بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۳/۵ . ۱۶ذیقعده
💢 حکمت ۱۵۹ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ، فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا کرده ، بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است.
⭕️اگر کسی خود را در جایگاه تهمت و اتهام قرار داد به او سوء ظن پیدا می کنند.نباید کسی را جز خود ملامت کند. معاشرت کردن با انسانی که مشهور به فسق و فجور است در مظان اتهام قرار میدهد. که اگر چنین پیش آمد نباید دیگران را ملامت کرد. وظیفه ما آنست به کسی سوء ظن پیدا نکنیم. وظیفه طرف مقابل آنست که خود را در موضع تهمت قرار ندهد.
📕امالی شیخ مفید این حکمت را در وصیت امیرالمومنین به امام حسن آورده است: إِیَّاکَ وَ مَوَاطِنَ التُّهَمَةِ- وَ الْمَجْلِسَ الْمَظْنُونَ بِهِ السُّوءُ، از رفت و آمد به جاهاى تهمت برانگیز و مجالسى که گمان بد به آنها برده مى شود بپرهیز؛ فَإِنَّ قَرِینَ السَّوْءِ یُغَیِّرُ جَلِیسَه زیرا دوست بد همنشین خود را مى فریبد.
❌معلوم میشود یکی از مواضع اتهام، همنشینی با گناهکار است از طرفی شخص باید خودش را از موضع تهمت دور کند. در مورد پیامبر داریم: أنَّ النبیَّ صَلَّى اللَّهُ علیه وسلَّمَ کانَ مع إحْدَى نِسَائِهِ پیامبر با یکی از همسرانش در حال حرکت بود، فَمَرَّ به رَجُلٌ فَدَعَاهُ یکی از اصحاب از کنار حضرت گذشت و به حضرت سلام کرد، فَجَاءَ، فَقالَ: یا فُلَانُ هذِه زَوْجَتی فُلَانَةُ حضرت این شخص را صدا زد و فرمود این زن همسر من است. فَقالَ: یا رَسولَ اللهِ، مَن کُنْتُ أَظُنُّ به، فَلَمْ أَکُنْ أَظُنُّ بکَ آن مرد گفت: اى رسول خدا مگر ممکن است کسى درباره شما سوء ظنى ببرد؟ فَقالَ رَسولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ علیه وسلَّمَ: إنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنَ الإنْسَانِ مَجْرَى الدَّمِ حضرت فرمود: شیطان در وجود انسان ها همچون خونى که در رگ هاست جریان دارد. (بى سر و صدا در همه جاى بدن انسان نفوذ مى کند; در فکر و چشم و گوش و دست و زبان او)
📕همین روایت با ماجرای دیگری نیز در کتب روایی اهل سنت آمده است که پیامبر در مسجد معتکف بود و صفیه همسر پیامبر آخر شب برای حضرت سحری آورده بود که دو نفر از اصحاب این صحنه را دیدند و سرعتشان را زیاد کردند. پیامبر آنها را صدا کرد و فرمود این شخص همسر من است.
💮 امام صادق سلام الله علیه فرمود: اتَّقُوا مَوَاضِعَ الرَّیْبِ وَ لَا یَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ مَعَ أُمِّهِ فِی الطَّرِیقِ از جاهاى تهمت خیز پرهیز کنید حتى یکى از شما با مادرش در کنار جاده به صورت تهمت برانگیز نایستد، فَإِنَّهُ لَیْسَ کُلُّ أَحَدٍ یَعْرِفُهَا زیرا همه او را نمى شناسند و ممکن است شما را متهم کنند.
💮امام صادق سلام الله علیه فرمود: أَوْلَى النَّاسِ بِالتُّهَمَةِ مَنْ جَالَسَ أَهْلَ التُّهَمَةِ سزاوارترین مردم به اتهام کسى است که با افراد متهم همنشین گردد.
⭕️ از طرفی ما باید فعل دیگران را حمل بر صحت کنیم.نهی از سوء ظن در قرآن.《 یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ حجرات - ۷ 》 اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید چرا که بعضى از گمان ها گناه است.
