به کسی که در گفتار مبالغه در مدح و ثنای حضرت میکرد ولی در دل به حضرت اعتقادی نداشت و او را متهم میکرد:
♦️ أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ
من کمتر از آن هستم که زبانی از او تعریف میکنی.
♦️وَ فَوْقَ مَا فِی نَفْسِکَ
و از آنچه که تو در دل داری بالاتر هستم.
⛔️ در شان صدور این حکمت مطلب خاصی دیده نشده است و لذا مشخص نیست دقیقا قول شخص چه بوده که حضرت اینگونه پاسخ داده است ولی برای کلام حضرت دو احتمال قابل تصور است:
1⃣ مدح و ثنای بیش از حدی که به معنای غلو باشد: اینکه کسی در مدح حضرت مطالبی بگوید که با شان عبودیت حضرت در تعارض باشد واو را در حد الوهیت بالا ببرد.لذا حضرت میفرماید اینگونه نیست که تو میگویی.
🚫 غلو یکی از آفت های دینداران است. قرآن کریم در مورد پیروان حضرت مسیح میفرماید:
قنبر غلام حضرت علی خدمت آن حضرت رسید و گفت: ده نفر پشت در خانه هستند و گمان میکنند تو پروردگار آنها هستی.
فَقَالَ أَدْخِلْهِمْ قَالَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ
حضرت فرمود: آنها را داخل کن. آنها وارد شدند.
فَقَالَ لَهُمْ مَا تَقُولُونَ فَقَالُوا إِنَّکَ رَبُّنَا وَ أَنْتَ الَّذِی خَلَقْتَنَا وَ أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَنَا (حضرت از آنها پرسید: چه درباره ی من میگویید؟ )گفتند: تو پروردگار ما هستی و ما را روزی میدهی.
سپس امام دستور دادند کانالهایی مرتبط به هم حفر کردند و آنان را داخل آن کانالها قرار داده،
وَ النَّارِ فَطُرِحَ فیه
آتش روشن کردند که آنان بر اثر خفگی جان سپردند
❌البته در مقابل غلو و غالیان، گروه دیگری هم بودند که اهل بیت را پایین تر از آنچه بودند به حساب می آوردند و گاهی توهین و اهانت میکردند. همان که حضرت فرمود:
بار خدایا، مرا بهتر از آن دار که اینان مى پندارند و گناهانى را که اینان نمى دانند، براى من بیامرز.
❌کسی که در روی تو، مدح تو را میکند، دوست تو نیست، چون مانع رشد تو میشود، در غرر الحکم:
إنّما یُحِبُّکَ مَن لا یَتَمَلّقُکَ
در حقیقت کسى که تو را دوست دارد تملّق تو نمى کند.
و یُثنی علَیکَ مَن لا یُسمِعُکُ
و کسى که از تو تعریف میکند، ستایش هایش را به گوشَت نمى رساند.
[قول شاذ از میرزا مهدی صادقی به صورت معلوم میخواند:
و یُثنی علَیکَ مَن لا یَسمَعُکُ
کسی که از تو تعریف میکند دنبال حرف شنوی ازتو نیست]
🔴 رسول مکرم پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمود: چاپلوس را ساکت کن .
إذا لَقیتُمُ الْمَدّاحینَ فَاحْثُوا فى وُجُوهِهِمُ التُّرابَ
هنگامى که مادحین را ملاقات کردید خاک در صورتشان بپاشید.
(کنایه از این که از کار آنها برائت و بیزارى جویید و اجازه ادامه سخن به آنها ندهید.)
❌مدح بیش از حد باعث توقف طرف مقابل از رشد است، در روایت داریم: مردى ستایش مبالغه آمیزى درباره شخص دیگرى در محضر پیغمبر گفت. پیامبر فرمود:
لا تُسْمِعْهُ فَتُهْلِکُهُ لَوْ سَمِعَکَ لَمْ یُفْلَحْ آنچه را گفتى به گوش او نرسان که سبب هلاکت او مى شود و اگر مدح مبالغه آمیز تو را بشنود هرگز رستگار نخواهد شد.
