بسم اللّه الرّحمن الرّحیم شرح حکمتها ۴٠٢/١١/١٧ . ۲۵رجب
💢 حکمت ٨٩💢
💠و قال (علیه السلام): مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ؛ امام علی علیهالسلام میفرمایند : کسی که رابطه خود را با خدایش درست کند، خدا رابطه او و مردم را درست میکند.
💠وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ؛ کسی که به دنبال آبادانی آخرتش باشد، خدا دنیایش را برایش آباد میکند.
💠وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ کسی که از درون نصیحت کننده ای داشته باشد،خدا برای او نگهبانی قرار میدهد.
🔺در کافی شریف این حکمت این چنین از امیر المؤمنین نقل شده که در ابتدا فرمودند: کَانَتِ اَلْفُقَهَاءُ وَ اَلْعُلَمَاءُ إِذَا کَتَبَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ کَتَبُوا بِثَلاَثَةٍ لَیْسَ مَعَهُنَّ رَابِعَةٌ بزرگان، فقها وعلما هر وقت میخواستند نامه ای به هم بنویسند این سه جمله را مینوشتند که چهارمی هم نداشت. (سپس جملات این حکمت را بیان می کردند.) با این سه جمله ارتباط ما با خدا، با خود، وباخلق اصلاح میشود، لذا اهمیت این بحث در اصلاحگری است چرا که ساختار وجود انسان را اصلاح میکند.
✅هر کدام از سه بخش کلام حضرت، یک رابطه معنوی و یک رابطه ظاهری و طبیعی، بین مقدم و تالی دارد:
👈از جهت معنوی: کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند; یعنى در برابر هر امرى قرار مى گیرد نخست ببیند که رضاى خدا در چیست و آن را برگزیند، چنین کسى به یقین مشمول عنایات الهى قرار مى گیرد و خداوند رابطه او را با مردم سامان مى بخشد. مثل توجه کردن به بسم الله در ابتدای کلام یا دائم الوضو بودن که مانع انجام برخی از کارها و تصمیمات اشتباه میشود و همین امر موجب جلوگیری از رفتار نابجا نسبت به اطرافیان و در نتیجه اصلاح بین میشود.
👈از جهت طبیعی: اصلاح رابطه با خدا مستلزم صدق و امانت و رعایت حقوق و... است. کسى که صدق و امانت و راستى پیشه کند به یقین مردم به او علاقه مند مى شوند و امین مردم خواهد بود و به او اعتماد مى کنند . و مشکلى با او نخواهند داشت. جمع بین غرور و عجب و خود برتر بینی در رابطه با مردم غیر ممکن است، هیچ کسی دوست ندارد با چنین شخصی رابطه داشته باشد.
📚 در برخی نسخه های نهج البلاغه به جای "أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ" آمده است : "کَفَاهُ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاس " کسی که بین خود و خدا را اصلاح کند، خدا او را از مردم بی نیاز میکند و او را کفایت میکند.
💮 امام صادق علیهالسلام میفرمایند: مَا نَقَلَ اَللَّهُ عَبْداً مِنْ ذُلِّ اَلْمَعَاصِی إِلَى عِزِّ اَلتَّقْوَى خداوند بندهاى را از ذلت گناهان به عزت پرهیزکارى منتقل نمىکند، إِلاَّ أَغْنَاهُ مِنْ غَیْرِ مَالٍ وَ أَعَزَّهُ مِنْ غَیْرِ عَشِیرَةٍ وَ آنَسَهُ مِنْ غَیْرِ بَشَرٍ. مگر اینکه او را بدون مال بىنیاز مىسازد،و بدون رعیت و عشیره عزیز مىگرداند،و بدون ارتباط با بشرى مانوس مىکند.
🔺همچنین ابن ابی الحدید از امام علیه السلام روایت میکند: مَا مِنْ وَالٍ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ إِلاَّ أَرْضَى عَنْهُ رَعِیَّتَهُ حاکمی که رابطه اش را با خدا درست کند، خداوند مردم را از دست او راضی میکند. کسی که با خدا دوستی کند، خداوند دلها را به سمت او متوجه می سازد. .
💠مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ؛ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ کسی که به دنبال آبادانی آخرتش باشد، خدا دنیایش را برایش آباد میکند.
