بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴٠٢/١١/٠٣ . ۱۱رجب
💢 حکمت ۷۲ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ، وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ روزگار بدن ها را فرسوده و آرزوها را نو میکند،
💠وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّةَ روزگار مرگ را نزدیک کرده و آرزوها را طول و دراز میکند؛
💠مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ کسی که به آرزوهایش برسد خسته میشود و کسی که به آرزوها نرسد رنج میبرد.
✅روزگار بدن ها را فرسوده میکند. روزگار به مجموعه ای از لحظات اطلاق میشود که کنار هم قرار میگیرند واحد های بزرگتری مثل دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال و عمر را به وجود آورده اند. گذر روزگار همه چیز را دچار کهنگی و فرسودگی میکند. استعدادها با گذر زمان یکی یکی از دست میروند، پس باید از فرصتها و استعدادها استفاده کرد.
🔺حضرت در خطبه ۱۴۵ در این باره میفرمایند : أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا أَنْتُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِیهِ الْمَنَایَا، اى مردم شما در این دنیا هدف تیرهاى مرگ هستید، مَعَ کُلِّ جَرْعَةٍ شَرَقٌ وَ فِی کُلِّ أَکْلَةٍ غَصَصٌ در هر جرعه اى، اندوهى گلوگیر، و در هر لقمه اى استخوان شکسته اى قرار دارد. لَا تَنَالُونَ مِنْهَا نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى، در دنیا به نعمتى نمى رسید جز با از دست دادن نعمتى دیگر، وَ لَا یُعَمَّرُ مُعَمَّرٌ مِنْکُمْ یَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِهَدْمِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ و روزى از عمر سالخورده اى نمى گذرد مگر به ویرانى یک روز از مهلتى که دارد وَ لَا تُجَدَّدُ لَهُ زِیَادَةٌ فِی أَکْلِهِ إِلَّا بِنَفَادِ مَا قَبْلَهَا مِنْ رِزْقِهِ و بر خوردنى او چیزى افزوده نمى شود مگر به نابود شدن روزى تعیین شده، وَ لَا یَحْیَا لَهُ أَثَرٌ إِلَّا مَاتَ لَهُ أَثَرٌ و اثرى از او زنده نمى شود مگر به نابودى اثر دیگر، وَ لَا یَتَجَدَّدُ لَهُ جَدِیدٌ إِلَّا بَعْدَ أَنْ یَخْلَقَ لَهُ جَدِیدٌ و چیزى براى او تازه و نو نمى شود مگر به کهنه شدن چیز دیگر وَ لَا تَقُومُ لَهُ نَابِتَةٌ إِلَّا وَ تَسْقُطُ مِنْهُ مَحْصُودَةٌ و چیز جدیدى از او نمى روید مگر به درو شدن چیزى دیگر، وَ قَدْ مَضَتْ أُصُولٌ نَحْنُ فُرُوعُهَا، فَمَا بَقَاءُ فَرْعٍ بَعْدَ ذَهَابِ أَصْلِهِ ریشه هایى رفتند که ما شاخه هاى آن مى باشیم، چگونه شاخه ها بدون ریشه ها برقرار مى مانند.(گذشتگانمان این چنین بودند، ما هم این چنین خواهیم بود.) .
💠الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ، وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ روزگار بدن ها را فرسوده و آرزوها را نو میکند.
✅هر چه عمر انسان بیشتر شود، آرزوها و طمع ها در او زنده تر میشوند. چه بسیار اشخاصی که در جوانی پاک بودند و در پیری به سبب طمع وآرزوها پاکیشان را از دست دادند.
🔺داستان هارون الرشید و پیرمرد: در تاریخ نقل شده در سال ۱۷۰ ق، که هارون الرشید خلیفه بود، دوست داشت بدون واسطه سخنی را از پیامبر به وسیله شخصی بشنود. اطرافیان او هرچه تفحص کردند، کسی را جز یک پیرمرد لاغر و ضعیف نیافتند که قوای جسمی و طبیعی خود را در اثر کهولت و پیری از دست داده و از حال رفته و فتور و ضعف او را گرفته بود. وی را در زنبیلی گذاردند و با نهایت مراقبت و احتیاط به دربار خلیفه بردند.