❌ مذمت شده از اینکه مردم را به چاپلوسی عادت ندهید. درنامه ۵۳ به مالک فرمود :
ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلاَّ یُطْرُوکَ
سپس آنها را طورى تربیت کن که از تو ستایش بىجا نکنند
وَلاَ یَبْجَحُوکَ بِبَاطِل لَمْ تَفْعَلْهُ
و از تملق و چاپلوسى بپرهیزند و نیز تو را نسبت به اعمال نادرستى که انجام نداده اى تمجید ننمایند،
من خوش ندارم که این فکر در ذهن شما جولان کند که مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت مى برم.
وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ کَذَلِکَ
من بحمدالله چنین نیستم ...
وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ بسیار مى شود که مردم، ستودن افراد را به جهت تلاشهایشان در اداى حق، شیرین وبرای خود خوش میدارند.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۱/۱۴ . ۲۲رجب
💢 حکمت ۸۳ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِی الثَّنَاءِ عَلَیْهِ وَ کَانَ لَهُ مُتَّهِماً
به کسی که در گفتار مبالغه در مدح و ثنای حضرت میکرد ولی در دل به حضرت اعتقادی نداشت و او را متهم میکرد:
♦️ أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ
من کمتر از آن هستم که زبانی از او تعریف میکنی.
♦️وَ فَوْقَ مَا فِی نَفْسِکَ
و از آنچه که تو در دل داری بالاتر هستم.
⛔️ در شان صدور این حکمت مطلب خاصی دیده نشده است و لذا مشخص نیست دقیقا قول شخص چه بوده که حضرت اینگونه پاسخ داده است ولی برای کلام حضرت دو احتمال قابل تصور است:
1⃣ مدح و ثنای بیش از حدی که به معنای غلو باشد: اینکه کسی در مدح حضرت مطالبی بگوید که با شان عبودیت حضرت در تعارض باشد واو را در حد الوهیت بالا ببرد.لذا حضرت میفرماید اینگونه نیست که تو میگویی.
🚫 غلو یکی از آفت های دینداران است. قرآن کریم در مورد پیروان حضرت مسیح میفرماید:
《یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ؛ نساء -۱۷۱》
ای اهل کتاب! در دین خود، غلوّ (و زیاده روی) نکنید! و در باره خدا، غیر از حق نگویید!
❌مدح و ثنای بی دلیل موجب هلاکت است ، امام درحکمت ۴۶۹ فرمود:
هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَال
دو تن به خاطر من به هلاکت رسیدند: دوست افراط کننده، و دشمن دشنام دهنده.
⛔️ برخورد امیرالمومنین با غالیان:
بحار ج۲۵ ص۲۹۹ ، راوی میگوید خدمت امیرالمومنین بودیم که:
أَتَاهُ قَنْبَرٌ فَقَالَ إِنَّ عَشَرَةَ نَفَرٍ بِالْبَابِ یَزْعُمُونَ أَنَّکَ رَبُّهُمْ
قنبر غلام حضرت علی خدمت آن حضرت رسید و گفت: ده نفر پشت در خانه هستند و گمان میکنند تو پروردگار آنها هستی.
فَقَالَ أَدْخِلْهِمْ قَالَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ
حضرت فرمود: آنها را داخل کن. آنها وارد شدند.
فَقَالَ لَهُمْ مَا تَقُولُونَ فَقَالُوا إِنَّکَ رَبُّنَا وَ أَنْتَ الَّذِی خَلَقْتَنَا وَ أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَنَا (حضرت از آنها پرسید: چه درباره ی من میگویید؟ )گفتند: تو پروردگار ما هستی و ما را روزی میدهی.
فَقَالَ وَیْلَکُمْ لَا تَفْعَلُوا إِنَّمَا أَنَا مَخْلُوقٌ مِثْلُکُمْ
حضرت فرمود: وای بر شما! چنین پنداری نداشته باشید؛ زیرا من فقط بنده ی خدا هستم، مثل شما.
فَأَبَوْا أَنْ یَفْعَلُوا فَقَالَ لَهُمْ وَیْلَکُمْ رَبِّی وَ رَبُّکُمُ اللَّهُ وَیْلَکُمْ تُوبُوا وَ ارْجِعُوا
اما آنها امتناع ورزیدند و حضرت آنها را توبه داد، ولی قبول نکردند.
فَقَالُوا لَا نَرْجِعُ عَنْ مَقَالَتِنَا أَنْتَ رَبُّنَا تَرْزُقُنَا وَ أَنْتَ خَلَقْتَنَا
گفتند: از گفتار خود بر نمی گردیم تو خدای ما و روزی دهنده ما هستی.
فَقَالَ یَا قَنْبَرُ ایتِنِی بِالْفَعَلَةِ فَخَرَجَ قَنْبَرٌ فَأَتَاهُ بِعَشَرَةِ رِجَالٍ
وقتی آنها حرف باطل خود را تکرار کردند حضرت به قنبر فرمود ده کارگر بیاور.
مَعَ الزُّبُلِ وَ الْمُرُورِ فَأَمَرَ أَنْ یَحْفِرُوا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ
و دستور بده چاه هایی حفر کنند
فَلَمَّا حَفَرُوا خَدّاً أَمَرَ بِالْحَطَبِ
سپس امام دستور دادند کانالهایی مرتبط به هم حفر کردند و آنان را داخل آن کانالها قرار داده،
وَ النَّارِ فَطُرِحَ فیه
آتش روشن کردند که آنان بر اثر خفگی جان سپردند
❌البته در مقابل غلو و غالیان، گروه دیگری هم بودند که اهل بیت را پایین تر از آنچه بودند به حساب می آوردند و گاهی توهین و اهانت میکردند. همان که حضرت فرمود:
وَ فَوْقَ مَا فِی نَفْسِکَ
ما بالاتریم از آنچه که در نیت و فکر شما می گذرد.
📕 در کتاب کافی شریف امده :
بَعَثَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى بِشْرِ بْنِ عُطَارِدٍ التَّمِیمِیِّ
امیر مؤمنان على علیه السّلام به خاطر سخنى که بشر بن عطارد تمیمى گفته بود.
فِی کَلَامٍ بَلَغَهُ فَمَرَّ بِهِ رَسُولُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی بَنِی أَسَدٍ
و این سخن به آن حضرت رسیده بود، در پى او فرستاد. پیک حضرت او را در میان بنى اسد یافت و دستگیرش کرد.
وَ أَخَذَهُ فَقَامَ إِلَیْهِ نُعَیْمُ بْنُ دَجَاجَةَ الْأَسَدِیُّ فَأَفْلَتَهُ
در این هنگام نعیم بن دجاجه اسدى برخاست و بشر را فرارى داد.
فَبَعَثَ إِلَیْهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَأَتَوْهُ بِهِ وَ أَمَرَ بِهِ أَنْ یُضْرَبَ
حضرت در پى نعیم فرستاد؛ او را آوردند. آنگاه دستور داد او را بزنند.
فَقَالَ لَهُ نُعَیْمٌ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّ الْمُقَامَ مَعَکَ لَذُلٌّ وَ إِنَّ فِرَاقَکَ لَکُفْرٌ
نعیم گفت: به خدا سوگند! به راستى که بودن با تو، خوارى است و دورى از تو، کفر است.
قَالَ فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِکَ مِنْهُ قَالَ لَهُ
هنگامى که حضرتش این سخن را از او شنید، به او فرمود
یَا نُعَیْمُ قَدْ عَفَوْنَا عَنْکَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ- ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ
اى نعیم! ما تو را بخشیدیم؛ خداوند عز و جل مىفرماید:«بدى را به بهترین روش پاسخ ده».
أَمَّا قَوْلُکَ إِنَّ الْمُقَامَ مَعَکَ لَذُلٌّ فَسَیِّئَةٌ اکْتَسَبْتَهَا
اما اینکه گفتى: «بودن با تو، باعث خوارى است»، گناهى است که مرتکب شدى.
وَ أَمَّا قَوْلُکَ إِنَّ فِرَاقَکَ لَکُفْرٌ فَحَسَنَةٌ اکْتَسَبْتَهَا
و اما این سخنت که «دورى از تو، کفر است»، عمل نیکى است که آن را به دست آوردى.
فَهَذِهِ بِهَذِهِ ثُمََّ أَمَرَ أَنْ یُخَلَّى عَنْهُ
بنابراین آن گناه، در برابر این نیکى خواهد بود. سپس فرمان داد او را آزاد کنند.
2⃣ دومین احتمالی که به جمله حضرت متصور است. این که شخصی مطلب حقی را گفته باشد ولی ازآنجایی که اصل بر تواضع است، حضرت این مدح را نمی پسندد.
همان که در نامه ۲۸ به معاویه فرمود:
أَلَا تَرَى غَیْرَ مُخْبِرٍ لَکَ وَ لَکِنْ بِنِعْمَةِ اللَّهِ أُحَدِّثُ
من نمى خواهم درباره فضایل بنى هاشم به تو خبر دهم بلکه به عنوان سپاس و شکرگزارى نعمت خداوند بازگو مى کنم.
أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ لِکُلٍّ فَضْلٌ
آیا تو نمى بینى گروهى از مهاجران و انصار که در راه خداوند شربت شهادت نوشیدند هر کدام داراى مقام و مرتبتى شدند.
حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِیدُنَا قِیلَ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ
اما هنگامى که شهید ما حمزه به شهادت رسید به او «سیّدالشّهدا» گفته شد،
وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللَّهِ ص بِسَبْعِینَ تَکْبِیرَةً عِنْدَ صَلَاتِهِ عَلَیْهِ
و رسول الله هنگام نماز بر او به جاى پنج تکبیر هفتاد تکبیر گفت.
أَو لَاتَرَى أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَیْدِیهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لِکُلٍّ فَضْلٌ
آیا نمى بینى گروهى دستشان در میدان جهاد قطع شد و هر کدام در اسلام مقام و منزلتى پیدا کردند;
حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ قِیلَ الطَّیَّارُ فِی الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَیْنِ
ولى هنگامى که این جریان درباره یکى از ما رخ داد، لقب «طیار»، پروازکننده در آسمان بهشت با دو بال، به او داده شد.
وَ لَوْ لَا مَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ مِنْ تَزْکِیَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ
و اگر نه این بود که خداوند نهى از خودستایى کرده،
لَذَکَرَ ذَاکِرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِینَ
گوینده اى (اشاره به خود امام است) فضایلى را برمى شمرد که دل هاىِ مؤمنان آگاه با آن آشناست و گوش هاى شنوندگان از شنیدن آن ابا ندارد.
⛔️ در خطبه متقین یکی از صفات متقین را پرهیز از شنیدن مدح و ثناء بر می شمارد. خطبه ۱۹۳:
إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ، خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ،
متقین وقتی، یکیشان را به پاکى بستایند، از آنچه در باره اش مى گویند بیمناک مى شود و مى گوید:
فَیَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی،
که من خود به خویشتن آگاهترم و پروردگارم به من از من آگاهتر است
اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا یَقُولُونَ
بارالها! مرا به جهت نیکیهایى که به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما!
وَ اجْعَلْنِی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ
و مرا برتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده
وَ اغْفِرْ لِی مَا لَا یَعْلَمُونَ
و گناهانى را که من دارم و آنها نمى دانند ببخش!
⭕️ در مقام عمل نیز در مواجه با مدح کنندگان در حکمت ۱۰۰ فرمود :
مَدَحَهُ قَوْمٌ فِی وَجْهِهِ فَقَالَ :
هنگامى که کسى او را رویاروى مى ستود، چنین فرمود:
اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمُ بِی مِنْ نَفْسِی وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْهُمْ
بار خدایا، تو از من به خودم داناترى و من خود را بهتر از ایشان مى شناسم.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَیْراً مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا لَا یَعْلَمُون
بار خدایا، مرا بهتر از آن دار که اینان مى پندارند و گناهانى را که اینان نمى دانند، براى من بیامرز.
❌کسی که در روی تو، مدح تو را میکند، دوست تو نیست، چون مانع رشد تو میشود، در غرر الحکم:
إنّما یُحِبُّکَ مَن لا یَتَمَلّقُکَ
در حقیقت کسى که تو را دوست دارد تملّق تو نمى کند.
و یُثنی علَیکَ مَن لا یُسمِعُکُ
و کسى که از تو تعریف میکند، ستایش هایش را به گوشَت نمى رساند.
[قول شاذ از میرزا مهدی صادقی به صورت معلوم میخواند:
و یُثنی علَیکَ مَن لا یَسمَعُکُ
کسی که از تو تعریف میکند دنبال حرف شنوی ازتو نیست]
🔴 رسول مکرم پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمود: چاپلوس را ساکت کن .
إذا لَقیتُمُ الْمَدّاحینَ فَاحْثُوا فى وُجُوهِهِمُ التُّرابَ
هنگامى که مادحین را ملاقات کردید خاک در صورتشان بپاشید.
(کنایه از این که از کار آنها برائت و بیزارى جویید و اجازه ادامه سخن به آنها ندهید.)
❌مدح بیش از حد باعث توقف طرف مقابل از رشد است، در روایت داریم: مردى ستایش مبالغه آمیزى درباره شخص دیگرى در محضر پیغمبر گفت. پیامبر فرمود:
لا تُسْمِعْهُ فَتُهْلِکُهُ لَوْ سَمِعَکَ لَمْ یُفْلَحْ آنچه را گفتى به گوش او نرسان که سبب هلاکت او مى شود و اگر مدح مبالغه آمیز تو را بشنود هرگز رستگار نخواهد شد.
❌ مذمت شده از اینکه مردم را به چاپلوسی عادت ندهید. درنامه ۵۳ به مالک فرمود :
ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلاَّ یُطْرُوکَ
سپس آنها را طورى تربیت کن که از تو ستایش بىجا نکنند
وَلاَ یَبْجَحُوکَ بِبَاطِل لَمْ تَفْعَلْهُ
و از تملق و چاپلوسى بپرهیزند و نیز تو را نسبت به اعمال نادرستى که انجام نداده اى تمجید ننمایند،
فَإِنَّ کَثْرَةَ الاِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَتُدْنِی مِنَ الْعِزَّةِ
زیرا مدح و ستایش فراوان عُجب و خودپسندى به بار مى آورد و انسان را به کبر و غرور نزدیک مى سازد.
⛔️امیرالمومنین همیشه پیراسته از علاقه به مدح و ثنا بود. در خطبه ۲۱۶
وقتی یکی از اطرافیان مدح و ثنای طولانی مدتی را از حضرت داشت فرمود:
إِنَّ مِن أَسْخَفِ حَالاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ یُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ
بدانید! از بدترین و سخیف ترین حالات زمامداران نزد مردم صالح این است که گمان برده شود آنها دوست دار تفاخرند. وَ یُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْکِبْرِ
و کار آنها را بر نوعى برترى جویى حمل کنند.
وَ قَدْ کَرِهْتُ أَنْ یَکُونَ جَالَ فِی ظَنِّکُمْ أَنِّی أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ
من خوش ندارم که این فکر در ذهن شما جولان کند که مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت مى برم.
وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ کَذَلِکَ
من بحمدالله چنین نیستم ...
وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ بسیار مى شود که مردم، ستودن افراد را به جهت تلاشهایشان در اداى حق، شیرین وبرای خود خوش میدارند.
فَلَا تُثْنُوا عَلَیَّ بِجَمِیلِ ثَنَاءٍ ... فِی حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا
چرا که هنوز در اداى آنها به طور کامل فراغت نیافته ام
وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا
و واجباتى که بر عهده دارم کاملا به مرحله اجرا در نیامده است.
فَلَا تُکَلِّمُونِی بِمَا تُکَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ
با من آن گونه که با زمامداران ستمگر سخن گفته مى شود، سخن نگویید.
وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّی بِمَا یُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ
و آن گونه که مردم خود را در برابر حاکمان تندخو و جبّار حفظ مى کنند محدود نسازید.
وَ لَا تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ
و به طور تصنّعى و منافقانه با من رفتار نکنید.
وَ لَا تَظُنُّوا بِی اسْتِثْقَالًا فِی حَقٍّ قِیلَ لِی هرگز درباره من گمان مبرید که درباره حقى که به من پیشنهاد مى کنید کوتاهى کنم یا ناراحت شوم.
وَ لَا الْتِمَاسَ إِعْظَامٍ لِنَفْسِی
و هرگز خیال نکنید من در پى بزرگ ساختن خویشتنم.
فَإِنَّهُ مَنِ اسْتَثْقَلَ الْحَقَّ أَنْ یُقَالَ لَهُ أَوِ الْعَدْلَ أَنْ یُعْرَضَ عَلَیْهِ کَانَ الْعَمَلُ بِهِمَا أَثْقَلَ عَلَیْهِ-
زیرا کسى که شنیدن حق یا پیشنهاد عدالت برایش سنگین باشد عمل به آن دو، براى او سخت تر و سنگین تر است.
❌ دو آفت مدح و ثنای بیجا :
ابن ابی الحدید در آسیب های مدح و ثنای بی جا میگوید:
وَ قَالَتِ اَلْحُکَمَاءُ إِنَّهُ یُحْدُثُ لِلْمَمْدُوحِ فِی وَجْهِهِ أَمْرَانِ مُهْلِکَانِ
حکیمان گفته اند براى کسى که او را در حضورش مى ستایند، دو امر خطرناک پیش مى آید.
أَحَدُهُمَا اَلْإِعْجَابُ بِنَفْسِهِ
یکى آنکه به خود شیفته مى شود.
وَ اَلثَّانِی إِذَا أُثْنِیَ عَلَیْهِ بِالدَّیْنِ أَوِ اَلْعِلْمِ فِتْرٌ وَ قَلَّ اجْتِهادُهُ وَ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ
و دیگر آنکه اگر او را به دیندارى یا علم ستایش کنند، در کار خود سست مى شود و کوشش او کاستى مى پذیرد و از خود راضى مى شود.
وَ نَقْصَ تَشْمِیرِهِ وَ جَدِّهِ فِی طَلَبِ اَلْعِلْمِ وَ اَلدِّینِ
در نتیجه کوشش او در طلب دین و علم سستى مى پذیرد.
🚫 چاپلوسی همیشه بد است مخصوصا آنجا که بخواهند به اسم دین و تقوا و علم از کسی تعریف و چاپلوسی کنند.زیرا :
1⃣ اولا این تعریف و تمجید بیجا یک حالت از خود راضی بودنی به شخص میدهد و جلوی پیشرفت او را میگیرد.
2⃣ ثانیا یک عده خشک مقدس هم دور این شخص جمع میشوند و حرف او را وحی منزل میدانند و فرقه سازی ایجاد میشود.
اللهم نعوذ بک من شرور انفسِنا