمُ وَ الْأُمُّ حَوَّاءُ مردم از جهت ظاهر همه شبیه هم هستند و پدر و مادرشان آدم و حواست. فَإِنْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ أَصِلِهِمْ شَرَفٌ/ یُفَاخِرُونَ بِهِ فَالطِّینُ وَ الْمَاءُ اگر مردم بخواهند به چیزی فخر بفروشند همان آب و خاک اولیه آنهاست. لَا فَضْلَ إِلَّا لِأَهْلِ الْعِلْمِ إِنَّهُمْ/ عَلَى الْهُدَى لِمَنْ اسْتَهْدَى أَدِلَّاءُ برای هیچ کسی فخری نیست مگر عالمان که دلیل و راهنمای مردم هستند. وَ قِیمَةُ الْمَرْءِ مَا قَدْ کَانَ یُحْسِنُهُ/ وَ الْجَاهِلُونَ لِأَهْلِ الْعِلْمِ أَعْدَاءٌ قیمت انسان به علم و تخصص اوست و جاهل با عالم دشمن است چون عالم قیمتی و جاهل بی قیمت است. فَقُمْ بِعِلْمٍ وَ لَا تَبْغِی لَهُ بَدَلًا / فَالنَّاسُ مَوْتَى وَ أَهْلُ الْعِلْمِ أَحْیَاء علم بیاموز و هیچ چیز را جانشین علم نکن، همه می میرند ولی اهل علم زنده خواهند بود.
🔴جهل انسان را به انکار و انکار، انسان را به کفر می کشاند. امام باقر صلواه الله علیه می فرماید: لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا، لَمْ یَجْحَدُوا وَ لَمْ یَکْفُرُوا. اگر مردم آنگاه که نمیدانند ، توقف کنند و در صدد انکار بر نیایند ، کافر نمیشوند.
📒امام راحل نامه ای عرفانی به فرزندشان حاج احمد آقا دارند که بخش اول این نامه خیلی مهم است. پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکن، که این شیوه جُهّال است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیز، که انان قُطّاع طریق حق هستند. فرزندم! از خودخواهی و خودبینی بدرآی که این ارث شیطان است، که به واسطه خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولیّ و صفیّ او- جلّ و علا- سرباز زد. و بدان که تمام گرفتاریهای بنی آدم از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است؛ و شاید آیه شریفه 《 وَ قاتِلُوهُمْ حَتّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ ... 》 در بعض مراحل آن، اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن که در تمام اعماق قلوب انسان ها شاخه و ریشه دارد، باشد. و هر کس برای رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید. و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس اصلاح می شود.
🟠دانستن مهم است. وقتی افرادی پیامبر را اذیت میکردند، پیامبر در مقام مناجات به خداوند عرض میکرد: اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُون خدایا قوم مرا هدایت کن ، انها نمیدانند. انها دلسوزی پیامبر را نمی فهمند. ندانستن انسان را به مقابله و مبارزه با پیامبر خدا بر می انگیزاند.
🔴 علت اینکه اصرار داریم بر خواندن و فهم نهج البلاغه اینست که فضای مدیریت مهدوی را درک کنیم و بدانیم حضرت بناست چه کند، روش اداره جامعه توسط حضرت چیست!!! عدالت مهدوی چیست !!! و... اگر این فهم و علم حاصل نشود انسان جاهلانه در مقابل امام قرار میگیرد و با او مبارزه میکند.
