تقی خانی: بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۲/۱۰/۷ . ۱۶جمادالثانی
💢حکمت ۳۳💢
💠کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً انسان بخشنده[سَمْحاً] باش ولی اهل اسراف و تبذیر نباش
💠 وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً اهل میانه روی باش ولی خسیس و تنگ دست [مُقَتِّراً] و تنگ نظر نباش
(مُبَذِّر: ریخت و پاش کننده. مبذر در اصل از بذر گرفته شده است و به معنای ریختن بذر در سنگلاخ است که هیچ ثمره ای ندارد. )
❌ ریختن سرمایه در زمینه ایی که ثمره ندارد ، تبذیر است اسراف یعنی سفره ای بیندازد با چند مدل غذا، همه هم خورده شوند چیزی از بین نرفته ولی نیاز هم نبوده ولی یک غذا هم کافی بوده چیزی اضافه نیاید.
_ تبذیر یعنی سفره ای بیندازد با چند مدل غذا که چهار پنجم کل غذاها اضافه بیاید و آن را دور بریزد. یعنی چیزی از بین رفته) هر دو حرام است ولی تبذیر بدتر از اسراف است چون هدر رفت دارد 《اِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطین؛ نور - ۲۷》 تبذیر کنندگان برادران شیطانند
❌مُقَدِّر: میانه روی (برنامه ریزی صحیح بین اسراف و خساست) مُقَتِّر: سخت گیر ،کسانی که احتیاط بیجا میکنند به حداقل های نیاز زندگی هم نه می گویند سوره فرقان وقتی صفات بندگان خوب خدا بیان میشود : 《 وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا ... وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَٰلِکَ قَوَامًا؛ فرقان - ۲۶》 ...آنها کسانى هستند هنگامى که انفاق مى کنند نه اسراف مى کنند و نه بخل و سخت گیرى دارند و در میان این دو، حد اعتدال را رعایت مى کنند.
🌀فضائل و رذایل اخلاقی حد میانه افراط و تفریط دارند حد افراط بخشش ، اسراف و تبذیر است الاعطاء حیث لا یقتضی الجود: انجا که سزاوار نیست بریز و بپاش نابجا صورت گیرد . حد میانه ،بخشش است الاعطاء حیث یقتضی الاعطاء: انجا که باید بخشش صورت گیرد ،انجام شود و حد تفریط بخشش ،خساست است المنع حیث یقتضی الاعطاء انجا که سزاوار عطا کردن است ،انجام نگیرد.
❄️ در حکمت ۳۱ هم گفته شد میانه روی و اعتدال یکی از ارکان ایمان است و این اعتدال باید در خرج کردن نیز رعایت شود. نه ریخت و پاش، نه خساست.
❌ این تفکر اشتباه است که انسانی خوب است که همه جا عطا داشته باشد ولی باید توجه داشته باشیم که همانگونه که خدا معطی و مانع است، انسان حکیم هم باید معطی و مانع باشد: 《 وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً ؛ اسری - ۲۹》 ای پیغمبر هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار خود فرومانی!
🌀در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در شان نزوال این آیه آمده: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ لَا یَرُدُّ أَحَداً یَسْأَلُهُ شَیْئاً عِنْدَهُ هرگاه کسی چیزی از پیامبر میخواست و پیامبر قدرت بخشش آن را داشت، هرگز او را دست خالی رد نمیکرد. فَجَاءَ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ فَلَمْ یَحْضُرْهُ شَیْءٌ فَقَالَ یَکُونُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ روزی کسی نزد پیامبر آمد و چیزی خواست. پیامبر چیزی در دست نداشت و فرمود: «انشاءالله درست میشود» فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَعْطِنِی قَمِیصَکَ وَ کَانَ لَا یَرُدُّ أَحَداً عَمَّا عِنْدَهُ فَأَعْطَاهُ قَمِیصَهُ مرد گفت: «ای رسول خدا پیراهنتان را به من بدهید» و پیامبر که هرگز کسی را دست خالی رد نمیکرد، پیراهن خود را به او داد. فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَنَهَاهُ أَنْ یَبْخَلَ وَ یُسْرِفَ که این آیه نازل شد . و خدا پیامبر را نهیکرد از اینکه اسراف کند و بدون پیراهن بماند. (خداوند فرمود : وَ لاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ)
🌀حتی در مورد خانواده و نفقه نیز همین بحث میانه روی وارد است. مرحوم کلینی رضوان الله علیه در کافی شریف بابی به نام بَابُ کَرَاهِیَةِ السَّرَفِ وَ التَّقْتِیر « باب مکروه بودن اسراف و خساست» دارد . 🔻روایت اول: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع- عَنِ النَّفَقَةِ عَلَى الْعِیَالِ راوی میگوید: از امام کاظم در مورد نفقه سوال کردم، فَقَالَ مَا بَیْنَ الْمَکْرُوهَیْنِ الْإِسْرَافِ وَ الْإِقْتَارِ فرمود:خرج کردن بین دو کار زشت است ،نه ریخت و پاش نه خساست.
🔻روایت دوم : کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَجَاءَ سَائِلٌ فَقَامَ إِلَى مِکْتَلٍ فِیهِ تَمْرٌ فَمَلَأَ یَدَهُ فَنَاوَلَهُ راوی می گوید نزد امام صادق بودم و سائلی آمد. امام بر سر زنبیلی از خرما رفت و دستش را پراز خرما نمود و به او بخشید. ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَنَاوَلَهُ سپس دیگری آمد و از حضرت کمک خواست و حضرت برخاست و با دست خود خرما برداشت و به او داد. ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَنَاوَلَهُ اندکی بعد، دیگری آمد و چیزی خواست و امام با دست خود خرما برداشت و به او بخشید. ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَنَاوَلَهُ و سپس دیگری آمد و چیزی خواست، امام با دست خود خرما برداشت و به او بخشید. ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَقَالَ اللَّهُ رَازِقُنَا وَ إِیَّاک آنگاه، نفر بعدی آمد. امام فرمود: «خداوند به تو و به ما روزی و رزق دهد» حضرت کمک نکرد.
❄️ در خود بخشش هم باید حساب و کتاب باشد، انسان حال خود و خانواده اش را در نظر بگیرد، صلاح طرف مقابل را در نظر بگیرد و بعد انفاق یا منع کند.
🔻نکته ۱: باید انفاق باعث رشد خود انسان و طرف مقابل شود. رشد به معنای یک پله ترقی در معنویت است . راه برای عبودیت باز شدن باشد. این رشد یا در خود یا به کسی که به او انفاق صورت میگیرد . حکمت ۴۲۵: إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَاد خدا به بندگان گاهی نعمتی میدهد که انفاق کنند در جایی که به نفع آنها باشد نه آنجا که به ضرر آنها باشد . اگر کمک بناست منفعت دار باشد خوب است ولی اگر مضر باشد بد است
🔻نکته ۲: هم میشود خوب زندگی کرد هم انفاق کرد به شرط اینکه انسان برنامه ریزی کند، دنبال رفاه طلبی افراطی نباشد و... غرر الحکم: حُسْنُ التَّقْدِیرِ مَعَ الْکَفَافِ خَیْرٌ مِنَ السَّعْیِ فِی الْإِسْرَافِ. برنامه ریزی برای زندگی به حد کفاف بهتر از آن است که بسیار تلاش شود تا اسراف کند .
🔻نکته۳ : در مباحث دینی بحث ایثار نیز مطرح است و ایثار آنجاست که انسان خود را برای راحتی دیگران به زحمت بیندازد رابطه ایثار با حکمت ۳۳ آن است که: اولا؛ قاعده و قانون کلی برحکمت ۳۳ است و ایثار یک استثناء و خلاف قاعده است و در موارد خاصی و افراد خاصی به وجود می آید. ایثار در یک شرایط خاصی است که برای انسان یا طرف مقابل پیش آمده همانطور که حضرت علی علیه السلام فرموده اند که: اصل درعالم عدالت است جود خلاف عدالت است.
