بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۲/۱۰/۲۴ . ۱رجب
💢 حکمت ۵۷ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ قناعت ثروتی است که هرگز تمام نمیشود.
📕[قال الرضی رحمه الله تعالى و قد رُوِیَ هذا الکلام عن النبی (صلی الله علیه وآله)] .این حکمت از کلام پیامبر میباشد زیرا امیرالمومنین شاگرد مکتب پیامبر است و هر آنچه آموخته است از پیامبر است این حکمت عینا و بدون هیچ تغییری در حکمت ۴۷۵ تکرار شده است.
⛔️تعریف قناعت: منهاج البراعه: اذا قَنِعَ الانْسَانِ بِمَا تَیَسَّرَ لَهُ مِنَ الحَوائِجِ اکتفا کردن انسان به میزان حوائج وَ کَفَّ عَنِ اَلزَّوَائِدِ مَادَّهً و کیفیَّهً و دوری از زیاده خواهی چه در مقدار، چه در کیفیت وَ ضَبَطَ نَفْسَهِ عَنِ اَلاِشْتِغَالِ بِمَا یَخْرُجُ عَنْ مِقْدَارِ الْکِفَّایَهِ وَ مَبْلَغِ اَلْحَاجِّهِ و خود نگهداری از مشغولیت به بیش از کفایت و حاجت فَلَهُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ برای او مالی ست که تمام نمیشود.
🔺به عبارت دیگر: حالتى است که انسان با داشتن آن به حد اقل ضروریات زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافاتى که فکر و وقت انسان را پیوسته به خود مشغول مى دارد و آلوده انواع محرمات مى کند نمى رود. انسان اگر در زندگی حالتی داشته باشد که به ضروریات زندگی اکتفا کند و ظواهر و زرق و برق بپرهیزد به این حالت قناعت میکند که قناعت یک گنجی است که هرگز تمام نشدنی است .
💮در حکمت ۴۴ فرمود : طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ وَقَنِعَ بِالْکَفَافِ خوشا به حال کسى که (پیوسته) به یاد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند. به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضى باشد.
💮 قناعت انسان را عزیز میکند. خطبه ۱۹۲ (قاصعه): وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَیْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَیْدِیهِمَا الْعِصِیُّ موسى بن عمران با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند در حالى که پیراهنهاى بلند پشمین به تن داشتند و در دست هر کدام عصایى همچون عصاى چوپانها بود. فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْکِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ او را دعوت به سوى خداوند یگانه کردند و با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان خدا شود عزّت و قدرتش پایدار و حکومتش بر قرار خواهد بود. فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْکِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ؟ ولى فرعون گفت: آیا از این دو نفر تعجّب نمى کنید که بقاى ملک و دوام عزّتم را تضمین مى کنند در حالى که فقر و ذلّت از سر و وضعشان مى بارد؟! فَهَلَّا أُلْقِیَ عَلَیْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ اگر راست مى گویند چرا دستبندهایى از طلا از سوى خدا به آنها داده نشده است؟ إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ این سخن را فرعون به جهت بزرگ شمردن طلا و گردآورى آن و تحقیر پشم و پوشیدن آن گفت. در حالى که اگر خداوند سبحان مى خواست به هنگام مبعوث ساختن پیامبرانش درهاى گنجهاى طلا و معادن زر ناب و باغهاى خرّم و سرسبز را به روى آنها بگشاید مى گشود .
