بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمت ها ۴۰۲/۱۱/۵ . ۱۳رجب
💢حکمت ۷۵ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ هر چیزی که قابل شمارش باشد،منقضی میشود ، بالاخره تمام میشود.
💠 وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ هرچیزی که مورد انتظار است و وقوع آن حتمی باشد ، بالاخره فرا میرسد
✅این حکمت در خطبه ۱۰۳ نیز ذکر شده است: وَ کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ وَ کُلُّ آتٍ قَرِیبٌ دَانٍ هر چیز که به شمارش آید، پایان پذیرد، و هر چه انتظارش را مى کشیدید خواهد آمد، و آنچه آمدنى است نزدیک است .
♦️بر اساس قانون عقلی و قاعده ی اعداد، هر چیزی محدود به دایره اعداد باشد، هرچند آن عدد خیلی بزرگ باشد ولی بالاخره قابل شمارش و تمام شدن است.
🔹مصداق مهم معدود بودن، عمر انسان است. عمر انسان یک محدوده خاصی دارد که هر چه هم زیاد باشد ولو ۲۰۰ سال و ۵۰۰ سال و بیشتر، ولی این عمر به سرعت تمام میشود. لذا در خطبه یک هم داریم خدا به عدد در نمی آید خدا یکی است این یک عدد نیست وقتی می گوییم یکی است از آن جهت که مانند او نیست همان که در حکمت 74 فرمود: نَفَسُ الْمَرْءِ، خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ هر نفس گامهای انسان به سوی مرگ است عمر انسان قابل شمارش است
✳️ در حکمت ۲۹ فرمود: إِذَا کُنْتَ فِی إِدْبَارٍ وَ اَلْمَوْتُ فِی إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ اَلْمُلْتَقَى چقدر شما و مرگ زود به هم می رسید این به خاطر عدد بردار بودن عمر انسان است
♦️پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند : مَا الدُّنْیَا فِی الاْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا یَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِی الْیَمِّ فَلْیَنْظُرْ بِمَ یَرْجِعُ عمر دنیا در برابر آخرت مانند این است که یکى از شما انگشت خود را در دریایى فرو کند و سپس بیرون آورد،در این حال نگاه کند ببیند چه اندازه از آب دریا بر انگشت او باقى مانده.
🔹اینکه داریم هرروز آخرت ۵۰ هزار سال دنیا است در واقع تشبیه برای ما به جهت طولانی بودن آنجاست آنجا عدد نیست ،ابد است حواسمان باشد از عمر عددی دنیا باید عمر ابدی آخرت را بسازیم عمر دَه روزه غیر بادی نیست / هیچ بر عمر اعتمادی نیست
🔻عُمر ما هم خیلی زود تمام میشود حکمت ۱۲۲: وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًایَضْحَکُ امیرالمومنین در تشییع جنازه اى شرکت داشت، صداى خنده بلند کسى را شنید. فَقَالَ: کَأَنَّ الْمَوْتَ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا کُتِبَ، حضرت فرمود: گویى مرگ در دنیا بر غیر ما نوشته شده. وَ کَأَنَّ الْحَقَّ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا وَجَبَ و گویى حق بودن مرگ آن بر غیر ما واجب شده وَ کَأَنَّ الَّذِی نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِیلٍ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ و گویى این مردگانى را که مى بینیم مسافرانى هستند که به زودى به سوى ما باز مى گردند. کَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ و چنان غافل و بى خبریم که گویى بعد از آنها ما جاودانه مى مانیم. .
🔻نکته: از جمله « کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ » معنای دیگری نیز قابل استفاده است: دلبسته آمار و اعداد و ارقام نباشیم.
✳️ احمد بن اسحاق به همراه شخصی با هدایا یخدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدند امام عسکری ایشان را نزد امام زمان عج که کودک بودند ارجاع دادند مقداری هدایا آورده بودند. حضرت مهدی همه را ارجاع دادند ولی پارچه بی قیمت پیر زنی مورد تایید قرار گرفت و آن را پهن کردند و روی آن نماز خواندند . و بیشتر هدایا که از سرمایه های حرام بود مقبول واقع نشدند.