غفرالله لی ولکم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
تقی خانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۱۰/۷ . ۱۶جمادالثانی
💢حکمت ۳۳💢
💠کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً
انسان بخشنده[سَمْحاً] باش ولی اهل اسراف و تبذیر نباش
💠 وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً
اهل میانه روی باش ولی خسیس و تنگ دست [مُقَتِّراً] و تنگ نظر نباش
(مُبَذِّر: ریخت و پاش کننده. مبذر در اصل از بذر گرفته شده است و به معنای ریختن بذر در سنگلاخ است که هیچ ثمره ای ندارد. )
❌ ریختن سرمایه در زمینه ایی که ثمره ندارد ، تبذیر است
اسراف یعنی سفره ای بیندازد با چند مدل غذا، همه هم خورده شوند چیزی از بین نرفته ولی نیاز هم نبوده ولی یک غذا هم کافی بوده چیزی اضافه نیاید.
_ تبذیر یعنی سفره ای بیندازد با چند مدل غذا که چهار پنجم کل غذاها اضافه بیاید و آن را دور بریزد. یعنی چیزی از بین رفته)
هر دو حرام است ولی تبذیر بدتر از اسراف است چون هدر رفت دارد
《اِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطین؛ نور - ۲۷》
تبذیر کنندگان برادران شیطانند
❌مُقَدِّر: میانه روی (برنامه ریزی صحیح بین اسراف و خساست)
مُقَتِّر: سخت گیر ،کسانی که احتیاط بیجا میکنند به حداقل های نیاز زندگی هم نه می گویند
سوره فرقان وقتی صفات بندگان خوب خدا بیان میشود :
《 وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا ... وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَٰلِکَ قَوَامًا؛ فرقان - ۲۶》
...آنها کسانى هستند هنگامى که انفاق مى کنند نه اسراف مى کنند و نه بخل و سخت گیرى دارند و در میان این دو، حد اعتدال را رعایت مى کنند.
🌀فضائل و رذایل اخلاقی حد میانه افراط و تفریط دارند
حد افراط بخشش ، اسراف و تبذیر است
الاعطاء حیث لا یقتضی الجود:
انجا که سزاوار نیست بریز و بپاش نابجا صورت گیرد .
حد میانه ،بخشش است
الاعطاء حیث یقتضی الاعطاء:
انجا که باید بخشش صورت گیرد ،انجام شود
و حد تفریط بخشش ،خساست است
المنع حیث یقتضی الاعطاء
انجا که سزاوار عطا کردن است ،انجام نگیرد.
❄️ در حکمت ۳۱ هم گفته شد میانه روی و اعتدال یکی از ارکان ایمان است و این اعتدال باید در خرج کردن نیز رعایت شود. نه ریخت و پاش، نه خساست.
❌ این تفکر اشتباه است که انسانی خوب است که همه جا عطا داشته باشد ولی باید توجه داشته باشیم که همانگونه که خدا معطی و مانع است، انسان حکیم هم باید معطی و مانع باشد:
《 وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَلا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً ؛ اسری - ۲۹》
ای پیغمبر هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار خود فرومانی!
🌀در تفسیر علی بن ابراهیم قمی در شان نزوال این آیه آمده:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ لَا یَرُدُّ أَحَداً یَسْأَلُهُ شَیْئاً عِنْدَهُ
هرگاه کسی چیزی از پیامبر میخواست و پیامبر قدرت بخشش آن را داشت، هرگز او را دست خالی رد نمیکرد.
فَجَاءَ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ فَلَمْ یَحْضُرْهُ شَیْءٌ فَقَالَ یَکُونُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ
روزی کسی نزد پیامبر آمد و چیزی خواست. پیامبر چیزی در دست نداشت و فرمود: «انشاءالله درست میشود»
فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَعْطِنِی قَمِیصَکَ وَ کَانَ لَا یَرُدُّ أَحَداً عَمَّا عِنْدَهُ فَأَعْطَاهُ قَمِیصَهُ
مرد گفت: «ای رسول خدا پیراهنتان را به من بدهید» و پیامبر که هرگز کسی را دست خالی رد نمیکرد، پیراهن خود را به او داد.
فَأَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَنَهَاهُ أَنْ یَبْخَلَ وَ یُسْرِفَ
که این آیه نازل شد . و خدا پیامبر را نهیکرد از اینکه اسراف کند و بدون پیراهن بماند.
(خداوند فرمود : وَ لاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَی عُنُقِکَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ)
🌀حتی در مورد خانواده و نفقه نیز همین بحث میانه روی وارد است.
مرحوم کلینی رضوان الله علیه در کافی شریف بابی به نام بَابُ کَرَاهِیَةِ السَّرَفِ وَ التَّقْتِیر « باب مکروه بودن اسراف و خساست» دارد .
🔻روایت اول:
سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع- عَنِ النَّفَقَةِ عَلَى الْعِیَالِ
راوی میگوید: از امام کاظم در مورد نفقه سوال کردم،
فَقَالَ مَا بَیْنَ الْمَکْرُوهَیْنِ الْإِسْرَافِ وَ الْإِقْتَارِ
فرمود:خرج کردن بین دو کار زشت است ،نه ریخت و پاش نه خساست.
🔻روایت دوم :
کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَجَاءَ سَائِلٌ فَقَامَ إِلَى مِکْتَلٍ فِیهِ تَمْرٌ فَمَلَأَ یَدَهُ فَنَاوَلَهُ
راوی می گوید نزد امام صادق بودم و سائلی آمد. امام بر سر زنبیلی از خرما رفت و دستش را پراز خرما نمود و به او بخشید.
ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَنَاوَلَهُ
سپس دیگری آمد و از حضرت کمک خواست و حضرت برخاست و با دست خود خرما برداشت و به او داد.
ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَنَاوَلَهُ
اندکی بعد، دیگری آمد و چیزی خواست و امام با دست خود خرما برداشت و به او بخشید.
ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَسَأَلَهُ فَقَامَ فَأَخَذَ بِیَدِهِ فَنَاوَلَهُ
و سپس دیگری آمد و چیزی خواست، امام با دست خود خرما برداشت و به او بخشید.
ثُمَّ جَاءَ آخَرُ فَقَالَ اللَّهُ رَازِقُنَا وَ إِیَّاک
آنگاه، نفر بعدی آمد. امام فرمود: «خداوند به تو و به ما روزی و رزق دهد»
حضرت کمک نکرد.
❄️ در خود بخشش هم باید حساب و کتاب باشد، انسان حال خود و خانواده اش را در نظر بگیرد، صلاح
طرف مقابل را در نظر بگیرد و بعد انفاق یا منع کند.
🔻نکته ۱:
باید انفاق باعث رشد خود انسان و طرف مقابل شود. رشد به معنای یک پله ترقی در معنویت است . راه برای عبودیت باز شدن باشد. این رشد یا در خود یا به کسی که به او انفاق صورت میگیرد .
حکمت ۴۲۵: إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَاد
خدا به بندگان گاهی نعمتی میدهد که انفاق کنند در جایی که به نفع آنها باشد نه آنجا که به ضرر آنها باشد .
اگر کمک بناست منفعت دار باشد خوب است ولی اگر مضر باشد بد است
🔻نکته ۲:
هم میشود خوب زندگی کرد هم انفاق کرد به شرط اینکه انسان برنامه ریزی کند، دنبال رفاه طلبی افراطی نباشد و...
غرر الحکم: حُسْنُ التَّقْدِیرِ مَعَ الْکَفَافِ خَیْرٌ مِنَ السَّعْیِ فِی الْإِسْرَافِ.
برنامه ریزی برای زندگی به حد کفاف بهتر از آن است که بسیار تلاش شود تا اسراف کند .
🔻نکته۳ :
در مباحث دینی بحث ایثار نیز مطرح است و ایثار آنجاست که انسان خود را برای راحتی دیگران به زحمت بیندازد
رابطه ایثار با حکمت ۳۳ آن است که:
اولا؛ قاعده و قانون کلی برحکمت ۳۳ است و ایثار یک استثناء و خلاف قاعده است و در موارد خاصی و افراد خاصی به وجود می آید.
ایثار در یک شرایط خاصی است که برای انسان یا طرف مقابل پیش آمده
همانطور که حضرت علی علیه السلام فرموده اند که: اصل درعالم عدالت است جود خلاف عدالت است.
غفرالله لی ولکم