👈از جهت معنوی: کسى که امر آخرت خویش را اصلاح کند; یعنى اوامر الهى را اطاعت و نواهى او را ترک گوید مشمول لطف خداوند خواهد شد; خداوند کار دنیاى او را نیز سامان مى دهد. مثل کسی که به خاطر خدا از مال حرام بگذرد، خداوند در مال حلالش برکت میگذارد.خداوند دنیایش را اصلاح میکند. 《 وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ؛ طلاق - ۴ 》 هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند، و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت می کند.
📕در روایت داریم خدای متعال هر روز دو بار به دنیا خطاب میکند و میگوید: مَنْ خَدَمَکِ فَاسْتَخْدِمِیهِ کسی که به تو خدمت میکند و بنده تو شده، او را به خدمت بگیر که مدام بدود و به نتیجه نرسد. وَ مَنْ خَدَمَنِی فَاخْدِمِیه و کسی که به من خدمت میکند، تو ( دنیا) در خدمت او باش و برای او کار کن .
❌کسی که به دنبال اطاعت از دنیا است دنیا مقابلش می ایستد ولی بندگی خدا و توجه به آخرت دنیا را در خدمت به تو اماده میکند. حضرت در خطبه ١٣٠ هنگام بدرقه عمار به تبعیدگاه میفرمایند : وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ کَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً اگر آسمان و زمین درهاى خود را بر روى بنده اى ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتى از میان آن دو براى او خواهد گشود. ⏪تقوای الهی روزی، برکت و رحمت را در زندگی انسان جاری میسازد.
👈از جهت طبیعی: اصلاح امر آخرت به تقوا و پرهیزکارى است و به یقین انسان هاى با تقوا در زندگى مادى خود نیز موفق خواهند بود، زیرا راه خلاف در پیش نمى گیرند; به کسى ظلم و ستم نمى کنند، همه با او مهربان هستند و او نیز با همه مهربان. ⏪ اصلاح آخرت به این است که نه بیراهه برویم نه راه را بر کسی ببندیم.
💮 خوش اخلاقی یکی از آداب دینی است، کسی که خوش اخلاق باشد مشتری مغازه اش بیشتر خواهد شد. روایتی است از امیر المؤمنین علی علیهالسلام در غرر الحکم: فِی سَعَةِ الْأَخْلَاقِ کُنُوزُ الْأَرْزَاق در خوش اخلاقی گنجهایی از روزی قرار دارد. به تعبیر مولوی: چون از او گشتی همه چیز از تو گشت/ چون ازاو ، گشتی همه چیز از تو ،گشت/ دو بیت شعر با جملات مشابه اما با دو معنا.( بیت دوم: چون از او رو برگرداندی ، ازتو روی بر می گردانند)
💮 اگر ما به فکر اصلاح آخرت باشیم، خدا دنیا را اصلاح میکند: امام باقر علیه السلام میفرمایند : قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّ ارْتِفَاعِی به عزّت و جلال و عظمت و شکوه و بلندى جایگاهم سوگند، لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ فِی شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا که هیچ بنده مؤمنى در چیزى از امور دنیا خواست مرا بر خواست خودش مقدّم ندارد، إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِی نَفْسِهِ وَ هِمَّتَهُ فِی آخِرَتِهِ مگر اینکه به او غناى نفْس بخشم و همّ و غمش را مصروف آخرت سازم وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ و آسمان ها و زمین را ضامن روزى او قرار دهم وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ و از پس تجارت هر تاجرى هواى او را داشته باشم (دیگران تجارت کنند ولی سودش به این شخص برسد) .
✳️دستگیری پیامبر از یک گناه کار اصلاح شده: علامه شوشتری در بهج الصباغه به نقل از مروج الذهب مسعودی جریان مفصلی را ذکر میکند. شخصی از حاکمان عباسی در عالم رویا می بیند که پیامبر به خواب او می آید و میفرماید قاتل را آزاد کن. حاکم از زندانبانها میپرسد آیا قاتلی را جدیدا دستگیر کرده اید که آنها تایید میکنند. قاتل را احضار میکنند و حاکم به او میگوید اگر راستش را بگویی تو را آزاد خواهم کرد. قاتل میگوید ماجمعی از رفقا از هیچ گناه و خلافی ابا نداشتیم و به هیچ معصیتی دست رد نمی زدیم.روزی در خانه ای جمع شده بودیم که پیرزنی همراه با یک دختر جوان وارد شد. همه خوشحال شدیم تا اینکه این دختر فریاد کشید و کمک خواست. شخص قاتل میگوید من رفتم تا از اوضاع با خبر شوم که او به من گفت: جَدِّی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ امی فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ وَ أَبِی اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فَاحْفَظُوهُمْ فیَّ. جد من پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و مادرم فاطمه سلام الله علیها و پدرم حسن بن علی علیهما السلام است( از خاندان سادات ) پس مرا از این جایگاه زشت حفظ کن.
