امام علی علیه السلام میفرمایند: هیچ مال و سرمایه ای پر سودتر[أَعْوَدُ] از عقل نیست.
✅در نگاه امیرالمومنین، عقل برای حل مشکل است.
عقل میتواند انسان را به ثروت و اخلاق و عبودیت برساند،ولی مال در بسیاری از مواقع مانع عقل و اخلاق و عبودیت است.
در یک معنای وسیع تر، مال محدود به ثروت نیست بلکه تمام کمالاتی که انسان به آنها تمایل دارد، اموال و داراییهای او حساب میشوند.
❇️ انسان عاقل میتواند به شجاعت و سخاء و حسن خلق و تواضع و... برسد؛ پس عایدات عقل خیلی زیاد است.
ولی اگر کسی بی عقل باشد، ولو اینکه روحیه سخا و شجاعت و ... هم در خون او باشد، خیلی زود آنها را از دست میدهد و فقیر میشود. امام صادق علیه السلام میفرمایند:
قالَ إنَّ الْعَبْدَ یَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إلى مَخْلُوق فَلَوْ أخْلَصَ نیَّتَهُ لِلّهِ لاَتاهُ الَّذى یُریدُ فى أسْرَعَ مِنْ ذلِکَ
فرمود: گاهى انسان خواسته خود را از مخلوقى مى طلبد در حالى که اگر نیتش براى خدا خالص بود همان خواسته در مدتى کوتاه تر به سراغش مى آمد.
⏪جهل انسان را، به بی ایمانی و شرک میرساند و باعث میشود شخص برای حل مشکلات درِخانه دیگر بندگان و اغنیاء را بزند نه خدا را.
✅ ثمره عقل، نجات از شرک و کفر در اعتقاد و عمل است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله دوم🔰
💠وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ
هیچ تنهایی وحشتناک تر از خود پسندی نیست.
✅عُجب، حالت خود برتر بینی توهمی است. انسان دچار عجب، خودش را از مردم بالاتر میداند و حاضر نیست با آنها مراوده و دوستی کند.
مردم هم به شدت از انسان خودبرتر بین متنفر اند و او را تحویل نمیگیرند.
در غررالحکم از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام چنین روایت شده:
ثَمَرَةُ الْعُجْبِ الْبَغْضَاء
ثمره خود برتر بینی، دشمنی دیگران است.
ثمره عجب، گرفتار شدن در تنهایی است.
✳️ انسان خود برتربین میخواهد با عجب عزیز شود، برای خود کلاس میگذارد تا محبوب شود، غافل از اینکه مطرود و منفور میشود. امام صادق علیه السلام میفرمایند :
اگر عاقبت نیکى دارد به دنبال آن کار برو و اگر گمراهى و ضلالت است از آن صرف نظر کن.
❎ در توصیه اول حضرت فرمود:
منافع عقل و عاقلانه زندگی کردن خیلی زیاد است، در توصیه سوم فرمود:
عقل یعنی آینده نگری و توجه به عواقب امور.
اینکه در دعاهایمان میخوانیم:
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً ؛
وقتی عاقبت کاری خیر میشود که انسان از ابتدا آن را با توجه بررسی کرده و عمل کند.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله چهارم🔰
💠وَ لَا کَرَمَ کَالتَّقْوَى
هیچ کرم و بزرگواری مانند تقوا نیست.
✅کرم در اینجا به معنای بخشش و انفاق نیست که گاهی در فارسی میگوییم فلانی کرم کرد، یعنی بخشید.
✴️بزرگواری انسان به لباس و جاه و مقام و پول و... نیست. ارزش ، بزرگواری و کرامت واقعی انسان در گرو تقوای اوست.
«إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم»
❇️انسان با تقوا در بارگاه خدای متعال محبوب است و در پیشگاه مردم نیز آبرومند و عزیز است. کسی که دنبال محبوبیت و عزت خویش است باید اهل تقوا باشد. بی تقوایی انسان را از چشم خدا و خلق می اندازد.امیر مؤمنان علیهالسلام میفرماید:
مِفْتاحُ الْکَرَمِ التَّقْوى
پرهیزگارى کلید شخصیت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله پنجم🔰
💠وَ لَا قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ
هیچ همنشینی مانند خوش اخلاقی نیست
انسان بدون دوست نمی تواند زندگی کند. انسان نیازمند همنشین و رفیق است.
✳️حسن خلق هم دوست پاک و صادقی است برای خود انسان که می تواند با آن مانوس شود و به آن افتخار کند؛
هم میتواند عامل مهمی در جذب دوستان خوب شود. همیشه کسانی که خوش اخلاق باشند دوستان بیشتری دارند.پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
حُسْنُ الْخُلْقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ
حسن خلق دوستى و محبت را ریشه دار مى کند و رشته دوستى را استوار مى دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله ششم🔰
💠وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ
هیچ ارثیه مانند ادب نیست.
✅این بخش از کلام حضرت عینا در حکمت ۵۴ نیز آمده بود.
ارثیه ما برای فرزندان باید ادب واخلاق نیکو باشد.
ادب به معنای رعایت مطلق اخلاق است، یعنی انسان بدون تذکر، راه را تشخیص بدهد و حرکت کند.در غررالحکم از حضرت چنین میخوانیم:
خَیْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ لِلاْبْناءِ الاْدَبُ
بهترین چیزى که پدران براى فرزندان به ارث مى گذارند ادب است.
چطور میتوانیم خودمان و فرزندانمان را از آتش جهنم برهانیم؟
با اخلاق و ادب میتوان به بهشت رسید، چه خوب است که ما برای فرزندانمان این میراث را به یادگار بگذاریم.
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله هفتم🔰
💠وَ لَا قَائِدَ کَالتَّوْفِیقِ
هیچ پیشوا و رهبری مانند توفیق نیست.
