کسى که به حکومت و قدرت برسد معمولا راه استبداد و خودکامگى پیش مى گیرد.
( «اسْتَأْثَرَ» از ریشه «اسْتئْثار» به معناى استبداد و خودکامگى و انحصارطلبى است) کسی که در مسیر ثروت و قدرت بیفتد دچار آفتی میشود به نام استبداد
باید از این مسیر خطرناک ترسید
⭕️یک کلمه ایثار داریم و یک استئثار.
ایثار به معنی، خود را جلو بینداز تا مرز شهادت تا دیگران در رفاه و آرامش باشند. ولی استئثار به معنی اینست که قدرت ثروت و تمام امکانات در اختیار تو باشد و دیگران به زحمت بیفتند ایثار خیلی خوب و استئثار بد است
خودکامگی و استبداد وخود رأی بودن امر پسندیده ای نیست .
💮 سعدی در گلستان میگوید:
ده درویش در گلیمی بخسبند/
و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.
(ده گدا در جای کوچک زندگی میکنند با هم کنار می آیند)
نیم نانی گر خورد مرد خدا /
بذل درویشان کند نیمی دگر
(مردان خدا درویشان اگر یک تکه نان داشته باشند بین خود تقسیم میکنند نمیگذارند کسی گرسنه بماند)
اما بذل درویشان دائم میگویند
"هل من مزید" بیشتر به من بدهید
ملک اقلیمی بگیرد پادشاه /
همچنان در بند اقلیمی دگر
امیرالمومنین میفرمایند نوعاً این گونهاند که وقتی به ثروتی میرسند دچار استبداد میشوند.
❌ انسان اگر وظیفهاش بود حکومت ومسئولیت هم قبول کند.
روی خود کار کند گونه ای که مهذب بار بیاورد این عوامل باعث کبر و غرور و استبداد آن نشود فرعونی درست نشود و این مسئولیت در او اثر منفی نگذارد.
افرادی که به قدرت و ثروت میرسند باید خود ساخته باشند به نحوی که تحت تاثیر قدرت و سلطنت قرار نگیرند وگرنه مسیر استبداد و طغیان و انحصار طلبی را در پیش میگیرند.
📕 در تحف العقول این جمله را در ضمن یکی ازوصایای پیامبر به امیرالمومنین آورده است:
کسى که نزد ثروتمندى فرود آید و برای او فروتنى کند دو سوم دینش رفته،
(کسى که از این امت وارد آتش گردد پس از آنان است که آیات خدا را بریشخند و بازى گرفت)
💮همین حکمت ۱۶۰ از وصایای رسول الله به امیرالمومنین بوده جملاتی قبل و بعد آن بوده. اینگونه نیست که امیرالمومنین بر منبر رفته و یک جمله کوتاه بیان کرده باشند. سخنرانی و مطلبی است که سید رضی بخشی از این کلام را برگزیده و برای ما در اینجا بیان کرده است
چهار چیز است که در پهلویش چهار چیز است:
- مالک شود میبالد،
- مشورت نکند پشیمان شود،
- با مردم هرچه کند با اوچنان کنند،
- تهىدستى مرگى بزرگ است.
⭕️ ضرب المثل عربی:
مَنْ غَلَبَ سَلَبَ وَ مَنْ عَزَّ بَزَّ
کسى که غالب شود از دیگران سلب می کند ، وقتی پیروز میشود سرمایه هاى دیگران را مى رباید.
پادشاهان هنگامى که وارد آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مى کشند و عزیزان آن جا را ذلیل مى کنند;
(آرى روش آنان همواره این گونه است)
❌ شخصی که بدون صلاحیت و خود نساخته به موقعیتی برسد از فرعون و ازهرظالم درحکومتهای تاریخ بدتر میشود. خیلی بایدخود ساخته باشد که این فضا برای او ایجاد شودو قدرت در اختیارش باشد ولی همچنان سر به زیر بماند. موارد متعددی در طول تاریخ بودند چه عابدان و زاهدانی بودند همین که به قدرت و ثروت رسیدند اصلاً متفاوت شدند و مسیر خلاف را در پیش گرفتند یکی از انها عبدالملک مروان بود.
