بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۲/۱۰/۲۰ . ۲۸ جمادی الثانی
💢حکمت ۵۲💢
♻️وَ قَالَ (علیه السلام): أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ شایسته ترین شخص به بخشش،
♻️أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَة توانا ترین شخص بر مجازات کردن است. کسی که بیشترین قدرت و امکان وتوان برای انتقام را دارد، در اوج قدرت ببخشد، آن عفو، خیلی عفو شیرین وبا ارزشی است.
🔰حکمت ۵۲ با حکمت ۱۱ از جهت مضمونی هماهنگی دارد:در حکمت ۱۱ فرمود: إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ، فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ. وقتی بر دشمنت دست پیدا کردی، می توانستی از او انتقام بگیری، به شکرانه این قدرتی که خدا به تو داد عفو کن.
🟢بحث عفو اساسا مربوط به جایی است که قدرت انتقام وجود داشته باشد ولی اگر قدرت انتقام نباشد و شخص مجبور به گذشت باشد، این که عفو نیست. ولی هر چه قدرت انسان بر مجازات و انتقام بیشتر باشد، سزاوار تر است که او اهل بخشش و عفو باشد. مخصوصا اگر کسی به مقام و مسئولیتی رسیده باشد باید کینه های شخصی را کنار گذاشته و عفو را سرلوحه کار خود قرار دهد.
✳️حضرت در حکمت ۱۹۴می فرماید: مَتَى أَشْفِی غَیْظِی من چه زمانی دلم را با انتقام آرام کنم؟ إِذَا غَضِبْتُ أَ حِینَ أَعْجِزُ عَنِ الِانْتِقَامِ فَیُقَالُ لِی آن وقتی که نمی توانم انتقام بگیرم که میگویند صبر کن، لَوْ صَبَرْتَ أَمْ حِینَ أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَیُقَالُ لِی لَوْ عَفَوْتَ ولی آن زمانی که می توانم انتقام بگیرم میگویند ببخش.
❇️عفو علاوه بر اینکه یک ارزش اخلاقی است، یک تدبیر مهم اجتماعی است. بسیاری از اختلافات و نزاع و کشمکش ها با بخشش و بزرگواری به اتمام میرسند و بلکه آن حالت دشمنی به حالت دوستی تبدیل میشود و در چنین حالتی اجتماع از آسیب های فراوانی در امان خواهد ماند.
✅️جامعه ای که با عفو رشد کند، عفو، شلاق بسیار شدیدی است، البته برای کسی که بفهمد. شلاق محبت و عفو، نوعی تادیب است.
✳️پیامبراکرم فرمودند: أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلاَئِقِ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ؟ آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر بدهم; الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ عفو و گذشت از کسى که به تو ستم کرده وَتَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ و پیوند محبت با کسى که از تو بریده وَالاِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ و نیکى به کسى که با تو بدى کرده وَإِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ و بخشیدن کسى که تو را محروم کرده است (اینها باارزش ترین اخلاق است)
🔰 قرآن مجید نیز خطاب به مؤمنان مى فرماید: 《وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ نور - ۲۴》 مومنین! ببخشید و نادیده بگیرید، آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟ وخدا اهل گذشت و بخشش است.
✳️حضرت در غررالحکم فرمود : اَلْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ عفو، تاج اخلاق والاى انسانى است.
🔰ابن ابی الحدیدمی گوید: وَ قَالَتِ اَلْحُکَمَاءُ أَیْضاً بزرگان، اهل حکمت، از گذشته تا الان جملاتی دارند. لَذَّةُ الْعَفْوِ أَطْیَبُ مِنْ لَذَّةِ التَّشَفِّی وَ الانْتِقامِ این لذتی که انسان در بخشش میبرد در تلافی ومجازات کردن نمیبرد. لِأَنَّ لَذَّةَ اَلْعَفْوِ یَشْفَعُهَا حَمِیدُ الْعَاقِبَةِ وَ لَذَّةُ اَلاِنْتِقَامِ یَلْحَقُها أَلَمُ اَلنَّدَمِ عفو باعث عاقبت به خیری میشود ولی انتقام باعث پشیمانی میشود.
✳️سیره اهل بیت عفو در امور شخصی بوده است.امام صادق (ع) فرمود: إنّا أهْلُ بَیْتٍ مُرَّوتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا ما خاندانی هستیم که شخصیت ما ایجاب میکند کسی را که ستمی در حق ما روا داشته عفو کنیم.