✴️اگر میخواهید دستتان را به کسی دهید تا شما را از کوتاهترین راه و با بیشترین سرعت به مقصد برساند، باید به دنبال توفیق باشید و از خدا طلب توفیق کنید نه اینکه از دیگران کمک بخواهید.
✅توفیق در لغت به معناى موافق ساختن و هماهنگ نمودن است که با معناى عرفى آن کاملاً سازگار است.
منظور از «توفیق» در اینجا آماده بودن اسباب براى انجام دادن کارى است.
✳️بهترین راهبر انسان به سمت کمالات داشتن توفیق است. اگر توفیق برای انسان به دست بیاید و شرایط فراهم شود به سادگی میتواند مسیرعبودیت را طی کند در غیر این صورت زحمت زیاد نتیجه اندکی دارد و سرانجامی ندارد.امام باقر علیه السلام میفرمایند :
لا نِعْمَةَ کَالْعافِیَةِ وَلا عافِیَةِ کَمُساعِدَةِ التُّوفیقِ
هیچ نعمتى مانند سلامتی و عافیت نیست و نه هیچ عافیتى همچون فراهم شدن توفیق است.
⏪ خود سلامتی و عافیت یکی از توفیقات است که راه را بر انسان هموار میکند.
توفیق دو نوع است:
1️⃣توفیق ابتدائی: خدای متعال بر مبنای قاعده ی لطف، همه بندگان را در مسیر هدایت قرار میدهد و متناسب با حالات هر کدام راهی برای آنها باز میکند که بتوانند به سعادت و کمال دست پیدا کنند.
2️⃣توفیق استمراری: استمرار و تداوم توفیق به خواست و اراده و عمل انسان است. کسی که در راه خوبی قد بر نمی دارد حق ندارد بگوید من توفیق ندارم.
باید اراده کنی، حرکت کنی، عمل خیر انجام بدهی تا توفیق انجام دادن کارهای بیشتر و بهتر برایت فراهم بشود.
✴️در روایت است از کتاب غرر الحکم:
کَما أنَّ الْجِسْمَ وَ الظَّلَّ لا یَفْتَرِقانِ کَذلِکَ الدّینُ وَ التَّوْفیقُ لا یَفْتَرِقانِ
همان گونه که سایه از جسم جدا نمى شود توفیق از دین نیز جدایى پیدا نمى کند
⏪هر چه تدین و پایبندی به احکام دینی بیشتر باشد، توفیق بیشتری نصیب انسان میشود.
بانشستن و خواستن توفیقی نصیب شخص نمیشود، باید یک حرکتی انجام دهد تا مورد لطف خدا قرار بگیرد و مسیر برای او هموار شود.
یکی از عناصر موثر در توفیق ارادهی خود انسان است، اگر جایی زحمت کشیدی تلاش کردی ولی به ثمر ننشست میشود گفت خدا توفیق نداد ولی اگر نشستی و دست روی دست گذاشتی وبعد منتظر توفیق بودی هرگز به توفیق نخواهی رسید.
🔺همچنین قرآن کریم در باب کسب توفیق و سلب توفیق میفرماید:
《فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ؛ لیل - ۵ 》
هر کس عطا و احسان کردو پرهیزکار شد.
《وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ 》
و وعده نیکوتر را که وعده خدا نسبت به پاداش انفاق و پرهیزکاری است باور کرد وعده های قرآن و نهج را باور کند.
《فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ 》
ما هم البته کار او را در دو عالم سهل و آسان میگردانیم.
《وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَىٰ 》
اما هر کس بخل ورزید و خود را از لطف خدا بی نیاز دانست.
《وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَىٰ 》
و وعده نیکوتر را تکذیب کرد،
《فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَىٰ ؛ لیل - ۱۰》
پس به زودی کار او را (در دو عالم) دشوار میکنیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله هشتم🔰
💠وَ لَا تِجَارَةَ کَالْعَمَلِ الصَّالِحِ،
هیچ تجارتی همچون عمل صالح نیست.
تجارت با سود عجین است. هیچ کسی برای ضرر کردن تجارت نمی کند.
✴️دو تفاوت اساسی بین سود مادی و سود عمل صالح است:
۱. سود مادی یک محدوده خاص دارد و هر چه از آن برداشت کنی کم میشود.
۲. سودهای مادی هر چه باشند نهایتا تا لحظه ی مرگ همراه انسان هستند.
ولی سودهای معنوی:
اولا؛ قابل شمارش نیستند
ثانیا؛ تا ابدیت همراه انسان خواهند بود. و بلاشک در قانون تجارت سود مستمر بهتر از سود مقطعی است.
🔺شخصی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد من به تکبیرة الاحرام نماز شما نرسیدم چقدر صدقه بدهم تا جبران شود؟
حضرت پاسخ دادند: اگر طلا داشته باشی و انفاق کنی به اندازه تکبیرة الاحرامی که دیر به مسجد بروی نیست و جبران شدنی نیست.
⏪ باید سراغ چیزی رفت که به شمارش نیاید و تمام شدنی نباشد.قرآن کریم میفرماید:
و خداوند از این مقدار نیز برای هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بیمنتهاست و (به همه چیز) داناست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله دهم🔰
💠وَ لَا وَرَعَ کَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ
هیچ پرهیزکاری مانند دوری از امور شبهه ناک نیست.
✅ورع به معنای تقوای شدید و پرهیز کردن از امور شبهه ناک است.
از غذا، شغل و درآمد شبهه ناک بپرهیز.
حضرت در حکمت ۴ میفرمایند:
وَ الْوَرَعُ جُنَّة
در مرام حضرت ورع سپر است که از انسان مراقبت میکند.
