بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۲/۱۱/۲۸ . ۷شعبان
💢 حکمت ۹۷ 💢
🔶وَ سَمِعَ (علیه السلام) رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَ یَقْرَأُ حضرت امیرالمومنین صلواه الله علیه شنید یکی از خوارج حروراء که شب زنده دار است و قرآن تلاوت میکند،
🔶فَقَالَ: نَوْمٌ عَلَى یَقِینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِی شَکٍ خواب همراه با یقین، بهتر از نماز همراه با شک است.
❌علت نامگذاری به حروریه توسط امیرالمومنین چه بود ؟! بعد از جریان صفین ، عده ای از جاهلان لشکر حضرت، با کمک منافقان، امیرالمومنین را مجبور به حکمیت کردند و بعد از برگشتن به کوفه بر ضد امیرالمومنین خروج کردند. طبق نقل، جمعیت خوارج دوازده هزار نفر بود که حضرت عبدالله بن عباس را برای مناظره با آنها فرستاد و خود حضرت نیز با آنها مناظره کرد و مجموعا دو هراز نفر از آنها باقی مانند و بقیه متنبه شده برگشتند. فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ مَا نُسَمِّیکُمْ ثُمَّ قَالَ أَنْتُمُ الْحَرُورِیَّةُ لِاجْتِمَاعِکُمْ بِحَرُورَاءَ. پس علی علیه السلام به آنان فرمود: شما را چه بنامیم؟ سپس فرمود: شما به جهت تجمعتان بر حروراء حروریه هستید.
⭕️حضرت در این حکمت یکی از مهمترین عیوب خوارج را قشری گری، دینداری سطحی و شکاکیت بیان میکنند. دینداری اگر به مرحله یقین و باور نرسیده باشد هر لحظه در معرض خطر و سقوط است. چه بسا نماز شب خوانی که به یقین نرسیده باشد به مقابله و جنگ با امام برخیزد.
💮 اتفاقی که در وقعه صفین پیش امد این بود که : وقتی مالک اشتر در چند قدمی پیروزی بر معاویه بود حضرت نماینده ای فرستاد که به مالک بگوید برگردد .( اگر میخواهی بار دیگر علی را ببینی برگرد) و مالک مجبور شد برای حفظ جان امام از نزدیکی خیمه معاویه برگردد، خطاب به شورشیان خوارج گفت: یَا أَصْحَابَ الْجِبَاهِ السُّودِ ای مردانی که پیشانی های شما از سجده پینه بسته. کُنَّا نَظُنُّ أَنَّ صَلَاتَکُمْ زَهَادَةٌ فِی الدُّنْیَا وَ شَوْقٌ إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ ما گمان میکردیم نماز شما از روی زهد و اشتیاق به خداست، فَلَا أَرَى فِرَارَکُمْ إِلَّا إِلَى الدُّنْیَا مِنَ الْمَوْت ولی الان فهمیدیم چون یقین به معاد ندارید، از مرگ فرار میکنید به سمت دنیا.
📕 امیرالمومنین در حکمت ۱۴۵ هم فرمودند : کَمْ مِنْ صَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ چه بسا روزه داران که از روزه خود به جز تشنگى و گرسنگى بهره اى نمى برند. وَکَمْ مِنْ قَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ و چه بسا شب زنده دارانى که از قیام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى بهره اى ندارند. حَبَّذَا نَوْمُ الاَکْیَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ آفرین بر خواب و افطار هوشمندان .