⭕️خدا پیامبرانش را در ثروت غوطه ور نکرد وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَى الْأَعْیُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنًى اما خداوند سبحان پیامبران خود را از نظر عزم و اراده، قوى و از نظر ظاهر، فقیر و تهیدست در چشم مردم قرار داد; ولى فقرى توأم با قناعتى که قلبها و چشمها را پر از غنا مى کرد. فقیر بودند ولی به سبب قناعت چنان بر دلها حکومت داشتند که کسی نمی توانست آنها را نادیده بگیرد
⛔️ امیرالمومنین فرمود : طَلَبْتُ الْقَدْرَ وَ الْمَنْزِلَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْعِلْمِ تَعَلَّمُوا یَعْظُمْ قَدْرُکُمْ فِی الدَّارَیْنِ طلب کردم قدر و منزلت را پس نیافتم مگر بعلم فرا گیرید علم را تا آنکه بزرگ شود قدر شما در دنیا و آخرت وَ طَلَبْتُ الْکَرَامَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالتَّقْوَى اتَّقُوا لِتَکْرُمُوا و طلب کردم کرامت را پس نیافتم مگر بپرهیزکارى بپرهیزید تا آنکه بزرگوار شوید. وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْقَنَاعَةِ عَلَیْکُمْ بِالْقَنَاعَةِ تَسْتَغْنُوا و طلب کردم توانگرى را پس نیافتم مگر بقناعت ملازم باشید قناعت را تا آن که توانگر باشید. وَ طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِتَرْکِ مُخَالَطَةِ النَّاسِ إِلَّا لِقِوَامِ عَیْشِ الدُّنْیَا اتْرُکُوا الدُّنْیَا وَ مُخَالَطَةَ النَّاسِ تَسْتَرِیحُوا فِی الدَّارَیْنِ (و طلب کردم راحت را پس نیافتم مگر بترک مصاحبت مردمان از براى ساختن کار دنیا ترک کنید دنیا را و مصاحبت مردمان را تا راحت در دنیا و آخرت باشید. وَ تَأْمَنُوا مِنَ الْعَذَابِ وَ طَلَبْتُ السَّلَامَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِطَاعَةِ اللَّهِ أَطِیعُوا اللَّهَ تَسْلَمُوا و طلب کردم سلامت را پس نیافتم مگر بطاعت خدا طاعت کنید خدا را تا سلامت باشید. وَ طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِقَبُولِ الْحَقِّ اقْبَلُوا الْحَقَّ فَإِنَّ قَبُولَ الْحَقِّ یُبْعِدُ مِنَ الْکِبْرِ و طلب کردم خضوع و زارى را نیافتم مگر بقبول حق قبول کنید حق را بدرستى که قبول حق دور میگرداند از کبر. وَ طَلَبْتُ الْعَیْشَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِتَرْکِ الْهَوَى فاترک [فَاتْرُکُوا] الْهَوَى لِیَطِیبَ عَیْشُکُمْ و طلب کردم زندگانى خوش را پس نیافتم مگر بترک هوى ترک کنید هوى را تا خوش باشد زندگى شما. وَ طَلَبْتُ الْمَدْحَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالسَّخَاءِ وَ کُونُوا أَسْخِیَاءَ تُمْدَحُوا و طلب کردم مدح را و نیافتم مگر ببخشش. بخشنده باشید تا مدح کنند شما را. وَ طَلَبْتُ نَعِیمَ الدُّنْیَا وَآخِرَةِ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِهَذِهِ الْخِصَالِ الَّتِی ذَکَرْتُهَا. و طلب کردم نعمت دنیا و آخرت را پس نیافتم مگر باین خصلتها که ذکر کردم آن را.
💮 پیامبرص فرمود: اَللَّهُمَّ اُرْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ اَلْعَفَافَ وَ اَلْکَفَافَ خدایا به خاندان نبوت و به همهی دوستداران پیغمبر و اهل بیت عفاف و کفاف بده قناعت را عطا کن که خیر دنیا و آخرت انسان در همین است .
⭕️حیات طیبه به قناعت است /حکمت ۲۲۹ : کَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْکاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِیماً وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى- فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً فَقَالَ هِیَ الْقَنَاعَةُ قناعت را شاید شما نشناسید ولی عده ای هستند که خوب میشناسند و عدهای را به حیات طیبه زنده میکنیم.
⭕️ از حضرت پرسیدند حیات طیبه چیست؟ فرمودند : قناعت ،تو اگر قناعت داشته باشی حیات طیبه پیدا خواهی کرد و اگز قناعت نداشته باشی حیات تو طیبه و پاک نیست و آلوده است و هر چه از قناعت دور شویم در تعفن دنیا فرو میرویم.