✳️بزرگان چهار نوع ورع را ذکر کرده اند:
۱. ورع تائبین: پرهیز از گناه
۲. ورع صالحین: پرهیز از شبهه ناک
۳. ورع متقین: ترک حلال به جهت ترس از کشیده شدن آن به حرام (مثلا در مورد فسق و فجور اجازه غیبت داده شده است، ولی او صحبت نمی کند به ترس اینکه نکند یک مرتبه وارد اموری شود که غیبت جایز نیست)
۴. ورع صدیقین: پرهیز از غیر خدا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله یازدهم🔰
💠وَ لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ
هیچ بی رغبتی مانند بی رغبتی به حرام نیست.
✅اگر چه نوعا زهد به ساده زیستی و اکتفا کردن به ضروریات اطلاق میشود، ولی از نگاه امیرالمومنین کسی که مرتکب حرام نمیشود، مال حرام به زندگی نمی آورد، از راه حرام ارتزاق نمی کند هر چند زندگی رفاهی نیز داشته باشد؛ او زاهد است.
پایه زهد در نگاه حضرت دوری کردن از حرام است، و ساده زیستی کمال زهد است.
کسی که علم دارد ولی تفکر و عمل ندارد، جهلش او را از پا در میآورد.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله سیزدهم🔰
💠وَ لَا عِبَادَةَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ،
و هیچ عبادتی همچون انجام واجبات نیست.
✅اگر چه در دین اسلام مستحبات فراوانی وارد شده که هر کدام از آنها تاثیرات خاصی دارند و انسان را در مسیر عبودیت خیلی پیش می اندازند ولی حقیقت آن است که هیچ عبادتی مانند اداء واجبات نیست. رکن مهم عبودیت این است که انسان به واجبات پایبند باشد.
در مورد جوانها هم چنین چیزی صادق است جوانی که مکلف به انجام واجبات است را نباید برای انجام ندادن مستحباتی همچون مسجد نرفتن و.... مواخذه کرد، چرا که اقتضای جوانی است و به گفته حضرت شخصی که پایبند به واجبات باشد جزو عباد است و همین انجام واجبات کافی است.
✳️باید مراقب باشیم اولویت های ما به هم نریزد، بفهمیم چه موقعی وقت چه عملی است. حکمت ٣٩:
✅«حیا» به معناى حالت بازدارنده اى است که انسان را از رفتن به سراغ کارهاى زشت باز مى دارد و «صبر» به معناى استقامت در برابر مشکلات است;
خواه مشکلات اطاعت باشد یا ترک معصیت و یا مشکلات مصائب و سختى.
✳️حیا عامل ایجاد ایمان است و صبر عامل بقاء آن است.
انسان اگر حیا نداشته باشد قدرت درونی ندارد که به ایمان دست پیدا کند ولی به فرض ایجاد ایمان در درون انسان تا وقتی که برای حفظ آن صبر نکند و نجنگد نمی تواند به ایمان پایداری دست پیدا کند.
چهار صفت است که در هرکسى باشد گرچه از فرق تا قدم گناه باشد خداوند آن را تبدیل به حسنات مى کند:
- صدق ،
- حیا ،
- حسن خلق ،
- شکر .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله پانزدهم🔰
💠وَ لَا حَسَبَ کَالتَّوَاضُعِ
هیچ نام خانوادگی و اعتباری مانند تواضع نیست.
✅شاید عده ای یک شرافت خانوادگی داشته باشند و مردم آنها را به خاطر پدر یا اجدادشان مورد احترام قرار دهند ولی بدون شک آن شرافتی که خود انسان به دست بیاورد بسیار با ارزش و گرانقیمت تر است.
✴️شرافت حقیقی انسان به صفات اخلاقی و ملکات اخلاقی اوست. هرچه شخص متواضع تر باشد دارای شرافت و حسب بهتر و بالاتری است
✳️انسان باید به دیدار و رفت و آمد با کسانی بپردازد که اهل تواضع باشند ولو اینکه مسؤل نباشند، ولو اینکه قوم و خویش نباشند.
❇️در دومین توصیه حضرت در همین حکمت حضرت فرمود:
لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْب؛
انسان خود برتربین از نگاه خدا و خلق می افتد. ولی کسی که متواضع باشد گرامی داشته میشود.
(این فکر اشتباه است که برخی خیال میکنند اگر تواضع کنند و به دیگران احترام بگذارند شان و جایگاهشان تنزل پیدا میکند)
🔺در روایت است از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم :
✅مجموع صفاتی که حضرت تا اینجا فرمود از علم و صبر و خوش خلقی و تواضع و ... باعث میشوند که انسان در مقابل افراد نادان و جسور، بردباری و صبر و سعه صدر به خرج بدهد.
✴️انسان باید در مقابل کسانی که علم ندارند و احیانا اهل تندخویی و پرخاشگری هستند، صبر کند تا عزیز شود. هیچ کسی انسان درشت گویی که ناسزا را با ناسزا پاسخ میدهد را عزیز نمی داند.
عزت به این است که انسان خوبی ها را داشته باشد، ولی خودش را برتر از دیگران نداند و به دیگران به خاطر آنچه نمی دانند ایراد نگیرد.
خدا هرگز کسى را به سبب جهل و نادانى عزت نداد و هرگز کسى را به موجب حلم و بردبارى ذلیل نساخت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله هجدهم🔰
💠وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَة
هیچ پشتوانه ای مطمئن تر از مشاوره نیست.
حضرت در حکمت ۵۴ نیز فرمود:
لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَة
هیچ پشتوانه ای همچون مشاوره نیست.
✅همانگونه که هر چه تعداد بیشتری دست به دست هم بدهند برای انجام کاری، آن کار بهتر و با سرعت بیشتری انجام میشود. هر چه عقول بیشتری با هم اجتماع کنند نتیجه بهتر و سریعتر خواهد بود.
❇️مخالفت با مشاور امین، خسارت بار است:حضرت در خطبه ٣۵فرمودند:
پس از حمد و ستایش خدا، بدانید که نافرمانى از دستور نصیحت کننده مهربان دانا و با تجربه، مایه حسرت و سرگردانى و سرانجامش پشیمانى است.
