💢حدیث معرفهُ بالنورانیّه💢
📕علامه مجلسی «رحمة الله» نقل میکند:
روزی اباذر از رفیق خود سلمان سوال کرد.
سلمان، معرفت علی به نورانیه چیست؟
ما علی را به مقام نورانیت بشناسیم یعنی چه؟
اگر بخواهیم امام را به این مقام بشناسیم به چه چیزی اعتقاد داشته باشیم ،تا معتقد به نورانیت امیرالمومنین بشویم.
سلمان گفت: برویم از خود مولایمان سوال کنیم.
💮خدمت حضرت رسیدند ،پرسیدند
ما آمدیم تا معرفت به نورانیت شما را سوال کنیم و بدانیم.
فرمود مرحبا به شما دو نفر ، از اولیا و دوستان خاص من هستید.
شما برای دین خود کوتاهی نمی کنید.
اگر کسی مقام علی را نشناسد حق دین و عهد دین خود را ادا نکرده.
شما که آمدید تا بدانید و مقام علی را پیدا کنید از اولیای علی هستید.
💮 فرمود:یا سلمان و یا جندب ،
« معرفتی بالنورانیّه معرفةُ الله عزّ و جلّ
ومعرفةُ اللهِ عزّو جلّ معرفتی بالنورانیه »
اگر کسی مرا بمقام نورانیت بشناسد معرفت بخدا پیدا کرده و خدا را شناخته.
« به علی شناختم من/
بخدا قسم خدا را »
(شهریار)
علی واسطه ایست برای شناخت خدا.
انسان از طریق علی بخدا برسد.
💮بخش دوم،
«معرفةُ الله عزّ وجل معرفتی بالنورانیه» سنگین و قابل هضم نیست.
اگر کسی خدا را خوب شناخت علی را هم خوب می شناسد.
برعکس آن هم ثابت است.
کسی خدا را درست شناخت علی را شناخته.
بین ما و خدا دوئیت وجدایی نیست.
« نه بشر توانمش گفت»
معرفهُ الله عزّ و جل معرفتی بالنورانیه،
فهم و درک این جملات عجیب مشکل است.
💮ای سلمان و ای جندب،
+ در جریان کشتی نوح ، آن کار بزرگ از نوح بر نمی آمد.
من بودم که هدایت کشتی را باذن خدا بعهده داشتم.
+ من بودم که باذن خدا یونس را از دل ماهی بیرون کشیدم.
+ من بودم باذن خدا موسی بن عمران را از رود نیل عبور دادم.
+ هر پیامبری از هرسختی نجات پیدا کرد کار او بدست من انجام شد.
💮 کنتُ معَ الانبیا سِراً و کنتُ مع الخاتم سراً و علانیةً
+ با تمام انبیا از آدم و نوح بودم ولی سراً ،دیده نمی شدم. با خاتم الانبیا
من بودم هم در سر و هم در عیان،
همه را من انجام میدادم.
+ عذابِ یوم الظلّه ، عذاب روز قیامت ،چهرهٔ قهار علی است،
قهاریت من است که آتش میشود.
+ من کسی هستم که اگر صدایی آهسته درآورم ،احاطهٔ صدای من بنحوی ست که جن و انس از آن با خبر میشود
من با جبارین و منافقین با لغات و زبان خودشان حرف میزنم.
علی در مقابل دشمن خنده و روی خوش ندارد.
+ خضر ،عالِم موسی من بودم.
+ من بودم معلم سلیمان بن داود،
و اَنَا ذُو القَرنَین، و اَناَ قُدرةُ اللهِ عَزّ و جَلّ بودم
+ یا سلمان،
اَناَ محمدٌ و محمدٌ اَنا و اَنا مِن محمدٕ و محمدٌ منّی
من پیغمبرم و پیغمبر علی ، ما از هم جدا نیستیم
ما همان دو دریایی هستیم که بهم پیوسته ایم.
« مَرجَ البحرینِ یَلتقیان بینَها برزَخٌ لا یَبغیان»
دو دریای متصل ، باطن من و باطن پیامبر دوئیت در آن راه ندارد.
+ سلمان اباذر ، بدانید اگر ما اهل بیت بظاهر از دنیا رفتیم به شهادت رسیدیم، نمی میریم.
« وما غائبِنا لَم یَغِب »
در زمان غیبت صغری و کبری و آنان که از ما دور بودند.
ظاهراً ما از شما دوریم، ولی بر شما احاطه داریم.
کسانیکه از ما کشته شده اند ، کشته نشدند.ما زنده ایم.
+ اَنا امیرٌ کل مومنٕ و مومنه ،
من امیر هر مومن و مومنه هستم.
چه آنانی که از دنیا رفتند و چه آنانی که هستند.
+ من همان کسی هستم که روح عظمت خدا مرا موید و کمک کرد.
+ من بنده ای از بندگان خدا هستم.