🟡نادان ها به مبارزه با امام حسین پرداختند. سید ابن طاووس در لهوف می فرماید: بعد از ورود اسرا به شام و آن سختی های عجیب و غریب: وَ جَاءَ شَیْخٌ وَ دَنَا مِنْ نِسَاءِ الْحُسَیْنِ ع وَ عِیَالِهِ وَ هُمْ فِی ذَلِکَ الْمَوْضِعِ پیر مردی به نزد زنان عصمت و طهارت آمد و این سخنان را به زبان راند: فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَتَلَکُمْ وَ أَهْلَکَکُمْ حمد خدا را که شما را کشت و بلاد را از فتنه مردان شما خلاص نمود. وَ أَرَاحَ الْبِلَادَ عَنْ رِجَالِکُمْ و بلاد را از فتنه مردان شما خلاص نمود. وَ أَمْکَنَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْکُمْ امیر المومنین یزید را برشما مسلط کرد فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَا شَیْخُ هَلْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ سید الساجدین ع در جواب او، فرمود: قران خوانده ای ؟ گفت : بلی قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ هَذِهِ الْآیَةَ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى حضرت فرمود: این آیه را دیده ای که خدای متعال فرموده : ای پیغمبر! به این امت بگو که من از شما برای ابلاغ رسالتم اجری نمی خواهم مگر آنکه درباره اقرباء و خاندانم دوستی نمایید. قَالَ الشَّیْخُ نَعَمْ قَدْ قَرَأْتُ ذَلِکَ فَقَالَ عَلِیٌّ ع لَهُ فَنَحْنُ الْقُرْبَى یَا شَیْخُ شیخ عرض کرد: بلی ، این آیه شریفه را تلاوت نموده ام . امام سجاد ع فرموده : ماییم "ذوی القربی" که خدا در قرآن فرموده است. فَهَلْ قَرَأْتَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ سپس فرمود: ای شیخ ! ایا آیه را خوانده ای که ای پیغمبر ما، حق اقرباء خود را به ایشان برسان . فَقَالَ الشَّیْخُ قَدْ قَرَأْتُ پیر مرد گفت : بلی ، این آیه را هم قرائت کردم . فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَنَحْنُ الْقُرْبَى یَا شَیْخُ امام سجاد ع فرمود: ما خویشان پیامبر هستیم. فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآیَةَ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى امام ادامه داد شیخ این آیه را خواندی. بدانید هر گونه غنیمتی به دست آوردید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذوی القربی است. قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع فَنَحْنُ الْقُرْبَى یَا شَیْخُ گفت : آری ، آیه را نیز خوانده ام . امام سجاد علیه السّلام فرمود: آن "ذوی القربی" ما هستیم فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآیَةَ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً سپس امام فرمود: آیا آیه تطهیر را خوانده ای که خداوند متعال می فرماید: یعنی خداوند می خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را چنانکه باید و شاید پاکیزه بدارد. قَالَ الشَّیْخُ قَدْ قَرَأْتُ ذَلِکَ فَقَالَ عَلِیٌّ ع فَنَحْنُ أَهْلُ الْبَیْتِ الَّذِینَ خَصَّصَنَا اللَّهُ بِآیَةِ الطَّهَارَةِ یَا شَیْخُ پیرمرد گفت : این آیه را نیز تلاوت کردم امام فرمود: ماییم آن اهل بیت که خدا تخصیص داد ما را به نزول آیه تطهیر. قَالَ الرَّاوِی: فَبَقِیَ الشَّیْخُ سَاکِتاً نَادِماً عَلَى مَا تَکَلَّمَ بِهِ وَ قَالَ بِاللَّهِ إِنَّکُمْ هُمْ؟ راوی گوید: آن پیرمرد پس از استماع این کلام از فرزند خیر الانام زبان از گفتار فروبست و از گفته های خود پشیمان گشت و از روی شگفت و تعجب ، آن حضرت را سوگند داد که آیا شما همان اهل بیت حضرت رسول هستید؟! فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع تَاللَّهِ إِنَّا لَنَحْنُ هُمْ مِنْ غَیْرِ شَکٍّ وَ حَقِ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّا لَنَحْنُ هُمْ امام زین العابدین ع فرمود: به خدا سوگند که ما همان اهل بیت پیامبریم و در این خصوص مجال هیچ شک و شبهه ای نیست و به حق جد ما رسول ص سوگند که ماییم اهل بیت خاتم الانبیاء فَبَکَى الشَّیْخُ وَ رَمَى عِمَامَتَهُ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ ص مِنْ جِنٍّ وَ إِنْسٍ پیرمرد چون از حقیقت حال مطلع گشت اشک از چشمانش جاری گردید و عمامه را از سر برداشت و بر زمین انداخت و سر را به سوی آسمان بلند نمود و گفت : خداوندا! من بیزارم از آن کسی که دشمن آل محمد است چه از جن باشد و چه انس ثُمَّ قَالَ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ سپس عرض نمود: آیا توبه من قبول می شود؟ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ إِنْ تُبْتَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ أَنْتَ مَعَنَا امام علیه السّلام فرمود: اگر توبه نمایی ، خدا توبه تو را می پذیرد و تو در آخرت با ما خواهی بود. فَقَالَ أَنَا تَائِبٌ فَبَلَغَ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ حَدِیثُ الشَّیْخِ فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ مرد عرض نمود: من از کردار خویش توبه و نادم شدم چون این خبر به یزیدبن معاویه علیهما الهاویة رسید، حکم نمود آن پیرمرد را به قتل رساندند.