⏪در امور، با اهل بیت و دوستان اهلبیتی مشورت کنید تا به نتیجه برسید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈🏻نکته:
طبق برخی نقل ها، کلمات حضرت در این حکمت برگرفته از خطبه الوسیله بوده است. شان صدور این جملات بخشی از خطبة الوسیله است. مرحوم کلینی در جلد ٨ کافی آن را نقل کرده اگر چه در نهج البلاغه نیست:
این جملات هفت روز بعد از رحلت پیامبر و جریان سقیفه از امیرالمومنین صادر شده است.
✴️در انتهای حکمت ١٠٨ نیز این نکته را تذکر دادیم که با توجه به شان صدور حکمت ١٠٨، حضرت آنجا راهکارهای سلاطین ظالم برای تسلط بر قلب ها را ذکر میکند و در این حکمت راهکارهای مقابله با حاکمان را بیان میکند .
✳️ سلاطین ایجاد نیاز میکنند تا تو به آنها رو بیاوری و عقل را کنار بگذاری. در حالی که باید عقل انسان را از غیر خدا باز دارد.
⏪به جای اینکه شما مرعوب غرور سلاطین شوید، باید آنها را منزوی کنید.
این حکمت در مورد روش برخورد با سلاطین آورده شده و باید با این نگاه هم به آن توجه کرد.
اللهم لاتسلّط علینا مَن لایرحمنا
.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم اللّه الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴٠٢/١٢/١۵ .٢۴شعبان
💢 حکمت ١١٣ 💢
🔷در این حکمت ١٨ جمله طلایی از امیرالمومنین علی علیهالسلام را میخوانیم که اگر به آنها عمل شود بسیاری از مشکلات و گرفتاریهای ما حل خواهد شد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله اول🔰
💠وَ قَالَ (علیه السلام): لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ
امام علی علیه السلام میفرمایند: هیچ مال و سرمایه ای پر سودتر[أَعْوَدُ] از عقل نیست.
✅در نگاه امیرالمومنین، عقل برای حل مشکل است.
عقل میتواند انسان را به ثروت و اخلاق و عبودیت برساند،ولی مال در بسیاری از مواقع مانع عقل و اخلاق و عبودیت است.
در یک معنای وسیع تر، مال محدود به ثروت نیست بلکه تمام کمالاتی که انسان به آنها تمایل دارد، اموال و داراییهای او حساب میشوند.
❇️ انسان عاقل میتواند به شجاعت و سخاء و حسن خلق و تواضع و... برسد؛ پس عایدات عقل خیلی زیاد است.
ولی اگر کسی بی عقل باشد، ولو اینکه روحیه سخا و شجاعت و ... هم در خون او باشد، خیلی زود آنها را از دست میدهد و فقیر میشود. امام صادق علیه السلام میفرمایند:
لَیْسَ بَیْنَ الاْیمانِ وَالْکُفْرِ إلاّ قِلَّةُ الْعَقْلِ
فاصله میان ایمان و کفر همان کم عقلى است،
قیلَ وَکَیْفَ ذاکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ؟
عرض کردند: اى فرزند رسول خدا این امر چگونه است؟
قالَ إنَّ الْعَبْدَ یَرْفَعُ رَغْبَتَهُ إلى مَخْلُوق فَلَوْ أخْلَصَ نیَّتَهُ لِلّهِ لاَتاهُ الَّذى یُریدُ فى أسْرَعَ مِنْ ذلِکَ
فرمود: گاهى انسان خواسته خود را از مخلوقى مى طلبد در حالى که اگر نیتش براى خدا خالص بود همان خواسته در مدتى کوتاه تر به سراغش مى آمد.
⏪جهل انسان را، به بی ایمانی و شرک میرساند و باعث میشود شخص برای حل مشکلات درِخانه دیگر بندگان و اغنیاء را بزند نه خدا را.
✅ ثمره عقل، نجات از شرک و کفر در اعتقاد و عمل است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله دوم🔰
💠وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ
هیچ تنهایی وحشتناک تر از خود پسندی نیست.
✅عُجب، حالت خود برتر بینی توهمی است. انسان دچار عجب، خودش را از مردم بالاتر میداند و حاضر نیست با آنها مراوده و دوستی کند.
مردم هم به شدت از انسان خودبرتر بین متنفر اند و او را تحویل نمیگیرند.
در غررالحکم از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام چنین روایت شده:
ثَمَرَةُ الْعُجْبِ الْبَغْضَاء
ثمره خود برتر بینی، دشمنی دیگران است.
ثمره عجب، گرفتار شدن در تنهایی است.
✳️ انسان خود برتربین میخواهد با عجب عزیز شود، برای خود کلاس میگذارد تا محبوب شود، غافل از اینکه مطرود و منفور میشود. امام صادق علیه السلام میفرمایند :
مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ
کسى که گرفتار خودبینى شود هلاک مى شود.
همچنین در غررالحکم چنین روایت شده:
وَ إعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ بُرْهانُ نَقْصِهِ وَ عُنْوانُ ضَعْفِ عَقْلِهِ
خودپسندى انسان، دلیل بر نقص او و گواه ضعف عقل اوست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله سوم🔰
💠وَ لَا عَقْلَ کَالتَّدْبِیرِ
هیچ عقلی مثل عاقبت اندیشی نیست.
تدبیر یعنی دیدن پشت قضیه، انتهای کار را دیدن و از الان به فکر ثمره کار بودن.
❇️ عقل آن است که انسان را هدفمند، و روشمند کند. هم هدف متعالی برای انسان رقم بزند، هم راه رسیدن به آن هدف را جلوی پای انسان بگذارد.
🔺 شخصی نزد پیامبر امد و از ایشان تقاضای اندرزی کرد(أَوْصِنِی)، حضرت فرمود: اگر بگویم عمل خواهى کرد؟
عرض کرد: آرى! این سخن میان او و پیغمبر اکرم سه بار تکرار شد و در پایان، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:
فَإِنِّی أُوصِیکَ إِذَا أَنْتَ هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ
من به تو توصیه مى کنم هنگامى که تصمیم گرفتى کارى را انجام دهى در عاقبت آن بیندیش.
فَإِنْ یَکُ رُشْداً فَامْضِهِ وَ إِنْ یَکُ غَیّاً فَانْتَهِ عَنْهُ
اگر عاقبت نیکى دارد به دنبال آن کار برو و اگر گمراهى و ضلالت است از آن صرف نظر کن.
❎ در توصیه اول حضرت فرمود:
منافع عقل و عاقلانه زندگی کردن خیلی زیاد است، در توصیه سوم فرمود:
عقل یعنی آینده نگری و توجه به عواقب امور.
اینکه در دعاهایمان میخوانیم:
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً ؛
وقتی عاقبت کاری خیر میشود که انسان از ابتدا آن را با توجه بررسی کرده و عمل کند.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله چهارم🔰
💠وَ لَا کَرَمَ کَالتَّقْوَى
هیچ کرم و بزرگواری مانند تقوا نیست.
✅کرم در اینجا به معنای بخشش و انفاق نیست که گاهی در فارسی میگوییم فلانی کرم کرد، یعنی بخشید.
✴️بزرگواری انسان به لباس و جاه و مقام و پول و... نیست. ارزش ، بزرگواری و کرامت واقعی انسان در گرو تقوای اوست.
«إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم»
❇️انسان با تقوا در بارگاه خدای متعال محبوب است و در پیشگاه مردم نیز آبرومند و عزیز است. کسی که دنبال محبوبیت و عزت خویش است باید اهل تقوا باشد. بی تقوایی انسان را از چشم خدا و خلق می اندازد.امیر مؤمنان علیهالسلام میفرماید:
مِفْتاحُ الْکَرَمِ التَّقْوى
پرهیزگارى کلید شخصیت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله پنجم🔰
💠وَ لَا قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ
هیچ همنشینی مانند خوش اخلاقی نیست
انسان بدون دوست نمی تواند زندگی کند. انسان نیازمند همنشین و رفیق است.
✳️حسن خلق هم دوست پاک و صادقی است برای خود انسان که می تواند با آن مانوس شود و به آن افتخار کند؛
هم میتواند عامل مهمی در جذب دوستان خوب شود. همیشه کسانی که خوش اخلاق باشند دوستان بیشتری دارند.پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
حُسْنُ الْخُلْقِ یُثْبِتُ الْمَوَدَّةَ
حسن خلق دوستى و محبت را ریشه دار مى کند و رشته دوستى را استوار مى دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله ششم🔰
💠وَ لَا مِیرَاثَ کَالْأَدَبِ
هیچ ارثیه مانند ادب نیست.
✅این بخش از کلام حضرت عینا در حکمت ۵۴ نیز آمده بود.
ارثیه ما برای فرزندان باید ادب واخلاق نیکو باشد.
ادب به معنای رعایت مطلق اخلاق است، یعنی انسان بدون تذکر، راه را تشخیص بدهد و حرکت کند.در غررالحکم از حضرت چنین میخوانیم:
خَیْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ لِلاْبْناءِ الاْدَبُ
بهترین چیزى که پدران براى فرزندان به ارث مى گذارند ادب است.
✴️همچنین امام صادق علیه السلام میفرمایند :
لایَزالُ الْمُؤمِنُ یُورَثُ أهْلَ بَیْتِهِ الْعِلْمَ وَالاْدَبَ الصّالِحَ حَتّى یَدْخِلْهُمَا الَّجَنَّةَ...
انسان با ایمان علم و ادب به خانواده خود مى آموزد و سبب مى شود که همه را وارد بهشت کند
وَ لا یَزالُ الْعَبْدُ الْعاصى یُورَثُ أهْلَ بَیْتِهِ الاْدَبَ السَّىَّء حَتّى یُدْخِلْهُمَا النّارَ جَمیعاً
و بنده گنهکار به خانواده خود بى ادبى مى آموزد تا آنجا که همه را به دوزخ مى فرستد. در آیهی قرآن میخوانیم
《قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا؛ تحریم - ۶》
چطور میتوانیم خودمان و فرزندانمان را از آتش جهنم برهانیم؟
با اخلاق و ادب میتوان به بهشت رسید، چه خوب است که ما برای فرزندانمان این میراث را به یادگار بگذاریم.
.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله هفتم🔰
💠وَ لَا قَائِدَ کَالتَّوْفِیقِ
هیچ پیشوا و رهبری مانند توفیق نیست.
✴️اگر میخواهید دستتان را به کسی دهید تا شما را از کوتاهترین راه و با بیشترین سرعت به مقصد برساند، باید به دنبال توفیق باشید و از خدا طلب توفیق کنید نه اینکه از دیگران کمک بخواهید.
✅توفیق در لغت به معناى موافق ساختن و هماهنگ نمودن است که با معناى عرفى آن کاملاً سازگار است.
منظور از «توفیق» در اینجا آماده بودن اسباب براى انجام دادن کارى است.
✳️بهترین راهبر انسان به سمت کمالات داشتن توفیق است. اگر توفیق برای انسان به دست بیاید و شرایط فراهم شود به سادگی میتواند مسیرعبودیت را طی کند در غیر این صورت زحمت زیاد نتیجه اندکی دارد و سرانجامی ندارد.امام باقر علیه السلام میفرمایند :
لا نِعْمَةَ کَالْعافِیَةِ وَلا عافِیَةِ کَمُساعِدَةِ التُّوفیقِ
هیچ نعمتى مانند سلامتی و عافیت نیست و نه هیچ عافیتى همچون فراهم شدن توفیق است.
