بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۲/۱۲/۱۷ . ۲۶ شعبان
💢 حکمت ۱۱۶ 💢
♦️(حکمت ۱۱۶، عینا در حکمت ۲۶۰ و بخش پایانی آن در حکمت ۴۶۲ تکرار شده است. )
💠کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ چه بسیارند کسانی که به سبب نعمت هایی که خداوند به آنها داده، در عذاب خدا غرق خواهند شد
🔺استدراج در لغت دو معنا دارد : ۱) تدریج و درجه درجه و پله پله ۲) پیچیده شدن چیزی، احاطه شدن معنای استدراج از جهت اصطلاحی (در قرآن و ... : عذاب استدراج به معنای ورود تدریجی شخص در عذاب الهی است. یا اینکه عذاب طوری دور انسان بپیچد که راه رهایی از آن نباشد
🔺در مراحل ابتدایی، شخص اگر دچار خطایی شده باشد، خداوند او را دچار برخی سختی ها میکند تا او هوشیار شود و به راه برگردد. ولی وقتی کسی در سرازیری گناه و غفلت افتاد و نخواست بیدار و هوشیار شود, خداوند او را چنان غرق نعمت میکند که نعمت، خدا را از یاد او ببرد.
🔻نشانه های گرفتار شدن در عذاب استدراج: ۱) مأنوس نبودن با قرآن و تکذیب آیات الهی باعث عذاب استدراج میشود. خداوند میفرماید: 《 وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ؛ اعراف - ۱۸۲ 》 آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد. انس با قرآن ،تایید حقایق قرآن ،نشان از هوشیاری انسان و عدم ابتلا به سنت استدراج دارد .
🔻۲) فراموشی عبرتها و تذکرهای قرآن و اولیای خدا ؛ 《فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَىْء حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُّبْلِسُونَ؛ انعام - ۴۴ 》 هنگامى که ، آنچه را به آن ها تذکر داده شده بود فراموش کردند ما درهای هر گونه نعمتی را بر آنها گشودیم تا زمانى که کاملاً به داده ها خوشحال شدند. ناگهان آنها را به عذاب گرفتار ساختیم و یکباره نومید شدند
🔻۳)عدم شکر گزاری امام حسین علیه السلام : اَلاِسْتِدْرَاجُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ اَلشُّکر اگر خدای سبحان بخواهد تدریجا بنده را غافلگیر کند، نعمت بسیارش دهد و توفیق شکرگزاری از او بگیرد.
💠وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ و چه بسیارند کسانی که به خاطر پرده پوشی خدا، مغرور میشوند
🔹یکی از نامهای خدا، ستار العیوب است. خدا برای حرمت انسان ارزش زیادی قائل است و رضایت ندارد به صرف انجام گناهی، آبروی شخص را خدشه دار کند. . این ستاریت خدا یک اصل تربیتی است که باعث پرورش و رشد روحی بندگان میشود و توجه به این ستاریت، باعث تلنگر و تذکر به بندگان میشود. البته در روایات داریم برخی گناهان هستند که خدا به ملائکه امر میکند که پرده را بیندازید تا او رسوا گردد.
🔸در کنار آن اصل اولی که ستاریت است، گاهی این ستاریت، بندگان را دچار خطا میکند که ما چقدر پاک و معصوم هستیم،و گناه را ادامه میدهند. در حکمت ۳۰ فرمود: اَلْحَذَرَ اَلْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ هشدار هشدار که خداوند بعضی جاها فقط پرده پوشید ،او که نبخشیده است .
💠 وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ وچه بسیارند کسانی که به خاطر تمجیدی که از آنها میشود، فریب میخورند
🔹عوامل تمجید متفاوت است ولی شاید بتوان آنها را ذیل دو عنوان کلی دسته بندی کرد: ۱) تمجید از روی حسن ظن: شخصی ما را انسان خوبی میداند و از ما خوبی میگوید
🔸۲)تمجید از روی تملق و چاپلوسی: برای بهره برداری از موقعیت و مال و علم ما چاپلوسی میکند. افراد کم ظرفیت تحت تاثیر حرف دیگران قرار میگیرند و به محض شنیدن مدح و ثنا، خیال میکنند در چه جایگاه عظیمی هستند و دست از عمل صالح میکشند. در واقع دچار فریب میشوند گول شیطان را میخورند.و طلب آمرزش از خدا را از یاد میبرد انسان نباید فریب مدح و ثنای دیگران را بخورد .
