بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۴۹۲/۹/۲ . ۹جمادی الاول
💢 نامه ۷۹ 💢
⭕️و من کتاب کَتبَه (علیه السلام) لَمّا اسْتُخْلِفَ إلى أُمَراءِ الأَجْنادِ این نامه ای از حضرت علی علیه السلام زمانی که حکومت را تازه به دست گرفته بود نگاشته شده که خطاب به فرماندهان سپاه می باشد .
💠أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ به درستی که، انحصارا ، دو دلیل برای هلاکت امتها وجود دارد.
🌀معنای هلاکت: هلاکت دو معنا دارد . ۱)جسمی که در اصطلاح فارسی به معنای مرگ کافران و بدان است ولی در قرآن و روایات به مطلق مرگ چه برای خوبان چه بدان این لفظ اطلاق شده است.
۲)هلاکت روحی نکته مهم اینکه هلاکت علاوه بر مرگ جسم در آیات و روایات به عنوان مرگ روح ..و حقیقت انسان نیز اطلاق شده است و سخت بودن هلاکت در این معناست که روح خداجوی انسان بر اثر عواملی به هلاکت برسد.
💠أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ اولین دلیل: آنان حق را از مردم سلب کردند و آنها مجبور شدند با رشوه آن حق را بخرند،کسی حق را غصب کرده و برای حق گرفتن باید هزینه کنند
💮هیچگاه حق خریدنی نبوده است، حق هر کسی را باید داد. انسان حقش را باید بگیرد. ولی گاهی شرایط جامعه به گونه ای میشود که حق خریدنی میشود، برای رسیدن به آنچه از آن خودت است، باید هزینه کنی.
💮 برخی شارحان این جمله را رابطه مردم با مردم (مردم به هم رحم نمی کنند ،بین خود برای گرفتن حق مجبور به دادن رشوه هستند) برخی هم حاکمیت با مردم بیان نموده اند . که قطعا کلام حضرت به لحاظ حکومتی است که بالاتر از قبلی به جهت داشتن قدرت می باشد . وقتی مردم به هم رحم نکنند و هر کسی حق دیگری را بخورد و مردم برای رسیدن به حقشان یا به خود این شخص ظالم رشوه بدهند، یا به دستگاه های انتظامی و قضایی رشوه بدهند تا به حقشان برسند این جامعه به هلاکت رسیده است.
🌀اگر چه با توجه به فضای نامه که مربوط به مسئولین است و با توجه به جمله بعد، علت هلاکت جوامع مسئولانی هستند که حق مردم را نمی دهند.و مردم هم از روی ترس تن به هر ذلتی دهند
🌀 مسئولین جامعه ای که قدرت دارند حق مردم را گرو بگیرند و آن را به مردم ندهند و هر کسی خواست به حقش برسد مجبور باشد رشوه دهد، چاپلوسی کند، خود را تحقیر کند و... ،این جامعه رو به هلاکت رفته است.
💎هلاکت واقعی این است که مسئولین حق مردم را به گرو بگیرند و مردم هم به هر ذلتی برای رسیدن حق خود تن بدهند، مسئولین باید عدالت پیشه کنند و مردم راه حریت پیش بگیرند تا جامعه راه شکوفایی پیش بگیرد
❌هلاکت باطنی و معنوی مورد نظر است هم در بُعد اخلاقی است، هم در بعد اعتقادی هلاکت در نهج البلاغه، حکمت ۱۸۸: مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَک هر کس مقابل خدا سینه سپر کرد دچار هلاکت می شود روی سعادت را در دنیا و آخرت نمی بیند .
🌀جدایی از اهل بیت درخطبه ۹۷ : اُنظُروا أهلَ بَیتِ نَبِیِّکُم ، فَالزَموا سَمتَهُم ، وَاتَّبِعوا أثَرَهُم ، به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و راه و روش آنان را در پیش گیرید. و پیرو ایشان باشید؛ فَلَن یُخرِجوکُم مِن هُدًی ، ولَن یُعیدوکُم فی رَدًی ، زیرا که آنان هرگز شما را از راه راست بیرون نمی برند و هیچ گاه شمارا به هلاکت نمی اندازند فَإِن لَبَدوا فَالبُدوا وإن نَهَضوا فَانهَضوا ، اگر آنها نشستند شما نیز بنشینید و اگر برخاستند برخیزید. ولا تَسبِقوهُم فَتَضِلّوا و بر ایشان پیشی نگیرید که گمراه می شوید ولا تَتَأَخَّروا عَنهُم فَتَهلِکوا و از آنها عقب نمانید که به هلاکت می افتید.
