بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۴۰۲/۹/۱۵ .۲۲جمادی الاول
💢 حکمت ۱۸ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام) فِی الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ حضرت در مورد کسانی که از جنگ همراه با حضرت کنارگیری کردند فرمود :
💠خَذَلُوا الْحَقَّ، وَ لَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ. حق را خوار کردند گرچه باطل را یاری نکردند. ( این حکمت در واقع مقدمه ای دارد که در حکمت ۲۶۲ مقدمه و متن حکمت ۱۸ تکرار شده که سر جای خود به طور مبسوط تر توضیح داده خواهد شد.)
💦 حق کیست !!! پیامبر اکرم در مورد امیرالمومنین فرمود: هُوَ فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ یُفَرِّقُ بَیْنَ الْحَقِ وَالْبَاطِلِ اوست فاروق امت که حق و باطل را از هم جدا و متمایز میسازد.
❄️ دردفاع نکردن ازحق، پیامبر فرمود : السّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیْطانٌ أَخْرَسٌ کسى که نسبت به حق بىطرف و بى تفاوت بماند و سکوت اختیار کند شیطان گنگى است. کسی که یاری حق نکند به طور خودکار دشمن را نیز خوار نکرده است در حالی که وظیفه ی ما نصرت جبهه حق و تضعیف جبهه باطل است.
💦 در کربلا ما همه کسانی که سیاهی لشکر بودند و به امام جسارتی نکردند را نیز لعن میکنیم چون انها از حق دفاع نکردند و باطل را تضعیف نکردند: اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ، اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً خدایا لعنت کن جمعیتی را که با حسین پیکار کردند، و همراهی نمودند و پیمان بستند و پیروی کردند بر کشتن آن حضرت، خدایا همه آنان را لعنت کن.
🌀 در کرب و بلا, بیطرفان, بیشرفاناند /تاریخ همان است, تاریخ یا حق است یا باطل، یا حسینی است یا یزیدی.
🌐 یاری کردن ظالم مطلقا ممنوع: امام کاظم به صفوان جمّال که شترهایش را به هارون کرایه داد، فرمود: یَا صَفْوَانُ! کُلُّ شَیْءٍ مِنْکَ حَسَنٌ جَمِیلٌ مَا خَلَا شَیْئاً وَاحِداً! فرمود: ای صفوان! همهچیز تو خوب و نیکو است جز یکچیز. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! أَیُّ شَیْءٍ؟ سؤال کردم: فدایت شوم آن چیست؟ قَالَ: إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ؛ یَعْنِی هَارُونَ؟ امام فرمود: این که شتران خود را به این مرد (یعنی هارون خلیفه وقت) کرایه میدهی! قُلْتُ: وَاللَّهِ مَا أَکْرَیْتُهُ أَشَراً وَلَا بَطَراً وَلَا لِصَیْدٍ وَلَا لِلَّهْوِ، عرض کردم: به خدا سوگند! من از روی حرص و سیری و لهو چنین کاری نمیکنم. وَلَکِنِّی أُکْرِیهِ لِهَذَا الطَّرِیقِ یَعْنِی طَرِیقَ مَکَّةَ، چون او به راه حج میرود، شتران خود را به او کرایه میدهم. وَلَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِی خودم هم خدمت او را نمیکنم و همراهش نمیروم، وَلَکِنْ أَنْصِبُ مَعَهُ غِلْمَانِی بلکه غلام خود را همراه او میفرستم. فَقَالَ لِی: یَا صَفْوَانُ! أَ یَقَعُ کِرَاؤُکَ عَلَیْهِمْ؟ امام فرمود: آیا از او کرایه طلب داری؟ قُلْتُ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاکَ! گفتم: فدایت شوم! آری. قَالَ: فَقَالَ لِی: أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى یَخْرُجَ کِرَاؤُکَ؟ امام ع فرمود: آیا دوست داری که هارون زنده بماند و برگردد تا بقیهی کرایهات را به تو برساند؟ قُلْتُ: نَعَمْ. گفتم: آری. قَالَ: فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ فرمود: کسیکه دوست داشته باشد بقای آنها را، از آنان خواهد بود. وَمَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ. و هر کس از آنان (دشمنان خدا) باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود. قَالَ صَفْوَانُ: فَذَهَبْتُ وَبِعْتُ جِمَالِی عَنْ آخِرِهَا، صفوان میگوید: بعدازاین گفتگو با امام کاظم ع، تمامی شتران خود را فروختم. فَبَلَغَ ذَلِکَ إِلَى هَارُونَ، فَدَعَانِی، فَقَالَ لِی: وقتی این خبر به هارون رسید، او مرا خواست و به من گفت: یَا صَفْوَانُ! بَلَغَنِی أَنَّکَ بِعْتَ جِمَالَکَ به من گزارش دادهاند که تو شترهای خود را فروختهای، چرا این کار را کردهای؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قُلْتُ: أَنَا شَیْخٌ کَبِیرٌ وَأَنَّ الْغِلْمَانَ لَا یَفُونَ بِالْأَعْمَالِ، گفتم: آری فروختم، چون پیر و ناتوان شدهام و غلامانم از عهدهی این کار برنمیآیند. فَقَالَ: هَیْهَاتَ أَیْهَاتَ إِنِّی لَأَعْلَمُ مَنْ أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، هارون عصبانی شد و گفت: هرگز، هرگز! میدانم که تو به اشارهی موسی بن جعفر شتران خود را فروختهای. قُلْتُ: مَا لِی وَلِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ! به او گفتم: من را با موسی بن جعفر چهکار؟ فَقَالَ: دَعْ هَذَا عَنْکَ فَوَ اللَّهِ لَوْ لَا حُسْنُ صُحْبَتِکَ لَقَتَلْتُکَ هارون گفت: بس است دیگر، به خدا قسم اگر حق مصاحبت تو با من نبود، تو را میکشتم.
