بسم الله الرحمن الرحیم شرح حکمتها ۱۴۰۲/۹/۱۴ . ۲۱جمادی
💢 حکمت ١۵ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ امام علی علیه السلام میفرمایند : هر شخص فتنه زدهای [مَفْتُونٍ] را نمی توان سرزنش کرد[یُعَاتَبُ] .
(( فتنه در اینجا هم می تواند به معنای مطلق امتحان و آزمایش باشد، هم می تواند به معنای فتنه سیاسی و اجتماعی باشد. یُعَاتَبُ: عتاب یعنی نصیحت همراه با امر و تندی، فی العِتَابِ تحقیر للطرف بکونه ملوماً ومذموماً نصیحت همراه با تحقیر و ملامت، البته با قصد تربیت است.))
🔺شیخ مفید در کتاب الجمل مینویسد: أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع لَمَّا هَمَّ بِالْمَسِیرِ إِلَى الْبَصْرَةِ بَلَغَهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ وَ (محمد) ابْنِ مَسْلَمَةَ وَ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ وَ ابْنِ عُمَرَ.... وقتی امیر المؤمنین خواستند برای جنگ جمل عازم بصره شوند، خبر رسید که چند تن ازجمله ابی وقاص و محمد بن مسلمه (یکی از هفت نفری که در روز احد ایستاد و از پیامبر دفاع کرد) اسامه و عبدالله عمر، از همراهی با امیر المومنین سرباز زدند.
❌حضرت از این چهار نفر ناراحت شد و دستور داد تا آنان را برای ملاقات بیاورند، به آنها فرمود: شما با من بیعت کرده بودید دیگر معنایی ندارد که از دستور من سرپیچی کنید. پس باید جهاد کنید، آنها شروع کردن به صحبت ، به عنوان اولین نفر سعد ابی وقاص گفت : إِنِّی أَکْرَهُ الْخُرُوجَ فِی هَذَا الْحَرْبِ لِئَلَّا أُصِیبَ مُؤْمِناً فَإِنْ أَعْطَیْتَنِی سَیْفاً یَعْرِفُ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْکَافِرِ قَاتَلْتُ مَعَکَ من از جنگیدن متنفرم چرا که طرف مفابل را مومن میدانم اگر شمشیری به من بدهی که مومن نکشد و غیر مومن را بکشد با تو به جنگ می آیم.
❌اسامه گفت: من با خودم عهد کرده ام که به کسانی که لا اله الا الله میگویند شمشیر نزنم(طرف مقابل طلجه و زبیر و عایشه بودند. و عبدالله ابن عمر گفت: لَسْتُ أَعْرِفُ فِی هَذَا الْحَرْبِ شَیْئاً ماجرا برای ما مجهول است و مانمیدانیم کدام طرف را بگیریم. فَقَالَ لَهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع امیرالمومنین بعد از این ماجرا بود که این حکمت را فرمودند: لَیْسَ کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ هر شخص فتنه زدهای را نمی توان سرزنش کرد. أَ لَسْتُمْ عَلَى بَیْعَتِی ایا شما دیروز با من بیعت نکردید : قَالُوا بَلَى انها تایید کردند. قَالَ انْصَرِفُوا فَسَیُغْنِی اللَّهُ تَعَالَى عَنْکُم حضرت فرمود خدا مرا از شما بی نیاز گرداند.
⏪معانی قابل برداشت : معنای اول: اینگونه نیست که ما بخواهیم هر کسی را که تخلف کرد، سرزنش کنیم و برای او دلیل بیاوریم. این چهار نفر حق را به طور کامل می شناختند و از حقانیت امیرالمومنین و انحراف اصحاب جمل با خبر بودند و با این حال با امام مخالفت می کردند. لذا عتاب و سرزنش کردن این افراد بی فایده است.
همانگونه که در آخرین نامه امیرالمومنین به معاویه آنجایی که دیگر راهی برای بازگشت معاویه باقی نمانده بود حضرت برای او دلیل و استدلال نمی آورند بلکه فقط با جواب اسکاتی او را سر جای خود می نشانند.