🔻روش برخود با مدح و ثنای دیگران در کلام حضرت: 1⃣خطبه ۱۶۰ : فَعِنْدَ اَلصَّبَاحِ یَحْمَدُ اَلْقَوْمُ اَلسُّرَى تا کار را به سرانجام نرسانده اید تحت تاثیر مدح و ثنای دیگران قرار نگیرید. فردا مشخص میشود
2⃣ تا وقتی وظیفه به دوش ماست، مدح و ثنا جایی نداردخطبه ۲۱۶ : وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ گاهى مردم، بعد از امتحان ستودن افرادى را براى کار و تلاش روا مى دانند. فَلَا تُثْنُوا عَلَیَّ بِجَمِیلِ اما من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زیباى خود نستایید، لِإِخْرَاجِی نَفْسِی إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَیْکُمْ مِنَ الْبَقِیَّةِ تا از عهده وظایفى که نسبت به خدا و شما دارم بر آیم فِی حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا و واجباتی که که بر عهده من است و باید انجام گیرد اداء کنم.
3⃣جمله ی من خودم را بهتر از بقیه میشناسم، خطبه ۱۹۳ (متقین): إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ وقتی کسی در مورد متقین مدح و ثنا کند ،انها می گویند أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی من خودم را خوب میشناسم، خدا مرا هم بهتر میشناسد ، اَللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اِجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اِغْفِرْ لِی مَا لاَ یَعْلَمُونَ خدایا مرا به خاطر حرفهایی که انها میگویند مواخذه نکن ،مرا بالاتر از آنچه آنها میگویند قرار بده. مسائلی است که اینها نمیدانند و تو می دانی ،انها را بر ما ببخش .
❌فرق تشویق با مدح و ثنا : اگر ازشخص تعریفی صورت گیرد این مدح و ثنا است ولی زمانی از کار تعریف می شودو کار اورا تشویق می کنند او ترغیب به انجام کار خوب میشود و کارخوب تکرار میشود . اما در مدح و ثنا او به اشتباه می افتد و امکان دارد در اثراشتباه افتادن او، عمل نیک تکرار نگردد ( شبیه همین مطلب در حکمت ۱۰۰ نیز آمده،)
💠 وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ خداوند هیچ کسی را مانند مهلت دادن، امتحان نکرده است خداوند گاهی به انسان فرصت و مهلت میدهد تا از مسیر اشتباه دست بردارد. این مهلت دادن در عین حال که میتواند فرصت بزرگی برای هوشیاری انسان باشد. میتواند انسان را دچار غفلت کند و با فرصت سوزی انسان را مبتلا به انواع بلایا و سختی ها کند.قران میفرماید: 《 وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَیْرٌ لاَِّنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ؛ آل عمران- ۱۷۸ 》 کافران هرگز گمان نکنند مهلتى که به آنان مى دهیم به نفع آنها است تنها به این سبب مهلت مى دهیم که اگر بیدار نمى شوند بر گناهان خود بیفزایند و سرانجام براى آنها عذابى خوار کننده است
✳️ خدای متعال یکی از اقوامی که به بلای "املاء" دچار شدند را قوم سبأ معرفی میکند: 《لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ ۖ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمَالٍ ۖ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ ۚ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ؛ سبا - ۱۵ 》 برای قوم سبا در وطنشان از راست و چپ دو سلسله باغ و بوستان آیتی از لطف و رحمت حق بود همه پر نعمت، و به آنها گفتیم که بخورید از رزق خدای خود و شکر وی به جای آرید، که مسکنتان شهری نیکو و پر نعمت است و خدای شما غفور و مهربان است. 《 أَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ؛ سبا - ۱۷》 با وجود این باز از شکر خدا و طاعت حق اعراض کردند، ما هم سیلی سخت بر هلاکت ایشان فرستادیم
🔺علاوه بر معانی اخلاقی و تربیتی شخصی که هر کدام از چهار جمله بالا داشتند، هر کدام یک معنای "تربیت اجتماعی" نیز دارند:
جمله" کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ " احسان گاهی به بخشش و عفو و پول دادن به کسی است، گاهی مسئولیت و موقعیت دادن به کسی است. چه بسا افراد کم ظرفیتی از طرف ما مورد نیکی قرار بگیرند و به کاری مشغول شوند، در حالی که این نعمت آنها را دچار غفلت کند و روز به روز در این جایگاه و موقعیت غرق شوند و دریک زمانی ، دریک مکانی ، کلا از راه حق خارج شوند.
❌لذا حضرت دو مطلب در بُعد اجتماعی را با این جمله بیان میدارد:
1⃣به هر کسی مسئولیت ندهید،
2⃣ از طرفی به افراد کم ظرفیت میفرماید:مسئولیت نگیرید که پله پله به سقوط نزدیکتر میشوید.
♦️بهترین راه برای مسئولیت دادن به افراد رعایت همان اصولی است که در نامه ۵۳ خطاب به مالک در مورد استخدام فرمود: از نگاه حضرت سه مرحله در استخدام مسئولین :
اولا فیلترهای سختگیرانه ، ثانیا نظارت های آشکارا ، ثالثا تعیین عیون و جاسوسانی برای نظارت پنهانی بر امور مسئولین.