♦️هر چیزی عدد دار بشود، تمام شدنی است.، چند حج ، چند بار صدقه دادم، چند جهیزیه خریدم، چند مسجد ساختم و... اینها اگر پیش آمد عمل ما دچار نقص و نقض میشود و به قیامت نمی رسد. چون هر چیزی عدد دار بشود تمام میشود. ولی اگر بی حساب کار کردیم، خوبی کردیم، دست گرفتیم و ... این کارها چون در ذیل عدد و رقم نرفتند، ماندگار و ابدی میشوند. ما می گوییم ده کار خیر انجام دادم، خدا میگوید چند کار خیر را تا قیامت رساندی؟ 《مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها》 هر کسی کار خوب را تا قیامت آورد (کاری که به حساب و عدد در نیاورد )
💠وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ هرچیزی که مورد انتظار است، بالاخره فرا میرسد اموری که قطعی الوقوع باشند، انها بلاشک واقع خواهند شد و یک روز فرا میرسند. مثل نصرت مومن که وعده داده شده.
♦️چند مثال : ۱. مثل مرگ: مرگ قریب الوقوعی است که خیلی زود واقع میشود. مرگ از آنچه در آئینه می بینید به شما نزدیک تر است. ۲. مثل قیامت: در سوره مبارکه معارج در مورد وقوع قیامت فرمود: 《 فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا * إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا * وَنَرَاهُ قَرِیبًا》 یک عده برای قیامت استبعاد قابل هستند نشدنی می دانند .خیر قیامت حتمی و نزدیک است . 《 یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَیهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لَا یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ؛ اعراف - ۱۸۷ 》 درباره قیامت از تو سؤال میکنند، کشتی قیامت کی لنگر می اندازد؟! بگو: علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هیچکس جز او نمیتواند وقت آن را آشکار سازد.
✳️اگر چه بسیاری از مترجمان و مفسران " أَیَّانَ مُرْسَیهَا" را به معنای چه زمان قیامت فرا میرسد میدانند، ولی آیت الله جوادی میفرماید مرساها به معنای لنگر انداختن و پهلو کشیدن کشتی است. ما هم اینک سوار کشتی قیامت هستیم و قیامت چیزی نیست که بعدا بیاید، اکنون قیامت در جریان است شما الان قیامت را میسازید ولی یک روز این کشتی لنگر می اندازد و همه را در صحرای قیامت پیاده میکند.
۳.مثل ظهورکه حتمی است ✳️پیامبرصلی الله علیه و آله : إِنَّ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیَائِی وَ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدِی الِاثْنَا عَشَرَ اوصیای بعد از من ۱۲ نفر هستند. أَوَّلُهُمْ أَخِی وَ آخِرُهُمْ وَلَدِی اولین آن برادرم و آخرین آن فرزندم است. قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أَخُوکَ سوال شد برادر شما کیست!! قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ فرمود علی بن ابیطالب قِیلَ فَمَنْ وَلَدُکَ سوال شد فرزند شما کیست!! قَالَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً فرمود: مهدی علیه السلام که زمین را از قسط و عدل پر می کند، بعد از اینکه زمین را ظلم پر کرده است. وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً قسم به کسی که مرا برای بشارت به حق برانگیخت، لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِی الْمَهْدِیُّ اگر از دنیا یک روز باقی مانده باشد، خداوند آنروز را چنان طولانی میکند تا فرزندم مهدى در آن روز خروج کند. فَیَنْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ فَیُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ یَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ. سپس حضرت عیسی(ع) نازل میشود و پشت سر ایشان نماز میخواند و زمین با نور خداوند روشن میشود. .
⏪زیارت امام زمان در روز جمعه : یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکَ وَعَلى آلِ بَیْتِکَ هذا یَوْمُ الْجُمُعَةِ آقا جان صلوات خدا بر شما و اجداد شما باد امروز روز جمعه است وَهُوَ یَوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ فیهِ ظُهُورُکَ وَالْفَرَجُ فیهِ لِلْمُؤْمِنینَ عَلى یَدَیْکَ روز جمعه روزی است که توقع ظهور شما است (این یعنی اصل آمدن حضرت قطعی است )
🔹ظهور امام زمان مورد توقع است پس پیش می آید: 《وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ انبیا - ۵ 》 و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد. 《وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ قصص - ۵ 》 و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم
🔹آیه ۵۵ سوره نور : 《وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ》 خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید
🔻معنای دیگری برای جمله: « وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ » انسان توقع و انتظار هر چیزی را داشته باشد، همان اتفاق برای او پیش می آید. این بحث به "قانون جذب" معروف است .البته نه به این معنا که ما گوشه ای بنشینیم و آرزو کنیم تا کائنات آن را برآورده سازد، آنچه انسان به آن فکر میکند در واقع ایجاد یک انگیزه ی درونی میکند و انسان را به حرکت وا میدارد و امکان رسیدن به خواسته را بیشتر میکند
✳️در روایت دربارۀ شرایط استجابت دعا آمده است؛ مَنْ دَعا وَ هُوَ لایَحِسُّ سِوَی الإجَابَةِ أُسْتُجیبَ لَهُ هر کس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجاب میشود.