🟠اگر بناست طرف مقابل حرفهای بی مبنا بزند و بگوید به من شمشیری بده که با آن فقط کفار کشته شوند، جواب او را دادن اشتباه است. در حکمت ۴۰۵ نیز به عمار فرمود: دَعْهُ یَا عَمَّار پاسخ حرفهای مغیره بن شعبه را نده، او عمدا ایجاد شبهه میکند و دنبال شنیدن حق نیست.
🟡 امثال علامه مجلسی و سید جعفر مرتضی عاملی قائل اند این چهار نفر اصلا با امام بیعت نکرده اند ولی طبق نقل شیخ مفید در پایان گفتگو گفتند: ما بیعت کرده ایم ولی به جنگ نمی آییم؛ لذا این بزرگان در اصل نقل شیخ مفید ایراد وارد میکنند و میگویند این حکمت خطاب به این چهار نفر نبوده است.
⬅️معنای دوم: هر انسانی که فریب خورده و خطایی کرده مستحق سرزنش نیست. برخی افراد خود خواسته پا در مسیر انحراف می گذارند، انها مستحق عتاب اند ولی برخی افراد از روی جهل یا بر اثر القائات خارجی مسیر انحراف را در پیش گرفته اند، بدون اطلاع از نیت فلان گروه وارد بازی آنها شده است؛ در چنین مواردی نباید شخص را عتاب کرد. تنها شخصی که از روی عمد خطا کرده یا چاهل مقصر است سزاوار سرزنش است ولی انسان مجبور یا جاهل قاصر را نباید سرزنش کرد.
💮حضرت در غرر الحکم میفرماید: رُبَ مَلُومٍ وَلَا ذَنْبَ لَهُ چهبسا ملامت شدهای که بیگناه است. همچنین در عیون الحکم آمده : لَاتُعَاتِبِ الْجَاهِلَ فَیَمْقُتَکَ وَعَاتِبِ الْعَاقِلَ یُحْبِبْک جاهل را ملامت مکن که با تو دشمنی کند و خردمند را سرزنش مکن که دوستت دارد.
🔻نکات مهم:
1️⃣در عتاب باید دو جهت را سرزنش کرد: الف. شخص را : کسی که عمدا یا از روی تقصیر در مسیر خطا افتاده است باید شخصیت او سرزنش و شکسته شود.
ب. باید علت سرزنش نیز بیان شود (از خطا هم انتقاد کرد): یعنی اگر ما فلان شخص را سرزنش میکنیم به طور مطلق نیست بلکه به خاطر فلان عمل است
⏪ با این دو شرط هم شخص متنبه میشود هم دیگران میتوانند درس عبرت بگیرند.
🟡 زید شحام به امام کاظم عرض میکند: لرَّجُلُ مِنْ مَوَالِیکُمْ عَاقٌ یَشْرَبُ الْخَمْرَ، وَیَرْتَکِبُ الْمُوبِقَ مِنَ الذَّنْبِ نَتَبَرَّأُ مِنْهُ؟ شخصی از دوستان و شیعیان شماست که شما را میشناسد؛ اما [متأسفانه] شرب خمر میکند؛ همچنین گناههای سنگین و دارای حد هم انجام میدهد. فَقَالَ: تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ، وَلَا تَبَرَّءُوا مِنْ خَیْرِهِ وَأَبْغِضُوا عَمَلَهُ حضرت پاسخ دادند:از کارش تبری بجوئید و بگوئید این کار، کار ما نیست و عملش را دشمن و زشت بشمارید و نسبت به عمل او بغض داشته باشید؛ اما از خیر و خوبیاش تبری نجوئید.
2️⃣ عتاب گاهی مستقیم و واضح است ولی گاهی غیر مستقیم است ولی اثر خودش را دارد.
🟠حضرت در حکمت ۱۵۸ فرمود: عاتِبْ أَخَاکَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ، وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْهِ دوست خود را با احسان به او سرزنش کن و با انعام بر او، شرّش را از خود برگردان.
3️⃣عتاب امری تربیتی است گاهی باید از در محبت وارد شد و گاهی با تندی برخورد کرد، چه بسا شُک باشد برای ترک گناه و خطا.