_ هارون بسیار مسرور شد که به آرزوی خود رسیده است و به پیرمرد گفت: ای پیرمرد، تو خودت پیامبر را دیده ای؟ گفت :وقتی کودکی بودم، پدرم دست مرا گرفت و به خدمت رسول اکرم (ص) برد و من بعد از آن دیگر خدمت آن حضرت نرسیدم، تا رحلت فرمود. هارون گفت: بگو ببینم در آن روز از رسول خدا سخنی شنیدی یا نه؟ گفت: بلی، آن روز از حضرت شنیدم که می فرمود: یَشِیْبُ ابْنُ آدَمَ وَیَشِبُّ فِیْهِ خَصْلَتَانِ: ألْحِرْصُ وَطُوْلُ الْأمَلِ فرزند آدم در حالی که به تدریج پیر می شود، دو صفت در او جوان می شود(تازه میشود) : یکی حرص و دیگری آرزوی طولانی.
_ هارون دستور داد یک کیسه زر به او دادند. همین که پیرمرد را از صحن دربار بیرون بردند، ناله ضعیف خود را بلند کرد که مرا نزد هارون برگردانید، با او سخنی دارم. گفتند نمی شود. گفت کار لازمی دارم. وی را دوباره به دربار برگرداندند. هارون گفت: چه خبر است؟ پیرمرد گفت: حضرت سلطان بفرمایید این عطایی که امروز به من داشتید، فقط برای امسال است یا هرساله عنایت خواهید کرد؟ هارون الرشید صدای خنده اش بلند شد و از روی تعجب گفت: صدق رسولُ الله (ص) یَشِیْبُ ابْنُ آدَمَ وَیَشبُّ فِیْهِ خَصْلَتَانِ: ألْحِرْصُ وَطُوْلُ الْأمَلِ. پیرمرد رمق ندارد و گمان نمی رود تا سال بعد زنده بماند، حال می گوید آیا این عطا اختصاص به این سال دارد!! حرص ازدیاد مال و آرزوی طولانی، حتی پیرمرد را به جایی می رساند که باز هم برای خود عمری پیش بینی می کند و در صدد اخذ اعطای دیگر است.
✳️صائب میفرماید: آدمى پیر چو شد حرص جوان مى گردد/ خواب در وقت سحرگاه گران مى گردد /
.
💠وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّةَ روزگار مرگ را نزدیک کرده و آرزوها را طول و دراز میکند.
✅هر روزی که بر انسان میگذرد یک آرزوی جدید و خواسته و نیاز جدیدی برای او به وجود می آید، خواه این نیاز واقعی باشد خواه نیاز کاذب.
✳️مخصوصا انسان در پیری وقتی دست خود را از انجام کار و فعالیت کوتاه دید، شروع میکند خیال پردازی کردن و با آرزوها سر کردن. ولی مشکل اینجاست که اجل در کمین نشسته و این خواب شیرین یک جایی به اتمام میرسد و می بیند که همه خواب بوده.
🔺آرزوها دست نایافتنی است: حضرت در ابتدای نامه ۳۱ فرمود: مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ الْمُسْتَسْلِمِ لِلدُّنْیَا از پدرى فانى، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگى را پشت سر نهاده -که در سپرى شدن دنیا چاره اى ندارد- السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان، و کوچ کننده فردا، إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِک به فرزندى آزمند چیزى که به دست نمى آید.
⏪انسان دنبال رسیدن به خواسته های خود هست ولی باید این مطلب را بداند که نمی تواند به آرزوها دست پیدا کند.
💠مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ کسی که به آرزوهایش برسد خسته میشود و کسی که به آرزوها نرسد رنج میبرد.
✴️انسان در دنیا در هر صورت دچار یک رنجی خواهد شد، چه آن کسی که به آرزوهایش دست پیدا کند، چه کسی که ناامید بشود. آن که به خواسته هایش رسید خسته میشود و از خستگی می نالد، آن که به خواسته هایش نرسید از نرسیدن و محروم شدن مینالد.
✳️اگر انسان بداند حتی پولدار و ثروتمند نیز مشکلات خاص خودشان را دارند و به خاطر "رسیدن" به نعمت ها چه درد و رنجی دارند؛ مقداری آرام میگیرد و از نرسیدن ناراحت نمیشود. فقط کسانی که به آنچه دارند قاتعند و دنبال زیاده خواهی و ارزوهای دست نیافتنی نیستند ارامش دارند، امثال سید بن طاووس که در نیمه شب یخ حوض را می شکند تا وضو بگیردو نماز شب بخواند و در آن هنگام و با آن همه مشقت میگوید "این الملوک و این ابناء الملوک" معنای واقعی آرامش و زندگی را درک کرده است.
✅صائب تبریزی: آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد / خواب در وقت سحرگاه گران میگردد /
رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب / آبها صاف در ایام خزان میگردد /
هرکه را تیغ زبان نیست به فرمان صائب / عاقبت کشته شمشیر زبان میگردد /
اللهم اجعل لسلن صدقِِ علیّا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴٠٢/١١/٠٣ . ۱۱رجب
💢 حکمت ۷۲ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ، وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ
روزگار بدن ها را فرسوده و آرزوها را نو میکند،
💠وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّةَ
روزگار مرگ را نزدیک کرده و آرزوها را طول و دراز میکند؛
💠مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ
کسی که به آرزوهایش برسد خسته میشود و کسی که به آرزوها نرسد رنج میبرد.
✅روزگار بدن ها را فرسوده میکند.
روزگار به مجموعه ای از لحظات اطلاق میشود که کنار هم قرار میگیرند واحد های بزرگتری مثل دقیقه و ساعت و روز و ماه و سال و عمر را به وجود آورده اند.
گذر روزگار همه چیز را دچار کهنگی و فرسودگی میکند.
استعدادها با گذر زمان یکی یکی از دست میروند، پس باید از فرصتها و استعدادها استفاده کرد.
🔺حضرت در خطبه ۱۴۵ در این باره میفرمایند :
أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا أَنْتُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِیهِ الْمَنَایَا،
اى مردم شما در این دنیا هدف تیرهاى مرگ هستید،
مَعَ کُلِّ جَرْعَةٍ شَرَقٌ وَ فِی کُلِّ أَکْلَةٍ غَصَصٌ
در هر جرعه اى، اندوهى گلوگیر، و در هر لقمه اى استخوان شکسته اى قرار دارد.
لَا تَنَالُونَ مِنْهَا نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى،
در دنیا به نعمتى نمى رسید جز با از دست دادن نعمتى دیگر،
وَ لَا یُعَمَّرُ مُعَمَّرٌ مِنْکُمْ یَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِهَدْمِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ
و روزى از عمر سالخورده اى نمى گذرد مگر به ویرانى یک روز از مهلتى که دارد
وَ لَا تُجَدَّدُ لَهُ زِیَادَةٌ فِی أَکْلِهِ إِلَّا بِنَفَادِ مَا قَبْلَهَا مِنْ رِزْقِهِ
و بر خوردنى او چیزى افزوده نمى شود مگر به نابود شدن روزى تعیین شده،
وَ لَا یَحْیَا لَهُ أَثَرٌ إِلَّا مَاتَ لَهُ أَثَرٌ
و اثرى از او زنده نمى شود مگر به نابودى اثر دیگر،
وَ لَا یَتَجَدَّدُ لَهُ جَدِیدٌ إِلَّا بَعْدَ أَنْ یَخْلَقَ لَهُ جَدِیدٌ
و چیزى براى او تازه و نو نمى شود مگر به کهنه شدن چیز دیگر
وَ لَا تَقُومُ لَهُ نَابِتَةٌ إِلَّا وَ تَسْقُطُ مِنْهُ مَحْصُودَةٌ
و چیز جدیدى از او نمى روید مگر به درو شدن چیزى دیگر،
وَ قَدْ مَضَتْ أُصُولٌ نَحْنُ فُرُوعُهَا، فَمَا بَقَاءُ فَرْعٍ بَعْدَ ذَهَابِ أَصْلِهِ
ریشه هایى رفتند که ما شاخه هاى آن مى باشیم، چگونه شاخه ها بدون ریشه ها برقرار مى مانند.(گذشتگانمان این چنین بودند، ما هم این چنین خواهیم بود.)
.
💠الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ، وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ
روزگار بدن ها را فرسوده و آرزوها را نو میکند.
✅هر چه عمر انسان بیشتر شود، آرزوها و طمع ها در او زنده تر میشوند.
چه بسیار اشخاصی که در جوانی پاک بودند و در پیری به سبب طمع وآرزوها پاکیشان را از دست دادند.
🔺داستان هارون الرشید و پیرمرد:
در تاریخ نقل شده در سال ۱۷۰ ق، که هارون الرشید خلیفه بود، دوست داشت بدون واسطه سخنی را از پیامبر به وسیله شخصی بشنود. اطرافیان او هرچه تفحص کردند، کسی را جز یک پیرمرد لاغر و ضعیف نیافتند که قوای جسمی و طبیعی خود را در اثر کهولت و پیری از دست داده و از حال رفته و فتور و ضعف او را گرفته بود. وی را در زنبیلی گذاردند و با نهایت مراقبت و احتیاط به دربار خلیفه بردند.
_ هارون بسیار مسرور شد که به آرزوی خود رسیده است و به پیرمرد گفت:
ای پیرمرد، تو خودت پیامبر را دیده ای؟
گفت :وقتی کودکی بودم، پدرم دست مرا گرفت و به خدمت رسول اکرم (ص) برد و من بعد از آن دیگر خدمت آن حضرت نرسیدم، تا رحلت فرمود.