📗در کافی شریف : عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: ۰ امام رضا علیه السلام فرمود : أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ گمان خود را به خدا درست کن خدا میفرماید: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بِی من در کنار گمان بنده ی خودم به خودم هستم إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً کسی گمان خوب دارد من او را ناامید نمی کنم کسی هم سوء ظن به من دارد من برآورده می کنم .
♻️حکمت ۴۰۰ نهج البلاغه: وَالْفَأْلُ حَقٌّ فال نیک زدن حق و راست است اگر انتظار خوب داری آن پیش می آید.
♻️غررالحکم: تَفَأَّلْ بِالْخَیْرِ تَنْجَح فال نیک بزن تا پیروز شوى اگر میخواهید به فلاح برسید فکرخود را به خیر معطوف کنید .
🔰حکمت ۴۴۸ : مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ، ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِکِبَارِهَا کسى که مصیبت هاى کوچک را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا مى سازد.
✳️ امام صادق علیه السلام : َ إِذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أَنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَاب وقتی دعا میکنی اینگونه بیندیش که گویا استجابت پشت در است.
❎داستانی از جنگ احد در بی اعتباری دنیا، فضیلت و شجاعت امیرالمومنین : لَمَّا انْهَزَمَ النَّاسُ یَوْمَ أُحُدٍ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، چون در جنگ احد مردم از دور رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) پراکنده شده و گریختند انْصَرَفَ إِلَیْهِمْ بِوَجْهِهِ وَ هُوَ یَقُولُ حضرت رو بدانها کرده فرمود: أَنَا مُحَمَّدٌ، أَنَا رَسُولُ اللَّهِ، لَمْ أُقْتَلْ وَ لَمْ أَمُتْ، منم محمد، منم رسول خدا، من کشته نشده و نمردهام، فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ، فَقَالَا: الْآنَ یَسْخَرُ بِنَا أَیْضاً وَ قَدْ هُزِمْنَا در این حال فلان و فلان باو رو کرده با هم گفتند: در این حال هم که ما فرار کرده و شکست خوردهایم ما را مسخره میکند. وَ بَقِیَ مَعَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ سِمَاکُ بْنُ خَرَشَةَ أَبُو دُجَانَةَ رَحِمَهُ اللَّهُ و کسى که با آن حضرت ثابت قدم ماند على (علیه السّلام) و ابو دجانه و سماک بن خرشة رحمه اللّٰه بود، فَدَعَاهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ: یَا أَبَا دُجَانَةَ ، انْصَرِفْ وَ أَنْتَ فِی حِلٍّ مِنْ بَیْعَتِکَ پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) ابو دجانة را خواست و فرمود: اى ابا دجانة برگرد که من بیعت خود را از تو برداشتم .
↩️ فَتَحَوَّلَ وَ جَلَسَ بَیْنَ یَدَیِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ بَکى، ابو دجانة (که این سخن را از آن حضرت شنید) پیش روى پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) نشست و گریست. وَ قَالَ: لَاوَاللَّهِ، وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ آنگاه گفت: نه بخدا: و دوباره سرش را بسوى آسمان بلند کرده گفت: لَاوَاللَّهِ، لَاجَعَلْتُ نَفْسِی فِی حِلٍّ مِنْ بَیْعَتِی، إِنِّی بَایَعْتُکَ، نه بخدا! من خود را از بیعتى که با تو کردهام آزاد نمیدانم، من با تو بیعت کردهام فَإِلى مَنْ أَنْصَرِفُ یَا رَسُولَ اللَّهِ پس بسوى چه کسى بروم اى رسول خدا؟: إِلى زَوْجَةٍ تَمُوتُ، بسوى همسرى که میمیرد؟ أَوْ وَلَدٍ یَمُوتُ، یا فرزندى که مرگ بسراغش آید؟ أَوْ دَارٍ تَخْرَبُ، یا خانهاى که ویران گردد؟ وَ مَالٍ یَفْنى، یا مالى که فانى گردد، وَ أَجَلٍ قَدِ اقْتَرَبَ و عمرى که بسر آید؟ فَرَقَّ لَهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَلَمْ یَزَلْ یُقَاتِلُ حَتّى أَثْخَنَتْهُ الْجِرَاحَةُ وَ هُوَ فِی وَجْهٍ، پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) که سخنانش را شنید دلش بحال او سوخت و اجازهاش داد و ابو دجانة همچنان جنگید تا وقتى که زخمهاى وارده او را از پا انداخت. فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَوَفَیْتُ بِبَیْعَتِی؟ ابو دجانة برسول خدا (ص) عرض کرد: اى رسول خدا آیا به بیعت خویش وفا کردم؟ قَالَ: نَعَمْ، وَ قَالَ لَهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَیْراً فرمود: آرى و با سخنان خود دلگرمش ساخت.
