بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمت ها
۴۰۲/۱۱/۱۲ . ۲۰ رجب
💢 حکمت ۸۲ 💢
این کلام حضرت در کتب قبل از سید رضی و بعد از ایشان هم آمده است .
💠وَ قَالَ (علیه السلام): أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا:
اگر با پایتان زیر شکم[ اَباط] شتر بزنید
(کنایه از دویدن شتر)
شترسواری کار سختی است مخصوصا اگر شتر در حال دویدن باشد. حضرت میفرماید این پنج مورد آنچنان مهم هستند که سزاوار است برای به دست آوردن آنها مسافت های زیادی را طی کنید و زحمتها بکشید. (اگر چه اینها به صورت آسان و ساده در دسترس ما هستند و می توانیم از آنها بهره مند بشویم، به شرطی که قدرشان را بدانیم.)
💠لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ
۱. گنج اول : به هیچ وجه یکی از شما امیدوار نباشد مگر به پروردگارش.
در عالم کسی کاره ای نیست، همانگونه که خود ما هم کاره ای نیستیم. نه به دیگران امید داشته باشیم نه به خودمان.
در عالمی که:
《 وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ؛ انعام - ۵۹》
هیچ برگى فرو نمى افتد مگر [اینکه] آن را مى داند و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است .
🔹همه چیز در علم خداست و همه در اراده ی خداست، چرا به دیگران امیدی داشته باشیم.
چقدر خوب است ما روزی صد بار بگوییم: لا موثرَ فی الوجود الا الله
همه کاره عالم خداست.
🌀خدا مسبب الاسباب است و می تواند همه اسباب را فراهم کند، اگر ما با خدا باشیم دیگر احتیاجی به کسی و چیزی نداریم، او "مِنْ حَیْثُ لَا یُحْتَسَب" کار را درست میکند.
.امام صادق علیه السلام می فرماید:
کُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْکَ لِمَا تَرْجُو
به آنچه امید نداری و از طریق اسباب عادی شدنی نیست بیش از آنچه به آن امیدواری و آن را تمام شده میدانی امیدوار باش،
فَإِنَّ مُوسَى ع ذَهَبَ لِیَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ نَاراً فَانْصَرَفَ إِلَیْهِمْ وَ هُوَ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ.
موسی کلیم برای آوردن آتش به کوه رفت و پیامبر اولو العزم بازگشت.
❌ دل به معدن نا امیدی نبند/
///////////////////
✳️ در بخش پایانی خطبه ۹۱(خطبه اشباح) فرمود:
وَ إِنْ تُرْجَ فَخَیْرُ مَرْجُوٍّ
و اگر به تو امیدواریم تو بهترین امید ما هستى .
اللَّهُمَّ وَ قَدْ بَسَطْتَ لِی فِیمَا لَا أَمْدَحُ بِهِ غَیْرَکَ
بارالها! تو به من توان دادى که به مدحى بپردازم که غیر تو را با آن مدح نمى گویم
وَ لَا أُثْنِی بِهِ عَلَى أَحَدٍ سِوَاکَ
و به ثنایى روى آورم که بر غیر تو نمى خوانم
وَ لَا أُوَجِّهُهُ إِلَى مَعَادِنِ الْخَیْبَةِ وَ مَوَاضِعِ الرِّیبَةِ
و روى سخنم را به کسانى که کانون نومیدى و شک و تردید هستند، متوجّه نمى سازم.
❇️ در روایتى آمده است: هنگامى که برادران یوسف مى خواستند او را به چاه بیفکنند و بر اثر حسادت او را مى زدند ناگهان یوسف شروع به خندیدن کرد. برادران در تعجب فرو رفتند که جاى خنده نیست گویى برادر ما مسئله به چاه افکندن را شوخى مى انگارد;
ولى یوسف پرده از این راز برداشت و درس بزرگى به آنها و به همه ما آموخت.