هارون گفت: بگو ببینم در آن روز از رسول خدا سخنی شنیدی یا نه؟
گفت: بلی، آن روز از حضرت شنیدم که می فرمود:
یَشِیْبُ ابْنُ آدَمَ وَیَشِبُّ فِیْهِ خَصْلَتَانِ: ألْحِرْصُ وَطُوْلُ الْأمَلِ
فرزند آدم در حالی که به تدریج پیر می شود، دو صفت در او جوان می شود(تازه میشود) : یکی حرص و دیگری آرزوی طولانی.
_ هارون دستور داد یک کیسه زر به او دادند. همین که پیرمرد را از صحن دربار بیرون بردند، ناله ضعیف خود را بلند کرد که مرا نزد هارون برگردانید، با او سخنی دارم. گفتند نمی شود.
گفت کار لازمی دارم. وی را دوباره به دربار برگرداندند.
هارون گفت: چه خبر است؟
پیرمرد گفت: حضرت سلطان بفرمایید این عطایی که امروز به من داشتید، فقط برای امسال است یا هرساله عنایت خواهید کرد؟
هارون الرشید صدای خنده اش بلند شد و از روی تعجب گفت:
صدق رسولُ الله (ص) یَشِیْبُ ابْنُ آدَمَ وَیَشبُّ فِیْهِ خَصْلَتَانِ: ألْحِرْصُ وَطُوْلُ الْأمَلِ.
پیرمرد رمق ندارد و گمان نمی رود تا سال بعد زنده بماند، حال می گوید آیا این عطا اختصاص به این سال دارد!!
حرص ازدیاد مال و آرزوی طولانی، حتی پیرمرد را به جایی می رساند که باز هم برای خود عمری پیش بینی می کند و در صدد اخذ اعطای دیگر است.
✳️صائب میفرماید:
آدمى پیر چو شد حرص جوان مى گردد/
خواب در وقت سحرگاه گران مى گردد /
.
💠وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّةَ
روزگار مرگ را نزدیک کرده و آرزوها را طول و دراز میکند.
✅هر روزی که بر انسان میگذرد یک آرزوی جدید و خواسته و نیاز جدیدی برای او به وجود می آید، خواه این نیاز واقعی باشد خواه نیاز کاذب.
✳️مخصوصا انسان در پیری وقتی دست خود را از انجام کار و فعالیت کوتاه دید، شروع میکند خیال پردازی کردن و با آرزوها سر کردن.
ولی مشکل اینجاست که اجل در کمین نشسته و این خواب شیرین یک جایی به اتمام میرسد و می بیند که همه خواب بوده.
🔺آرزوها دست نایافتنی است:
حضرت در ابتدای نامه ۳۱ فرمود:
مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ الْمُسْتَسْلِمِ لِلدُّنْیَا
از پدرى فانى، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگى را پشت سر نهاده -که در سپرى شدن دنیا چاره اى ندارد-
السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَى وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً
مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان، و کوچ کننده فردا،
إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِک
به فرزندى آزمند چیزى که به دست نمى آید.
⏪انسان دنبال رسیدن به خواسته های خود هست ولی باید این مطلب را بداند که نمی تواند به آرزوها دست پیدا کند.
💠مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ
کسی که به آرزوهایش برسد خسته میشود و کسی که به آرزوها نرسد رنج میبرد.
✴️انسان در دنیا در هر صورت دچار یک رنجی خواهد شد، چه آن کسی که به آرزوهایش دست پیدا کند، چه کسی که ناامید بشود.
آن که به خواسته هایش رسید خسته میشود و از خستگی می نالد، آن که به خواسته هایش نرسید از نرسیدن و محروم شدن مینالد.
✳️اگر انسان بداند حتی پولدار و ثروتمند نیز مشکلات خاص خودشان را دارند و به خاطر "رسیدن" به نعمت ها چه درد و رنجی دارند؛ مقداری آرام میگیرد و از نرسیدن ناراحت نمیشود.
فقط کسانی که به آنچه دارند قاتعند و دنبال زیاده خواهی و ارزوهای دست نیافتنی نیستند ارامش دارند،
امثال سید بن طاووس که در نیمه شب یخ حوض را می شکند تا وضو بگیردو نماز شب بخواند و در آن هنگام و با آن همه مشقت میگوید
"این الملوک و این ابناء الملوک"
معنای واقعی آرامش و زندگی را درک کرده است.
✅صائب تبریزی:
آدمی پیر چو شد حرص جوان میگردد /
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد /
رای روشن ز بزرگان کهنسال طلب /
آبها صاف در ایام خزان میگردد /
هرکه را تیغ زبان نیست به فرمان صائب /
عاقبت کشته شمشیر زبان میگردد /
اللهم اجعل لسلن صدقِِ علیّا