اللهم الحقنا بالصالحین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۳/۱۳ . ۲۴ذیقعده
💢 حکمت ۱۷۲ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا
مردم دشمن چیزى هستند که نمى دانند.
این حکمت بدون هیچ تغییری عینا در حکمت ۴۳۸ هم تکرار شده است.
🟠مردم با چیزی دشمنی میکنند که نسبت به آن جهل دارند ،او را نمی دانند و دشمنی میکنند.
این وجه دشمنی مهم است که چرا انسان چیزی را که نمیداند دشمنی دارد.
نادان بر دوراهی گیر کرد یا اسراف می کند و یا به جهل خود، اصل آنرا زیر سوال میبرد.
یا باید اقرار کند که نمیداند، یا باید عداوت کند که خود زیر سوال نرود.برای اینکه نقص و جهل خود را بپوشاند اصل ماجرا را زیر سوال میبرد.
🟡 رابطه جهل و دشمنی با علم:
اولاً؛ اشخاص جاهل و نادان احساس نقص در خود مى کنند و همین احساس سبب مى شود که نسبت به آنچه نمى دانند عداوت و دشمنى به خرج دهند تا از این طریق نقص خود را برطرف سازند.
شخصی ریاضی بلد نیست ودر زندگی و تجارت هم میداند چقدر ریاضی مهم است ولی برای اینکه خودش را آرام کند و بگوید نقصی ندارد، دو تا جک و لطیفه هم بر علیه ریاضی درست می کند که بگوید ندانستن آن ایرادی ندارد بلکه فضل هم هست.
🟤 ثانیاً ؛ هرگاه انسان از اسرار چیزى بى خبر باشد به قضاوت عجولانه مى پردازد و در این قضاوت عجولانه با آنچه نمى داند به دشمنى بر مى خیزد.
شخصی که از فلسفه ی حجاب و برکات فراوان آن بیخبر باشد، حجاب را دست و پا گیر و باعث محدودیت خود میداند و با آن به مخالفت میپردازد ولی اگز همین شخص فهمید:
فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَیْهِن،
حجاب برای بقای زیبایی و بقای زندگی زن بهتر است، با آن دشمنی نخواهد کرد.
🔴ثالثاً ؛ به تعبیر منهاج البراعه خویی: جهل همچون ظلمات است و انسان در تاریکی هر صدایی را و هر شبحی را دشمن خود میداند.
در ظلمات جهل نیز انسان گاه هر مطلبى را مخالف و دشمن خود مى پندارد حتى اشخاصى را که درست نمى شناسد با بدبینى به آنها نگاه مى کند و به همین دلیل گاه کشورها و ملت ها به جنگ هاى خونین دست مى زنند به سبب این که از حال یکدیگر بى خبرند و هر حرکتى را توطئه اى بر ضد خود مى پندارند.
🟠 مسول جاهل و نادان هیچ انتقادی را بر نمی تابد چون در ظلمت جهل همه را دشمن خودش میداند و فکر میکند هر منتقدی در صدد ریشه کردن اوست.
ولی مسئول عالم از انتقاد استقبال میکند چون هم به صورت رایگان از مشورت دیگران بهره برده است هم با شندین انتقاد خودش را در دل مردم جای داده و هم به خاطر وجود مخالفین در ادامه مسئولیت سعی میکند خطا و اشتباهی نکند و دست به عصا راه برود.
🟡علم و جهل دشمن اند چون عالم طوری به مسائل نگاه میکند و جاهل طور دیگری، و بین این دو سنخیتی نیست .در
خطبه ۱۶۰ فرمود :
فَتَأَسَّ بِنَبِیِّکَ الْأَطْیَبِ الْأَطْهَرِ ص فَإِنَّ فِیهِ أُسْوَةً لِمَنْ تَأَسَّى وَ عَزَاءً لِمَنْ تَعَزَّى
تو اى مسلمان، به پیامبر پاک و پاکیزه تأسّى جوى; زیرا در او سرمشقى است براى آن کس که مى خواهد تأسّى جوید و رابطه اى است عالى براى کسى که بخواهد به او مرتبط شود.
