: بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۳/۱/۱۸ . ۲۶رمضان
💢 حکمت ۱۲۹ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): امام علی علیه السلام، میفرمایند:
💠عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ، یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِکَ بزرگی خدا در چشم تو، مخلوقات را در نگاهت کوچک میکند.
✅امیرالمومنین به بزرگ دیدن خدا و کوچک دانستن دیگر مخلوقات به عنوان یک اصل اساسی مینگرند که در جاهای دیگر نهج البلاغه به آن اشاره شده، انسان در اعتقادات ،در باورها ،در عملکرد خود باید به این نقطه برسد که خدا بزرگ است ، بزرگتر از هر چیزی است و بزرگتر از توصیف است و دیگران جایگاهی در مقابل خدا نداراند:
🔺حضرت در خطبه متقین فرمود: عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ متقین کسانی هستند که خداوند در چشم او بزرگ است و غیر خدا در چشمش کوچک شمرده میشود. فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ بهشت براى آنان چنان است که گویى آن را دیده و در نعمت هاى آن به سر مى برند، وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ و جهنّم را چنان باور دارند که گویى آن را دیده و در عذابش گرفتارند.
⏪اثر اینکه انسان خدا را بزرگ ببیند و غیر خدا را کوچک این است که انسان از گناه دوری میکند و به جایگاهی میرسد که چشمش باز شده و حقایق عالم را به چشم خواهد دید.
🔺همچنین در حکمت ۲۸۹ فرمود: کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ من در گذشته یک برادر خدایی داشتم وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ آنچه که این شخص را در نگاه من علی بزرگ میکرد،کوچک بودن دنیا در نگاه این شخص بود.
✅نوع نگاه انسان به موجودات، رابطه او را با دیگر امور مشخص میکند. کسی که خدا را با آن صفات و اسماء حسنی بشناسد، عظمت و کبریایی و قدرت و شوکت خدا را بداند، بقیه قدرتها را ریز میبیند و آنها را به حساب نمی آورد. ثمره عملی ما بسته به نوع نگاه ماست.
❇️کسی که خدا را بزرگ بداند و بزرگ بشناسد، و باطنا به این فهم برسد:
⏪نه خودش را بزرگ میداند، که دچار کبر و غرور شود،
⏪نه دشمن را بزرگ میداند،که دچار ترس و هراس و بزدلی شود.
⏪نه مشکلات و بیماری ها را بزرگ میداند،که دچار یأس و از دست دادن روحیه شود،
⏪نه پست و مسئولیت را بزرگ میداند،که دچار ظلم به زیر دست شود.
اگر خدا را بزرگ دیدیم غیر از او هر چه باشد و هر که باشد کوچک خواهد شد و ارتباطات انسان عاقلانه و حکیمانه خواهد شد. .
🔺مرحوم مجلسی در بحارالانوار این چنین روایت کرده اند: وقتی ذوالقرنین ساخت سد را به پایان رسانید حرکت کرد. إِذْ مَرَّ عَلَى شَخْصٍ یُصَلِّی و با لشکریانش به پیر مردی برخوردند که نماز می خواند. فَوَقَفَ عَلَیْهِ حَتَّى انْصَرَفَ مِنْ صَلَاتِهِ ذوالقرنین لشکریانش را در کنار آن پیر مرد نگه داشت تا این که نمازش را (بدون دلهره و وحشت از لشکر ذوالقرنین)به پایان رساند. فَقَالَ لَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ کَیْفَ لَمْ یَرُعْکَ مَا حَضَرَکَ مِنَ الْجُنُودِ ذوالقرنین به او گفت: چگونه لشکریانم که در پیش تو حضور یافته اند تو را به هراس وا نمی دارند؟ قَالَ کُنْتُ أُنَاجِی مَنْ هُوَ أَکْثَرُ جُنُوداً مِنْکَ وَ أَعَزُّ سُلْطَاناً وَ أَشَدُّ قُوَّةً وَ لَوْ صَرَفْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ لَمْ أُدْرِکْ حَاجَتِی قِبَلَهُ او پاسخ داد: با کسی در حال راز و نیاز بودم که لشکریان بیشتری دارد و سلطه و نیرویش بیشتر از تو است و اگر من به تو رو می کردم خواسته ام را از او نمی گرفتم. فَقَالَ لَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ هَلْ لَکَ أَنْ تَنْطَلِقَ مَعِی فَأُوَاسِیَکَ بِنَفْسِی وَ أَسْتَعِینَ بِکَ عَلَى بَعْضِ أُمُورِی ذوالقرنین به او گفت: آیا مایلی تا با من همراه شوی و من خود از تو حمایت کنم و از تو در برخی کارهایم کمک جویم؟ قَالَ نَعَمْ إِنْ ضَمِنْتَ لِی أَرْبَعَ خِصَالٍ او گفت: اگر چهار خصلت را برایم تضمین کنی با تو خواهم آمد. آن چهار خصلت عبارتند از: نَعِیماً لَا یَزُولُ نعمت بی پایان، وَ صِحَّةً لَا سُقْمَ فِیهَا سلامتی ای که مرضی در آن واقع نشود، وَ شَبَاباً لَا هَرَمَ مَعَهُ جوانی ای که در آن پیری نباشد وَ حَیَاةً لَا مَوْتَ مَعَهَا و حیاتی که مرگ نداشته باشد. فَقَالَ لَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ وَ أَیُّ مَخْلُوقٍ یَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ ذوالقرنین به او گفت: کدام مخلوق قادر بر این خصلت ها است؟ قَالَ فَإِنِّی مَعَ مَنْ یَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ وَ یَمْلِکُهَا وَ إِیَّاک آن پیر مرد گفت: بنابراین من با کسی هستم که بر این خصلت ها تواناست و مالک آنها و تو است.