💠 وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ، در موضوعات اجتماعی، ستاریت و پرده پوشی تا جایی است که این پنهان کاری به زیان اجتماع نباشد. ولی آنجا که بناست یک مسئولی خیانت کند و افراد نظارت نکنند یا نظارت کنند و مدام پرده پوشی کنند؛ این پرده پوشی به نفع جامعه و خود آن شخص نیست. همانگونه که خدا گاهی پرده ستاریتش را می اندازد تا افراد بی آبروشوند و درس عبرتی برای دیگران شوند. در اموراجتماعی هم بایدگاهی خلاف یک نااهل را فریاد زد تا هم او رسوا شود، و هم باعث درس عبرت دیگران شود .
✳️شخصی به امام جواد عرض کرد: یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ عَنْ آبَائِکَ روایتی بفرمایید که از پدران شما نقل شده باشد فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ پدرم از پدرانم از امیرالمومنین علیه السلام نقل کرد لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَکُوا تا وقتی که تفاوت در جامعه باشد همین که چند حزبی باشد و هر گروهی، کار گروه دیگر را زیر نظر داشته باشد و تذکر دهد باعث خیر میشود
🔺همین که انسان در هر شغلی منتقدین جدی و عالم داشته باشد باعث رشد او میشود قَالَ قُلْتُ لَهُ زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَوْ تَکَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُم آن شخص گفت باز هم بفرمایید حضرت فرمود افراد خطا و مشکلات زیادی دارند که خدای متعال انها را با ستاریت خود پوشانده ، مواظب باشیم پرده دری نکنیم که پرده ی ستاریت خدا از روی ما برداشته میشود و مسلوب الحیثیه میشویم که اگر این پرده دری صورت گیرد کسی حاضر به کار با دیگری نخواهد بود . مرحوم شوشتری در بَهْجُ الصَّباغَةِ روایتی دارد که اگر مردم باطن هم را میدیدند بر مزبله رها میشدند کسی آنها را برای دفن بر نمی داشت .
💠 وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ ، همانگونه که افراد عادی در مواجهه با مدح و ثنای زیاد و بی حساب دچار فتنه میشوند و فرو میریزند، مسئولین و کسانی که وظایفی به عهده ی آنها است نیز چنین میشوند.و به این توجه کنند که این مدح و ثنای افراد از آنها ممکن است برای رسیدن به مطامع خودشان باشد.
✳️مرحوم علامه شوشتری در بَهْجُ الصَّباغَةِدر مورد اینکه این تعریف و تمجیدها میتواند چه خطراتی به بار بیاورد جریان سقیفه را نقل میکنند:
🔹بعد از جریان غصب فدک و جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها ، وقتی خبر مجروحیت شدید حضرت در مدینه پیچید خلیفه دوم به خلیفه اول گفت: انْطَلِقْ بِنَا إِلَى فَاطِمَةَ فَإِنَّا قَدْ أَغْضَبْنَاهَا فَانْطَلَقَا جَمِیعاً فَاسْتَأْذَنَا عَلَى فَاطِمَةَ فَلَمْ تَأْذَنْ لَهُمَا بیا با هم نزد فاطمه برویم؛ ما او را غضبناک نموده ایم. با هم راه افتادند و آمدند و از فاطمه اجازه خواستند که آنها را به حضور بپذیرد ولی حضرت به آن دو اجازه ندادند فَأَتَیَا عَلِیّاً فَکَلَّمَاهُ فَأَدْخَلَهُمَا عَلَیْهَا فَلَمَّا قَعَدَا عِنْدَهَا حَوَّلَتْ وَجْهَهَا إِلَى الْحَائِطِ فَسَلَّمَا عَلَیْهَا فَلَمْ تَرُدَّ عَلَیْهِمَا السَّلَام نزد علی - علیه السلام - که آمدند و با ایشان صحبت کردند، حضرت علی علیه السلام وقتی با حضرت زهرا سلام الله مطرح کرد حضرت زهرا سلام الله فرمود : ألبیت بیتک و أنا أمتک؛ خانه، خانه توست و من هم، کنیز و مطیع تو هستم. لذا با واسطه حضرت علی علیه السلام وقتی نزد فاطمه - علیها السلام - نشستند، ایشان رویشان را به سمت دیوار برگرداندند، آن دو بر ایشان سلام کردند، اما ایشان جواب سلام آنها را ندادند.