🔰مرحوم مجلسی در بحار الانوار نقل میکند که امیر المومنین بالای منبر رفت وفرمود: خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ سَلُونِی فَإِنِّی لَا أُسْأَلُ عَنْ شَیْءٍ دُونَ الْعَرْشِ امیر المؤمنین علی علیه السّلام در خطبه خود فرمود: بپرسید از من که اگر از هر چه زیر عرش است از من پرسیده شود، پاسخ می گویم إِلَّا أَجَبْتُ فِیهِ لَا یَقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا جَاهِلٌ مُدَّعٍ أَوْ کَذَّابٌ مُفْتَرٍ واین سخن را پس از من غیر نادان پر مدعا یا دروغگوی یاوه سران می گوید. فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ جَانِبِ مَسْجِدِهِ فِی عُنُقِهِ کِتَابٌ کَأَنَّهُ مُصْحَفٌ مردی کتابی چون قرآن به گردن آویخته بود، از گوشه مسجد برخاست. وَ هُوَ رَجُلٌ آدَمُ ضَرْبٌ طِوَالٌ جَعْدُ الشَّعْرِ کَأَنَّهُ مِنْ مُهَوِّدَةِ الْعَرَبِ مردی گندمگون و ظریف، بلند قد با موی تابیده که گویا از مرتاضان عرب بود. فَقَالَ رَافِعاً صَوْتَهُ لِعَلِیٍّ و با صدای بلند گفت. أَیُّهَا الْمُدَّعِی مَا لَا یَعْلَمُ وَ الْمُقَلِّدُ مَا لَا یَفْهَمُ ای آنکه مدعی چیزی را که نمی دانی هستی و چیزی را که نمی فهمی به گردن می گیری أَنَا السَّائِلُ فَأَجِبْ من سؤال می کنم پس پاسخ بده. فَوَثَبَ بِهِ أَصْحَابُ عَلِیٍّ وَ شِیعَتُهُ مِنْ کُلِّ نَاحِیَةٍ فَهَمُّوا بِه و یاران و شیعیان علی علیه السلام از هر سو برخاستند و قصد او کردند. فَنَهَرَهُمْ عَلِیٌّ ع فَقَالَ لَهُمْ دَعُوهُ وَ لَا تَعْجَلُوه علی علیه السلام به آن ها تشر زد و فرمود: او را وا نهید و شتاب نکنید. حضرت پاسخ همه سوالات او را به طور دقیق دادند. در پایان روایت دارد: فَحَرَّکَ الرَّجُلُ رَأْسَهُ وَ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ. آن مرد سرش را جنبانید و گفت: گواهی می دهم که شایسته پرستش نیست جز خدا و راستی که محمّد صلّی اللَّه علیه و آله رسول خدا است.
✅وَ لَقَدْ اَمُرُّ عَلَی اللئیمِ یَسُبُّنِی/ فَمَضَیتُ ثَمَّةَ قُلْتُ لا یَعْنِینی حضرت فرمود: من از کنار یک شخص پست لئیم می گذشتم و او مرا به اسم فحاشی می کرد. من گفتم شاید با یک علی دیگر است ورد شدم.( حضرت در حالیکه می توانست انتقام بگیرد ولی گذشت کرد.)
🔰در حالات امام علی بن الحسین زین العابدین علیهما السلام میخوانیم: کَانَ هِشَامُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ یُؤْذِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع فِی إِمَارَتِهِ هشام بن اسماعیل (والی مدینه از طرف عبد الملک بن مروان) آن حضرت را زیاد آزار میداد فَلَمَّا عُزِلَ أَمَرَ بِهِ الْوَلِیدُ أَنْ یُوقَفَ لِلنَّاسِ ولی هنگامی که«ولید بن عبد الملک»بر سر کار آمد بر اثر شکایات زیاد مردم او را عزل کرد و دستور داد او را در برابر مردم حاضر کنند که هر کس از او ستمی دیده انتقام گیرد) فَقَالَ مَا أَخَافُ إِلَّا مِنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ هشام بن اسماعیل میگفت: من بیش از همه از علی بن الحسین بیم دارم زیرا بیش از همه به او آزار رساندم. فَمَرَّ بِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ قَدْ وَقَفَ عِنْدَ دَارِ مَرْوَانَ وَ کَانَ عَلِیٌّ قَدْ تَقَدَّمَ إِلَى خَاصَّتِهِ أَلَّا یَعْرِضَ لَهُ أَحَدٌ مِنْکُمْ بِکَلِمَةٍ امام با یارانش از آنجا میگذشت، به آنها سفارش فرموده بود که حتی یک کلمه به او بدگویی نکنند. فَلَمَّا مَرَّ نَادَاهُ هِشَامٌ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالاتِهِ هنگامی که امام ازآنجاگذشت «هشام»صدا زد: خدا آگاه تر است که نبوت و امامت را در کدام خاندان قرار دهد.
🔻دو نکته مهم:
👈 نکته ۱: توصیه به عفو و گذشت یک توصیه عمومی است و یک استثناء مهم دارد؛ آنجا که عفو و گذشت و بخشش اثر سوء داشته باشد و به جای متنبه کردن این شخص، او را برای کارهای بعدی جری کند. در چنین حالتی دیگر عفو مصلحت ندارد و بلکه مفسده دارد و باید احکام جزایی اسلام به جدیت دنبال شوند. ترحم بر پلنگ تیز دندان/ جفاکای بود بر گوسفندان/
👈 نکته۲: بحث بخشش و عفو در امور شخصی است نه در امور اجتماعی ، مربوط به آنجایی است که به خود شخص ظلم شده باشد، ولی اگر به مردم ظلم شده باشد شخص نمی تواند از آن بگذرد.
✅️ بخشش و عفو در امور شخصی است نه در امور اجتماعی. ظلم وقتی اجتماعی شد، باید مجازات کرد.
✳️حضرت درخطبه ۷۴ می فرماید: لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی شما خوب مى دانید که من از هر کس، به این امر خلافت شایسته ترم (ولى به خاطر نیّات سوء خود و این که مرا در مسیر منافع شخصى خود نمى بینید، مانع شدید) وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ وَ لَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَیَّ خَاصَّة ولى به خدا سوگند! تا هنگامى که اوضاع مسلمین رو براه باشد (و عثمان راه سلامت را پیش گیرد) و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار مى کنم.
اللهم نعوذ بعفوک من سخطک
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۰/۲۰ . ۲۸ جمادی الثانی
💢حکمت ۵۲💢
♻️وَ قَالَ (علیه السلام): أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ
شایسته ترین شخص به بخشش،
♻️أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَة
توانا ترین شخص بر مجازات کردن است.
کسی که بیشترین قدرت و امکان وتوان برای انتقام را دارد، در اوج قدرت ببخشد، آن عفو، خیلی عفو شیرین وبا ارزشی است.
🔰حکمت ۵۲ با حکمت ۱۱ از جهت مضمونی هماهنگی دارد:در حکمت ۱۱ فرمود:
إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ، فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ.
وقتی بر دشمنت دست پیدا کردی، می توانستی از او انتقام بگیری، به شکرانه این قدرتی که خدا به تو داد عفو کن.
🟢بحث عفو اساسا مربوط به جایی است که قدرت انتقام وجود داشته باشد ولی اگر قدرت انتقام نباشد و شخص مجبور به گذشت باشد، این که عفو نیست.
ولی هر چه قدرت انسان بر مجازات و انتقام بیشتر باشد، سزاوار تر است که او اهل بخشش و عفو باشد. مخصوصا اگر کسی به مقام و مسئولیتی رسیده باشد باید کینه های شخصی را کنار گذاشته و عفو را سرلوحه کار خود قرار دهد.
✳️حضرت در حکمت ۱۹۴می فرماید:
مَتَى أَشْفِی غَیْظِی
من چه زمانی دلم را با انتقام آرام کنم؟
إِذَا غَضِبْتُ أَ حِینَ أَعْجِزُ عَنِ الِانْتِقَامِ فَیُقَالُ لِی
آن وقتی که نمی توانم انتقام بگیرم که میگویند صبر کن،
لَوْ صَبَرْتَ أَمْ حِینَ أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَیُقَالُ لِی لَوْ عَفَوْتَ
ولی آن زمانی که می توانم انتقام بگیرم میگویند ببخش.
❇️عفو علاوه بر اینکه یک ارزش اخلاقی است، یک تدبیر مهم اجتماعی است. بسیاری از اختلافات و نزاع و کشمکش ها با بخشش و بزرگواری به اتمام میرسند و بلکه آن حالت دشمنی به حالت دوستی تبدیل میشود و در چنین حالتی اجتماع از آسیب های فراوانی در امان خواهد ماند.
✅️جامعه ای که با عفو رشد کند، عفو، شلاق بسیار شدیدی است، البته برای کسی که بفهمد.
شلاق محبت و عفو، نوعی تادیب است.
✳️پیامبراکرم فرمودند:
أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلاَئِقِ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ؟
آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت خبر بدهم;
الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ
عفو و گذشت از کسى که به تو ستم کرده
وَتَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ
و پیوند محبت با کسى که از تو بریده
وَالاِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ
و نیکى به کسى که با تو بدى کرده
وَإِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَکَ
و بخشیدن کسى که تو را محروم کرده است (اینها باارزش ترین اخلاق است)
🔰 قرآن مجید نیز خطاب به مؤمنان مى فرماید:
《وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ نور - ۲۴》
مومنین! ببخشید و نادیده بگیرید، آیا دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟ وخدا اهل گذشت و بخشش است.
✳️حضرت در غررالحکم فرمود :
اَلْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ
عفو، تاج اخلاق والاى انسانى است.
🔰ابن ابی الحدیدمی گوید:
وَ قَالَتِ اَلْحُکَمَاءُ أَیْضاً
بزرگان، اهل حکمت، از گذشته تا الان جملاتی دارند.
لَذَّةُ الْعَفْوِ أَطْیَبُ مِنْ لَذَّةِ التَّشَفِّی وَ الانْتِقامِ
این لذتی که انسان در بخشش میبرد در تلافی ومجازات کردن نمیبرد.
لِأَنَّ لَذَّةَ اَلْعَفْوِ یَشْفَعُهَا حَمِیدُ الْعَاقِبَةِ وَ لَذَّةُ اَلاِنْتِقَامِ یَلْحَقُها أَلَمُ اَلنَّدَمِ
عفو باعث عاقبت به خیری میشود ولی انتقام باعث پشیمانی میشود.
✳️سیره اهل بیت عفو در امور شخصی بوده است.امام صادق (ع) فرمود:
إنّا أهْلُ بَیْتٍ مُرَّوتُنَا الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا
ما خاندانی هستیم که شخصیت ما ایجاب میکند کسی را که ستمی در حق ما روا داشته عفو کنیم.
🔰مرحوم مجلسی در بحار الانوار نقل میکند که امیر المومنین بالای منبر رفت وفرمود:
خَطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ سَلُونِی فَإِنِّی لَا أُسْأَلُ عَنْ شَیْءٍ دُونَ الْعَرْشِ
امیر المؤمنین علی علیه السّلام در خطبه خود فرمود: بپرسید از من که اگر از هر چه زیر عرش است از من پرسیده شود، پاسخ می گویم
إِلَّا أَجَبْتُ فِیهِ لَا یَقُولُهَا بَعْدِی إِلَّا جَاهِلٌ مُدَّعٍ أَوْ کَذَّابٌ مُفْتَرٍ
واین سخن را پس از من غیر نادان پر مدعا یا دروغگوی یاوه سران می گوید. فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ جَانِبِ مَسْجِدِهِ فِی عُنُقِهِ کِتَابٌ کَأَنَّهُ مُصْحَفٌ
مردی کتابی چون قرآن به گردن آویخته بود، از گوشه مسجد برخاست.
وَ هُوَ رَجُلٌ آدَمُ ضَرْبٌ طِوَالٌ جَعْدُ الشَّعْرِ کَأَنَّهُ مِنْ مُهَوِّدَةِ الْعَرَبِ
مردی گندمگون و ظریف، بلند قد با موی تابیده که گویا از مرتاضان عرب بود.
فَقَالَ رَافِعاً صَوْتَهُ لِعَلِیٍّ
و با صدای بلند گفت.
أَیُّهَا الْمُدَّعِی مَا لَا یَعْلَمُ وَ الْمُقَلِّدُ مَا لَا یَفْهَمُ
ای آنکه مدعی چیزی را که نمی دانی هستی و چیزی را که نمی فهمی به گردن می گیری
أَنَا السَّائِلُ فَأَجِبْ
من سؤال می کنم پس پاسخ بده.
فَوَثَبَ بِهِ أَصْحَابُ عَلِیٍّ وَ شِیعَتُهُ مِنْ کُلِّ نَاحِیَةٍ فَهَمُّوا بِه
و یاران و شیعیان علی علیه السلام از هر سو برخاستند و قصد او کردند.
فَنَهَرَهُمْ عَلِیٌّ ع فَقَالَ لَهُمْ دَعُوهُ وَ لَا تَعْجَلُوه
علی علیه السلام به آن ها تشر زد و فرمود: او را وا نهید و شتاب نکنید.
حضرت پاسخ همه سوالات او را به طور دقیق دادند. در پایان روایت دارد:
فَحَرَّکَ الرَّجُلُ رَأْسَهُ وَ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.
آن مرد سرش را جنبانید و گفت: گواهی می دهم که شایسته پرستش نیست جز خدا و راستی که محمّد صلّی اللَّه علیه و آله رسول خدا است.
✅وَ لَقَدْ اَمُرُّ عَلَی اللئیمِ یَسُبُّنِی/ فَمَضَیتُ ثَمَّةَ قُلْتُ لا یَعْنِینی
حضرت فرمود: من از کنار یک شخص پست لئیم می گذشتم و او مرا به اسم فحاشی می کرد. من گفتم شاید با یک علی دیگر است ورد شدم.( حضرت در حالیکه می توانست انتقام بگیرد ولی گذشت کرد.)
🔰در حالات امام علی بن الحسین زین العابدین علیهما السلام میخوانیم:
کَانَ هِشَامُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ یُؤْذِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع فِی إِمَارَتِهِ
هشام بن اسماعیل (والی مدینه از طرف عبد الملک بن مروان) آن حضرت را زیاد آزار میداد
فَلَمَّا عُزِلَ أَمَرَ بِهِ الْوَلِیدُ أَنْ یُوقَفَ لِلنَّاسِ ولی هنگامی که«ولید بن عبد الملک»بر سر کار آمد بر اثر شکایات زیاد مردم او را عزل کرد و دستور داد او را در برابر مردم حاضر کنند که هر کس از او ستمی دیده انتقام گیرد)
فَقَالَ مَا أَخَافُ إِلَّا مِنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ هشام بن اسماعیل میگفت: من بیش از همه از علی بن الحسین بیم دارم زیرا بیش از همه به او آزار رساندم.
فَمَرَّ بِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ قَدْ وَقَفَ عِنْدَ دَارِ مَرْوَانَ وَ کَانَ عَلِیٌّ قَدْ تَقَدَّمَ إِلَى خَاصَّتِهِ أَلَّا یَعْرِضَ لَهُ أَحَدٌ مِنْکُمْ بِکَلِمَةٍ
امام با یارانش از آنجا میگذشت، به آنها سفارش فرموده بود که حتی یک کلمه به او بدگویی نکنند.
فَلَمَّا مَرَّ نَادَاهُ هِشَامٌ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالاتِهِ
هنگامی که امام ازآنجاگذشت
«هشام»صدا زد: خدا آگاه تر است که نبوت و امامت را در کدام خاندان قرار دهد.
🔻دو نکته مهم:
👈 نکته ۱: توصیه به عفو و گذشت یک توصیه عمومی است و یک استثناء مهم دارد؛ آنجا که عفو و گذشت و بخشش اثر سوء داشته باشد و به جای متنبه کردن این شخص، او را برای کارهای بعدی جری کند. در چنین حالتی دیگر عفو مصلحت ندارد و بلکه مفسده دارد و باید احکام جزایی اسلام به جدیت دنبال شوند.
ترحم بر پلنگ تیز دندان/
جفاکای بود بر گوسفندان/
👈 نکته۲: بحث بخشش و عفو در امور شخصی است نه در امور اجتماعی ، مربوط به آنجایی است که به خود شخص ظلم شده باشد، ولی اگر به مردم ظلم شده باشد شخص نمی تواند از آن بگذرد.
✅️ بخشش و عفو در امور شخصی است نه در امور اجتماعی.
ظلم وقتی اجتماعی شد، باید مجازات کرد.
✳️حضرت درخطبه ۷۴ می فرماید:
لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّی أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَیْرِی
شما خوب مى دانید که من از هر کس، به این امر خلافت شایسته ترم (ولى به خاطر نیّات سوء خود و این که مرا در مسیر منافع شخصى خود نمى بینید، مانع شدید)
وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِینَ وَ لَمْ یَکُنْ فِیهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَیَّ خَاصَّة
ولى به خدا سوگند! تا هنگامى که اوضاع مسلمین رو براه باشد (و عثمان راه سلامت را پیش گیرد) و تنها به من ستم شود، سکوت اختیار مى کنم.
اللهم نعوذ بعفوک من سخطک