⏪نماز شب خوانی که جهنمی شد. خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ لَیْلَةٍ مِنْ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ مُتَوَجِّهاً إِلَى دَارِهِ وَ قَدْ مَضَى رُبْعٌ مِنَ اللَّیْلِ امیرمؤمنان علیه السلام شبی از مسجد کوفه به قصد منزلش خارج شد، درحالی که ربع شب سپری شده بود . وَ مَعَهُ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ وَ کَانَ مِنْ خِیَارِ شِیعَتِهِ وَ مُحِبِّیهِ و کمیل بن زیاد که از بهترین پیروان و محبان او بود، همراهش بود. فَوَصَلَ فِی الطَّرِیقِ إِلَى بَابِ رَجُلٍ یَتْلُو الْقُرْآنَ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ وَ یَقْرَأُ قَوْلَهُ تَعَالَى بِصَوْتٍ شَجِیٍّ حَزِینٍ و در راه به در خانه مردی رسید که در آن وقت، قرآن تلاوت می کرد و این کلام خداوند را با صدایی غمگین و محزون قرائت کرد: 《 أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ: زمر - ۹》 آیا چنین کسی بهتر است یا آن کسی که او در طول شب در سجده و قیام اطاعت خدا می کند واز آخرت می ترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد بگو آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسانند تنها خردمندانند که پندپذیرند. فَاسْتَحْسَنَ کُمَیْلٌ ذَلِکَ فِی بَاطِنِهِ وَ أَعْجَبَهُ حَالُ الرَّجُلِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَقُولَ شَیْئاً کمیل در دلش او را تحسین کرد و بدون اینکه چیزی بگوید: از حالت آن مرد خوشش آمد. فَالْتَفَتَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا کُمَیْلُ لَا تُعْجِبْکَ طَنْطَنَةُ الرَّجُلِ پس امام علیه السلام به او روی کرد و فرمود: کمیل، طنین این مرد تو را به شگفتی وا ندارد إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ وَ سَأُنَبِّئُکَ فِیمَا بَعْدُ فَتَحَیَّرَ کُمَیْلٌ لِمُکَاشَفَتِهِ که او با وجود بودنش در این امر و آن حالت نیکو، از اهل آتش است. وَ مَضَى مُدَّةٌ مُتَطَاوِلَةٌ إِلَى أَنْ آلَ حَالُ الْخَوَارِجِ إِلَى مَا آلَ و مدت مدیدی سپری شد تا اینکه آن دگرگونی در حال خوارج رخ داد وَ قَاتَلَهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ کَانُوا یَحْفَظُونَ الْقُرْآنَ کَمَا أُنْزِلَ و امیرمؤمنان علیه السلام با آنان پیکار کرد، درحالی که قرآن را چنانکه نازل شده است، حفظ می کردند. فَالْتَفَتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى کُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ هُوَ وَاقِفٌ بَیْنَ یَدَیْهِ پس امیرمؤمنان علیه السلام به کمیل بن زیاد که در حضور او ایستاده بود وَ السَّیْفُ فِی یَدِهِ یَقْطُرُ دَماً و از شمشیر در دستش خون می چکید وَ رُءُوسُ أُولَئِکَ الْکَفَرَةِ الْفَجَرَةِ مُحَلَّقَةٌ عَلَى الْأَرْضِ و سرهای آن کافران فاسق بر زمین آویزان بود فَوَضَعَ رَأْسَ السَّیْفِ عَلَى رَأْسٍ مِنْ تِلْکَ الرُّءُوسِ وَ قَالَ و سر شمشیرش را بر روی یکی از آن سرها گذاشت و فرمود؛ یَا کُمَیْلُ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً أَیْ هُوَ ذَلِکَ الشَّخْصُ الَّذِی کَانَ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ فَأَعْجَبَکَ حَالُهُ یعنی او همان شخصی است که در آن شب قرآن قرائت می کرد و حالش تو را به شگفتی آورد. فَقَبَّلَ کُمَیْلٌ قَدَمَیْهِ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ وَ صَلَّى عَلَى مَجْهُولِ الْقَدْرِ کمیل پاهای او را بوسه زد و از خدا طلب آمرزش کرد و بر کسی که مقامش ناشناخته مانده درود فرستاد.
⏪ چند نکته:
1⃣ خوارج یک گروه نیستند که از بین رفته باشند،بلکه خوارج یک فکر اند که در همه دوران جریان دارند . خطر بازگشتن به جاهلیت و تفکرات خوارجی همیشه در هر عصری هست. وقتی خبر هلاکت خوارج را به حضرت دادند حضرت در خطبه ۶۰ فرمود: ِ إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاء به فرض که مردان آنها در این جنگ کشته شده باشند، ولى نطفه هاى دیگرى در آینده پرورش مى یابد و از مادر متولّد مى شود که راه خوارج را مى پوید و به جرگه آنها مى پیوندد.
💮پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله فرمودند: سَیَجِیءُ قَوْمٌ یَتَکَلَّمُونَ بِکَلِمَةِ الْحِکْمَةِ لَا یُجَاوِزُ حُلُوقَهُمْ قومی خواهد آمد که کلام حکمت بر زبان می آورند که از حلقشان فراتر نمی رود. یَمْرُقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّةِ و منحرف می شوند، چنانکه تیر از هدف منحرف می شود.
