بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۲/۱۲/۳ . ۱۱شعبان
💢 حکمت ۱۰۳ 💢
💠وَ رُئِیَ عَلَیْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ راوی می گوید: بر پیکرمبارک امیر المومنین یک لباس[اِزار] کهنه [خَلَق] وصله زده [مَرقُوع] دیده شد.
💠فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ کسی از حضرت پرسید، این چه لباسی است که شما می پوشید شماجایگاه امامت دارید.
💠 فَقَالَ (علیه السلام): یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ پوشیدن این لباس سبب میشود که قلب خاشع میشود.
💠 وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ یَقْتَدِی بِهِ الْمُؤْمِنُونَ نفس با آن رام و ذلیل [تَذِلُّ] میشود ،مومنین به این لباس و روش اقتدا میکنند.
💠إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ دنیا وآخرت دو دشمن ضد یکدیگرند و دو مسیر مختلف اند،
💠 فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَاوَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، کسی که دنیا را دوست داشته باشد وبه او عشق بورزد، آخرت را دشمن می پندارد و با آن دشمنی میکند. دنیا و آخرت به منزله مشرق ومغرب هستند.
💠 وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ، وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ کسی که بین دنیا وآخرت در حال حرکت و مشی کننده [ ماشَ] است ، به هر کدام نزدیک شود از دیگری دور می شود. دشمنی دنیا و آخرت مانند دشمنی دو هَوو هست.
✅️مثل دنیا وآخرت ، مثلِ شرق وغرب است. هر کسی به سمت مغرب حرکت کند، هر چقدر به غرب نزدیک می شوداز شرق دور میشود. هرچه به آخرت نزدیک می شود از دنیا دور میشود وبالعکس. دنیا وآخرت با هم سر سازگاری ندارند.
◀️ حکمت امیر المومنین از دو بخش تشکیل شده . بخش اول را میشود در باب زهد تعریف کرد. امیر المومنین بی رغبتی به دنیا رابرای ما بیان می کند.
♻️در دوران بعد از پیامبر اکرم و با توجه به غصب خلافت و فتوحات فراوانی که حاصل شد، وضعیت حاکمان در جامعه اسلامی به مسیری انحرافی رفت. و جریان حاکم دنبال زر و زیور و دنیا پرستی افتاد. بعد از خلافت امیرالمومنین و با توجه به تغییر ارزش ها در جامعه، امیرالمومنین تمام توانش را برای احیای ارزش هابکار بست که یکی از این ارزش ها توجه به زهد و بی رغبتی به دنیا بود .
♻️حضرت بعد از به حکومت رسیدن، باید فضای آشفته ای که خلاف قوانین اسلام است را باید در عمل به هم بریزد، لذا زهد والای امیر المومنین یک جنبه تربیتی دارد، علاوه بر اینکه حضرت شخص زاهدی است. حضرت آموزش زهد می دهد و می گوید معیار حکومت اسلامی آن چیزی است که ما اجرا می کنیم.
♻️ اسلام دنبال این نیست که حاکمیت یک فضای اشرافی و پادشاهانه درست کند. حاکمیت، یک مسئولیت است ، وظیفه است، که تو باید بیشتر تلاش کنی، وبلکه تو باید در رفتار وعمل در زندگی و خوراک، مثل ضعیف ترین افراد جامعه باشی.
♻️تاریخ تحلیلی امیر المومنین را باید اینگونه دید، حضرت علاوه بر آن زهد شخصی که دارد، اسلام را دوباره زنده می کند، مشی پیامبر را دوباره زنده می کند. در عمل با جریان سقیفه مخصوصا عثمان که فضای اشرافیت را در جامعه رواج داد، مبارزه می کند.
♻️ در چند جای نهج البلاغه، لباس کهنه و وصله دار پوشیدن حضرت امیر المومنین آمده است حضرت همواره لباس وصله دار و زاهدانه می پوشید، غذای زاهدانه میخورد و زندگی ساده ای داشت. اعتنایی به دنیا نمی کرد .زندگی حضرت سراسر زهد بود. در خطبه ۳۳عبد الله بن عباس می گوید در منطقه ذی قار وارد خیمه امیر المومنین شدم. دَخَلْتُ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع بِذِی قَارٍ وَ هُوَ یَخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِی مَا قِیمَةُ هَذَا النَّعْلِ فَقُلْتُ لَا قِیمَةَ لَهَا.... و حضرت نعلین خود وصله می زد. به عبد الله بن عباس فرمود: به نظر تو کفش ما چقدر می ارزد؟ عبدالله بن عباس گفت: قیمت وارزش مادی ندارد. حضرت فرمود: حکومت برای من از این کفش کم ارزش تر است مگر اینکه بخواهم اعاده حقی بکنم. ظالمی را سر جایش بنشانم.و مظلومی را به مرتبه بالا برسانم.