وَ أَحَبُّ الْعِبَادِ إِلَى اللَّهِ الْمُتَأَسِّی بِنَبِیِّهِ وَ الْمُقْتَصُّ لِأَثَرِهِ
محبوب ترین بندگان نزد خدا کسى است که به پیامبرش تأسّى جوید و در پى او گام بردارد.
قَضَمَ الدُّنْیَا قَضْماً وَ لَمْ یُعِرْهَا طَرْفاً أَهْضَمُ أَهْلِ الدُّنْیَا کَشْحاً وَ أَخْمَصُهُمْ مِنَ الدُّنْیَا بَطْناً
او به اندازه نیاز از دنیا بهره گرفت و هرگز تمایلى به آن نشان نداد. اندامش ازهمه مردم لاغرتروشکمش ازهمه گرسنه تربود
عُرِضَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا فَأَبَى أَنْ یَقْبَلَهَا
دنیا از سوى خدا به وى عرضه شد، ولى آن را نپذیرفت.
وَ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَبْغَضَ شَیْئاً فَأَبْغَضَهُ
او مى دانست چه چیزى مبغوض خداست؛ آن را مبغوض مى شمرد،
وَ حَقَّرَ شَیْئاً فَحَقَّرَهُ
چه چیز نزد خدا حقیر است آن را حقیر مى دانست
وَ صَغَّرَ شَیْئاً فَصَغَّرَهُ
و چه چیز نزد او کوچک است آن را کوچک مى دید.
وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ فِینَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ تَعْظِیمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ
و اگر در ما چیزى جز محبّت به آن چه مورد خشم خدا و رسولش مى باشد، و نیز بزرگ شمردن آن چه خدا و رسولش آن را کوچک شمرده اند وجود نداشته باشد،
لَکَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّه
همین امر براى مخالفت ما با خدا و سرپیچى از فرمانش کافى است.
🔴علم نداشتن سر از انکار و مخالفت در می آورد و علم داشتن شباهت می آورد.
چون انسان دشمن آن چیزی است که از آن بی خبر است. قرآن می فرماید:
《 بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ؛ یونس - ۳۹ 》
آنها از روى علم و دانش، قرآن را انکار نکردند بلکه چیزى را تکذیب کردند که آگاهى از آن نداشتند.
🟤ما وقتی بسیاری از مطالب را نمیدانیم، با آنها دشمنی نکنیم. امیرالمؤمنین می فرمایند :
لا تَعادُوا ما تَجْهَلونَ فَإنّ أکْثَرَ الْعِلْمِ فیما لا تَعْرِفُونَ
به آنچه نمى دانید دشمنى نکنید، زیرا بیشتر دانش ها در امورى است که شما نمى دانید.
📙 در کتاب کشف الغمه مرحوم اربلى از امیرالمومنین نقل میکند:
مَنْ أَمَّلَ إِنْسَاناً فَقَدْ هَابَهُ
هر که انسان را امیدوار می گرداند پس او را میترساند.
وَ مَنْ جَهِلَ شَیْئاً عَابَهُ
هرکه چیزی را نمیداند، انرا عیب می شمارد.
کسى که چیزى را نمى داند آنرا نکوهش مى کند.
🟠امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند:
قُلْتُ أَرْبَعاً أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى تَصْدِیقِی بِهَا فِی کِتَابِهِ،
چهار سخن گفتهام که خداوند والا تصدیق آن را در کتابش نازل فرموده است.