👈نکته: 2⃣ یقین ضد شرک است. مومن واقعی اهل یقین است در خطبه متقین فرمود: وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ متقین به بالاترین درجات یقین رسیده اند. بطور قطع یقین صفت امیرالمومنین است که در خطبه ۲۲ درباره یقینشان اینگونه فرمودند : وَ إِنِّی لَعَلَى یَقِینٍ مِنْ رَبِّی وَ غَیْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِینِی من بر یقین از پروردگارم هستم و شبهه ای در دینم نداشته و ندارم.
👈نکته: 3⃣ رسیدن به مرحله یقین از دو راه ممکن است: الف. انسان از طریق استدلالات عقلی و براهین محکم منطقی بتواند باورهای خودش را ثابت کند و شبهات را پاسخ دهد که علم کلام متکفل همین معناست. یا عاقل و اهل یقین باشد یا دنبال عاقلان اهل یقین حرکت کند.قرآن کریم در شرح حال اهل جهنم میفرماید: 《وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ.فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ ملک - ۱۰ 》 و میگویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل میکردیم، درمیان دوزخیان نبودیم! اینجاست که به گناه خود اعتراف میکنند؛ دور باشند دوزخیان از رحمت خدا!
❌ اهل جهنم حرف اهل یقین را شنیدند، نه خود اهل فکر و فهم و یقین بودند و خداوند هم اعتراف انها را درست و مطابق با واقع میداند.
⭕️علامه طباطبایی در تعریف یقین میفرماید: یقین به معنی "درک کردن چیزی است، به طوری که قابل زوال و ضعف نباشد". انسان باید در اعتقادات و باورهایش به مرحله ای برسد که هیچ شبهه ای نتواند دل او را مضطرب کند و او را از پا در بیاورد.
ب. یا از طریق شهود و مشاهده میتوان به این درجه رسید. اگر کسی حقایق عالم را با چشم دل ببیند در مقابل شبهه ها سست نمیشود.
⏪ علامات یقین: ابن شعبه حرانی در تحف العقول از پیامبر صلی الله علیه وآله روایت نقل میکند که حضرت فرمود: وَ أَمَّا عَلَامَةُ الْمُوقِنِ فَسِتَّةٌ علامت یقین مومن بر شش قسم است. أَیْقَنَ بِاللَّهِ حَقّاً فَآمَنَ بِهِ ۱. از روی حقیقت به خدا یقین کند پس به او ایمان آورد. وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ فَحَذِرَهُ . ۲. یقین آورد که مرگ حق است و از آن بترسد. وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ فَخَافَ الْفَضِیحَةَ ۳. یقین کند که قیامت حق است و از رسوایی بترسد. وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ فَاشْتَاقَ إِلَیْهَا ۴. یقین کند که بهشت حق است و خود را محاسبه کند و شیفته آن باشد. وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ النَّارَ حَقٌّ فَظَهَرَ سَعْیُهُ لِلنَّجَاةِ مِنْهَا ۵. یقین کند که دوزخ حق است و کوشش خود را برای نجات از آن ظاهر گرداند. وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْحِسَابَ حَقٌّ فَحَاسَبَ نَفْسَهُ ۶. یقین دارد حساب حق است و خود را محاسبه کند.
💮 معلوم است که یقین ثمره عملی دارد و صرفا یک تخیل و وهم نیست.
🔶حکمت ۹۷ وَ سَمِعَ (علیه السلام) رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَ یَقْرَأُ فَقَالَ: نَوْمٌ عَلَى یَقِینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِی شَکٍ حضرت شنید یکی از خوارج حروراء که شب زنده دار است و قرآن تلاوت میکند، خواب همراه با یقین، بهتر از نماز همراه با شک است.
اللهم اجعل الیقین فی قلوبنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۱/۲۸ . ۷شعبان
💢 حکمت ۹۷ 💢
🔶وَ سَمِعَ (علیه السلام) رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَ یَقْرَأُ
حضرت امیرالمومنین صلواه الله علیه شنید یکی از خوارج حروراء که شب زنده دار است و قرآن تلاوت میکند،
🔶فَقَالَ: نَوْمٌ عَلَى یَقِینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِی شَکٍ
خواب همراه با یقین، بهتر از نماز همراه با شک است.