🔰در این وقت بود که دشمنان از سمت راست به پیغمبر حمله میکردند و على علیه السّلام آنها را بعقب میراند دوباره از سمت چپ یورش میبردند و على بازشان میگرداند و پیوسته کارش این بود تا اینکه شمشیرش سه تکه شد پس آن شمشیر را بنزد رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) آورده،مقابل حضرت گذارد و عرض کرد: وَ قَالَ: هذَا سَیْفِی قَدْ تَقَطَّعَ، فَیَوْمَئِذٍ أَعْطَاهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذَا الْفَقَارِ این شمشیر تکه تکه شده، در آن روز بود که پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) ذو الفقار را باو عطا فرمود. وَ لَمَّا رَأَى النَّبِیُّ صَ اخْتِلَاجَ سَاقَیْهِ مِنْ کَثْرَةِ الْقِتَالِ، چون رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) بساق پاى على علیه السّلام نگریست و دید که از شدت جنگ ساقها میلرزد رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ یَبْکِی، وَ قَالَ سر را بسوى آسمان بلند کرده و در حالى که می گریست عرض کرد: یَا رَبِّ، وَعَدْتَنِی أَنْ تُظْهِرَ دِینَکَ، وَ إِنْ شِئْتَ لَمْ یُعْیِکَ پروردگارا بمن وعده فرمودى که دین خود را پیروز گردانى و اگر خواسته باشى از این کار درنمانى! فَأَقْبَلَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَسْمَعُ دَوِیّاً شَدِیداً، ...، در این وقت على علیه السّلام بنزد پیغمبر (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا هیاهوى زیادى بگوشم میرسد وَ مَا أَهُمُّ أَضْرِبُ أَحَداً إِلَّا سَقَطَ مَیِّتاً قَبْلَ أَنْ أَضْرِبَهُ و من هر که را خواستم (با شمشیر) بزنم میدیدم پیش از آنکه شمشیرم بدو اصابت کند مردهاش بزمین مىافتاد! فَقَالَ: هذَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ فِی الْمَلَائِکَةِ حضرت فرمود: این جبرئیل و میکائیل و اسرافیل است که با فرشتگان (بیارى) آمدهاند.
↩️ ادامه : ثُمَّ جَاءَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَوَقَفَ إِلى جَنْبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، در این هنگام جبرئیل (علیه السّلام) پیش آمده و در کنار رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) ایستاد فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، إِنَّ هذِهِ لَهِیَ الْمُوَاسَاةُ و گفت: اى محمد براستى که این فداکارى بىنظیر على (علیه السّلام) مواسات با تواست گویا علی شما رو خود میداند از خود دفاع می کند. فَقَالَ: إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ، (پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) فرمود: همانا على از من است و من از اویم، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: وَ أَنَا مِنْکُمَا، ثُمَّانْهَزَمَ النَّاسُ جبرئیل گفت: من هم از شما دو تن هستم، و بدین ترتیب دشمنان پراکنده و گریزان شدند .
‼️این نکته قابل تأمل است که جبرئیل خود را منسوب علی علیه السلام می کند شرافت پیدا می کند .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمت ها
۴۰۲/۱۱/۵ . ۱۳رجب
💢حکمت ۷۵ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ
هر چیزی که قابل شمارش باشد،منقضی میشود ، بالاخره تمام میشود.
💠 وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ
هرچیزی که مورد انتظار است و وقوع آن حتمی باشد ، بالاخره فرا میرسد
✅این حکمت در خطبه ۱۰۳ نیز ذکر شده است:
وَ کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ وَ کُلُّ آتٍ قَرِیبٌ دَانٍ
هر چیز که به شمارش آید، پایان پذیرد، و هر چه انتظارش را مى کشیدید خواهد آمد، و آنچه آمدنى است نزدیک است .
♦️بر اساس قانون عقلی و قاعده ی اعداد، هر چیزی محدود به دایره اعداد باشد، هرچند آن عدد خیلی بزرگ باشد ولی بالاخره قابل شمارش و تمام شدن است.
🔹مصداق مهم معدود بودن، عمر انسان است. عمر انسان یک محدوده خاصی دارد که هر چه هم زیاد باشد ولو ۲۰۰ سال و ۵۰۰ سال و بیشتر، ولی این عمر به سرعت تمام میشود.
لذا در خطبه یک هم داریم
خدا به عدد در نمی آید خدا یکی است این یک عدد نیست وقتی می گوییم یکی است از آن جهت که مانند او نیست
همان که در حکمت 74 فرمود:
نَفَسُ الْمَرْءِ، خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ
هر نفس گامهای انسان به سوی مرگ است عمر انسان قابل شمارش است
✳️ در حکمت ۲۹ فرمود:
إِذَا کُنْتَ فِی إِدْبَارٍ وَ اَلْمَوْتُ فِی إِقْبَالٍ فَمَا أَسْرَعَ اَلْمُلْتَقَى
چقدر شما و مرگ زود به هم می رسید
این به خاطر عدد بردار بودن عمر انسان است
♦️پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند :
مَا الدُّنْیَا فِی الاْخِرَةِ إِلاَّ مِثْلُ مَا یَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِی الْیَمِّ فَلْیَنْظُرْ بِمَ یَرْجِعُ
عمر دنیا در برابر آخرت مانند این است که یکى از شما انگشت خود را در دریایى فرو کند و سپس بیرون آورد،در این حال نگاه کند ببیند چه اندازه از آب دریا بر انگشت او باقى مانده.
🔹اینکه داریم هرروز آخرت ۵۰ هزار سال دنیا است در واقع تشبیه برای ما به جهت طولانی بودن آنجاست آنجا عدد نیست ،ابد است
حواسمان باشد از عمر عددی دنیا باید عمر ابدی آخرت را بسازیم
عمر دَه روزه غیر بادی نیست /
هیچ بر عمر اعتمادی نیست
🔻عُمر ما هم خیلی زود تمام میشود حکمت ۱۲۲:
وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلًایَضْحَکُ
امیرالمومنین در تشییع جنازه اى شرکت داشت، صداى خنده بلند کسى را شنید.
فَقَالَ: کَأَنَّ الْمَوْتَ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا کُتِبَ،
حضرت فرمود: گویى مرگ در دنیا بر غیر ما نوشته شده.
وَ کَأَنَّ الْحَقَّ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا وَجَبَ
و گویى حق بودن مرگ آن بر غیر ما واجب شده
وَ کَأَنَّ الَّذِی نَرَى مِنَ الْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِیلٍ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ
و گویى این مردگانى را که مى بینیم مسافرانى هستند که به زودى به سوى ما باز مى گردند.
کَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ
و چنان غافل و بى خبریم که گویى بعد از آنها ما جاودانه مى مانیم.
.
🔻نکته:
از جمله « کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ » معنای دیگری نیز قابل استفاده است:
دلبسته آمار و اعداد و ارقام نباشیم.
✳️ احمد بن اسحاق به همراه شخصی با هدایا یخدمت امام حسن عسکری علیه السلام رسیدند امام عسکری ایشان را نزد امام زمان عج که کودک بودند ارجاع دادند مقداری هدایا آورده بودند.
حضرت مهدی همه را ارجاع دادند ولی پارچه بی قیمت پیر زنی مورد تایید قرار گرفت و آن را پهن کردند و روی آن نماز خواندند . و بیشتر هدایا که از سرمایه های حرام بود مقبول واقع نشدند.
♦️هر چیزی عدد دار بشود، تمام شدنی است.، چند حج ، چند بار صدقه دادم، چند جهیزیه خریدم، چند مسجد ساختم و... اینها اگر پیش آمد عمل ما دچار نقص و نقض میشود و به قیامت نمی رسد. چون هر چیزی عدد دار بشود تمام میشود.
ولی اگر بی حساب کار کردیم، خوبی کردیم، دست گرفتیم و ... این کارها چون در ذیل عدد و رقم نرفتند، ماندگار و ابدی میشوند.