ما را خدا ندانید.ما را بمقام ربوبیت نرسانید. علی خدا نیست.
غیر آن هر چه می خواهید بگویید در فضایل علی گفتن آن سزاوار است.
« لا تَسُمونا ارباباً ولکن فُضِلنا ما شِئتُم قولوا »
پایین تر از خدا هر چه علی را توصیف کنید باز نمی توانید به یک دهم فضایل علی دست بیابید.
ظرفیت انسانها نبود که بسیاری از فضایل فاش شود.
+ ما آیات خداییم ، آیات خدا حد و اندازه ندارد که شما بتوانید به شمارش در آورید .
ما دلایل واضح خداییم.
ما وجه الله، عین الله، لسان الله ،امناء الله، ائمةالله هستیم.
+ به سبب ما دشمنان عذاب میشوند.
به سبب ما پاداش مومنین، به آنان میرسد.
تمام مخلوقات به سبب ما به طهارت میرسند.
+ اگر کسی بگوید علی به کدامین سبب بدینجا رسید!
از کجا رسید!
با چه عملی رسید!
او به کفران رسیده ، منطقه ی ممنوعه است.
فهم انسان قد نمی دهد که علی بخاطر کدام عمل ولی الله شد.
+ اگر کسی از روی لجاجت بگوید؛
کی ، کجا، چگونه،
« لقد کفَرَ و اَشرَک»
او مشرک شده، کسی نمیتواند از حرف و عمل خدا سوال کند.
شما مورد سوال خدا قرار میگیرید
خدا مورد سوال کسی قرار نمیگیرد.
+ سلمان، به آنچه که من گفتم هر کس ایمان آوَرَد و تصدیق کند آنچه را بیان کردم.
شرح دادم ، نورانی کردم، برهان اوردم،
هر شخص با تصدیق آن به ایمان رسیده است.
💮معرفتی بالنّورانیّته این معرفت چطور بدست می اید؟
کسی که خدا قلب او را امتحان کرده باشد،
کسی که به فضایل علی ایمان داشته،
تمام وجوداو را تصدیق کند، او مومن است.
خدا قلب اورا برای ایمان امتحان کرده.
و سینهٔ اورا برای اسلام وسعت داده.
اسلام علی ، ایمان علی، و تصدیق کننده یکی از اولیاست ، اما اگر شک کند به هلاکت رسیده.
پذیرش مقام و فضیلت علی پذیرش خداست.
جز خدا کسی به او نداده.
انکار این مقام ومناقب انکار خداست.
+ اَنا اُحیٖی و اُمیٖت،
باذن رب زنده می کنم و می میرانم. معجزهٔ عیسی بن مریم بوده.
من هم زنده میکنم.
بشما خبر می دهم از آنچه روزی شما بوده و آنچه خوردید.
می گویم چه چیزی در پستوخانه های خود پنهان کردید.
فرزندان من هم می دانندو عمل میکنند اگر اراده کنند . همه فرزندانم اینگونه هستند.
+ اَنا عالِمٌ بِصِغارِ قلُوبُکم
اگر هر امامی بخواهد اسرار قلوب شما را بگوید ، می تواند ضمائر قلب شما را بیان کند.
اِنّا کلُّنا واحد هر صفتی برای علی ثابت شد برای بقیه فرزندانم هم همان است.
اولُنا محمد آخرُنا محمد اَوسطُنا محمد و کلُّنا محمد،
خاندان ما صفات نورانیت پیامبر را داریم ، همه در باطن یکی هستیم ، کسی بین ما و بین پیامبر فاصله نگذارد.
+ و نَحنُ اِذا شِئنا شاءَ الله
ما اهل بیت اگر به چیزی اراده کنیم خدا بر همان اراده می کند.
و اِذا کَرِهنا کَرِهَ الله
اگر ما بر چیزی کراهت داشته و نپسندیم خدا هم نمی پسندد.
💮 وای بر کسی که صفات ما را نپذیرد، خصوصیتی که خدا بما عطا کرده اعتقاد نداشته باشد، مطالبی که خدا بما داده نپذیرد.
او قدرت ، و ارادهٔ خدا را نپذیرفته و مشرک است.
ما تمام مشیت الهی ، تمام مظهر قدرت ،و تمام علم خدا هستیم.
+ سلمان و جندب ،همهٔ اینها که گفتم فهمیدید ما همه کارهٔ عالم هستیم ، عالَم به سر انگشت علی می گردد.
گفتند : بله فهمیدیم .
+ فرمود: همهٔ این اوصاف در مقابل صفتی که ما داریم، اکبر ، اعظم ، اجل ، واعلیٰ. از آنهاست، که آنها هیچ است.
💮سلمان و اباذر حیران ماندند آن دیگر چه صفتی است. که اجل از اینهاست.عالم که بدست علی میگردد.
آن چه فضیلتی ست.
+ قَد اَعطانا عَزّ وجَلّ اَعطَانا عّلمنا اِسمِ اَعظم
خدا به ما اسم اعظم را عطا کرده. به سبب آن اسم میتوانیم آسمان و زمین را بشکافیم .
به سبب آن اسم به آسمان عروج کنیم.
به شرق و غرب عالم سر بزنیم.
با آن اسم می توانیم به عرش برویم.
همانگونه که پیامبر به مقام قرب و مقام ادنیٰ رسید ، ما هم می توانیم به آنجا برویم.
💮ما به اسم اعظم رسیدیم. درختان و ماه و خورشید، ستارگان، چهار پایان ، همه در مقابل امر ما مطیعند ، فرمان میبرند.
پیامبر به درخت اشاره کرد حرکت کرد.
به خورشید اشاره کرد برگشت.
به ماه اشاره کرد شق القمر شد.
این مقام ماست.
آن اسم اعظم که خدا بما داده بالاتر از همهٔ اینهاست.
+ اسم اعظم فقط مختص بما و به دیگران تعلق ندارد، دیگران در این مسیر راه نداشته ، دستی بر آتش ندارند.
مختص محمد و آل محمد است.
+ سلمان، بالاترین مقام ما خاندان، اسم اعظم است که می توانیم عالم را دگرگون کنیم.
اما اعظم و اجل بودن اینجاست که،
با وجود اینکه اسم اعظم در دست ماست ،اما مانند شما غذا میخوریم، در بازار راه می رویم، در کوچه قدم می زنیم،
ما اهل آسمانیم، همه کارهٔ عالم ، خدا ما را مأمور کرده چنین باشیم و اینگونه عمل کنیم، ما مطیعیم.
💮این علی که با یک اشاره میتواند سفرهٔ معاویه را جمع کند، لشکر جن و انس ،اسمان در اختیار اوست، به مردم کوفه رو می اندازد که بیایید و علی را تنها نگذارید.
+ خدا ما را امر کرده وظیفهٔ ما اینگونه است ، نه اینکه علی نتواند،
نه اینکه علی قدرت نداشت،
نه اینکه حسین بن علی نمی تواند،
عالم در اختیار آنان است .
اما مامور بود، آنچه خدا امر کرده فقط همان باشد.
💮قدرت هست اما قدرتی که غیر ارادهٔ خدا باشد ، ما آن قدرت را نمی خواهیم.
بزرگترین فضیلتی که خدا بما داده اسم اعظم ،
و بالاتر از اسم اعظم خدا اینست که ما اسم اعظم را در مسیر خدا بکار می گیریم.
اسم اعظم داشتن یک بحث است،
مطابق میل خدا رفتار کردن بحث دیگر و بحث مهم تری است.
+ ما همان بندگان گرامی خدا هستیم.
اَلذِّی لا یَسبقونَهُ بِالقَولِ و بِاَمرِهِ یَعمَلون
آیه در مورد ملائک است ، وآن ملائک ما هستیم.
ما به امر خدا پیشی نمی گیریم .
فقط امر خدا را اطاعت می کنیم.
💮سزاوار است عذاب خدا بر کافرین ، جاحدین ، که فضایل ما را انکار ، و احسانی که خدا بما عطا کرده منکر میشوند.
+ سلمان و یاجندب،
هذا معرفتی بالنورانیّه،
بدانید که علی همه کاره ی عالم ولی مانند همه مردم کار می کند.
خزائن آسمان و زمین دست علی است ولی باید از یهودی قرض بگیرد.
علی باید افطار خود را به یتیم و اسیر ببخشد و گرسنه بماند.
💮اگر فهمیدید ، اعتقاد داشتید ، که همه کاره ی عالم دست از پا خطا نمی کند. فقط اوامر الهی را مطیع است ،
این میشود معرفت به نورانیت.
+ سلمان، شیعیان ما نابینا و کم سو نمیشوند.
اگر علی را به این مقام نشناسد او نابینا است.
اکثر شیعیان ما چشم آنان کم سو است.
تا علی را به نورانیت نشناسد شیعه هست اما بصیرت نیست.
💮بصیرت شیعه به آنست علی شناس شود.
کامل شدن به سن شصت سالگی نیست.
چه بسا عده ای مردند که کودک مردند.
کسی علی نشناسد کودک است.
برای بلوغ ، تکامل ، بینایی ، علی را بشناسید،
اگر کسی ما را بمقامات عالیه شناخت او بصیر است.
[ مَعرفَتِی بِالنُّورانیّه مَعرِفهُ الله عَزّ وجَلَ
کسی علی را شناخت خدا را شناخته
و معرفهُ الله عزّ و جلّ معرفتی بالنّورانیّه
هرکه خدا را شناخت علی را می شناسد]
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۲/۲۹ . ۹ذیقعده
💢 حکمت ۱۵۶ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): عَلَیْکُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ
بر شما باد به اطاعت از کسی که معذور نیستید به نشناختنش.
مطیع بودن و پیروی کردن نسبت به کسانیکه هیچ عذری از شما پذیرفته نیست در مورد نشناختن آنها و جهالت شما. پس بر شما باد که بشناسید.
⛔️باید خدا و رسول را بشناسید ، با دست خالی از دنیا رفتن ، در قیامت عذر ادعای نشناختن پذیرفته نیست.
ابزار فهم و شناسایی به اندازه کافی و وافی در اختیار همگان قرارداده شده باید همه بدانند.
📕در ارشاد شیخ مفید روایتی با همین مضمون از امام صادق آمده که مقصود کلام حضرت را واضح تر میکند:
أَحْسِنُوا اَلنَّظَرَ فِیمَا لاَ یَسَعُکُمْ جَهْلُهُ
تا میتوانید دقت کنید در خصوص امرى که نباید از آن جاهل باشید.
وَ انْصَحُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ جَاهِدُوهَا فِی طَلَبِ مَعْرِفَةِ مَا لاَ عُذْرَ لَکُمْ فِی جَهْلِهِ
و مواظب خود باشید و خود را وادار کنید به کاری که اگر در طلب فهم آن جهاد نکنید معذور نخواهید بود.
فَإِنَّ لِدِینِ اَللَّهِ أَرْکَاناً لاَ یَنْفَعُ مَنْ جَهِلَهَا شِدَّةُ اِجْتِهَادِهِ فِی طَلَبِ ظَاهِرِ عِبَادَتِهِ
زیرا دین خدا ارکانى دارد که اگر کسى به ظاهر آن پرداخته و به ارکان آن توجهى نکرده و جاهلانه از ظاهر دین استفاده کند به حال او نتیجه نخواهد داشت.
وَ لاَ یَضُرُّ مَنْ عَرَفَهَا
ولی با علم به آن ارکان، اعمال ضرر ندارند و سود میرساند.
فَدَانَ بِهَا حُسْنُ اِقْتِصَادِهِ وَ لاَ سَبِیلَ لِأَحَدٍ إِلَى ذَلِکَ إِلاَّ بِعَوْنٍ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
اینک براى بدست آوردن آنها از میانه روى استفاده کرده و از خدا کمک بخواه که جز به کمک او وسیله دیگرى براى وصول باین هدف میسر نخواهد بود.
⭕️برای «کسی که هیچ عذری در نشناختنش نداریم» سه مصداق مهم را میتوان نام برد:
《یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ، نساء - 》
◀️ الف. خداوند متعال:
بر مبنای فطرت الهی، انسان ذاتا خدا شناس، خداپرست و خداجو است و در درون خودش وجود خدا را می یابد و باید از او تبعیت کند. لذا هیچ عذری در نشناختن خدا از ما پذیرفته نیست.
همچنین بر مبنای قاعده عقلی وجوب شکر منعم، بر انسان واجب است منعم خود را بشناسد و عملا شاکر نعمت های او باشد و هیچ عذری در نشناختن او ندارد. (شکر نعمت متوقف بر شناخت اوست)
◀️ ب. انبیاء الهی:
_ بر مبنای قاعده لطف «ما یقرب العبد الی الطاعه و یبعده عن المعصیه» خداوند انبیائی را برای هدایت انسان و نشان دادن راه درست و غلط برای انسان فرستاده است.
هیچ کسی نمیتواند بگوید من نشناختم و پیروی نکردم. باید میشناخت و پیروی میکرد.
◀️ج. ائمه هدی:
تا وقتی انبیاء در بین ما بودند، وحی تشریعی می آوردند تا احکام دینی کامل شود. وقتی دین در غدیر خم به کامل شد باید راهنمایانی باشند که مدام مردم را به دین دعوت کنند، از انحرافات و بدعت ها جلوگیری کنند و بتوانند احکام دین را در زمین عملیاتی کنند.
⛔️ شناخت انبیاء و ائمه راه های مختلفی دارد از جمله تصریح انبیاء پیشین و معجزه؛ با وجود این دو دلیل مستحکم هیچ کسی نمی تواند بگوید من نبی و امام را نشناختم چون نشناختن آنها مساوی است با نرسیدن به هدف خلقت و کمال است.
❌حجت بر ما تمام شده و عذر پذیرفته نیست. امام صادق در تفسیر آیه شریفه
فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ
بگو دلیل رسا و قاطع براى خداست دلیلى که براى هیچ کس بهانه اى باقى نمى گذارد. فرمود:
" إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ لِلْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَکُنْتَ عَالِماً "
خداوند متعال روز قیامت به بنده اش مى گوید: آیا مى دانستى؟
فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَفَلاَ عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ
اگر بگوید: آرى مى فرماید: چرا به آنچه مى دانستى عمل نکردى؟
وَإِنْ قَالَ کُنْتُ جَاهِلاً قَالَ لَهُ أَ فَلاَ تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ
و اگر بگوید نمى دانستم به او مى گوید: چرا یاد نگرفتى که عمل کنى.
فیَخْصِمُهُ وَذَلِکَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ
و به این ترتیب با او مخاصمه مى کند و این است معناى حجت بالغه.
⭕️ معرفت واجب است و هم اطاعت واجب است.اطاعت فرع بر معرفت است.
ممکن نیست از کسی اطاعت شود مگر اینکه او شناخته شود.
وجوب معرفت خدا دلیل از وجوب شکر منعم است.هر کس به منعم خود یک ارادتی دارد.قدردانِ خوبی و داده های اوست.
تمام نعمتهایی را که خدا مهیا کرده، عقل به این قائل است که باید شاکر آن منعم بود.
این موضوع نعمت و عقل را یک کافر هم می داند که در برابر یک نعمت دنیایی از دوست خود تشکر و ارادت دارد و در مقابل او خم و راست و تواضع می کند.
اما در برابر خدا مخالفت و گردنکشی میکند.چون نمی شناسند.و آن معرفت را ندارند.
🔻نکته ۱:
مورد بسیارى است که انسان بر اثر عدم شناخت، در برابر آن معذور است.
مثلاً در موضوعات فقهی:
من اگر ندانم فلان غذا یا لباسى را که از بازار مسلمانان مى خرم دزدى و حرام است; غذا را بخورم و با لباس نماز بخوانم اگر فرضاً در قیامت از من سؤال کنند چرا چنین کردى مى گویم: نمى دانستم و هرگز به من نمى گویند چرا نرفتى و تحقیق و تفحص کنى و در اینجا جهل من عذر است.
اگر کسی نداند فلان ظرفی آنجا گذاشته اند شراب است و به نیت آب آن را بخورد مرتکب حرامی نشده و...
ولى در احکام شرع و معارف و عقائد دینى، جهل عذر نیست.
💮 رسولخدا صلی الله علیه وآله :
رُفِعَ عَنْ أُمَّتِی تِسْعَةٌ
از امّت من نه چیز برداشته شده است:
اَلْخَطَأُ وَ اَلنِّسْیَانُ
+ خطا، فراموشى،
وَ مَا أُکْرِهُوا عَلَیْهِ
+ آنچه به آن مجبور شوند،
وَ مَا لاَ یَعْلَمُونَ
+ آنچه نمىدانند،
وَ مَا لاَ یُطِیقُونَ
+ آنچه توانایى آن را ندارند.
وَ مَا اُضْطُرُّوا إِلَیْهِ
+ و آنچه از روى ناچارى انجام مىدهند
وَ اَلْحَسَدُ وَ اَلطِّیَرَةُ
+ حسد، فال بد
وَ اَلتَّفَکُّرُ فِی اَلْوَسْوَسَةِ فِی اَلْخَلْقِ مَا لَمْ یَنْطِقْ بِشَفَةٍ .
+ اندیشیدن در وسوسه در آفرینش تا وقتى که به زبان نیاورند.
(در این موارد نهگانه تکلیفى بر آنان نیست و معذب نخواهند شد.)
در مصادیق و موضوعات اگر انسان نداند و کاری انجام دهد عذر دارد ولی در اعتقادات ندانستن عذر نیست.
🔻نکته ۲:
توضیح مهم ابن ابی الحدید در مورد این حکمت؛:
"عَلَیْکُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ" یعنی نفسه علیه السلام
(منظور امیر المؤمنین علیه السلام از این سخن خود اوست و این موضوع در هر دو مذهب اهل سنت و شیعه حق و درست است.)
أما نحن فعندنا أنه إمام واجب الطاعة بالاختبار فلا یعذر أحد من المکلفین فی الجهل بوجوب طاعته
به عقیده ما امیر المؤمنین علیه السّلام امامی است که او را برگزیده اند و فرمانبرداری از او واجب است و عذر هیچ یک از مکلفان در نشناختن وجوب فرمانبرداری از او پذیرفته نیست.
و أما علی مذهب الشیعة فلأنه إمام واجب الطاعة بالنص فلا یعذر أحد من المکلفین فی جهالة إمامته
در مذهب شیعه آن حضرت بر طبق نص، امامی است که اطاعت از او واجب است و هیچ کسی از مکلفان در نشناختن امامت او معذور نیست.
و عندهم أن معرفة إمامته تجری مجری معرفة محمد ص و مجری معرفة البارئ سبحانه و یقولون لا تصح لأحد صلاة و لا صوم و لا عبادة إلا بمعرفة الله و النبی و الإمام
به عقیده شیعیان شناخت امام همچون شناخت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و شناخت خداوند متعال است و آنان میگویند نماز و روزه و دیگر عبادات جز با شناخت خدا و پیامبر و امام پذیرفته نمی شود و صحیح نخواهد بود.