🔸خلیفه اول مطالبی گفت که ما شما را از فرزندان خودمان بیشتر دوست میداریم ولی چه کنیم که پیامبر فرموده بود ما انبیاء ارث نمی گذاریم و ما فدک را از شما گرفتیم. حضرت زهرا فرمود: نَشَدْتُکُمَا بِاللَّهِ أَ لَمْ تَسْمَعَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص یَقُولُ شما را به خدا قسم آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشنیدید که میفرمودند: رِضَا فَاطِمَةَ مِنْ رِضَایَ وَ سَخَطُ فَاطِمَةَ مِنْ سَخَطِی رضایت فاطمه رضایت من، و ناراحتی فاطمه ناراحتی من است، وَ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَرْضَى فَاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضَانِی وَ مَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنِی هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر کس فاطمه را خشنود کند مرا کرده، و هر کس فاطمه را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است؟ قَالا نَعَمْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص گفتند: آری، ما این را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدیم قَالَتْ فَإِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ أَنَّکُمَا أَسْخَطْتُمَانِی وَ مَا أَرْضَیْتُمَانِی فاطمه - علیها السلام - فرمودند: من خدا و ملائکه را گواه میگیرم که شما مرا خشمگین کردید و مرا خشنود ننمودید وَ لَئِنْ لَقِیتُ النَّبِیَّ ص لَأَشْکُوَنَّکُمَا إِلَیْه اگر پیامبر را ملاقات کنم، حتماً از شما پیش ایشان شکایت خواهم کرد. و بعد به خلیفه اول فرمود: وَاللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَیْکَ فِی کُلِّ صَلَاةٍ أُصَلِّیهَا. به خدا سوگند در همه نمازهایم تو را نفرین میکنم. ثُمَّ خَرَجَ بَاکِیاً فَاجْتَمَعَ إِلَیْهِ النَّاسُ فَقَالَ لَهُمْ ...وَ مَا أَنَا فِیهِ لَا حَاجَةَ لِی فِی بَیْعَتِکُمْ أَقِیلُونِی بَیْعَتِی سپس ابوبکر گریه کنان بیرون آمد و گفت من بیعت شما را نمیخواهم. بیعتم را لغو کنید! فَقَالُوا یَا خَلِیفَةَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَسْتَقِیمُ وَ أَنْتَ أَعْلَمُنَا بِذَلِکَ إِنَّهُ إِنْ کَانَ هَذَا لَا یَقُمْ لِلَّهِ دِینٌ مردم گفتند: ای جانشین رسول خدا! این کار شدنی نیست و تو داناترین ما نسبت به این امر هستی. اگر این چنین کنی، دین خدا پایدار نمیماند فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ لَا ذَلِکَ وَ مَا أَخَافُ مِنْ رَخَاءِ هَذِهِ الْعُرْوَةِ مَابِتُّ لَیْلَةً وَلِی فِی عُنُقِ مُسْلِمٍ بَیْعَةٌ بَعْدَ مَا سَمِعْتُ وَ رَأَیْتُ مِنْ فَاطِمَةَ ابوبکر گفت: به خدا سوگند اگر این نبود و از شل شدن این ریسمان نمیترسیدم، بعد از آنچه از فاطمه دیدم و شنیدم، یک شب را هم با بیعت یک مسلمان به صبح نمی رساندم.
✳️علامه شوشتری میفرماید اگر همین تعریف وتمجیدهای بی حساب مردم نبود شاید این انحراف عمیق در دین اسلام ایجاد نمیشد.
❎علامه شوشتری با همان بیان تند و تیز خودشان یک جریان دیگر هم نقل میکنند: إنّ عمر دعا فی احتضاره ابن عباس و قال له:لو أنّ لی ما طلعت علیه الشمس و ما غربت لافتدیت به من هول المطلع. وقتی خلیفه دوم لحظات آخر عمر را سپری میکرد، یکی از بزرگان اسلام بر بالین او رفته، عمر میگوید حاصرم دنیا را بدهم ولی از آن لحظات سخت برزخ و قیامت نجات پیدا کنم. این شخص میگوید آخر تو که کار بدی نکردی، در تمام طول عمر خدمت بوده و کشور گشایی بوده و کسب اموال بیشتر بوده الان هم که داری شهید میشوی، عمر میگوید حاضری اینها را در قیامت هم شهادت بدهی، و او میگوید بله. علامه شوشتری میفرماید: غیرت دینی تو کجا رفته بود ؟ تو باید به او(خلیفه دوم ) یادآوری میکردی چه ظلم خبط بزرگی مرتکب شده و علاوه بر این میگویی به خوبی او در قیامت شهادت می دهی!!!
🔻حضرت علی علیه السلام در خطبه ۲۲۰ فرمود : یا رسول الله از فاطمه بپرس چه بلاهایی سر او آورده اند او نمیگوید ولی شما اصرار کن ..
💠 وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ: مگر انسان در مسئولیت و جایگاهی که دارد چقدر فرصت دارد که بخواهد مدام به بیکاری و هدر دادن وقت و استفاده نکردن از ظرفیت ها بپردازد؟ چه افراد عادی چه مسئول، باید از این موقعیت ها استفاده کنند چرا که یک امتحاناتی است که بعد از اتمام آن فرصت، یا اتمام آن دوره مسئولیت از انسان یک نام نیک یا نام بد به یادگار میماند و خداوند هم با همین پرونده انسان را حسابرسی خواهد کرد
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۲/۱۷ . ۲۶ شعبان
💢 حکمت ۱۱۶ 💢
♦️(حکمت ۱۱۶، عینا در حکمت ۲۶۰ و بخش پایانی آن در حکمت ۴۶۲ تکرار شده است. )
💠کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ
چه بسیارند کسانی که به سبب نعمت هایی که خداوند به آنها داده، در عذاب خدا غرق خواهند شد
🔺استدراج در لغت دو معنا دارد :
۱) تدریج و درجه درجه و پله پله
۲) پیچیده شدن چیزی، احاطه شدن
معنای استدراج از جهت اصطلاحی (در قرآن و ... :
عذاب استدراج به معنای ورود تدریجی شخص در عذاب الهی است.
یا اینکه عذاب طوری دور انسان بپیچد که راه رهایی از آن نباشد
🔺در مراحل ابتدایی، شخص اگر دچار خطایی شده باشد، خداوند او را دچار برخی سختی ها میکند تا او هوشیار شود و به راه برگردد. ولی وقتی کسی در سرازیری گناه و غفلت افتاد و نخواست بیدار و هوشیار شود, خداوند او را چنان غرق نعمت میکند که نعمت، خدا را از یاد او ببرد.
🔻نشانه های گرفتار شدن در عذاب استدراج:
۱) مأنوس نبودن با قرآن و تکذیب آیات الهی باعث عذاب استدراج میشود.
خداوند میفرماید:
《 وَالَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ؛ اعراف - ۱۸۲ 》
آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.
انس با قرآن ،تایید حقایق قرآن ،نشان از هوشیاری انسان و عدم ابتلا به سنت استدراج دارد .
🔻۲) فراموشی عبرتها و تذکرهای قرآن و اولیای خدا ؛
《فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَىْء حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُّبْلِسُونَ؛ انعام - ۴۴ 》
هنگامى که ، آنچه را به آن ها تذکر داده شده بود فراموش کردند ما درهای هر گونه نعمتی را بر آنها گشودیم تا زمانى که کاملاً به داده ها خوشحال شدند.
ناگهان آنها را به عذاب گرفتار ساختیم و یکباره نومید شدند
🔻۳)عدم شکر گزاری
امام حسین علیه السلام :
اَلاِسْتِدْرَاجُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ اَلشُّکر
اگر خدای سبحان بخواهد تدریجا بنده را غافلگیر کند، نعمت بسیارش دهد و توفیق شکرگزاری از او بگیرد.
💠وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ
و چه بسیارند کسانی که به خاطر پرده پوشی خدا، مغرور میشوند
🔹یکی از نامهای خدا، ستار العیوب است.
خدا برای حرمت انسان ارزش زیادی قائل است و رضایت ندارد به صرف انجام گناهی، آبروی شخص را خدشه دار کند. . این ستاریت خدا یک اصل تربیتی است که باعث پرورش و رشد روحی بندگان میشود و توجه به این ستاریت، باعث تلنگر و تذکر به بندگان میشود.
البته در روایات داریم برخی گناهان هستند که خدا به ملائکه امر میکند که پرده را بیندازید تا او رسوا گردد.
🔸در کنار آن اصل اولی که ستاریت است، گاهی این ستاریت، بندگان را دچار خطا میکند که ما چقدر پاک و معصوم هستیم،و گناه را ادامه میدهند. در حکمت ۳۰ فرمود:
اَلْحَذَرَ اَلْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ
هشدار هشدار که خداوند بعضی جاها فقط پرده پوشید ،او که نبخشیده است .
💠 وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ
وچه بسیارند کسانی که به خاطر تمجیدی که از آنها میشود، فریب میخورند
🔹عوامل تمجید متفاوت است ولی شاید بتوان آنها را ذیل دو عنوان کلی دسته بندی کرد:
۱) تمجید از روی حسن ظن: شخصی ما را انسان خوبی میداند و از ما خوبی میگوید
🔸۲)تمجید از روی تملق و چاپلوسی: برای بهره برداری از موقعیت و مال و علم ما چاپلوسی میکند.
افراد کم ظرفیت تحت تاثیر حرف دیگران قرار میگیرند و به محض شنیدن مدح و ثنا، خیال میکنند در چه جایگاه عظیمی هستند و دست از عمل صالح میکشند.
در واقع دچار فریب میشوند گول شیطان را میخورند.و طلب آمرزش از خدا را از یاد میبرد انسان نباید فریب مدح و ثنای دیگران را بخورد .
🔻روش برخود با مدح و ثنای دیگران در کلام حضرت:
1⃣خطبه ۱۶۰ :
فَعِنْدَ اَلصَّبَاحِ یَحْمَدُ اَلْقَوْمُ اَلسُّرَى
تا کار را به سرانجام نرسانده اید تحت تاثیر مدح و ثنای دیگران قرار نگیرید. فردا مشخص میشود
2⃣ تا وقتی وظیفه به دوش ماست، مدح و ثنا جایی نداردخطبه ۲۱۶ :
وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ
گاهى مردم، بعد از امتحان ستودن افرادى را براى کار و تلاش روا مى دانند.