قُلْتُ: الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ فَإِذَا تَکَلَّمَ ظَهَرَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى «وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ»
۱. گفتم:مرد در زیر زبانش پنهان است که چون سخن بگوید آشکار مىگردد و خداوند فرموده است:«و آنان را از لحن گفتارشان مىشناسى»
قُلْتُ: مَنْ جَهِلَ شَیْئاً عَادَاهُ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ «بَلْ کَذَّبُوا بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ»
۲. گفتم:هرکس چیزى را نداند دشمن آن مىشود.خداوند فرموده است: «لکن آنان چیزى را تکذیب کردند که به آن وقوف ندارند و هنوز حقیقتش را در نیافتهاند»
قُلْتُ: قِیمَةُ- کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِی قِصَّةِ طَالُوتَ «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ»
۳. گفتم: قیمت-هر مردى،به اندازۀ چیزى است که نیک مىداند و خداوند در حکایت طالوت فرموده است:«همانا خداوند او را بر شما برگزید و در علم و جسم به او افزود»
قُلْتُ: الْقَتْلُ یُقِلُّ الْقَتْلَ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ»
۴. گفتم:قتل و قصاص ،کشتار را کاهش مىدهد و خداوند فرموده است:«اى خردمندان برایتان در قصاص زندگانى است»
🟡درباره داستان خضر و موسى دارد. در این داستان بسیار پرمعنا این نکته روشن مى شود که چگونه انسان مطلبى را که نمى داند به مخالفت با آن مى پردازد. موسى(علیه السلام) بر حسب ظاهر مى دید خضر کشتى سالمى را سوراخ و معیوب مى کند و یا جوانى را به قتل مى رساند و دیوارى را در شهر بیگانه اى بدون دلیل تعمیر و مرمت مى کند به همین دلیل فریاد اعتراض او بلند شد چون ظاهر را مى دید و از باطن قضیه بى خبر بود هنگامى که خضر فلسفه آنها را یک یک برشمرد کاملاً تسلیم شد.
🟤پیامبر در مورد حضرت موسی و حضرت خضر فرمود:
لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَکْلِیماً وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْأَلْوَاحَ
هنگامی که خداوند با موسی حرف زد و الواح را بر او نازل کرد....
رَجَعَ مُوسَى إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَنْزَلَ عَلَیْهِ التَّوْرَاةَ وَ کَلَّمَهُ
موسی میان قوم بنی اسرائیل برگشت و بر منبر رفت ، به آنها خبر داد که خداوند تورات را بر او نازل و با او صحبت کرده است.
قَالَ فِی نَفْسِهِ مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَعْلَمَ مِنِّی
موسی با خود گفت: که خداوند هیچ کس را عالم تر از من خلق نکرده است.
فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى جَبْرَئِیلَ أَدْرِکْ مُوسَى فَقَدْ هَلَکَ
آنگاه خداوند به جبرئیل وحی کرد که به کمک موسی برو که خودش را هلاک کرد.
وَ أَعْلِمْهُ أَنَّ عِنْدَ مُلْتَقَى الْبَحْرَیْنِ عِنْدَ الصَّخْرَةِ رَجُلًا أَعْلَمَ مِنْکَ فَصِرْ إِلَیْهِ وَ تَعَلَّمْ مِنْ عِلْمِهِ
و به او بگو در محل تجمع دو دریا در کنار یک صخره مردی هست که از تو عالم تر است. پس به نزد او برو و از علم او یاد بگیر.
📙دردیوان منسوب به امیرالمومنین آمده :
النَّاسُ مِنْ جِهَةِ التِّمْثَالِ أَکْفَاءٌ/
أَبُوهُمْ آدَمُ وَ الْأُمُّ حَوَّاءُ
مردم از جهت ظاهر همه شبیه هم هستند و پدر و مادرشان آدم و حواست.
فَإِنْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ أَصِلِهِمْ شَرَفٌ/
یُفَاخِرُونَ بِهِ فَالطِّینُ وَ الْمَاءُ
اگر مردم بخواهند به چیزی فخر بفروشند همان آب و خاک اولیه آنهاست.
لَا فَضْلَ إِلَّا لِأَهْلِ الْعِلْمِ إِنَّهُمْ/
عَلَى الْهُدَى لِمَنْ اسْتَهْدَى أَدِلَّاءُ
برای هیچ کسی فخری نیست مگر عالمان که دلیل و راهنمای مردم هستند.
وَ قِیمَةُ الْمَرْءِ مَا قَدْ کَانَ یُحْسِنُهُ/
وَ الْجَاهِلُونَ لِأَهْلِ الْعِلْمِ أَعْدَاءٌ
قیمت انسان به علم و تخصص اوست و جاهل با عالم دشمن است چون عالم قیمتی و جاهل بی قیمت است.
فَقُمْ بِعِلْمٍ وَ لَا تَبْغِی لَهُ بَدَلًا /
فَالنَّاسُ مَوْتَى وَ أَهْلُ الْعِلْمِ أَحْیَاء
علم بیاموز و هیچ چیز را جانشین علم نکن، همه می میرند ولی اهل علم زنده خواهند بود.
🔴جهل انسان را به انکار و انکار، انسان را به کفر می کشاند. امام باقر صلواه الله علیه می فرماید:
لَوْ أَنَّ الْعِبَادَ إِذَا جَهِلُوا وَقَفُوا، لَمْ یَجْحَدُوا وَ لَمْ یَکْفُرُوا.
اگر مردم آنگاه که نمیدانند ، توقف کنند و در صدد انکار بر نیایند ، کافر نمیشوند.
📒امام راحل نامه ای عرفانی به فرزندشان حاج احمد آقا دارند که بخش اول این نامه خیلی مهم است.
پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت می کنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکن، که این شیوه جُهّال است؛
و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیز، که انان قُطّاع طریق حق هستند.
فرزندم! از خودخواهی و خودبینی بدرآی که این ارث شیطان است،
که به واسطه خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولیّ و صفیّ او- جلّ و علا- سرباز زد.
و بدان که تمام گرفتاریهای بنی آدم از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است؛ و شاید آیه شریفه
《 وَ قاتِلُوهُمْ حَتّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ ... 》
در بعض مراحل آن، اشاره به جهاد اکبر و مقاتله با ریشه فتنه که شیطان بزرگ و جنود آن که در تمام اعماق قلوب انسان ها شاخه و ریشه دارد، باشد.
و هر کس برای رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید. و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس اصلاح می شود.
🟠دانستن مهم است.
وقتی افرادی پیامبر را اذیت میکردند، پیامبر در مقام مناجات به خداوند عرض میکرد:
اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَإِنَّهُمْ لَا یَعْلَمُون
خدایا قوم مرا هدایت کن ، انها نمیدانند.
انها دلسوزی پیامبر را نمی فهمند.
ندانستن انسان را به مقابله و مبارزه با پیامبر خدا بر می انگیزاند.
🔴 علت اینکه اصرار داریم بر خواندن و فهم نهج البلاغه اینست که فضای مدیریت مهدوی را درک کنیم و بدانیم حضرت بناست چه کند،
روش اداره جامعه توسط حضرت چیست!!!
عدالت مهدوی چیست !!!
و...
اگر این فهم و علم حاصل نشود انسان جاهلانه در مقابل امام قرار میگیرد و با او مبارزه میکند.
🟡نادان ها به مبارزه با امام حسین پرداختند.
سید ابن طاووس در لهوف می فرماید:
بعد از ورود اسرا به شام و آن سختی های عجیب و غریب:
وَ جَاءَ شَیْخٌ وَ دَنَا مِنْ نِسَاءِ الْحُسَیْنِ ع وَ عِیَالِهِ وَ هُمْ فِی ذَلِکَ الْمَوْضِعِ
پیر مردی به نزد زنان عصمت و طهارت آمد و این سخنان را به زبان راند:
فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی قَتَلَکُمْ وَ أَهْلَکَکُمْ
حمد خدا را که شما را کشت و بلاد را از فتنه مردان شما خلاص نمود.
وَ أَرَاحَ الْبِلَادَ عَنْ رِجَالِکُمْ
و بلاد را از فتنه مردان شما خلاص نمود.
وَ أَمْکَنَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْکُمْ
امیر المومنین یزید را برشما مسلط کرد
فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَا شَیْخُ هَلْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ
سید الساجدین ع در جواب او، فرمود: قران خوانده ای ؟ گفت : بلی
قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ هَذِهِ الْآیَةَ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى
حضرت فرمود: این آیه را دیده ای که خدای متعال فرموده : ای پیغمبر! به این امت بگو که من از شما برای ابلاغ رسالتم اجری نمی خواهم مگر آنکه درباره اقرباء و خاندانم دوستی نمایید.
قَالَ الشَّیْخُ نَعَمْ قَدْ قَرَأْتُ ذَلِکَ فَقَالَ عَلِیٌّ ع لَهُ فَنَحْنُ الْقُرْبَى یَا شَیْخُ
شیخ عرض کرد: بلی ، این آیه شریفه را تلاوت نموده ام . امام سجاد ع فرموده : ماییم "ذوی القربی" که خدا در قرآن فرموده است.