📕ابن ابی الحدید: قَالَ رَجُلٌ لسُقراط وَ رَآهُ یَأْکُلُ اَلْعَشَبَ مردى سقراط را در حال خوردن بعضى از سبزى هاى بیابان دید. به او گفت: لَوْ خَدَمْتَ اَلْمَلِکَ لم تَحْتَجْ إِلَی أنْ تَأْکُلَ اَلْحَشِیشَ اگر در خدمت پادشاه بودى نیازبه خوردن اینها نبود. فَقَالَ لَهُ وَ أَنْتَ إِنْ أَکَلْتَ اَلْحَشِیشَ لَمْ تَحْتَجْ أَنْ تَخْدُمَ اَلْمَلِکَ سقراط گفت:اگر تو نیزاین گونه غذا مى خوردى نیازمند نوکرى پادشاه نبودى.
📕شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت به مناسبتی این جریان را نقل میکند. ابوعلی سینا مدتی وزیر دربار بود . بوعلی با همان کبکبه و دبدبه و دستگاه وزارتی و غلامها، از جایی عبور میکرد ، به یک کناسی برخورد کرد که داشت کناسی میکرد و مستراحی را خالی مینمود .این مرد با خودش زمزمه میکرد: گرامی داشتم ای نفس از آنت/ که آسان بگذرد بر دل جهانت/ بوعلی خندهاش گرفت که این مرد کناسی میکند و منت هم بر نفسش میگذارد که من تو را محترم داشتم برای اینکه زندگی بر تو آسان بگذرد .
دهانه اسب را کشید و آمد جلو گفت انصاف این است که خیلی نفست را گرامی داشتهای ! از این بهتر دیگر نمیشد که چنین شغل شریفی انتخاب کردهای . مرد کناس ، از هیکل و اوضاع و احوال شناخت که او وزیر است . گفت : " نان از شغل خسیس خوردن به که بار منت رئیس بردن " . گفت : همین کار من از کار تو بهتر است . بوعلی از خجالت عرق کرد و رفت.
اللهم اخرج حب الدنیا من قلوبنا .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۰/۲۴ . ۱رجب
💢 حکمت ۵۷ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ
قناعت ثروتی است که هرگز تمام نمیشود.
📕[قال الرضی رحمه الله تعالى و قد رُوِیَ هذا الکلام عن النبی (صلی الله علیه وآله)]
.این حکمت از کلام پیامبر میباشد زیرا امیرالمومنین شاگرد مکتب پیامبر است و هر آنچه آموخته است از پیامبر است
این حکمت عینا و بدون هیچ تغییری در حکمت ۴۷۵ تکرار شده است.
⛔️تعریف قناعت: منهاج البراعه:
اذا قَنِعَ الانْسَانِ بِمَا تَیَسَّرَ لَهُ مِنَ الحَوائِجِ اکتفا کردن انسان به میزان حوائج
وَ کَفَّ عَنِ اَلزَّوَائِدِ مَادَّهً و کیفیَّهً
و دوری از زیاده خواهی چه در مقدار، چه در کیفیت
وَ ضَبَطَ نَفْسَهِ عَنِ اَلاِشْتِغَالِ بِمَا یَخْرُجُ عَنْ مِقْدَارِ الْکِفَّایَهِ وَ مَبْلَغِ اَلْحَاجِّهِ
و خود نگهداری از مشغولیت به بیش از کفایت و حاجت
فَلَهُ مَالٌ لاَ یَنْفَدُ
برای او مالی ست که تمام نمیشود.
🔺به عبارت دیگر:
حالتى است که انسان با داشتن آن به حد اقل ضروریات زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافاتى که فکر و وقت انسان را پیوسته به خود مشغول مى دارد و آلوده انواع محرمات مى کند نمى رود.
انسان اگر در زندگی حالتی داشته باشد که به ضروریات زندگی اکتفا کند و ظواهر و زرق و برق بپرهیزد به این حالت قناعت میکند که قناعت یک گنجی است که هرگز تمام نشدنی است .
💮در حکمت ۴۴ فرمود :
طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ وَعَمِلَ لِلْحِسَابِ وَقَنِعَ بِالْکَفَافِ
خوشا به حال کسى که (پیوسته) به یاد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند. به مقدار کفایت قانع گردد و از خدا راضى باشد.
💮 قناعت انسان را عزیز میکند.