غفر الله لی و لکم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۲/۹/۱۴ . ۲۱جمادی
💢 حکمت ١۵ 💢
🔶وَ قَالَ (علیه السلام): مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ
امام علی علیه السلام میفرمایند : هر شخص فتنه زدهای [مَفْتُونٍ] را نمی توان سرزنش کرد[یُعَاتَبُ] .
(( فتنه در اینجا هم می تواند به معنای مطلق امتحان و آزمایش باشد، هم می تواند به معنای فتنه سیاسی و اجتماعی باشد.
یُعَاتَبُ: عتاب یعنی نصیحت همراه با امر و تندی، فی العِتَابِ تحقیر للطرف بکونه ملوماً ومذموماً
نصیحت همراه با تحقیر و ملامت، البته با قصد تربیت است.))
🔺شیخ مفید در کتاب الجمل مینویسد:
أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع لَمَّا هَمَّ بِالْمَسِیرِ إِلَى الْبَصْرَةِ بَلَغَهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ وَ (محمد) ابْنِ مَسْلَمَةَ وَ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ وَ ابْنِ عُمَرَ....
وقتی امیر المؤمنین خواستند برای جنگ جمل عازم بصره شوند، خبر رسید که چند تن ازجمله ابی وقاص و محمد بن مسلمه (یکی از هفت نفری که در روز احد ایستاد و از پیامبر دفاع کرد) اسامه و عبدالله عمر، از همراهی با امیر المومنین سرباز زدند.
❌حضرت از این چهار نفر ناراحت شد و دستور داد تا آنان را برای ملاقات بیاورند، به آنها فرمود: شما با من بیعت کرده بودید دیگر معنایی ندارد که از دستور من سرپیچی کنید. پس باید جهاد کنید،
آنها شروع کردن به صحبت ، به عنوان اولین نفر سعد ابی وقاص گفت :
إِنِّی أَکْرَهُ الْخُرُوجَ فِی هَذَا الْحَرْبِ لِئَلَّا أُصِیبَ مُؤْمِناً فَإِنْ أَعْطَیْتَنِی سَیْفاً یَعْرِفُ الْمُؤْمِنَ مِنَ الْکَافِرِ قَاتَلْتُ مَعَکَ
من از جنگیدن متنفرم چرا که طرف مفابل را مومن میدانم اگر شمشیری به من بدهی که مومن نکشد و غیر مومن را بکشد با تو به جنگ می آیم.
❌اسامه گفت: من با خودم عهد کرده ام که به کسانی که لا اله الا الله میگویند شمشیر نزنم(طرف مقابل طلجه و زبیر و عایشه بودند.
و عبدالله ابن عمر گفت:
لَسْتُ أَعْرِفُ فِی هَذَا الْحَرْبِ شَیْئاً
ماجرا برای ما مجهول است و مانمیدانیم کدام طرف را بگیریم.
فَقَالَ لَهُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع
امیرالمومنین بعد از این ماجرا بود که این حکمت را فرمودند:
لَیْسَ کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ
هر شخص فتنه زدهای را نمی توان سرزنش کرد.
أَ لَسْتُمْ عَلَى بَیْعَتِی
ایا شما دیروز با من بیعت نکردید :
قَالُوا بَلَى
انها تایید کردند.
قَالَ انْصَرِفُوا فَسَیُغْنِی اللَّهُ تَعَالَى عَنْکُم
حضرت فرمود خدا مرا از شما بی نیاز گرداند.
⏪معانی قابل برداشت :
معنای اول: اینگونه نیست که ما بخواهیم هر کسی را که تخلف کرد، سرزنش کنیم و برای او دلیل بیاوریم.
این چهار نفر حق را به طور کامل می شناختند و از حقانیت امیرالمومنین و انحراف اصحاب جمل با خبر بودند و با این حال با امام مخالفت می کردند.
لذا عتاب و سرزنش کردن این افراد بی فایده است.
همانگونه که در آخرین نامه امیرالمومنین به معاویه آنجایی که دیگر راهی برای بازگشت معاویه باقی نمانده بود حضرت برای او دلیل و استدلال نمی آورند بلکه فقط با جواب اسکاتی او را سر جای خود می نشانند.