✳️درخطبه ۱۶۰ وقتی در مورد زهد انبیا صحبت می کند می فرماید: وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هَذِهِ من آنقدر این پیراهنم رابه خیاط جهت وصله زدن دادم حَتَّى اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا دیگر خجالت میکشیدم که لباس مندرس را به خیاط بدهم تا درست کند. وَ لَقَدْ قَالَ لِی قَائِلٌ أَ لَا تَنْبِذُهَاعَنْکَ یک نفر به من گفت: این چیست که میپوشی ، این دیگر به درد نمی خورد فَقُلْتُ اغْرُبْ عَنِّی فَعِنْدَ الصَّبَاحِ یَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَى گفتم از من دور شو، این چه حرفی است که می زنی. اکنون همه ما در شب تار حرکت می کنیم. فردا صبح مشخص می شود چه کسانی مورد حمد و ستایش قرار می گیرند.
✴️ ابتدای خطبه ۱۸۲نوف بکالی میگوید: رُوِیَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ قَالَ خَطَبَنَا بِهَذِهِ الْخُطْبَةِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ ع بِالْکُوفَةِ وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى حِجَارَةٍ نَصَبَهَا در کوفه بودیم که امیر المومنین بر روی یک سنگی وسط مسجد کوفه ایستاد. وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ حَمَائِلُ سَیْفِهِ لِیفٌ وَ فِی رِجْلَیْهِ نَعْلَانِ مِنْ لِیفٍ لباس پشمین بر پیکر او بود .کمربند از لیف خرما و نعلینی که پای حضرت بود از لیف خرما بود. وَ کَأَنَّ جَبِینَهُ ثَفِنَةُ بَعِیرٍ پیشانی حضرت از سجده زیاد حالت زخم به خودش گرفته بود.
❇️ حضرت جریان فدک را بحث میکند که فدک را از دست ما در آوردند.فدک سرمایه بزرگی برای اقتصاد ما بود وبعد فرمود: وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ ... إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى گمان نکنید که اینهمه حرص فدک را میزنم ، میخواستم از فدک پولی را برای خودم دست وپا بزنم، زندگیم را متحول کنم، نه! من نفس سرکش خود را با تقوا ریاضت مى دهم و رام مى سازم. وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ فکر نکنید من قادر به تحصیل لذت هاى دنیا نیستم. به خدا سوگند اگر مى خواستم مى توانستم ، از سرمایه شخصی از عسل مصفا بهره ببرم. وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ و مغز گندم و بافته هاى ابریشم براى خود بهترین غذا و لباس را تهیّه کنم. ولی من حاکم جامعه اسلامی هستم . و میخواهم جامعه را که دچار اشرافیت وفساد شده اصلاح کنم و روش آن زاهد بودن وترویج زهد است.
✅️ حضرت فقیر نبود، ولی خود حضرت استفاده شخصی نمیکرد. در پایان نامه۴۵ فرمود: أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یُقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ آیا دل من به این خوش باشد که به من بگویند اوامیر المومنین است درحالیکه من با غم و غصه مردم آشنا نباشم . أَوْ أَکُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا در حالیکه عده ای در یک منطقه ای گرسنه وتشنه هستند و من سیراب بخوابم و بگویم به من ربطی ندارد؟
⏪ سه فایده مهم ساده زیستی درحکمت ۱۰۳:فَقَالَ (علیه السلام):
1️⃣ یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ قلب به سبب آن خاشع میشود. سبک زندگی، بر خشوع تاثیر دارد. اینکه انسان اشرافی زندگی کند، خودش را از دیگران بالاتر ببیند، با فقرا همنشین نشود و... بر روی خضوع و خشوع او تاثیر میگذارد و از آنجایی که حقیقت عبادت به همان شکستگی درونی است، کسی که لباس آنچنانی داشته باشد، طبعا عبادت هم ندارد.
✅️ حقیقت عبادت به خشوع است. 《قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ مومنون -۲ 》 کسی که زاهد نیست وگرفتار رنگ و لعاب و لباس است خشوع ندارد.