گفت: به خاطر دارم روزى به شما برادران نیرومند با آن بازوان قوى و قدرت فوق العاده نظر انداختم و با خود گفتم :
کسى که این همه یار و یاور نیرومند دارد چه غمى دارد. آن روز بشما و به بازوان نیرومندتان دل بستم ولى امروز خود را در چنگال شما گرفتار مى بینم.
و از شما به شما پناه مى برم ولى به من پناه نمى دهید. خدا از این طریق به من آموخت که من بر غیر او تکیه نکنم.
✳️ ودرس دیگری در آیه ۴۲ یوسف:
《و َقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ فَأَنْسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ》
حضرت یوسف به آن یکی از آن دو نفر، که میدانست رهایی مییابد، گفت:
«مرا نزد سلطان مصر یادآوری کن!
ولی شیطان یادآوری او را نزد پادشاه از خاطرش برد؛ و بدنبال آن، یوسف چند سال در زندان باقی ماند.
✳️روایت از امام صادق علیه السلام :
جَاءَ جِبرائیلُ فَقَالَ یَا یُوسُفُ مَن جَعَلَکَ أحسَنَ النّاسِ؟ قَالَ رَبِّی.
جبرئیل به نزد یوسف آمد و به او گفت: ای یوسف، چه کسى تو را زیباترین مردم کرد؟
یوسف گفت : خداى من.
قَال فَمَنْ حَبَّبَکَ إِلَى أَبِیک دُون إخوَانک؟ قَالَ رَبِّی.
جبرئیل پرسید: چه کسى تو را در میان برادران دیگرت پیش پدر محبوب ساخت؟
یوسف: پروردگار من.
قَالَ فَمَنْ سَاقَ إلیکَ السَّیَّارَة؟ قَالَ رَبِّی.
جبرئیل: چه کسى کاروان را بسوى تو فرستاد تا تو را از چاه نجات دهند؟
یوسف: خداى من.
قَالَ فَمَنْ صَرَفَ عَنْک الحِجارَة؟ قَالَ رَبِّی
جبرئیل: چه کسى آن سنگ را که دنبال تو در چاه انداختند از تو دور کرد؟
یوسف: پروردگار من
قَالَ فَمَنْ أَنْقَذَکَ مِن الجُبِّ؟ قَالَ رَبِّی.
جبرئیل: چه کسى تو را از چاه بیرون آورد. یوسف: خداى من
قَالَ فَمَنْ صَرَفَ عَنْکَ کَیْدَ النّسوَة؟ قَالَ رَبِّی.
جبرئیل: چه کسى شرّ زنان را از تو دور کرد؟
یوسف: خداى من.
قَالَ فإنَّ رَبَّکَ یَقُولُ مَا دَعَاکَ إلَى أَنْ تَنْزِلَ حَاجَتک بِمَخلُوقٍ دُونِی البَث فِی السِّجْنِ بِمَا قُلتَ بِضْعَ سِنِین
جبرئیل گفت: خداى تو می گوید: چه سبب شد که حاجت خود را به نزد مخلوقى بردى و پیش من نیاوردى؟
❌به کیفر این حرفى که زدى و این کارى که کردى چند سال دیگردر زندان بمان.
🔹یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ کُلِّ مُؤْمِنٍ أَمَّلَ دُونِی بِالْإِیَاسِ
خداوند متعال می فرماید من امیدو آرزوى آن کس را که به غیر من امیدوار شود ناامید می سازم.
وَ لَأُلْبِسَنَّهُ ثَوْبَ مَذَلَّةٍ بَیْنَ النَّاسِ
و جامه ذلت و خوارى را در میان مردم به او می پوشانم.
وَ لَأُنَحِّیَنَّهُ مِنْ وَصْلِی- وَ لَأُبَعِّدَنَّهُ مِنْ قُرْبِی
و او را از لقاء و وصال خود مهجور می نمایم و از قرب و نزدیکى خود دور می گردانم.