🟠اگر بناست طرف مقابل حرفهای بی مبنا بزند و بگوید به من شمشیری بده که با آن فقط کفار کشته شوند، جواب او را دادن اشتباه است.
در حکمت ۴۰۵ نیز به عمار فرمود:
دَعْهُ یَا عَمَّار
پاسخ حرفهای مغیره بن شعبه را نده، او عمدا ایجاد شبهه میکند و دنبال شنیدن حق نیست.
🟡 امثال علامه مجلسی و سید جعفر مرتضی عاملی قائل اند این چهار نفر اصلا با امام بیعت نکرده اند ولی طبق نقل شیخ مفید در پایان گفتگو گفتند:
ما بیعت کرده ایم ولی به جنگ نمی آییم؛ لذا این بزرگان در اصل نقل شیخ مفید ایراد وارد میکنند و میگویند این حکمت خطاب به این چهار نفر نبوده است.
⬅️معنای دوم: هر انسانی که فریب خورده و خطایی کرده مستحق سرزنش نیست.
برخی افراد خود خواسته پا در مسیر انحراف می گذارند، انها مستحق عتاب اند ولی برخی افراد از روی جهل یا بر اثر القائات خارجی مسیر انحراف را در پیش گرفته اند، بدون اطلاع از نیت فلان گروه وارد بازی آنها شده است؛ در چنین مواردی نباید شخص را عتاب کرد.
تنها شخصی که از روی عمد خطا کرده یا چاهل مقصر است سزاوار سرزنش است ولی انسان مجبور یا جاهل قاصر را نباید سرزنش کرد.
💮حضرت در غرر الحکم میفرماید:
رُبَ مَلُومٍ وَلَا ذَنْبَ لَهُ
چهبسا ملامت شدهای که بیگناه است.
همچنین در عیون الحکم آمده :
لَاتُعَاتِبِ الْجَاهِلَ فَیَمْقُتَکَ وَعَاتِبِ الْعَاقِلَ یُحْبِبْک
جاهل را ملامت مکن که با تو دشمنی کند و خردمند را سرزنش مکن که دوستت دارد.
🔻نکات مهم:
1️⃣در عتاب باید دو جهت را سرزنش کرد:
الف. شخص را :
کسی که عمدا یا از روی تقصیر در مسیر خطا افتاده است باید شخصیت او سرزنش و شکسته شود.
ب. باید علت سرزنش نیز بیان شود (از خطا هم انتقاد کرد): یعنی اگر ما فلان شخص را سرزنش میکنیم به طور مطلق نیست بلکه به خاطر فلان عمل است
⏪ با این دو شرط هم شخص متنبه میشود هم دیگران میتوانند درس عبرت بگیرند.
🟡 زید شحام به امام کاظم عرض میکند:
لرَّجُلُ مِنْ مَوَالِیکُمْ عَاقٌ یَشْرَبُ الْخَمْرَ، وَیَرْتَکِبُ الْمُوبِقَ مِنَ الذَّنْبِ نَتَبَرَّأُ مِنْهُ؟
شخصی از دوستان و شیعیان شماست که شما را میشناسد؛ اما [متأسفانه] شرب خمر میکند؛ همچنین گناههای سنگین و دارای حد هم انجام میدهد.
فَقَالَ: تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ، وَلَا تَبَرَّءُوا مِنْ خَیْرِهِ وَأَبْغِضُوا عَمَلَهُ
حضرت پاسخ دادند:از کارش تبری بجوئید و بگوئید این کار، کار ما نیست و عملش را دشمن و زشت بشمارید و نسبت به عمل او بغض داشته باشید؛ اما از خیر و خوبیاش تبری نجوئید.
2️⃣ عتاب گاهی مستقیم و واضح است ولی گاهی غیر مستقیم است ولی اثر خودش را دارد.
🟠حضرت در حکمت ۱۵۸ فرمود:
عاتِبْ أَخَاکَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ، وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْهِ
دوست خود را با احسان به او سرزنش کن و با انعام بر او، شرّش را از خود برگردان.
3️⃣عتاب امری تربیتی است گاهی باید از در محبت وارد شد و گاهی با تندی برخورد کرد، چه بسا شُک باشد برای ترک گناه و خطا.
غفر الله لی و لکم