⏪ خود سلامتی و عافیت یکی از توفیقات است که راه را بر انسان هموار میکند.
توفیق دو نوع است:
1️⃣توفیق ابتدائی: خدای متعال بر مبنای قاعده ی لطف، همه بندگان را در مسیر هدایت قرار میدهد و متناسب با حالات هر کدام راهی برای آنها باز میکند که بتوانند به سعادت و کمال دست پیدا کنند.
2️⃣توفیق استمراری: استمرار و تداوم توفیق به خواست و اراده و عمل انسان است. کسی که در راه خوبی قد بر نمی دارد حق ندارد بگوید من توفیق ندارم.
باید اراده کنی، حرکت کنی، عمل خیر انجام بدهی تا توفیق انجام دادن کارهای بیشتر و بهتر برایت فراهم بشود.
✴️در روایت است از کتاب غرر الحکم:
کَما أنَّ الْجِسْمَ وَ الظَّلَّ لا یَفْتَرِقانِ کَذلِکَ الدّینُ وَ التَّوْفیقُ لا یَفْتَرِقانِ
همان گونه که سایه از جسم جدا نمى شود توفیق از دین نیز جدایى پیدا نمى کند
⏪هر چه تدین و پایبندی به احکام دینی بیشتر باشد، توفیق بیشتری نصیب انسان میشود.
بانشستن و خواستن توفیقی نصیب شخص نمیشود، باید یک حرکتی انجام دهد تا مورد لطف خدا قرار بگیرد و مسیر برای او هموار شود.
یکی از عناصر موثر در توفیق ارادهی خود انسان است، اگر جایی زحمت کشیدی تلاش کردی ولی به ثمر ننشست میشود گفت خدا توفیق نداد ولی اگر نشستی و دست روی دست گذاشتی وبعد منتظر توفیق بودی هرگز به توفیق نخواهی رسید.
🔺همچنین قرآن کریم در باب کسب توفیق و سلب توفیق میفرماید:
《فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ؛ لیل - ۵ 》
هر کس عطا و احسان کردو پرهیزکار شد.
《وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ 》
و وعده نیکوتر را که وعده خدا نسبت به پاداش انفاق و پرهیزکاری است باور کرد وعده های قرآن و نهج را باور کند.
《فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ 》
ما هم البته کار او را در دو عالم سهل و آسان میگردانیم.
《وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَىٰ 》
اما هر کس بخل ورزید و خود را از لطف خدا بی نیاز دانست.
《وَکَذَّبَ بِالْحُسْنَىٰ 》
و وعده نیکوتر را تکذیب کرد،
《فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَىٰ ؛ لیل - ۱۰》
پس به زودی کار او را (در دو عالم) دشوار میکنیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله هشتم🔰
💠وَ لَا تِجَارَةَ کَالْعَمَلِ الصَّالِحِ،
هیچ تجارتی همچون عمل صالح نیست.
تجارت با سود عجین است. هیچ کسی برای ضرر کردن تجارت نمی کند.
✴️دو تفاوت اساسی بین سود مادی و سود عمل صالح است:
۱. سود مادی یک محدوده خاص دارد و هر چه از آن برداشت کنی کم میشود.
۲. سودهای مادی هر چه باشند نهایتا تا لحظه ی مرگ همراه انسان هستند.
ولی سودهای معنوی:
اولا؛ قابل شمارش نیستند
ثانیا؛ تا ابدیت همراه انسان خواهند بود. و بلاشک در قانون تجارت سود مستمر بهتر از سود مقطعی است.
🔺شخصی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد من به تکبیرة الاحرام نماز شما نرسیدم چقدر صدقه بدهم تا جبران شود؟
حضرت پاسخ دادند: اگر طلا داشته باشی و انفاق کنی به اندازه تکبیرة الاحرامی که دیر به مسجد بروی نیست و جبران شدنی نیست.
⏪ باید سراغ چیزی رفت که به شمارش نیاید و تمام شدنی نباشد.قرآن کریم میفرماید:
《یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَة تُنجِیکُمْ مِّنْ عَذَاب أَلِیم؛ صف - ۱۰ 》
ای اهل ایمان، آیا شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک (آخرت) نجات بخشد دلالت کنم؟
《 تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِنْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ صف - ۱۱》
به خدا و رسول او ایمان آرید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید، که این کار (از هر تجارت) اگر دانا باشید برای شما بهتر است.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله نهم🔰
💠وَ لَا رِبْحَ کَالثَّوَابِ
هیچ سودی مانند کسب ثواب نیست.
(در برخی نسخ" وَ لَا زَرعَ کَالثَّوَابِ" آمده : هیچ زراعتی مثل ثواب نیست.)
✅سود ثواب، سود تساعدی است.
قرآن کریم میفرماید:
《مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ؛ بقره - ۲۶۱》
مثَل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق میکنند به مانند دانهای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد،
《وَاللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ》
و خداوند از این مقدار نیز برای هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بیمنتهاست و (به همه چیز) داناست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله دهم🔰
💠وَ لَا وَرَعَ کَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ
هیچ پرهیزکاری مانند دوری از امور شبهه ناک نیست.
✅ورع به معنای تقوای شدید و پرهیز کردن از امور شبهه ناک است.
از غذا، شغل و درآمد شبهه ناک بپرهیز.
حضرت در حکمت ۴ میفرمایند:
وَ الْوَرَعُ جُنَّة
در مرام حضرت ورع سپر است که از انسان مراقبت میکند.