مَنْ ذَا الَّذِی أَمَّلَنِی لِقَضَاءِ حَوَائِجِهِ فَقَطَعْتُ بِهِ دُونَهَا
کیست آنکه به من امیدوار شود براى رسیدن به حوائج و من او را نرسانم؟
أَمْ مَنْ ذَا الَّذِی رَجَانِی بِعَظِیمِ جُرْمِهِ فَقَطَعْتُ رَجَاءَهُ مِنِّی
چه کسی است که با بار گناه از من حاجت بخواهد و من او را مایوس کنم؟
أَیأْمُلُ أَحَدٌ غَیْرِی فِی الشَّدَائِدِ وَ أَنَا الْحَیُّ الْکَرِیمُ وَ بَابِی مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعَانِی
آیا در گرفتاری ها به غیر من امیدوارید در حالی که من زنده ی بخشنده ام و درب خانه ام به روی دعا کنندگان باز است!
یَا بُؤْساً لِلْقَانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِی- وَ یَا شِقْوَةً لِمَنْ عَصَانِی وَ لَمْ یُرَاقِبْنِی.
وای به حال کسانی که از رحمت من ناامید هستند . چه بدبخت اند کسانی که گناه میکنند و مرا شاهد اعمالشان نمی بینند.
❌امید به غیر خدا ناامیدی است.
////////////////////
🌀 أَوْحَى اللَّهُ إِلَى بَعْضِ أَنْبِیَائِهِ فِی بَعْضِ وَحْیِهِ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ کُلِّ آمِلٍ أَمَّلَ غَیْرِی بِالْإِیَاسِ وَ لَأَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ فِی النَّاسِ وَ لَأُبْعِدَنَّهُ مِنْ فَرَجِی وَ فَضْلِی
خداوند متعال بر بعضی از پیامبران وحى فرستاد که به عزت و جلالم سوگند که هر کس به غیر من دل ببندد، امیدش را مبدل به یأس مىکنم و بر تنش لباس مذلّت مىپوشانم و از فضل و گشایش خود، دورش می سازم.
❌ شرط استجابت دعا، یاس از مخلوق است.
❇️امام صادق علیه السلام :
إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ لَا یَسْأَلَ اللَّهَ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ وَ لْیَصِلْهُ بِهِ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاه
هر گاه یکى از شما اراده کند. هر آنچه را که از خدا می خواهد به او داده شود،
فَلْیَقْطَعْ رَجَاءَهُ مِنَ النَّاسِ
امیدش را باید از مردم قطع کند تا به آن برسد.
فَإِذَا عَلِمَ ذَلِکَ مِنْهُ لَمْ یَسْأَلْهُ
هر گاه این مطلب را فهمید از خدا هم چیزى طلب نمیکند مگر اینکه باو داده شود.
❌به قول فروغی بسطامی:
تا ناامید گشتم، امید من برآمد /
دیدی که ناامیدی شد مایهٔ امیدم
✳️امام سجاد علیه السلام در دعا ۲۸ صحیفه سجادیه میفرماید:
أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَى الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِه
امید داشتن و طلب کردن چیزی از کسی که خودش محتاج است، سفاهت و بی عقلی است.(انسان فقیر از انسان فقیر طلب کند، انتمُ الفقَراءُ الیَ الله)
❌در کوچکترین امور هم امیدمان به خدا باشد.
✳️ حدیث قدسی هم آمده:
یَا مُوسَى سَلْنِی کُلَّ مَا تَحْتَاجُ إِلَیْهِ
ای موسی همه چیز را از من بخواه .
حَتَّى عَلَفَ شَاتِکَ وَ مِلْحَ عَجِینِکَ
حتی علف گوسفند و نمک خمیر را که میخواهی نان درست کنی .
🌀انسان موجودی اجتماعی است که به دیگران نیاز دارد، باید دکتر برود، احتیاج عاطفی و ...دارد، ولی مهم آن است که همه را واسطه و همه کاره را خدا بدانیم.
دارو و دکتر لازم است ولی شفا با خدای متعال است.
////////////////////
💠لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ
۲. دومین جمله آموختنی از گنج:
هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد و از چیزى جز گناه خود نترسد.
(ذنب یعنی دم و دنباله. گناه دنباله ی انسان است و دست از سر انسان بر نمی دارد) تا نتیجه ی گناهش را ببیند. مگر انسان باتوبه جبران نماید .
🔹خدای متعال ترسناک نیست که بخواهیم از او بترسیم، آنچه ترس دارد اعمال ماست، آنچه ترس دارد خطای انسان است.
🌀ابن شهر آشوب در مناقب نقل میکند:
وسَأَلَ رَسُولُ مَلِکِ الرُّومِ أَبَا بَکْرٍ
پادشاه روم کسی را به مدینه فرستاد تا از خلیفه اول سوال کند.
عَنْ رَجُلٍ لَا یَرْجُو الْجَنَّةَ وَ لَا یَخَافُ النَّارَ وَ لَا یَخَافُ اللَّهَ
درمورد کسی که نه امید به بهشت دارد نه ترس از جهنم دارد.
وَ لَا یَرْکَعُ وَ لَا یَسْجُدُ وَ یَأْکُلُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ
نه رکوع و نه سجود می کند ،گوشت میته و خون میخورد
وَ یَشْهَدُ بِمَا لَا یَرَى وَ یُحِبُّ الْفِتْنَةَ وَ یُبْغِضُ الْحَقَّ
و آنچه ندیده شهادت میدهد،دوست دارد فتنه به پا می کند و از حق رویگردان است.
فَلَمْ یُجِبْهُ
خلیفه اول جوابی نداد .
فَقَالَ عُمَرُ ازْدَدْتَ کُفْراً إِلَى کُفْرِکَ
خلیفه دوم به این نامه رسان گفت :
این چه حرفهایی است که میزنی فقط کفر روی کفر اضافه میکنی.
فَأُخْبِرَ بِذَلِکَ عَلِیٌّ ع فَقَالَ هَذَا رَجُلٌ مِنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ
کسی او را به علی علیه السلام راهنمایی کرد حضرت فرمود او میتواند از اولیای خدا باشد.
لَا یَرْجُو الْجَنَّةَ وَ لَا یَخَافُ النَّارَ وَ لَکِنْ یَخَافُ اللَّهَ
این کسی است که عبادتش نه از ترس جهنم است نه به طمع بهشت بلکه فقط برای خداست از صفات اولیااالله است
وَ لَا یَخَافُ اللَّهَ مِنْ ظُلْمِهِ وَ إِنَّمَا یَخَافُ مِنْ عَدْلِهِ
اینکه گفت از خدا نمی ترسد یعنی از ظلم خدا نمی ترسد و هر ترسی هست از عدالت خدا و گناه خودش است از صفات اولیاءالله است .
وَ لَا یَرْکَعُ وَ لَا یَسْجُدُ فِی صَلَاةِ الْجِنَازَةِ
اینکه گفت رکوع و سجده نمی کند مقصود او نماز میت است که رکوع و سجده ندارد.
وَ یَأْکُلُ الْجَرَادَ وَ السَّمَکَ وَ یَأْکُلُ الْکَبِدَدَ
منظور از خوردن میته، خوردن ماهی و گوشت گوسفند و .. است
وَ یُحِبُّ الْمَالَ وَ الْوَلَدَ إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ
منظور از فتنه دوست داشتن زن و بچه است. در قرآن هم داریم زن و فرزند و مال فتنه هستند ،
حضرت در نهج البلاغه فرمود نگویید «اللهم انی اعوذ بک من الفتنه» بلکه از فتنه های گمراه کننده به خدا پناه ببرید
وَ یَشْهَدُ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ هُوَ لَمْ یَرَهَا
ندیده شهادت دادن یعنی شهادت به بهشت و جهنمی که ندیده
وَ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ هُوَ حَقٌّ
اینکه گفت از حق بدش می آید مقصود مرگ است، از مرگ عادی که حق است بدش می آید، او شهادت دوست دارد
.