⏪اگر ما واقعا خدا را عظیم میدانیم و در رکوع نمازمان ذکر« سبحان ربی العظیم و بحمده» به جا می اوریم و به این اصل معتقدیم که «اللَّهِ أَکْبَرُ مِنْ أن یوصف/پروردگار بزرگتر از آنست که وصف گردد.» در عمل همچون این پیرمرد خواهیم بود.
🔺قطب راوندی در الخرائج و الجرائح معجزه ای از امام سجاد علیهالسلام نقل میکند که متناسب با بحث امروز ماست: کَانَ عَبْدُ الْمَلِکِ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ عبد الملک مشغول طواف کعبه بود؛ وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَطُوفُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَلْتَفِتُ إِلَیْهِ حضرت علی بن الحسین نیز جلوتر از او طواف می کرد و توجهی به عبد الملک نداشت(از این جهت که عبدالملک شخص خونخواری بود مردم با دیدنش میترسیدند برای او کوچه ای باز میکردند تا حرکت کند) عبد الملک او را به صورت نمی شناخت. پرسید: این کیست که جلوی ما مشغول طواف است و توجهی به ما ندارد؟ گفتند: علی بن الحسین است. عبد الملک کناری نشست و گفت علی بن الحسین را بیاورید فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ إِنِّی لَسْتُ قَاتِلَ أَبِیکَ فَمَا یَمْنَعُکَ مِنَ الْمَصِیرِ إِلَیَّ آن جناب را پیش عبد الملک آوردند. گفت: یا علی بن الحسین! من قاتل پدرت نیستم که پیش ما نمی آیی. فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِنَّ قَاتِلَ أَبِی أَفْسَدَ بِمَا فَعَلَهُ دُنْیَاهُ عَلَیْهِ وَ أَفْسَدَ أَبِی عَلَیْهِ بِذَلِکَ آخِرَتَهُ فَإِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَکُونَ کَهُوَ فَکُنْ فرمود قاتل پدرم دنیای او را از بین برد ولی پدرم آخرت او را نابود کرد؛ اگر مایلی تو هم چنین باشی مانعی ندارد. عبد الملک گفت هرگز! ولی علاقه دارم پیش ما بیایی تا از دنیای ما استفاده کنی. فَجَلَسَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ وَ بَسَطَ رِدَاهُ وَ قَالَ اللَّهُمَّ أَرِهِ حُرْمَةَ أَوْلِیَائِکَ عِنْدَکَ زین العابدین روی زمین نشست و ردای خود را پهن کرد و گفت: خدایا به این مرد مقام اولیاء خود را نشان ده. فَإِذَا إِزَارُهُ مَمْلُوَّةٌ دُرَراً یَکَادُ شُعَاعُهَا یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ عبد الملک چشم گشوده و دید، تمام پارچه مقابل امام پر از درّ است به طوری که چشم را خیره می کند! فَقَالَ لَهُ مَنْ یَکُونُ هَذَا حُرْمَتَهُ عِنْدَ رَبِّهِ یَحْتَاجُ إِلَى دُنْیَاکَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ خُذْهَا فَلَا حَاجَةَ لِی فِیهَا امام فرمود: کسی که چنین مقامی داشته باشد هرگز به دنیای شما احتیاجی دارد؟ سپس عرض کرد: خدایا! این جواهرات را بردار که من احتیاجی به آنها ندارم. .