2️⃣ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ نفس با آن رام میشود نفس انسان که همیشه اماره به سوء است، همواره انسان را به خلاف دعوت میکند. و انسان باید همواره با این نفس مقابله و مبارزه کند.
✅️یکی از راهکارهای مبارزه با نفس، به ذلت کشاندن نفس است. یعنی انسان با نفس همراهی نکند، نه تنها از او حرف شنوی نداشته باشد بلکه با او مخالفت کند، همیشه نفسِ خودش را متهم کند و...
✅️ بعضی دنبال کنترل شهوت و تمایلات نفسانی اند، یکی از راه ها همین کیفیت لباس پوشیدن است. کسی که لباس تنگ و جذب میپوشد، کسیکه لباس با رنگ های جیغ میپوشد، کسی که لباس شهرت میپوشد معلوم است دیگران را به گناه میکشاند و خودش هم ذلیل نفس میشود. کیفیت پوشش لباس، در کنترل شهوت مهم است.
✴️در اوج قدرت، زاهد باش ایاز وزیر محبوب سلطان محمود غزنوی بود. اطرافیان که به مقام و جایگاه ایاز حسادت می کردند دنبال این بودند که به نحوی او را از چشم سلطان بیندازند. آنقدر او را دنبال کردند تا فهمیدند ایاز هر روز با همان تجملات و تشکیلات وزارت به اتاق کوچکی در دربار میرود و پس از مدتی بیرون می آید. این خبر را به سلطان محمود رساندند و او هم عصبانی وارد اتاق شد. و دید که ایاز مقداری لباس کهنه و زیر انداز پوسیده در این اتاق گذاشته و با خود حرف میزند که ایاز گول این لباس و زر و زیور را نخور، تو همین هستی با همین لباس و زیر انداز.
✴️ ما در دوران خودمان همین جریان را دیده ایم، حاج آقا کمال فقیه ایمانی میفرمود من هنوز یک زیر انداز کهنه در خانه دارم و مدام با خودم می گویم گول این آیت الله شدن و شهرت و جایگاه را نخوری.
3️⃣ وَ یَقْتَدِی بِهِ الْمُؤْمِنُونَ مومنین به این لباس و روش اقتدا میکنند. اولا؛ مومنین دنبال سرمشق و الگو هستند، حاکمان جامعه اسلامی باید نمونه های واضحی از ساده زیستی باشند تا با عمل خود، زهد را در جامعه نهادینه کنند و مردم را به این سمت سوق دهند.
ثانیا؛ در جامعه ای که درصد قابل توجهی از افراد در شرایط سخت زندگی میکنند و امکان زندگی اشرافی ندارند، همین که ببینند حاکمیت نیز خود را در سطح آنها قرار داده است، از درد و رنج آنها کم شده و احساس آرامش میکنند. به خلاف وقتی که مردم در رنج باشند و افرادی که الگو و اسوه جامعه هستند دنبال اشرافیت باشند مردم هم رنج فقر را دارند هم رنج درک نشدن توسط مسئولان را.
⭕️این ضرب المثل که میگویند "دارندگی و برازندگی" حرف اشتباهی است ( هر چه پول داشته باشی لیاقت و جایگاه بالاتری داری) حضرت در حکمت ۹۴ در مورد برازندگی فرمود: وَ سُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ مَا هُوَ فَقَالَ لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ از حضرت در مورد خیر پرسیدند. فرمود: خیر به این نیست که مال و فرزند زیادباشد. وَ لَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ وَ أَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ وَ أَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّک خیر به اینست که عالم باشی، حلم و صبوری داشته یاشی، وملاک برازندگی به عبودیت انسان است.
⏪ملاک برازندگی و بهاء انسان باید عبودیت او باشد نه قیمت لباس. به تعبیر سعدی: تن آدمی شریفست بجان آدمیت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت/ اگر آدمی بچشم ست و دهان و گوش و بینی / چه میانِ نقش دیوار و میان آدمیت؟/ خور و خواب و خشم و شهوت، شغبست و جهل و ظلمت/ حَیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیت/ بحقیقت آدمی باش و گرنه مرغ باشد / که همین سخن بگوید بزبان آدمیت/
✴️در روایات است که کمال مرد مومن به آن است که خانه وسیع داشته باشد. در نهج البلاغه آمده که حضرت بخانه کسی رفت که خانه وسیعی داشت . به او فرمود: همین خانه می تواند بهشتی شدن تو را تضمین کند. دنیا بد نیست، دلبستگی به دنیا مذموم است . دنیا را نباید هدف بدانیم.