💠 لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ
۳. سومین جمله توصیه شده ، کسی که چیزی نمیداند حیا نکند بگوید نمی دانم
🔹حیا دو نوع است :
حیا گاهی خوب است، مثل حیا کردن نامحرم از یکدیگر، حیا کردن انسان از خدا، حیا کردن انسان از شهودی که مراقب او هستند.
🔹ولی گاهی حیا نابجاست مانند حیا کردن از یادگیری، حیا کردن در انجام تکلیف و...
ذیل حکمت ۶۷ نیز به مواردی از این دو حیا اشاره کردیم.
❌از گفتن "نمیدانم" خجالت نکش حرف اشتباه زدن خجالت و گرفتاری دارد
✳️مرحوم کلینی در کافی در " بَابُ النَّهْیِ عَنِ الْقَوْلِ بِغَیْرِ عِلْم" « نمیدانی حرف نزن
»چندین روایت با این مضمون نقل میکند:
أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَیْءٍ وَ هُوَ لَا یَعْلَمُهُ أَنْ یَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ
امام صادق علیه السلام :
برای کسی که در رشته ای زحمت کشیده و مطالب را دیده جایز است بگوید الله اعلم
وَ لَیْسَ لِغَیْرِ الْعَالِمِ أَنْ یَقُولَ ذَلِکَ.
ولی کسی که تخصصی ندارد، زحمتی نکشیده است سزاور نیست بگوید الله اعلم، بلکه باید صریحا بگوید« لاادری» نمی دانم.
✳️امام صادق علیه السلام :
مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْم وَلاَ هُدًى لَعَنَتْهُ مَلاَئِکَةُ الرَّحْمَةِ
کسى که بدون علم و هدایت فتوا بدهد فرشتگان رحمت و عذاب، او را لعنت مى کنند و گناه کسانى که به فتواى او عمل کرده اند بر دوش او خواهد بود
وَمَلاَئِکَةُ الْعَذَابِ وَلَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْیَاهُ
و تاروزی که این حرف اشتباه عمل میشود گناه برای او نوشته میشود .
❌این فرهنگ که هر کسی در هر رشته ای صاحب تخصصی شد، باید در بقیه رشته ها نیز ابراز فضل کند کاملا اشتباه است. هر کسی باید یاد بگیرد ,نمی دانم گفتن هایش, زیاد باشد.حکمت ۸۵:
مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لَا أَدْرِی أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه
کسی که نمیدانم را ترک کند خود را به هلاکت انداخته است
🔹حتی در روایات به ما گفته اند بعد از تحقیق و بررسی وقتی علم پیدا کردید و پاسخ دادید، در درون خودتان یک درصدی هم برای خطا کنار بگذارید
در جایی که میدانیم هم در کافی شریف آمده امام صادق علیه السلام فرمود
« الْقَوْلُ مِنِّی فِی جَمِیعِ الْأَشْیَاءِ قَوْلُ آلِ مُحَمَّدٍصلوان الله علیهم اجمعین »
بگویید حرف ما همان حرف اهل بیت است .
💠وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ
کسی که نمیداند, از اینکه دنبال دانستن آن برود ،حیا نکند
قرآن کریم به همه ما امر میکند:
《 فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ؛ نحل - ۴۳》
❌ باید برای رفع ندانسته ها تلاش کرد. عمر اگر صرف شود و در قبال آن دانش و تخصص به دست نیاید ضرر است.
✳️پیامبر صلی آله علیه و آله :
اطْلُبُوا الْعِلْمَ فِی یَوْمِ خَمِیسٍ فَإِنَّهُ مُیَسَّرٌ
پنج شنبه ها را برای علم آموزی قرار دهید،
وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أُفٍّ لِکُلِّ مُسْلِمٍ لَا یَجْعَلُ فى کُلِّ جُمْعَةٍ یَوْماً یَتَفَقَّهُ فِیهِ امْرَ اللَّهِ وَ یَسْأَلُ عَنْ دِینِهِ.
وای بر مسلمانی که در جمعه ساعتی برای کسب دین وقت نمی گذارد.
✳️پیامبرصلی الله علیه و آله :
مَنْ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى ذُلِّ التَّعَلُّمِ سَاعَةً بَقِیَ فِی ذُلِّ الْجَهْلِ أَبَداً
کسی که برای یادگیری و آموختن دانش ساعتی، کوچکی و ذلت را تحمل نکند، تا ابد در ذلت وخواری جهل و نادانی باقی می ماند.
🔹 رهبر انقلاب روزی در ابتدای درس خارجشان همین حکمت نهج البلاغه را میخوانند و توضیح میدهند و به داستان حاج آقا حسین قمی که یکی از مراجع زمان است اشاره میکنند.
یکی از اساتید می آید که در بحث نجوم مهارت داشته و بحث تعیین قبله را برای ایشان مطرح میکند. میگویند حاج آقا حسین قمی دو زانو و مودب جلوی این طلبه نشسته بود و از او درس فرا میگرفت و درخواست کرد که فردا هم برای ادامه بحث بیاید و تدریس کند.
💠وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا خَیْرَ فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ.
۴. گنجینه چهارم : برشما باد به صبر اگر صبر را نسبت به ایمان بخواهیم بررسی کنیم مانند سر به بدن است بدنی که سر ندارد خیری در آن نیست .
ایمانی که با صبر نباشد ،ایمان نیست .
🌀سر اتاق فرماندهی و کنترل بدن است،شریف ترین عضو بدن است. سر که نباشد هیچ کدام از اعضا و جوارح دیگر کار نمیکنند.
صبر نیز اتاق کنترل است، اگر صبر را از انسان بگیریم، اتاق فرماندهی و کنترل را از او گرفته ایم و او به زودی کارش تمام میشود.
🔹صبر به معنای استقامت است، استقامت در مقابل گناه،
استقامت در انجام عبادت،
استقامت در مصیبت و..
🔹بهشت ثمره استقامت است:
《 وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ باب * سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ؛ رعد - ۲۳،۲۴》
در حالی که فرشتگان بر (تهنیت) آنها از هر در وارد میگردندمی گویند
سلام بر شما به پاداش آن که صبر کردید، پس خوب سرانجامى است سرانجام این سراى ابدی .
✳️پیامبرصلی الله علیه و آله :
الصَّبْرُ خَیْرُ مَرْکَب ما رَزَقَ اللّهُ عَبْداً خَیْراً لَهُ وَ لا أوْسَعَ مِنَ الصَّبْرِ
صبر بهترین مرکب راهوار است و خداوند به هیچ بنده اى چیزى بهتر و گسترده تر از صبر و استقامت نداده است.
✳️ کافی / باب الصبر
دَخَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ عَلَى بَابِ الْمَسْجِدِ کَئِیبٍ حَزِینٍ
امیر المؤمنین صلوات اللّٰه علیه بمسجد آمد، در مسجد جوانی را دید اندوهگین و غمناک است
فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع مَا لَکَ
به او فرمود: چه شده؟
قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أُصِبْتُ بِأَبِی [وَ أُمِّی] وَ أَخِی وَ أَخْشَى أَنْ أَکُونَ قَدْ وَجِلْتُ
عرضکرد: اى امیر مؤمنان؛ بمصیبت پدر و مادر و برادرم گرفتار شدهام و قلبم از جا کنده می شود میترسم دق کنم.
فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام
عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الصَّبْرِ تَقْدَمْ عَلَیْهِ غَداً
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: تقواى خدا و شکیبائى پیشه کن تا فردا پاداش آن را ببینى.
✳️وَ الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ
و صبردرکارها مانند سرنسبت بتن است ،
فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَد
چون سر ازتن جدا شود بدن فاسد گردد،
وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ
و چون صبر از کارها جدا شود.کارها فاسد شود.
❌فرمودند اجابت قطعی است ولی نفرمودند آنچه تو خواستی را به تو می دهند .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
سلام
از جنابعالی دعوت می کنم اثار و مطالب ارزشمند خود را در شبکه اجتماعی ویترین نیز منتشر نمایید
با سپاس