❌ بد گمانی به خلق، بد گمانی به خداست پیامبر صلی الله علیه وآله: مَن أساءَ بأخِیهِ الظَّنَّ فَقَد أساءَ بِرَبِّهِ، إنّ اللّه َ تعالى یقولُ : «اجْتَنِبُوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ» هرکه به برادر خود گمان بد برد ، به پرودگارش گمان بد برده است ؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ مى فرماید : «از بسیارى گمانها بپرهیزید»
❌ حرف بدون علم ممنوع: قران کریم در آیه ای میفرماید: 《 وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛ اسری - ۱۵ 》 چیزی که درباره آن آگاهی نداری دنبال مکن زیرا که گوش و چشم و دل همگی مورد مواخذه و سوال قرار خواهند گرفت. ظن و گمان حرف بدون علم است.
💮امیرالمومنین در این باره میفرماید: ضَعْ أمرَ أخیکَ على أحسَنِهِ حتّى یَأتِیَکَ مِنهُ ما یَغلِبُکَ، رفتار برادرت را به بهترین وجه آن تفسیر کن تا زمانى که کارى از او سر زند که راه توجیه را بر تو ببندد ، و لا تَظُنَّنَّ بکَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخیکَ سُوءا و أنتَ تَجِدُ لَها فی الخَیرِ مَحمِلاً و هیچ گاه به سخنى که از دهان برادرت بیرون آید ، تا وقتى براى آن توجیه خوبى مى یابى ، گمان بد نبر.
💮درحکمت ۲۸۹ هم فرمود: وَ کَانَ لَا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ کسى را که عذرى داشت سرزنش نمى کرد، تا آن که عذر او را مى شنید.
💮امام صادق علیه السلام : اذا بَلَغَکَ عن اخیک ما تَکرَه، فاطلب له العذر الی سبعین عذراً، زمانی که از برادر مؤمنت به تو چیزی و عملی رسید که تو آن را بد میدانی، لازم است تا هفتاد بار برای آن عذری بتراشی. فان لم تجد له عذراً، فقل لنفسک؛ لعل له عذراً لا نَعرفه اگر برای او عذری نیافتی با خود بگو شاید عذری داشته که ما آن را نمیدانیم .
💮در میزان الحکمه بابی دارد با عنوان: الحَثُّ عَلى حُسنِ الظَّنِ بِفِعلِ المُؤمِنِ: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: اُطلُبْ لأِخِیکَ عُذرا، فَإنْ لَم تَجِدْ لَهُ عُذرا فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا براى گفتار و کردارى که از برادرت سر مى زند ، عذرى بجوى و اگر نیافتى ، عذرى بتراش .
💮 امیرالمومنین علیه السلام : لا تَظُنَّنَّ بکَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أحَدٍ سُوءا و أنتَ تَجِدُ لَها فی الخَیرِ مُحتَملاً هرگاه سخنى از شخصى سرزد و تو مى توانى براى آن توجیه خوبى بیابى ، به آن گمان بد نبر.
💮 درخطبه ۱۴۱ آمده : أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِینٍ وَ سَدَادَ طَرِیقٍ هر کسی نسبت به برادرش دینداری و ثابت قدم بودن را فهمید، فَلَا یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ دیگر نباید به سخنان مردم درباره او گوش دهد. أَمَا إِنَّهُ قَدْ یَرْمِی الرَّامِی وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ وَ یُحِیلُ الْکَلَامُ وَ بَاطِلُ ذَلِکَ یَبُورُ آگاه باشید، گاه تیرانداز تیرش به خطا مى رود و حدس و گمانهاى مردم همیشه مطابق واقع نیست و سخن باطل فراوان گفته مى شود، و باطل نابود و بى اثر خواهد شد. وَ اللَّهُ سَمِیعٌ وَ شَهِیدٌ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ أَصَابِع خداوند شنوا و شاهد بر اعمال بندگان است، بدانید میان حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست!
⭕️ پنجاه نفر موردثقه را تکذیب کن تا برادرت را تصدیق کرده باشی. مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِی یَبْلُغُنِی عَنْهُ الشَّیْءُ الَّذِی أَکْرَهُهُ محمد بن فضیل میگوید به امام هفتم عرض کردم: بعضی از افراد موثق برای من خبر آوردند که یکی ازبرادران دینی دربارهی من مطلبی گفته که آنرا نمیپسندم. فَأَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِکَ فَیُنْکِرُ ذَلِکَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِی عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ از او در این باره سؤال کردم، او انکار نمود تکلیف من چیست؟ فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ عَنْ أَخِیکَ حضرت فرمود: گوش و چشمت را نسبت به برادرت تکذیب کن. فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَکَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَکَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ کَذِّبْهُمْ بطوریکه اگر پنجاه عادل در نزد تو گواهی بدهند که فلانی دربارهی تو چنین مطلب نادرستی را مطرح ساخته تو باید آنان را تکذیب، و برادر ایمانی خود را تصدیق کنی. لَا تُذِیعَنَّ عَلَیْهِ شَیْئاً تَشِینُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ- و آنچه را که باعث ریختن آبروی او میشود اشاعه ندهی فَتَکُونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ- إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم که در غیر این صورت از مصادیق آیهی: «ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا.» خواهی بود. بى گمان، آنان که دوست دارند عمل زشت [و اخبار مربوط به آن] در میان کسانى که ایمان آورده اند، شایع شود [و در این راه تلاش مىکنند]، براى آنها در دنیا و آخرت عذابى دردناک است و خدا مىداند، در حالى که شما نمىدانید.