♻️طبق نسخه فیض الاسلام، بخش بعدی، ⬇️حکمت جداگانه ای است. اگر چه طبق نسخه صبحی صالح ادامه حکمت ۱۰۳ است.
💠إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ دو دشمن ضدیکدیگر اند و دو مسیر مختلف اند. حضرت در ادامه بحث لباس که یکی از مصادیق زهد است، به بحث کلی تری اشاره میکند که تفاوت بین دنیا و آخرت است. برخی افراد هر وقت صحبت از دنیا میشود، زمین و زندگی به ذهنشان می آید در حالی که اینگونه نیست. منظور از دنیا در نهج البلاغه: دنیایى است که از طریق حرام و اموال نامشروع و مقامات غاصبانه به دست آید که مسیر آن از مسیر آخرت قطعاً جداست.
✅️دنیایى است که هدف باشد نه وسیله براى آخرت، زیرا اگر دنیا هدف اصلى انسان شد، آخرت به فراموشى سپرده مى شود و دیگر هدف نهایى نخواهد بود; اما اگر دنیا بگونه مزرعه یا پل و گذرگاه ، خلاصه وسیله اى براى رسیدن به آخرت نگاه شود نه تنها دشمنى با آن ندارد، بلکه به یقین آن را تقویت خواهد کرد.
♻️دنیاى پر زرق و برق و تجملاتى است که وقتى انسان در آن غرق شد، هرچند از طریق حلال به دست آمده باشد آخرت به دست فراموشى سپرده خواهد شد; هر روز در فکر زینت تازه و تجملات بیشتر و خانه ها و لباس و مرکب هاى پر زرق و برق است و چنین کسى هرچند دنبال حرام هم نباشد هم خدا را فراموش مى کند و هم معاد را..
💠فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا کسی که دنیا برایش محبوب شد ولبستگی ایجاد کردآخرت را دشمن می پنداردو با آن دشمنی میکند.
💠 وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِوَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ دنیا وآخرت به منزله مشرق و مغرب است و کسی که بین این دو در حال حرکت است،هر گاه به یکی نزدیک شود از دیگری دور میشود، دشمنی دنیا و آخرت مانند دشمنی دو هَوو است .
********************** ◀️ نکته۱: تعریف دنیا بر مبنای حکمت ۱۰۳ : حضرت میفرماید دنیا آنجاست که با آخرت در تضاد باشد،دنیا آنجاست که با آخرت دشمنی داشته باشد.
🔽لذا اگر غذا خوردنی باشد که برای قدرت و عبادت است، این اصلا دنیا نیست و آخرت است. و نماز خواندنی که برای جلب منفعت و سود باشد، دنیا ست و آخرت نیست.
📗قرآن کریم میفرماید: 《 أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ؛ حدید- ۲۰ 》 بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است.
♻️ زندگی معقول و شرعی که دنیا زدگی نیست، آن مقداری از دنیا که بخواهد مانع آخرت ما بشود واقعا دنیاست. و آن مقدار از دنیا که بخواهد آخرت ما را بسازد، آخرت است.
⏪️ نکته ۲ : در کیفیت پوشش، اسلام یک قاعده ی کلی بیان کرده و آن هم "نپوشیدن لباس شهرت" است. حال این لباس شهرت گاهی در قالب لباس کهنه است و گاهی در لباس زر و زیور دار. در روایات است که امیرالمومنین وقتی ضربت خوردند لباس کرباس به تن داشتند. یعنی لباس پشمین محض نبوده است. در مورد امام صادق نیز که حضرت لباس خوبی پوشیده بودند وقتی عباد بصری به حضرت ایراد گرفت معلوم شد که حضرت لباس خشنی در زیر پوشیده بودند.
✅️هر کسی باید در زمان خودش متناسب با شرایط آن زمان لباس مناسب بپوشد.
اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۲/۳ . ۱۱شعبان
💢 حکمت ۱۰۳ 💢
💠وَ رُئِیَ عَلَیْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ
راوی می گوید: بر پیکرمبارک امیر المومنین یک لباس[اِزار] کهنه [خَلَق] وصله زده [مَرقُوع] دیده شد.
💠فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ
کسی از حضرت پرسید، این چه لباسی است که شما می پوشید شماجایگاه امامت دارید.
