اى بندگانى که راه اسراف به خود را درپیش گرفته اید و مرتکب گناهان شده اید از رحمت خداوند مأیوس نشوید، چرا که او همه گناهان توبه کنندگان را به یقین او آمرزنده مهربان است.
🟨 خدا وقتی میخواهد بنده ی در حال گناهش را صدا بزند، نمیگوید بنده ی منفور بی دین؛ میگوید بنده ی من.
تو هر جا هم بروی آخرش مال من هستی.
📙در کتاب دعوات راوندی امده است .
وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ:
امیرمومتان حضرت علی ع فرمود:
الْعَجَبُ لِمَنْ یَهْلِکُ وَ النَّجَاةُ مَعَهُ.در تعجب و حیرتم از کسی که هلاک میشود در حالیکه ابزار نجات همراه او هست.
قِیلَ وَ مَا هِیَ؟
سوال شد این ابزار نجات چیست!!!
قَالَ الِاسْتِغْفَار
فرمود استغفار در بین شما هست با آن خود را نجات دهید.
📚 درمناقب ابن شهر آشوب آمده شخصی از کارگزاران حکومت بنی امیه بود فَعَاقَبَ رَجُلًا فَمَاتَ الرَّجُلُ فِی الْعُقُوبَةِ
❌چون مدتی اجابت به تاخیر افتاده او کلا از خدا ناامید میشود و دیگر دعا و استغفار نمیکند.
🔻نکته دوم نشناختن خدا:
اگر کسی خدارا نشناسد گاهی افراطی عمل میکند و گاهی تفریطی. گاهی میگوید خدا نه مجازات میکند نه عذابی درکار است و گاهی میگوید اگر گناه کردم دیگر بخششی در کار نیست.
ولی اگر ما خدا را از طریق اهل بیت به درستی بشناسیم میدانیم که
و در جایگاه مجازات و انتقام، سخت ترین کیفرکننده هستی.
🔻نکته سوم همیشه برای خوب شدن وقت هست.
داستان بشر حافی در برخورد با حضرت امام کاظم علیهالسّلام که از خانه بِشْرِ حافی در بغداد عبور میکردند، که صدای غنا و رقص و نی به گوش حضرت رسید، در اینحال کنیزی از منزل خارج شد. حضرت به او گفتند:
حضرت کاظم علیهالسّلام گفت: راست گفتی؛ اگر بنده بود، از آقای خود میترسید و چنین کاری نمیکرد.»
آن کنیز چون بازگشت، آقای وی که بر سر سفره شراب بود گفت: چرا دیر برگشتی؟!
گفت: مردی با من چنین و چنان گفت.
بشر در اینحال فوراً با پای برهنه (حافیاً) از منزل بیرون شد تا حضرت مولانا الکاظم علیه السّلام را دیدار کرد، و عذر خواهی نمود و گریست، و از کردار و عملش شرمنده شد، و بر دست آن حضرت توبه نمود.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرن حکمتها
۴۰۲/۱۱/۱۶ . ۲۴رجب
💢 حکمت ۸۷ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ، وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ.
در تعجبم از کسی که ناامید[یَقْنَطُ] میشود در حالی که همراه او استغفار است.
_«یَقْنَطُ» از ماده «قُنوط» به معناى ناامیدى است و یأس از رحمت خدا بالاترین گناهان است.قرآن مجید :
《إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ ؛ یوسف - ۸۷》
از رحمت خدا تنها کافران مأیوس مى شوند.
🟥 امام صادقعلیه السلام فرمود :
إِنَّ مِنَ الْکَبَائِرِ عُقُوقَ الْوَالِدَیْنِ وَ الْیَأْسَ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ وَ الْأَمْنَ لِمَکْرِ اللَّه
از جمله گناهان کبیره نافرمانى پدر و مادر است و نومیدى از رحمت خدا و ایمنى از مکر خدا یعنى عذاب و مهلت دادن خدا.
🟧 باید به خداوند امیدوار باشیم. در توصیه ایی لقمان به فرزندش گفت:
خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ
از خداوند آن گونه بترس که اگر تمام عبادات و اعمال نیک جن و انس را انجام داده باشى امکان دارد به سبب لغزشى تو را مجازات کند .
و َارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَک
و آن قدر به رحمت خدا امیدوار باشد که اگر تمام گناه جن و انس را کرده باشى امکان دارد تو را به موجب توبه واستغفار و امر خیرى رحمت کند.
چون گنهکار، هم بنده خداست،و بنده خود را با این لفظ خطاب می کند.
《 قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ؛ زمر - ۵۳ 》
اى بندگانى که راه اسراف به خود را درپیش گرفته اید و مرتکب گناهان شده اید از رحمت خداوند مأیوس نشوید، چرا که او همه گناهان توبه کنندگان را به یقین او آمرزنده مهربان است.
🟨 خدا وقتی میخواهد بنده ی در حال گناهش را صدا بزند، نمیگوید بنده ی منفور بی دین؛ میگوید بنده ی من.
تو هر جا هم بروی آخرش مال من هستی.
📙در کتاب دعوات راوندی امده است .
وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ:
امیرمومتان حضرت علی ع فرمود:
الْعَجَبُ لِمَنْ یَهْلِکُ وَ النَّجَاةُ مَعَهُ.در تعجب و حیرتم از کسی که هلاک میشود در حالیکه ابزار نجات همراه او هست.
قِیلَ وَ مَا هِیَ؟
سوال شد این ابزار نجات چیست!!!
قَالَ الِاسْتِغْفَار
فرمود استغفار در بین شما هست با آن خود را نجات دهید.
📚 درمناقب ابن شهر آشوب آمده شخصی از کارگزاران حکومت بنی امیه بود فَعَاقَبَ رَجُلًا فَمَاتَ الرَّجُلُ فِی الْعُقُوبَةِ
مردى را کیفر میکرد در حال کیفر از دنیا رفت.
فَخَرَجَ هَائِماً وَ تَوَحَّشَ وَ دَخَلَ إِلَى غَارٍ
او از ترس خدا فرار کرد و سر به بیابان گذاشت و داخل غارى شد.
فَطَالَ مُقَامُهُ تِسْعَ سِنِینَ
مدت نه سال در آن غار زندگى کرد.
قَالَ وَ حَجَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ فَأَتَاهُ
یک سال على ابن الحسین علیه السلام به حج رفت و او خدمت آن جناب رسید.
فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ مِنْ قُنُوطِکَ مَا لَا أَخَافُ عَلَیْکَ مِنْ ذَنْبِکَ
امام باو فرمود از این ناامیدى تو بخدا بیشتر میترسم تا گناهى که مرتکب شدهاى .
فَابْعَثْ بِدِیَةٍ مُسَلَّمَةٍ إِلَى أَهْلِهِ
خون بهاى آن شخص را براى خانوادهاش بفرست.
وَ اخْرُجْ إِلَى أَهْلِکَ وَ مَعَالِمِ دِینِکَ
و برگرد نزد خانواده و به وظیفه دینى خود برس.
فَقَالَ لَهُ فَرَّجْتَ عَنِّی یَا سَیِّدِی اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالاتِهِ
زهرى گفت آقا مرا نجات دادى خدا میداند مقام رهبرى مردم را به که بسپارد.
وَ رَجَعَ إِلَى بَیْتِهِ وَ لَزِمَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ کَانَ یُعَدُّ مِنْ أَصْحَابِهِ
او بسمت حانواده برگشت و جزء یاران حضرت شد.
🔻نکته اول :
انسان شاید در فراز و فرود زندگی دچار اشتباه و خطا و گناه بشود، ولی در مقابل گناهی که انجام شده:
یا باید دچار افسردگی و یاس و خود خوری بشویم که نتیجه اش شرک وکفر است.
یا باید از گناهان پشیمان شد و با طلب بخشش از خدا ، راه جدیدی باز کرد و مسیر بندگی را شروع کرد.
امیرالمومنین فرمود :
إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَف
آنگاه که ناامیدی بر دل غالب شود، تأسف همراه با اضطراب و نگرانی قلب، آدمی را از پای در می آورد.
دعای ابوحمزه ثمالی:
إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالْأَصْفَادِ
خدایا اگر مرا به غل و زنجیرها ببندی،
وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ الْأَشْهَادِ
و در حضور حاضران عطایت را از من دریغ بداری
وَ دَلَلْتَ عَلَى فَضَائِحِی عُیُونَ الْعِبَادِ
و عیوب من را به چشم مردم نشان دهی. وَ أَمَرْتَ بِی إِلَى النَّارِ
و بر بردن من به آتش دستور دهی
وَ حُلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْأَبْرَارِ
و بین من و نیکان جدائی بیاندازی.
مَا قَطَعْتُ رَجَائِی مِنْکَ
با این حال من در این وضعیت قطع امید از تو نمی کنم.
وَ لَا صَرَفْتُ تَأْمِیلِی لِلْعَفْوِ عَنْکَ
و از آرزوی عفو و بخششم منصرف نمی شوم.
وَ لَا خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبِی
و محبتت از قلبم بیرون نمی رود.
أَنَا لَا أَنْسَى أَیَادِیَکَ عِنْدِی وَ سَتْرَکَ عَلَیَّ فِی دَارِ الدُّنْیَا
زیرا من، دستگیری و خطاپوشیت را در دنیا فراموش نمی کنم.
❌دو علت برای ناامیدی از خدا:
۱. برآورده نشدن دعا از امام صادق:
مومن همیشه به خدای متعال امیدوار است تا آن زمانی که ،
مَا لَمْ یَسْتَعْجِلْ فَیَقْنَطَ وَ یَتْرُکَ الدُّعَاءَ مادام که عجله نشان ندهد و با ناامیدی دست از دعا نکشد.
قُلْتُ لَهُ کَیْفَ یَسْتَعْجِلُ
راوى مى گوید عرض کردم : چگونه عجله نشان مى دهد؟
قَالَ یَقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ کَذَا وَ کَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَة
فرمود : مى گوید: مدّتهاست دعا مى کنم و اجابتى نمى بینم.
❌چون مدتی اجابت به تاخیر افتاده او کلا از خدا ناامید میشود و دیگر دعا و استغفار نمیکند.
🔻نکته دوم نشناختن خدا:
اگر کسی خدارا نشناسد گاهی افراطی عمل میکند و گاهی تفریطی. گاهی میگوید خدا نه مجازات میکند نه عذابی درکار است و گاهی میگوید اگر گناه کردم دیگر بخششی در کار نیست.
ولی اگر ما خدا را از طریق اهل بیت به درستی بشناسیم میدانیم که
" أَنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ"
یقین دارم که تو، در جای عفو و رحمت، مهربان ترین مهربانانی،
وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَة"( دعای افتتاح)
و در جایگاه مجازات و انتقام، سخت ترین کیفرکننده هستی.
🔻نکته سوم همیشه برای خوب شدن وقت هست.
داستان بشر حافی در برخورد با حضرت امام کاظم علیهالسّلام که از خانه بِشْرِ حافی در بغداد عبور میکردند، که صدای غنا و رقص و نی به گوش حضرت رسید، در اینحال کنیزی از منزل خارج شد. حضرت به او گفتند:
یَا جَارِیَةُ! صَاحِبُ هَذَا الدَّارِ حُرٌّ أَمْ عَبْدٌ؟!
«ای خانم! مالک این خانه آزاد است یا بنده ؟!
فَقَالَتْ: بَلْ حُرٌّ.
گفت: آزاد است.
فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلامُ: صَدَقْتِ؛ لَوْ کَانَ عَبْدًا خَافَ مِنْ مَوْلَاهُ.
حضرت کاظم علیهالسّلام گفت: راست گفتی؛ اگر بنده بود، از آقای خود میترسید و چنین کاری نمیکرد.»
آن کنیز چون بازگشت، آقای وی که بر سر سفره شراب بود گفت: چرا دیر برگشتی؟!
گفت: مردی با من چنین و چنان گفت.
بشر در اینحال فوراً با پای برهنه (حافیاً) از منزل بیرون شد تا حضرت مولانا الکاظم علیه السّلام را دیدار کرد، و عذر خواهی نمود و گریست، و از کردار و عملش شرمنده شد، و بر دست آن حضرت توبه نمود.
🔶 عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ، وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَارُ.
تعجب می کنم از کسی که از گناه خود نا امید میشود در حالیکه استغفار به همراه اوست.
اللهم واغفِر لنا ممّا لایَعلمون