♦️وَ قَالَ (علیه السلام): مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن و فریاد رسی إِغَاثَةُ] از بیچاره و مظلوم[الْمَلْهُوفِ] است.
♦️ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ نفس دادن، ایجاد گشایش [التَّنْفِیسُ]دلداری به مصیبت زده و گرفتار می باشد.
🔴 از طرفی انسان نوعا دچار خطا و گناهانی میشود، و از طرفی نیز گناه "ذنب" است یعنی دنباله دارد، دنبال انسان می آید و تا انسان را مجازات نکند دست بردار نیست؛ لذا در شریعت راهکارهایی برای از بین بردن یا کم اثر کردن تبعات آن گناهان ذکر شده است.
🟠 یکی از راهکارکفاره است. کفاره و کفر در لغت به معنای پوشاندن است. به کافر نیز کافر میگویند چون خودش را از حقایق پوشانده و خدا را ندیده است. در اصطلاح نیز کفاره یعنی آنچه بدان گناه و جز آن پنهان شود؛ و در اصطلاح شرع، آنچه بدان گناه پنهان شود و سبک گردد. قرآن فرمود: 《 وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ؛ مائده - ۶۵ 》 و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را میبخشیم.
🟡در اینکه مقصود از " ذنوب عظام" دقیقا چیست!! خیلی واضح نیست، و اتفاقا این ابهام خودش برای ما قابل توجه است: به طور کلی در بین علما تعاریف مختلفی برای گناه کبیره ذکر شده است: +برخی میگویند هر گناهی که در قرآن برای آن وعده آتش جهنم داده شده، کبیره است. +برخی میگویند هر گناهی که در قرآن و روایات به آن لفظ "کبیر،عظیم"داده اند. +برخی میگویند هر گناهی که خود شخص یا عرف مومنین آن را بزرگ ببینند و بر آنها سخت بیاید. +برخی نیز میگویند از آنجایی که گناه مخالفت با خالق است، هر گناهی کبیره است.
🟢 با توجه به ابهامی که در " الذُّنُوبِ الْعِظَامِ" هست ما باید برای همه گناهان و خطاهایی که صادر میشود به محتوای حکمت۲۴ عمل کنیم.
⚪️ اهمیت کمک به مردم و دستگیری از گرفتارها: در مجامع روایی ما ابواب مختلفی با عنوان کمک به مردم مطرح شده است و روایات متعددی ذکر شده که نشان از اهمیت این امر میدهد: باب ثواب قضاء حاجة المؤمن : أَنَّهُ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى دَاوُدَ ع مَا لِی أَرَاکَ مُنْتَبِذاً؟ خداوند متعال به داوود علیه السلام وحى فرمود که : چه شده است که تو را گوشه گیر مى بینم ؟! قَالَ أَعْیَتْنِی الْخَلِیقَةُ فِیکَ. داوود عرض کرد : بندگانت به خاطر تو مرا خسته کرده اند . قَالَ فَمَا ذَا تُرِیدُ؟ فرمود: چه مى خواهى ؟ قَالَ مَحَبَّتَکَ عرض کرد : محبّت تو را . قَالَ فَإِنَّ مَحَبَّتِی التَّجَاوُزُ عَنْ عِبَادِی فرمود : محبّت من به این است که از بندگانم (همین بندگانی که شکایت برده بود) در گذرى. فَإِذَا رَأَیْتَ لِی مُرِیداً فَکُنْ لَهُ خَادِماً. و اگر دیدى کسى خواستار من است، او را خدمت کنى .
🟣 پیامبر: خِدْمَةُ الْمُؤْمِنِ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ دَرَجَةٌ لَا یُدْرَکُ فَضْلُهَا إِلَّا بِمِثْلِهَا. خدمت کردن مؤمن به برادر مؤمنش، مقامى است که فضیلت و ثواب آن جز با همانند آن (خدمت) به دست نیاید .