_این شخص به دوستانش میگوید، بعضی حرف او را باور میکنند و بعضی میگویند ما مصمم به گناه هستیم. این شخص به هر زحمتی شده آن دختر را فراری میدهد و در هنگام فرار، دختر به او میگوید: تَسَتُرَکَ اَللَّهُ کَمَا سَتَرْتَنِی وَ کَانَ لَکَ کَمَا کُنْتَ لی خدا تو را از بند گرفتاری نجات دهد همان گونه که مرا نجات دادی. بعد از فراری دادن آن دختر، یکی از دوستان به او حمله میکند و او برای دفاع از خود ودر درگیری او به قتل میرسد. و به سبب این خواب، پیامبر چنین بخواب او میاید و طلب آزادی او میکند.
❌همه ی ما در طول زندگی در چنین موقعیتهایی قرار گرفته ایم، و خدا ما را به خاطر عمل نیکویی یاری داده و از ورطه هلاکت نجات یافته ایم.
⏪ ادامه بندهای حکمت:
💠 وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ کسی که از درون نصیحت کننده ای داشته باشد، خدا برای او نگهبانی قرار میدهد.
🔺پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَیْراً جَعَلَ لَهُ وَاعِظاً مِنْ نَفْسِهِ یَأْمُرُهُ وَ یَنْهَاه خدا اگر خیر کسی را بخواهد برای او سخنگوی نصیحتگری را در درونش قرار میدهد تا او را امر و نهی کند.
✅ نفس واعظ، همان نفس لوامه( وجدان اخلاقی یا فطرت) است: وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ و سوگند به نفس سرزنشگر.
_وجدان از وجد می اید به معنای قوه ای که خوبی و بدی را میابد و نمایان میسازد. گاهی تکرار گناه و بی توجهی به ندای وجدان به مرور موجب نشنیدن صدای درون میشود.
👈از جهت معنوی: کسى که واعظ نفسانى، یعنى وجدان بیدار و تقواى درونى داشته باشد که در برابر گناهان به او هشدار دهد، لطف پروردگار بر او سایه خواهد افکند و او را از گزند حوادث محفوظ مى دارد.
👈از جهت طبیعی: شخصى که چنین واعظى درونى دارد از امور خطرناک مى پرهیزد با برنامه و احتیاط حرکت میکند و چنین کسى از گزند حوادث محفوظ خواهد بود. .
💠 وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ معنای حفاظت: 1️⃣حفاظت از دین و اعتقاد و باور: کنترل بیرونی و دوربین های مدار بسته تا زمانی جوابگو هستند که شخص در معرض دوربین و انظار عمومی باشد ولی وقتی بحث نفس لوامه و حیا شد، در خلوت و جلوت مراقب خودش هست و دینش را از خطرات حفظ میکند.
❌ ندای درون حافظ دین انسان است، بسیاری از جمله " این مکان به دوربین مدار بسته مجهز است" بیشتر از این آیه قرآن میترسند که میفرماید: 《أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ؛ علق - ۱۴》 ابا نمیدانید که خدا میبیند؟
2️⃣حفاظت از جسم و بدن در مقابل خطرات: حفاظت ملائکه از مومنین وقرآن کریم: 《لَهُ مُعَقَّباتٌ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مَنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مَنْ أمْرِ الّله؛ رعد - ۱۱ 》 براى انسان مأمورانى است که پى در پى از پیش و رو، و پشت سرش قرار مى گیرند و او را از حوادث حفظ مى کنند.
🔺شخصی از امام باقر در مورد " مُعَقَّباتٌ " ( ملائکه ای که پشت سر هم می آیند تا از انسان محافظت کنند.) پرسید، حضرت فرمود: مِنْ أَنْ یَقَعَ فِی رَکِیٍّ به خواست و فرمان الهی از انسان مواظبت میکنند که مبادا در چاه بیفتد. أَوْ یَقَعَ عَلَیْهِ حَائِطٌ أَوْ یُصِیبُهُ شَیْءٌ یا دیواری بر روی او سقوط کند و یا دچار بلایی شود. حَتَّی إِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ مگر آن زمان که تقدیر او باشد؛ دراینصورت، او را در اختیار تقدیر قرارمیدهند و به دست سرنوشت میسپارند.
📚این روایت همان چیزی است که ما در خیلی از مواقع به اشتباه از ان به شانس تعبیر میکنیم، این فرشتگان هستند که ما را از ورطه خطر می رهانند نه شانسمان.
🔺در خطبه ١ نهجالبلاغه آمده : مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْیهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ، برخى از فرشتگان، امینان وحى الهى، و زبان گویاى وحى براى پیامبران مى باشند، که پیوسته براى رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند. وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ جمعى از فرشتگان حافظان بندگانند. این حفاظت هم حفاظت از دین انسان را به عهده دارند و هم انسان را از خطرات حفظ میکنند. .
🔺امام صادق علیه السلام : إِنَّ اللَّهَ بِرَأْفَتِهِ وَ لُطْفِهِ أَیْضاً وَکَّلَهُمْ بِعِبَادِهِ حقیقت آن است که خداوند به واسطه ی رأفت و لطف فرشتگانی را موکل بندگان خویش کرده است. یَذُبُّونَ عَنْهُمْ مَرَدَةَ الشَّیَاطِینِ وَ هَوَامَّ الْأَرْضِ وَ آفَاتٍ کَثِیرَةً مِنْ حَیْثُ لَا یَرَوْنَ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَى أَنْ یَجِیءَ أَمْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تا بدین طریق متمردین از شیاطین و حشرات موذی زمینی و آفات فراوانی را ( از جایی که انسان ها نمی بینند ) به اذن خداوند بر می گردانند تا اینکه امر خداوند عزوجل بیاید مبنی بر اینکه دیگر امر حفظ دنبال نشود.
⏪بی وجدانی و توجه نکردن به وعظ درونی هم جان انسان را به هلاکت می اندازد هم جسم را:
📕در کافی شریف روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده: إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَى ع قَالُوا لَوْ أَتَیْنَا عَسْکَرَ فِرْعَوْنَ وَ کُنَّا فِیهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْیَاهُ گروهى به موسى علیه السّلام ایمان آوردند و گفتند: کاش به لشکر فرعون وارد مىشدیم و در آن مىماندیم و از دنیاى فرعون چیزى نیز به ما مىرسید، فَإِذَا کَانَ الَّذِی نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَى ع صِرْنَا إِلَیْهِ فعلا با فرعون باشیم بعد به حضرت موسی می پیوندیم. فَفَعَلُوا فَلَمَّا تَوَجَّهَ مُوسَى ع وَ مَنْ مَعَهُ إِلَى الْبَحْرِ هَارِبِینَ مِنْ فِرْعَوْنَ همین کار را هم انجام دادند. زمانى که موسى علیه السّلام و افرادش از فرعون به طرف دریا فرار کردند، رَکِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِی السَّیْرِ لِیَلْحَقُوا بِمُوسَى ع وَ عَسْکَرِهِ فَیَکُونُوا مَعَهُمْ آن افراد نیز بر مرکبهاى خود سوار شدند و با شتاب فراوان آمدند تا به موسى علیه السّلام و سپاهش ملحق گردند و با آنها باشند فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَکاً فَضَرَبَ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ فَرَدَّهُمْ إِلَى عَسْکَرِ فِرْعَوْنَ فَکَانُوا فِیمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ ولى خداوند فرشتهاى را فرستاد و بر صورت مرکبهاى آنان زد و به سوى لشکر فرعون بازشان گرداند، و جزو غرقشدگان ماندند.
اللهم لا تجعلِ الدنیا اکبر همّنا .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
شرح حکمتها
۴٠٢/١١/١٧ . ۲۵رجب
💢 حکمت ٨٩💢
💠و قال (علیه السلام): مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ؛
امام علی علیهالسلام میفرمایند :
کسی که رابطه خود را با خدایش درست کند، خدا رابطه او و مردم را درست میکند.
💠وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ؛
کسی که به دنبال آبادانی آخرتش باشد، خدا دنیایش را برایش آباد میکند.
💠وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ
کسی که از درون نصیحت کننده ای داشته باشد،خدا برای او نگهبانی قرار میدهد.
🔺در کافی شریف این حکمت این چنین از امیر المؤمنین نقل شده که در ابتدا فرمودند:
کَانَتِ اَلْفُقَهَاءُ وَ اَلْعُلَمَاءُ إِذَا کَتَبَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ کَتَبُوا بِثَلاَثَةٍ لَیْسَ مَعَهُنَّ رَابِعَةٌ
بزرگان، فقها وعلما هر وقت میخواستند نامه ای به هم بنویسند این سه جمله را مینوشتند که چهارمی هم نداشت.
(سپس جملات این حکمت را بیان می کردند.)
با این سه جمله ارتباط ما با خدا، با خود، وباخلق اصلاح میشود، لذا اهمیت این بحث در اصلاحگری است چرا که ساختار وجود انسان را اصلاح میکند.
✅هر کدام از سه بخش کلام حضرت، یک رابطه معنوی و یک رابطه ظاهری و طبیعی، بین مقدم و تالی دارد:
👈از جهت معنوی:
کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند; یعنى در برابر هر امرى قرار مى گیرد نخست ببیند که رضاى خدا در چیست و آن را برگزیند، چنین کسى به یقین مشمول عنایات الهى قرار مى گیرد و خداوند رابطه او را با مردم سامان مى بخشد.
مثل توجه کردن به بسم الله در ابتدای کلام یا دائم الوضو بودن که مانع انجام برخی از کارها و تصمیمات اشتباه میشود و همین امر موجب جلوگیری از رفتار نابجا نسبت به اطرافیان و در نتیجه اصلاح بین میشود.
👈از جهت طبیعی:
اصلاح رابطه با خدا مستلزم صدق و امانت و رعایت حقوق و... است.
کسى که صدق و امانت و راستى پیشه کند به یقین مردم به او علاقه مند مى شوند و امین مردم خواهد بود و به او اعتماد مى کنند .
و مشکلى با او نخواهند داشت.
جمع بین غرور و عجب و خود برتر بینی در رابطه با مردم غیر ممکن است،
هیچ کسی دوست ندارد با چنین شخصی رابطه داشته باشد.
📚 در برخی نسخه های نهج البلاغه به جای "أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ" آمده است :
"کَفَاهُ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاس "
کسی که بین خود و خدا را اصلاح کند، خدا او را از مردم بی نیاز میکند و او را کفایت میکند.
💮 امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
مَا نَقَلَ اَللَّهُ عَبْداً مِنْ ذُلِّ اَلْمَعَاصِی إِلَى عِزِّ اَلتَّقْوَى
خداوند بندهاى را از ذلت گناهان به عزت پرهیزکارى منتقل نمىکند،
إِلاَّ أَغْنَاهُ مِنْ غَیْرِ مَالٍ وَ أَعَزَّهُ مِنْ غَیْرِ عَشِیرَةٍ وَ آنَسَهُ مِنْ غَیْرِ بَشَرٍ.
مگر اینکه او را بدون مال بىنیاز مىسازد،و بدون رعیت و عشیره عزیز مىگرداند،و بدون ارتباط با بشرى مانوس مىکند.
🔺همچنین ابن ابی الحدید از امام علیه السلام روایت میکند:
مَا مِنْ وَالٍ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ إِلاَّ أَرْضَى عَنْهُ رَعِیَّتَهُ
حاکمی که رابطه اش را با خدا درست کند، خداوند مردم را از دست او راضی میکند.
کسی که با خدا دوستی کند، خداوند دلها را به سمت او متوجه می سازد.
.
💠مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ؛ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ، أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ
کسی که به دنبال آبادانی آخرتش باشد، خدا دنیایش را برایش آباد میکند.
👈از جهت معنوی:
کسى که امر آخرت خویش را اصلاح کند; یعنى اوامر الهى را اطاعت و نواهى او را ترک گوید مشمول لطف خداوند خواهد شد; خداوند کار دنیاى او را نیز سامان مى دهد.
مثل کسی که به خاطر خدا از مال حرام بگذرد، خداوند در مال حلالش برکت میگذارد.خداوند دنیایش را اصلاح میکند.
《 وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ؛ طلاق - ۴ 》
هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند،
و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت می کند.
📕در روایت داریم خدای متعال هر روز دو بار به دنیا خطاب میکند و میگوید:
مَنْ خَدَمَکِ فَاسْتَخْدِمِیهِ
کسی که به تو خدمت میکند و بنده تو شده، او را به خدمت بگیر که مدام بدود و به نتیجه نرسد.
وَ مَنْ خَدَمَنِی فَاخْدِمِیه
و کسی که به من خدمت میکند، تو ( دنیا) در خدمت او باش و برای او کار کن .
❌کسی که به دنبال اطاعت از دنیا است دنیا مقابلش می ایستد ولی بندگی خدا و توجه به آخرت دنیا را در خدمت به تو اماده میکند.
حضرت در خطبه ١٣٠ هنگام بدرقه عمار به تبعیدگاه میفرمایند :
وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ کَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً
اگر آسمان و زمین درهاى خود را بر روى بنده اى ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتى از میان آن دو براى او خواهد گشود.
⏪تقوای الهی روزی، برکت و رحمت را در زندگی انسان جاری میسازد.
👈از جهت طبیعی:
اصلاح امر آخرت به تقوا و پرهیزکارى است و به یقین انسان هاى با تقوا در زندگى مادى خود نیز موفق خواهند بود، زیرا راه خلاف در پیش نمى گیرند; به کسى ظلم و ستم نمى کنند، همه با او مهربان هستند و او نیز با همه مهربان.
⏪ اصلاح آخرت به این است که نه بیراهه برویم نه راه را بر کسی ببندیم.
💮 خوش اخلاقی یکی از آداب دینی است، کسی که خوش اخلاق باشد مشتری مغازه اش بیشتر خواهد شد.
روایتی است از امیر المؤمنین علی علیهالسلام در غرر الحکم:
فِی سَعَةِ الْأَخْلَاقِ کُنُوزُ الْأَرْزَاق
در خوش اخلاقی گنجهایی از روزی قرار دارد. به تعبیر مولوی:
چون از او گشتی همه چیز از تو گشت/
چون ازاو ، گشتی همه چیز از تو ،گشت/
دو بیت شعر با جملات مشابه اما با دو معنا.( بیت دوم: چون از او رو برگرداندی ، ازتو روی بر می گردانند)
💮 اگر ما به فکر اصلاح آخرت باشیم، خدا دنیا را اصلاح میکند:
امام باقر علیه السلام میفرمایند :
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ بَهَائِی وَ عُلُوِّ ارْتِفَاعِی
به عزّت و جلال و عظمت و شکوه و بلندى جایگاهم سوگند،
لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ هَوَایَ عَلَى هَوَاهُ فِی شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا
که هیچ بنده مؤمنى در چیزى از امور دنیا خواست مرا بر خواست خودش مقدّم ندارد،
إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِی نَفْسِهِ وَ هِمَّتَهُ فِی آخِرَتِهِ
مگر اینکه به او غناى نفْس بخشم و همّ و غمش را مصروف آخرت سازم
وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ
و آسمان ها و زمین را ضامن روزى او قرار دهم
وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ
و از پس تجارت هر تاجرى هواى او را داشته باشم (دیگران تجارت کنند ولی سودش به این شخص برسد)
.
✳️دستگیری پیامبر از یک گناه کار اصلاح شده:
علامه شوشتری در بهج الصباغه به نقل از مروج الذهب مسعودی جریان مفصلی را ذکر میکند.
شخصی از حاکمان عباسی در عالم رویا می بیند که پیامبر به خواب او می آید و میفرماید قاتل را آزاد کن.
حاکم از زندانبانها میپرسد آیا قاتلی را جدیدا دستگیر کرده اید که آنها تایید میکنند.
قاتل را احضار میکنند و حاکم به او میگوید اگر راستش را بگویی تو را آزاد خواهم کرد.
قاتل میگوید ماجمعی از رفقا از هیچ گناه و خلافی ابا نداشتیم و به هیچ معصیتی دست رد نمی زدیم.روزی در خانه ای جمع شده بودیم که پیرزنی همراه با یک دختر جوان وارد شد.
همه خوشحال شدیم تا اینکه این دختر فریاد کشید و کمک خواست.
شخص قاتل میگوید من رفتم تا از اوضاع با خبر شوم که او به من گفت:
جَدِّی رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ امی فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ وَ أَبِی اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ فَاحْفَظُوهُمْ فیَّ.
جد من پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و مادرم فاطمه سلام الله علیها و پدرم حسن بن علی علیهما السلام است( از خاندان سادات ) پس مرا از این جایگاه زشت حفظ کن.
_این شخص به دوستانش میگوید،
بعضی حرف او را باور میکنند و بعضی میگویند ما مصمم به گناه هستیم.
این شخص به هر زحمتی شده آن دختر را فراری میدهد و در هنگام فرار، دختر به او میگوید:
تَسَتُرَکَ اَللَّهُ کَمَا سَتَرْتَنِی وَ کَانَ لَکَ کَمَا کُنْتَ لی
خدا تو را از بند گرفتاری نجات دهد همان گونه که مرا نجات دادی.
بعد از فراری دادن آن دختر، یکی از دوستان به او حمله میکند و او برای دفاع از خود ودر درگیری او به قتل میرسد.
و به سبب این خواب، پیامبر چنین بخواب او میاید و طلب آزادی او میکند.
❌همه ی ما در طول زندگی در چنین موقعیتهایی قرار گرفته ایم، و خدا ما را به خاطر عمل نیکویی یاری داده و از ورطه هلاکت نجات یافته ایم.
⏪ ادامه بندهای حکمت:
💠 وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ
کسی که از درون نصیحت کننده ای داشته باشد، خدا برای او نگهبانی قرار میدهد.
🔺پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَیْراً جَعَلَ لَهُ وَاعِظاً مِنْ نَفْسِهِ یَأْمُرُهُ وَ یَنْهَاه
خدا اگر خیر کسی را بخواهد برای او سخنگوی نصیحتگری را در درونش قرار میدهد تا او را امر و نهی کند.
✅ نفس واعظ، همان نفس لوامه( وجدان اخلاقی یا فطرت) است:
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ
و سوگند به نفس سرزنشگر.
_وجدان از وجد می اید به معنای قوه ای که خوبی و بدی را میابد و نمایان میسازد.
گاهی تکرار گناه و بی توجهی به ندای وجدان به مرور موجب نشنیدن صدای درون میشود.
👈از جهت معنوی:
کسى که واعظ نفسانى، یعنى وجدان بیدار و تقواى درونى داشته باشد که در برابر گناهان به او هشدار دهد، لطف پروردگار بر او سایه خواهد افکند و او را از گزند حوادث محفوظ مى دارد.
👈از جهت طبیعی:
شخصى که چنین واعظى درونى دارد از امور خطرناک مى پرهیزد با برنامه و احتیاط حرکت میکند و چنین کسى از گزند حوادث محفوظ خواهد بود.
.
💠 وَ مَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ
معنای حفاظت:
1️⃣حفاظت از دین و اعتقاد و باور:
کنترل بیرونی و دوربین های مدار بسته تا زمانی جوابگو هستند که شخص در معرض دوربین و انظار عمومی باشد ولی وقتی بحث نفس لوامه و حیا شد، در خلوت و جلوت مراقب خودش هست و دینش را از خطرات حفظ میکند.
❌ ندای درون حافظ دین انسان است، بسیاری از جمله " این مکان به دوربین مدار بسته مجهز است"
بیشتر از این آیه قرآن میترسند که میفرماید:
《أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ؛ علق - ۱۴》
ابا نمیدانید که خدا میبیند؟
2️⃣حفاظت از جسم و بدن در مقابل خطرات:
حفاظت ملائکه از مومنین وقرآن کریم:
《لَهُ مُعَقَّباتٌ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مَنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مَنْ أمْرِ الّله؛ رعد - ۱۱ 》
براى انسان مأمورانى است که پى در پى از پیش و رو، و پشت سرش قرار مى گیرند و او را از حوادث حفظ مى کنند.
🔺شخصی از امام باقر در مورد
" مُعَقَّباتٌ " ( ملائکه ای که پشت سر هم می آیند تا از انسان محافظت کنند.) پرسید، حضرت فرمود:
مِنْ أَنْ یَقَعَ فِی رَکِیٍّ
به خواست و فرمان الهی از انسان مواظبت میکنند که مبادا در چاه بیفتد.