ما می گوییم ده کار خیر انجام دادم، خدا میگوید چند کار خیر را تا قیامت رساندی؟
《مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها》
هر کسی کار خوب را تا قیامت آورد (کاری که به حساب و عدد در نیاورد )
💠وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ
هرچیزی که مورد انتظار است، بالاخره فرا میرسد
اموری که قطعی الوقوع باشند، انها بلاشک واقع خواهند شد و یک روز فرا میرسند. مثل نصرت مومن که وعده داده شده.
♦️چند مثال :
۱. مثل مرگ: مرگ قریب الوقوعی است که خیلی زود واقع میشود.
مرگ از آنچه در آئینه می بینید به شما نزدیک تر است.
۲. مثل قیامت: در سوره مبارکه معارج در مورد وقوع قیامت فرمود:
《 فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا * إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا * وَنَرَاهُ قَرِیبًا》
یک عده برای قیامت استبعاد قابل هستند نشدنی می دانند .خیر قیامت حتمی و نزدیک است .
《 یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَیهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی لَا یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلَّا هُوَ ؛ اعراف - ۱۸۷ 》
درباره قیامت از تو سؤال میکنند، کشتی قیامت کی لنگر می اندازد؟! بگو: علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هیچکس جز او نمیتواند وقت آن را آشکار سازد.
✳️اگر چه بسیاری از مترجمان و مفسران " أَیَّانَ مُرْسَیهَا" را به معنای چه زمان قیامت فرا میرسد میدانند، ولی آیت الله جوادی میفرماید مرساها به معنای لنگر انداختن و پهلو کشیدن کشتی است. ما هم اینک سوار کشتی قیامت هستیم و قیامت چیزی نیست که بعدا بیاید،
اکنون قیامت در جریان است شما الان قیامت را میسازید ولی یک روز این کشتی لنگر می اندازد و همه را در صحرای قیامت پیاده میکند.
۳.مثل ظهورکه حتمی است
✳️پیامبرصلی الله علیه و آله :
إِنَّ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیَائِی وَ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ بَعْدِی الِاثْنَا عَشَرَ
اوصیای بعد از من ۱۲ نفر هستند.
أَوَّلُهُمْ أَخِی وَ آخِرُهُمْ وَلَدِی
اولین آن برادرم و آخرین آن فرزندم است.
قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أَخُوکَ
سوال شد برادر شما کیست!!
قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ
فرمود علی بن ابیطالب
قِیلَ فَمَنْ وَلَدُکَ
سوال شد فرزند شما کیست!!
قَالَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً
فرمود: مهدی علیه السلام که زمین را از قسط و عدل پر می کند، بعد از اینکه زمین را ظلم پر کرده است.
وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً
قسم به کسی که مرا برای بشارت به حق برانگیخت،
لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیَا إِلَّا یَوْمٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ حَتَّى یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدِی الْمَهْدِیُّ
اگر از دنیا یک روز باقی مانده باشد، خداوند آنروز را چنان طولانی میکند تا فرزندم مهدى در آن روز خروج کند.
فَیَنْزِلَ رُوحُ اللَّهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ فَیُصَلِّیَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ یَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ.
سپس حضرت عیسی(ع) نازل میشود و پشت سر ایشان نماز میخواند و زمین با نور خداوند روشن میشود.
.
⏪زیارت امام زمان در روز جمعه :
یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکَ وَعَلى آلِ بَیْتِکَ هذا یَوْمُ الْجُمُعَةِ
آقا جان صلوات خدا بر شما و اجداد شما باد امروز روز جمعه است
وَهُوَ یَوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ فیهِ ظُهُورُکَ وَالْفَرَجُ فیهِ لِلْمُؤْمِنینَ عَلى یَدَیْکَ
روز جمعه روزی است که توقع ظهور شما است (این یعنی اصل آمدن حضرت قطعی است )
🔹ظهور امام زمان مورد توقع است پس پیش می آید:
《وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ؛ انبیا - ۵ 》
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.
《وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ؛ قصص - ۵ 》
و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منّت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم
🔹آیه ۵۵ سوره نور :
《وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ》
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید
🔻معنای دیگری برای جمله:
« وَ کُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ »
انسان توقع و انتظار هر چیزی را داشته باشد، همان اتفاق برای او پیش می آید.