✳️بزرگان چهار نوع ورع را ذکر کرده اند:
۱. ورع تائبین: پرهیز از گناه
۲. ورع صالحین: پرهیز از شبهه ناک
۳. ورع متقین: ترک حلال به جهت ترس از کشیده شدن آن به حرام (مثلا در مورد فسق و فجور اجازه غیبت داده شده است، ولی او صحبت نمی کند به ترس اینکه نکند یک مرتبه وارد اموری شود که غیبت جایز نیست)
۴. ورع صدیقین: پرهیز از غیر خدا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله یازدهم🔰
💠وَ لَا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِی الْحَرَامِ
هیچ بی رغبتی مانند بی رغبتی به حرام نیست.
✅اگر چه نوعا زهد به ساده زیستی و اکتفا کردن به ضروریات اطلاق میشود، ولی از نگاه امیرالمومنین کسی که مرتکب حرام نمیشود، مال حرام به زندگی نمی آورد، از راه حرام ارتزاق نمی کند هر چند زندگی رفاهی نیز داشته باشد؛ او زاهد است.
پایه زهد در نگاه حضرت دوری کردن از حرام است، و ساده زیستی کمال زهد است.
امام صادق علیه السلام میفرمایند :
جُعِلَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی بَیْت وَجُعِلَ مِفْتَاحُهُ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا
تمام نیکى ها در خانه اى قرار داده شده و کلید آن زهد در دنیاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله دوازدهم🔰
💠وَ لَا عِلْمَ کَالتَّفَکُّرِ
هیچ علمی همچون تفکر نیست.
✅تفکر یعنی حرکت بین معلوم و مجهول به نحوی که یک مشکل و مساله حل بشود و بتوان به آن عمل کرد.
هیچ علمی مانند حل کردن مشکل نیست. از دو مجهول به یک معلوم برسیم.
سودی نیست در پایان نامه ها و رشته هایی که به تغییر و تحول و پاسخ دادن به شبهه وحل کردن مشکل ختم نمیشوند.
✴️ثمره تفکر در علم، عمل کردن است.
ولی ثمره علم همیشه عمل نیست بلکه در حکمت ١٠٧ فرمود:
رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لَا یَنْفَعُه
کسی که علم دارد ولی تفکر و عمل ندارد، جهلش او را از پا در میآورد.
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله سیزدهم🔰
💠وَ لَا عِبَادَةَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ،
و هیچ عبادتی همچون انجام واجبات نیست.
✅اگر چه در دین اسلام مستحبات فراوانی وارد شده که هر کدام از آنها تاثیرات خاصی دارند و انسان را در مسیر عبودیت خیلی پیش می اندازند ولی حقیقت آن است که هیچ عبادتی مانند اداء واجبات نیست. رکن مهم عبودیت این است که انسان به واجبات پایبند باشد.
در مورد جوانها هم چنین چیزی صادق است جوانی که مکلف به انجام واجبات است را نباید برای انجام ندادن مستحباتی همچون مسجد نرفتن و.... مواخذه کرد، چرا که اقتضای جوانی است و به گفته حضرت شخصی که پایبند به واجبات باشد جزو عباد است و همین انجام واجبات کافی است.
✳️باید مراقب باشیم اولویت های ما به هم نریزد، بفهمیم چه موقعی وقت چه عملی است. حکمت ٣٩:
لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض
هیچ نزدیکی و قربی به خدا در مستحبات نیست هنگامی که مستحبات به واجبات ضرر بزند.
🔺امام سجاد علیه السلام میفرمایند :
مَنْ عَمِلَ بِما أفْتَرَضَ اللّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ أعْبَدَ النّاسِ
کسى که به واجبات خود عمل کند از عابدترین مردم است
🔺رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند:
أعْبَدُ النّاسِ مَنْ أقامَ الْفَرایِضَ
عابدترین مردم کسى است که واجبات را ادا کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله چهاردهم🔰
💠وَ لَا إِیمَانَ کَالْحَیَاءِ وَ الصَّبْرِ
هیچ ایمانی مثل حیا و صبر نیست.
✅«حیا» به معناى حالت بازدارنده اى است که انسان را از رفتن به سراغ کارهاى زشت باز مى دارد و «صبر» به معناى استقامت در برابر مشکلات است;
خواه مشکلات اطاعت باشد یا ترک معصیت و یا مشکلات مصائب و سختى.
✳️حیا عامل ایجاد ایمان است و صبر عامل بقاء آن است.
انسان اگر حیا نداشته باشد قدرت درونی ندارد که به ایمان دست پیدا کند ولی به فرض ایجاد ایمان در درون انسان تا وقتی که برای حفظ آن صبر نکند و نجنگد نمی تواند به ایمان پایداری دست پیدا کند.
🔺رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند :
أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ وَ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً بَدَّلَهَا اللَّهُ حَسَنَاتٍ الصِّدْقُ وَ الْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الشُّکْرُ.
چهار صفت است که در هرکسى باشد گرچه از فرق تا قدم گناه باشد خداوند آن را تبدیل به حسنات مى کند:
- صدق ،
- حیا ،
- حسن خلق ،
- شکر .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله پانزدهم🔰
💠وَ لَا حَسَبَ کَالتَّوَاضُعِ
هیچ نام خانوادگی و اعتباری مانند تواضع نیست.
✅شاید عده ای یک شرافت خانوادگی داشته باشند و مردم آنها را به خاطر پدر یا اجدادشان مورد احترام قرار دهند ولی بدون شک آن شرافتی که خود انسان به دست بیاورد بسیار با ارزش و گرانقیمت تر است.
✴️شرافت حقیقی انسان به صفات اخلاقی و ملکات اخلاقی اوست. هرچه شخص متواضع تر باشد دارای شرافت و حسب بهتر و بالاتری است
✳️انسان باید به دیدار و رفت و آمد با کسانی بپردازد که اهل تواضع باشند ولو اینکه مسؤل نباشند، ولو اینکه قوم و خویش نباشند.