🔺همچنین حضرت در خطبه ۶۵ میفرمایند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا ستایش مخصوص خداوندى است، که هیچ وصفى از او بر وصف دیگر پیشى نگرفته تا بتوان گفت، فَیَکُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ یَکُونَ آخِراً وَ یَکُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ یَکُونَ بَاطِناً پیش از آنکه آخر باشد، اوّل بوده است و قبل از آنکه باطن باشد، ظاهر بوده است _او هم اوّل است و هم آخر و هم ظاهر است و هم باطن_ کُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَیْرَهُ قَلِیلٌ هر چه جز او به یگانگى توصیف شود کم ارزش است. وَ کُلُّ عَزِیزٍ غَیْرَهُ ذَلِیلٌ و هر عزیزى غیر او ذلیل است وَ کُلُّ قَوِیٍّ غَیْرَهُ ضَعِیفٌ و هر قویّى، غیر او ضعیف است وَ کُلُّ مَالِکٍ غَیْرَهُ مَمْلُوکٌ و هر مالکى غیر او، مملوک است. وَ کُلُّ عَالِمٍ غَیْرَهُ مُتَعَلِّمٌ و هر عالمى غیر او، دانش آموز است. وَ کُلُّ قَادِرٍ غَیْرَهُ یَقْدِرُ وَ یَعْجَزُ و هر قدرتمندى غیر او گاه توانا و گاه ناتوان است وَ کُلُّ سَمِیعٍ غَیْرَهُ یَصَمُّ عَنْ لَطِیفِ الْأَصْوَاتِ وَ یُصِمُّهُ کَبِیرُهَا وَ یَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا و هر شنونده اى غیر او، از درک صداهاى ضعیف، ناتوان و ناشنواست و صداهاى قوى گوش او را کر مى کند و آوازهاى دور را نمى شنود. وَ کُلُّ بَصِیرٍ غَیْرَهُ یَعْمَى عَنْ خَفِیِّ الْأَلْوَانِ وَ لَطِیفِ الْأَجْسَامِ و هر بیننده اى غیر او از دیدن رنگ هاى ضعیف و اجسام بسیار کوچک ناتوان است. ⏪این نوع نگاه حضرت و معرفت ایشان به خدای متعال یک نگاه کاربردی و یک نگاه بنیادین و کاربردی دینی است، ما تا وقتی خدا را بزرگ نبینیم مدام دچار افسردگی و دلهره و ترس در زندگی هستیم و دچار عجب و غرور ،ترس از دشمن و نگرانی برای جایگاه خواهیم بود، عظمت خدا دل انسان را متحول میکند به نحوی که انسان دیگر به هیچکس و هیچ چیز اعتنایی نخواهد کرد.
✅چند نکته: 👈نکته اول: توجه به عظمت مخلوقات، راه فهم عظمت خالق:
🔺امام باقر : إِیَّاکمْ وَالتَّفَکُرَ فِی اللهِ وَلَکِنْ إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَنْظُرُوا إِلَی عَظَمَتِهِ فَانْظُرُوا إِلَی عَظِیمِ خَلْقِه از تفکر درباره خدا بپرهیزید، ولی اگر خواستید در عظمت خدا بیندیشید، به عظمت آفریدگانش بنگرید.
⏪عظمت خدا را میتوان در عظمت مخلوقات الهی دید. 🔺حضرت در خطبه ۱۸۵ میفرماید: وَ لَوْ فَکَّرُوا فِی عَظِیمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِیمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِیقِ وَ خَافُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ اگر در عظمت قدرت خداوند و اهمیّت نعمت او مى اندیشیدند، به راه راست باز مى گشتند. و از آتش سوزان دوزخ مى ترسیدند وَ لَکِنِ الْقُلُوبُ عَلِیلَةٌ وَ الْبَصَائِرُ مَدْخُولَةٌ ولى دلها بیمار و چشمهاى بصیرت معیوب است. أَ لَا یَنْظُرُونَ إِلَى صَغِیرِ مَا خَلَقَ کَیْفَ أَحْکَمَ خَلْقَهُ وَ أَتْقَنَ تَرْکِیبَهُ آیا به مخلوقات کوچکى که خدا آفریده _مورچه_ نمى نگرند که چگونه آفرینش آنها را دقیق و حساب شده و ترکیب آنها را متقن ساخته. .
👈نکته دوم: توجه به اسماء و صفات الهی اثر عملی دارد و انسان را متعبد میکند.
🔺امام علی علیه السلام در خطبه۱۴۷ میفرماید: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ، وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِیلًا هُدِیَ لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ اى مردم! آن کسی که از خداوند نصیحت بپذیرد، موفق مى شود، و آن کس که سخن او را دلیل و راهنماى خویش قرار دهد، به استوارترین راه هدایت مى گردد فَإِنَّ جَارَ اللَّهِ آمِنٌ وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ زیرا کسى که به خدا پناه ببرد در امان است و دشمن خدا همواره خائف و ترسان وَ إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اللَّهِ أَنْ یَتَعَظَّمَ و آن کس که عظمت خدا را شناخته، سزاوار نیست خودرا بزرگ شمرد، فَإِنَّ رِفْعَةَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ یَتَوَاضَعُوا لَهُ زیرا بزرگى کسانى که از عظمت خدا آگاهند در این است که در برابر او متواضع باشند، وَ سَلَامَةَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا قُدْرَتُهُ أَنْ یَسْتَسْلِمُوا لَهُ و سلامت آنان که از قدرت بى انتهاى او باخبرند این است که در مقابل او تسلیم باشند. فَلَا تَنْفِرُوا مِنَ الْحَقِّ نِفَارَ الصَّحِیحِ مِنَ الْأَجْرَبِ وَ الْبَارِئِ مِنْ ذِی السَّقَمِ حال که چنین است، از حق فرار نکنید آن گونه که شخص سالم از مبتلا به بیمارى جرب، فرار مى کند، و تندرست از مریض گریزان است.
👈نکته سوم: بزرگداشت خدا به بزرگداشت بندگان خداست نه اهانت به آنها.
🔺پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم: وَ إِنَّ مِنْ عِظَمِ جَلَالِ اللَّهِ إِکْرَامَ ثَلَاثَةٍ و از اجلال و بزرگداشت خداوند سه چیز است ذِی الشَّیْبَةِ فِی الْإِسْلَامِ احترام به پیران خدایی وَ الْإِمَامِ الْعَادِلِ و احترام به پیشوای عدالتگر وَ حَامِلِ الْقُرْآنِ غَیْرِ الْغَالِی فِیهِ وَ لَا الْجَافِی عَنْهُ و احترام به قرآن دانی که نه اهل غلو باشد نه اهل جفا و عمل نکردن به محتوای آن باشد.
✅جریان زینب عطاره و سوال از عظمت خدا: جَاءَتْ زَیْنَبُ الْعَطَّارَةُ إِلَى نِسَاءِ رَسُولِ اللَّهِ وَ بَنَاتِهِ زینب عطر فروش گاهی به خانه پیامبر میآمد و به زنان پیامبر عطر میفروخت. یکبار پیامبر هم سر رسید و فرمود هر وقت خانه ی ما می آیی، خانه ما خوشبو میشود. زینب عرض کرد: فَقَالَتْ بُیُوتُکَ بِرِیحِکَ أَطْیَبُ یَا رَسُولَ اللَّهِ . خانه شما به عطر وجود شما خوشبو است. سپس زینب گفت: إِنَّمَا جِئْتُکَ أَسْأَلُکَ عَنْ عَظَمَةِ اللَّهِ من به خانه شما آمده ام تا از عظمت خدا بپرسم
ثُمَّ قَالَ إِنَّ هَذِهِ الْأَرْضَ بِمَنْ فِیهَا وَ مَنْ عَلَیْهَا عِنْدَ الَّتِی تَحْتَهَا کَحَلْقَةٍ فِی فَلَاةٍ قِیٍّ ... پیامبر فرمود زمین و آنچه در آن است نسبت به آسمان اول مانند حلقهی انگشتری است در بیابان پهناوری... و آسمان اول نسبت به آسمان دوم مانند حلقه ی انگشتری در بیابان پپهناور است ...
⏪این عظمت مخلوقات و آسمانها در مقابل عظمت عرش الهی هیچ است و عظمت همه اینها نسبت به عظمت وجود خود خداوند هم قابل مقایسه نیست. اگر انسان به این عظمت توجه کند و خدا را واقعا در عمق وجود به این بزرگی بشناسد زندگی برای او شیرین میشود و انسان چنان پشت گرمی پیدا میکند که هیچ کسی و هیچ چیزی نمیتواند او را بترساند.
غفرالله لی ولکم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
:
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۱/۱۸ . ۲۶رمضان
💢 حکمت ۱۲۹ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام):
امام علی علیه السلام، میفرمایند:
💠عِظَمُ الْخَالِقِ عِنْدَکَ، یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فِی عَیْنِکَ
بزرگی خدا در چشم تو، مخلوقات را در نگاهت کوچک میکند.