⏪ کمک به ظالم، ظلم به مظلوم است. در این باره امام صادق علیه السلام فرمود: لَوْ لاَ أَنَّ بَنِی أُمَیَّةَ وَجَدُوا مَنْ یَکْتُبُ لَهُمْ چنانچه بنیامیه کسانی را نمییافتند که برای آنها کتابت کند. وَیَجْبِی لَهُمُ اَلْفَیْءَ و اموال جمع نماید. وَیُقَاتِلُ عَنْهُمْ و برایشان مبارزه کند. وَیَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ و یا بهعنوان سیاهی لشگر در جماعت آنها حاضر بشوند، لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا هرگز آنها نمیتوانستند حق ما را سلب کرده و خود بر مسند حکومت غاصبانه تکیه زنند و بر ما ظلم نمایند.
🌀 یکی از کسانی که حق را یاری نکرد عبدالله بن عمر است. ابن عبد البر در ِ الْإِسْتِیعَابِ می نویسد: قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ عِنْدَ مَوْتِهِ عبدالله بن عمر بهنگام مرگ گفت: مَا أَجِدُ فِی نَفْسِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا شَیْئاً در امور دنیا در مورد خودم چیزی نیافتم، من از چیزی ناراحت نیستم مگر، إِلَّا أَنِّی لَمْ أُقَاتِلِ الْفِئَةَ الْبَاغِیَةَ مَعَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ. مگر کمک نکردن به علی در جنگ، که با گروه باغی در کنار امیرالمومنین نجنگیدم .
اللهم اجعل عاقبه امرنا خیراً
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۲/۹/۱۵ .۲۲جمادی الاول
💢 حکمت ۱۸ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام) فِی الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ
حضرت در مورد کسانی که از جنگ همراه با حضرت کنارگیری کردند فرمود :
💠خَذَلُوا الْحَقَّ، وَ لَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ.
حق را خوار کردند گرچه باطل را یاری نکردند.
( این حکمت در واقع مقدمه ای دارد که در حکمت ۲۶۲ مقدمه و متن حکمت ۱۸ تکرار شده که سر جای خود به طور مبسوط تر توضیح داده خواهد شد.)
💦 حق کیست !!! پیامبر اکرم در مورد امیرالمومنین فرمود:
هُوَ فَارُوقُ هَذِهِ الْأُمَّةِ یُفَرِّقُ بَیْنَ الْحَقِ وَالْبَاطِلِ
اوست فاروق امت که حق و باطل را از هم جدا و متمایز میسازد.
❄️ دردفاع نکردن ازحق، پیامبر فرمود : السّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیْطانٌ أَخْرَسٌ
کسى که نسبت به حق بىطرف و بى تفاوت بماند و سکوت اختیار کند شیطان گنگى است.
کسی که یاری حق نکند به طور خودکار دشمن را نیز خوار نکرده است در حالی که وظیفه ی ما نصرت جبهه حق و تضعیف جبهه باطل است.
💦 در کربلا ما همه کسانی که سیاهی لشکر بودند و به امام جسارتی نکردند را نیز لعن میکنیم چون انها از حق دفاع نکردند و باطل را تضعیف نکردند:
اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِی جَاهَدَتِ الْحُسَیْنَ، وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ، اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِیعاً
خدایا لعنت کن جمعیتی را که با حسین پیکار کردند، و همراهی نمودند و پیمان بستند و پیروی کردند بر کشتن آن حضرت، خدایا همه آنان را لعنت کن.
🌀 در کرب و بلا, بیطرفان, بیشرفاناند /تاریخ همان است,
تاریخ یا حق است یا باطل، یا حسینی است یا یزیدی.
🌐 یاری کردن ظالم مطلقا ممنوع:
امام کاظم به صفوان جمّال که شترهایش را به هارون کرایه داد، فرمود:
یَا صَفْوَانُ! کُلُّ شَیْءٍ مِنْکَ حَسَنٌ جَمِیلٌ مَا خَلَا شَیْئاً وَاحِداً!
فرمود: ای صفوان! همهچیز تو خوب و نیکو است جز یکچیز.
قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! أَیُّ شَیْءٍ؟
سؤال کردم: فدایت شوم آن چیست؟
قَالَ: إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ؛ یَعْنِی هَارُونَ؟
امام فرمود: این که شتران خود را به این مرد (یعنی هارون خلیفه وقت) کرایه میدهی!
قُلْتُ: وَاللَّهِ مَا أَکْرَیْتُهُ أَشَراً وَلَا بَطَراً وَلَا لِصَیْدٍ وَلَا لِلَّهْوِ،
عرض کردم: به خدا سوگند! من از روی حرص و سیری و لهو چنین کاری نمیکنم.
وَلَکِنِّی أُکْرِیهِ لِهَذَا الطَّرِیقِ یَعْنِی طَرِیقَ مَکَّةَ،
چون او به راه حج میرود، شتران خود را به او کرایه میدهم.
وَلَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِی
خودم هم خدمت او را نمیکنم و همراهش نمیروم،
وَلَکِنْ أَنْصِبُ مَعَهُ غِلْمَانِی
بلکه غلام خود را همراه او میفرستم.
فَقَالَ لِی: یَا صَفْوَانُ! أَ یَقَعُ کِرَاؤُکَ عَلَیْهِمْ؟
امام فرمود: آیا از او کرایه طلب داری؟
قُلْتُ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاکَ!
گفتم: فدایت شوم! آری.
قَالَ: فَقَالَ لِی: أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّى یَخْرُجَ کِرَاؤُکَ؟
امام ع فرمود: آیا دوست داری که هارون زنده بماند و برگردد تا بقیهی کرایهات را به تو برساند؟
قُلْتُ: نَعَمْ.
گفتم: آری.
قَالَ: فَمَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ
فرمود: کسیکه دوست داشته باشد بقای آنها را، از آنان خواهد بود.
وَمَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ.
و هر کس از آنان (دشمنان خدا) باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود.
قَالَ صَفْوَانُ: فَذَهَبْتُ وَبِعْتُ جِمَالِی عَنْ آخِرِهَا،
صفوان میگوید: بعدازاین گفتگو با امام کاظم ع، تمامی شتران خود را فروختم.
فَبَلَغَ ذَلِکَ إِلَى هَارُونَ، فَدَعَانِی، فَقَالَ لِی:
وقتی این خبر به هارون رسید، او مرا خواست و به من گفت:
یَا صَفْوَانُ! بَلَغَنِی أَنَّکَ بِعْتَ جِمَالَکَ
به من گزارش دادهاند که تو شترهای خود را فروختهای، چرا این کار را کردهای؟
قُلْتُ: نَعَمْ، قُلْتُ: أَنَا شَیْخٌ کَبِیرٌ وَأَنَّ الْغِلْمَانَ لَا یَفُونَ بِالْأَعْمَالِ،
گفتم: آری فروختم، چون پیر و ناتوان شدهام و غلامانم از عهدهی این کار برنمیآیند.
فَقَالَ: هَیْهَاتَ أَیْهَاتَ إِنِّی لَأَعْلَمُ مَنْ أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا أَشَارَ عَلَیْکَ بِهَذَا مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ،
هارون عصبانی شد و گفت: هرگز، هرگز! میدانم که تو به اشارهی موسی بن جعفر شتران خود را فروختهای.
قُلْتُ: مَا لِی وَلِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ!
به او گفتم: من را با موسی بن جعفر چهکار؟
فَقَالَ: دَعْ هَذَا عَنْکَ فَوَ اللَّهِ لَوْ لَا حُسْنُ صُحْبَتِکَ لَقَتَلْتُکَ
هارون گفت: بس است دیگر، به خدا قسم اگر حق مصاحبت تو با من نبود، تو را میکشتم.
⏪ کمک به ظالم، ظلم به مظلوم است.
در این باره امام صادق علیه السلام فرمود:
لَوْ لاَ أَنَّ بَنِی أُمَیَّةَ وَجَدُوا مَنْ یَکْتُبُ لَهُمْ
چنانچه بنیامیه کسانی را نمییافتند که برای آنها کتابت کند.
وَیَجْبِی لَهُمُ اَلْفَیْءَ
و اموال جمع نماید.
وَیُقَاتِلُ عَنْهُمْ
و برایشان مبارزه کند.
وَیَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ
و یا بهعنوان سیاهی لشگر در جماعت آنها حاضر بشوند،
لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا
هرگز آنها نمیتوانستند حق ما را سلب کرده و خود بر مسند حکومت غاصبانه تکیه زنند و بر ما ظلم نمایند.
🌀 یکی از کسانی که حق را یاری نکرد عبدالله بن عمر است. ابن عبد البر در ِ الْإِسْتِیعَابِ می نویسد:
قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ عِنْدَ مَوْتِهِ
عبدالله بن عمر بهنگام مرگ گفت:
مَا أَجِدُ فِی نَفْسِی مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا شَیْئاً
در امور دنیا در مورد خودم چیزی نیافتم، من از چیزی ناراحت نیستم مگر،
إِلَّا أَنِّی لَمْ أُقَاتِلِ الْفِئَةَ الْبَاغِیَةَ مَعَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ.
مگر کمک نکردن به علی در جنگ، که با گروه باغی در کنار امیرالمومنین نجنگیدم .
اللهم اجعل عاقبه امرنا خیراً