❌علت نامگذاری به حروریه توسط امیرالمومنین چه بود ؟!
بعد از جریان صفین ، عده ای از جاهلان لشکر حضرت، با کمک منافقان، امیرالمومنین را مجبور به حکمیت کردند و بعد از برگشتن به کوفه بر ضد امیرالمومنین خروج کردند. طبق نقل، جمعیت خوارج دوازده هزار نفر بود که حضرت عبدالله بن عباس را برای مناظره با آنها فرستاد و خود حضرت نیز با آنها مناظره کرد و مجموعا دو هراز نفر از آنها باقی مانند و بقیه متنبه شده برگشتند.
فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ مَا نُسَمِّیکُمْ ثُمَّ قَالَ أَنْتُمُ الْحَرُورِیَّةُ لِاجْتِمَاعِکُمْ بِحَرُورَاءَ.
پس علی علیه السلام به آنان فرمود: شما را چه بنامیم؟
سپس فرمود: شما به جهت تجمعتان بر حروراء حروریه هستید.
⭕️حضرت در این حکمت یکی از مهمترین عیوب خوارج را قشری گری، دینداری سطحی و شکاکیت بیان میکنند. دینداری اگر به مرحله یقین و باور نرسیده باشد هر لحظه در معرض خطر و سقوط است. چه بسا نماز شب خوانی که به یقین نرسیده باشد به مقابله و جنگ با امام برخیزد.
💮 اتفاقی که در وقعه صفین پیش امد این بود که :
وقتی مالک اشتر در چند قدمی پیروزی بر معاویه بود حضرت نماینده ای فرستاد که به مالک بگوید برگردد .( اگر میخواهی بار دیگر علی را ببینی برگرد)
و مالک مجبور شد برای حفظ جان امام از نزدیکی خیمه معاویه برگردد، خطاب به شورشیان خوارج گفت:
یَا أَصْحَابَ الْجِبَاهِ السُّودِ
ای مردانی که پیشانی های شما از سجده پینه بسته.
کُنَّا نَظُنُّ أَنَّ صَلَاتَکُمْ زَهَادَةٌ فِی الدُّنْیَا وَ شَوْقٌ إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ
ما گمان میکردیم نماز شما از روی زهد و اشتیاق به خداست،
فَلَا أَرَى فِرَارَکُمْ إِلَّا إِلَى الدُّنْیَا مِنَ الْمَوْت
ولی الان فهمیدیم چون یقین به معاد ندارید، از مرگ فرار میکنید به سمت دنیا.
📕 امیرالمومنین در حکمت ۱۴۵ هم فرمودند :
کَمْ مِنْ صَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلاَّ الْجُوعُ وَالظَّمَأُ
چه بسا روزه داران که از روزه خود به جز تشنگى و گرسنگى بهره اى نمى برند.
وَکَمْ مِنْ قَائِم لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلاَّ السَّهَرُ وَالْعَنَاءُ
و چه بسا شب زنده دارانى که از قیام شبانه خود جز بى خوابى و خستگى بهره اى ندارند.
حَبَّذَا نَوْمُ الاَکْیَاسِ وَإِفْطَارُهُمْ
آفرین بر خواب و افطار هوشمندان .
⏪نماز شب خوانی که جهنمی شد.
خَرَجَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ لَیْلَةٍ مِنْ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ مُتَوَجِّهاً إِلَى دَارِهِ وَ قَدْ مَضَى رُبْعٌ مِنَ اللَّیْلِ
امیرمؤمنان علیه السلام شبی از مسجد کوفه به قصد منزلش خارج شد، درحالی که ربع شب سپری شده بود .
وَ مَعَهُ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ وَ کَانَ مِنْ خِیَارِ شِیعَتِهِ وَ مُحِبِّیهِ
و کمیل بن زیاد که از بهترین پیروان و محبان او بود، همراهش بود.