💠 فَقَالَ (علیه السلام): یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ پوشیدن این لباس سبب میشود که قلب خاشع میشود.
💠 وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ یَقْتَدِی بِهِ الْمُؤْمِنُونَ
نفس با آن رام و ذلیل [تَذِلُّ] میشود ،مومنین به این لباس و روش اقتدا میکنند.
💠إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ
دنیا وآخرت دو دشمن ضد یکدیگرند و دو مسیر مختلف اند،
💠 فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَاوَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ،
کسی که دنیا را دوست داشته باشد وبه او عشق بورزد، آخرت را دشمن می پندارد و با آن دشمنی میکند. دنیا و آخرت به منزله مشرق ومغرب هستند.
💠 وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ، وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ
کسی که بین دنیا وآخرت در حال حرکت و مشی کننده [ ماشَ] است ، به هر کدام نزدیک شود از دیگری دور می شود. دشمنی دنیا و آخرت مانند دشمنی دو هَوو هست.
✅️مثل دنیا وآخرت ، مثلِ شرق وغرب است. هر کسی به سمت مغرب حرکت کند، هر چقدر به غرب نزدیک می شوداز شرق دور میشود. هرچه به آخرت نزدیک می شود از دنیا دور میشود وبالعکس.
دنیا وآخرت با هم سر سازگاری ندارند.
◀️ حکمت امیر المومنین از دو بخش تشکیل شده .
بخش اول را میشود در باب زهد تعریف کرد. امیر المومنین بی رغبتی به دنیا رابرای ما بیان می کند.
♻️در دوران بعد از پیامبر اکرم و با توجه به غصب خلافت و فتوحات فراوانی که حاصل شد، وضعیت حاکمان در جامعه اسلامی به مسیری انحرافی رفت.
و جریان حاکم دنبال زر و زیور و دنیا پرستی افتاد.
بعد از خلافت امیرالمومنین و با توجه به تغییر ارزش ها در جامعه، امیرالمومنین تمام توانش را برای احیای ارزش هابکار بست که یکی از این ارزش ها توجه به زهد و بی رغبتی به دنیا بود .
♻️حضرت بعد از به حکومت رسیدن، باید فضای آشفته ای که خلاف قوانین اسلام است را باید در عمل به هم بریزد، لذا زهد والای امیر المومنین یک جنبه تربیتی دارد، علاوه بر اینکه حضرت شخص زاهدی است.
حضرت آموزش زهد می دهد و می گوید معیار حکومت اسلامی آن چیزی است که ما اجرا می کنیم.
♻️ اسلام دنبال این نیست که حاکمیت یک فضای اشرافی و پادشاهانه درست کند.
حاکمیت، یک مسئولیت است ، وظیفه است، که تو باید بیشتر تلاش کنی، وبلکه تو باید در رفتار وعمل در زندگی و خوراک، مثل ضعیف ترین افراد جامعه باشی.
♻️تاریخ تحلیلی امیر المومنین را باید اینگونه دید، حضرت علاوه بر آن زهد شخصی که دارد، اسلام را دوباره زنده می کند، مشی پیامبر را دوباره زنده می کند. در عمل با جریان سقیفه مخصوصا عثمان که فضای اشرافیت را در جامعه رواج داد، مبارزه می کند.
♻️ در چند جای نهج البلاغه، لباس کهنه و وصله دار پوشیدن حضرت امیر المومنین آمده است
حضرت همواره لباس وصله دار و زاهدانه می پوشید، غذای زاهدانه میخورد و زندگی ساده ای داشت. اعتنایی به دنیا نمی کرد .زندگی حضرت سراسر زهد بود.
در خطبه ۳۳عبد الله بن عباس می گوید در منطقه ذی قار وارد خیمه امیر المومنین شدم.
دَخَلْتُ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع بِذِی قَارٍ وَ هُوَ یَخْصِفُ نَعْلَهُ فَقَالَ لِی مَا قِیمَةُ هَذَا النَّعْلِ فَقُلْتُ لَا قِیمَةَ لَهَا....
و حضرت نعلین خود وصله می زد. به عبد الله بن عباس فرمود: به نظر تو کفش ما چقدر می ارزد؟
عبدالله بن عباس گفت: قیمت وارزش مادی ندارد.
حضرت فرمود: حکومت برای من از این کفش کم ارزش تر است مگر اینکه بخواهم اعاده حقی بکنم. ظالمی را سر جایش بنشانم.و مظلومی را به مرتبه بالا برسانم.