فَلَا تُثْنُوا عَلَیَّ بِجَمِیلِ
اما من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زیباى خود نستایید،
لِإِخْرَاجِی نَفْسِی إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَیْکُمْ مِنَ الْبَقِیَّةِ
تا از عهده وظایفى که نسبت به خدا و شما دارم بر آیم
فِی حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا
و واجباتی که که بر عهده من است و باید انجام گیرد اداء کنم.
3⃣جمله ی من خودم را بهتر از بقیه میشناسم، خطبه ۱۹۳ (متقین):
إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ
وقتی کسی در مورد متقین مدح و ثنا کند ،انها می گویند
أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی
من خودم را خوب میشناسم، خدا مرا هم بهتر میشناسد ،
اَللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ وَ اِجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اِغْفِرْ لِی مَا لاَ یَعْلَمُونَ
خدایا مرا به خاطر حرفهایی که انها میگویند مواخذه نکن ،مرا بالاتر از آنچه آنها میگویند قرار بده.
مسائلی است که اینها نمیدانند و تو می دانی ،انها را بر ما ببخش .
❌فرق تشویق با مدح و ثنا :
اگر ازشخص تعریفی صورت گیرد این مدح و ثنا است ولی زمانی از کار تعریف می شودو کار اورا تشویق می کنند او ترغیب به انجام کار خوب میشود و کارخوب تکرار میشود .
اما در مدح و ثنا او به اشتباه می افتد و امکان دارد در اثراشتباه افتادن او، عمل نیک تکرار نگردد
( شبیه همین مطلب در حکمت ۱۰۰ نیز آمده،)
💠 وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ
خداوند هیچ کسی را مانند مهلت دادن، امتحان نکرده است
خداوند گاهی به انسان فرصت و مهلت میدهد تا از مسیر اشتباه دست بردارد.
این مهلت دادن در عین حال که میتواند فرصت بزرگی برای هوشیاری انسان باشد. میتواند انسان را دچار غفلت کند و با فرصت سوزی انسان را مبتلا به انواع بلایا و سختی ها کند.قران میفرماید:
《 وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَیْرٌ لاَِّنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا إِثْماً وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ؛ آل عمران- ۱۷۸ 》
کافران هرگز گمان نکنند مهلتى که به آنان مى دهیم به نفع آنها است تنها به این سبب مهلت مى دهیم که اگر بیدار نمى شوند بر گناهان خود بیفزایند و سرانجام براى آنها عذابى خوار کننده است
✳️ خدای متعال یکی از اقوامی که به بلای "املاء" دچار شدند را قوم سبأ معرفی میکند:
《لَقَدْ کَانَ لِسَبَإٍ فِی مَسْکَنِهِمْ آیَةٌ ۖ جَنَّتَانِ عَنْ یَمِینٍ وَشِمَالٍ ۖ کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ ۚ بَلْدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ؛ سبا - ۱۵ 》
برای قوم سبا در وطنشان از راست و چپ دو سلسله باغ و بوستان آیتی از لطف و رحمت حق بود همه پر نعمت، و به آنها گفتیم که بخورید از رزق خدای خود و شکر وی به جای آرید، که مسکنتان شهری نیکو و پر نعمت است و خدای شما غفور و مهربان است.
《 أَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ؛ سبا - ۱۷》
با وجود این باز از شکر خدا و طاعت حق اعراض کردند، ما هم سیلی سخت بر هلاکت ایشان فرستادیم
🔺علاوه بر معانی اخلاقی و تربیتی شخصی که هر کدام از چهار جمله بالا داشتند، هر کدام یک معنای "تربیت اجتماعی" نیز دارند:
جمله" کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ "
احسان گاهی به بخشش و عفو و پول دادن به کسی است، گاهی مسئولیت و موقعیت دادن به کسی است.
چه بسا افراد کم ظرفیتی از طرف ما مورد نیکی قرار بگیرند و به کاری مشغول شوند، در حالی که این نعمت آنها را دچار غفلت کند و روز به روز در این جایگاه و موقعیت غرق شوند و دریک زمانی ، دریک مکانی ، کلا از راه حق خارج شوند.
❌لذا حضرت دو مطلب در بُعد اجتماعی را با این جمله بیان میدارد:
1⃣به هر کسی مسئولیت ندهید،
2⃣ از طرفی به افراد کم ظرفیت میفرماید:مسئولیت نگیرید که پله پله به سقوط نزدیکتر میشوید.
♦️بهترین راه برای مسئولیت دادن به افراد رعایت همان اصولی است که در نامه ۵۳ خطاب به مالک در مورد استخدام فرمود:
از نگاه حضرت سه مرحله در استخدام مسئولین :
اولا فیلترهای سختگیرانه ،
ثانیا نظارت های آشکارا ،
ثالثا تعیین عیون و جاسوسانی برای نظارت پنهانی بر امور مسئولین.
💠 وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَیْهِ،
در موضوعات اجتماعی، ستاریت و پرده پوشی تا جایی است که این پنهان کاری به زیان اجتماع نباشد. ولی آنجا که بناست یک مسئولی خیانت کند و افراد نظارت نکنند یا نظارت کنند و مدام پرده پوشی کنند؛ این پرده پوشی به نفع جامعه و خود آن شخص نیست.
همانگونه که خدا گاهی پرده ستاریتش را می اندازد تا افراد بی آبروشوند و درس عبرتی برای دیگران شوند.
در اموراجتماعی هم بایدگاهی خلاف یک نااهل را فریاد زد تا هم او رسوا شود، و هم باعث درس عبرت دیگران شود .
✳️شخصی به امام جواد عرض کرد:
یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ عَنْ آبَائِکَ
روایتی بفرمایید که از پدران شما نقل شده باشد
فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ
پدرم از پدرانم از امیرالمومنین علیه السلام نقل کرد
لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَکُوا
تا وقتی که تفاوت در جامعه باشد همین که چند حزبی باشد و هر گروهی، کار گروه دیگر را زیر نظر داشته باشد و تذکر دهد باعث خیر میشود
🔺همین که انسان در هر شغلی منتقدین جدی و عالم داشته باشد باعث رشد او میشود
قَالَ قُلْتُ لَهُ زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَوْ تَکَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُم آن شخص گفت باز هم بفرمایید
حضرت فرمود افراد خطا و مشکلات زیادی دارند که خدای متعال انها را با ستاریت خود پوشانده ، مواظب باشیم پرده دری نکنیم که پرده ی ستاریت خدا از روی ما برداشته میشود و مسلوب الحیثیه میشویم که اگر این پرده دری صورت گیرد کسی حاضر به کار با دیگری نخواهد بود .
مرحوم شوشتری در بَهْجُ الصَّباغَةِ روایتی دارد که اگر مردم باطن هم را میدیدند بر مزبله رها میشدند کسی آنها را برای دفن بر نمی داشت .
💠 وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ ،
همانگونه که افراد عادی در مواجهه با مدح و ثنای زیاد و بی حساب دچار فتنه میشوند و فرو میریزند، مسئولین و کسانی که وظایفی به عهده ی آنها است نیز چنین میشوند.و به این توجه کنند که این مدح و ثنای افراد از آنها ممکن است برای رسیدن به مطامع خودشان باشد.
✳️مرحوم علامه شوشتری در بَهْجُ الصَّباغَةِدر مورد اینکه این تعریف و تمجیدها میتواند چه خطراتی به بار بیاورد جریان سقیفه را نقل میکنند:
🔹بعد از جریان غصب فدک و جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها ، وقتی خبر مجروحیت شدید حضرت در مدینه پیچید خلیفه دوم به خلیفه اول گفت: انْطَلِقْ بِنَا إِلَى فَاطِمَةَ فَإِنَّا قَدْ أَغْضَبْنَاهَا فَانْطَلَقَا جَمِیعاً فَاسْتَأْذَنَا عَلَى فَاطِمَةَ فَلَمْ تَأْذَنْ لَهُمَا
بیا با هم نزد فاطمه برویم؛ ما او را غضبناک نموده ایم. با هم راه افتادند و آمدند و از فاطمه اجازه خواستند که آنها را به حضور بپذیرد ولی حضرت به آن دو اجازه ندادند
فَأَتَیَا عَلِیّاً فَکَلَّمَاهُ فَأَدْخَلَهُمَا عَلَیْهَا فَلَمَّا قَعَدَا عِنْدَهَا حَوَّلَتْ وَجْهَهَا إِلَى الْحَائِطِ فَسَلَّمَا عَلَیْهَا فَلَمْ تَرُدَّ عَلَیْهِمَا السَّلَام
نزد علی - علیه السلام - که آمدند و با ایشان صحبت کردند، حضرت علی علیه السلام وقتی با حضرت زهرا سلام الله مطرح کرد حضرت زهرا سلام الله فرمود :
ألبیت بیتک و أنا أمتک؛
خانه، خانه توست و من هم، کنیز و مطیع تو هستم. لذا با واسطه حضرت علی علیه السلام وقتی نزد فاطمه - علیها السلام - نشستند، ایشان رویشان را به سمت دیوار برگرداندند، آن دو بر ایشان سلام کردند، اما ایشان جواب سلام آنها را ندادند.
🔸خلیفه اول مطالبی گفت که ما شما را از فرزندان خودمان بیشتر دوست میداریم ولی چه کنیم که پیامبر فرموده بود ما انبیاء ارث نمی گذاریم و ما فدک را از شما گرفتیم. حضرت زهرا فرمود:
نَشَدْتُکُمَا بِاللَّهِ أَ لَمْ تَسْمَعَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص یَقُولُ
شما را به خدا قسم آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشنیدید که میفرمودند:
رِضَا فَاطِمَةَ مِنْ رِضَایَ وَ سَخَطُ فَاطِمَةَ مِنْ سَخَطِی
رضایت فاطمه رضایت من، و ناراحتی فاطمه ناراحتی من است،
وَ مَنْ أَحَبَّ فَاطِمَةَ ابْنَتِی فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَرْضَى فَاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضَانِی وَ مَنْ أَسْخَطَ فَاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنِی
هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر کس فاطمه را خشنود کند مرا کرده، و هر کس فاطمه را خشمگین کند مرا خشمگین کرده است؟ قَالا نَعَمْ سَمِعْنَاهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص
گفتند: آری، ما این را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدیم
قَالَتْ فَإِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ أَنَّکُمَا أَسْخَطْتُمَانِی وَ مَا أَرْضَیْتُمَانِی
فاطمه - علیها السلام - فرمودند: من خدا و ملائکه را گواه میگیرم که شما مرا خشمگین کردید و مرا خشنود ننمودید
وَ لَئِنْ لَقِیتُ النَّبِیَّ ص لَأَشْکُوَنَّکُمَا إِلَیْه
اگر پیامبر را ملاقات کنم، حتماً از شما پیش ایشان شکایت خواهم کرد.
و بعد به خلیفه اول فرمود:
وَاللَّهِ لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَیْکَ فِی کُلِّ صَلَاةٍ أُصَلِّیهَا.
به خدا سوگند در همه نمازهایم تو را نفرین میکنم.
ثُمَّ خَرَجَ بَاکِیاً فَاجْتَمَعَ إِلَیْهِ النَّاسُ فَقَالَ لَهُمْ ...وَ مَا أَنَا فِیهِ لَا حَاجَةَ لِی فِی بَیْعَتِکُمْ أَقِیلُونِی بَیْعَتِی
سپس ابوبکر گریه کنان بیرون آمد و گفت من بیعت شما را نمیخواهم. بیعتم را لغو کنید!
فَقَالُوا یَا خَلِیفَةَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَا یَسْتَقِیمُ وَ أَنْتَ أَعْلَمُنَا بِذَلِکَ إِنَّهُ إِنْ کَانَ هَذَا لَا یَقُمْ لِلَّهِ دِینٌ
مردم گفتند: ای جانشین رسول خدا! این کار شدنی نیست و تو داناترین ما نسبت به این امر هستی. اگر این چنین کنی، دین خدا پایدار نمیماند
فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ لَا ذَلِکَ وَ مَا أَخَافُ مِنْ رَخَاءِ هَذِهِ الْعُرْوَةِ مَابِتُّ لَیْلَةً وَلِی فِی عُنُقِ مُسْلِمٍ بَیْعَةٌ بَعْدَ مَا سَمِعْتُ وَ رَأَیْتُ مِنْ فَاطِمَةَ
ابوبکر گفت: به خدا سوگند اگر این نبود و از شل شدن این ریسمان نمیترسیدم، بعد از آنچه از فاطمه دیدم و شنیدم، یک شب را هم با بیعت یک مسلمان به صبح نمی رساندم.
✳️علامه شوشتری میفرماید اگر همین تعریف وتمجیدهای بی حساب مردم نبود شاید این انحراف عمیق در دین اسلام ایجاد نمیشد.
❎علامه شوشتری با همان بیان تند و تیز خودشان یک جریان دیگر هم نقل میکنند:
إنّ عمر دعا فی احتضاره ابن عباس و قال له:لو أنّ لی ما طلعت علیه الشمس و ما غربت لافتدیت به من هول المطلع.
وقتی خلیفه دوم لحظات آخر عمر را سپری میکرد، یکی از بزرگان اسلام بر بالین او رفته، عمر میگوید حاصرم دنیا را بدهم ولی از آن لحظات سخت برزخ و قیامت نجات پیدا کنم.
این شخص میگوید آخر تو که کار بدی نکردی، در تمام طول عمر خدمت بوده و کشور گشایی بوده و کسب اموال بیشتر بوده الان هم که داری شهید میشوی، عمر میگوید حاضری اینها را در قیامت هم شهادت بدهی،
و او میگوید بله.
علامه شوشتری میفرماید:
غیرت دینی تو کجا رفته بود ؟
تو باید به او(خلیفه دوم ) یادآوری میکردی چه ظلم خبط بزرگی مرتکب شده و علاوه بر این میگویی به خوبی او در قیامت شهادت می دهی!!!
🔻حضرت علی علیه السلام در خطبه ۲۲۰ فرمود :
یا رسول الله از فاطمه بپرس چه بلاهایی سر او آورده اند او نمیگوید ولی شما اصرار کن ..
💠 وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ:
مگر انسان در مسئولیت و جایگاهی که دارد چقدر فرصت دارد که بخواهد مدام به بیکاری و هدر دادن وقت و استفاده نکردن از ظرفیت ها بپردازد؟
چه افراد عادی چه مسئول، باید از این موقعیت ها استفاده کنند چرا که یک امتحاناتی است که بعد از اتمام آن فرصت، یا اتمام آن دوره مسئولیت از انسان یک نام نیک یا نام بد به یادگار میماند و خداوند هم با همین پرونده انسان را حسابرسی خواهد کرد
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
.