📕داستان عبدالملک مروان:
عبدالملک ، پیش از پادشاهی، به حفظ قرآن و علوم دینی علاقه نشان میداد، با محدثین و فقهای مدینه حشر و نشر داشت و از نظر مردم فردی زاهد و عابد بود، به طوری که او را «حمامة المسجد» به معنای کبوتر مسجد مینامیدند. ولی در اولین سخنرانی بعد از کسب خلافت گفت:
وَاللهِ لا یَأْمُرُنی أحَدٌ بَعْدَ یَوْمی هذا بِتَقْوَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ ضَرَبْتُ عُنُقَهُ
به خدا سوگند از این پس هر فردی که مرا به رعایت تقوای الهی دستور دهد، او را خواهم کشت.
حجاج بن یوسف ثقفی ملعون یکی از کارگزاران عبدالملک مروان است که چه خیانت و ظلم ها و چه بی گناهانی را که به شهادت رساند و علویان و فاطمیون که در زندان به شهادت رساند .
یکی از آثار سوء عبدالملک، حجاج است
روزی اهل مسجدو دعا، وقتی حکومت و قدرت به او رسید عوض شد
❌حکومت خواهی معاویه:
معاویه وقتی به حکومت رسید به سمت کوفه حرکت کرد و در نخیله خطبه ای خواند و گفت:
اکنون تمامی آن وعده ها و شروط را پایمال می کنم و به هیچ کدام از آن ها وفا نخواهم کرد.
⛔️مطلب مهمی نیز در ادامه این روایت آمده، اینکه اهل بیت در حد توان با اهانت هایی که معاویه به امیرالمومنین داشت برخورد میکردند و او را سر جای خود می نشاندند.
تعداد یاران امامان محدود و اندک بود نسبت به جمعیت و گروه دشمن .
لذا اینگونه نبود که برای دفاع کردن در همه جا حاضر باشند.
من بگونه اى مختصر، سیره خلیف سوم را در حکومت براى شما بیان مى کنم:
او به استبداد و خودکامگى فرمان مى راند و استبداد سبب تباهى کارها شد.
شما از او ناخشنود بودید و در برافکندنش بیتابى مى کردید، این بیتابى شما هم ناستوده بود. خداى تعالى را حکمى است که واقع خواهد شد، هم در حق آنکه استبداد مى ورزید و هم در حق آنکه بیتابى و ناشکیبایى مى نمود.
📕معاویه دوست داشت پادشاه باشد.
ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق میگوید:
دخل سعد بن أبی وقاص على معاویة فقال : السلام علیک أیها الملک
لذا نزدیکان او مثل سعد ابی وقاص وقتی بر معاویه وارد میشد می گفت
سلام بر تو ای پادشاه .
❌امثال معاویه حکومت، پادشاهی و رئیس بودن را دوست داشتند و اصلا کاری به خلیفه الله بودن نداشتند.
معاویه خلیفه رسول الله نبود بلکه خلیفه شیطان و خلفا بود،
معاویه برگرده مردم سواربود تا حکومت کند تا حرف خود برکرسی بنشاند آنچه را که میخواهد از حکومت اسلامی ببلعد هدف اسلام و شریعت نبود.
📕جریان مفصل و شنیدنی را علامه مجلسی در بحار نقل میکند که معاویه نامه ی بی ادبانه به امیرالمومنین نوشت و حضرت پاسخ او را داد و به یکی از یاران سخنورسپرد تا او را به دست معاویه برساند.
معاویه به یارانش روی کرد و گفت: می بینم اگر همه شما را، در تمامی آنچه که صاحب او فرستاده بود، می فرستادم، یک صدم از آنچه که او درباره صاحبش ادا کرد را درباره من ادا نمی کردید.
⏪دو نکته قابل ذکر :
چه کنیم هم قدرت ، حکومت ، ثروت باشد ولی فساد کبر، غرور و خودبرتربینی نباشد⁉️
در نامه ۵۳ امیرالمومنین به مالک اشتر سه راهکار داد فرمود برای اینکه حکومت آسیب و آفت نداشته باشد درمواردی که مسئول انتخاب میکنی این سه مطلب را رعایت کن.