✅امیرالمومنین به بزرگ دیدن خدا و کوچک دانستن دیگر مخلوقات به عنوان یک اصل اساسی مینگرند که در جاهای دیگر نهج البلاغه به آن اشاره شده،
انسان در اعتقادات ،در باورها ،در عملکرد خود باید به این نقطه برسد که خدا بزرگ است ، بزرگتر از هر چیزی است و بزرگتر از توصیف است و دیگران جایگاهی در مقابل خدا نداراند:
🔺حضرت در خطبه متقین فرمود:
عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ
متقین کسانی هستند که خداوند در چشم او بزرگ است و غیر خدا در چشمش کوچک شمرده میشود.
فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ
بهشت براى آنان چنان است که گویى آن را دیده و در نعمت هاى آن به سر مى برند،
وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ
و جهنّم را چنان باور دارند که گویى آن را دیده و در عذابش گرفتارند.
⏪اثر اینکه انسان خدا را بزرگ ببیند و غیر خدا را کوچک این است که انسان از گناه دوری میکند و به جایگاهی میرسد که چشمش باز شده و حقایق عالم را به چشم خواهد دید.
🔺همچنین در حکمت ۲۸۹ فرمود:
کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ
من در گذشته یک برادر خدایی داشتم
وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ
آنچه که این شخص را در نگاه من علی بزرگ میکرد،کوچک بودن دنیا در نگاه این شخص بود.
✅نوع نگاه انسان به موجودات، رابطه او را با دیگر امور مشخص میکند.
کسی که خدا را با آن صفات و اسماء حسنی بشناسد، عظمت و کبریایی و قدرت و شوکت خدا را بداند، بقیه قدرتها را ریز میبیند و آنها را به حساب نمی آورد.
ثمره عملی ما بسته به نوع نگاه ماست.
❇️کسی که خدا را بزرگ بداند و بزرگ بشناسد، و باطنا به این فهم برسد:
⏪نه خودش را بزرگ میداند، که دچار کبر و غرور شود،
⏪نه دشمن را بزرگ میداند،که دچار ترس و هراس و بزدلی شود.
⏪نه مشکلات و بیماری ها را بزرگ میداند،که دچار یأس و از دست دادن روحیه شود،
⏪نه پست و مسئولیت را بزرگ میداند،که دچار ظلم به زیر دست شود.
اگر خدا را بزرگ دیدیم غیر از او هر چه باشد و هر که باشد کوچک خواهد شد و ارتباطات انسان عاقلانه و حکیمانه خواهد شد.
.
🔺مرحوم مجلسی در بحارالانوار این چنین روایت کرده اند:
وقتی ذوالقرنین ساخت سد را به پایان رسانید حرکت کرد.
إِذْ مَرَّ عَلَى شَخْصٍ یُصَلِّی
و با لشکریانش به پیر مردی برخوردند که نماز می خواند.
فَوَقَفَ عَلَیْهِ حَتَّى انْصَرَفَ مِنْ صَلَاتِهِ
ذوالقرنین لشکریانش را در کنار آن پیر مرد نگه داشت تا این که نمازش را (بدون دلهره و وحشت از لشکر ذوالقرنین)به پایان رساند.
فَقَالَ لَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ کَیْفَ لَمْ یَرُعْکَ مَا حَضَرَکَ مِنَ الْجُنُودِ
ذوالقرنین به او گفت: چگونه لشکریانم که در پیش تو حضور یافته اند تو را به هراس وا نمی دارند؟
قَالَ کُنْتُ أُنَاجِی مَنْ هُوَ أَکْثَرُ جُنُوداً مِنْکَ وَ أَعَزُّ سُلْطَاناً وَ أَشَدُّ قُوَّةً وَ لَوْ صَرَفْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ لَمْ أُدْرِکْ حَاجَتِی قِبَلَهُ
او پاسخ داد: با کسی در حال راز و نیاز بودم که لشکریان بیشتری دارد و سلطه و نیرویش بیشتر از تو است و اگر من به تو رو می کردم خواسته ام را از او نمی گرفتم.
فَقَالَ لَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ هَلْ لَکَ أَنْ تَنْطَلِقَ مَعِی فَأُوَاسِیَکَ بِنَفْسِی وَ أَسْتَعِینَ بِکَ عَلَى بَعْضِ أُمُورِی
ذوالقرنین به او گفت: آیا مایلی تا با من همراه شوی و من خود از تو حمایت کنم و از تو در برخی کارهایم کمک جویم؟
قَالَ نَعَمْ إِنْ ضَمِنْتَ لِی أَرْبَعَ خِصَالٍ
او گفت: اگر چهار خصلت را برایم تضمین کنی با تو خواهم آمد. آن چهار خصلت عبارتند از:
نَعِیماً لَا یَزُولُ
نعمت بی پایان،
وَ صِحَّةً لَا سُقْمَ فِیهَا
سلامتی ای که مرضی در آن واقع نشود،
وَ شَبَاباً لَا هَرَمَ مَعَهُ
جوانی ای که در آن پیری نباشد
وَ حَیَاةً لَا مَوْتَ مَعَهَا
و حیاتی که مرگ نداشته باشد.