فَوَصَلَ فِی الطَّرِیقِ إِلَى بَابِ رَجُلٍ یَتْلُو الْقُرْآنَ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ وَ یَقْرَأُ قَوْلَهُ تَعَالَى بِصَوْتٍ شَجِیٍّ حَزِینٍ
و در راه به در خانه مردی رسید که در آن وقت، قرآن تلاوت می کرد و این کلام خداوند را با صدایی غمگین و محزون قرائت کرد:
《 أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ: زمر - ۹》
آیا چنین کسی بهتر است یا آن کسی که او در طول شب در سجده و قیام اطاعت خدا می کند واز آخرت می ترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد بگو آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسانند تنها خردمندانند که پندپذیرند.
فَاسْتَحْسَنَ کُمَیْلٌ ذَلِکَ فِی بَاطِنِهِ وَ أَعْجَبَهُ حَالُ الرَّجُلِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَقُولَ شَیْئاً
کمیل در دلش او را تحسین کرد و بدون اینکه چیزی بگوید: از حالت آن مرد خوشش آمد.
فَالْتَفَتَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلَیْهِ وَ قَالَ یَا کُمَیْلُ لَا تُعْجِبْکَ طَنْطَنَةُ الرَّجُلِ
پس امام علیه السلام به او روی کرد و فرمود: کمیل، طنین این مرد تو را به شگفتی وا ندارد
إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ النَّارِ وَ سَأُنَبِّئُکَ فِیمَا بَعْدُ فَتَحَیَّرَ کُمَیْلٌ لِمُکَاشَفَتِهِ
که او با وجود بودنش در این امر و آن حالت نیکو، از اهل آتش است.
وَ مَضَى مُدَّةٌ مُتَطَاوِلَةٌ إِلَى أَنْ آلَ حَالُ الْخَوَارِجِ إِلَى مَا آلَ
و مدت مدیدی سپری شد تا اینکه آن دگرگونی در حال خوارج رخ داد
وَ قَاتَلَهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ کَانُوا یَحْفَظُونَ الْقُرْآنَ کَمَا أُنْزِلَ
و امیرمؤمنان علیه السلام با آنان پیکار کرد، درحالی که قرآن را چنانکه نازل شده است، حفظ می کردند.
فَالْتَفَتَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى کُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ هُوَ وَاقِفٌ بَیْنَ یَدَیْهِ
پس امیرمؤمنان علیه السلام به کمیل بن زیاد که در حضور او ایستاده بود
وَ السَّیْفُ فِی یَدِهِ یَقْطُرُ دَماً
و از شمشیر در دستش خون می چکید
وَ رُءُوسُ أُولَئِکَ الْکَفَرَةِ الْفَجَرَةِ مُحَلَّقَةٌ عَلَى الْأَرْضِ
و سرهای آن کافران فاسق بر زمین آویزان بود
فَوَضَعَ رَأْسَ السَّیْفِ عَلَى رَأْسٍ مِنْ تِلْکَ الرُّءُوسِ وَ قَالَ
و سر شمشیرش را بر روی یکی از آن سرها گذاشت و فرمود؛
یَا کُمَیْلُ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً أَیْ هُوَ ذَلِکَ الشَّخْصُ الَّذِی کَانَ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ فَأَعْجَبَکَ حَالُهُ
یعنی او همان شخصی است که در آن شب قرآن قرائت می کرد و حالش تو را به شگفتی آورد.
فَقَبَّلَ کُمَیْلٌ قَدَمَیْهِ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ وَ صَلَّى عَلَى مَجْهُولِ الْقَدْرِ
کمیل پاهای او را بوسه زد و از خدا طلب آمرزش کرد و بر کسی که مقامش ناشناخته مانده درود فرستاد.
⏪ چند نکته:
1⃣ خوارج یک گروه نیستند که از بین رفته باشند،بلکه خوارج یک فکر اند که در همه دوران جریان دارند . خطر بازگشتن به جاهلیت و تفکرات خوارجی همیشه در هر عصری هست.
وقتی خبر هلاکت خوارج را به حضرت دادند حضرت در خطبه ۶۰ فرمود: ِ
إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِی أَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ قَرَارَاتِ النِّسَاء
به فرض که مردان آنها در این جنگ کشته شده باشند، ولى نطفه هاى دیگرى در آینده پرورش مى یابد و از مادر متولّد مى شود که راه خوارج را مى پوید و به جرگه آنها مى پیوندد.