✳️درخطبه ۱۶۰ وقتی در مورد زهد انبیا صحبت می کند می فرماید:
وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هَذِهِ
من آنقدر این پیراهنم رابه خیاط جهت وصله زدن دادم
حَتَّى اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا
دیگر خجالت میکشیدم که لباس مندرس را به خیاط بدهم تا درست کند.
وَ لَقَدْ قَالَ لِی قَائِلٌ أَ لَا تَنْبِذُهَاعَنْکَ
یک نفر به من گفت: این چیست که میپوشی ، این دیگر به درد نمی خورد
فَقُلْتُ اغْرُبْ عَنِّی فَعِنْدَ الصَّبَاحِ یَحْمَدُ الْقَوْمُ السُّرَى
گفتم از من دور شو، این چه حرفی است که می زنی. اکنون همه ما در شب تار حرکت می کنیم. فردا صبح مشخص می شود چه کسانی مورد حمد و ستایش قرار می گیرند.
✴️ ابتدای خطبه ۱۸۲نوف بکالی میگوید:
رُوِیَ عَنْ نَوْفٍ الْبَکَالِیِّ قَالَ خَطَبَنَا بِهَذِهِ الْخُطْبَةِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ ع بِالْکُوفَةِ وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى حِجَارَةٍ نَصَبَهَا
در کوفه بودیم که امیر المومنین بر روی یک سنگی وسط مسجد کوفه ایستاد.
وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَةٌ مِنْ صُوفٍ وَ حَمَائِلُ سَیْفِهِ لِیفٌ وَ فِی رِجْلَیْهِ نَعْلَانِ مِنْ لِیفٍ
لباس پشمین بر پیکر او بود .کمربند از لیف خرما و نعلینی که پای حضرت بود از لیف خرما بود.
وَ کَأَنَّ جَبِینَهُ ثَفِنَةُ بَعِیرٍ
پیشانی حضرت از سجده زیاد حالت زخم به خودش گرفته بود.
❇️ حضرت جریان فدک را بحث میکند که فدک را از دست ما در آوردند.فدک سرمایه بزرگی برای اقتصاد ما بود وبعد فرمود:
وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ ... إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى
گمان نکنید که اینهمه حرص فدک را میزنم ، میخواستم از فدک پولی را برای خودم دست وپا بزنم، زندگیم را متحول کنم، نه!
من نفس سرکش خود را با تقوا ریاضت مى دهم و رام مى سازم.
وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ
فکر نکنید من قادر به تحصیل لذت هاى دنیا نیستم. به خدا سوگند اگر مى خواستم مى توانستم ، از سرمایه شخصی از عسل مصفا بهره ببرم.
وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ
و مغز گندم و بافته هاى ابریشم براى خود بهترین غذا و لباس را تهیّه کنم.
ولی من حاکم جامعه اسلامی هستم . و میخواهم جامعه را که دچار اشرافیت وفساد شده اصلاح کنم و روش آن زاهد بودن وترویج زهد است.
✅️ حضرت فقیر نبود، ولی خود حضرت استفاده شخصی نمیکرد. در پایان نامه۴۵ فرمود:
أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یُقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ
آیا دل من به این خوش باشد که به من بگویند اوامیر المومنین است درحالیکه من با غم و غصه مردم آشنا نباشم .
أَوْ أَکُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی أَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا
در حالیکه عده ای در یک منطقه ای گرسنه وتشنه هستند و من سیراب بخوابم و بگویم به من ربطی ندارد؟
⏪ سه فایده مهم ساده زیستی درحکمت ۱۰۳:فَقَالَ (علیه السلام):
1️⃣ یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ
قلب به سبب آن خاشع میشود.
سبک زندگی، بر خشوع تاثیر دارد.
اینکه انسان اشرافی زندگی کند، خودش را از دیگران بالاتر ببیند، با فقرا همنشین نشود و...
بر روی خضوع و خشوع او تاثیر میگذارد و از آنجایی که حقیقت عبادت به همان شکستگی درونی است، کسی که لباس آنچنانی داشته باشد، طبعا عبادت هم ندارد.
✅️ حقیقت عبادت به خشوع است.
《قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ مومنون -۲ 》
کسی که زاهد نیست وگرفتار رنگ و لعاب و لباس است خشوع ندارد.
2️⃣ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ
نفس با آن رام میشود
نفس انسان که همیشه اماره به سوء است، همواره انسان را به خلاف دعوت میکند. و انسان باید همواره با این نفس مقابله و مبارزه کند.
✅️یکی از راهکارهای مبارزه با نفس، به ذلت کشاندن نفس است.
یعنی انسان با نفس همراهی نکند، نه تنها از او حرف شنوی نداشته باشد بلکه با او مخالفت کند، همیشه نفسِ خودش را متهم کند و...
✅️ بعضی دنبال کنترل شهوت و تمایلات نفسانی اند، یکی از راه ها همین کیفیت لباس پوشیدن است. کسی که لباس تنگ و جذب میپوشد، کسیکه لباس با رنگ های جیغ میپوشد، کسی که لباس شهرت میپوشد معلوم است دیگران را به گناه میکشاند و خودش هم ذلیل نفس میشود.
کیفیت پوشش لباس، در کنترل شهوت مهم است.
✴️در اوج قدرت، زاهد باش
ایاز وزیر محبوب سلطان محمود غزنوی بود. اطرافیان که به مقام و جایگاه ایاز حسادت می کردند دنبال این بودند که به نحوی او را از چشم سلطان بیندازند. آنقدر او را دنبال کردند تا فهمیدند ایاز هر روز با همان تجملات و تشکیلات وزارت به اتاق کوچکی در دربار میرود و پس از مدتی بیرون می آید. این خبر را به سلطان محمود رساندند و او هم عصبانی وارد اتاق شد. و دید که ایاز مقداری لباس کهنه و زیر انداز پوسیده در این اتاق گذاشته و با خود حرف میزند که ایاز گول این لباس و زر و زیور را نخور، تو همین هستی با همین لباس و زیر انداز.
✴️ ما در دوران خودمان همین جریان را دیده ایم، حاج آقا کمال فقیه ایمانی میفرمود من هنوز یک زیر انداز کهنه در خانه دارم و مدام با خودم می گویم گول این آیت الله شدن و شهرت و جایگاه را نخوری.
3️⃣ وَ یَقْتَدِی بِهِ الْمُؤْمِنُونَ
مومنین به این لباس و روش اقتدا میکنند.
اولا؛ مومنین دنبال سرمشق و الگو هستند، حاکمان جامعه اسلامی باید نمونه های واضحی از ساده زیستی باشند تا با عمل خود، زهد را در جامعه نهادینه کنند و مردم را به این سمت سوق دهند.
ثانیا؛ در جامعه ای که درصد قابل توجهی از افراد در شرایط سخت زندگی میکنند و امکان زندگی اشرافی ندارند، همین که ببینند حاکمیت نیز خود را در سطح آنها قرار داده است، از درد و رنج آنها کم شده و احساس آرامش میکنند.
به خلاف وقتی که مردم در رنج باشند و افرادی که الگو و اسوه جامعه هستند دنبال اشرافیت باشند مردم هم رنج فقر را دارند هم رنج درک نشدن توسط مسئولان را.
⭕️این ضرب المثل که میگویند
"دارندگی و برازندگی" حرف اشتباهی است ( هر چه پول داشته باشی لیاقت و جایگاه بالاتری داری)
حضرت در حکمت ۹۴ در مورد برازندگی فرمود:
وَ سُئِلَ عَنِ الْخَیْرِ مَا هُوَ فَقَالَ لَیْسَ الْخَیْرُ أَنْ یَکْثُرَ مَالُکَ وَ وَلَدُکَ
از حضرت در مورد خیر پرسیدند.
فرمود: خیر به این نیست که مال و فرزند زیادباشد.
وَ لَکِنَّ الْخَیْرَ أَنْ یَکْثُرَ عِلْمُکَ وَ أَنْ یَعْظُمَ حِلْمُکَ وَ أَنْ تُبَاهِیَ النَّاسَ بِعِبَادَةِ رَبِّک
خیر به اینست که عالم باشی، حلم و صبوری داشته یاشی، وملاک برازندگی به عبودیت انسان است.
⏪ملاک برازندگی و بهاء انسان باید عبودیت او باشد نه قیمت لباس.
به تعبیر سعدی:
تن آدمی شریفست بجان آدمیت/
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت/
اگر آدمی بچشم ست و دهان و گوش و بینی /
چه میانِ نقش دیوار و میان آدمیت؟/
خور و خواب و خشم و شهوت،
شغبست و جهل و ظلمت/
حَیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیت/
بحقیقت آدمی باش و گرنه مرغ باشد /
که همین سخن بگوید بزبان آدمیت/
✴️در روایات است که کمال مرد مومن به آن است که خانه وسیع داشته باشد. در نهج البلاغه آمده که حضرت بخانه کسی رفت که خانه وسیعی داشت .
به او فرمود: همین خانه می تواند بهشتی شدن تو را تضمین کند.
دنیا بد نیست، دلبستگی به دنیا مذموم است . دنیا را نباید هدف بدانیم.
♻️طبق نسخه فیض الاسلام، بخش بعدی، ⬇️حکمت جداگانه ای است. اگر چه طبق نسخه صبحی صالح ادامه حکمت ۱۰۳ است.
💠إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ
دو دشمن ضدیکدیگر اند و دو مسیر مختلف اند.
حضرت در ادامه بحث لباس که یکی از مصادیق زهد است، به بحث کلی تری اشاره میکند که تفاوت بین دنیا و آخرت است.
برخی افراد هر وقت صحبت از دنیا میشود، زمین و زندگی به ذهنشان می آید در حالی که اینگونه نیست.
منظور از دنیا در نهج البلاغه:
دنیایى است که از طریق حرام و اموال نامشروع و مقامات غاصبانه به دست آید که مسیر آن از مسیر آخرت قطعاً جداست.
✅️دنیایى است که هدف باشد نه وسیله براى آخرت، زیرا اگر دنیا هدف اصلى انسان شد، آخرت به فراموشى سپرده مى شود و دیگر هدف نهایى نخواهد بود;
اما اگر دنیا بگونه مزرعه یا پل و گذرگاه ، خلاصه وسیله اى براى رسیدن به آخرت نگاه شود نه تنها دشمنى با آن ندارد، بلکه به یقین آن را تقویت خواهد کرد.
♻️دنیاى پر زرق و برق و تجملاتى است که وقتى انسان در آن غرق شد، هرچند از طریق حلال به دست آمده باشد آخرت به دست فراموشى سپرده خواهد شد; هر روز در فکر زینت تازه و تجملات بیشتر و خانه ها و لباس و مرکب هاى پر زرق و برق است و چنین کسى هرچند دنبال حرام هم نباشد هم خدا را فراموش مى کند و هم معاد را..
💠فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا
کسی که دنیا برایش محبوب شد ولبستگی ایجاد کردآخرت را دشمن می پنداردو با آن دشمنی میکند.
💠 وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِوَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ
دنیا وآخرت به منزله مشرق و مغرب است
و کسی که بین این دو در حال حرکت است،هر گاه به یکی نزدیک شود از دیگری دور میشود، دشمنی دنیا و آخرت مانند دشمنی دو هَوو است .
**********************
◀️ نکته۱:
تعریف دنیا بر مبنای حکمت ۱۰۳ :
حضرت میفرماید دنیا آنجاست که با آخرت در تضاد باشد،دنیا آنجاست که با آخرت دشمنی داشته باشد.
🔽لذا اگر غذا خوردنی باشد که برای قدرت و عبادت است، این اصلا دنیا نیست و آخرت است.
و نماز خواندنی که برای جلب منفعت و سود باشد، دنیا ست و آخرت نیست.
📗قرآن کریم میفرماید:
《 أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ؛ حدید- ۲۰ 》
بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است.
♻️ زندگی معقول و شرعی که دنیا زدگی نیست، آن مقداری از دنیا که بخواهد مانع آخرت ما بشود واقعا دنیاست. و آن مقدار از دنیا که بخواهد آخرت ما را بسازد، آخرت است.
⏪️ نکته ۲ :
در کیفیت پوشش، اسلام یک قاعده ی کلی بیان کرده و آن هم "نپوشیدن لباس شهرت" است. حال این لباس شهرت گاهی در قالب لباس کهنه است و گاهی در لباس زر و زیور دار.
در روایات است که امیرالمومنین وقتی ضربت خوردند لباس کرباس به تن داشتند. یعنی لباس پشمین محض نبوده است.
در مورد امام صادق نیز که حضرت لباس خوبی پوشیده بودند وقتی عباد بصری به حضرت ایراد گرفت معلوم شد که حضرت لباس خشنی در زیر پوشیده بودند.
✅️هر کسی باید در زمان خودش متناسب با شرایط آن زمان لباس مناسب بپوشد.
اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همّنا