تا با من دشمن شود[أَبْغَضَنِی] هرگز با من دشمن نخواهد شد.
💮 شان صدور کلام:
در جریان جنگ صفین به خاطر طولانی شدن جنگ، دور بودن مسیر و ترسی که دردل برخی افراد از معاویه و اهل شام به وجود آمده بود، بسیاری افراد از رفتن به جنگ استنکاف میکردند و امیرالمومنین در موارد متعددی با تشویق و تنبیه آنها را از این مسیر اشتباه نهی کردند.
اگر با شمشیرم بُن بینی مومن را بزنم تا با من دشمن شود هرگز با من دشمن نخواهد شد.
💮 کسی که حضرت را امام معصوم و حجت من عند الله بداند، میداند که تمام حرکات و گفتار حضرت الهی است و حتی اگر بینی او را نیز قطع کند مصلحتی داشته بلکه لازم بوده اینطور بشود.
✴️ با توجه به شان صدوری که برای کلام حضرت بیان شد، معلوم است که حضرت حب و بغض را یک امر زبانی تنها نمیداند، باید وسط میدان بود، اهل جهاد بود، سختی کشید، سرما و گرما را بر خود هموار کرد و دنیال اطاعت از امام بود تا به دوستی او رسید.
اگر همه دنیا را به پای منافق بریزم تا مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت؛
اگر بدشمنان خود نزدیک شوم و اموال بسیار بدانها دهم آنها (نیز) ما را دوست نخواهند داشت.
💮 در ارتباطات عادی دنیایی نیز اینگونه است که اگر کسی به دیگری لطف و مهربانی داشته باشد، دل این شخص نرم میشود و محبت او را به دل میگیرد ولی منافق کسی است که خدا را با این همه نعمت که به او داد نشناخت و رها کرد چه برسد به علی علیه السلام.
مومن هرگز بتو بغض نمی کند و منافق هرگز بتو محبت ندارد.
✴️دلیل استشهاد امیرالمومنین به کلام پیامبر، اتمام حجت با همه فرق اسلامی است. چه آنها که امیرالمومنین را امام میدانند چه کسانی که خلیفه چهارم میدانند. حرف پیامبر که امیرالمومنین را میزان ایمان و نفاق قرار داد بر همه اینها حجت است.
🔻نکات:
۱. امیرالمومنین میزان دنیا و آخرت:
ابن ابی الحدید می گوید: استاد من «ابوالقاسم بلخى» مى گفت:
هر کسی دم مرگ مرا مقابل خود می بیند، چه مومن باشد چه منافق.
مومنین که عشق مرا داشتند با من سنجیده میشوند و صورت و جمال زیبای مرا خواهند دید
ولی منافقین با غضب امیرالمومنین مواجه میشوند
امیرالمومنین در لحظه ی مرگ می آید و برای همه هم می آید زیرا امیرالمومنین میزان است و بر طبق او میسنجند
💮حضور امیرالمومنین در لحظه مرگ همگان: در کتاب کافی شریف امده :
(بَابُ مَا یُعَایِنُ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِر)
ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: کَانَ خَطَّابٌ الْجُهَنِیُّ خَلِیطاً لَنَا وَ کَانَ شَدِیدَ النَّصْبِ لآِلِ مُحَمَّدٍ ابن یعفور می گوید: خطّاب جهنى رفیق ما بود و معاشرتى با ما داشت، ولى ناصبى و دشمن سرسخت آل محمّد علیهم السّلام بود ...
اصحاب اعراف، مردانى از دوزخیان را که از سیمایشان آنها را مى شناسند، صدا مى زنند و مى گویند: که نه جمع آورى مال و ثروت شما و نه تکبّر ورزیدن شما، به حالتان سودى نداد!
💮 عَلیٌّ حُبُّه جُنَّة/
قَسیمُ النّارِ و الجَنَّة /
وَصیُّ المصطفی حَقّا ً/
إمامُ الإنسِ و الجِنَّة/
علامه مجلسی در بحار الانوار ج ۳۶ از صفحه ۲۴۶ تا صفحه ۳۰۹ مجموعا در شصت و سه صفحه ، صد و بیست و پنج روایت با این موضوع جمع آورده کرده است.
⏪ مواردی از محبت علی به دشمنان و تلخی حضرت بر دوستان:
و اگر توبه نکنید، خداوند در دوزخ انگشتانتان را به شما پیوند خواهد نمود.
⏪مورد مشابهی نیز در کوفه اتفاق افتاده که حضرت بر دوستان روی تلخی نشان داده است.
الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ أَنَّهُ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع زمانی که امیرالمومنین در جایگاه قضاوت بودند وَ هُوَ یَقْضِی بَیْنَ النَّاسِ إِذْ جَاءَهُ جَمَاعَةٌ مَعَهُمْ أَسْوَدُ مَشْدُودُ الْأَکْتَافِ
یک نفر را وارد کردند که دستهایش بسته بودند به حالت بازداشتی آوردند
حضرت فرمود چی شده ؟
گفتند سارق در حال سرقت دستگیرشده،
او اعتراف کرد که من سرقت کردم.
فرمود: میدانیبه سرقت اعتراف کنی حد بر تو جاری میشود ؟
گفت بلی میدانم ولی من سرقت کردم
و مستحق هستم که حد بر من جاری شود.
فرمود حال که اعتراف کردی حد بر تو جاری میشود.
فَقَالُوا هَذَا سَارِقٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ یَا أَسْوَدُ سَرَقْتَ قَالَ نَعَمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یکی از خوارج گفت من این صحنه را دیدم همانطور که انگشت ها داخل دست دیگرش بود خون میریخت درکوچه راه افتاده بود.
با خود گفتم عجب موقعیت خوبی است فرد دست بریده را تحریک کنم و دشمنی برای علی بسازم .
ااز پرسیدم چرا انگشت قطع شده
گفت سرقت کرده بودم مولای من علی (ع) دست مرا قطع کردو من تعجب کردم و شروع کرد از فضائل امیرالمؤمنین گفت:
الکواء منافق گفت: هر چه صبر کردم از دست بریده اش بگوید و کمی از حضرت بد بگوید اما دیدم نه!!!
هیچ بدی نگفت.
به همین دلیل الکواء برگشت پیش امیرالمؤمنین
فَقُلْتُ سَیِّدِی رَأَیْتُ عَجَباً
گفت چیزی دیدیم تعجب بر انگیز .
قَالَ وَ مَا رَأَیْتَ قَالَ
او هم هر چه دیده بود بازگو کرد
صَادَفْتُ أَسْوَداً قُطِعَتْ یَمِینُهُ
حضرت امام حسن را به دنبال آن فرد فرستاد و در بازار وی را یافت امیرالمؤمنین او را کنار خود گذاشت و عبا را بر دست کشید و نماز و دعا خواند.
بعداز اجرای حد انگشتان به کرامت امیرالمؤمنین معجزه شد و مثل روز اول سالم شد.
❌ اگر کسی محبت و ولایت، مقام و جایگاه امامت را بشناسد و جایگاه عصمت را بداند، معترض شود از اینکه چرا من دعا کردم مستجاب نشد!!
و یا شروع به شرط و شروط گذاشتن کند!!
این موارد در قاموس انسان مومن نمی گنجد.
❌ بعضی از اهل بیت میخواهند اخاذی کنند مثلا تا فلان حاجت را ندادن نماز نمیخوانم .
شاید به کرامت خود اهل بیت گاهی حاجت گرفته میشود و یا حاجت ما رو از روی بی ادبی ما بدهند. زودتر حاجت رو بگیر و برو .
ولی کیفیت مواجهه با آل الله چیز دیگری است باید مطیع باشیم. ولو اینکه امام حد الهی را بخواهند اجرا کنند ذره ای بغض و ناراحتی نباید داشته باشیم.
❌ یک مورد هم در باب کسانی که حضرت خیلی به آنان لطف داشتند ولی چون بغض امیرالمؤمنین را داشتند راه درست را نتوانستند انتخاب کنند
❌ دنیا را به منافق بدهم مرا دوست ندارد. در مقتل امیرالمومنین آمده است وقتی ابن ملجم به حضرت ضربه زد، توسط مردم دستگیر شد و به مسجد بازگردانده شد. وقتی او را بالای سر حضرت آوردند در حالی که حضرت مدام از هوش میرفت، حضرت به ملعون فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۰/۱۷ . ۲۵جمادالثانی
💢 حکمت ۴۵ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا
اگر با شمشیرم بُن بینی [خَیْشُومَ] مومن را بزنم.
🔶 عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی
تا با من دشمن شود[أَبْغَضَنِی] هرگز با من دشمن نخواهد شد.
💮 شان صدور کلام:
در جریان جنگ صفین به خاطر طولانی شدن جنگ، دور بودن مسیر و ترسی که دردل برخی افراد از معاویه و اهل شام به وجود آمده بود، بسیاری افراد از رفتن به جنگ استنکاف میکردند و امیرالمومنین در موارد متعددی با تشویق و تنبیه آنها را از این مسیر اشتباه نهی کردند.