🌐 هلاکت در غرر الحکم: هَلَکَ مَنْ بَاعَ الْیَقِینَ بِالشَّکِّ وَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ الْآجِلَ بِالْعَاجِل کسی که یقین را به شک فروخت،خودش را هلاک کرد .اعتقادات راسخ خود را در محیط های مختلف فروخت انسان باید مدام در حال پیشرفت باشد . نَحْنُ دُعَاةُ الْحَقِّ وَ أَئِمَّةُ الْخَلْق ما دعوت کنندگان به حق و پیشوایان امت هستیم. وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ راستی از زبان ما جاری میشود . مَنْ أَطَاعَنَا مَلَکَ وَ مَنْ عَصَانَا هَلَک کسی که از ما اطاعت کرد آقا و بزرگ و سرور میشود که مخالفت کرد زمین می خورد . مَنْ قَنِعَ بِرَأْیِهِ فَقَدْ هَلَک آدمی که خودرأی باشد ،هلاک میشود (هلاکت جسمانی و معنوی) انسان باید در موارد زندگی طوری عمل کند که هلاکت جسمی و روحی برایش اتفاق نیفتد .
💠وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ دومین علت هلاکت امتها؛ عده ای از مسئولین مردم را به باطل سوق دادند به زور مردم را کشیدند و مردم نیز پذیرفتند.
💎وقتی سبک زندگی عوض شد برگرداندن به سبک و مسیر درست زمان میبرد و جبران آن مشکل است.
✅ نکته: مهمترین راه اخذ به باطل ،راحت ترین راه کشاندن جامعه به باطل چه است ؟ مهمترین راه "اخذ بحق یا اخذ به باطل" ساختارهای سیاسی هستند.وقتی حکومت ،قدرت ،مال ،دست به دست هم دادند ساختار تشکیل میشود بعد هدایت یا انحراف به راحتی اعمال می شود.
🌀افرادی در سطوح مختلف اجتماعی دارای مسئولیت اند و طبعا قانون نوشته و قانون را اجرا میکنند و در مقابل قانون شکنان قضاوت میکنند. این سطح از دسترسی و اعمال قدرت که ساختار حکومت است در اخذ به حق یااخذ به باطل، بسیار موثر است
🌐 علت اینکه اهل بیت به دنبال به دست گرفتن قدرت و حکومت بوده اند این است که میدانند ساختار حکومت است که میتواند "اخذ به حق" کند و این ممکن نیست مگر وقتی که حکومت در اختیار باشد
🌀از طرف مقابل مخالفین اهل بیت هم از هر فرصتی استفاده میکنند برای رسیدن به قدرت و حکومت. رسیدن به ساختار سیاسی. زیرا در ساختار سیاسی سقیفه است که میشود برای ده ها و صدها قرن انحراف ایجاد کرد و عالم اسلام را از وحدت به گسستگی کشاند. اخذ به باطل از مجرای حکومت ممکن است
❌ خلفا که همیشه در جامعه بوده اند ولی از کی توانسته اند آن اهداف و اغراض خودشان را پیاده کنند؟ از وقتی که به ساختارهای سیاسی که همان حکومت است رسیده اند. اخذ به باطل سیاسی بلاشک اخذ بباطل فرهنگی و اقتصادی و اعتقادی را نیز به دنبال دارد.
🌐 حکومت اگر فاسد شد، بقای خود را در رشوه و ربا میگذارد، بنای خودش را سبک زندگی غربی می گذارد چون از این راه می تواند به درآمدهای همیشگی برسد. ابتدا ترویج سبک زندگی غربی را، یعنی زن بعلاوه آرایش ترویج می کند.
❌حال وقتی این سبک زندگی جا افتاد یک مافیای لوازم آرایشی درست میکند و بدون کمترین زحمتی، بدون اینکه بخواهد بازار فروش پیدا کند و حتی بدون اینکه بخواهد هزینه ای صرف تیلیغات و معرفی وسایلش کند یک در آمد هنگفت و غیر قابل باور به دست می آورد.فقط با "ساختار سیاسی" میتوان به این سطح از دسترسی و تاثیر گذاری رسید.
🌐 نکته ای در مورد بیرون آوردن امیرالمومنین از مظلومیت: الخرائج و الجرائح: أَنَّ أَعْرَابِیّاً أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ مَظْلُومٌ بادیه نشینی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد در حالی که حضرت در مسجد نشسته بود و گفت: من مظلوم هستم. قَالَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَا حَتَّى وَضَعَ یَدَیْهِ عَلَى رُکْبَتَیْهِ حضرت فرمود: نزدیک من بیا، او نزدیک شد تا دستانش را روی دو زانویش گذاشت. قَالَ مَا ظُلَامَتُکَ فَشَکَا ظُلَامَتَهُ حضرت فرمود: مظلومیت توچیست؟ او از مظلومیتش شکایت کرد فَقَالَ یَا أَعْرَابِیُّ أَنَا أَعْظَمُ ظُلَامَةً مِنْکَ ظَلَمَنِی الْمَدَرُ وَ الْوَبَرُ حضرت فرمود: ای بادیه نشین به من بیشتر از تو ظلم شده است، چادرنشینان و شهرنشینان به من ظلم کرده اند. وَ لَمیَبْقَ بَیْتٌ مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا وَ قَدْ دَخَلَتْ مَظْلِمَتِی عَلَیْهِمْ حضرت فرمود: ای بادیه نشین، خانه ای از اعراب نمانده مگر اینکه تظلم خواهی من وارد آن شده است، وَ مَا زِلْتُ مَظْلُوماً حَتَّى قَعَدْتُ مَقْعَدِی هَذَا من پیوسته مظلوم بودم تا اینکه در این جایگاه نشستم.
💮 یک روز مظلومیت امیرالمومنین به این بود که حق حضرت را غصب کردند و مولا را خانه نشین کردند.
❌امروز مظلومیت امیرالمومنین چیست؟ ما از مکتب و مرام امیرالمومنین دور هستیم چون با معارف حضرت آشنا نیستیم. از امیرالمومنین مطالب گزیده ای آن هم به صورت ناقص به ما رسیده و ما هم هیچ وقت این زحمت را به خودمان ندادریم که علی شناس شویم.
🌀ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه اش جملات متعددی دارد در فضائل امیرالمومنین که به این جمله شروع میشوند . وَ مَا أَقُولُ فِی رَجُلٍ أَقَرَّ لَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ خُصُومُهُ بِالْفَضْلِ چه بگویم دربارۀ مردی که دشمنانش به فضائل و مناقب وی اعتراف می کنند وَ لَمْ یُمْکِنْهُمْ جَحْدُ مَنَاقِبِهِ وَ لَا کِتْمَانُ فَضَائِلِهِ و هرگز برای آنان مقدور نشد که مناقبش را انکار نموده و فضایلش را بپوشانند!
🔹مینویسم بدون حد و عدد/ یا علی؛ "یا ابو الٲئمه" مدد/
🔶سائلم آب و دانه میخواهم/ رحمت حیدرانه میخواهم/
🔷کاش مشمول این عطا باشم/ وارثِ ارث مرتضی باشم/
🔶باید از دوش او غمی برداشت/ از یَم عشق او نَمی برداشت/
🔷به دَمش جامه ی عمل پوشید/ خط به خط جام معرفت نوشید/
🔶در مسیر علاقه باید رفت/ سوی "نهج البلاغه" باید رفت/
🔷از کلامش اگر حَظی داریم/ برکت "سیّد رَضی" داریم/
🔶باید امید از علی آموخت/ درس توحید از علی آموخت/
🔷 بعد از "مارقیه" باید خواند/ "خطبه ی شِقشِقیه" باید خواند/
🔶باید آماده ی عزیمت بود/ واژه واژه پی شهادت بود/ گاه باید محک به ایمان زد/ گاه همراه او به میدان زد/
🔷گاه باید سر هُبَل را زد/ ریشه ی فتنه ی جَمَل را زد/
🔶گاه باید "یقین" شنید از او/ "خطبه متقین" شنید از او/
🔷عشق را خیر واسعه خوانده/ خطبه ای مثل "قاصِعه" خوانده/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۴۹۲/۹/۲ . ۹جمادی الاول
💢 نامه ۷۹ 💢
⭕️و من کتاب کَتبَه (علیه السلام) لَمّا اسْتُخْلِفَ إلى أُمَراءِ الأَجْنادِ
این نامه ای از حضرت علی علیه السلام زمانی که حکومت را تازه به دست گرفته بود نگاشته شده که خطاب به فرماندهان سپاه می باشد .
💠أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ
به درستی که، انحصارا ، دو دلیل برای هلاکت امتها وجود دارد.
🌀معنای هلاکت:
هلاکت دو معنا دارد .
۱)جسمی که در اصطلاح فارسی به معنای مرگ کافران و بدان است ولی در قرآن و روایات به مطلق مرگ چه برای خوبان چه بدان این لفظ اطلاق شده است.
۲)هلاکت روحی نکته مهم اینکه هلاکت علاوه بر مرگ جسم در آیات و روایات به عنوان مرگ روح ..و حقیقت انسان نیز اطلاق شده است و سخت بودن هلاکت در این معناست که روح خداجوی انسان بر اثر عواملی به هلاکت برسد.
💠أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ
اولین دلیل:
آنان حق را از مردم سلب کردند و آنها مجبور شدند با رشوه آن حق را بخرند،کسی حق را غصب کرده و برای حق گرفتن باید هزینه کنند
💮هیچگاه حق خریدنی نبوده است، حق هر کسی را باید داد. انسان حقش را باید بگیرد. ولی گاهی شرایط جامعه به گونه ای میشود که حق خریدنی میشود، برای رسیدن به آنچه از آن خودت است، باید هزینه کنی.
💮 برخی شارحان این جمله را رابطه مردم با مردم (مردم به هم رحم نمی کنند ،بین خود برای گرفتن حق مجبور به دادن رشوه هستند) برخی هم حاکمیت با مردم بیان نموده اند .
که قطعا کلام حضرت به لحاظ حکومتی است که بالاتر از قبلی به جهت داشتن قدرت می باشد .
وقتی مردم به هم رحم نکنند و هر کسی حق دیگری را بخورد و مردم برای رسیدن به حقشان یا به خود این شخص ظالم رشوه بدهند، یا به دستگاه های انتظامی و قضایی رشوه بدهند تا به حقشان برسند این جامعه به هلاکت رسیده است.
🌀اگر چه با توجه به فضای نامه که مربوط به مسئولین است و با توجه به جمله بعد، علت هلاکت جوامع مسئولانی هستند که حق مردم را نمی دهند.و مردم هم از روی ترس تن به هر ذلتی دهند
🌀 مسئولین جامعه ای که قدرت دارند حق مردم را گرو بگیرند و آن را به مردم ندهند و هر کسی خواست به حقش برسد مجبور باشد رشوه دهد، چاپلوسی کند، خود را تحقیر کند و... ،این جامعه رو به هلاکت رفته است.
💎هلاکت واقعی این است که مسئولین حق مردم را به گرو بگیرند و مردم هم به هر ذلتی برای رسیدن حق خود تن بدهند، مسئولین باید عدالت پیشه کنند و مردم راه حریت پیش بگیرند تا جامعه راه شکوفایی پیش بگیرد
❌هلاکت باطنی و معنوی مورد نظر است هم در بُعد اخلاقی است، هم در بعد اعتقادی
هلاکت در نهج البلاغه، حکمت ۱۸۸:
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَک
هر کس مقابل خدا سینه سپر کرد دچار هلاکت می شود روی سعادت را در دنیا و آخرت نمی بیند .
🌀جدایی از اهل بیت درخطبه ۹۷ :
اُنظُروا أهلَ بَیتِ نَبِیِّکُم ، فَالزَموا سَمتَهُم ،
وَاتَّبِعوا أثَرَهُم ،
به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و راه و روش آنان را در پیش گیرید. و پیرو ایشان باشید؛
فَلَن یُخرِجوکُم مِن هُدًی ، ولَن یُعیدوکُم فی رَدًی ،
زیرا که آنان هرگز شما را از راه راست بیرون نمی برند و هیچ گاه شمارا به هلاکت نمی اندازند
فَإِن لَبَدوا فَالبُدوا وإن نَهَضوا فَانهَضوا ،
اگر آنها نشستند شما نیز بنشینید و اگر برخاستند برخیزید.
ولا تَسبِقوهُم فَتَضِلّوا
و بر ایشان پیشی نگیرید که گمراه می شوید
ولا تَتَأَخَّروا عَنهُم فَتَهلِکوا
و از آنها عقب نمانید که به هلاکت می افتید.
🌐 هلاکت در غرر الحکم:
هَلَکَ مَنْ بَاعَ الْیَقِینَ بِالشَّکِّ وَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ الْآجِلَ بِالْعَاجِل
کسی که یقین را به شک فروخت،خودش را هلاک کرد .اعتقادات راسخ خود را در محیط های مختلف فروخت
انسان باید مدام در حال پیشرفت باشد .
نَحْنُ دُعَاةُ الْحَقِّ وَ أَئِمَّةُ الْخَلْق
ما دعوت کنندگان به حق و پیشوایان امت هستیم.
وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ
راستی از زبان ما جاری میشود .
مَنْ أَطَاعَنَا مَلَکَ وَ مَنْ عَصَانَا هَلَک
کسی که از ما اطاعت کرد آقا و بزرگ و سرور میشود که مخالفت کرد زمین می خورد .
مَنْ قَنِعَ بِرَأْیِهِ فَقَدْ هَلَک
آدمی که خودرأی باشد ،هلاک میشود (هلاکت جسمانی و معنوی)
انسان باید در موارد زندگی طوری عمل کند که هلاکت جسمی و روحی برایش اتفاق نیفتد .
💠وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ
دومین علت هلاکت امتها؛
عده ای از مسئولین مردم را به باطل سوق دادند به زور مردم را کشیدند و مردم نیز پذیرفتند.
💎وقتی سبک زندگی عوض شد برگرداندن به سبک و مسیر درست زمان میبرد و جبران آن مشکل است.
✅ نکته: مهمترین راه اخذ به باطل ،راحت ترین راه کشاندن جامعه به باطل چه است ؟
مهمترین راه "اخذ بحق یا اخذ به باطل" ساختارهای سیاسی هستند.وقتی حکومت ،قدرت ،مال ،دست به دست هم دادند ساختار تشکیل میشود بعد هدایت یا انحراف به راحتی اعمال می شود.
🌀افرادی در سطوح مختلف اجتماعی دارای مسئولیت اند و طبعا قانون نوشته و قانون را اجرا میکنند و در مقابل قانون شکنان قضاوت میکنند. این سطح از دسترسی و اعمال قدرت که ساختار حکومت است در اخذ به حق یااخذ به باطل، بسیار موثر است
🌐 علت اینکه اهل بیت به دنبال به دست گرفتن قدرت و حکومت بوده اند این است که میدانند ساختار حکومت است که میتواند "اخذ به حق" کند و این ممکن نیست مگر وقتی که حکومت در اختیار باشد
🌀از طرف مقابل مخالفین اهل بیت هم
از هر فرصتی استفاده میکنند برای رسیدن به قدرت و حکومت. رسیدن به ساختار سیاسی. زیرا در ساختار سیاسی سقیفه است که میشود برای ده ها و صدها قرن انحراف ایجاد کرد و عالم اسلام را از وحدت به گسستگی کشاند.
اخذ به باطل از مجرای حکومت ممکن است
❌ خلفا که همیشه در جامعه بوده اند ولی از کی توانسته اند آن اهداف و اغراض خودشان را پیاده کنند؟
از وقتی که به ساختارهای سیاسی که همان حکومت است رسیده اند.
اخذ به باطل سیاسی بلاشک اخذ بباطل فرهنگی و اقتصادی و اعتقادی را نیز به دنبال دارد.
🌐 حکومت اگر فاسد شد، بقای خود را در رشوه و ربا میگذارد، بنای خودش را سبک زندگی غربی می گذارد چون از این راه می تواند به درآمدهای همیشگی برسد.
ابتدا ترویج سبک زندگی غربی را، یعنی زن بعلاوه آرایش ترویج می کند.
❌حال وقتی این سبک زندگی جا افتاد یک مافیای لوازم آرایشی درست میکند و بدون کمترین زحمتی، بدون اینکه بخواهد بازار فروش پیدا کند و حتی بدون اینکه بخواهد هزینه ای صرف تیلیغات و معرفی وسایلش کند یک در آمد هنگفت و غیر قابل باور به دست می آورد.فقط با "ساختار سیاسی" میتوان به این سطح از دسترسی و تاثیر گذاری رسید.
🌐 نکته ای در مورد بیرون آوردن امیرالمومنین از مظلومیت:
الخرائج و الجرائح:
أَنَّ أَعْرَابِیّاً أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ فِی الْمَسْجِدِ فَقَالَ مَظْلُومٌ
بادیه نشینی نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد در حالی که حضرت در مسجد نشسته بود و گفت: من مظلوم هستم.
قَالَ ادْنُ مِنِّی فَدَنَا حَتَّى وَضَعَ یَدَیْهِ عَلَى رُکْبَتَیْهِ
حضرت فرمود: نزدیک من بیا، او نزدیک شد تا دستانش را روی دو زانویش گذاشت.
قَالَ مَا ظُلَامَتُکَ فَشَکَا ظُلَامَتَهُ
حضرت فرمود: مظلومیت توچیست؟ او از مظلومیتش شکایت کرد
فَقَالَ یَا أَعْرَابِیُّ أَنَا أَعْظَمُ ظُلَامَةً مِنْکَ ظَلَمَنِی الْمَدَرُ وَ الْوَبَرُ
حضرت فرمود: ای بادیه نشین به من بیشتر از تو ظلم شده است، چادرنشینان و شهرنشینان به من ظلم کرده اند.
وَ لَمیَبْقَ بَیْتٌ مِنَ الْعَرَبِ إِلَّا وَ قَدْ دَخَلَتْ مَظْلِمَتِی عَلَیْهِمْ
حضرت فرمود: ای بادیه نشین، خانه ای از اعراب نمانده مگر اینکه تظلم خواهی من وارد آن شده است،
وَ مَا زِلْتُ مَظْلُوماً حَتَّى قَعَدْتُ مَقْعَدِی هَذَا
من پیوسته مظلوم بودم تا اینکه در این جایگاه نشستم.
💮 یک روز مظلومیت امیرالمومنین به این بود که حق حضرت را غصب کردند و مولا را خانه نشین کردند.
❌امروز مظلومیت امیرالمومنین چیست؟
ما از مکتب و مرام امیرالمومنین دور هستیم چون با معارف حضرت آشنا نیستیم.
از امیرالمومنین مطالب گزیده ای آن هم به صورت ناقص به ما رسیده و ما هم هیچ وقت این زحمت را به خودمان ندادریم که علی شناس شویم.
🌀ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه اش جملات متعددی دارد در فضائل امیرالمومنین که به این جمله شروع میشوند .
وَ مَا أَقُولُ فِی رَجُلٍ أَقَرَّ لَهُ أَعْدَاؤُهُ وَ خُصُومُهُ بِالْفَضْلِ
چه بگویم دربارۀ مردی که دشمنانش به فضائل و مناقب وی اعتراف می کنند
وَ لَمْ یُمْکِنْهُمْ جَحْدُ مَنَاقِبِهِ وَ لَا کِتْمَانُ فَضَائِلِهِ
و هرگز برای آنان مقدور نشد که مناقبش را انکار نموده و فضایلش را بپوشانند!
🔹مینویسم بدون حد و عدد/
یا علی؛ "یا ابو الٲئمه" مدد/
🔶سائلم آب و دانه میخواهم/
رحمت حیدرانه میخواهم/
🔷کاش مشمول این عطا باشم/
وارثِ ارث مرتضی باشم/
🔶باید از دوش او غمی برداشت/
از یَم عشق او نَمی برداشت/
🔷به دَمش جامه ی عمل پوشید/
خط به خط جام معرفت نوشید/
🔶در مسیر علاقه باید رفت/
سوی "نهج البلاغه" باید رفت/
🔷از کلامش اگر حَظی داریم/
برکت "سیّد رَضی" داریم/
🔶باید امید از علی آموخت/
درس توحید از علی آموخت/
🔷 بعد از "مارقیه" باید خواند/
"خطبه ی شِقشِقیه" باید خواند/
🔶باید آماده ی عزیمت بود/
واژه واژه پی شهادت بود/
گاه باید محک به ایمان زد/
گاه همراه او به میدان زد/
🔷گاه باید سر هُبَل را زد/
ریشه ی فتنه ی جَمَل را زد/
🔶گاه باید "یقین" شنید از او/
"خطبه متقین" شنید از او/
🔷عشق را خیر واسعه خوانده/
خطبه ای مثل "قاصِعه" خوانده/
🔶نیمه شب، گریه های بادیه اش/
روزها "خطبه ی جهادیه" اش/
🔷فتنه های خواص را رو کرد/
باطن "عمرو عاص" را رو کرد/
🔶علی از آبروش بذل نمود/
عده ای را ز کار عزل نمود/
با علی از قدیم زاویه داشت/
نامه ها در ردِ "معاویه" داشت/
🔷کاش ما "حارث" علی بودیم/
در عمل وارث علی بودیم/
🔶پنجه چون بر غلاف "سَیف" گرفت/
تیغ عدلش به "بِن حُنَیف" گرفت/
🔷کور، حتی علیل هم باشد/
آشنا چون "عقیل" هم باشد /
🔶علی و بی عدالتی؟ هرگز/
غفلت از یار ساعتی؟ هرگز/
🔷باید آرام شد به پای علی/
از دم حکمتانه های علی/
🔶با علی بوده ایم و می مانیم/
ما که "نهج البلاغه میخوانیم"/
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین