بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۲/۱۰/۲۴ . ۱ رجب
💢 حکمت ۵۶ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): الْغِنَى فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ بی نیازی در غربت وطن است،
🔶وَ الْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَةٌ و فقر در وطن هم غریب است
🔻 این حکمت را شاید خیلی ها چشیده باشند گاهی انسان مزه ی غربت و بی کسی را به خوبی احساس می کند یک قانونی در میان مردم هست بی نیازی در غربت وطن است و فقر در وطن غربت است .
⛔️این حکمت دو معنا دارد: ۱.معنای ظاهری: وطن جایی است که انسان در آن فامیل و آشنا و دوست دارد، جایی است که به آن وابسته است و در آنجا احساس آرامش میکند. انسان ثروتمند در غربت هم باشد، دوست و آشنا دارد و در آنجا احساس راحتی میکند. ولی انسان فقیر حتی در شهر خود نیز یار و مددکار ندارد و احساس آرامش و راحتی نمیکند. منعم به کوه و دشت و بیابان غریب نیست/ بیچاره بینوا، که غریب است در وطن/ در حکمت ۳ فرمود: الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ فقیر در شهر خود غریب است.
👈نکته 1⃣ غرض حضرت از بیان این حکمت: بیان کردن یکی از قوانین زشت و زننده ی جوامع است. اینکه انسان پولدار اگرچه از راه خلاف پول در آورده باشد، مورد عزت و احترام قرار میگیرد ولی شخص فقیر اگر چه مومن و متقی باشد و فقر او از روی تنبلی و بی عقلی نباشد، مورد اهانت و بی مهری قرار میگیرد؛ و این زشتی دنیا است
2⃣ اگر چه مردم پولدار را تحویل میگیرند ولی آفات و مشکلات زر اندوزی دامن شخص را رها نمی کند. ضرر فقر کمتر از ضرر ثروت است، غرر: ضَرَرُ الفَقرِ أحمَدُ مِن أشَرِ الغِنى زیان فقر ، ستوده تر از سرمستىِ توانگرى است. ضرر و زیان فقر بهتر از سرمستی پولداری است آفت پولداری از آفت فقر بیشتر است البته استثنا هم دارد شاید کسی از فقر وارد گناه شود ولی او هم هست ولی نوعا آفت پولداری بیشتر است از آفت فقر .
📕ابن ابی الحدید: به شخصی گفتند فلانی از دنیا رفته وَ تَرَکَ مِائَةَ أَلفِ دِرْهَمٍ قَالَ هُوَ تَرَکُهَا لَکِنَّهَا لَمْ تَتْرُکْهُ. به ابن عمر گفته شد: زید بن ثابت درگذشته است و دویست هزار درهم بر جاى نهاده و ترک کرده است. گفت: آرى، او از مال دست برداشته و رها کرده است ولى مال - گرفتارى حساب آن- او را رها نکرده است.
❌انسان پولدار در معنای اول، ظاهری بود یعنی هر کجا رود احساس آرامش میکند چون عده ای دور او جمع میشوند و انسان فقیر در خانه ی خودش هم غریب است و کسی تحویلش نمیگیرد .
❌ معنای حقیقی و باطنی: الْغِنَى فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَةٌ کسی که به غنی و بی نیازی حقیقیِ نهج البلاغه ای رسیده باشد، اگر چه مردم او را طرد کرده باشند او در وطن است و احساس آرامش میکند. و کسی که به بی نیازی حقیقی نرسیده باشد (و فقیر باشد) و لو اینکه افراد زیادی دور او باشند ولی اواحساس غربت میکند .
⛔️ غنا چیست؟! در حکمت ۵۴ فرمود : لاَ غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لاَ فَقْرَ کَالْجَهْلِ هیچ غنا و بی نیازی مثل عقل نیست انسان عاقل بی نیاز است. فرمود: عاقل باش هیچگاه احساس نیاز نمیکنی . حکمت ۳۴: أَشْرَفُ اَلْغِنَى تَرْکُ اَلْمُنَى شریفترین بی نیازی ها آن است که انسان آرزوها را یه گوشه ای بیندازد چون آرزوز طولانی خیال و وهم است و آرزو پوچ است و انسان باید اهل امید باشد نه اهل آرزو .
⭕️انسان باید اهل رجاء باشد نه آرزو و باید امید واقع بینانه داشته باشیم حکمت ۳۴۲: اَلْغِنَى اَلْأَکْبَرُ اَلْیَأْسُ عَمَّا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ بالاترین نیازمندی آنست که چشم تو به دست کسی نباشد غرر الحکم : أفضَلُ الغِنى ما صِینَ بِهِ العِرضُ بهترین ثروت، آن است که مایه حفظ آبرو شود. الْغِنَى بِاللَّهِ أَعْظَمُ الْغِنَى. اینکه پشتوانه ات خدا باشد و روی خود حساب نکنی و روی خدا حساب کنی بالاترین غنا است
💮 امیرالمومنین را ۲۵ سال تنها گذاشتند، این امیرالمومنین نیست که دچار وحشت میشود. این مردم هستند از برکات وجود امیرالمومنین محروم میشوند. الْغِنَى فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ در خطبه ۲۰۱ فرمود : أَیُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ اَلْهُدَى نترسید در راه حق تنها ماندید ( علی هم تنها ماند با خدا باش آرام هستی ولی اگر با خدا نبودی ضرر میکنی) لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ اَلنَّاسَ قَدِ اِجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَة مردم بر سفره ی دنیا نشستند. شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ سیری ان کوتاه و گرسنگی آن طولانی است. ولی شما حق را پیدا کنید و در مسیر حق قدم بردارید. .
💮 مردم امام حسین را تنها گذاشتند (چه کربلا چه قبل از کربلا)؛ ولی کسی که غنی باشد، همه جا احساس آرامش دارد؛ حتی وسط گودی قتلگاه
📕شیخ صدوق در کتاب توحید به مناسبت این روایت را نقل میکند: بَیْنَمَا اِبْنُ عَبَّاسٍ یُحَدِّثُ اَلنَّاسَ إِذْ قَامَ إِلَیْهِ نَافِعُ بْنُ اَلْأَزْرَقِ فَقَالَ در اثنایى که ابن عبّاس با مردم سخن مىگفت ناگاه نافع بن ازرق برخاست و گفت: یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ تُفْتِی فِی اَلنَّمْلَةِ وَ اَلْقَمْلَةِ صِفْ لَنَا إِلَهَکَ اَلَّذِی تَعْبُدُهُ «اى پسر عباس!در مورد مورچه و شپش فتوا مىدهى؟خداى خود را که مىپرستى براى ما توصیف کن! فَأَطْرَقَ اِبْنُ عَبَّاسٍ إِعْظَاماً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ابن عبّاس به جهت تعظیم خدا سر به زیر انداخت. وَ کَانَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَالِساً نَاحِیَةً .امام حسین علیه السّلام نیز در گوشهاى نشسته بود. فَقَالَ إِلَیَّ یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ فرمود:«اى پسر ازرق!نزد من آى» فَقَالَ لَسْتُ إِیَّاکَ أَسْأَلُ نافع گفت:«من از تو سؤال نمىکنم فَقَالَ اِبْنُ اَلْعَبَّاسِ یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ اَلنُّبُوَّةِ وَ هُمْ وَرَثَةُ اَلْعِلْمِ ابن عبّاس گفت:«اى پسر ازرق! به راستى که او از خاندان پیامبر است،آنها وارثان علم و دانشند.» فَأَقْبَلَ نَافِعُ بْنُ اَلْأَزْرَقِ نَحْوَ اَلْحُسَیْنِ پس نافع بن ازرق بهطرف امام حسین علیه السّلام آمد، فَقَالَ لَهُ اَلْحُسَیْنُ یَا نَافِعُ إِنَّ مَنْ وَضَعَ دِینَهُ عَلَى اَلْقِیَاسِ امام حسین علیه السّلام به او فرمود:«اى نافع!به راستى هر کس بناى دین خود را بر قیاس نهاد لَمْ یَزَلِ اَلدَّهْرَ فِی اَلاِرْتِمَاسِ مَائِلاً عَنِ اَلْمِنْهَاجِ ظَاعِناً فِی اَلاِعْوِجَاجِ در همه روزگار،در تردید غوطهور است و به کژراهه مىرود و از راه (راست)گمراه و دور است ضَالاًّ عَنِ اَلسَّبِیلِ و از راه (راست)گمراه و دور است و آنچه بگوید خوب و زیبا نیست.
❌ آیا امام حسین در این شرایطی که قرار گرفت آیا او غریب شد ؟ آیا او افسرده و ناراحت شد ؟ نه !! بلکه آنچه امیرالمومنین در حکمت ۵۶ به ما یاد داد شما اگر با خدا باشید عاقل و عالم باشید هر اتفاقی بیفتد و مردم هم شما رو تحویل نگیرند و شما از جامعه طرد هم بشوید شما در وطن و در آرامش هستید و اگر بر عکس آن پیش بیاید دچار افسردگی میشوید.
اللهم لا تسلّط علی من لا یرحمُنا .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۰/۲۴ . ۱ رجب
💢 حکمت ۵۶ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): الْغِنَى فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ
بی نیازی در غربت وطن است،
🔶وَ الْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَةٌ
و فقر در وطن هم غریب است
🔻 این حکمت را شاید خیلی ها چشیده باشند گاهی انسان مزه ی غربت و بی کسی را به خوبی احساس می کند
یک قانونی در میان مردم هست بی نیازی در غربت وطن است و فقر در وطن غربت است .