📙در کتاب الغارات امده :
رَفِیعٍ عَنْ فَرْقَدٍ الْبَجَلِیِّ قَالَ:
رفیع بن فرقد گوید:
سَمِعْتُ عَلِیّاً عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ:
شنیدم که علی علیه السلام می فرمود:
أَ لَا تَرَوْنَ یَا مَعَاشِرَ أَهْلِ الْکُوفَةِ؟
ای مردم کوفه آیا چشم باز نمی کنید؟
وَ اللَّهِ لَقَدْ ضَرَبْتُکُمْ بِالدِّرَّةِ الَّتِی أَعِظُ بِهَا السُّفَهَاءَ
به خدا سوگند شما را به عصایی که سفیهان را به آن تأدیب می کنند زدم
فَمَا أَرَاکُمْ تَنْتَهُونَ
و ندیدم شما از اعمالتان دست بردارید.
وَ لَقَدْ ضَرَبْتُکُمْ بِالسِّیَاطِ الَّتِی أُقِیمُ بِهَا الْحُدُودَ
شما را به تازیانه ای که گناهکاران را به آن حد می زنم زدم
فَمَا أَرَاکُمْ تَرْعَوُونَ
اما ندیدم به راه بیائید،
فَمَا بَقِیَ إِلَّا سَیْفِی،
اکنون جز شمشیرم باقی نمانده است
وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ الَّذِی یُقَوِّمُکُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ،
و من می دانم که شما را، به اذن خدا ، چه چیزی به راه می آورد .
وَ لَکِنِّی لَا أُحِبُّ أَنْ آتِیَ تِلْکَ مِنْکُمْ
ولی دوست ندارم که خود در حق شما چنان کنم.
وَ الْعَجَبُ مِنْکُمْ وَ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ،
در شگفتم از شما و از مردم شام!
إِنَّ أَمِیرَهُمْ یَعْصِی اللَّهَ وَ هُمْ یُطِیعُونَهُ،
امیر مردمِ شام خدا را معصیت می کند و آنان از او اطاعت می کنند.
وَ إِنَّ أَمِیرَکُمْ یُطِیعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ
و امیر شما خدا را اطاعت می کند و شما از او فرمان نمی برید.
إِنْ قُلْتُ لَکُمْ: انْفِرُوا إِلَى عَدُوِّکُمْ فِی أَیَّامِ الْحَرِّ،
اگر بگویم که در روزهای گرم به جنگ دشمنتان بروید،
قُلْتُمْ هَذِهِ حَمَارَّةُ الْقَیْظِ
می گویید این شدت گرمای تابستان است.
وَ إِذَا أَمَرْتُکُمْ بِالسَّیْرِ إِلَیْهِمْ فِی الشِّتَاءِ
و چون شما را به حرکت به سوی دشمن در زمستان امر کنم،
قُلْتُمُ الْقَرُّ یَمْنَعُنَا
می گویید سرما نمی گذارد.
أَ فَتَرَوْنَ عَدُوَّکُمْ لَا یَجِدُونَ الْقَرَّ کَمَا تَجِدُونَهُ؟
آیا گمان می کنید که دشمن سرما و گرما را حس نمی کند؟
وَ لَکِنَّکُمْ أَشْبَهْتُمْ قَوْماً قَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ
شما همانند آن قوم هستید که رسول خدا صلی اللّه علیه و آله به آنان گفت: در راه خدا به جهاد روید،
فَقَالَ کُبَرَاؤُهُمْ: لَا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ
سرانشان گفتند: در هوای گرم به جنگ نروید.
فَقَالَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ: قُلْ نارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کانُوا یَفْقَهُونَ
خدای تعالی به پیامبرش گفت بگو اگر بفهمند آتش جهنّم سوزان تر است .
وَ اللَّهِ لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی،
به خدا سوگند اگر با این شمشیر بر بینی مؤمن بزنم تا با من دشمنی کند، دشمنی نخواهد کرد.
وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِحَذَافِیرِهَا عَلَى الْکَافِرِ مَا أَحَبَّنِی؛
و اگر همه نعمت دنیا را به دامن کافر ریزم، دوستی من به دل راه نخواهد داد.
وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ:
و این همان است که بر زبان پیامبر امّی گذشت که گفت:
«أَنَّهُ لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّکَ کَافِرٌ»
«مؤمن با تو دشمنی نکند و کافر با تو دوستی نورزد»
وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً وَ افْتَرى
آری ستم پیشگان و دروغ پردازان نومید شدند.