❇️در دومین توصیه حضرت در همین حکمت حضرت فرمود:
لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْب؛
انسان خود برتربین از نگاه خدا و خلق می افتد. ولی کسی که متواضع باشد گرامی داشته میشود.
(این فکر اشتباه است که برخی خیال میکنند اگر تواضع کنند و به دیگران احترام بگذارند شان و جایگاهشان تنزل پیدا میکند)
🔺در روایت است از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم :
إنَّ التَّواضُعَ یَزیدُ صاحِبَهُ رَفْعَةً . فَتَواضَعُوا یَرْفَعْکُمُ اللّهُ
تواضع و فروتنى صاحبش را به مقام بالا مى رساند، بنابراین فروتنى کنید تا خدا شما را بالا ببرد.
✴️یکی از کنیه های امیرالمومنین "ابوتراب" بود. ابن ابی الحدید میگوید: محبوب ترین کنیه ی امیرالمومنین نزد خود حضرت همین ابوتراب بود
"وَ کَانَ یَفْرَحُ إِذَا دُعِیَ بِهَا"
وقتی حضرت را با این کنیه صدا میکردند حضرت خوشنود میگشت
.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله شانزدهم🔰
💠وَ لَا شَرَفَ کَالْعِلْمِ
هیچ شرافتی همچون علم نیست.
✅یکی دیگر از صفاتی که باعث شرافت و بزرگواری انسان میشود، علم است.
جهل موجب سرشکستگی انسان خواهد شد ولی دانایی و دانستن ، آن هم به شرط عمل باعث رفعت و بزرگی انسان خواهد شد.
🔺امام صادق علیه السلام فرمودند:
طَلْبتُ الشَّرَفَ فَوَجَدْتُهُ فِى الْعِلْمِ
من به سراغ ارزش و شخصیت و شرف رفتم، آن را در علم و دانش یافتم.
🔺در روایت است از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام :
شرافت به این نیست که شما دنبال پولدار و سلاطین راه بیفتید. آنچنان به تقوا و علم و تخصص برس که سللاطین به دیدار تو بیایند، این شرافت است:
أَمَّا الشَّرَفُ فَمَنْ شَرَّفَهُ السُّلْطَانُ شَرُف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله هفدهم🔰
💠وَ لَا عِزَّ کَالْحِلْمِ
و هیچ عزتی همچون صبر و بردباری نیست.
✅مجموع صفاتی که حضرت تا اینجا فرمود از علم و صبر و خوش خلقی و تواضع و ... باعث میشوند که انسان در مقابل افراد نادان و جسور، بردباری و صبر و سعه صدر به خرج بدهد.
✴️انسان باید در مقابل کسانی که علم ندارند و احیانا اهل تندخویی و پرخاشگری هستند، صبر کند تا عزیز شود. هیچ کسی انسان درشت گویی که ناسزا را با ناسزا پاسخ میدهد را عزیز نمی داند.
عزت به این است که انسان خوبی ها را داشته باشد، ولی خودش را برتر از دیگران نداند و به دیگران به خاطر آنچه نمی دانند ایراد نگیرد.
🔺پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید :
مَا أَعَزَّ اللَّهُ بِجَهْلٍ قَطُّ وَ لَا أَذَلَّ بِحِلْمٍ قَطُّ.
خدا هرگز کسى را به سبب جهل و نادانى عزت نداد و هرگز کسى را به موجب حلم و بردبارى ذلیل نساخت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰جمله هجدهم🔰
💠وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَة
هیچ پشتوانه ای مطمئن تر از مشاوره نیست.
حضرت در حکمت ۵۴ نیز فرمود:
لَا ظَهِیرَ کَالْمُشَاوَرَة
هیچ پشتوانه ای همچون مشاوره نیست.
✅همانگونه که هر چه تعداد بیشتری دست به دست هم بدهند برای انجام کاری، آن کار بهتر و با سرعت بیشتری انجام میشود. هر چه عقول بیشتری با هم اجتماع کنند نتیجه بهتر و سریعتر خواهد بود.
❇️مخالفت با مشاور امین، خسارت بار است:حضرت در خطبه ٣۵فرمودند:
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مَعْصِیَةَ النَّاصِحِ الشَّفِیقِ الْعَالِمِ الْمُجَرِّبِ تُورِثُ الْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ النَّدَامَةَ
پس از حمد و ستایش خدا، بدانید که نافرمانى از دستور نصیحت کننده مهربان دانا و با تجربه، مایه حسرت و سرگردانى و سرانجامش پشیمانى است.
⏪در امور، با اهل بیت و دوستان اهلبیتی مشورت کنید تا به نتیجه برسید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈🏻نکته:
طبق برخی نقل ها، کلمات حضرت در این حکمت برگرفته از خطبه الوسیله بوده است. شان صدور این جملات بخشی از خطبة الوسیله است. مرحوم کلینی در جلد ٨ کافی آن را نقل کرده اگر چه در نهج البلاغه نیست:
این جملات هفت روز بعد از رحلت پیامبر و جریان سقیفه از امیرالمومنین صادر شده است.
✴️در انتهای حکمت ١٠٨ نیز این نکته را تذکر دادیم که با توجه به شان صدور حکمت ١٠٨، حضرت آنجا راهکارهای سلاطین ظالم برای تسلط بر قلب ها را ذکر میکند و در این حکمت راهکارهای مقابله با حاکمان را بیان میکند .
✳️ سلاطین ایجاد نیاز میکنند تا تو به آنها رو بیاوری و عقل را کنار بگذاری. در حالی که باید عقل انسان را از غیر خدا باز دارد.
⏪به جای اینکه شما مرعوب غرور سلاطین شوید، باید آنها را منزوی کنید.
این حکمت در مورد روش برخورد با سلاطین آورده شده و باید با این نگاه هم به آن توجه کرد.
اللهم لاتسلّط علینا مَن لایرحمنا
.