این بحث به "قانون جذب" معروف است .البته نه به این معنا که ما گوشه ای بنشینیم و آرزو کنیم تا کائنات آن را برآورده سازد، آنچه انسان به آن فکر میکند در واقع ایجاد یک انگیزه ی درونی میکند و انسان را به حرکت وا میدارد و امکان رسیدن به خواسته را بیشتر میکند
✳️در روایت دربارۀ شرایط استجابت دعا آمده است؛
مَنْ دَعا وَ هُوَ لایَحِسُّ سِوَی الإجَابَةِ أُسْتُجیبَ لَهُ
هر کس دعا کند و جز اجابت احساس نکند، دعایش مستجاب میشود.
📗در کافی شریف :
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: ۰
امام رضا علیه السلام فرمود :
أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ
گمان خود را به خدا درست کن خدا میفرماید:
أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ بِی
من در کنار گمان بنده ی خودم به خودم هستم
إِنْ خَیْراً فَخَیْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّاً
کسی گمان خوب دارد من او را ناامید نمی کنم کسی هم سوء ظن به من دارد من برآورده می کنم .
♻️حکمت ۴۰۰ نهج البلاغه:
وَالْفَأْلُ حَقٌّ
فال نیک زدن حق و راست است
اگر انتظار خوب داری آن پیش می آید.
♻️غررالحکم:
تَفَأَّلْ بِالْخَیْرِ تَنْجَح
فال نیک بزن تا پیروز شوى
اگر میخواهید به فلاح برسید فکرخود را به خیر معطوف کنید .
🔰حکمت ۴۴۸ :
مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ، ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِکِبَارِهَا
کسى که مصیبت هاى کوچک را بزرگ شمارد خداوند او را به مصائب بزرگ مبتلا مى سازد.
✳️ امام صادق علیه السلام : َ
إِذا دَعَوْتَ فَظُنَّ أَنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَاب
وقتی دعا میکنی اینگونه بیندیش که گویا استجابت پشت در است.
❎داستانی از جنگ احد در بی اعتباری دنیا، فضیلت و شجاعت امیرالمومنین :
لَمَّا انْهَزَمَ النَّاسُ یَوْمَ أُحُدٍ عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
چون در جنگ احد مردم از دور رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) پراکنده شده و گریختند
انْصَرَفَ إِلَیْهِمْ بِوَجْهِهِ وَ هُوَ یَقُولُ
حضرت رو بدانها کرده فرمود:
أَنَا مُحَمَّدٌ، أَنَا رَسُولُ اللَّهِ، لَمْ أُقْتَلْ وَ لَمْ أَمُتْ،
منم محمد، منم رسول خدا، من کشته نشده و نمردهام،
فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ، فَقَالَا: الْآنَ یَسْخَرُ بِنَا أَیْضاً وَ قَدْ هُزِمْنَا
در این حال فلان و فلان باو رو کرده با هم گفتند: در این حال هم که ما فرار کرده و شکست خوردهایم ما را مسخره میکند.
وَ بَقِیَ مَعَهُ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ سِمَاکُ بْنُ خَرَشَةَ أَبُو دُجَانَةَ رَحِمَهُ اللَّهُ
و کسى که با آن حضرت ثابت قدم ماند على (علیه السّلام) و ابو دجانه و سماک بن خرشة رحمه اللّٰه بود،
فَدَعَاهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ: یَا أَبَا دُجَانَةَ ، انْصَرِفْ وَ أَنْتَ فِی حِلٍّ مِنْ بَیْعَتِکَ
پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) ابو دجانة را خواست و فرمود: اى ابا دجانة برگرد که من بیعت خود را از تو برداشتم
.
↩️ فَتَحَوَّلَ وَ جَلَسَ بَیْنَ یَدَیِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ بَکى،
ابو دجانة (که این سخن را از آن حضرت شنید) پیش روى پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) نشست و گریست.
وَ قَالَ: لَاوَاللَّهِ، وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ
آنگاه گفت: نه بخدا: و دوباره سرش را بسوى آسمان بلند کرده گفت:
لَاوَاللَّهِ، لَاجَعَلْتُ نَفْسِی فِی حِلٍّ مِنْ بَیْعَتِی، إِنِّی بَایَعْتُکَ،
نه بخدا! من خود را از بیعتى که با تو کردهام آزاد نمیدانم، من با تو بیعت کردهام
فَإِلى مَنْ أَنْصَرِفُ یَا رَسُولَ اللَّهِ
پس بسوى چه کسى بروم اى رسول خدا؟:
إِلى زَوْجَةٍ تَمُوتُ،
بسوى همسرى که میمیرد؟
أَوْ وَلَدٍ یَمُوتُ،
یا فرزندى که مرگ بسراغش آید؟
أَوْ دَارٍ تَخْرَبُ،
یا خانهاى که ویران گردد؟
وَ مَالٍ یَفْنى،
یا مالى که فانى گردد،
وَ أَجَلٍ قَدِ اقْتَرَبَ
و عمرى که بسر آید؟
فَرَقَّ لَهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَلَمْ یَزَلْ یُقَاتِلُ حَتّى أَثْخَنَتْهُ الْجِرَاحَةُ وَ هُوَ فِی وَجْهٍ،
پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) که سخنانش را شنید دلش بحال او سوخت و اجازهاش داد و ابو دجانة همچنان جنگید تا وقتى که زخمهاى وارده او را از پا انداخت.
فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَوَفَیْتُ بِبَیْعَتِی؟
ابو دجانة برسول خدا (ص) عرض کرد:
اى رسول خدا آیا به بیعت خویش وفا کردم؟
قَالَ: نَعَمْ، وَ قَالَ لَهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ خَیْراً
فرمود: آرى و با سخنان خود دلگرمش ساخت.
🔰در این وقت بود که دشمنان از سمت راست به پیغمبر حمله میکردند و على علیه السّلام آنها را بعقب میراند دوباره از سمت چپ یورش میبردند و على بازشان میگرداند و پیوسته کارش این بود تا اینکه شمشیرش سه تکه شد پس آن شمشیر را بنزد رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) آورده،مقابل حضرت گذارد و عرض کرد:
وَ قَالَ: هذَا سَیْفِی قَدْ تَقَطَّعَ، فَیَوْمَئِذٍ أَعْطَاهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذَا الْفَقَارِ
این شمشیر تکه تکه شده، در آن روز بود که پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) ذو الفقار را باو عطا فرمود.
وَ لَمَّا رَأَى النَّبِیُّ صَ اخْتِلَاجَ سَاقَیْهِ مِنْ کَثْرَةِ الْقِتَالِ،
چون رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) بساق پاى على علیه السّلام نگریست و دید که از شدت جنگ ساقها میلرزد
رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ هُوَ یَبْکِی، وَ قَالَ
سر را بسوى آسمان بلند کرده و در حالى که می گریست عرض کرد:
یَا رَبِّ، وَعَدْتَنِی أَنْ تُظْهِرَ دِینَکَ، وَ إِنْ شِئْتَ لَمْ یُعْیِکَ
پروردگارا بمن وعده فرمودى که دین خود را پیروز گردانى و اگر خواسته باشى از این کار درنمانى!
فَأَقْبَلَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ : یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَسْمَعُ دَوِیّاً شَدِیداً، ...،
در این وقت على علیه السّلام بنزد پیغمبر (ص) آمد و گفت: اى رسول خدا هیاهوى زیادى بگوشم میرسد
وَ مَا أَهُمُّ أَضْرِبُ أَحَداً إِلَّا سَقَطَ مَیِّتاً قَبْلَ أَنْ أَضْرِبَهُ
و من هر که را خواستم (با شمشیر) بزنم میدیدم پیش از آنکه شمشیرم بدو اصابت کند مردهاش بزمین مىافتاد!
فَقَالَ: هذَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ إِسْرَافِیلُ فِی الْمَلَائِکَةِ
حضرت فرمود: این جبرئیل و میکائیل و اسرافیل است که با فرشتگان (بیارى) آمدهاند.
↩️ ادامه :
ثُمَّ جَاءَ جَبْرَئِیلُ عَلَیْهِ السَّلَامُ، فَوَقَفَ إِلى جَنْبِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ،
در این هنگام جبرئیل (علیه السّلام) پیش آمده و در کنار رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) ایستاد
فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ، إِنَّ هذِهِ لَهِیَ الْمُوَاسَاةُ
و گفت: اى محمد براستى که این فداکارى بىنظیر على (علیه السّلام) مواسات با تواست گویا علی شما رو خود میداند از خود دفاع می کند.
فَقَالَ: إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ،
(پیغمبر (صلّى الله علیه و آله) فرمود: همانا على از من است و من از اویم،
فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: وَ أَنَا مِنْکُمَا، ثُمَّانْهَزَمَ النَّاسُ جبرئیل گفت: من هم از شما دو تن هستم، و بدین ترتیب دشمنان پراکنده و گریزان شدند .
‼️این نکته قابل تأمل است که جبرئیل خود را منسوب علی علیه السلام می کند شرافت پیدا می کند .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین