بخل و ترس و آزمندى، خصلتهایى گوناگون هستند که سوء ظن به خدا، همه را در بر دارد.
۲. بخیل در نگاه مردم منفور و مطرود میشود چرا که بخل و دست بسته بودن با فطرت و طبع آدمی مخالف است و مردم آن را نمی پسندند و اینکه کسی از نگاه خوبان بیفتد ننگ است.
۳. یکی از ثمرات تلخ بخل، قساوت قلب است. انسان بخیل هر چه صدای ناله مظلوم و مستمند را بشنود نمی تواند دل از دارایی هایش بکند و به مرور به این کار عادت میکند و قساوت قلب ننگ است.
۴. بخل عامل رکود اقتصاد جامعه است. پول و سرمایه هایی که می توانسته در گردش باشد در گوشه ای ذخیره میشوند و باعث گرانی و احتکار و... میشود و این عار است.
⛔️ بخیل به شدت منفعت طلب است و حاضر است مصلحت عمومی را فدای مصلحت شخصی کند،
و خطر بخیل وقتی بیشتر است که او بخواهد مسئول باشد.
فکر نکنید من قادر به تحصیل لذت هاى دنیا نیستم. به خدا سوگند اگر مى خواستم مى توانستم از عسل مصفا و مغز گندم و بافته هاى ابریشم براى خود بهترین غذا و لباس را تهیّه کنم،
آیا من با شکمى سیر بخوابم در حالى که در اطراف من شکم هاى گرسنه و جگرهاى تشنه باشند.
أَوْ أَکُونَ کَمَا قَالَ الْقَائِلُ
و یا چنان باشم که آن شاعر گفته است:
"وَ حَسْبُکَ دَاءً أَنْ تَبِیتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَکَ أَکْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ"
(این درد تو را بس که با شکم سیر بخوابى در حالى که در اطراف تو شکم هاى گرسنه اى است که آرزوى قطعه پوستى براى خوردن دارد! (حتی ظرف خالی هم ندارند که اگر غذایی به دست آمد در آن بریزند.)
آنچه از شجاعت به امیرالمومنین داده شده است به احدی از عالمیان داده نشده است.
🔷وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ
فقر انسان های زیرک را از بیان استدلالشان لال میکند.
یکی از آفت هایی که نوعا در بین انسان های فقیر دیده میشود، بسته شدن زبان از بیان دلیل و حجت و حق است.
⛔️انسان فقیر، فقر را نقطه ضعفی برای خودش می داند و حرفش را با صدای بلند نمی زند.
بقیه نیز فقر را برای فقیر یک ضعف حساب میکنند و به گفتار او توجه کافی نمی کنند.
📛 از این حکمت استفاده میشود که:
□ الف. انسان اگر می تواند، باید تلاش کند تا فقر مادی اش را برطرف کند.
(زهد بسیار پسندیده است ولی زهد به معنای فقر نیست)
نقطه ضعفتان (فقرتان) را برطرف کنید تا بتوانید با صدای رسا دلایلتان را بیان کنید.
□ ب. جامعه نباید به صرف وجود فقر، کسی را طرد کند یا حرف او را نادیده بگیرد. چه بسا انسان فقیری که حکمت بر زبان او جاری میشود و حقایق را بیان میکند.
🚫 مهمتر از فقر، احساس فقر است. بسیاری از انسانهای جامعه در نیازهای اولیه درمانده نیستند بلکه از رفاهی که در ذهن دارند عقب تر هستند ولی مدام احساس فقر دارند.
احساس فقر، در واقع فقر کاذب است و فقر نیست.
▫️اولا: نگاه کنیم و نعمت هایی که داریم را ببینیم تا دیگر احساس فقر نکنیم.
▫️ثانیا: خطبه ۲۱۵
(و من دعاء له ع کان یدعو به کثیرا): اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِی غِنَاک خدایا پناه میبرم به تو از اینکه فقیر شوم در حالی که تو غنی مطلقی.
با وجود خدا نباید انسان احساس فقر داشته باشد.
❌ اگر کسی فقیر بود یا احساس فقر کرد، خودش را محتاج به صاحبان ثروت و قدرت میداند و نمی تواند پیش آنها ابراز نظر کند و حق را بیان کند. احساس بی نیازی کن تا زبانت باز شود.
⛔️ جمله حضرت خبر از یک واقعیت اجتماعی است ، یعنی نوعا انسان فقیر زبانش بسته است ولی برخی افراد هم پیدا میشوند که در اوج فقر، اوج عزت و صلابت را دارند و بدون لکنت و لرزش صدا حرف حقشان را میزنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۲/۹/۶ - ۱۳جمادی الاول
💢 حکمت ۳ 💢
⭕️وَ قَالَ (علیه السلام):
الْبُخْلُ عَارٌ، وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ، وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ.
🔷الْبُخْلُ عَارٌ
بخل ننگ است،
فضائل اخلاقی حد متوسط افراط و افریط هستند:
حد افراط آن اسراف است:
الاعطاء حیث لا یقتضی الجود:
◻ آنجایی که نباید انفاق کرد اما این کار را انجام میدهد و اسراف میشود.
حد متوسط آن جود است:
الاعطاء حیث یقتضی الاعطاء:
◻ آنجایی که انسان باید انفاق کند و این کار را انجام میدهد.
حد تفریط آن بخل است:
المنع حیث یقتضی الاعطاء:
◻ آنجایی که انسان باید انفاق کند اما این کار را انجام ندهد بخل میشود.
❌ چرا بخل ننگ و عار است؟
۱. بخل، چون سوء ظن به خداست، در نامه ۵۳ فرمود :
فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه
بخل و ترس و آزمندى، خصلتهایى گوناگون هستند که سوء ظن به خدا، همه را در بر دارد.
۲. بخیل در نگاه مردم منفور و مطرود میشود چرا که بخل و دست بسته بودن با فطرت و طبع آدمی مخالف است و مردم آن را نمی پسندند و اینکه کسی از نگاه خوبان بیفتد ننگ است.
۳. یکی از ثمرات تلخ بخل، قساوت قلب است. انسان بخیل هر چه صدای ناله مظلوم و مستمند را بشنود نمی تواند دل از دارایی هایش بکند و به مرور به این کار عادت میکند و قساوت قلب ننگ است.
۴. بخل عامل رکود اقتصاد جامعه است. پول و سرمایه هایی که می توانسته در گردش باشد در گوشه ای ذخیره میشوند و باعث گرانی و احتکار و... میشود و این عار است.
⛔️ بخیل به شدت منفعت طلب است و حاضر است مصلحت عمومی را فدای مصلحت شخصی کند،
و خطر بخیل وقتی بیشتر است که او بخواهد مسئول باشد.
در نامه ۵۳ به مالک فرمود:
وَلاَ تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ
هرگز بخیل را در مشورت خود دخالت مده، زیرا تو را از احسان و نیکى کردن منصرف مى سازد و از تهى دستى و فقر مى ترساند.
📛 جالب آنکه قرآن کریم میفرماید:
الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ.
همانگونه که شیطان وعده فقر میدهد، بخیل نیز وعده فقر میدهد و بخیل شیطان صفت است.
❌ حاکمان نباید بخل و حرص داشته باشند و منفعت طلب باشند، در نامه ۴۵ به عثمان بن حنیف فرمود:
وَ إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى، لِتَأْتِیَ آمِنَةً یَوْمَ الْخَوْفِ الْأَکْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ؛
من نفس سرکش خود را با تقوا ریاضت مى دهم و رام مى سازم تا در آن روز ترسناکِ عظیم، با امنیّت وارد صحنه قیامت شوم و در کنار لغزشگاه ها ثابت قدم باشم.
وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ
فکر نکنید من قادر به تحصیل لذت هاى دنیا نیستم. به خدا سوگند اگر مى خواستم مى توانستم از عسل مصفا و مغز گندم و بافته هاى ابریشم براى خود بهترین غذا و لباس را تهیّه کنم،
وَ لَکِنْ هَیْهَاتَ أَنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ وَ یَقُودَنِی جَشَعِی إِلَى تَخَیُّرِ الْأَطْعِمَةِ،
اما هیهات که هواى نفس بر من چیره شود و حرص و طمع بخواهد مرا وادار به انتخاب طعام هاى لذیذ کند.
وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْیَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ،
در حالى که شاید در سرزمین حجاز یا یمامه (از مناطق شرقى عربستان) کسى باشد که حتى امید براى به دست آوردن یک قرص نان نداشته باشد،
وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ،
و هرگز شکمى سیر به خود ندیده باشد.
أَوْ أَبِیتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَکْبَادٌ حَرَّى،
آیا من با شکمى سیر بخوابم در حالى که در اطراف من شکم هاى گرسنه و جگرهاى تشنه باشند.
أَوْ أَکُونَ کَمَا قَالَ الْقَائِلُ
و یا چنان باشم که آن شاعر گفته است:
"وَ حَسْبُکَ دَاءً أَنْ تَبِیتَ بِبِطْنَةٍ
وَ حَوْلَکَ أَکْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ"
(این درد تو را بس که با شکم سیر بخوابى در حالى که در اطراف تو شکم هاى گرسنه اى است که آرزوى قطعه پوستى براى خوردن دارد! (حتی ظرف خالی هم ندارند که اگر غذایی به دست آمد در آن بریزند.)
أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یُقَالَ هَذَا أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ
آیا من به همین قناعت کنم که گفته شود من امیر مؤمنانم;
وَ لَا أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ،
اما خود را با آنها در سختى هاى روزگار شریک نکنم.
أَوْ أَکُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِی جُشُوبَةِ الْعَیْشِ.
و اسوه و مقتدایشان در ناگوارى هاى زندگى نباشم؟
⛔️علامه شوشتری مینویسد:
محمد بن یحیی برمکی شخص بخیل و خسیسی بود. پدرش به یکی از دوستان محمد گفت تو رفیق حاکمی، چرا لباس پاره میپوشی؟
گفت سوزنی که با آن لباسم را بدوزم ندارم. گفتند از محمد بگیر.
گفت: اگر او خانه اى داشته باشد به وسعت میان دو شهر مملو از سوزن؛
ثم جاءه جبرئیل و میکائیل
سپس جبرئیل و میکائیل نزد او بیایند
و معهما یعقوب النبی یضمنان له
وبرای یعقوب نبى ضمانت کنند،
عنه إبرة و یسألانه إعارته إیّاها لیخیط بها قمیص یوسف الذی قدّ من دبره،
و از او بخواهند سوزنى به عنوان عاریت دهد تا یعقوب پیراهن پاره شده یوسف را بدوزد.
مَا فَعَلَ
او هرگز چنین کارى نخواهد کرد.
⭕در حکمت ۳۷۸ فرمود:
الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُیُوبِ وَهُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى کُلِّ سُوء
بخل تمام عیوب را در بر دارد و انسان را به سوى هر بدى و زشتى مى کشاند.
🔺امام رضا صلواه الله علیه فرمود:
الْبُخْلُ یُمَزِّقُ الْعِرْض
بخل آبروى انسان را بر باد مى دهد.
🔺علامه شوشتری می فرماید :
برخی این جمله را به عنوان ضرب المثل گفته اند:
أبْخَلُ النّاسِ بِمالِهِ أجْوَدُهُمْ بِعِرْضِهِ
بخیل ترین مردم در مورد مال خود سخاوتمندترین آنها در مورد آبروى خویش است.
🔺 سَأَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ابْنَهُ الْحَسَنَ
امیرالمومنین سوال کرد.
فَقَالَ یَا بُنَی فَمَا الشُّحُّ؟
فرمود: فرزندم بخل چیست؟
قَالَ أَنْ تَرَى الْقَلِیلَ سَرَفاً
فرمود : «آنچه را در دست خود ببینى و نگهدارى و آنرا مایه شرف پندارى
وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفا
و آنچه را انفاق کنى ، از دست رفته بدانى.
◻️نکته ۱:
مضمون کلی کلام حضرت: اگر کاری از دستتان بر می آید و می توانید به داد کسی برسید، بخل نورزید و اقدام کنید. اینکه بتوانید کاری کنید و کاری نکنید ننگ است
◻️ نکته ۲:
وقتی حضرت از بخل نهی میکند در واقع تشویق به بخشش و جود و سخاوتمندی است.
🚫ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه در مورد سخاوت و جود امیرالمومنین مینویسد:
وَ أَمَّا اَلسَّخَاءُ وَ اَلْجُودُ فِحَالُهُ فِیهِ ظَاهِرَةٌ
جود و سخا از ظاهر او پیداست
و کَانَ یَصُومُ وَ یَطْوِی وَ یُؤْثِرُ بِزَادِهِ
از گرسنگی به خود می پیچیدو ایثار می کند.
وَ فِیهِ أُنْزِلَ "وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً
در شان او آیه اطعام مسکین و یتیم و اسیر نازل شد.
《 إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورا؛ دهر - ۹》
ما تنها براى رضاى خدا شما را غذا مىدهیم و از شما پاداش و سپاسى نمىخواهیم.
رَوى المُفَسِّرُونَ أَنَّهُ لَم یَکُن یَملِکُ إِلاَّ أَربَعَةَ دَراهِمَ
مفسرین نقل کردند که چهار درهم بیش نداشت .
فَتَصَدَّقَ بِدِرْهَمٍ لَیْلاً وَ بدِرهم نَهَاراً
و درهمی از آن را روز و درهمی شب صدقه داد.
وَ بِدِرْهَمٍ سِرّاً وَ بِدِرْهَمٍ عَلاَنِیَةً
و درهمی را پنهانی و درهمی را آشکارا داد.
فَأَنْزِلَ فِیهِ
این آیه در شان او نازل شد.
《 الَّذِین یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَة؛ بقره - ۲۷۴》
کسانی که مال خود را در شب و روز، نهان و آشکارا،انفاق کنند آنان نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهند برد.
کَانَ أَسْخَى النَّاسِ کَانَ عَلَى الْخَلْقِ الَّذِی یُحِبُّهُ اَللَّهُ اَلسَّخَاءُ وَ اَلْجُودُ
علی خلق و خوی سخا را داشت که محبوب خداست.
🔷 وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ
ترس نقص است .ترس مایه نقصان است.
فضائل اخلاقی حد متوسط افراط و افریط هستند:
◻️حد افراط ترس تهوّر:
شجاعت و نترسی در جایی که عقل و شرع دستور احتیاط میدهند.
(لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ)
◻️حد اعتدال آن شجاعت :
اطاعت قوه غضبیه از قوه عاقله. ترس در جایی که سزاوار ترس است و نترسی و اعمال قدرت در جایی که عقل و شرع به آن دستور میدهد.
(قصاص در جایی که حق قصاص دارد، حد زدن بر مجرم، جهاد فی سبیل الله)
◻️حد تفریط آن جبن :
ترس و خاموشی در جایی که سزاوار است انسان اقدام کند مثل ترک نهی از منکر ، فرار از جنگ.
⛔️ جمله " وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ " انسان ترسو کم دارد، چه چیزی کم دارد؟
۱. ولایت الهی را کم دارد:
《أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یَحْزَنُونَ؛ یونس - ۶۲》
آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی و هیچ حسرت و اندوهی در دل آنها نیست.)
۲. حسن ظن به خدا را کم دارد: نامه ۵۳: فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه
بخل و ترس و آزمندی، خصلتهای گوناگون هستند که سوءظن به خدا همه را در بردارد.
۳. استعدادهای افراد ترسو همواره ناقص می ماند و ظهور پیدا نمی کند:
❌ افراد ترسو هرگز نمى توانند از قابلیت ها، شایستگى و استعدادهاى خود استفاده کنند و نتیجه آن عقب ماندگى در زندگى است.
به علاوه هنگامى که دین و جان و ناموس و کشور آنها به خطر بیفتد از جهاد ابا دارند.
و بجاى اینکه در صف مجاهدان باشند در صف قاعدان و بیماران و از کارافتادگان و کودکان قرار مى گیرند.
هرگز هیچ آدم ترسویى به مقامى نرسیده; نه کشف مهمى کرده نه پیروزى چشمگیرى به دست آورده و نه به قله هاى کمال رسیده است.
⛔️ امیرالمومنین به مالک فرمود:
لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا ... وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْأُمُور
با بخیلان مشورت نکن که تو را از جود و بخشش باز میدارند و همینطور با حریص شور نکن، زیرا حرص و طمع را در چشم تو آراسته می کند .
🔻نکته :
حضرت با بیان جمله "فقیر در شهر خویش غریب است" خبر از یک امر خارجی میدهد نه اینکه این روش را تایید کنند.
میفرماید مردم جامعه اینگونه هستند، هرچند که روششان اشتباه است.
ولی:
◻️اولا: اگر دیدید دور اغنیا شلوغ است و دور فقرا خلوت، هیچ نگرانی به دل راه ندهید؛ همه آن جمعیت دور پول جمع شده اند نه دور پولدار.
هیچ کسی او را به خاطر خودش نمی خواهد و خود آن غنی هم غریب است چون همه پولش را می خواهند نه خودش را و اگر روزی پولش رفت همه به او پشت پا میزنند:
در خطبه ۱۲۶ فرمود:
لَمْ یَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَیْرِ أَهْلِهِ
هرکس دارایى خود را بیجا صرف کند و به نااهلش ببخشد،
إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُکْرَهُمْ
خداوند از سپاسگزارى آنها محرومش گرداند.
وَ کَانَ لِغَیْرِهِ وُدُّهُمْ
آنان به جاى او، دیگرى را به دوستى خواهند گرفت.
فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ یَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ
و اگر روزى او را حادثه اى پیش آید و به یاریشان نیاز افتد،
فَشَرُّ خَلِیلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِین
آنها را بدترین یاران و سرزنش کننده ترین کسان خود خواهد یافت.
◻️ثانیا: مگر ما باید دنیال این باشیم که دیگران تحویل مان بگیرند و دورمان باشند؟
ما مامور به تکلیف هستیم، باید وظیفه را انجام بدهیم و از بود و نبود مردم خوشحال و ناراحت نشویم.
🛑 امام باقر صلواه الله علیه فرمود:
لاَ یُؤْمَنُ رَجُلٌ فِیهِ الشُّحُّ وَالْحَسَدُ وَالْجُبْنُ وَلاَ یَکُونُ الْمُؤْمِنُ جَبَاناً وَلاَ حَرِیصاً وَلاَ شَحِیحاً
از کسانى که داراى بخل و حسد و جبن باشندهیچگاه به حقیقت ایمان نمى رسند و مؤمن ترسو و بخیل و حریص نخواهد بود.
🔻نکته :
وقتی حضرت از ترس نهی میکند، در واقع تشویق به شجاعت است:
ابن ابی الحدید در مورد شجاعت امیرالمومنین میگوید:
وَ مَا اِتَّصَلَ بِنَا نَحْنُ مِنْ بَعْدِ اَلطُّوفَانِ
آنچه از تاریخ به دست ما رسیده مربوط به بعد از طوفان نوح است.
فَإِنَّ التَّوَارِیخَ مِنْ قِبَلِ الطُّوفَانِ مَجْهُولَةً عِنْدَنَا
قبل از طوفان همه چیز محو شد و مطلبی تاریخی به دست ما نرسیده است.
أَنَّ أَحَداً أُعْطِیَ مِنَ اَلشَّجَاعَةِ وَ اَلْإِقْدَامِ مَا أُعْطِیهِ هَذَا اَلرَّجُلَ مِنْ جَمِیعِ فِرَقِ اَلْعَالِمِ
آنچه از شجاعت به امیرالمومنین داده شده است به احدی از عالمیان داده نشده است.
🔷وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ
فقر انسان های زیرک را از بیان استدلالشان لال میکند.
یکی از آفت هایی که نوعا در بین انسان های فقیر دیده میشود، بسته شدن زبان از بیان دلیل و حجت و حق است.
⛔️انسان فقیر، فقر را نقطه ضعفی برای خودش می داند و حرفش را با صدای بلند نمی زند.
بقیه نیز فقر را برای فقیر یک ضعف حساب میکنند و به گفتار او توجه کافی نمی کنند.
📛 از این حکمت استفاده میشود که:
□ الف. انسان اگر می تواند، باید تلاش کند تا فقر مادی اش را برطرف کند.
(زهد بسیار پسندیده است ولی زهد به معنای فقر نیست)
نقطه ضعفتان (فقرتان) را برطرف کنید تا بتوانید با صدای رسا دلایلتان را بیان کنید.
□ ب. جامعه نباید به صرف وجود فقر، کسی را طرد کند یا حرف او را نادیده بگیرد. چه بسا انسان فقیری که حکمت بر زبان او جاری میشود و حقایق را بیان میکند.
🚫 مهمتر از فقر، احساس فقر است. بسیاری از انسانهای جامعه در نیازهای اولیه درمانده نیستند بلکه از رفاهی که در ذهن دارند عقب تر هستند ولی مدام احساس فقر دارند.
احساس فقر، در واقع فقر کاذب است و فقر نیست.
▫️اولا: نگاه کنیم و نعمت هایی که داریم را ببینیم تا دیگر احساس فقر نکنیم.
▫️ثانیا: خطبه ۲۱۵
(و من دعاء له ع کان یدعو به کثیرا): اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَفْتَقِرَ فِی غِنَاک خدایا پناه میبرم به تو از اینکه فقیر شوم در حالی که تو غنی مطلقی.
با وجود خدا نباید انسان احساس فقر داشته باشد.
❌ اگر کسی فقیر بود یا احساس فقر کرد، خودش را محتاج به صاحبان ثروت و قدرت میداند و نمی تواند پیش آنها ابراز نظر کند و حق را بیان کند. احساس بی نیازی کن تا زبانت باز شود.
⛔️ جمله حضرت خبر از یک واقعیت اجتماعی است ، یعنی نوعا انسان فقیر زبانش بسته است ولی برخی افراد هم پیدا میشوند که در اوج فقر، اوج عزت و صلابت را دارند و بدون لکنت و لرزش صدا حرف حقشان را میزنند.
مثلا به ابوذر غفاری در خطبه ۱۳۰ فرمود:
وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ کَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً
اگر درهاى آسمان و زمین را به روى بنده اى از بندگان خدا بربندند
ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ
و آن بنده ، خدا ترس باشد،
لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً
خداوند برایش راهى خواهد گشود.
لَا یُؤْنِسَنَّکَ إِلَّا الْحَقُّ
پس، جز حق تو را مونسى نباشد
وَ لَا یُوحِشَنَّکَ إِلَّا الْبَاطِلُ
و چیزى جز باطل تو را به وحشت نیفکند.
فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْیَاهُمْ لَأَحَبُّوکَ
اگر دنیایشان را مى پذیرفتى، تو را به دوست مى گرفتند
وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوک
و اگر از دنیای آنان چیزى برمى گرفتى تو را در امان مى داشتند.
🔷وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ
فقیر در شهر خود نیز غریب است
( مُقل از قلت و کمی گرفته شده و به معنای فقیر است)
ولی تفاوت فقیر و مقل در آن است که فقیر اظهار فقر میکند ولی مقل چنان بزرگ منش است که اظهار فقر هم نمی کند.
📛ابوبصیر از امام باقر یا امام صادق میپرسد
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ:
قُلْتُ لَهُ أَیُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ
کدام صدقه از همه بهتر است؟
قَالَ جُهْدُ الْمُقِلِّ
صدقه کسى که کم درآمد باشد (و در عین تنگدستى انفاق کند)
أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
ایا شنیدی قول خدای متعال
《وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛ حشر - ۹ 》
دیگران را بر خود مقدم مى دارند هرچند در تنگدستى باشند.
🚫 بر مبنای این روایت مقل کسی است که فقیر است ولی اظهار فقر نمی کند و حتی کوچک ترین کاری که از دستش بر بیاید را انجام میدهد.
ملاک غربت آن است که کسی سراغی از او نگیرد و او را تحویل نگیرد.
انسان فقیر در شهر خودش غریب است و انسان ثروتمند در غربت، مثل وطن خودش برو بیا دارد.
🚫منعم به کوه و دشت و بیابان غریب نیست *
هر جا که رفت خیمه زد و بارگاه ساخت*
یا به قول شاعر دیگری:
آن را که بر مراد جهان نیست دسترس *
در زاد و بوم خویش غریب است و ناشناس *
اللهم وفقنا لما تحّبُ و ترضیٰ