💮 یَا مَعَاشِرَ أَهْلِ الْکُوفَةِ، وَ اللَّهِ لَتَصْبِرُنَّ عَلَى قِتَالِ عَدُوِّکُمْ،
ای مردم کوفه، به خدا سوگند اگر بر قتال دشمنتان پافشاری نکنید
أَوْ لَیُسَلِّطَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ قَوْماً أَنْتُمْ أَوْلَى بِالْحَقِّ مِنْهُمْ
قومی بر شما مسلط شوند که شما از آنان اولی تر به حق هستید.
فَلَیُعَذِّبُنَّکُمْ
پس گرفتار عذابتان خواهند کرد،
وَ لَیُعَذِّبَنَّهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ أَوْ بِمَا شَاءَ مِنْ عِنْدِهِ
خدا نیز آنان را به دست شما یا به هر وسیله دیگر که خواهد عذاب کند.
أَفَمِنْ قَتْلَةٍ بِالسَّیْفِ تَحِیدُونَ إِلَى مَوْتَةٍ عَلَى الْفِرَاشِ؟
آیا از کشته شدن به شمشیر می گریزید تا در بستر راحت بمیرید؟
فَاشْهَدُوا أَنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ [یَقُولُ:]
گواهی دهید که من از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله شنیدم که می گفت:
«مَوْتَةٌ عَلَى الْفِرَاشِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبَةِ أَلْفِ سَیْفٍ
مردن بر بستر سخت تر است از ضربت هزار شمشیر.
أَخْبَرَنِی بِهِ جَبْرَائِیلُ»
و جبرئیل این خبر را به من داد.
فَهَذَا جَبْرَائِیلُ یُخْبِرُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِمَا تَسْمَعُونَ
آری آنچه شنیدید خبری بود که جبرئیل به رسول خدا داده است.
⏪ ادامه حکمت ۴۵ :
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی
اگر با شمشیرم بُن بینی مومن را بزنم تا با من دشمن شود هرگز با من دشمن نخواهد شد.
💮 کسی که حضرت را امام معصوم و حجت من عند الله بداند، میداند که تمام حرکات و گفتار حضرت الهی است و حتی اگر بینی او را نیز قطع کند مصلحتی داشته بلکه لازم بوده اینطور بشود.
✴️ با توجه به شان صدوری که برای کلام حضرت بیان شد، معلوم است که حضرت حب و بغض را یک امر زبانی تنها نمیداند، باید وسط میدان بود، اهل جهاد بود، سختی کشید، سرما و گرما را بر خود هموار کرد و دنیال اطاعت از امام بود تا به دوستی او رسید.
《 قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ؛ بقره - ۳۰》
ای رسول ما بگو اگر شما خدا را دوست دارید مرا پیروی کنید ، تبعیت از من سبب میشود خدا شما را دوست بدارد.
✴️ شیعیان اهل میدان، از حواریون عیسی بالاتر اند.در روضه کافی
عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ حَوَارِیَّ عِیسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانُوا شِیعَتَهُ
امام صادق صلواه الله علیه فرمود:همانا حواریون عیسى علیه السّلام شیعیان او بودند،
وَ إِنَّ شِیعَتَنَا حَوَارِیُّونَا
و شیعیان ما نیز حواریان ما هستند.
وَ مَا کَانَ حَوَارِیُّ عِیسَى بِأَطْوَعَ لَهُ مِنْ حَوَارِیِّنَا لَنَا
و چنان نبود که حواریان عیسى فرمانبرداریشان از او بیش از فرمانبردارى حواریان ما از ما باشد.
وَ إِنَّمَا قَالَ عِیسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِلْحَوَارِیِّینَ :
و عیسى بحواریین خود فرمود:
«مَنْ أَنْصٰارِی إِلَى اَللّٰهِ قٰالَ اَلْحَوٰارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصٰارُ اَللّٰهِ»
یاوران من در راه خدا کیانند آنها گفتند مائیم یاوران خدا.(سورۀ صف آیه 14)
فَلاَ وَ اَللَّهِ مَا نَصَرُوهُ مِنَ اَلْیَهُودِ وَ لاَ قَاتَلُوهُمْ دُونَهُ
و بخدا سوگند نه در برابر یهود یاریش کردند و نه در راه او جنگ کردند.
وَ شِیعَتُنَا وَ اَللَّهِ لَمْ یَزَالُوا مُنْذُ قَبَضَ اَللَّهُ عَزَّ ذِکْرُهُ رَسُولَهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یَنْصُرُونَّا
ولى شیعیان ما - بخدا - پیوسته از روزى که خداى عز و جل پیغمبرش را قبض روح فرمود (و آن حضرت از دنیا رفت)تاکنون ما را یارى کرده اند
وَ یُقَاتِلُونَ دُونَنَا وَ یُحْرَقُونَ وَ یُعَذَّبُونَ وَ یُشَرَّدُونَ فِی اَلْبُلْدَانِ
و در راه ما جنگ کرده و بآتش سوخته و دچار عذاب و شکنجه گشته و در شهرها آواره شدند.
جَزَاهُمُ اَللَّهُ عَنَّا خَیْراً
خداوند از جانب ما بدانها جزاى خیر دهد.
🔶 وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی
اگر همه دنیا را به پای منافق بریزم تا مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت؛
اگر بدشمنان خود نزدیک شوم و اموال بسیار بدانها دهم آنها (نیز) ما را دوست نخواهند داشت.
💮 در ارتباطات عادی دنیایی نیز اینگونه است که اگر کسی به دیگری لطف و مهربانی داشته باشد، دل این شخص نرم میشود و محبت او را به دل میگیرد ولی منافق کسی است که خدا را با این همه نعمت که به او داد نشناخت و رها کرد چه برسد به علی علیه السلام.
🔶 وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ (صلی الله علیه وآله(
چرا که این امری است تقدیر شده ، و جاری شده بر زبان پیامبر.
🔶أَنَّهُ قَالَ: "یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّکَ مُنَافِقٌ".
مومن هرگز بتو بغض نمی کند و منافق هرگز بتو محبت ندارد.
✴️دلیل استشهاد امیرالمومنین به کلام پیامبر، اتمام حجت با همه فرق اسلامی است. چه آنها که امیرالمومنین را امام میدانند چه کسانی که خلیفه چهارم میدانند. حرف پیامبر که امیرالمومنین را میزان ایمان و نفاق قرار داد بر همه اینها حجت است.
🔻نکات:
۱. امیرالمومنین میزان دنیا و آخرت:
ابن ابی الحدید می گوید: استاد من «ابوالقاسم بلخى» مى گفت:
«قَدِ اتَّفَقَتِ الاْخْبارُ الصَّحیحَةِ الَّتِی لارَیْبَ فِیها عِنْدَ الْمُحَدِّثینَ عَلى أنَّ النَّبىَّ قالَ:
اخبار صحیحى که اتفاق بر این ، در نزد راویان اخبار، شکى در آن نیست متفق است که پیغمبر اکرم به على فرمود:
لایَبْغِضُکَ إلاّ مُنافِقٌ وَلا یُحِبُّکَ إلاّ مُؤمِنٌ
دشمن نمى دارد تو را جز منافق و دوست نمى دارد تو را جز مؤمن.
⏪بغض علی معیار نفاق:
أَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِیُّ می گوید :
کُنَّا لَنَعْرِفُ الْمُنَافِقِینَ نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْصَارِ بِبُغْضِهِمْ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ.
ما انصار، منافقین را به سبب بغض علی بن ابی طالب میشناختیم.
⏪علی میزان اعمال :
در زیارت حضرت میخوانیم:
السَّلَامُ عَلَى أَبِی الْأَئِمَّةِ وَ خَلِیلِ النُّبُوَّةِ الْمَخْصُوصِ بِالْأُخُوَّةِ
سلام بر پدر ائمه و دوست تمام انبیاء و مخصوص برادری با پیامبر خداست.
السَّلَامُ عَلَى مِیزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَال
سلام بر کسی که میزان اعمال انسانهاست. و دگرگون کننده قلبها.
✴️کسی که میزان دنیا باشد، لحظه مرگ هم با او سنجیده میشویم.خرائج راوندی:
أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لِلْحَارِثِ الْهَمْدَانِیِ
امیرالمومنین به حارث همدانی فرمود:
یَا حَارُ هَمْدَانَ مَنْ یَمُتْ یَرَنِی مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلا
هر کسی دم مرگ مرا مقابل خود می بیند، چه مومن باشد چه منافق.
مومنین که عشق مرا داشتند با من سنجیده میشوند و صورت و جمال زیبای مرا خواهند دید
ولی منافقین با غضب امیرالمومنین مواجه میشوند
امیرالمومنین در لحظه ی مرگ می آید و برای همه هم می آید زیرا امیرالمومنین میزان است و بر طبق او میسنجند
💮حضور امیرالمومنین در لحظه مرگ همگان: در کتاب کافی شریف امده :
(بَابُ مَا یُعَایِنُ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِر)
ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: کَانَ خَطَّابٌ الْجُهَنِیُّ خَلِیطاً لَنَا وَ کَانَ شَدِیدَ النَّصْبِ لآِلِ مُحَمَّدٍ ابن یعفور می گوید: خطّاب جهنى رفیق ما بود و معاشرتى با ما داشت، ولى ناصبى و دشمن سرسخت آل محمّد علیهم السّلام بود ...
قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ أَعُودُهُ لِلْخُلْطَةِ وَ التَّقِیَّة فَإِذَا هُوَ مُغْمًى عَلَیْهِ فِی حَدِّ الْمَوْتِ
روزى نزد او رفتم که به خاطر معاشرت و تقیّه، از وى عیادت نمایم، او در حال بیهوشى و در حال مرگ بود.
فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ مَا لِی وَ لَکَ یَا عَلِیُّ شنیدم که مىگفت: اى على! مرا با تو چه کار است؟
فَأَخْبَرْتُ بِذَلِکَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: رَآهُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ رَآهُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ.
این ماجرا را به امام صادق علیه السّلام خبر دادم. فرمود: به پروردگار کعبه سوگند! او على علیه السّلام را دیده است.
🟠 امیرالمومنین معیار اعمال است
امیرالمؤمنین در دنیا میزان است
باید پا جای پای او بگذاریم
تمام زندگی مان طبق فرمایشات حضرت باید تطبیق داده شود.
اگر ما از نهج البلاغه دور شدیم.
اگر ما از فرمایشات حضرت دور شدیم .
اگر ما از جهاد و مبارزه دور شدیم.
از ولایت و محبت حضرت دور شدیم.
او میزان است در دنیا، لحظه ی جان دادن و در آخرت هم میزان است.
💮کسی که میزان دنیا باشد، میزان آخرت نیز هست مرحوم امالی شیخ صدوق از پیامبر نقل می کند:
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً مِنِّی
مزدم علی از من است ،
وُلْدُهُ وُلْدِی
بچه های علی بچه های من است .
وَ هُوَ زَوْجُ حَبِیبَتِی
او همسر دختر من فاطمه است
أَمْرُهُ أَمْرِی وَ نَهْیُهُ نَهْیِی
هرچه او بگوید حرف من است .
مَعَاشِرَ النَّاسِ عَلَیْکُمْ بِطَاعَتِهِ وَ اوجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ
مبادا از علی تخطی کنید، اطاعت او و اجتناب معصیت کنید.
فَإِنَّ طَاعَتَهُ طَاعَتِی وَ مَعْصِیَتَهُ مَعْصِیَتِی
اطاعت از علی اطاعت از من است و مخالفت با علی مخالفت با من است .
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً صِدِّیقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ فَارُوقُهَا وَ مُحَدَّثُهَا
ای مردم علی صدیق این مردم و جدا کننده مردم است.
إِنَّهُ هَارُونُهَا وَ آصَفُهَا وَ شَمْعُونُها
تمام انبیا علی (ع) هستند .
إِنَّهُ بَابُ حِطَّتِهَا وَ سَفِینَةُ نَجَاتِهَا
سفینه ی نجات علی (ع)هست
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ وَ عَلَى لِسَانِهِ
مردم علی با حق و حق علی ست و زبان او حق است.
مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ عَلِیّاً قَسِیمُ النَّارِ
کسی که در دنیا و مرگ معیار و میزان است پس در قیامت هم او میزان است . لَا یَدْخُلُ النَّارَ
کسی که دوستدار علی باشد وارد جهنم نمیشود .
وَلِیٌّ لَهُ وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا عَدُوٌّ لَهُ
کسی که دشمن علی (ع)باشد از جهنم نجات پیدا نمیکند .
✴️ الاصبغ بن نُبَاتَةَاز صدیقین حضرت میفرماید:
کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ عَلِیٍّ
من در محضر امیرالمومنین نشسته بودم حضرت فرمود:
نَحْنُ نُوقَفُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ
مقابل درب بهشت و جهنم می ایستیم
فَمَنْ نَصَرَنَا عَرَفْنَاهُ بِسِیمَاهُ فَأَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ
و کسی که به ما کمک کرده باشد و نسبت به ما محبت ما او را میشناسیم.
وَ مَنْ أَبْغَضَنَا عَرَفْنَاهُ بِسِیمَاهُ فَأَدْخَلْنَاهُ النَّارَ
و کسی که بغض ما را داشته باشد به جهنم میبریم
معیار امیرالمومنین علی علیه السلام است .
و این تفسیر آیه قرآن است:
《 وَ نَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالاً یَعْرِفُونَهُمْ بِسِیمَاهُمْ ... اعراف -۴۵》
اصحاب اعراف، مردانى از دوزخیان را که از سیمایشان آنها را مى شناسند، صدا مى زنند و مى گویند: که نه جمع آورى مال و ثروت شما و نه تکبّر ورزیدن شما، به حالتان سودى نداد!
💮 عَلیٌّ حُبُّه جُنَّة/
قَسیمُ النّارِ و الجَنَّة /
وَصیُّ المصطفی حَقّا ً/
إمامُ الإنسِ و الجِنَّة/
علامه مجلسی در بحار الانوار ج ۳۶ از صفحه ۲۴۶ تا صفحه ۳۰۹ مجموعا در شصت و سه صفحه ، صد و بیست و پنج روایت با این موضوع جمع آورده کرده است.
⏪ مواردی از محبت علی به دشمنان و تلخی حضرت بر دوستان:
+قطع انگشت دزد و تعریف از امیرالمومنین درکافی ج۷ ص۲۶۴ آمده: الْحَارِثِ بْنِ حَصِیرَةَ قَالَ: مَرَرْتُ بِحَبَشِیٍّ وَ هُوَ یَسْتَسْقِی بالْمَدِینَةِ وَ إِذَا هُوَ أَقْطَعُ
حارث بن حصیره گوید: مردى حبشى را که در مدینه سقایى مىکرد دیدم که دستش قطع شده بود.
فَقُلْتُ لَهُ مَنْ قَطَعَکَ
به او گفتم: دستت را چهکسى قطع کرده است؟
فَقَالَ قَطَعَنِی خَیْرُ النَّاسِ
گفت: بهترین مردم دستم را قطع نموده است
إِنَّا أُخِذْنَا فِی سَرِقَةٍ وَ نَحْنُ ثَمَانِیَةُ نَفَرٍ فَذُهِبَ بِنَا إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَأَقْرَرْنَا بِالسَّرِقَةِ
هشت نفر بودیم که در جریان سرقتى دستگیر شدیم، ما را نزد حضرت على علیه السّلام بردند. ما به سرقت اقرار کردیم.
فَقَالَ لَنَا تَعْرِفُونَ أَنَّهَا حَرَامٌ قُلْنَا نَعَمْ فَأَمَرَ بِنَا فَقُطِعَتْ أَصَابِعُنَا مِنَ الرَّاحَةِ وَ خُلِّیَتِ الْإِبْهَامُ
حضرت به ما فرمود: آیا مىدانید دزدى حرام است؟ گفتیم: آرى. آن حضرت دستور داد انگشتان ما را از ناحیه کف دست بریدند؛ به جز انگشت ابهام.
ثُمَّ أَمَرَ بِنَا فَحُبِسْنَا فِی بَیْتٍ یُطْعِمُنَا فِیهِ السَّمْنَ وَ الْعَسَلَ حَتَّى بَرَأَتْ أَیْدِینَا
سپس دستور داد ما را در خانهاى زندانى کردند. در آن خانه، به ما روغن و عسل دادند تا دستمان بهبود یافت.
ثُمَّ أَمَرَ بِنَا فَأُخْرِجْنَا وَ کَسَانَا فَأَحْسَنَ کِسْوَتَنَا
آنگاه به ما دستور داد تا از آن خانه بیرون آمدیم و لباس بسیار مناسبى به ما پوشاند.
ثُمَّ قَالَ لَنَا إِنْ تَتُوبُوا وَ تَصْلُحُوا فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ یُلْحِقْکُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ فِی الْجَنَّةِ
سپس به ما فرمود: اگر توبه کنید و اصلاح گردید، براى شما بهتر است؛ خداوند در بهشت، انگشتانتان را به شما پیوند خواهد نمود
وَ إِنْ لَا تَفْعَلُوا یُلْحِقْکُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ فِی النَّارِ
و اگر توبه نکنید، خداوند در دوزخ انگشتانتان را به شما پیوند خواهد نمود.
⏪مورد مشابهی نیز در کوفه اتفاق افتاده که حضرت بر دوستان روی تلخی نشان داده است.
الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ أَنَّهُ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع زمانی که امیرالمومنین در جایگاه قضاوت بودند وَ هُوَ یَقْضِی بَیْنَ النَّاسِ إِذْ جَاءَهُ جَمَاعَةٌ مَعَهُمْ أَسْوَدُ مَشْدُودُ الْأَکْتَافِ
یک نفر را وارد کردند که دستهایش بسته بودند به حالت بازداشتی آوردند
حضرت فرمود چی شده ؟
گفتند سارق در حال سرقت دستگیرشده،
او اعتراف کرد که من سرقت کردم.
فرمود: میدانیبه سرقت اعتراف کنی حد بر تو جاری میشود ؟
گفت بلی میدانم ولی من سرقت کردم
و مستحق هستم که حد بر من جاری شود.
فرمود حال که اعتراف کردی حد بر تو جاری میشود.