خطبه ۱۹۲ (قاصعه):
وَ لَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَ مَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ عَلَى فِرْعَوْنَ وَ عَلَیْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ وَ بِأَیْدِیهِمَا الْعِصِیُّ
موسى بن عمران با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند در حالى که پیراهنهاى بلند پشمین به تن داشتند و در دست هر کدام عصایى همچون عصاى چوپانها بود. فَشَرَطَا لَهُ إِنْ أَسْلَمَ بَقَاءَ مُلْکِهِ وَ دَوَامَ عِزِّهِ
او را دعوت به سوى خداوند یگانه کردند و با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان خدا شود عزّت و قدرتش پایدار و حکومتش بر قرار خواهد بود.
فَقَالَ أَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ هَذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ وَ بَقَاءَ الْمُلْکِ وَ هُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَ الذُّلِّ؟
ولى فرعون گفت: آیا از این دو نفر تعجّب نمى کنید که بقاى ملک و دوام عزّتم را تضمین مى کنند در حالى که فقر و ذلّت از سر و وضعشان مى بارد؟!
فَهَلَّا أُلْقِیَ عَلَیْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ
اگر راست مى گویند چرا دستبندهایى از طلا از سوى خدا به آنها داده نشده است؟
إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَ جَمْعِهِ وَ احْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَ لُبْسِهِ
این سخن را فرعون به جهت بزرگ شمردن طلا و گردآورى آن و تحقیر پشم و پوشیدن آن گفت.
در حالى که اگر خداوند سبحان مى خواست به هنگام مبعوث ساختن پیامبرانش درهاى گنجهاى طلا و معادن زر ناب و باغهاى خرّم و سرسبز را به روى آنها بگشاید مى گشود .
⭕️خدا پیامبرانش را در ثروت غوطه ور نکرد
وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّةٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَةً فِیمَا تَرَى الْأَعْیُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَةٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنًى
اما خداوند سبحان پیامبران خود را از نظر عزم و اراده، قوى و از نظر ظاهر، فقیر و تهیدست در چشم مردم قرار داد;
ولى فقرى توأم با قناعتى که قلبها و چشمها را پر از غنا مى کرد.
فقیر بودند ولی به سبب قناعت چنان بر دلها حکومت داشتند که کسی نمی توانست آنها را نادیده بگیرد
⛔️ امیرالمومنین فرمود :
طَلَبْتُ الْقَدْرَ وَ الْمَنْزِلَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْعِلْمِ تَعَلَّمُوا یَعْظُمْ قَدْرُکُمْ فِی الدَّارَیْنِ طلب کردم قدر و منزلت را پس نیافتم مگر بعلم فرا گیرید علم را تا آنکه بزرگ شود قدر شما در دنیا و آخرت
وَ طَلَبْتُ الْکَرَامَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالتَّقْوَى اتَّقُوا لِتَکْرُمُوا
و طلب کردم کرامت را پس نیافتم مگر بپرهیزکارى بپرهیزید تا آنکه بزرگوار شوید.
وَ طَلَبْتُ الْغِنَى فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالْقَنَاعَةِ عَلَیْکُمْ بِالْقَنَاعَةِ تَسْتَغْنُوا
و طلب کردم توانگرى را پس نیافتم مگر بقناعت ملازم باشید قناعت را تا آن که توانگر باشید.
وَ طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِتَرْکِ مُخَالَطَةِ النَّاسِ إِلَّا لِقِوَامِ عَیْشِ الدُّنْیَا اتْرُکُوا الدُّنْیَا وَ مُخَالَطَةَ النَّاسِ تَسْتَرِیحُوا فِی الدَّارَیْنِ
(و طلب کردم راحت را پس نیافتم مگر بترک مصاحبت مردمان از براى ساختن کار دنیا ترک کنید دنیا را و مصاحبت مردمان را تا راحت در دنیا و آخرت باشید.
وَ تَأْمَنُوا مِنَ الْعَذَابِ وَ طَلَبْتُ السَّلَامَةَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِطَاعَةِ اللَّهِ أَطِیعُوا اللَّهَ تَسْلَمُوا
و طلب کردم سلامت را پس نیافتم مگر بطاعت خدا طاعت کنید خدا را تا سلامت باشید.
وَ طَلَبْتُ الْخُضُوعَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِقَبُولِ الْحَقِّ اقْبَلُوا الْحَقَّ فَإِنَّ قَبُولَ
الْحَقِّ یُبْعِدُ مِنَ الْکِبْرِ
و طلب کردم خضوع و زارى را نیافتم مگر بقبول حق قبول کنید حق را بدرستى که قبول حق دور میگرداند از کبر.