📕در غرر الحکم فرمود: شَرُّ الناسِ مَن لا یَثِقُ بِأحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ بدترین مردم کسى است که به سبب بدگمانى به هیچ کس اعتماد نمى کند، و لا یَثِقُ بهِ أحَدٌ لِسُوءِ فِعلِهِ و دیگران نیز به سبب بد کرداریش به او اعتماد نمى کنند .
📕در حکمت ۲۲۰ نهج البلاغه آمده: لَیسَ مِنَ العَدلِ القَضاءُ على الثِّقَةِ بِالظَّنِّ قضاوتى که تکیه برظن و گمان باشد ، عادلانه نیست.
🔻نکته ۱: حضرت در این حکمت بر حذر میدارد از "ملامتی" بودن، و "مدح طلب" بودن. برخی افراد می گویند مردم هر چه میخواهند بگویند، اصلا مرا ملامت و سرزنش کنند هم مهم نیست. در حالی که مومنین نباید انسان را ملامت کنند و از او بد بگویند.
❌عده ای نیز عاشق این هستند ریا کاری کنند و مورد مدح و ستایش قرار بگیرند. انسان باید طوری رفتار کند که در موضع سوء ظن و ملامت قرار نگیرد، ولی عاشق تایید و تعریف دیگران هم نباشد و هدف خدا باشد.
❌عده ای از افراد که در طول تاریخ به عنوان عارف مطرح شده اند همین حالت ملامتی بودن را داشته اند. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید یکی از این افراد ابراهیم بن ادهم بوده است. وَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَدْهَمَ مَا سُرِرْتُ قَطُّ سُرُورِی فِی أَیَّامٍ ثَلاَثَةٍ: ادهم می گوید: شادی و سرور من در سه مورد هست. کُنْتُ فِی سَفِینَةٍ وَ فِیهَا رَجُلٌ مُضْحِکٌ کَانَ یَلْعَبُ لِأَهْلِ السَّفِینَةِ ... اولی: در کشتی بودیم و دلقکی برای تفریح اهل کشتی را می خنداند وَ یَأْخُذُ بِشَعْرِ رَأْسِی فَیَهُزُّنِی موی سر مرا می گرفت و تکان میداد،دیگران می خندیدند فَسَرَّنِی ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ فِی تِلْکَ السَّفِینَةِ أَحْقَرُ مِنِّی فِی عَیْنِهِ این مرا مسرور می کرد که در کشتی کسی غیر از من تحقیر نمیشد، یعنی من در نگاه دیگران از همه حقیر تر بودم. وَ کُنْتُ عَلِیلاً فِی مَسْجِدٍ فَدَخَلَ الْمُؤَذِّنُ وَ قَالَ اخْرُجْ فَلَمْ أُطِقْ فَأَخَذَ بِرِجْلِی وَ جَرَّنِی إِلَی خَارِجِ الْمَسْجِدِ و دومی : در مسجد بودم که موذن وارد شد و مرا کشید و از مسجد بیرونم کرد. وَ کُنْتُ بِالشَّامِ وَ عَلَیَّ فَرْوٌ و سومی مورد : در شام بر روی زیر انداز و پوستینی نشسته بودم ، فَنَظَرْتُ إِلَیْهِ فَلَمْ أُمَیِّزْ بَیْنَ الشَّعْرِ وَ بَیْنَ الْقَمْلِ لِکَثْرَتِهِ که هر چه نگاه کردم نتوانستم بین پوست و شپش های روی آن فرق بگذارم. و این از تواضع من بود که کسی اینکارها را نمی کرد.
❌ در حالیکه اخلاص و تواضع و خاکی بودن خوب است ولی ذلیل شدن و تحقیر و سرزنش پذیرفتن بد است و دلیل تواضع نیست.پذیرش حقارت و ذلت است.