و علی التحقیق فلا فرق بیننا و بینهم فی هذا المعنی لأن من جهل إمامة علی ع و أنکر صحتها و لزومها فهو عند أصحابنا مخلد فی النار
بدون شک و به طور مسلم در این مساله فرقی میان ما و ایشان نیست زیرا به اعتقاد ما هم هر کسی امامت علی علیه السّلام را نشناسد یا منکر لزوم و صحت آن شود، جاودانه در آتش خواهد بود و هیچ نماز و روزه او را سود بخش نیست. زیرا شناخت این موضوع از اصول کلی و از ارکان دین است.
و لکنا لا نسمی منکر إمامته کافرا بل نسمیه فاسقا و خارجیا و مارقا و نحو ذلک و الشیعة تسمیه کافرا فهذا هو الفرق بیننا و بینهم و هو فی اللفظ لا فی المعنی
البته ما کسی را که منکر امامت علی علیه السّلام باشد، کافر نمی گوییم بلکه به او فاسق و خارجی و مارق و امثال این کلمات را میگوییم ولی شیعیان چنان شخصی را کافر میدانند و این فرق میان ما و ایشان است که این هم فرق لفظی است نه معنوی.
❌ پس معلوم است وهابیت که سر ناسازگاری با اهل بیت دارد، به تصریح ابن ابی الحدید سنی نیستند.
🔻نکته ۳:
نکاتی در مورد معرفت به ائمه:
هر جایی جز در خانه اهل بیت برویم خسارت و زیان محض است.
📕در الاحتجاج طبرسی روایت نسبتا مفصلی از امیرالمومنین داریم که ضمن بیان حکمت ۱۵۶، مصداق آن را نیز ذکر میکنند:
أَیُّهَا اَلنَّاسُ عَلَیْکُمْ بِالطَّاعَةِ وَ اَلْمَعْرِفَةِ بِمَنْ لاَ تَعْتَذِرُونَ بِجَهَالَتِهِ
اى مردم، بر شما باد به طاعت و شناخت کسى که به شناختش معذور نیستید. فَإِنَّ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعُ مَا فُضِّلَتْ بِهِ اَلنَّبِیُّونَ إِلَى خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ فِی عِتْرَةِ نَبِیِّکُمْ مُحَمَّدٍ ص
زیرا آن علمى که آدم با آن به زمین آمد، و همه علمی که در نزد انبیاء بود تا حضرت رسول، همگى نزد عترت پیغمبرتان محمّد صلّى اللّٰه علیه و آله است).
فَأَنَّى یُتَاهُ بِکُمْ بَلْ أَیْنَ تَذْهَبُونَ
پس در کجا سرگردان شده و بکجا مىروید؟
یَا مَنْ نُسِخَ مِنْ أَصْلاَبِ أَصْحَابِ اَلسَّفِینَةِ هَذِهِ مَثَلُهَا فِیکُمْ فَارْکَبُوهَا فَکَمَا نَجَا فِی هَاتِیکَ مَنْ نَجَا فَکَذَلِکَ یَنْجُو فِی هَذِهِ مَنْ دَخَلَهَا
اى باقی ماندگان از صلب أصحاب کشتی نوح! مثل عترت در میانتان همچون کشتى نوح است، پس بر آن سوار شوید، و همچون نجات یافتگان در آن کشتى؛ هر که بر آن وارد شود نجات یابد.
أَنَا رَهِینٌ بِذَلِکَ قَسَماً حَقّاً وَ مٰا أَنَا مِنَ اَلْمُتَکَلِّفِینَ
قسم میخورم که من در گرو حرفهایم هستم و من حرف ناراوا نمیزنم.
وَ اَلْوَیْلُ لِمَنْ تَخَلَّفَ ثُمَّ اَلْوَیْلُ لِمَنْ تَخَلَّفَ و واى بر آنکه روى برتابد، سپس واى بر آن کس که روى برتابد.
أَ مَا بَلَغَکُمْ مَا قَالَ فِیکُمْ نَبِیُّکُمْ حَیْثُ یَقُولُ فِی حَجَّةِ اَلْوَدَاعِ إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ
آیا این حدیث پیغمبرتان در حجّ وداع به شما نرسیده که فرمود:«در میان شما دو چیز سنگین و گران بها مىگذارم، اگر بدان چنگ زنید هرگز پس از من گمراه نشوید: قرآن و عترت أهل بیتم،
وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا
و این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآیند، پس بنگرید چگونه در بارۀ آن دو رفتار می کنید.
أَلاَ هٰذٰا عَذْبٌ فُرٰاتٌ فَاشْرَبُوا مِنْهُ وَ هٰذٰا مِلْحٌ أُجٰاجٌ فَاجْتَنِبُوا.
بدانید که اهل بیت آب خوشگوار و شیرین است پس بیاشامید، و دیگران آب شور و تلخ هستند و از آن بپرهیزید.
⏪شناخت شخص و شخصیت امام: امام هادی علیه السلام فرمود:
مَنْ شَکَّ فِی أَرْبَعَةٍ فَقَدْ کَفَرَ بِجَمِیعِ مَا أَنْزَلَ اَللَّهُ أَحَدُهَا: مَعْرِفَةُ اَلْإِمَامِ فِی کُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بِشَخْصِهِ وَ نَعْتِهِ
کسى که در چهار چیز شک کند به جمیع کتابهاى خداى تعالى کافر شده است.
أَحَدُهَا: مَعْرِفَةُ اَلْإِمَامِ فِی کُلِّ زَمَانٍ وَ أَوَانٍ بِشَخْصِهِ وَ نَعْتِهِ
یکى از آنها معرفت امام است که در هر عصر و زمانى بایستى او را به شخص و صفاتش بشناسد.
📕 شیخ صدوق در کتاب معانی الاخبار در تفسیر "اهدنا الصراط المستقیم"
1⃣ روایات عجیبی نقل میفرماید:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصِّرَاطِ
از امام صادق ع در مورد صراط سوال کردم
فَقَالَ هُوَ الطَّرِیقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
آن، راه شناخت خداوند عزّ و جلّ است،
وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِی الدُّنْیَا وَ صِرَاطٌ فِی الْآخِرَةِ
و دو صراط وجود دارد : صراطى در دنیاست و صراطى در آخرت .
وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِی فِی الدُّنْیَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ
صراط دنیا همان امامى است که اطاعتش واجب است .
مَنْ عَرَفَهُ فِی الدُّنْیَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِی هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِی الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ فِی الدُّنْیَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِی الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِی نَارِ جَهَنَّمَ.
هرکه در دنیا او را بشناسد و از راهنماییهایش پیروى کند از صراط آخرت که پلى است بر روى دوزخ ، بگذرد .
2⃣ روایت دوم ازامام صادق سلام الله علیها فرمود:
الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ .
صراط مستقیم همان امیرالمومنین است.
3⃣ روایت سوم، امام صادق علیه السلام می فرماید:
قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ قَالَ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع
قول خدای متعال از جمله "ما را به راه راست هدایت کن" همان امیرالمومنین است.
💮خیر کثیر معرفت امیرالمومنین است. در تفسیر این آیه:
《یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا؛ بقره 》
دانش و حکمت را به هرکس بخواهد و شایسته باشد مىدهد؛ و به هرکس دانش دادهشود، خیر فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، این حقایق را درک نمىکنند، و متذکّر نمىگردند.
امام صادق ع در این مورد فرمود:
الخَیْرُ الکَثِیرُ مَعْرِفَهْ أَمِیرِالمُؤْمِنِینَ وَ الأَئِمَّهْ علیهم السلام
خیر کثیری که خدای متعال در قران فرمود، معرفت امیرالمومنین و ائمه اطهار خیر کثیر است.
معرفت لازم است ولی حقیقت جایگاه عظیم امامت درک شدنی نیست
💮امام هشتم در مقام انتقاد از کسانی که به خیال خام خودشان میتوانند امام انتخاب کنند و خلیفه الله بسازند فرمود: فَمَنْ ذَا اَلَّذِی یَبْلُغُ مَعْرِفَةَ اَلْإِمَامِ أَوْ یُمْکِنُهُ اِخْتِیَارُهُ
کیست که بتواند امام را بشناسد یا انتخابش براى او ممکن باشد؟
هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ ضَلَّتِ اَلْعُقُولُ
هیهات هیهات خردها دربارهاش گمراهند
وَ تَاهَتِ اَلْحُلُومُ وَ حَارَتِ اَلْأَلْبَابُ
خویشتندارها به بیراهه رفته و عقلها سرگردانند.
وَ خَسَأَتِ اَلْعُیُونُ وَ تَصَاغَرَتِ اَلْعُظَمَاءُ
و دیدگان بىنور و بزرگان دراین جایگاه کوچکند.
وَ تَحَیَّرَتِ اَلْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ اَلْحُلَمَاءُ
و حکیمان در حیرت و خردمندان کوتهنظرند
وَ حَصِرَتِ اَلْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ اَلْأَلِبَّاءُ
و هوشمندان گیج و نادان
وَ کَلَّتِ اَلشُّعَرَاءُ
و شعراء لال و گنگ اند
وَ عَجَزَتِ اَلْأُدَبَاءُ وَ عَیِیَتِ اَلْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ
و ادباء درمانده و سخندانان بىزبان،
أَوْ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ اَلتَّقْصِیرِ
حال که همگان شرح یک مقامش را نتوانند و وصف یکى از فضائلش را ندانند،همه به ناتوانى خود گواهند
وَ کَیْفَ یُوصَفُ بِکُلِّهِ أَوْ یُنْعَتُ بِکُنْهِهِ أَوْ یُفْهَمُ شَیْءٌ مِنْ أَمْرِهِ
همه به ناتوانى خود گواهند چگونه مىتوان تمام اوصاف و حقیقت امام را بیان کنند
أَوْ یُوجَدُ مَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ وَ یُغْنِی غِنَاهُ
یا کسی را مانند او پیدا کنند که جای او را پر کند؟
💮 امام صادق سلام الله علیه فرمود:
لاَ یَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ اَلْأَعْمَالَ اَلصَّالِحَةَ اَلَّتِی یَعْمَلُونَهَا إِذَا تَوَلَّوُا اَلْإِمَامَ اَلْجَائِرَ، اَلَّذِی لَیْسَ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى»
خدا اعمال نیک را از بندگانی که پیرو امام ستمکار که از سوى خداوند نیست ، نمىپذیرد.
فَقَالَ لَهُ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ : أَ لَیْسَ اَللَّهُ تَعَالَى قَالَ: مَنْ جٰاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهٰا
عبد اللّه بن ابو یعفور گفت:مگر خداوند والا نفرموده است:«هرکس عمل نیکى بکند پاداشى بهتر از آن یابد.
وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ
و ایشان از هراس آن روز در امان هستند.
فَکَیْفَ لاَ یَنْفَعُ اَلْعَمَلُ اَلصَّالِحُ مَنْ تَوَلَّى أَئِمَّةَ اَلْجَوْرِ؟
پس چگونه عمل نیک از کسانى که از ائمّه ستمکار پیروى مىکنند،پذیرفته نیست؟
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): «وَ هَلْ تَدْرِی مَا اَلْحَسَنَةُ اَلَّتِی عَنَاهَا اَللَّهُ تَعَالَى فِی هَذِهِ اَلْآیَةِ؟
آیا مىدانى مقصود خداوند از نیکى که در این آیه فرموده، چیست؟
هِیَ مَعْرِفَةُ اَلْإِمَامِ، وَ طَاعَتُهُ
آن ، شناخت امام و فرمانبرى از اوست.
⛔️معرفت به امام یعنی بدانی که امام صاحب معجزه است.
قُلْتُ لِلصَّادِقِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) : بِأَیِّ شَیْءٍ یَعْرِفُ اَلْعَبْدُ إِمَامَهُ؟
از امام پرسیدم : عبد به چه چیزی امام خود را می شناسد!!
قَالَ: أَنْ یَفْعَلَ کَذَا.
فرمود : اینکه چنین کند.
وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى حَائِطٍ، فَإِذَا اَلْحَائِطُ ذَهَبَ،... ، ثُمَّ قَالَ: بِهَذَا یَعْرِفُ اَلْإِمَامَ .
💮معرفت امام، شناخت امام به جایگاه نورانیت است.
إِنَّهُ لاَ یَسْتَکْمِلُ أَحَدٌ اَلْإِیمَانَ حَتَّى یَعْرِفَنِی کُنْهَ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ
معرفتی بالنورانیته این معرفت چطور بدست می اید؟
کسی که خدا قلب او را امتحان کرده باشد،
کسی که به فضایل علی ایمان داشته،
تمام وجود تصدیق کند او مومن است.
فَإِذَا عَرَفَنِی بِهَذِهِ اَلْمَعْرِفَةِ فَقَدِ اِمْتَحَنَ اَللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ وَ شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ
خدا قلب اورا برای ایمان امتحان کرده و سینه او را برای اسلام وسعت داده .
وَ صَارَ عَارِفاً مُسْتَبْصِراً
اگر کسی ما را بمقامات عالیه شناخت او بصیر است.او عارف بصیر گردیده.
وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ ذَلِکَ فَهُوَ شَاکٌّ وَ مُرْتَابٌ
وکسی که از این معرفت کوتاهی کند او شک کننده است.
یَا سَلْمَانُ وَ یَا جُنْدَبُ قَالاَ لَبَّیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ
ای سلمان و ای اباذر
گفتند: لبیک یا امیرالمومنین.
قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ مَعْرِفَةُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
فرمود: معرفت بالنورانیه ،کسی که علی را شناخت خدا را شناخته
وَ مَعْرِفَةُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ
و معرفت خدای عزّ و جلّ معرفتی بالنّورانیّه
هرکه خدا را شناخت علی را می شناسد
🔻نکته پایانی:
معرفت به امام معرفت به معارف امام است. عیون اخبار الرضا:
رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا
«خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!»
فَقُلْتُ لَهُ وَ کَیْفَ یُحْیِی أَمْرَکُمْ
گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟
قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ
فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد،
فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا
که اگر مردمْ زیبایی های گفتار ما را می دانستند، از ما پیروی می کردند»
⭕️ اگر معارف اهل بیت را یاد بگیریم و به دیگران بیاموزیم دیگران هم عاشق و دلداده اهل بیت میشوند.
اللهم اجعلنا من المتسکین بولایه امیرالمومنین