وَ طَلَبْتُ الْعَیْشَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِتَرْکِ الْهَوَى فاترک [فَاتْرُکُوا] الْهَوَى لِیَطِیبَ عَیْشُکُمْ
و طلب کردم زندگانى خوش را پس نیافتم مگر بترک هوى ترک کنید هوى را تا خوش باشد زندگى شما.
وَ طَلَبْتُ الْمَدْحَ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِالسَّخَاءِ وَ کُونُوا أَسْخِیَاءَ تُمْدَحُوا
و طلب کردم مدح را و نیافتم مگر ببخشش. بخشنده باشید تا مدح کنند شما را.
وَ طَلَبْتُ نَعِیمَ الدُّنْیَا وَآخِرَةِ فَمَا وَجَدْتُ إِلَّا بِهَذِهِ الْخِصَالِ الَّتِی ذَکَرْتُهَا.
و طلب کردم نعمت دنیا و آخرت را پس نیافتم مگر باین خصلتها که ذکر کردم آن را.
💮 پیامبرص فرمود:
اَللَّهُمَّ اُرْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ اَلْعَفَافَ وَ اَلْکَفَافَ خدایا به خاندان نبوت و به همهی دوستداران پیغمبر و اهل بیت عفاف و کفاف بده قناعت را عطا کن که خیر دنیا و آخرت انسان در همین است .
⭕️حیات طیبه به قناعت است /حکمت ۲۲۹ :
کَفَى بِالْقَنَاعَةِ مُلْکاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِیماً وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى- فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً فَقَالَ هِیَ الْقَنَاعَةُ
قناعت را شاید شما نشناسید ولی عده ای هستند که خوب میشناسند و عدهای را به حیات طیبه زنده میکنیم.
⭕️ از حضرت پرسیدند حیات طیبه چیست؟
فرمودند : قناعت ،تو اگر قناعت داشته باشی حیات طیبه پیدا خواهی کرد و اگز قناعت نداشته باشی حیات تو طیبه و پاک نیست و آلوده است و هر چه از قناعت دور شویم در تعفن دنیا فرو میرویم.
📕ابن ابی الحدید: قَالَ رَجُلٌ لسُقراط وَ رَآهُ یَأْکُلُ اَلْعَشَبَ
مردى سقراط را در حال خوردن بعضى از سبزى هاى بیابان دید. به او گفت:
لَوْ خَدَمْتَ اَلْمَلِکَ لم تَحْتَجْ إِلَی أنْ تَأْکُلَ اَلْحَشِیشَ
اگر در خدمت پادشاه بودى نیازبه خوردن اینها نبود.
فَقَالَ لَهُ وَ أَنْتَ إِنْ أَکَلْتَ اَلْحَشِیشَ لَمْ تَحْتَجْ أَنْ تَخْدُمَ اَلْمَلِکَ
سقراط گفت:اگر تو نیزاین گونه غذا مى خوردى نیازمند نوکرى پادشاه نبودى.
📕شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت به مناسبتی این جریان را نقل میکند.
ابوعلی سینا مدتی وزیر دربار بود . بوعلی با همان کبکبه و دبدبه و دستگاه وزارتی و غلامها، از جایی عبور میکرد ، به یک کناسی برخورد کرد که داشت کناسی میکرد و مستراحی را خالی مینمود .این مرد با خودش زمزمه میکرد:
گرامی داشتم ای نفس از آنت/
که آسان بگذرد بر دل جهانت/
بوعلی خندهاش گرفت که این مرد کناسی میکند و منت هم بر نفسش میگذارد که من تو را محترم داشتم برای اینکه زندگی بر تو آسان بگذرد .
دهانه اسب را کشید و آمد جلو گفت انصاف این است که خیلی نفست را گرامی داشتهای ! از این بهتر دیگر نمیشد که چنین شغل شریفی انتخاب کردهای . مرد کناس ، از هیکل و اوضاع و احوال شناخت که او وزیر است . گفت :
" نان از شغل خسیس خوردن به که بار منت رئیس بردن " .
گفت : همین کار من از کار تو بهتر است . بوعلی از خجالت عرق کرد و رفت.
اللهم اخرج حب الدنیا من قلوبنا
.