💮پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله فرمودند:
سَیَجِیءُ قَوْمٌ یَتَکَلَّمُونَ بِکَلِمَةِ الْحِکْمَةِ لَا یُجَاوِزُ حُلُوقَهُمْ
قومی خواهد آمد که کلام حکمت بر زبان می آورند که از حلقشان فراتر نمی رود. یَمْرُقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّةِ
و منحرف می شوند، چنانکه تیر از هدف منحرف می شود.
👈نکته:
2⃣ یقین ضد شرک است. مومن واقعی اهل یقین است در خطبه متقین فرمود:
وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ
متقین به بالاترین درجات یقین رسیده اند. بطور قطع یقین صفت امیرالمومنین است که در خطبه ۲۲ درباره یقینشان اینگونه فرمودند :
وَ إِنِّی لَعَلَى یَقِینٍ مِنْ رَبِّی وَ غَیْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِینِی
من بر یقین از پروردگارم هستم و شبهه ای در دینم نداشته و ندارم.
👈نکته:
3⃣ رسیدن به مرحله یقین از دو راه ممکن است:
الف. انسان از طریق استدلالات عقلی و براهین محکم منطقی بتواند باورهای خودش را ثابت کند و شبهات را پاسخ دهد که علم کلام متکفل همین معناست.
یا عاقل و اهل یقین باشد یا دنبال عاقلان اهل یقین حرکت کند.قرآن کریم در شرح حال اهل جهنم میفرماید:
《وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ.فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِیرِ؛ ملک - ۱۰ 》
و میگویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم یا تعقّل میکردیم، درمیان دوزخیان نبودیم!
اینجاست که به گناه خود اعتراف میکنند؛ دور باشند دوزخیان از رحمت خدا!
❌ اهل جهنم حرف اهل یقین را شنیدند، نه خود اهل فکر و فهم و یقین بودند و خداوند هم اعتراف انها را درست و مطابق با واقع میداند.
⭕️علامه طباطبایی در تعریف یقین میفرماید: یقین به معنی "درک کردن چیزی است، به طوری که قابل زوال و ضعف نباشد".
انسان باید در اعتقادات و باورهایش به مرحله ای برسد که هیچ شبهه ای نتواند دل او را مضطرب کند و او را از پا در بیاورد.
ب. یا از طریق شهود و مشاهده میتوان به این درجه رسید. اگر کسی حقایق عالم را با چشم دل ببیند در مقابل شبهه ها سست نمیشود.
⏪ علامات یقین:
ابن شعبه حرانی در تحف العقول از پیامبر صلی الله علیه وآله روایت نقل میکند که حضرت فرمود:
وَ أَمَّا عَلَامَةُ الْمُوقِنِ فَسِتَّةٌ
علامت یقین مومن بر شش قسم است.
أَیْقَنَ بِاللَّهِ حَقّاً فَآمَنَ بِهِ
۱. از روی حقیقت به خدا یقین کند پس به او ایمان آورد.
وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ فَحَذِرَهُ .
۲. یقین آورد که مرگ حق است و از آن بترسد.
وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ فَخَافَ الْفَضِیحَةَ ۳. یقین کند که قیامت حق است و از رسوایی بترسد.
وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ فَاشْتَاقَ إِلَیْهَا
۴. یقین کند که بهشت حق است و خود را محاسبه کند و شیفته آن باشد.
وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ النَّارَ حَقٌّ فَظَهَرَ سَعْیُهُ لِلنَّجَاةِ مِنْهَا
۵. یقین کند که دوزخ حق است و کوشش خود را برای نجات از آن ظاهر گرداند.
وَ أَیْقَنَ بِأَنَّ الْحِسَابَ حَقٌّ فَحَاسَبَ نَفْسَهُ
۶. یقین دارد حساب حق است و خود را محاسبه کند.
💮 معلوم است که یقین ثمره عملی دارد و صرفا یک تخیل و وهم نیست.
🔶حکمت ۹۷
وَ سَمِعَ (علیه السلام) رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِیَّةِ
یَتَهَجَّدُ وَ یَقْرَأُ فَقَالَ: نَوْمٌ عَلَى یَقِینٍ خَیْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِی شَکٍ
حضرت شنید یکی از خوارج حروراء که شب زنده دار است و قرآن تلاوت میکند، خواب همراه با یقین، بهتر از نماز همراه با شک است.
اللهم اجعل الیقین فی قلوبنا