🟢 پیامبر: مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً نَفَّسَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَنْهُ ثَلاَثاً وَسَبْعِینَ کُرْبَةً. کسى که انسان باایمانى را یارى دهد خداوند متعال هفتاد و سه اندوه را از او زایل مى کند; وَاحِدَةً فِی الدُّنْیَا وَثِنْتَیْنِ وَسَبْعِینَ کُرْبَةً عِنْدَ کُرَبِهِ الْعُظْمَى یکى در دنیا و هفتاد و دو اندوه به هنگام اندوه بزرگ در قیامت. قَالَ حَیْثُ یَتَشَاغَلُ النَّاسُ بِأَنْفُسِهِمْ در آنجا که همه مردم مشغول به خویشند.
🔵 با توجه به لفظ "مِن" در ابتدای کلام حضرت که تبعیضیه است حضرت میفرماید : بعضی از کفاره ی گناهان بزرگ دستگیری از مظلوم است. موارد دیگری که در روایات به عنوان کفاره گناهان بزرگ شمرده شده عبارتند از:
↩️ فقر و خوف کفاره است . رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : إنّ المؤمنَ إذا قارَفَ الذُّنوبَ ابتُلِیَ بها بالفَقرِ ، هرگاه مؤمن گناه کند ، به سبب آن گناهان گرفتار فقر شود . فإن کانَ فی ذلکَ کفّارةٌ لِذُنوبِهِ و إلاّ ابتُلِیَ بالمَرضِ ، اگر آن فقر، گناهانش را پاک نکرد، به بیمارى مبتلا شود فإن کانَ ذلکَ کفّارةً لِذُنوبِهِ و إلاّ ابتُلِیَ بالخَوفِ مِن السُّلطانِ یَطلُبُهُ ، و اگر آن هم گناهانش را نزدود، به ترس از تعقیب قدرت حاکمه گرفتار آید فإن کانَ ذلکَ کفّارةً لِذُنوبِهِ و إلاّ ضُیِّقَ علَیهِ عِندَ خُروجِ نفسِهِ ، و اگر این نیز گناهانش را پاک نکرد هنگام مردن بسختى جان دهد، حتّى یَلقَى اللّه َ حِینَ یَلقاهُ و ما لَهُ مِن ذنبٍ یَدَّعِیهِ علَیهِ تا آن که سرانجام خدا را بدون گناهى که به سبب آن بازخواست شود ، دیدار کند. فَیَأمُرُ بهِ إلى الجَنَّةِ و دستور رسد که او را به بهشت برند .
🟤 بیماری کفاره است . عنه صلى الله علیه و آله : ساعاتُ الوَجَعِ یُذهِبْنَ ساعاتِ الخَطایا . ساعتهای وحشت ساعتا خطایا را از بین میبرد. عنه صلی الله علیه و آله : حُمّى لیلةٍ کَفّارةُ سَنَةٍ تبِ یک شب، کفّاره گناهان یک سال است.
⚪️ صلوات کفاره است . عیون اخبار الرضا، قَالَ الرِّضَا ع مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کسى که توانایى ندارد کفاره اى براى گناهان خود فراهم سازد . فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً وَ قَالَ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فراوان بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد که گناهان را نابود مى کند.
🟠 اگر امیرالمومنین ما را به کمک به دیگران توصیه میکنند خودشان قبل از دیگران به آن عمل میکنند. أَنَّ سَعِیدَ بْنَ الْقَیْسِ الْهَمْدَانِیِّ رَآهُ یَوْماً فِی شِدَّةِ الْحَرِّ فِی فِنَاءِ حَائِطٍ روزی سعید بن قیس همدانی امیرمؤمنان علیه السلام را دید که در کنار دیواری نشسته است. فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ؟ عرض کرد: یا امیرمؤمنان در چنین ساعتی این جا نشسته ای؟ قَالَ مَا خَرَجْتُ إِلَّا لِأُعِینَ مَظْلُوماً أَوْ أُغِیثَ مَلْهُوفاً فرمود بیرون نیامدم از خانه مگر برای آن که مظلومی را کمک کنم و به داد ستمدیده ای برسم. فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذْ أَتَتْهُ امْرَأَةٌ قَدْ خَلَعَ قُلُبَهَا لَا تَدْرِی أَیْنَ تَأْخُذُ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى وَقَفَتْ عَلَیْهِ در همین حال بود که زنی سراسیمه و پریشان که نمی دانست به کجا برود، سر رسید تا آن که نزد آن حضرت ایستاد و گفت: فَقَالَتْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ظَلَمَنِی زَوْجِی وَ تَعَدَّى عَلَیَّ وَ حَلَفَ لَیَضْرِبُنِی ای امیرمؤمنان! شوهرم به من ستم می کند و بر من تعدّی می نماید و سوگند یاد نموده که مرا بزند. فَاذْهَبْ مَعِی إِلَیْهِ فَطَأْطَأَ رَأْسَهُ شما با من بیایید تا نزد او برویم ثُمَّ رَفَعَهُ وَ هُوَ یَقُولُ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى یُؤْخَذَ لِلْمَظْلُومِ حَقُّهُ غَیْرُ مُتَعْتَعٍ آن حضرت سر خود را به زیر افکنده و سپس سر برداشت و فرمود: سوگند به خدا چنین نخواهد ماند تا آن که حق مظلوم از ظالم گرفته شود، بدون دشواری و ناراحتی وَ أَیْنَ مَنْزِلُکِ قَالَتْ فِی مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا سپس به آن زن فرمود: منزلت کجاست؟ آن زن خانه اش را معرّفی کرد. فَانْطَلَقَ مَعَهَا حَتَّى انْتَهَتْ إِلَى مَنْزِلِهَا فَقَالَتْ هَذَا مَنْزِلِی پس آن حضرت با آن زن حرکت کرده و رفتند تا به منزلش رسید. قَالَ فَسَلَّمَ فَخَرَجَ شَابٌّ عَلَیْهِ إِزَارٌ مُلَوَّنَةٌ سلام کرد. پس جوانی بیرون آمد که جامه رنگارنگی بر خود پوشانده بود. فَقَالَ اتَّقِ اللَّهَ فَقَدْ أَخَفْتَ زَوْجَتَکَ حضرت به او فرمود: بترس از خدا چرا زنت را ترسانده ای؟ فَقَالَ وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاکَ وَ اللَّهِ لَأُحْرِقَنَّهَا بِالنَّارِ لِکَلَامِکَ آن مرد در جواب گفت: ترا به این امر چه کار؟ سوگند به خداوند به خاطر همین گفتارت این زن را با آتش می سوزانم. قَالَ وَ کَانَ إِذَا ذَهَبَ إِلَى مَکَانٍ أَخَذَ الدِّرَّةَ بِیَدِهِ وَ السَّیْفُ مُعَلَّقٌ تَحْتَ یَدِهِ عادت حضرت این بود به هر کجا می خواست برود تازیانه ای در دست گرفته و شمشیری حمایل خود می نمود فَمَنْ حَلَّ عَلَیْهِ حُکْمٌ بِالدِّرَّةِ ضَرَبَهُ پس هر که محکوم به تازیانه می شد او را تازیانه می زد. وَ مَنْ حَلَّ عَلَیْهِ حُکْمٌ بِالسَّیْفِ عَاجَلَهُ و هر کسی که محکوم به شمشیر می گردید او را گردن می زد. فَلَمْ یَعْلَمِ الشَّابُّ إِلَّا وَ قَدْ أَصْلَتَ السَّیْفَ وَ قَالَ لَهُ ناگاه جوان شمشیر کشیده ای دید و حضرت به او فرمود: آمُرُکَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَاکَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تَرُدُّ الْمَعْرُوفَ من تو را امر به معروف می کنم و نهی از منکر می نمایم و تو معروف را ردّ می کنی؟ تُبْ وَ إِلَّا قَتَلْتُکَ توبه کن و گرنه ترا می کشم. قَالَ وَ أَقْبَلَ النَّاسُ مِنَ السِّکَکِ یَسْأَلُونَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع حَتَّى وَقَفُوا عَلَیْهِ در این میان مردم از کوچه ها می آمدند و سراغ امیرمؤمنان را می گرفتند تا آن که دور آن حضرت را گرفتند. قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اعْفُ عَنِّی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ جوان از گفتار خویش پشیمان شده و گفت یا امیرمؤمنان! مرا ببخش خدا ترا ببخشد. وَ اللَّهِ لَأَکُونَنَّ أَرْضاً تَطَأُنِی سوگند به خداوند مثل زمینی خواهم شد که بر من پای گذارد. فَأَمَرَهَا بِالدُّخُولِ إِلَى مَنْزِلِهَا در این هنگام حضرت به آن زن فرمود: برو داخل منزلت. وَ انْکَفَأَ وَ هُوَ یَقُولُ و خود برگشت در حالی که این آیه را میخواند: 《لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ؛ نساء - ۱۱۴》 در بسیاری از رازگویی ها خیری نیست مگر کسی که به صدقه یا کار پسندیده یا سازشی میان مردم فرمان دهد و هر کس برای طلب خشنودی خدا چنین کند به زودی او را پاداش بزرگی خواهیم داد الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَصْلَحَ بِی بَیْنَ مَرْأَةٍ وَ زَوْجِهَا می فرمود: حمد می کنم خدا را که به دست من میان زن و شوهری اصلاح نمود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
💢 حکمت ۲۴ 💢
♦️وَ قَالَ (علیه السلام): مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ
از کفّاره گناهان بزرگ، به فریاد مردم رسیدن، و آرام کردن و فریاد رسی إِغَاثَةُ] از بیچاره و مظلوم[الْمَلْهُوفِ] است.
♦️ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ
نفس دادن، ایجاد گشایش [التَّنْفِیسُ]دلداری به مصیبت زده و گرفتار می باشد.
🔴 از طرفی انسان نوعا دچار خطا و گناهانی میشود،
و از طرفی نیز گناه "ذنب" است یعنی دنباله دارد، دنبال انسان می آید و تا انسان را مجازات نکند دست بردار نیست؛
لذا در شریعت راهکارهایی برای از بین بردن یا کم اثر کردن تبعات آن گناهان ذکر شده است.
🟠 یکی از راهکارکفاره است.
کفاره و کفر در لغت به معنای پوشاندن است. به کافر نیز کافر میگویند چون خودش را از حقایق پوشانده و خدا را ندیده است.
در اصطلاح نیز کفاره یعنی آنچه بدان گناه و جز آن پنهان شود؛ و در اصطلاح شرع، آنچه بدان گناه پنهان شود و سبک گردد.
قرآن فرمود:
《 وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ؛ مائده - ۶۵ 》
و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را میبخشیم.
🟡در اینکه مقصود از " ذنوب عظام" دقیقا چیست!!
خیلی واضح نیست، و اتفاقا این ابهام خودش برای ما قابل توجه است:
به طور کلی در بین علما تعاریف مختلفی برای گناه کبیره ذکر شده است:
+برخی میگویند هر گناهی که در قرآن برای آن وعده آتش جهنم داده شده، کبیره است.
+برخی میگویند هر گناهی که در قرآن و روایات به آن لفظ "کبیر،عظیم"داده اند.
+برخی میگویند هر گناهی که خود شخص یا عرف مومنین آن را بزرگ ببینند و بر آنها سخت بیاید.
+برخی نیز میگویند از آنجایی که گناه مخالفت با خالق است، هر گناهی کبیره است.
🟢 با توجه به ابهامی که در
" الذُّنُوبِ الْعِظَامِ" هست ما باید برای همه گناهان و خطاهایی که صادر میشود به محتوای حکمت۲۴ عمل کنیم.
⚪️ اهمیت کمک به مردم و دستگیری از گرفتارها:
در مجامع روایی ما ابواب مختلفی با عنوان کمک به مردم مطرح شده است و روایات متعددی ذکر شده که نشان از اهمیت این امر میدهد:
باب ثواب قضاء حاجة المؤمن :
أَنَّهُ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى دَاوُدَ ع مَا لِی أَرَاکَ مُنْتَبِذاً؟
خداوند متعال به داوود علیه السلام وحى فرمود که : چه شده است که تو را گوشه گیر مى بینم ؟!
قَالَ أَعْیَتْنِی الْخَلِیقَةُ فِیکَ.
داوود عرض کرد : بندگانت به خاطر تو مرا خسته کرده اند .
قَالَ فَمَا ذَا تُرِیدُ؟
فرمود: چه مى خواهى ؟
قَالَ مَحَبَّتَکَ
عرض کرد : محبّت تو را .
قَالَ فَإِنَّ مَحَبَّتِی التَّجَاوُزُ عَنْ عِبَادِی
فرمود : محبّت من به این است که از بندگانم (همین بندگانی که شکایت برده بود) در گذرى.
فَإِذَا رَأَیْتَ لِی مُرِیداً فَکُنْ لَهُ خَادِماً.
و اگر دیدى کسى خواستار من است، او را خدمت کنى .
🟣 پیامبر: خِدْمَةُ الْمُؤْمِنِ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ دَرَجَةٌ لَا یُدْرَکُ فَضْلُهَا إِلَّا بِمِثْلِهَا.
خدمت کردن مؤمن به برادر مؤمنش، مقامى است که فضیلت و ثواب آن جز با همانند آن (خدمت) به دست نیاید .
عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: إِنَّ اللَّهَ فِی عَوْنِ الْعَبْدِ مَا دَامَ الْعَبْدُ فِی عَوْنِ أَخِیهِ.
🟢 پیامبر: مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً نَفَّسَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَنْهُ ثَلاَثاً وَسَبْعِینَ کُرْبَةً.
کسى که انسان باایمانى را یارى دهد خداوند متعال هفتاد و سه اندوه را از او زایل مى کند;
وَاحِدَةً فِی الدُّنْیَا وَثِنْتَیْنِ وَسَبْعِینَ کُرْبَةً عِنْدَ کُرَبِهِ الْعُظْمَى
یکى در دنیا و هفتاد و دو اندوه به هنگام اندوه بزرگ در قیامت.
قَالَ حَیْثُ یَتَشَاغَلُ النَّاسُ بِأَنْفُسِهِمْ
در آنجا که همه مردم مشغول به خویشند.
🔵 با توجه به لفظ "مِن" در ابتدای کلام حضرت که تبعیضیه است حضرت میفرماید : بعضی از کفاره ی گناهان بزرگ دستگیری از مظلوم است.
موارد دیگری که در روایات به عنوان کفاره گناهان بزرگ شمرده شده عبارتند از:
↩️ فقر و خوف کفاره است .
رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله :
إنّ المؤمنَ إذا قارَفَ الذُّنوبَ ابتُلِیَ بها بالفَقرِ ،
هرگاه مؤمن گناه کند ، به سبب آن گناهان گرفتار فقر شود .
فإن کانَ فی ذلکَ کفّارةٌ لِذُنوبِهِ و إلاّ ابتُلِیَ بالمَرضِ ،
اگر آن فقر، گناهانش را پاک نکرد، به بیمارى مبتلا شود
فإن کانَ ذلکَ کفّارةً لِذُنوبِهِ و إلاّ ابتُلِیَ بالخَوفِ مِن السُّلطانِ یَطلُبُهُ ،
و اگر آن هم گناهانش را نزدود، به ترس از تعقیب قدرت حاکمه گرفتار آید
فإن کانَ ذلکَ کفّارةً لِذُنوبِهِ و إلاّ ضُیِّقَ علَیهِ عِندَ خُروجِ نفسِهِ ،
و اگر این نیز گناهانش را پاک نکرد هنگام مردن بسختى جان دهد،
حتّى یَلقَى اللّه َ حِینَ یَلقاهُ و ما لَهُ مِن ذنبٍ یَدَّعِیهِ علَیهِ
تا آن که سرانجام خدا را بدون گناهى که به سبب آن بازخواست شود ، دیدار کند.
فَیَأمُرُ بهِ إلى الجَنَّةِ
و دستور رسد که او را به بهشت برند .
🟤 بیماری کفاره است .
عنه صلى الله علیه و آله :
ساعاتُ الوَجَعِ یُذهِبْنَ ساعاتِ الخَطایا .
ساعتهای وحشت ساعتا خطایا را از بین میبرد.
عنه صلی الله علیه و آله : حُمّى لیلةٍ کَفّارةُ سَنَةٍ
تبِ یک شب، کفّاره گناهان یک سال است.
⚪️ صلوات کفاره است .
عیون اخبار الرضا، قَالَ الرِّضَا ع
مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
کسى که توانایى ندارد کفاره اى براى گناهان خود فراهم سازد .
فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً وَ قَالَ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
فراوان بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد که گناهان را نابود مى کند.
🟠 اگر امیرالمومنین ما را به کمک به دیگران توصیه میکنند خودشان قبل از دیگران به آن عمل میکنند.
أَنَّ سَعِیدَ بْنَ الْقَیْسِ الْهَمْدَانِیِّ رَآهُ یَوْماً فِی شِدَّةِ الْحَرِّ فِی فِنَاءِ حَائِطٍ
روزی سعید بن قیس همدانی امیرمؤمنان علیه السلام را دید که در کنار دیواری نشسته است.
فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ؟
عرض کرد: یا امیرمؤمنان در چنین ساعتی این جا نشسته ای؟
قَالَ مَا خَرَجْتُ إِلَّا لِأُعِینَ مَظْلُوماً أَوْ أُغِیثَ مَلْهُوفاً
فرمود بیرون نیامدم از خانه مگر برای آن که مظلومی را کمک کنم و به داد ستمدیده ای برسم.
فَبَیْنَا هُوَ کَذَلِکَ إِذْ أَتَتْهُ امْرَأَةٌ قَدْ خَلَعَ قُلُبَهَا لَا تَدْرِی أَیْنَ تَأْخُذُ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى وَقَفَتْ عَلَیْهِ
در همین حال بود که زنی سراسیمه و پریشان که نمی دانست به کجا برود، سر رسید تا آن که نزد آن حضرت ایستاد و گفت:
فَقَالَتْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ظَلَمَنِی زَوْجِی وَ تَعَدَّى عَلَیَّ وَ حَلَفَ لَیَضْرِبُنِی
ای امیرمؤمنان! شوهرم به من ستم می کند و بر من تعدّی می نماید و سوگند یاد نموده که مرا بزند.
فَاذْهَبْ مَعِی إِلَیْهِ فَطَأْطَأَ رَأْسَهُ
شما با من بیایید تا نزد او برویم
ثُمَّ رَفَعَهُ وَ هُوَ یَقُولُ لَا وَ اللَّهِ حَتَّى یُؤْخَذَ لِلْمَظْلُومِ حَقُّهُ غَیْرُ مُتَعْتَعٍ
آن حضرت سر خود را به زیر افکنده و سپس سر برداشت و فرمود:
سوگند به خدا چنین نخواهد ماند تا آن که حق مظلوم از ظالم گرفته شود، بدون دشواری و ناراحتی
وَ أَیْنَ مَنْزِلُکِ قَالَتْ فِی مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا
سپس به آن زن فرمود: منزلت کجاست؟ آن زن خانه اش را معرّفی کرد.
فَانْطَلَقَ مَعَهَا حَتَّى انْتَهَتْ إِلَى مَنْزِلِهَا فَقَالَتْ هَذَا مَنْزِلِی
پس آن حضرت با آن زن حرکت کرده و رفتند تا به منزلش رسید.
قَالَ فَسَلَّمَ فَخَرَجَ شَابٌّ عَلَیْهِ إِزَارٌ مُلَوَّنَةٌ
سلام کرد. پس جوانی بیرون آمد که جامه رنگارنگی بر خود پوشانده بود.
فَقَالَ اتَّقِ اللَّهَ فَقَدْ أَخَفْتَ زَوْجَتَکَ
حضرت به او فرمود: بترس از خدا چرا زنت را ترسانده ای؟
فَقَالَ وَ مَا أَنْتَ وَ ذَاکَ وَ اللَّهِ لَأُحْرِقَنَّهَا بِالنَّارِ لِکَلَامِکَ
آن مرد در جواب گفت: ترا به این امر چه کار؟ سوگند به خداوند به خاطر همین گفتارت این زن را با آتش می سوزانم.
قَالَ وَ کَانَ إِذَا ذَهَبَ إِلَى مَکَانٍ أَخَذَ الدِّرَّةَ بِیَدِهِ وَ السَّیْفُ مُعَلَّقٌ تَحْتَ یَدِهِ
عادت حضرت این بود به هر کجا می خواست برود تازیانه ای در دست گرفته و شمشیری حمایل خود می نمود
فَمَنْ حَلَّ عَلَیْهِ حُکْمٌ بِالدِّرَّةِ ضَرَبَهُ
پس هر که محکوم به تازیانه می شد او را تازیانه می زد.
وَ مَنْ حَلَّ عَلَیْهِ حُکْمٌ بِالسَّیْفِ عَاجَلَهُ
و هر کسی که محکوم به شمشیر می گردید او را گردن می زد.
فَلَمْ یَعْلَمِ الشَّابُّ إِلَّا وَ قَدْ أَصْلَتَ السَّیْفَ وَ قَالَ لَهُ
ناگاه جوان شمشیر کشیده ای دید و حضرت به او فرمود:
آمُرُکَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَاکَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تَرُدُّ الْمَعْرُوفَ
من تو را امر به معروف می کنم و نهی از منکر می نمایم و تو معروف را ردّ می کنی؟
تُبْ وَ إِلَّا قَتَلْتُکَ
توبه کن و گرنه ترا می کشم.
قَالَ وَ أَقْبَلَ النَّاسُ مِنَ السِّکَکِ یَسْأَلُونَ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع حَتَّى وَقَفُوا عَلَیْهِ
در این میان مردم از کوچه ها می آمدند و سراغ امیرمؤمنان را می گرفتند تا آن که دور آن حضرت را گرفتند.
قَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اعْفُ عَنِّی عَفَا اللَّهُ عَنْکَ
جوان از گفتار خویش پشیمان شده و گفت یا امیرمؤمنان! مرا ببخش خدا ترا ببخشد.
وَ اللَّهِ لَأَکُونَنَّ أَرْضاً تَطَأُنِی
سوگند به خداوند مثل زمینی خواهم شد که بر من پای گذارد.
فَأَمَرَهَا بِالدُّخُولِ إِلَى مَنْزِلِهَا
در این هنگام حضرت به آن زن فرمود: برو داخل منزلت.
وَ انْکَفَأَ وَ هُوَ یَقُولُ
و خود برگشت در حالی که این آیه را میخواند:
《لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ؛ نساء - ۱۱۴》
در بسیاری از رازگویی ها خیری نیست مگر کسی که به صدقه یا کار پسندیده یا سازشی میان مردم فرمان دهد و هر کس برای طلب خشنودی خدا چنین کند به زودی او را پاداش بزرگی خواهیم داد
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَصْلَحَ بِی بَیْنَ مَرْأَةٍ وَ زَوْجِهَا
می فرمود: حمد می کنم خدا را که به دست من میان زن و شوهری اصلاح نمود