🔻 نکته ۱:
اگر چه ذات قدرت و ثروت برای خیلی ها زمینه فساد ایجاد میکند ولی اگر با شرایط و ضابطه هایی که در نامه ۵۳ و دیگر فرمایشات اهل بیت آمده است این فساد ها تا حد بسیار زیادی قابل کنترل هستند.
1⃣گزینش دقیق و صحیح:
از طرفی مسئول باید حسن سابقه و دیانت لازم را داشته باشد، از تخصص کافی برخوردار باشد.
2⃣ نظارت آشکار:
مدام تحت رصد مسئول مافوق باشد و گذارش کار او بررسی شود.
3⃣ نظارت توسط جاسوس:
ناظرانی به طور غیر محسوس کار او را ارزیابی کنند.
🔻نکته۲:
در کنار معدود کارگزاران فاسدی که در همه دوره ها و حکومت ها وجود داشته اند، کارگزاران صادق و پاکدست زیادی نیز در هر دوره ای بوده که وجود آنها باعث خدمات اجتماعی زیادی شده است.
و چقدر مناسبت دارد که این جملات را امروز در پایان حکمت ۱۶۰ نهج البلاغه بگوییم امثال مرحوم آیت الله آقای رئیسی رضوان الله در طول این دوران مسئولیت که حدود ۴۰ سال مسئولیت داشتند با اینکه حکومت و قدرت داشتند و ثروتهای آنچنانی در دستان او بود ولی هرگز خیانتی نکردند و هرگز چشم به بیت المال نداشتند.
❌در خطبه شقشقیه بیان فرموده کار به جایی رسیده بود که بیت المال شده بود مال شخصیشان در اقوام و دوستان به عنوان صله رحم پول بیت المال را به هم میدادند ولی بودند در طول تاریخ مسئولانی که پاکدست باقی ماندند .
❌غالباً افرادی که به حکومت و مسئولیت میرسند چون قدرت و ثروت دارند به خطا میروند ولی این جمله مصادیق نقض زیادی دارد.
بودند کسانی که بالاترین مسئولیتها را داشتند و پاکدستترین افراد هم بودند.
اللهم لا تسلّط علی مَن لا یرحمُنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۳/۶ . ۱۷ذیقعده
💢 حکمت ۱۶۰ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ مَلَکَ ، اسْتَأْثَرَ
کسى که به حکومت و قدرت برسد معمولا راه استبداد و خودکامگى پیش مى گیرد.
( «اسْتَأْثَرَ» از ریشه «اسْتئْثار» به معناى استبداد و خودکامگى و انحصارطلبى است) کسی که در مسیر ثروت و قدرت بیفتد دچار آفتی میشود به نام استبداد
باید از این مسیر خطرناک ترسید
⭕️یک کلمه ایثار داریم و یک استئثار.
ایثار به معنی، خود را جلو بینداز تا مرز شهادت تا دیگران در رفاه و آرامش باشند. ولی استئثار به معنی اینست که قدرت ثروت و تمام امکانات در اختیار تو باشد و دیگران به زحمت بیفتند ایثار خیلی خوب و استئثار بد است
خودکامگی و استبداد وخود رأی بودن امر پسندیده ای نیست .
💮 سعدی در گلستان میگوید:
ده درویش در گلیمی بخسبند/
و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.
(ده گدا در جای کوچک زندگی میکنند با هم کنار می آیند)
نیم نانی گر خورد مرد خدا /
بذل درویشان کند نیمی دگر
(مردان خدا درویشان اگر یک تکه نان داشته باشند بین خود تقسیم میکنند نمیگذارند کسی گرسنه بماند)
اما بذل درویشان دائم میگویند
"هل من مزید" بیشتر به من بدهید
ملک اقلیمی بگیرد پادشاه /
همچنان در بند اقلیمی دگر
امیرالمومنین میفرمایند نوعاً این گونهاند که وقتی به ثروتی میرسند دچار استبداد میشوند.
❌ انسان اگر وظیفهاش بود حکومت ومسئولیت هم قبول کند.
روی خود کار کند گونه ای که مهذب بار بیاورد این عوامل باعث کبر و غرور و استبداد آن نشود فرعونی درست نشود و این مسئولیت در او اثر منفی نگذارد.
افرادی که به قدرت و ثروت میرسند باید خود ساخته باشند به نحوی که تحت تاثیر قدرت و سلطنت قرار نگیرند وگرنه مسیر استبداد و طغیان و انحصار طلبی را در پیش میگیرند.
📕 در تحف العقول این جمله را در ضمن یکی ازوصایای پیامبر به امیرالمومنین آورده است:
وَصِیَّتُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ یَا عَلِیُّ إِنَّ مِنَ اَلْیَقِینِ أَنْ لاَ تُرْضِیَ أَحَداً بِسَخَطِ اَللَّهِ
اى على همانا حقیقت یقین این است که رضای خدا بر رضای خود و بر رضای خلق اولویت دهید
وَ لاَ تَحْمَدَ أَحَداً بِمَا آتَاکَ اَللَّهُ
و به خاطر نعمتی که خدا به تو بخشیده دیگران را سپاسگزارى نکنى.
وَ لاَ تَذُمَّ أَحَداً عَلَى مَا لَمْ یُؤْتِکَ اَللَّهُ
و به آنچه خدا به تو نداده کسى را نکوهش نکنى.
یَا عَلِیُّ فِی اَلتَّوْرَاةِ أَرْبَعٌ إِلَى جَنْبِهِنَّ أَرْبَعٌ على در تورات چهار چیز کنار چهار چیز آمده است:
مَنْ أَصْبَحَ عَلَى اَلدُّنْیَا حَرِیصاً أَصْبَحَ وَ هُوَ عَلَى اَللَّهِ سَاخِطٌ
کسى که بامداد کند و بر دنیا آزمند باشد بامداد کرده و حال اینکه بر خود خشمگین است،
وَ مَنْ أَصْبَحَ یَشْکُو مُصِیبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَإِنَّمَا یَشْکُو رَبَّهُ
کسی که از مصیبت گله میکند از خدا گلایه میکند یعنی خدا حکیم نبود این مشکل را برای من پیش آورد
وَ مَنْ أَتَى غَنِیّاً فَتَضَعْضَعَ لَهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِینِهِ وَ مَنْ دَخَلَ اَلنَّارَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ فَهُوَ مَنِ اِتَّخَذَ آیَاتِ اَللَّهِ هُزُواً وَ لَعِباً -
کسى که نزد ثروتمندى فرود آید و برای او فروتنى کند دو سوم دینش رفته،
(کسى که از این امت وارد آتش گردد پس از آنان است که آیات خدا را بریشخند و بازى گرفت)
💮همین حکمت ۱۶۰ از وصایای رسول الله به امیرالمومنین بوده جملاتی قبل و بعد آن بوده. اینگونه نیست که امیرالمومنین بر منبر رفته و یک جمله کوتاه بیان کرده باشند. سخنرانی و مطلبی است که سید رضی بخشی از این کلام را برگزیده و برای ما در اینجا بیان کرده است
چهار چیز است که در پهلویش چهار چیز است:
- مالک شود میبالد،
- مشورت نکند پشیمان شود،
- با مردم هرچه کند با اوچنان کنند،
- تهىدستى مرگى بزرگ است.
⭕️ ضرب المثل عربی:
مَنْ غَلَبَ سَلَبَ وَ مَنْ عَزَّ بَزَّ
کسى که غالب شود از دیگران سلب می کند ، وقتی پیروز میشود سرمایه هاى دیگران را مى رباید.
《 إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ؛ نمل - ۳۴ 》
پادشاهان هنگامى که وارد آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مى کشند و عزیزان آن جا را ذلیل مى کنند;
(آرى روش آنان همواره این گونه است)
❌ شخصی که بدون صلاحیت و خود نساخته به موقعیتی برسد از فرعون و ازهرظالم درحکومتهای تاریخ بدتر میشود. خیلی بایدخود ساخته باشد که این فضا برای او ایجاد شودو قدرت در اختیارش باشد ولی همچنان سر به زیر بماند. موارد متعددی در طول تاریخ بودند چه عابدان و زاهدانی بودند همین که به قدرت و ثروت رسیدند اصلاً متفاوت شدند و مسیر خلاف را در پیش گرفتند یکی از انها عبدالملک مروان بود.
📕داستان عبدالملک مروان:
عبدالملک ، پیش از پادشاهی، به حفظ قرآن و علوم دینی علاقه نشان میداد، با محدثین و فقهای مدینه حشر و نشر داشت و از نظر مردم فردی زاهد و عابد بود، به طوری که او را «حمامة المسجد» به معنای کبوتر مسجد مینامیدند. ولی در اولین سخنرانی بعد از کسب خلافت گفت:
وَاللهِ لا یَأْمُرُنی أحَدٌ بَعْدَ یَوْمی هذا بِتَقْوَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ ضَرَبْتُ عُنُقَهُ
به خدا سوگند از این پس هر فردی که مرا به رعایت تقوای الهی دستور دهد، او را خواهم کشت.
حجاج بن یوسف ثقفی ملعون یکی از کارگزاران عبدالملک مروان است که چه خیانت و ظلم ها و چه بی گناهانی را که به شهادت رساند و علویان و فاطمیون که در زندان به شهادت رساند .
یکی از آثار سوء عبدالملک، حجاج است
روزی اهل مسجدو دعا، وقتی حکومت و قدرت به او رسید عوض شد
❌حکومت خواهی معاویه:
معاویه وقتی به حکومت رسید به سمت کوفه حرکت کرد و در نخیله خطبه ای خواند و گفت:
إِنِّی وَ اللَّهِ مَا قَاتَلْتُکُمْ لِتُصَلُّوا وَ لَا لِتَصُومُوا وَ لَا لِتَحُجُّوا وَ لَا لِتُزَکُّوا
به خدا قسم من با شما نجنگیدم که نماز بخوانید، یا روزه بگیرید یا حج به جا آورید، یا زکات بدهید،
إِنَّکُمْ لَتَفْعَلُونَ ذَلِکَ وَ لَکِنِّی قَاتَلْتُکُمْ لِأَتَأَمَّرَ عَلَیْکُمْ
زیرا خودتان این اعمال را انجام می دهید. من با شما جنگیدم که بر شما فرمانروایی کنم،
وَ قَدْ أَعْطَانِیَ اللَّهُ ذَلِکَ وَ أَنْتُمْ لَهُ کَارِهُونَ
خدا این مقام را به من عطا کرد، در صورتی که شما اکراه داشتید.
أَلَا وَ إِنِّی کُنْتُ مَنَّیْتُ الْحَسَنَ وَ أَعْطَیْتُهُ أَشْیَاءَ
آگاه باشید، من حسن بن علی را با وعده هایی که به او دادم، در انتظار آرزو هایی گذاشتم.
وَ جَمِیعُهَا تَحْتَ قَدَمَیَّ لَا أَفِی بِشَیْءٍ مِنْهَا لَهُ.
اکنون تمامی آن وعده ها و شروط را پایمال می کنم و به هیچ کدام از آن ها وفا نخواهم کرد.
⛔️مطلب مهمی نیز در ادامه این روایت آمده، اینکه اهل بیت در حد توان با اهانت هایی که معاویه به امیرالمومنین داشت برخورد میکردند و او را سر جای خود می نشاندند.
تعداد یاران امامان محدود و اندک بود نسبت به جمعیت و گروه دشمن .
لذا اینگونه نبود که برای دفاع کردن در همه جا حاضر باشند.
در خطبه ۳۰ در مورد خلیفه سوم فرمود:
أَنَا جَامِعٌ لَکُمْ أَمْرَهُ اسْتَأْثَرَ فَأَسَاءَ الْأَثَرَة
من بگونه اى مختصر، سیره خلیف سوم را در حکومت براى شما بیان مى کنم:
او به استبداد و خودکامگى فرمان مى راند و استبداد سبب تباهى کارها شد.
شما از او ناخشنود بودید و در برافکندنش بیتابى مى کردید، این بیتابى شما هم ناستوده بود. خداى تعالى را حکمى است که واقع خواهد شد، هم در حق آنکه استبداد مى ورزید و هم در حق آنکه بیتابى و ناشکیبایى مى نمود.
📕معاویه دوست داشت پادشاه باشد.
ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق میگوید:
دخل سعد بن أبی وقاص على معاویة فقال : السلام علیک أیها الملک
لذا نزدیکان او مثل سعد ابی وقاص وقتی بر معاویه وارد میشد می گفت
سلام بر تو ای پادشاه .
❌امثال معاویه حکومت، پادشاهی و رئیس بودن را دوست داشتند و اصلا کاری به خلیفه الله بودن نداشتند.
معاویه خلیفه رسول الله نبود بلکه خلیفه شیطان و خلفا بود،
معاویه برگرده مردم سواربود تا حکومت کند تا حرف خود برکرسی بنشاند آنچه را که میخواهد از حکومت اسلامی ببلعد هدف اسلام و شریعت نبود.
📕جریان مفصل و شنیدنی را علامه مجلسی در بحار نقل میکند که معاویه نامه ی بی ادبانه به امیرالمومنین نوشت و حضرت پاسخ او را داد و به یکی از یاران سخنورسپرد تا او را به دست معاویه برساند.
فَإِنَّا نَدْخُلُ عَلَیْهِ فَمَا فِیکَ حِیلَةٌ قَالَ لِذَلِکَ قَدِمْتُ فَاسْتَأْذَنَ لَهُ عَلَى أَبِیهِ فَلَمَّا دَخَلَ عَلَى مُعَاوِیَةَ وَ نَظَرَ إِلَى مُعَاوِیَةَ وَ السَّرِیرِ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَلِکُ
زمانی که بر معاویه وارد شد و به او و تخت او نگاه کرد گفت: سلام بر تو ای پادشاه.
قَالَ وَ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَقُولَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ
گفت: چه چیزی تو را مانع از این شد که امیرمؤمنان بگویی.
قَالَ نَحْنُ الْمُؤْمِنُونَ فَمَنْ أَمَّرَکَ عَلَیْنَا
گفت: ما مؤمنان هستیم، چه کسی تو را بر ما امیر کرده است؟
فَقَالَ نَاوِلْنِی کِتَابَکَ
گفت: نامه ات را به من بده ....
قَالَ إِنِّی لَأَکْرَهُ أَنْ أَطَأَ بِسَاطَکَ
گفت: من اکراه دارم که بر بساط تو قدم گذارم.
قَالَ فَنَاوِلْهُ وَزِیرِی قَالَ خَانَ الْوَزِیرُ وَ ظَلَمَ الْأَمِیرُ
گفت: پس به وزیرم بده.
پاسخ داد: وزیر خیانت کرد و امیر ستم کرد.
قَالَ فَنَاوِلْهُ غُلَامِی قَالَ غُلَامُ سَوْءٍ اشْتَرَاهُ مَوْلَاهُ مِنْ غَیْرِ حِلٍّ وَ اسْتَخْدَمَهُ فِی غَیْرِ طَاعَةِ اللَّهِ
گفت: پس آن را به غلامم بده.
پاسخ داد: غلام بدی که صاحبش او را بدون حلال بودن خریده است و در غیر طاعت خدا به کار گرفته است.
قَالَ فَمَا الْحِیلَةُ یَا أَعْرَابِیُّ
گفت: چاره چیست ای بادی نشین؟
قَالَ مَا یَحْتَالُ مُؤْمِنٌ مِثْلِی لِمُنَافِقٍ مِثْلِکَ قُمْ صَاغِراً فَخُذْهُ
گفت: مؤمنی چون من بر منافقی چون تو نیرنگ نمی زند، حقیرانه برخیز و آن را بگیر.
فَقَامَ مُعَاوِیَةُ صَاغِراً فَتَنَاوَلَ مِنْهُ ثُمَّ فَضَّهُ وَ قَرَأَهُ
معاویه حقیرانه برخاست و آن را گرفت، سپس باز کرد و قرائت کرد،
ثُمَّ قَالَ یَا أَعْرَابِیُّ کَیْفَ خَلَّفْتَ عَلِیّاً
پس گفت: ای بادیه نشین، چگونه علی را ترک کردی.
قَالَ خَلَّفْتُهُ وَ اللَّهِ جَلَداً حَرِباً ضَابِطاً کَرِیماً شُجَاعاً جَوَاداً
گفت: به خدا سوگند او را صبور جنگاور، ضابط، کریم، شجاع،
لَمْ یَلْقَ جَیْشاً إِلَّا هَزَمَهُ وَ لَا قَرْناً إِلَّا أَرْدَأَهُ وَ لَا قَصْراً إِلَّا هَدَم
بخشنده ای ترک کردم که با لشکری ربرو نشد، مگر اینکه شکست داد و با هماوردی، مگر این که او را قصد کرد و با قصری مگر اینکه نابودش کرد.
در پایان همین ماجرا دارد:
فَأَقْبَلَ مُعَاوِیَةُ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ نَرَى لَوْ وَجَّهْتُکُمْ بِأَجْمَعِکُمْ فِی کُلِّ مَا وَجَّهَ بِهِ صَاحِبُهُ مَا کُنْتُمْ تُؤَدُّونَ عَنِّی عُشْرَ عَشِیرِ مَا أَدَّى هَذَا عَنْ صَاحِبِهِ.
معاویه به یارانش روی کرد و گفت: می بینم اگر همه شما را، در تمامی آنچه که صاحب او فرستاده بود، می فرستادم، یک صدم از آنچه که او درباره صاحبش ادا کرد را درباره من ادا نمی کردید.
⏪دو نکته قابل ذکر :
چه کنیم هم قدرت ، حکومت ، ثروت باشد ولی فساد کبر، غرور و خودبرتربینی نباشد⁉️
در نامه ۵۳ امیرالمومنین به مالک اشتر سه راهکار داد فرمود برای اینکه حکومت آسیب و آفت نداشته باشد درمواردی که مسئول انتخاب میکنی این سه مطلب را رعایت کن.
🔻 نکته ۱:
اگر چه ذات قدرت و ثروت برای خیلی ها زمینه فساد ایجاد میکند ولی اگر با شرایط و ضابطه هایی که در نامه ۵۳ و دیگر فرمایشات اهل بیت آمده است این فساد ها تا حد بسیار زیادی قابل کنترل هستند.
1⃣گزینش دقیق و صحیح:
از طرفی مسئول باید حسن سابقه و دیانت لازم را داشته باشد، از تخصص کافی برخوردار باشد.
2⃣ نظارت آشکار:
مدام تحت رصد مسئول مافوق باشد و گذارش کار او بررسی شود.
3⃣ نظارت توسط جاسوس:
ناظرانی به طور غیر محسوس کار او را ارزیابی کنند.
🔻نکته۲:
در کنار معدود کارگزاران فاسدی که در همه دوره ها و حکومت ها وجود داشته اند، کارگزاران صادق و پاکدست زیادی نیز در هر دوره ای بوده که وجود آنها باعث خدمات اجتماعی زیادی شده است.
و چقدر مناسبت دارد که این جملات را امروز در پایان حکمت ۱۶۰ نهج البلاغه بگوییم امثال مرحوم آیت الله آقای رئیسی رضوان الله در طول این دوران مسئولیت که حدود ۴۰ سال مسئولیت داشتند با اینکه حکومت و قدرت داشتند و ثروتهای آنچنانی در دستان او بود ولی هرگز خیانتی نکردند و هرگز چشم به بیت المال نداشتند.
❌در خطبه شقشقیه بیان فرموده کار به جایی رسیده بود که بیت المال شده بود مال شخصیشان در اقوام و دوستان به عنوان صله رحم پول بیت المال را به هم میدادند ولی بودند در طول تاریخ مسئولانی که پاکدست باقی ماندند .
❌غالباً افرادی که به حکومت و مسئولیت میرسند چون قدرت و ثروت دارند به خطا میروند ولی این جمله مصادیق نقض زیادی دارد.
بودند کسانی که بالاترین مسئولیتها را داشتند و پاکدستترین افراد هم بودند.
اللهم لا تسلّط علی مَن لا یرحمُنا