🔻نکته۲ : اگر چه با دوستان باید حسن ظن داشت و کار آنها را حمل بر صحت کرد ولی در برخی موارد باید حمل بر سوء کرد.
◀️الف. در مورد دشمن، در نامه ۵۳ به مالک می نویسد : وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ و لِلَّهِ فِیهِ رِضًا هرگز صلحى را که از جانب دشمن پیشنهاد مى شود و رضاى خدا در آن است رد مکن، فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَ أَمْناً لِبِلَادِکَ چرا که در صلح براى سپاهت آرامش و سبب تجدید قوا و براى خودت مایه راحتى از همّ و غم ها و براى کشورت موجب امنیّت است; وَ لَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ ولى، پس از پیمان صلح، از دشمن برحذر باش و نیک برحذر باش. فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ اما به شدت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زیرا دشمن گاه نزدیک مى شود که غافلگیر سازد.
◀️ ب. در مورد دوستی: فردی را که آزموده ایم و اعتماد ما را خدشه دار کرده است. در نامه ۵۳ به مالک می نویسد: إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلاَؤُکَ عِنْدَهُ سزاوارترین کسی که به او بدبین باشی شخصی است که نزدتو امتحان بدی داده باشد.
◀️ ج. وقتی زمانه، زمانه فساد باشد: در حکمت ۱۱۴ فرمود : وَ إِذَا اِسْتَوْلَى اَلْفَسَادُ عَلَى اَلزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ اَلظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ هنگامى که فساد بر زمان و اهلش مستولى گردد هر کسی گمان خوب به دیگرى برد خود را فریب داده است!
🔻نکته ۳: خوش گمانی به مومن و حمل بر صحت هم نباید صد درصد و در همه امور باشد. در این موارد هم پیامبر ص فرمودند : اِحتَرِسُوا مِنَ النَّاسِ بسُوءِ الظَّنِّ با بدبینى ، خویشتن را از گزند مردم نگه دارید. باید جانب احتیاط را نگه داشت مخصوصا در امور مهم امام صادقعلیخ السلام هم فرمودند: لا تثِقَنَّ بِاَخیکَ کُلَّ الثِّقَهِ فَاِنَّ صَرعَهَ الاِستِرسالِ لا تُستَقالُ به برادرت اعتماد کامل و تمام مکن زیرا زمین خوردنِ ناشی از اطمینان کردن قابل عفو نیست.
🔻نکته ۴: به فرض اینکه ایجاد ظن و گمان در دل صورت گرفت ، بعد از آن وظیفه ما ترتیب اثر ندادن به آن است. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: إذا ظَنَنتُم فلا تُحَقِّقُوا، هرگاه گمان بردید ، آن را حقیقت مپندارید و بدان عمل نکنید. و إذا حَسَدتُم فلا تَبغُوا، و هرگاه حسد ورزیدید آن را دنبال نکنید. و إذا تَطَیَّرتُم فَامضُوا و هرگاه فال بد زدید اعتنا نکرده کار خود را انجام دهید. با حدس و گمان و فکر و خیال نمیشود زندگی کرد.
🔻نکته ۵: همانگونه که با حدس و گمان دیگران را متهم می کنیم، با یقینیات خودمان را هم متهم کنیم. حضرت عیسى علیه السلام فرمود: یا عَبِیدَ السَّوءِ ، تَلُومُونَ الناسَ على الظَّنِّ، اى بندگان بد! به صرف گمانى که به مردم مى برید ، آنان را سرزنش مى کنید و لا تَلُومُونَ أنفُسَکُم على الیَقینِ؟! و با وجود یقینى که به [کردارِ بد ]خود دارید ، خویشتن را سرزنش نمى کنید؟
🔻ودر پایان حکمت ۱۵۹ وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ، فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا کرده ، بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است.
اللهم اعوذ بک من شرور انفسنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۳/۵ . ۱۶ذیقعده
💢 حکمت ۱۵۹ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ، فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ
کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا کرده ، بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است.
⭕️اگر کسی خود را در جایگاه تهمت و اتهام قرار داد به او سوء ظن پیدا می کنند.نباید کسی را جز خود ملامت کند.
معاشرت کردن با انسانی که مشهور به فسق و فجور است در مظان اتهام قرار میدهد. که اگر چنین پیش آمد نباید دیگران را ملامت کرد.
وظیفه ما آنست به کسی سوء ظن پیدا نکنیم.
وظیفه طرف مقابل آنست که خود را در موضع تهمت قرار ندهد.
📕امالی شیخ مفید این حکمت را در وصیت امیرالمومنین به امام حسن آورده است:
إِیَّاکَ وَ مَوَاطِنَ التُّهَمَةِ- وَ الْمَجْلِسَ الْمَظْنُونَ بِهِ السُّوءُ،
از رفت و آمد به جاهاى تهمت برانگیز و مجالسى که گمان بد به آنها برده مى شود بپرهیز؛
فَإِنَّ قَرِینَ السَّوْءِ یُغَیِّرُ جَلِیسَه
زیرا دوست بد همنشین خود را مى فریبد.
❌معلوم میشود یکی از مواضع اتهام، همنشینی با گناهکار است
از طرفی شخص باید خودش را از موضع تهمت دور کند.
در مورد پیامبر داریم:
أنَّ النبیَّ صَلَّى اللَّهُ علیه وسلَّمَ کانَ مع إحْدَى نِسَائِهِ
پیامبر با یکی از همسرانش در حال حرکت بود،
فَمَرَّ به رَجُلٌ فَدَعَاهُ
یکی از اصحاب از کنار حضرت گذشت و به حضرت سلام کرد،
فَجَاءَ، فَقالَ: یا فُلَانُ هذِه زَوْجَتی فُلَانَةُ حضرت این شخص را صدا زد و فرمود این زن همسر من است.
فَقالَ: یا رَسولَ اللهِ، مَن کُنْتُ أَظُنُّ به، فَلَمْ أَکُنْ أَظُنُّ بکَ
آن مرد گفت: اى رسول خدا مگر ممکن است کسى درباره شما سوء ظنى ببرد؟
فَقالَ رَسولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ علیه وسلَّمَ: إنَّ الشَّیْطَانَ یَجْرِی مِنَ الإنْسَانِ مَجْرَى الدَّمِ حضرت فرمود: شیطان در وجود انسان ها همچون خونى که در رگ هاست جریان دارد. (بى سر و صدا در همه جاى بدن انسان نفوذ مى کند; در فکر و چشم و گوش و دست و زبان او)
📕همین روایت با ماجرای دیگری نیز در کتب روایی اهل سنت آمده است که پیامبر در مسجد معتکف بود و صفیه همسر پیامبر آخر شب برای حضرت سحری آورده بود که دو نفر از اصحاب این صحنه را دیدند و سرعتشان را زیاد کردند. پیامبر آنها را صدا کرد و فرمود این شخص همسر من است.
💮 امام صادق سلام الله علیه فرمود:
اتَّقُوا مَوَاضِعَ الرَّیْبِ وَ لَا یَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ مَعَ أُمِّهِ فِی الطَّرِیقِ
از جاهاى تهمت خیز پرهیز کنید حتى یکى از شما با مادرش در کنار جاده به صورت تهمت برانگیز نایستد،
فَإِنَّهُ لَیْسَ کُلُّ أَحَدٍ یَعْرِفُهَا
زیرا همه او را نمى شناسند و ممکن است شما را متهم کنند.
💮امام صادق سلام الله علیه فرمود:
أَوْلَى النَّاسِ بِالتُّهَمَةِ مَنْ جَالَسَ أَهْلَ التُّهَمَةِ
سزاوارترین مردم به اتهام کسى است که با افراد متهم همنشین گردد.
⭕️ از طرفی ما باید فعل دیگران را حمل بر صحت کنیم.نهی از سوء ظن در قرآن.《 یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ؛ حجرات - ۷ 》
اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید چرا که بعضى از گمان ها گناه است.
❌ بد گمانی به خلق، بد گمانی به خداست پیامبر صلی الله علیه وآله:
مَن أساءَ بأخِیهِ الظَّنَّ فَقَد أساءَ بِرَبِّهِ، إنّ اللّه َ تعالى یقولُ : «اجْتَنِبُوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ»
هرکه به برادر خود گمان بد برد ، به پرودگارش گمان بد برده است ؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ مى فرماید : «از بسیارى گمانها بپرهیزید»
❌ حرف بدون علم ممنوع:
قران کریم در آیه ای میفرماید:
《 وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا؛ اسری - ۱۵ 》
چیزی که درباره آن آگاهی نداری دنبال مکن زیرا که گوش و چشم و دل همگی مورد مواخذه و سوال قرار خواهند گرفت. ظن و گمان حرف بدون علم است.
💮امیرالمومنین در این باره میفرماید:
ضَعْ أمرَ أخیکَ على أحسَنِهِ حتّى یَأتِیَکَ مِنهُ ما یَغلِبُکَ،
رفتار برادرت را به بهترین وجه آن تفسیر کن تا زمانى که کارى از او سر زند که راه توجیه را بر تو ببندد ،
و لا تَظُنَّنَّ بکَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخیکَ سُوءا و أنتَ تَجِدُ لَها فی الخَیرِ مَحمِلاً
و هیچ گاه به سخنى که از دهان برادرت بیرون آید ، تا وقتى براى آن توجیه خوبى مى یابى ، گمان بد نبر.
💮درحکمت ۲۸۹ هم فرمود:
وَ کَانَ لَا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ
کسى را که عذرى داشت سرزنش نمى کرد، تا آن که عذر او را مى شنید.
💮امام صادق علیه السلام :
اذا بَلَغَکَ عن اخیک ما تَکرَه، فاطلب له العذر الی سبعین عذراً،
زمانی که از برادر مؤمنت به تو چیزی و عملی رسید که تو آن را بد میدانی، لازم است تا هفتاد بار برای آن عذری بتراشی.
فان لم تجد له عذراً، فقل لنفسک؛ لعل له عذراً لا نَعرفه
اگر برای او عذری نیافتی با خود بگو شاید عذری داشته که ما آن را نمیدانیم .
💮در میزان الحکمه بابی دارد با عنوان: الحَثُّ عَلى حُسنِ الظَّنِ بِفِعلِ المُؤمِنِ:
پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمودند:
اُطلُبْ لأِخِیکَ عُذرا، فَإنْ لَم تَجِدْ لَهُ عُذرا فَالتَمِسْ لَهُ عُذرا
براى گفتار و کردارى که از برادرت سر مى زند ، عذرى بجوى و اگر نیافتى ، عذرى بتراش .
💮 امیرالمومنین علیه السلام :
لا تَظُنَّنَّ بکَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أحَدٍ سُوءا و أنتَ تَجِدُ لَها فی الخَیرِ مُحتَملاً
هرگاه سخنى از شخصى سرزد و تو مى توانى براى آن توجیه خوبى بیابى ، به آن گمان بد نبر.
💮 درخطبه ۱۴۱ آمده :
أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ عَرَفَ مِنْ أَخِیهِ وَثِیقَةَ دِینٍ وَ سَدَادَ طَرِیقٍ
هر کسی نسبت به برادرش دینداری و ثابت قدم بودن را فهمید،
فَلَا یَسْمَعَنَّ فِیهِ أَقَاوِیلَ الرِّجَالِ
دیگر نباید به سخنان مردم درباره او گوش دهد.
أَمَا إِنَّهُ قَدْ یَرْمِی الرَّامِی وَ تُخْطِئُ السِّهَامُ وَ یُحِیلُ الْکَلَامُ وَ بَاطِلُ ذَلِکَ یَبُورُ
آگاه باشید، گاه تیرانداز تیرش به خطا مى رود و حدس و گمانهاى مردم همیشه مطابق واقع نیست و سخن باطل فراوان گفته مى شود، و باطل نابود و بى اثر خواهد شد.
وَ اللَّهُ سَمِیعٌ وَ شَهِیدٌ أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ أَصَابِع
خداوند شنوا و شاهد بر اعمال بندگان است، بدانید میان حق و باطل بیش از چهار انگشت فاصله نیست!
⭕️ پنجاه نفر موردثقه را تکذیب کن تا برادرت را تصدیق کرده باشی.
مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِی یَبْلُغُنِی عَنْهُ الشَّیْءُ الَّذِی أَکْرَهُهُ محمد بن فضیل میگوید به امام هفتم عرض کردم: بعضی از افراد موثق برای من خبر آوردند که یکی ازبرادران دینی دربارهی من مطلبی گفته که آنرا نمیپسندم.
فَأَسْأَلُهُ عَنْ ذَلِکَ فَیُنْکِرُ ذَلِکَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِی عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ
از او در این باره سؤال کردم، او انکار نمود تکلیف من چیست؟
فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ کَذِّبْ سَمْعَکَ وَ بَصَرَکَ عَنْ أَخِیکَ
حضرت فرمود: گوش و چشمت را نسبت به برادرت تکذیب کن.
فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَکَ خَمْسُونَ قَسَامَةً وَ قَالَ لَکَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ کَذِّبْهُمْ
بطوریکه اگر پنجاه عادل در نزد تو گواهی بدهند که فلانی دربارهی تو چنین مطلب نادرستی را مطرح ساخته تو باید آنان را تکذیب، و برادر ایمانی خود را تصدیق کنی.
لَا تُذِیعَنَّ عَلَیْهِ شَیْئاً تَشِینُهُ بِهِ وَ تَهْدِمُ بِهِ مُرُوءَتَهُ-
و آنچه را که باعث ریختن آبروی او میشود اشاعه ندهی
فَتَکُونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ- إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیم
که در غیر این صورت از مصادیق آیهی: «ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا.» خواهی بود.
بى گمان، آنان که دوست دارند عمل زشت [و اخبار مربوط به آن] در میان کسانى که ایمان آورده اند، شایع شود [و در این راه تلاش مىکنند]، براى آنها در دنیا و آخرت عذابى دردناک است و خدا مىداند، در حالى که شما نمىدانید.
📕در غرر الحکم فرمود:
شَرُّ الناسِ مَن لا یَثِقُ بِأحَدٍ لِسُوءِ ظَنِّهِ بدترین مردم کسى است که به سبب بدگمانى به هیچ کس اعتماد نمى کند،
و لا یَثِقُ بهِ أحَدٌ لِسُوءِ فِعلِهِ
و دیگران نیز به سبب بد کرداریش به او اعتماد نمى کنند .
📕در حکمت ۲۲۰ نهج البلاغه آمده:
لَیسَ مِنَ العَدلِ القَضاءُ على الثِّقَةِ بِالظَّنِّ
قضاوتى که تکیه برظن و گمان باشد ، عادلانه نیست.
🔻نکته ۱:
حضرت در این حکمت بر حذر میدارد
از "ملامتی" بودن،
و "مدح طلب" بودن.
برخی افراد می گویند مردم هر چه میخواهند بگویند، اصلا مرا ملامت و سرزنش کنند هم مهم نیست.
در حالی که مومنین نباید انسان را ملامت کنند و از او بد بگویند.
❌عده ای نیز عاشق این هستند ریا کاری کنند و مورد مدح و ستایش قرار بگیرند. انسان باید طوری رفتار کند که در موضع سوء ظن و ملامت قرار نگیرد،
ولی عاشق تایید و تعریف دیگران هم نباشد و هدف خدا باشد.
❌عده ای از افراد که در طول تاریخ به عنوان عارف مطرح شده اند همین حالت ملامتی بودن را داشته اند.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید یکی از این افراد ابراهیم بن ادهم بوده است.
وَ قَالَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَدْهَمَ مَا سُرِرْتُ قَطُّ سُرُورِی فِی أَیَّامٍ ثَلاَثَةٍ:
ادهم می گوید: شادی و سرور من در سه مورد هست.
کُنْتُ فِی سَفِینَةٍ وَ فِیهَا رَجُلٌ مُضْحِکٌ کَانَ یَلْعَبُ لِأَهْلِ السَّفِینَةِ ...
اولی: در کشتی بودیم و دلقکی برای تفریح اهل کشتی را می خنداند
وَ یَأْخُذُ بِشَعْرِ رَأْسِی فَیَهُزُّنِی
موی سر مرا می گرفت و تکان میداد،دیگران می خندیدند
فَسَرَّنِی ذَلِکَ لِأَنَّهُ لَمْ یَکُنْ فِی تِلْکَ السَّفِینَةِ أَحْقَرُ مِنِّی فِی عَیْنِهِ
این مرا مسرور می کرد که در کشتی کسی غیر از من تحقیر نمیشد، یعنی من در نگاه دیگران از همه حقیر تر بودم.
وَ کُنْتُ عَلِیلاً فِی مَسْجِدٍ فَدَخَلَ الْمُؤَذِّنُ وَ قَالَ اخْرُجْ فَلَمْ أُطِقْ فَأَخَذَ بِرِجْلِی وَ جَرَّنِی إِلَی خَارِجِ الْمَسْجِدِ
و دومی : در مسجد بودم که موذن وارد شد و مرا کشید و از مسجد بیرونم کرد.
وَ کُنْتُ بِالشَّامِ وَ عَلَیَّ فَرْوٌ
و سومی مورد : در شام بر روی زیر انداز و پوستینی نشسته بودم ،
فَنَظَرْتُ إِلَیْهِ فَلَمْ أُمَیِّزْ بَیْنَ الشَّعْرِ وَ بَیْنَ الْقَمْلِ لِکَثْرَتِهِ
که هر چه نگاه کردم نتوانستم بین پوست و شپش های روی آن فرق بگذارم. و این از تواضع من بود که کسی اینکارها را نمی کرد.
❌ در حالیکه اخلاص و تواضع و خاکی بودن خوب است ولی ذلیل شدن و تحقیر و سرزنش پذیرفتن بد است و دلیل تواضع نیست.پذیرش حقارت و ذلت است.
🔻نکته۲ :
اگر چه با دوستان باید حسن ظن داشت و کار آنها را حمل بر صحت کرد ولی در برخی موارد باید حمل بر سوء کرد.
◀️الف. در مورد دشمن،
در نامه ۵۳ به مالک می نویسد :
وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ و لِلَّهِ فِیهِ رِضًا
هرگز صلحى را که از جانب دشمن پیشنهاد مى شود و رضاى خدا در آن است رد مکن،
فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَ أَمْناً لِبِلَادِکَ
چرا که در صلح براى سپاهت آرامش و سبب تجدید قوا و براى خودت مایه راحتى از همّ و غم ها و براى کشورت موجب امنیّت است;
وَ لَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ
ولى، پس از پیمان صلح، از دشمن برحذر باش و نیک برحذر باش.
فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ
اما به شدت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زیرا دشمن گاه نزدیک مى شود که غافلگیر سازد.
◀️ ب. در مورد دوستی:
فردی را که آزموده ایم و اعتماد ما را خدشه دار کرده است.
در نامه ۵۳ به مالک می نویسد:
إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّکَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلاَؤُکَ عِنْدَهُ
سزاوارترین کسی که به او بدبین باشی شخصی است که نزدتو امتحان بدی داده باشد.
◀️ ج. وقتی زمانه، زمانه فساد باشد:
در حکمت ۱۱۴ فرمود :
وَ إِذَا اِسْتَوْلَى اَلْفَسَادُ عَلَى اَلزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ فَأَحْسَنَ رَجُلٌ اَلظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَّرَ
هنگامى که فساد بر زمان و اهلش مستولى گردد هر کسی گمان خوب به دیگرى برد خود را فریب داده است!
🔻نکته ۳:
خوش گمانی به مومن و حمل بر صحت هم نباید صد درصد و در همه امور باشد.
در این موارد هم پیامبر ص فرمودند :
اِحتَرِسُوا مِنَ النَّاسِ بسُوءِ الظَّنِّ
با بدبینى ، خویشتن را از گزند مردم نگه دارید. باید جانب احتیاط را نگه داشت مخصوصا در امور مهم
امام صادقعلیخ السلام هم فرمودند:
لا تثِقَنَّ بِاَخیکَ کُلَّ الثِّقَهِ فَاِنَّ صَرعَهَ الاِستِرسالِ لا تُستَقالُ
به برادرت اعتماد کامل و تمام مکن زیرا زمین خوردنِ ناشی از اطمینان کردن قابل عفو نیست.
🔻نکته ۴:
به فرض اینکه ایجاد ظن و گمان در دل صورت گرفت ، بعد از آن وظیفه ما ترتیب اثر ندادن به آن است. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند:
إذا ظَنَنتُم فلا تُحَقِّقُوا،
هرگاه گمان بردید ، آن را حقیقت مپندارید و بدان عمل نکنید.
و إذا حَسَدتُم فلا تَبغُوا،
و هرگاه حسد ورزیدید آن را دنبال نکنید.
و إذا تَطَیَّرتُم فَامضُوا
و هرگاه فال بد زدید اعتنا نکرده کار خود را انجام دهید.
با حدس و گمان و فکر و خیال نمیشود زندگی کرد.
🔻نکته ۵:
همانگونه که با حدس و گمان دیگران را متهم می کنیم، با یقینیات خودمان را هم متهم کنیم.
حضرت عیسى علیه السلام فرمود:
یا عَبِیدَ السَّوءِ ، تَلُومُونَ الناسَ على الظَّنِّ،
اى بندگان بد! به صرف گمانى که به مردم مى برید ، آنان را سرزنش مى کنید
و لا تَلُومُونَ أنفُسَکُم على الیَقینِ؟!
و با وجود یقینى که به [کردارِ بد ]خود دارید ، خویشتن را سرزنش نمى کنید؟
🔻ودر پایان حکمت ۱۵۹
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ، فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ
کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا کرده ، بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است.
اللهم اعوذ بک من شرور انفسنا