فَهَلْ قَرَأْتَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ
سپس فرمود: ای شیخ ! ایا آیه را خوانده ای که ای پیغمبر ما، حق اقرباء خود را به ایشان برسان .
فَقَالَ الشَّیْخُ قَدْ قَرَأْتُ
پیر مرد گفت : بلی ، این آیه را هم قرائت کردم .
فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَنَحْنُ الْقُرْبَى یَا شَیْخُ
امام سجاد ع فرمود: ما خویشان پیامبر هستیم.
فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآیَةَ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبى
امام ادامه داد شیخ این آیه را خواندی.
بدانید هر گونه غنیمتی به دست آوردید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذوی القربی است.
قَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع فَنَحْنُ الْقُرْبَى یَا شَیْخُ
گفت : آری ، آیه را نیز خوانده ام .
امام سجاد علیه السّلام فرمود: آن "ذوی القربی" ما هستیم
فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآیَةَ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً
سپس امام فرمود: آیا آیه تطهیر را خوانده ای که خداوند متعال می فرماید: یعنی خداوند می خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را چنانکه باید و شاید پاکیزه بدارد.
قَالَ الشَّیْخُ قَدْ قَرَأْتُ ذَلِکَ فَقَالَ عَلِیٌّ ع فَنَحْنُ أَهْلُ الْبَیْتِ الَّذِینَ خَصَّصَنَا اللَّهُ بِآیَةِ الطَّهَارَةِ یَا شَیْخُ
پیرمرد گفت : این آیه را نیز تلاوت کردم امام فرمود: ماییم آن اهل بیت که خدا تخصیص داد ما را به نزول آیه تطهیر.
قَالَ الرَّاوِی: فَبَقِیَ الشَّیْخُ سَاکِتاً نَادِماً عَلَى مَا تَکَلَّمَ بِهِ وَ قَالَ بِاللَّهِ إِنَّکُمْ هُمْ؟
راوی گوید: آن پیرمرد پس از استماع این کلام از فرزند خیر الانام زبان از گفتار فروبست و از گفته های خود پشیمان گشت و از روی شگفت و تعجب ، آن حضرت را سوگند داد که آیا شما همان اهل بیت حضرت رسول هستید؟!
فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ
ع تَاللَّهِ إِنَّا لَنَحْنُ هُمْ مِنْ غَیْرِ شَکٍّ وَ حَقِ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّا لَنَحْنُ هُمْ
امام زین العابدین ع فرمود: به خدا سوگند که ما همان اهل بیت پیامبریم و در این خصوص مجال هیچ شک و شبهه ای نیست و به حق جد ما رسول ص سوگند که ماییم اهل بیت خاتم الانبیاء
فَبَکَى الشَّیْخُ وَ رَمَى عِمَامَتَهُ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَبْرَأُ إِلَیْکَ مِنْ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ ص مِنْ جِنٍّ وَ إِنْسٍ
پیرمرد چون از حقیقت حال مطلع گشت اشک از چشمانش جاری گردید و عمامه را از سر برداشت و بر زمین انداخت و سر را به سوی آسمان بلند نمود و گفت : خداوندا! من بیزارم از آن کسی که دشمن آل محمد است چه از جن باشد و چه انس
ثُمَّ قَالَ هَلْ لِی مِنْ تَوْبَةٍ
سپس عرض نمود: آیا توبه من قبول می شود؟
فَقَالَ لَهُ نَعَمْ إِنْ تُبْتَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ أَنْتَ مَعَنَا
امام علیه السّلام فرمود: اگر توبه نمایی ، خدا توبه تو را می پذیرد و تو در آخرت با ما خواهی بود.
فَقَالَ أَنَا تَائِبٌ فَبَلَغَ یَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ حَدِیثُ الشَّیْخِ فَأَمَرَ بِهِ فَقُتِلَ
مرد عرض نمود: من از کردار خویش توبه و نادم شدم چون این خبر به یزیدبن معاویه علیهما الهاویة رسید،
حکم نمود آن پیرمرد را به قتل رساندند.
اللهم الحقنا بالصالحین