أَوْ یَقَعَ عَلَیْهِ حَائِطٌ أَوْ یُصِیبُهُ شَیْءٌ
یا دیواری بر روی او سقوط کند و یا دچار بلایی شود.
حَتَّی إِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ
مگر آن زمان که تقدیر او باشد؛ دراینصورت، او را در اختیار تقدیر قرارمیدهند و به دست سرنوشت میسپارند.
📚این روایت همان چیزی است که ما در خیلی از مواقع به اشتباه از ان به شانس تعبیر میکنیم، این فرشتگان هستند که ما را از ورطه خطر می رهانند نه شانسمان.
🔺در خطبه ١ نهجالبلاغه آمده :
مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْیهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ،
برخى از فرشتگان، امینان وحى الهى، و زبان گویاى وحى براى پیامبران مى باشند، که پیوسته براى رساندن حکم و فرمان خدا در رفت و آمدند.
وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ
جمعى از فرشتگان حافظان بندگانند.
این حفاظت هم حفاظت از دین انسان را به عهده دارند و هم انسان را از خطرات حفظ میکنند. .
🔺امام صادق علیه السلام :
إِنَّ اللَّهَ بِرَأْفَتِهِ وَ لُطْفِهِ أَیْضاً وَکَّلَهُمْ بِعِبَادِهِ
حقیقت آن است که خداوند به واسطه ی رأفت و لطف فرشتگانی را موکل بندگان خویش کرده است.
یَذُبُّونَ عَنْهُمْ مَرَدَةَ الشَّیَاطِینِ وَ هَوَامَّ الْأَرْضِ وَ آفَاتٍ کَثِیرَةً مِنْ حَیْثُ لَا یَرَوْنَ بِإِذْنِ اللَّهِ إِلَى أَنْ یَجِیءَ أَمْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
تا بدین طریق متمردین از شیاطین و حشرات موذی زمینی و آفات فراوانی را ( از جایی که انسان ها نمی بینند ) به اذن خداوند بر می گردانند تا اینکه امر خداوند عزوجل بیاید مبنی بر اینکه دیگر امر حفظ دنبال نشود.
⏪بی وجدانی و توجه نکردن به وعظ درونی هم جان انسان را به هلاکت می اندازد هم جسم را:
📕در کافی شریف روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده:
إِنَّ قَوْماً مِمَّنْ آمَنَ بِمُوسَى ع قَالُوا لَوْ أَتَیْنَا عَسْکَرَ فِرْعَوْنَ وَ کُنَّا فِیهِ وَ نِلْنَا مِنْ دُنْیَاهُ
گروهى به موسى علیه السّلام ایمان آوردند و گفتند: کاش به لشکر فرعون وارد مىشدیم و در آن مىماندیم و از دنیاى فرعون چیزى نیز به ما مىرسید،
فَإِذَا کَانَ الَّذِی نَرْجُوهُ مِنْ ظُهُورِ مُوسَى ع صِرْنَا إِلَیْهِ
فعلا با فرعون باشیم بعد به حضرت موسی می پیوندیم.
فَفَعَلُوا فَلَمَّا تَوَجَّهَ مُوسَى ع وَ مَنْ مَعَهُ إِلَى الْبَحْرِ هَارِبِینَ مِنْ فِرْعَوْنَ
همین کار را هم انجام دادند. زمانى که موسى علیه السّلام و افرادش از فرعون به طرف دریا فرار کردند،
رَکِبُوا دَوَابَّهُمْ وَ أَسْرَعُوا فِی السَّیْرِ لِیَلْحَقُوا بِمُوسَى ع وَ عَسْکَرِهِ فَیَکُونُوا مَعَهُمْ
آن افراد نیز بر مرکبهاى خود سوار شدند و با شتاب فراوان آمدند تا به موسى علیه السّلام و سپاهش ملحق گردند و با آنها باشند
فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَکاً فَضَرَبَ وُجُوهَ دَوَابِّهِمْ فَرَدَّهُمْ إِلَى عَسْکَرِ فِرْعَوْنَ فَکَانُوا فِیمَنْ غَرِقَ مَعَ فِرْعَوْنَ
ولى خداوند فرشتهاى را فرستاد و بر صورت مرکبهاى آنان زد و به سوى لشکر فرعون بازشان گرداند، و جزو غرقشدگان ماندند.
اللهم لا تجعلِ الدنیا اکبر همّنا
.