⛔️این حکمت دو معنا دارد:
۱.معنای ظاهری:
وطن جایی است که انسان در آن فامیل و آشنا و دوست دارد، جایی است که به آن وابسته است و در آنجا احساس آرامش میکند.
انسان ثروتمند در غربت هم باشد، دوست و آشنا دارد و در آنجا احساس راحتی میکند.
ولی انسان فقیر حتی در شهر خود نیز یار و مددکار ندارد و احساس آرامش و راحتی نمیکند.
منعم به کوه و دشت و بیابان غریب نیست/
بیچاره بینوا، که غریب است در وطن/
در حکمت ۳ فرمود:
الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ
فقیر در شهر خود غریب است.
👈نکته
1⃣ غرض حضرت از بیان این حکمت: بیان کردن یکی از قوانین زشت و زننده ی جوامع است.
اینکه انسان پولدار اگرچه از راه خلاف پول در آورده باشد، مورد عزت و احترام قرار میگیرد ولی شخص فقیر اگر چه مومن و متقی باشد و فقر او از روی تنبلی و بی عقلی نباشد، مورد اهانت و بی مهری قرار میگیرد؛ و این زشتی دنیا است
2⃣ اگر چه مردم پولدار را تحویل میگیرند ولی آفات و مشکلات زر اندوزی دامن شخص را رها نمی کند.
ضرر فقر کمتر از ضرر ثروت است، غرر:
ضَرَرُ الفَقرِ أحمَدُ مِن أشَرِ الغِنى
زیان فقر ، ستوده تر از سرمستىِ توانگرى است.
ضرر و زیان فقر بهتر از سرمستی پولداری است
آفت پولداری از آفت فقر بیشتر است البته استثنا هم دارد شاید کسی از فقر وارد گناه شود ولی او هم هست ولی نوعا آفت پولداری بیشتر است از آفت فقر .
📕ابن ابی الحدید: به شخصی گفتند فلانی از دنیا رفته
وَ تَرَکَ مِائَةَ أَلفِ دِرْهَمٍ قَالَ هُوَ تَرَکُهَا لَکِنَّهَا لَمْ تَتْرُکْهُ.
به ابن عمر گفته شد: زید بن ثابت درگذشته است و دویست هزار درهم بر جاى نهاده و ترک کرده است. گفت: آرى، او از مال دست برداشته و رها کرده است ولى مال - گرفتارى حساب آن- او را رها نکرده است.
❌انسان پولدار در معنای اول، ظاهری بود یعنی هر کجا رود احساس آرامش میکند چون عده ای دور او جمع میشوند و انسان فقیر در خانه ی خودش هم غریب است و کسی تحویلش نمیگیرد .
❌ معنای حقیقی و باطنی:
الْغِنَى فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَةٌ
کسی که به غنی و بی نیازی حقیقیِ نهج البلاغه ای رسیده باشد، اگر چه مردم او را طرد کرده باشند او در وطن است و احساس آرامش میکند.
و کسی که به بی نیازی حقیقی نرسیده باشد (و فقیر باشد) و لو اینکه افراد زیادی دور او باشند ولی اواحساس غربت میکند .
⛔️ غنا چیست؟!
در حکمت ۵۴ فرمود :
لاَ غِنَى کَالْعَقْلِ وَ لاَ فَقْرَ کَالْجَهْلِ
هیچ غنا و بی نیازی مثل عقل نیست انسان عاقل بی نیاز است.
فرمود: عاقل باش هیچگاه احساس نیاز نمیکنی .
حکمت ۳۴:
أَشْرَفُ اَلْغِنَى تَرْکُ اَلْمُنَى
شریفترین بی نیازی ها آن است که انسان آرزوها را یه گوشه ای بیندازد چون آرزوز طولانی خیال و وهم است و آرزو پوچ است و انسان باید اهل امید باشد نه اهل آرزو .
⭕️انسان باید اهل رجاء باشد نه آرزو و باید امید واقع بینانه داشته باشیم
حکمت ۳۴۲:
اَلْغِنَى اَلْأَکْبَرُ اَلْیَأْسُ عَمَّا فِی أَیْدِی اَلنَّاسِ بالاترین نیازمندی آنست که چشم تو به دست کسی نباشد غرر الحکم :
أفضَلُ الغِنى ما صِینَ بِهِ العِرضُ
بهترین ثروت، آن است که مایه حفظ آبرو شود.
الْغِنَى بِاللَّهِ أَعْظَمُ الْغِنَى.
اینکه پشتوانه ات خدا باشد و روی خود حساب نکنی و روی خدا حساب کنی بالاترین غنا است
💮 امیرالمومنین را ۲۵ سال تنها گذاشتند، این امیرالمومنین نیست که دچار وحشت میشود. این مردم هستند از برکات وجود امیرالمومنین محروم میشوند. الْغِنَى فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ
در خطبه ۲۰۱ فرمود :
أَیُّهَا اَلنَّاسُ لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ اَلْهُدَى
نترسید در راه حق تنها ماندید
( علی هم تنها ماند با خدا باش آرام هستی ولی اگر با خدا نبودی ضرر میکنی)
لِقِلَّةِ أَهْلِهِ فَإِنَّ اَلنَّاسَ قَدِ اِجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَة
مردم بر سفره ی دنیا نشستند.
شِبَعُهَا قَصِیرٌ وَ جُوعُهَا طَوِیلٌ
سیری ان کوتاه و گرسنگی آن طولانی است.
ولی شما حق را پیدا کنید و در مسیر حق قدم بردارید.
.
💮 مردم امام حسین را تنها گذاشتند (چه کربلا چه قبل از کربلا)؛ ولی کسی که غنی باشد، همه جا احساس آرامش دارد؛ حتی وسط گودی قتلگاه
📕شیخ صدوق در کتاب توحید به مناسبت این روایت را نقل میکند:
بَیْنَمَا اِبْنُ عَبَّاسٍ یُحَدِّثُ اَلنَّاسَ إِذْ قَامَ إِلَیْهِ نَافِعُ بْنُ اَلْأَزْرَقِ فَقَالَ
در اثنایى که ابن عبّاس با مردم سخن مىگفت ناگاه نافع بن ازرق برخاست و گفت:
یَا اِبْنَ عَبَّاسٍ تُفْتِی فِی اَلنَّمْلَةِ وَ اَلْقَمْلَةِ صِفْ لَنَا إِلَهَکَ اَلَّذِی تَعْبُدُهُ
«اى پسر عباس!در مورد مورچه و شپش فتوا مىدهى؟خداى خود را که مىپرستى براى ما توصیف کن!
فَأَطْرَقَ اِبْنُ عَبَّاسٍ إِعْظَاماً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ابن عبّاس به جهت تعظیم خدا سر به زیر انداخت.
وَ کَانَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ جَالِساً نَاحِیَةً
.امام حسین علیه السّلام نیز در گوشهاى نشسته بود.
فَقَالَ إِلَیَّ یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ
فرمود:«اى پسر ازرق!نزد من آى»
فَقَالَ لَسْتُ إِیَّاکَ أَسْأَلُ
نافع گفت:«من از تو سؤال نمىکنم
فَقَالَ اِبْنُ اَلْعَبَّاسِ یَا اِبْنَ اَلْأَزْرَقِ إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ اَلنُّبُوَّةِ وَ هُمْ وَرَثَةُ اَلْعِلْمِ
ابن عبّاس گفت:«اى پسر ازرق! به راستى که او از خاندان پیامبر است،آنها وارثان علم و دانشند.»
فَأَقْبَلَ نَافِعُ بْنُ اَلْأَزْرَقِ نَحْوَ اَلْحُسَیْنِ
پس نافع بن ازرق بهطرف امام حسین علیه السّلام آمد،
فَقَالَ لَهُ اَلْحُسَیْنُ یَا نَافِعُ إِنَّ مَنْ وَضَعَ دِینَهُ عَلَى اَلْقِیَاسِ
امام حسین علیه السّلام به او فرمود:«اى نافع!به راستى هر کس بناى دین خود را بر قیاس نهاد
لَمْ یَزَلِ اَلدَّهْرَ فِی اَلاِرْتِمَاسِ مَائِلاً عَنِ اَلْمِنْهَاجِ ظَاعِناً فِی اَلاِعْوِجَاجِ
در همه روزگار،در تردید غوطهور است و به کژراهه مىرود و از راه (راست)گمراه و دور است
ضَالاًّ عَنِ اَلسَّبِیلِ
و از راه (راست)گمراه و دور است و آنچه بگوید خوب و زیبا نیست.
❌ آیا امام حسین در این شرایطی که قرار گرفت آیا او غریب شد ؟
آیا او افسرده و ناراحت شد ؟
نه !! بلکه آنچه امیرالمومنین در حکمت ۵۶ به ما یاد داد شما اگر با خدا باشید عاقل و عالم باشید هر اتفاقی بیفتد و مردم هم شما رو تحویل نگیرند و شما از جامعه طرد هم بشوید شما در وطن و در آرامش هستید و اگر بر عکس آن پیش بیاید دچار افسردگی میشوید.
اللهم لا تسلّط علی من لا یرحمُنا
.