فَقَالَ لَهُ ذُو الْقَرْنَیْنِ وَ أَیُّ مَخْلُوقٍ یَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ
ذوالقرنین به او گفت: کدام مخلوق قادر بر این خصلت ها است؟
قَالَ فَإِنِّی مَعَ مَنْ یَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْخِصَالِ وَ یَمْلِکُهَا وَ إِیَّاک
آن پیر مرد گفت: بنابراین من با کسی هستم که بر این خصلت ها تواناست و مالک آنها و تو است.
⏪اگر ما واقعا خدا را عظیم میدانیم و در رکوع نمازمان ذکر« سبحان ربی العظیم و بحمده» به جا می اوریم و به این اصل معتقدیم که «اللَّهِ أَکْبَرُ مِنْ أن یوصف/پروردگار بزرگتر از آنست که وصف گردد.» در عمل همچون این پیرمرد خواهیم بود.
🔺قطب راوندی در الخرائج و الجرائح معجزه ای از امام سجاد علیهالسلام نقل میکند که متناسب با بحث امروز ماست:
کَانَ عَبْدُ الْمَلِکِ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ
عبد الملک مشغول طواف کعبه بود؛
وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَطُوفُ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَلْتَفِتُ إِلَیْهِ
حضرت علی بن الحسین نیز جلوتر از او طواف می کرد و توجهی به عبد الملک نداشت(از این جهت که عبدالملک شخص خونخواری بود مردم با دیدنش میترسیدند برای او کوچه ای باز میکردند تا حرکت کند)
عبد الملک او را به صورت نمی شناخت. پرسید: این کیست که جلوی ما مشغول طواف است و توجهی به ما ندارد؟
گفتند: علی بن الحسین است. عبد الملک کناری نشست و گفت علی بن الحسین را بیاورید
فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ إِنِّی لَسْتُ قَاتِلَ أَبِیکَ فَمَا یَمْنَعُکَ مِنَ الْمَصِیرِ إِلَیَّ
آن جناب را پیش عبد الملک آوردند. گفت: یا علی بن الحسین! من قاتل پدرت نیستم که پیش ما نمی آیی.
فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِنَّ قَاتِلَ أَبِی أَفْسَدَ بِمَا فَعَلَهُ دُنْیَاهُ عَلَیْهِ وَ أَفْسَدَ أَبِی عَلَیْهِ بِذَلِکَ آخِرَتَهُ فَإِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَکُونَ کَهُوَ فَکُنْ
فرمود قاتل پدرم دنیای او را از بین برد ولی پدرم آخرت او را نابود کرد؛ اگر مایلی تو هم چنین باشی مانعی ندارد.
عبد الملک گفت هرگز! ولی علاقه دارم پیش ما بیایی تا از دنیای ما استفاده کنی.
فَجَلَسَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ وَ بَسَطَ رِدَاهُ وَ قَالَ اللَّهُمَّ أَرِهِ حُرْمَةَ أَوْلِیَائِکَ عِنْدَکَ
زین العابدین روی زمین نشست و ردای خود را پهن کرد و گفت: خدایا به این مرد مقام اولیاء خود را نشان ده.
فَإِذَا إِزَارُهُ مَمْلُوَّةٌ دُرَراً یَکَادُ شُعَاعُهَا یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ
عبد الملک چشم گشوده و دید، تمام پارچه مقابل امام پر از درّ است به طوری که چشم را خیره می کند!
فَقَالَ لَهُ مَنْ یَکُونُ هَذَا حُرْمَتَهُ عِنْدَ رَبِّهِ یَحْتَاجُ إِلَى دُنْیَاکَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ خُذْهَا فَلَا حَاجَةَ لِی فِیهَا
امام فرمود: کسی که چنین مقامی داشته باشد هرگز به دنیای شما احتیاجی دارد؟ سپس عرض کرد: خدایا! این جواهرات را بردار که من احتیاجی به آنها ندارم.
.
🔺همچنین حضرت در خطبه ۶۵ میفرمایند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ تَسْبِقْ لَهُ حَالٌ حَالًا
ستایش مخصوص خداوندى است، که هیچ وصفى از او بر وصف دیگر پیشى نگرفته تا بتوان گفت،
فَیَکُونَ أَوَّلًا قَبْلَ أَنْ یَکُونَ آخِراً وَ یَکُونَ ظَاهِراً قَبْلَ أَنْ یَکُونَ بَاطِناً
پیش از آنکه آخر باشد، اوّل بوده است و قبل از آنکه باطن باشد، ظاهر بوده است _او هم اوّل است و هم آخر و هم ظاهر است و هم باطن_
کُلُّ مُسَمًّى بِالْوَحْدَةِ غَیْرَهُ قَلِیلٌ
هر چه جز او به یگانگى توصیف شود کم ارزش است.
وَ کُلُّ عَزِیزٍ غَیْرَهُ ذَلِیلٌ
و هر عزیزى غیر او ذلیل است
وَ کُلُّ قَوِیٍّ غَیْرَهُ ضَعِیفٌ
و هر قویّى، غیر او ضعیف است
وَ کُلُّ مَالِکٍ غَیْرَهُ مَمْلُوکٌ
و هر مالکى غیر او، مملوک است.
وَ کُلُّ عَالِمٍ غَیْرَهُ مُتَعَلِّمٌ
و هر عالمى غیر او، دانش آموز است.
وَ کُلُّ قَادِرٍ غَیْرَهُ یَقْدِرُ وَ یَعْجَزُ
و هر قدرتمندى غیر او گاه توانا و گاه ناتوان است
وَ کُلُّ سَمِیعٍ غَیْرَهُ یَصَمُّ عَنْ لَطِیفِ الْأَصْوَاتِ وَ یُصِمُّهُ کَبِیرُهَا وَ یَذْهَبُ عَنْهُ مَا بَعُدَ مِنْهَا
و هر شنونده اى غیر او، از درک صداهاى ضعیف، ناتوان و ناشنواست و صداهاى قوى گوش او را کر مى کند و آوازهاى دور را نمى شنود.
وَ کُلُّ بَصِیرٍ غَیْرَهُ یَعْمَى عَنْ خَفِیِّ الْأَلْوَانِ وَ لَطِیفِ الْأَجْسَامِ
و هر بیننده اى غیر او از دیدن رنگ هاى ضعیف و اجسام بسیار کوچک ناتوان است.
⏪این نوع نگاه حضرت و معرفت ایشان به خدای متعال یک نگاه کاربردی و یک نگاه بنیادین و کاربردی دینی است، ما تا وقتی خدا را بزرگ نبینیم مدام دچار افسردگی و دلهره و ترس در زندگی هستیم و دچار عجب و غرور ،ترس از دشمن و نگرانی برای جایگاه خواهیم بود، عظمت خدا دل انسان را متحول میکند به نحوی که انسان دیگر به هیچکس و هیچ چیز اعتنایی نخواهد کرد.
✅چند نکته:
👈نکته اول:
توجه به عظمت مخلوقات، راه فهم عظمت خالق:
🔺امام باقر :
إِیَّاکمْ وَالتَّفَکُرَ فِی اللهِ وَلَکِنْ إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَنْظُرُوا إِلَی عَظَمَتِهِ فَانْظُرُوا إِلَی عَظِیمِ خَلْقِه
از تفکر درباره خدا بپرهیزید، ولی اگر خواستید در عظمت خدا بیندیشید، به عظمت آفریدگانش بنگرید.
⏪عظمت خدا را میتوان در عظمت مخلوقات الهی دید.
🔺حضرت در خطبه ۱۸۵ میفرماید:
وَ لَوْ فَکَّرُوا فِی عَظِیمِ الْقُدْرَةِ وَ جَسِیمِ النِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِیقِ وَ خَافُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ
اگر در عظمت قدرت خداوند و اهمیّت نعمت او مى اندیشیدند، به راه راست باز مى گشتند. و از آتش سوزان دوزخ مى ترسیدند
وَ لَکِنِ الْقُلُوبُ عَلِیلَةٌ وَ الْبَصَائِرُ مَدْخُولَةٌ
ولى دلها بیمار و چشمهاى بصیرت معیوب است.
أَ لَا یَنْظُرُونَ إِلَى صَغِیرِ مَا خَلَقَ کَیْفَ أَحْکَمَ خَلْقَهُ وَ أَتْقَنَ تَرْکِیبَهُ
آیا به مخلوقات کوچکى که خدا آفریده _مورچه_ نمى نگرند که چگونه آفرینش آنها را دقیق و حساب شده و ترکیب آنها را متقن ساخته.
.
👈نکته دوم:
توجه به اسماء و صفات الهی اثر عملی دارد و انسان را متعبد میکند.
🔺امام علی علیه السلام در خطبه۱۴۷ میفرماید:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ مَنِ اسْتَنْصَحَ اللَّهَ وُفِّقَ، وَ مَنِ اتَّخَذَ قَوْلَهُ دَلِیلًا هُدِیَ لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
اى مردم! آن کسی که از خداوند نصیحت بپذیرد، موفق مى شود، و آن کس که سخن او را دلیل و راهنماى خویش قرار دهد، به استوارترین راه هدایت مى گردد
فَإِنَّ جَارَ اللَّهِ آمِنٌ وَ عَدُوَّهُ خَائِفٌ
زیرا کسى که به خدا پناه ببرد در امان است و دشمن خدا همواره خائف و ترسان
وَ إِنَّهُ لَا یَنْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ عَظَمَةَ اللَّهِ أَنْ یَتَعَظَّمَ
و آن کس که عظمت خدا را شناخته، سزاوار نیست خودرا بزرگ شمرد،
فَإِنَّ رِفْعَةَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا عَظَمَتُهُ أَنْ یَتَوَاضَعُوا لَهُ
زیرا بزرگى کسانى که از عظمت خدا آگاهند در این است که در برابر او متواضع باشند،
وَ سَلَامَةَ الَّذِینَ یَعْلَمُونَ مَا قُدْرَتُهُ أَنْ یَسْتَسْلِمُوا لَهُ
و سلامت آنان که از قدرت بى انتهاى او باخبرند این است که در مقابل او تسلیم باشند.
فَلَا تَنْفِرُوا مِنَ الْحَقِّ نِفَارَ الصَّحِیحِ مِنَ الْأَجْرَبِ وَ الْبَارِئِ مِنْ ذِی السَّقَمِ
حال که چنین است، از حق فرار نکنید آن گونه که شخص سالم از مبتلا به بیمارى جرب، فرار مى کند، و تندرست از مریض گریزان است.
👈نکته سوم:
بزرگداشت خدا به بزرگداشت بندگان خداست نه اهانت به آنها.
🔺پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم:
وَ إِنَّ مِنْ عِظَمِ جَلَالِ اللَّهِ إِکْرَامَ ثَلَاثَةٍ و از اجلال و بزرگداشت خداوند سه چیز است
ذِی الشَّیْبَةِ فِی الْإِسْلَامِ
احترام به پیران خدایی
وَ الْإِمَامِ الْعَادِلِ
و احترام به پیشوای عدالتگر
وَ حَامِلِ الْقُرْآنِ غَیْرِ الْغَالِی فِیهِ وَ لَا الْجَافِی عَنْهُ
و احترام به قرآن دانی که نه اهل غلو باشد نه اهل جفا و عمل نکردن به محتوای آن باشد.
✅جریان زینب عطاره و سوال از عظمت خدا:
جَاءَتْ زَیْنَبُ الْعَطَّارَةُ إِلَى نِسَاءِ رَسُولِ اللَّهِ وَ بَنَاتِهِ
زینب عطر فروش گاهی به خانه پیامبر میآمد و به زنان پیامبر عطر میفروخت.
یکبار پیامبر هم سر رسید و فرمود هر وقت خانه ی ما می آیی، خانه ما خوشبو میشود.
زینب عرض کرد:
فَقَالَتْ بُیُوتُکَ بِرِیحِکَ أَطْیَبُ یَا رَسُولَ اللَّهِ .
خانه شما به عطر وجود شما خوشبو است.
سپس زینب گفت:
إِنَّمَا جِئْتُکَ أَسْأَلُکَ عَنْ عَظَمَةِ اللَّهِ
من به خانه شما آمده ام تا از عظمت خدا بپرسم
ثُمَّ قَالَ إِنَّ هَذِهِ الْأَرْضَ بِمَنْ فِیهَا وَ مَنْ عَلَیْهَا عِنْدَ الَّتِی تَحْتَهَا کَحَلْقَةٍ فِی فَلَاةٍ قِیٍّ ...
پیامبر فرمود زمین و آنچه در آن است نسبت به آسمان اول مانند حلقهی انگشتری است در بیابان پهناوری... و آسمان اول نسبت به آسمان دوم مانند حلقه ی انگشتری در بیابان پپهناور است ...
⏪این عظمت مخلوقات و آسمانها در مقابل عظمت عرش الهی هیچ است و عظمت همه اینها نسبت به عظمت وجود خود خداوند هم قابل مقایسه نیست.
اگر انسان به این عظمت توجه کند و خدا را واقعا در عمق وجود به این بزرگی بشناسد زندگی برای او شیرین میشود و انسان چنان پشت گرمی پیدا میکند که هیچ کسی و هیچ چیزی نمیتواند او را بترساند.
غفرالله لی ولکم