فَقَالُوا هَذَا سَارِقٌ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ یَا أَسْوَدُ سَرَقْتَ قَالَ نَعَمْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یکی از خوارج گفت من این صحنه را دیدم همانطور که انگشت ها داخل دست دیگرش بود خون میریخت درکوچه راه افتاده بود.
با خود گفتم عجب موقعیت خوبی است فرد دست بریده را تحریک کنم و دشمنی برای علی بسازم .
ااز پرسیدم چرا انگشت قطع شده
گفت سرقت کرده بودم مولای من علی (ع) دست مرا قطع کردو من تعجب کردم و شروع کرد از فضائل امیرالمؤمنین گفت:
قَالَ قَطَعَ یَمِینِی سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ
سید الوصین چشم و چراغ مردم دستم را قطع کرده.
وَ أَوْلَى النَّاسِ بِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع
برترین مردم علی بن ابیطالب
إِمَامُ الْهُدَى وَ زَوْجُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ابْنَةِ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَبُو الْحَسَنِ الْمُجْتَبَى وَ أَبُو الْحُسَیْنِ الْمُرْتَضَى
امام هدایت همس فاطمه و پدر حسنین ابوالحسن مرتضی
السَّابِقُ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ
سبقت گیرنده در جنات نعیم
مُصَادِمُ الْأَبْطَالِ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الْجُهَّالِ
انتقام گیرنده از باطل و جاهلان
ابْنُ عَمِّ الرَّسُولِ الْهَادِی إِلَى الرَّشَادِ وَ النَّاطِقُ بِالسَّدَادِ
پسر عم پیامبر، هادی بسوی رشد و نطق کننده محکم
شُجَاعٌ مَکِّیٌّ
شجاع مکه
و همینطور شروع کرد از فضائل حضرت گفتن.
فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالَ لَهُ ابْنُ الْکَوَّاءِ
الکواء منافق گفت: هر چه صبر کردم از دست بریده اش بگوید و کمی از حضرت بد بگوید اما دیدم نه!!!
هیچ بدی نگفت.
به همین دلیل الکواء برگشت پیش امیرالمؤمنین
فَقُلْتُ سَیِّدِی رَأَیْتُ عَجَباً
گفت چیزی دیدیم تعجب بر انگیز .
قَالَ وَ مَا رَأَیْتَ قَالَ
او هم هر چه دیده بود بازگو کرد
صَادَفْتُ أَسْوَداً قُطِعَتْ یَمِینُهُ
حضرت امام حسن را به دنبال آن فرد فرستاد و در بازار وی را یافت امیرالمؤمنین او را کنار خود گذاشت و عبا را بر دست کشید و نماز و دعا خواند.
بعداز اجرای حد انگشتان به کرامت امیرالمؤمنین معجزه شد و مثل روز اول سالم شد.
❌ اگر کسی محبت و ولایت، مقام و جایگاه امامت را بشناسد و جایگاه عصمت را بداند، معترض شود از اینکه چرا من دعا کردم مستجاب نشد!!
و یا شروع به شرط و شروط گذاشتن کند!!
این موارد در قاموس انسان مومن نمی گنجد.
❌ بعضی از اهل بیت میخواهند اخاذی کنند مثلا تا فلان حاجت را ندادن نماز نمیخوانم .
شاید به کرامت خود اهل بیت گاهی حاجت گرفته میشود و یا حاجت ما رو از روی بی ادبی ما بدهند. زودتر حاجت رو بگیر و برو .
ولی کیفیت مواجهه با آل الله چیز دیگری است باید مطیع باشیم. ولو اینکه امام حد الهی را بخواهند اجرا کنند ذره ای بغض و ناراحتی نباید داشته باشیم.
❌ یک مورد هم در باب کسانی که حضرت خیلی به آنان لطف داشتند ولی چون بغض امیرالمؤمنین را داشتند راه درست را نتوانستند انتخاب کنند
❌ دنیا را به منافق بدهم مرا دوست ندارد. در مقتل امیرالمومنین آمده است وقتی ابن ملجم به حضرت ضربه زد، توسط مردم دستگیر شد و به مسجد بازگردانده شد. وقتی او را بالای سر حضرت آوردند در حالی که حضرت مدام از هوش میرفت، حضرت به ملعون فرمود:
فَقَالَ أَیْ عَدُوَّ اللَّهِ أَ لَمْ أُحْسِنْ إِلَیْکَ
دشمن خدا من کم به تو خوبی کردم ؟
و کم از طرف من به تو خیر رسید ؟
در حق تو چه چیزی کم گذاشتم ؟
قَالَ بَلَى.
خیلی برای ما کار انجام دادی .
قَالَ فَمَا حَمَلَکَ عَلَى هَذَا؟
پس چرا اینکار را کردی ؟
اللهم اجعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین