بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
شرح نامه ها
١۴٠٢/٠٨/١۶ - ٢٢ربیع الثانی
💢بخش دوم نامه۶٩💢
مخاطب: حارث همدانی
⭕️خلاصه جلسه قبل :
لزوم طلب نصیحت از قرآن ودر پایان در نکوهش طلب مرگ به خاطر نا آگاهی انسان از عاقبت خویش صحبت شد.
ادامه نامه:
♦️وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ وَ یَکْرَهُهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِینَ
ازهر عملی که فرد فقط آن را برای خودش میخواهد و برای دیگر مسلمین نمیخواهد، بپرهیز.
(هرچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند).
✅ برخی دوست دارند دیگران همه حق و حقوقشان را رعایت کنند، اما حقوق مردم برای آنها اهمیتی ندارد.
همچنین دوست دارند اگر با کسی وعده ای کردند او حتما سر وقت بیاید، ولی وقتی خود می خواهد جایی برود به وقت دیگران احترام نمی گذارد.
🔺قرآن کریم در این زمینه میفرماید:
《وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اَکْتالُوا عَلَى النّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَإِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ 》
واى بر کم فروشان آنان که وقتى براى خود چیزى از مردم با پیمانه مى گیرند (حق خود را) به طور کامل دریافت مى دارند; ولى هنگامى که براى دیگران پیمانه یا وزن مى کنند کم مى گذارند
⏪اگر با مبنای ایثار نگاه کنیم انسان باید از حق خودش بگذرد تا به دیگران خیر برساند نه اینکه خوبی ها را برای خودش بخواهد و به دیگران اهمیتی ندهد.
حد متوسط خیر خواهی برای دیگران این است که هر آنچه برای خود میخواهی برای آن ها هم بخواهی، حد اعلایش این است که هر چه برای خود میپسندی بهترش را برای دیگران بپسندی.
♦️وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ وَ یُسْتَحَى مِنْهُ فِی الْعَلَانِیَةِ
بپرهیز از کاری که در نهان[السِّرِّ] به آن عمل کنی و در آشکارا [الْعَلَانِیَةِ] از انجام آن حیا کنی.
_ باید تلاش کرد ظاهرو باطن زندگیمان یکسان باشد، وقتی در خفا از فضای مجازی استفاده میکتیم، حداقل آن، بطالت گذراندن اوقات زندگی است حتی اگر مرتکب حرام نشویم،
باید توجه داشت همه لحظات زندگی ما ضبط میشود، طوری زندگی نکنیم که بعد اگر مواقع خلوت و تنهایی خودمان را دیدیم شرمنده خدا و دیگران شویم.
✅در مباحث اعتقادی، یکی از نکات مهم و مغفول ایجاد رابطه بین اعتقاد و عمل است.
در بحث صفات الهی، به طور مبسوط از علم الهی سخن به میان می آید. آیا اعتقاد به علم الهی تنها یک تئوری و نظریه ی ذهنی است یا در اخلاق و رفتار ما نیز تاثیر دارد؟
🔺قرآن کریم میفرماید :
《أَلَمۡ یَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ یَرَىٰ》
ایا خدا را شاهد نمیبینی؟ نمیدانی خدا میبیند.
همچنین امام خمینی(ره) میفرمایند:
عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنیم.
⏪ بی حیایی انسان اثر ندیدن خداست، و ندیدن خدا یک مشکل اعتقادی است. اینکه خدا را عالم نمی دانیم، شاهدو ناظر نمی دانیم از شرک ما نشات میگیرد.
✴️ تفاوت داشتن ظاهر و باطن به معنای نفاق است.
نفاق از گناهانی است که انسان را از ولایت امیرالمومنین دور میکند:
حکمت ۴۵ : لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی
اگر من با شمشیر نوک بینی مومنی را بزنم تا خشم و بغض مرا بر دل بگیرد او اینکار را نمیکند.
وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی
اگر همه دنیا را به پای منافق بریزم تا مرا دوست داشته باشد شخص منافق باز هم محبت مرا بر دل نمیگیرد.
وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ ص أَنَّهُ قَالَ
همانگونه که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُکَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّکَ مُنَافِق
ای علی بغض تو را مومنی بر دل نمیگیرد و هیچ منافقی تو را دوست نخواهد داشت.
( مسئله نفاق، ولایت پذیری و محبت به مقام ولایت را از انسان میگیرد).
♦️وَ احْذَرْ کُلَّ عَمَلٍ إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ أَوْ اعْتَذَرَ مِنْهُ.
بپرهیزاز کاری که اگر از صاحب آن سوال شود، آن را انکار کند[أَنْکَرَهُ] یا عذرخواهی کند[اعْتَذَرَمِنْهُ] .
🔺حضرت در حکمت ۳۲۹ میفرمایند : الِاسْتِغْنَاءُ عَنِ الْعُذْرِ، أَعَزُّ مِنَ الصِّدْقِ بِهِ.
بى نیاز بودن از عذرخواهى، بهتر از عذر صادقانه و مقبول است.
(اشاره به اینکه اگر خطایى نکنى که نیاز به عذرخواهى داشته باشى بهتر از ارتکاب خطاى توأم با عذر مقبول است).
_ انکار کردن یا عذر خواهی از عملی دو دلیل دارد:
1️⃣یا آن عمل خلاف بوده است و میخواهد آن را انکار کند، و با آوردن دلیل و عذر تبعات آن خلاف را از دوش خودش بردارد.
2️⃣یا عمل بد نبوده ولی شخص در قد و قواره آن کار نیست و حالا که انجام داده از او سوال میکنند ولی او ابراز پشیمانی میکند. مثل کسی که جبهه رفته ولی حالا که اسیر شده از گذشته اش پشیمان میشود، رزمنده بوده ولی حالا که چند سال گذشته و یک مقداری اوضاع عوض شده از گذشته اش ابراز پشیمانی میکند.
♦️ وَ لَا تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضاً لِنِبَالِ الْقَوْمِ/ (الْقَوْلِ؛)
آبروی [عِرْضَ] خود را هدف[غَرَضاً] تیرهای[نِبَالِ] زبان یا (قوم) قرار نده.
انسان باید از مواضع تهمت فرار کند، کاری نکند که در معرض بی آبرویی قرار بگیرد.
🔺حکمت ۱۵۹ به همین نکته اشاره دارد:
مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ، فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ.
کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا مى کند بلکه باید خود را سرزنش کند که اسباب سوء ظن را فراهم کرده است.
❇️وقتی به مردم بد کردیم،نسبت به ما حرف میزنند،حکمت ۳۵چنین بیان میکند
مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا یَکْرَهُونَ، قَالُوا فِیهِ [مَا] بِمَا لَا یَعْلَمُون.
کسى که در نسبت دادن کارهاى بد به مردم شتاب کند، مردم (نیز) نسبت هاى ناروایى به او مى دهند.
🔺عن علی بنِ حُسین عن صفیَّه، قالت:
روایت است از وجود مبارک امام سجاد که از همسر پیامبر صفیه نقل میکند:
کانَ رسولُ الله -صلَّى الله علیه وسلم- معتکفاً، فأتیتُه أزورُه لیلاً،
پیغمبر اکرم در مسجد معتکف بود. من شب هنگام به زیارت آن حضرت رفتم.
فحدَّثتُه، ثم قمتُ، فانقلبتُ فقام معی لیَقْلِبَنی،
مدتى با او سخن گفتم سپس برخاستم که بازگردم او نیز با من آمد.
در این هنگام دو نفر از مردان انصار از کنار ما عبور کردند.
هنگامى که پیغمبر اکرم را دیدند بر سرعت خود افزودند.
پیغمبر فرمود: آرام تر بروید این زن، صفیه همسر من است.
آن دو نفر گفتند: سبحان الله اى رسول خدا این چه سخنى است که مى فرمایید مگر ما درباره تو شک کردیم؟
پیغمبر فرمود: شیطان همچون خون در عروق انسان جریان دارد.
من ترسیدم که گمان بدى در شما ایجاد شود.
♦️ وَ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ، فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِباً
هر چه شندیدی را بازگو نکن،در دروغگویی شخص همین بس[فَکَفَى] که هر چه را شنید، بگوید.
✅ (این کلام را ما باید علاوه بر زندگی در فضای مجازی هم رعایت کنیم و در نشر پیامها دقت کنیم.)
🔺 حضرت در خطبه ۱۴۱ میفرمایند :
أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ إِلَّا أَرْبَعُ أَصَابِعَ
بین حق و باطل چهار انگشت فاصله است.
فسئل ع عن معنى قوله هذا
کسی معنای این سخن از حضرت پرسید؛
فجمع أصابعه و وضعها بین أذنه و عینه ثم قال-
حضرت چهار انگشتش را بین گوش و چشمشان قرار دادند و فرمودند:
الْبَاطِلُ أَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ أَنْ تَقُولَ رَأَیْت
باطل آن است که میگویی شنیدم و حق آن است که میگویی دیدم.
🔺همچنین درنامه۳۱ خطاب به امام حسن میفرمایند:
وَ دَعِ الْقَوْلَ فِیمَا لَا تَعْرِف
از گفتن سخنی که از صحتش اطمینان نداری بپرهیز.
🔺در حکمت ۳۸۲ امده:
لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کُلَّ مَا تَعْلَم
آنچه را نمیدانی نگو بلکه آنچه را هم که میدانی، همه را بر زبان نیاور.
✅ این جمله نهی از خوش باوری است، انسان نباید به صرف دیدن هر مطلبی به آن اعتماد پیدا کند و بخواهد آن را برای دیگران بیان کند.
در کتاب فضل علم کافی/ باب النهی عن القول بغیر علم داریم.
در فضای مجازی باید تقوا را رعایت کرد و چیزی رو ولو اینکه به نفع ما باشد ترویج نداد.
جمله بعد در نکوهش بدبینی است:
♦️وَ لَا تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ، فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلًا
هر چه را شنیدی رد و انکار نکن [لَا تَرُدَّ] چرا که این هم برای اثبات جهل کافی است.
❌بد بینی ممنوع :
برخی افراد آنقدر سوء ظن پیدا می کنند که دیگر هیچ حرفی را از هیچ کسی نمی پذیرند. انسان باید اهل مطالعه و اندیشه باشد. آنچه علمی و آنچه عقلی است را بپذیرد. (جمود علمی ممنوع)
❇️ بعضی عادت دارند هنوز سخن از دهان کسی بیرون نیامده، آن را به شدت محکوم میکنند و میگویند درست نیست، این روش بیش از آنکه از جهل آن شخص خبر دهد، از جهل ما خبر میدهد.
(مخصوصا در مورد بچه ها که گاهی مطالبشان عالمانه نباشد، نباید زود بر علیه او موضع گرفت، بلکه باید به او بها داد تا آرام آرام رشد کند)
⤵️چهار شاه کلید عاقبت به خیری در نهج البلاغه:
♦️وَ اکْظِمِ الْغَیْظَ
خشم را فرو ببر.
_ کظم غیظ در زبان عرب به بستن سر مشک برای جلوگیری از بیرون ریختن مایع آن است. انسان باید از استفراغ خشم جلوگیری کند، از بیرون ریختن زشتی ها بپرهیزد.
♦️وَ تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ
در هنگام قدرت، ببخش
_ وقتی بر دشمن قدرت پیدا کردی و میتوانستی از او انتقام بگیری، از او بگذر.
♦️وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ
در هنگام غضب صبوری کن.
_ وقتی مقدمات غضب فراهم شد و هنوز به مرحله عصبانیت نرسیده ای، از آن فضا و شرایط خود را بیرون بیاور.
♦️ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ تَکُنْ لَکَ الْعَاقِبَةُ
هر گاه حکومت و قدرت در دست توست ببخش، تا عاقبت به خیر شوی.
_ وقتی مسئولیت اجتماعی پیدا کردی و میتوانستی در قانون گذاری یا اجرا به تسویه حساب های شخصی بپردازی، از قدرت و توان قانونی ات برای اصلاح امور استفاده کن تا عاقب بخیر شوی.
❇️ مضمون کلی چهار جمله بالا در باب حلم و بخشش است.
بعضی شارحان نهج البلاغه هر کدام این چهار جمله را به یک معنای خاص گرفته اند ولی برخی انها را دو جمله میداند:
یعنی دو جمله " وَ اکْظِمِ الْغَیْظَ وَ احْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ" یک معنا دارند.
و دو جمله " تَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ وَ اصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ" یک معنا دارند.
سوال اینجاست که علت تکرار این جملات چیست؟
🔺 حضرت در نامه ۳۱ خطاب به امام حسن میفرمایند:
وَ عَوِّدْ نَفْسَکَ التَّصَبُّرَ
حسن جان خودت را به صبر عادت بده.
(اخلاق با عادت و تکرار به دست میآید)
🔺 گذشت و بزرگی امام سجاد:
الارشاد شیخ مفید:
وَقَفَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ فَأَسْمَعَهُ وَ شَتَمَهُ
مردى از خویشاوندانِ امام سجاد علیه السلام (بر اثر کینه اى که داشت) نزد آن حضرت آمد و به آن حضرت ناسزا گفت و (در حضور جمع) دشنام داد.
امام به او پاسخی نداد .
هنگامى که آن مرد به سراغ کارخود رفت.
امام به حاضران فرمود: شنیدید این مرد چه گفت؟
دوست دارم همراه من بیایید نزد او برویم تا ببینید چگونه به او پاسخ خواهم داد.
عرض کردیم: آماده ایم.
در حالى که دوست داشتیم امام پاسخ تندى به او بدهد و ما هم از امام تبعیت کنیم.
هنگامى که امام کفش خود را برداشت و به راه افتاد این آیه را تلاوت مى کرد: 《وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَالْعافِینَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ》
فهمیدیم که نمى خواهد سخن تندى بگوید هنگامى که به در خانه آن شخص رسید
فرمود: بگویید على بن الحسین است. آن مرد بیرون آمد در حالى که آماده بود که از سوى آن حضرت و همراهانش در برابر سخنانى که گفته رفتار سویى ببیند;
ولى امام به او روى کرد و گفت :
برادر تو به مجلس ما آمدى و چنین و چنان گفتى اگر آنچه را گفته اى در من بوده من از خدا طلب آمرزش مى کنم و اگر در من نبوده از خدا مى خواهم که او تو را ببخشد.
آن مرد پیشانى حضرت را بوسید و گفت:
آنچه را گفتم در تو نبود، بلکه در من بود (و به این ترتیب غائله مهمى فرو نشست)
⏪ این رفتارها و گذشت ها از ائمه با این شان و جایگاه از بزرگترین معجزات است که باید از آن درس گرفت و فقط دنبال معجزاتی همچون شق القمر و... نبود.
♦️وَ اسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَیْکَ
هر نعمتی که خدا به تو داده است را در راه درست به کار بگیر.[اسْتَصْلِحْ]
_ شکر نعمت یعنی مصرف کردن نعمت در مسیری که خدا از ما خواسته است.
اگر انسان با چشم گناه کند حق نعمت را به جا نیاورده است.
♦️وَ لَا تُضَیِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَکَ
هیچ نعمتی را ضایع نکن.
نعمت خدا را ضایع نکن ، ناشکری تضییع نعمت است.
🔺در حکمت ۲۴۶ آمده:
احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ فَمَا کُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُود
از فراری دادن نعمت ها بپرهیزید چرا که بسیاری از فراری ها را نمی توان برگرداند.
♦️ وَ لْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَیْکَ
و باید اثر نعمت های الهی در تو آشکار باشد.[لْیُرَ]
_ اگر به کسی نعمتی میدهند انتظار دارند از آن نعمت استفاده کند، اگر به کسی لباسی هدیه میدهند انتظار دارند از آن لباس استفاده کند. ما هم باید اثر نعمت های الهی را در زندگی به نمایش بگذاریم.
🔺حضرت در خطبه ۱۱۷ میفرمایند:
لَا أَمْوَالَ بَذَلْتُمُوهَا لِلَّذِی رَزَقَهَا وَ لَا أَنْفُسَ خَاطَرْتُمْ بِهَا لِلَّذِی خَلَقَهَا
نه اموال خودرا در راه کسی که به شما مال داده، بذل کردید، و نه جانها را در راه کسى که آنها را آفریده به خطر افکندید.
اللّهم وفَّقَنا و إِیَّاکم لِمَحابِّه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۸/۱۷ - ۲۳ربیع الثانی
💢بخش سوم نامه۶۹💢
⭕️خلاصه جلسه قبل:
امیرالمومنین در این نامه مطالب زیادی،در مورد اخلاق کاربردی به حارث همدانی بیان فرمودند.از جمله اینکه، مبادا نعمتی را که خدا به تو داده است ضایع کنی.باید نعمت، در مسیر اصلاح هزینه شود.باید اثر نعمتهای الهی در تو هویدا باشد.دیدن اثر نعمت در واقع شکر نعمت است.
♦️وَ اعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ الْمُؤْمِنِینَ أَفْضَلُهُمْ تَقْدِمَةً مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ
بدان بالاترین مومنان کسانی هستند که جان و مال و خانواده را در راه خدا تقدیم میکنند؛
✅️ ملاک افضلیت به این است که انسان دست دهنده داشته باشد.
مومن بودن، خوب است ولی کافی نیست، انسان باید رشد کند، بایدمرتبه ایمان و تقوای خود را بالاترببرد. برای رشد، راه بسته ومحدود نیست.
❇️ مومنین همه در یک سطح نیستند، دارای درجات متفاوت ومتعددهستند.
انسان برای رشد کردن جا دارد. فرمود:
《رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛ فرقان - ۷۴》
تقدیم کردن مال و جان و خانواده گاهی به این است که در راه جهاد فی سبیل الله پول خرج کرد، خود و فرزند را به میدان جهاد برد و به شهادت رسید.
ولی گاهی که موقعیت جنگ نیست، باید مال را هزینه کند تا خود ، خانواده و فرزندانش تربیت شوند. تا آنان دیندار شوند و به مراتب تقوا برسند.
✅️ انسان باید در موقع جنگ، از جانگذشتگی کند ودر موقع صلح خود سازی کند.
♦️فَإِنَّکَ مَا تُقَدِّمْ مِنْ خَیْرٍ یَبْقَ لَکَ ذُخْرُهُ هر چه از کارهای خیر پیش بفرستی نزد خدا ذخیره میشود وهر کاری انجام دهی اگر برچسب خیر بخورد، نزد خدای متعال یادگار می ماند،
♦️وَ مَا تُؤَخِّرْهُ یَکُنْ لِغَیْرِکَ خَیْرُهُ
آنچه را برای بعد از خود بگذاری، خیرش به دیگران میرسد و حسابش برای توست.
✅️ حضرت فرمود: دو راه بیشتر نیست یا هرچه داری راخرج قیامت کن، یا باید هرچه داری را در دنیا نگهداری،خیرش به ورثه میرسد.ولی عقوبت ومحاسبه اش با توست.
قران کریم فرمود:
《إِنَّ الاْءِنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی؛ علق -۷ 》
یقیناً انسان طغیان می کند. از این که خود را بی نیاز می بیند.
✳️تعبیر قران کریم این است:
《وَما تُقَدِّموا لِانفُسِکُم مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللهِ هُوَ خَیْراً وَأَعْظَمَ أَجْراً؛ بقره -۱۱۰ 》
بدانید آنچه از کارهاى نیک براى خود از پیش مى فرستید آن را نزد خدا به بهترین وجه و بزرگترین پاداش خواهید یافت .
❇️ اگر چه حضرت در باب خیر فرمود، ولی در باب شر هم همین است یعنی اگر کسی شری پیش فرستاد این شر در نزد خدا نگهداری میشود و در قیامت جزایش به او باز میگردد.
🔺️شرایط همنشین ودوست خوب:
♦️وَ احْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ یَفِیلُ رَأْیُهُ وَ یُنْکَرُ عَمَلُهُ
بپرهیز از همنشینی با کسی که اندیشه اش سست [یَفیِل] و عملش ناپسند است .
مصاحبت گاهی در دوستی های عادی است، گاهی در شراکت های تجاری، گاهی در ازدواج.
میفرماید کسی را به عنوان همراه خود انتخاب کنید که اندیشه ی محکمی داشته باشد و عملش صحیح باشد.
✳️پیامبراکرم صلی الله علیه وآله فرمود:
ألْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِلُ
انسان بر دین دوست خویش است، بنابراین هر یک از شما ببیند با چه کسى دوستى مى کند.
♦️فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِهِ
زیرا دوستان با یکدیگر شناخته میشوند وسلیه سنجش [مُعْتَبَرٌ] و معیار هرکس میتواند دوست او باشد.
✳️ در حدیثی از حضرت سلیمان نقل شده:
لاَ تَحْکُمُوا عَلَى رَجُل بِشَیْء حَتَّى تَنْظُرُوا إِلَى مَنْ یُصَاحِبُ فَإِنَّمَا یُعْرَفُ الرَّجُلُ
بِأَشْکَالِهِ وَأَقْرَانِهِ وَیُنْسَبُ إِلَى أَصْحَابِهِ وَأَخْدَانِهِ
درباره هیچ کسی حکمى نکنید تا زمانى که به دوستانش نگاه کنید، زیرا هرکسی به وسیله همانند و دوستانش شناخته مى شود.
✳️امام صادق (ع) فرمود:
لاَ تَصْحَبُوا أَهْلَ الْبِدَعِ وَلاَ تُجَالِسُوهُمْ فَتَصِیرُوا عِنْدَ النَّاسِ کَوَاحِد مِنْهُمْ
با بدعتگذاران [الْبِدَعِ] دوستى و همنشینى نداشته باشید که در نظر مردم همچون یکى از آنان خواهید شد.[تَصِیرُوا]
✳️ در نامه ۳۱ حضرت فرمود:
قَارِنْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ، وَبَایِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ
به نیکوکاران و اهل خیر نزدیک شو تا از آنها شوى و از بدکاران و اهل شر دور شو تا از آنها جدا گردى.
✅️همنشین بسیارتاثیر دارد. انسان را انسان میگویند چون اهل انس گرفتن است، اگر با کسی مصاحبت کرد و انس گرفت به زودی شبیه او خواهد شد.
✴️ اهمیت همنشینی و دوستی:
آیت الله حائری فرمود: اگر پدری نسبت به فرزند خود رفیق دوم شد، این شخص، تربیت بچه اش را از دست داده است. هر پدر ومادری باید رفیق شماره یک بچه خود باشد.
✅️ رفاقت وقتی حاصل می شود که درک متقابل باشد. دوستی یک رابطه دلی است.
♦️وَ اسْکُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ
در شهرهای [الْأَمْصَارَ] بزرگ ساکن شو چرا که آنجا محل اجتماع مسلمین است،
(این جمله امیرالمومنین به اصطلاح جزو شبهات نهج البلاغه است)
🔷️وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ
برحذر باش ازمناطق غفلت زا
و محله های خشونت بار [الْجَفَاءِ]
جاهایی که دوستان خدایی کم است.
بپرهیز از اینکه در مکانی ساکن باشی که منزل غفلت است.جایی که ظلمو جور وبی دینی زیاد است. ودوستان مومن باارزش پیدا نمی کنی که کمک حال تو و رفیق تو شوند تا در طاعت الهی موفق باشی.
🔺️شهر بهتر است یا روستا؟
الف. هیچ شهری بهتر از شهر دیگر نیست. حضرت درحکمت ۴۴۲ فرمود: لَیْسَ بَلَدٌ بِأَحَقَّ بِکَ مِنْ بَلَدٍ، خَیْرُ الْبِلَادِ مَا حَمَلَک
هیچ شهری از شهر دیگر بهتر نیست، بهترین شهر، شهری است که تو را به دوش بگیردو بتواند تو را به خواسته ها و اهدافت برساند.
ب. هر شهر و روستایی که بتوانند انسان را در اجتماع مسلمانان داخل کند، موجب تذکر خداوند باشند، آرامش روانی و اجتماعی و فیزیکی داشته باشند و دوستان خدایی بیشتری در آنجا یافت شوند.
ج. مهمتر از اینکه خانه در شهر باشد یا روستا، مهم آن است با چه کسانی همسایه هستیم.
✳️حضرت در نامه ۳۱ فرمود:
سَلْ عَنِ الرَّفِیقِ قَبْلَ الطَّرِیقِ وَ عَنِ الْجَارِ قَبْلَ الدَّارِ،
قبل از اینکه بگویی کجا برویم،بگو باچه کسی همسفر هستم. وقبل از اینکه از خانه بپرسی از همسایه بپرس.
حضرت صدیقه طاهره میفرمود:
الجارُ ثُمَّ الدّارُ:
اول همسایه، بعد خانه
یک معنا این است که اول به همسایه دعا کن، به همسایه رسیدگی کن بعد به خود. (این تفکر نفی میکند تفکری که می گوید:
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. اتفاقا ایثار یعنی از خود گذشتگی برای دیگران)
معنای دوم کلام حضرت نیز آن است که اول به همسایه ها نگاه کن بعد به ابعاد خانه و موقعیت و ...
" وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ "
از هر خانه ای که در آن ظلم است واز یاد خدا غافلند، و دوستان الهی در آنجا کم هستند بپرهیز .
❇️ این مطلب نیز استفاده میشود که نباید دل به دنیا بست، این دنیا محل عبور است .باید از این دنیا کوچ کنید . دنیایی که سرای غفلت و جفا است.
♦️وَ اقْصُرْ رَأْیَکَ عَلَى مَا یَعْنِیکَ
فکرت را به چیزی منحصر کن [اقْصُرْ] که به تو مربوط است.
✳️حضرت در نامه ۳۱ فرمود:
دَعِ الْقَوْلَ فِیمَا لَا تَعْرِفُ وَ الْخِطَابَ فِیمَا لَمْ تُکَلَّفْ
رها کن حرفی را که نمی دانی و دخالت نکن در اموری که به تو ارتباط ندارد.
⏪️️ فضولی کردن انسان در کار دیگران دو اثر منفی دارد:
1️⃣ انسان از امور خود باز می ماند.
در خطبه ۱۵۷ فرمود:
مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَیْرِ نَفْسِهِ
کسی از خود غافل و به دیگران مشغول شود
تَحَیَّرَ فِی الظُّلُمَاتِ وَ ارْتَبَکَ فِی الْهَلَکَاتِ
در تاریکی ها سرگردان و در دام نابودی گرفتار میشود .
وَ مَدَّتْ بِهِ شَیَاطِینُهُ فِی طُغْیَانِهِ
و شیاطین او را به سمت طغیان بیشتر می کشانند
وَ زَیَّنَتْ لَهُ سَیِّئَ أَعْمَالِه
و اعمالش را برای او زینت میکنند.
2️⃣ مردم به او توهین خواهند کرد .
در بخش قبل همین نامه ۶۹ فرمود:
وَ لَا تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضاً لِنِبَالِ الْقَوْمِ/ الْقَوْلِ؛
آبروی خود را هدف تیرهای زبان و قوم خود قرار نده.
◀️حرفهای تو، نامه ی تو به خداست.
مَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام) عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب بِرَجُل یَتَکَلَّمُ بِفُضُولِ الْکَلاَمِ فَوَقَفَ عَلَیْهِ
حضرت از جایی می گذشتند دیدند مردی ایستاده و حرفهای نامربوط می زند.
ثُمَّ قَالَ یَا هَذَا إِنَّکَ تُمْلِی عَلَى حَافِظَیْکَ کِتَاباً إِلَى رَبِّکَ
فرمود: ای بنده خدا، سخنان تو توسط فرشته های نویسنده اعمال، به عنوان نامه اى براى پرودگارت ارسال میشود.
فَتَکَلَّمْ بِمَا یَعْنِیکَ وَ دَعْ مَا لاَ یَعْنِیکَ
از آنچه به تو مربوط است سخن بگو و آنچه را به تو مربوط نیست و به کارت نمى آید رها کن.
♦️وَ إِیَّاکَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیْطَانِ وَ مَعَارِیضُ الْفِتَنِ
بپرهیز از نشستن بی مورد در بازار زیرا
آنجا محل حضور شیطان است.
و عرضه ی [مَعَارِیضُ] انواع فتنه هاست
✅️ اگر بخواهیم عدالت کلام علی (ع) را بدانیم به ذیل نامه ۵۳ رجوع می کنیم.آنجایی که حضرت جریان ذوی الصناعات را مطرح می کند.جایگاه تجار وکسبه مومن ،جایگاه تجار مومن ، کجاست؟
جایگاه رفیعی دارند آنها خدمات بزرگی را انجام می دهند . ولی در کنار کسبه مومن، اتفاقات ناخوشایندی هم هست، دروغ، کم فروشی و خیانت، که حضرت به این بخش اشاره می کند
✳️پیامبر اکرم فرمود:
السُّوقُ دارُ سَهْو وَغَفْلَة فَمَنْ سَبَّحَ فیها تَسْبیحَةً کَتَبَ اللهُ لَهُ بِها ألْفَ ألْفَ حَسَنَة بازار محل سهو و غفلت است کسى که آنجا به یاد خدا باشد و تسبیحى بگوید خداوند هزار هزار حسنه براى او خواهد نوشت.
✳️ جَاءَ أَعْرَابِیٌّ إِلَى النَّبِیِّ فَسَأَلَهُ عَنْ شَرِّ بِقَاعِ الْأَرْضِ وَ خَیْرِ بِقَاعِ الْأَرْضِ
اعرابی خدمت حضرت رسول آمد وعرض کرد بهترین وبدترین جای زمین را برای من معرفی کنید.
فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ شَرُّ بِقَاعِ الْأَرْضِ الْأَسْوَاقُ وَ هِیَ مَیْدَانُ إِبْلِیسَ
حضر ت فرمود: بهترین جای زمین مسجد است وبدترین میدان روى زمین بازارهاست که میدان ابلیس است.
یَغْدُو بِرَایَتِهِ وَ یَضَعُ کُرْسِیَّهُ وَ یَبُثُّ ذُرِّیَّتَهُ
صبحگاهان پرچم خود را در بازار مى آورد و کرسى خود را در آنجا مى نهد و فرزندانش را در تمام بازار متفرق مى سازد تا مردم را فریب دهند .
( بازار جای قسم دروغ خوردن و گرانفروشی و غش در معامله و.. است) فَیَقُولُ عَلَیْکُمْ بِرَجُلٍ مَاتَ أَبُوهُ وَ أَبُوکُمْ حَیٌّ
شیطان به فرزندانش میگوید بروید برای اغوای بچه های آدم که پدرشان از دنیا رفته ولی پدر شما زنده است
فَلَا یَزَالُ مَعَ ذَلِکَ أَوَّلَ دَاخِلٍ وَ آخِرَ خَارِجٍ
شیطان اولین نفر وارد بازار میشود و آخرین نفر خارج میشود.
✴️ابن ادریس حلی در مقدمه سرائر نوشته است،:
إیاکم أن تجلسوا فی الأسواق إلا عند زرَّاد أو ورَّاق
در بازار ننشینید مگر در مغازه شمشیر سازی ، کتاب نویسی و کتاب فروشی ، محل جهاد و محل علم اندوزی
✅️ بازارگردی، محل عبور و مرور شیطان است.
♦️وَ أَکْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَیْهِ
بیشتر اوقات نگاهت به افراد پایین تر از خودت باشد،
♦️فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَبْوَابِ الشُّکْرِ
چرا که دیدن اوضاع آنان تو را به شکر می کشاند.
✳️ پیامبر خاتم به ابوذر فرمود:
اُنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ تَحْتَکَ
به زیر دستانت نگاه کن
وَلاَ تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ
به بالا دستز مادی منگر
فَإِنَّهُ أَجْدَرُ أَنْ لاَ تَزْدَرِی نِعْمَةَ اللهِ عَلَیْکَ
که این امر سبب مى شود به نعمت هاى پروردگار اعتراض نکنى.
عادت به نعمت، فراموشی نعمت را می آورد.
✳️پیامبراکرم فرمود:
خَصْلَتَانِ مَنْ کَانَتَا فِیهِ کَتَبَهُ اللَّهُ شَاکِراً صَابِراً
دوخصلت است که اگر کسی انها را داشته
باشد ، خدا نام او را به عنوان صابر وشاکر ثبت وضبط می کند.
مَنْ نَظَرَ فِی دِینِهِ إِلَى مَنْ فَوْقَهُ فَاقْتَدَى بهِ
ودر امر دین و معنویت نگاه به بالاتر باشد.
وَ نَظَرَ فِی دُنْیَاهُ إِلَى مَنْ دُونَهُ
و در امور مادی چشم به پایین تر باشد ،
فَحَمِدَ اللَّهَ عَلَى مَا فَضَّلَهُ عَلَیْهِ بِهِ
خدا را بر آنچه به او داده شکر گذاری می کند.
اللهم الهمنا بالتقوی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۸/۱۸. ۲۵ربیع الثانی
💢بخش چهارم نامه۶۹💢
موضوع : نکات اخلاقی
⭕️ در فراز آخر مربوط به جلسه قبل این مطلب ذکر کردید که در امور مادی به پایین دست خود نگاه کنید که این خود باعث شکرگزاری می شود البته که در امور معنوی باید به بالا دست خود نگریست که در این امور پیشرفت برای انسان صورت گردد. ادامه ی نامه؛
♦️وَ لَا تُسَافِرْ فِی یَوْمِ جُمُعَةٍ حَتَّى تَشْهَدَ الصَّلَاةَ
ای حارث ؛در روز جمعه تا هنگامی که در نماز جمعه حاضر نشدی ،به مسافرت نرو
حرمت مسافرت در روز جمعه قبل از آداب نماز را مورد توجه قرار داد
♦️إِلَّا فَاصِلًا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ فِی أَمْرٍ تُعْذَرُ بِهِ.
مگر در دو صورت ؛
۱. در زمان جهاد فی سبیل الله
۲. در کاری که انسان ناچار به سفر است .
✳️ حدیث از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله؛
مَنْ أَتَى الْجُمُعَةَ إِیمَاناً وَاحْتِسَاباً اسْتَأْنَفَ الْعَمَلَ
کسى که از روى ایمان و براى خدا در نماز جمعه شرکت جوید (گناهانش بخشوده مى شود و) برنامه عملش را از نو آغاز خواهد کرد.
✳️ جَاءَ أَعْرَابِیٌّ إِلَى النَّبِیِّ ص یُقَالُ لَهُ قُلَیْبٌ فَقَالَ لَهُ
شخصى خدمت رسول خدا آمد و عرض کرد:
یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی تَهَیَّأْتُ إِلَى الْحَجِّ کَذَا وَ کَذَا مَرَّةً فَمَا قُدِّرَ لِی
یا رسول الله بارها آماده حج شده ام اما توفیق نیافتم .
فَقَالَ لَهُ یَا قُلَیْبُ عَلَیْکَ بِالْجُمُعَةِ فَإِنَّهَا حَجُّ الْمَسَاکِینِ.
فرمودبه سراغ نماز جمعه برو که حج مستمندان است.
هر فضیلتی که قرار است به حجاج دهند ،برای کسی که در روز جمعه نماز جمعه می رود، می دهند.
✅ چند دستور مهم دینی در روز جمعه:
۱. آموختن مسائل دینی/ کافی، کتاب فضل علم، از پیامبر نقل است :
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أُفٍّ لِرَجُلٍ لَا یُفَرِّغُ نَفْسَهُ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ
وای بر شخص مسلمانی که هر روز جمعه وقت خودش را آزاد نکند
لِأَمْرِ دِینِهِ فَیَتَعَاهَدُهُ وَ یَسْأَلُ عَنْ دِینِه
برای امور دینی و تجدید عهد با مسائل شرعی و پرسش از عالمان دینی.
۲. خوشحال کردن خانواده،
پیامبر فرمود:
أَطْرِفُوا أَهَالِیَکُمْ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ بِشَیْءٍ مِنَ الْفَاکِهَةِ أَوِ اللَّحْمِ؛
خانوادهتان را در هر جمعهاى، با مقدارى میوه یا گوشت، دور هم جمع کنید.
حَتَّى یَفْرَحُوا بِالْجُمُعَةِ
تا این که در این روز، خوشحال باشند.
۳. صلوات فرستادن
که روایات در این باب زیاد آمده است.
۴. توجه به امام عصر، ابن فهد حلی:
و یتوجه فی کل یوم من أیام الأسبوع بواحد منهم علیهم السّلام،
روز شنبه متعلق به پیامبر، یک شنبه امیرالمومنین ، دوشنبه حسنین، سه شنبه امام سجاد، امام باقر و امام صادق، چهار شنبه امام کاظم، امام رضا و امام جواد و امام هادی، روز پنج شنبه امام عسکری،
و یوم الجمعة للحجة علیه السّلام.
روز جمعه امام زمان .
🔻 ذکر یک نکته ؛
_ حرمت مسافرت در روز جمعه پیش از نماز جمعه:
این حکم در واقع در زمان حضور معصوم است. از آنجایی که نماز جمعه در زمان حضور امام واجب عینی است (نه تخییری)، پس تخلف از آن حرام است.
ولی در زمان کنونی که به فتوای مشهور فقها نماز جمعه واجب تخییری است، عدم شرکت در نماز جمعه حرام نیست.
♦️وَ اللَّهَ فِی جَمِیعِ أُمُورِکَ
در همه اموری که داری، خدا را را اطاعت کن
♦️فَإِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ فَاضِلَةٌ عَلَى مَا سِوَاهَا؛
اطاعت از خدا بر همه کارها برتری و شرافت دارد
_ این کلام حضرت دو مطلب را در برمی گیرد؛
1⃣ اطاعت از خدا در همه امور
حتی در اموری که ممکن است مورد علاقه انسان نباشد .مانند اینکه در قرآن فقط نباید از آیه های شبیه «کلوا و اشربوا »که مطابق میل انسان است اطاعت نمود بلکه به همه قرآن باید عمل کرد .
2⃣ انسان به اطاعت از پیامبر و امام، والدین، ولی جامعه، دکتر حاذق دیندار و... مامور شده.
ولی همه این طاعت ها باید در مسیر اطاعت از خدا باشد و همه ی اینها فرع آن طاعت اصلی هستند.
✳️ حضرت فرمود این حالت اطاعت تام خیلی ارزش دارد، با فضیلت است. اینکه گاهی اطاعت باشد و گاهی عصیان خیلی به درد نمیخورد،
اطاعت محض خوب است.
در اطاعت باید انسان به جایی برسد که معیار انجام فقط رضایت پروردگار باشد
♦️ وَ خَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَةِ
در مورد عبادت ،نفس خود را فریب بده و با نفس خود خدعه کن.
♦️وَ ارْفُقْ بِهَاوَ لَا تَقْهَرْهَا
با او مدارا کن او را مجبور به کاری نکن [لَاتَقْهَرْهَا]
♦️وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا
حالت بخشندگی با نفس داشته باش در حالت نشاط از او کار بکش .
✳️ در خطبه ۱۷۶ فرمود :
وَ اِعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اَللَّهِ شَیءٌ إِلاَّ یأْتِی فِی کرْهٍ
آگاه باشید!چیزی از طاعت خدا نیست جز آن که با کراهت انجام می گیرد،
وَ مَا مِنْ مَعْصِیةِ اَللَّهِ شَیءٌ إِلاَّ یأْتِی فِی شَهْوَةٍ
و چیزی از معصیت خدا نیست جز اینکه با میل و رغبت عمل می شود .
باید نفس را قانع به عبادت کرد.
❇️ در اعمال مستحبی انسان باید با نفس خود سازش کند به طوری که او را با تشویق به انجام عمل راغب کند.
بسیاری از ثواب ها که برای اعمال در روایات ذکر شده دقیقا به همین مقصوداست.
هر کسی سه سوره توحید بخواند مانند یک ختم قرآن است و...
در واقع ایجاد انگیزه است
✳️ قرآن کریم فرمود:
《یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ؛ اعراف - ۳۳》
هنگام رفتن به مسجد آراسته و همراه زینت باشید( زینت معنوی، ظاهری)
حالا زینت چیست؟! قران پاسخ می دهد.
《الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا؛ کهف - ۴۶》
زینت دنیا مال و فرزند است ، این اموال خرج مسجد شود.هر وقت میخواهی به مسجد بروی برای بچه های مسجد بستنی و شکلات ببر، تا آنها تشویق شوند.
✅ از بزرگان نقل شده، خوشمزه ترین غذا و خوراکی تان را بگذارید برای سحر، که به طمع خوردن فلان غذا، نماز شب هم بخوانید
اگر نفس رها شود سراغ انجام امور خیر نمی رود
♦️إِلَّا مَا کَانَ مَکْتُوباً عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَةِ،
( با نقس مدارا کردن ) مگر در کارهایی که فریضه واجب هستند
به خلاف مستحبات که باید با نفس کنار آمد، در امور واجب هیچ جای مماشات نیست. باید انسان خودش را مجبور به انجام واجبات کند .
♦️فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَاوَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا
باید آنها را انجام دهی و در محل خود آنها راانجام دهی [تَعَاهُدِهَا]
در واجبات دلم می خواهد یا نمی خواهد معنا ندارد.
❇️ البته در واجبات هم به این مطلب توجه کنیم که واجب چیست!!
به عنوان مثال در نماز ،اصل نماز واجب است مواردی مانند. قنوت و ... از مستحبات نماز می باشد .
حد واجب اصلا قابل درک نمی باشد،
ولی در مستحبات باید انسان با نفس خود راه بیاید به جایی برسد که انجام واجبات شیرین و انجام مستحبات سخت نباشد .
♦️وَ إِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَ أَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا
بپرهیز که مرگ بر تو نازل شود و تو مانند بنده ی فراری [آبِقٌ] که از در خانه خدا به خاطر طلب دنیا فرارکرده، باشی .
حضرت می فرمایند همیشه بر حذر باش از اینکه به طرف دنیا روی آوری و به خدا پشت کنی.
✳️ سید نعمت الله جزایری در انوار النعمانیه نقل کرده :
و روی ان فرعون کان له مضحکة یضحک من کلامه،
دلقکی در دربار فرعون بود که او را می خنداند
فأتى یوما الى باب فرعون لیدخل علیه فرأى رجلا واقفا على باب فرعون
روزی مردی براو وارد شد که برکاخ فرعون داخل شود.
فقال له من انت؟
گفت : تو که هستی ؟
قال انا موسى نبی اللّه ارسلنی الى فرعون أدعوه الى التوحید،
موسی ع فرمود: من نبی مرسل هستم، امدم فرعون را به توحید دعوت کنم
فرجع على طریق الأستهزاء،
دلقک برگشت و به استهزاء گفت
رث الهیئة علیه عباءة سملة و بیده عصاه،
روزی عبا پوشید و عصا دست گرفت و ادای حضرت موسی ع را به شکل مسخره درآوردکه من موسی هستم تا فرعون را به توحید دعوت می کنم و..
فاغتاظ موسى من إستهزائه به
موسی علیه السلام از مسخره کردن او ناراحت و دل شکسته شد
ثم لما انتهى حال فرعون الى ان اغرقه اللّه تعالى ایّاه و جنوده فی شطّ النیل
وقتی فرعون عذاب گردید ودر نیل غرق شد ،
فنجا اللّه سبحانه ذلک الرجل الذی استهزىء بموسى،
خدا آن دلقک را نجات داد
فقال یا رب کیف لا تعزق هذا و هو قد أذانی؟
موسی علیه السلام گفت خدایا چطور او را نجات دادی در حالیکه او مرا مسخره کرد و دل شکسته ام نمود
فأوحى اللّه تعالى یا موسى ان لا اعذب من تشبّع بأحبابی و ان کان على غیر طریقهم
خداوند وحی نمود : موسی ؛من کسی را که شبیه احبّاء من و خود را شبیه موسی کرده، با اینکه به طریق آنها نرفته او را در دنیا عذاب نمی کنم.
✅مقایسه کنید با کسی که چادر حضرت زهرا سلام الله را و عبای پیامبر را با علاقه و توجه، به سر کرده تا شبیه حضرات گردد.
♦️وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ
حارث ؛از همنشینی با انسانهای فاسق (کسی که علنی گناه را انجام می دهد )،پرهیز کن .
♦️ فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ
همانا شر به شر ملحق میشود . بیماری معنوی،گناه ،مسری است
_ شر در اینجا دو. معنا دارد:
1⃣ همین فسق و فجور و گناهکاری:
با انسان های شرور همنشین نشو چرا که بدی آنها به تو نیز سرایت میکند.
✳️ امام صادق صلواه الله:
وَ مَنْ لَمْ یَجْتَنِبْ مُصَاحَبَةَ اَلْأَحْمَقِ یُوشِکْ أَنْ یَتَخَلَّقَ بِأَخْلاَقِهِ .
کسی که از نشست و برخاست با آدم احمق خودداری نکند،به زودی خود، احمق میشود
2⃣ شر به معنای نتیجه و ثمره ی آن یعنی عذابی که بر گناهکار نازل میشود:
دامنگیر هم مصاحب میگردد.
✳️مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: مَرَّ بِی أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا جَالِسٌ عِنْدَ قَاضٍ بِالْمَدِینَةِ
محمد بن مسلم میگوید: من باقاضی که در دولت غاصب قضاوت می کرد ،نشست و برخاست می نمودم
فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ مِنَ الْغَدِ فَقَالَ لِی مَا مَجْلِسٌ رَأَیْتُکَ فِیهِ أَمْسِ قَالَ
بر امام وارد شدم .امام جعفر صادق علیه السلام فرمود دیروز با چه کسی معاشرت کردی ؟
قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ هَذَا الْقَاضِیَ لِی مُکْرِمٌ فَرُبَّمَا جَلَسْتُ إِلَیْهِ
من هم عنوان کردم که با آن قاضی بودم
فَقَالَ لِی وَ مَا یُؤْمِنُکَ أَنْ تَنْزِلَ اللَّعْنَةُ فَتَعُمَّ مَنْ فِی الْمَجْلِسِ.
حضرت فرمود چطور خود را ایمن می بینی ؟!که عذاب خود بیاید و دامن تو را هم بگیرد
✅ با همنشینی در مجلس گنهکار تایید عمل خلاف او صورت می گیرد
✳️اَلْجَعْفَرِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ( امام رضا) یَقُولُ:
حضرت امام رضا علیه السلام به شخصی به نام جعفری فرمود چرا با عبدالرحمن همنشین میشوی؟!
مَا لِی رَأَیْتُکَ عِنْدَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ یَعْقُوبَ فَقَالَ إِنَّهُ خَالِی
جعفری گفت او دایی من است.
فَقَالَ إِنَّهُ یَقُولُ فِی اَللَّهِ قَوْلاً عَظِیماً یَصِفُ اَللَّهَ وَ لاَ یُوصَفُ
حضرت فرمود او اعتقادات باطلی دارد، قائل به جسمانیت خداست.
فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَکْتَنَا
یا با او باش و ما را ترک کن
وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَکْتَهُ
یا با ما باش و او را ترک کن،
فَقُلْتُ هُوَ یَقُولُ مَا شَاءَ أَیُّ شَیْءٍ عَلَیَّ مِنْهُ
جعفری میگوید: من چه کاری دارم به او،
إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ
او هر چه میخواهد بگوید، حرف من که آن نیست.
فَقَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِیبَکُمْ جَمِیعاً
امام فرمود نمی ترسی عذابی بر او نازل شود و دامن تو را هم بگیرد.
أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِی کَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ
آیا نشنیده ای یکی از یاران موسی، پدرش در گروه فرعون بود.
فَلَمَّا لَحِقَتْ خَیْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِیَعِظَ أَبَاهُ
او جدا شد و رفت پدرش را یکبار دیگر موعظه کند
وَ هُوَ یُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ اَلْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِیعاً
ولی عذاب نازل شد و او را غرق کرد
فَأَتَى مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْخَبَرُ فَقَالَ هُوَ فِی رَحْمَةِ اَللَّهِ
حضرت موسی خبر دار شد فرمود او بهشتی و در رحمت خداست .
وَ لَکِنَّ اَلنَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ اَلْمُذْنِبَ دِفَاعٌ .
ولی عذاب که آمد گناهکار و اطرافیان او را در برمیگیرد.
♦️وَ وَقِّرِ اللَّهَ وَ أَحْبِبْ أَحِبَّاءَهُ؛
خدا را بزرگ بشمار وبه دوستان خدا عشق بورز.[أَحْبِبْ]
✅عصیان، کوچک کردن خدا، و حرمت خدا شکستن است .
✳️ حضرت نوح به عنوان اعتراضى شدید به قوم کافرش گفت:
《ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلّهِ وَقاراً؛ نوح - ۱۳》
چرا شما براى خدا عظمت قائل نیستید؟!
✳️در فرازی از زیارت عاشورا آمده
اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَ وَلِیُّ لِمَنْ والاکُمْ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداکُمْ.
من در صلح و سازشم با کسی که با شما در صلح است و در جنگم با کسی که با شما در جنگ است و دوستم با کسی که شما را دوست دارد و دشمنم با کسی که شما را دشمن دارد
✳️ أَوْحَى اَللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُوسَى عَلَیْهِ السَّلاَمُ هَلْ عَمِلْتَ لِی عَمَلاً قَطُّ
خداوند به موسی علیه السلام وحی نمود ای موسی؛آیا تا کنون کاری را فقط و فقط برای من انجام داده ای ؟
قَالَ إِلَهِی صَلَّیْتُ لَکَ وَ صُمْتُ وَ تَصَدَّقْتُ وَ ذَکَرْتُ لَکَ
موسی ع گفت خدایا نماز و روزه و صدقه دادن و ذکر تو را گفتم همه برای تو بوده.
فَقَالَ إِنَّ اَلصَّلاَةَ لَکَ بُرْهَانٌ وَ اَلصَّوْمَ جُنَّةٌ وَ اَلصَّدَقَةَ ظِلٌّ وَ اَلذِّکْرَ نُورٌ
خداوند فرمود نماز خواندی که جهنم نروی ،روزه گرفتی که عذاب قبرت برود ،صدقه نمودی که چند برابر بگیری ..
فَأَیَّ عَمَلٍ عَمِلْتَ لِی
کدام عمل خالص برای من بوده؟
فَقَالَ مُوسَى عَ دُلَّنِی عَلَى عَمَلٍ هُوَ لَکَ
موسی ع گفت خدایا برای من آن عمل را بیان نما .
فَقَالَ یَا مُوسَى هَلْ وَالَیْتَ لِی وَلِیّاً وَ هَلْ عَادَیْتَ لِی عَدُوّاً قَطُّ
خدا فرمود آیا شده یکی از دوستداران مرا دوست بداری ویکی از دشمنان مرا دشمن بداری ،
فَعَلِمَ مُوسَى أَنَّ أَحَبَّ اَلْأَعْمَالِ اَلْحُبُّ فِی اَللَّهِ وَ اَلْبُغْضُ فِی اَللَّهِ .
پس موسی دانست که بهترین کار برای خدا انجام آنست که دوستی و بغض برای خدا باشد .
♦️وَ احْذَرِ الْغَضَبَ، فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِیسَ
از غضب و عصبانیت دوری کن . زیراعصبانیت لشکر[جُنُودِ] عظیمی از لشکریان ابلیس است
بسیاری گناهان زیرمجموعه غضب هستند.
♦️والسلام
✳️امام صادق صلواه الله علیه:
مَنْ کَفَّ غَضَبَهُ سَتَرَ اللهُ عَوْرَتَهُ
کسى که از خشم و غضب خود جلوگیرى کند، خداوند عیوبش را مى پوشاند.
(بسیاری از عیوب در حالت خشم بروز میکنند)
❇️عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ:
امام صادق علیه السّلام فرمود، شنیدم از پدرم که فرمود:
أَتَى رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ رَجُلٌ بَدَوِیٌّ
مردى صحرانشین به خدمت پیغمبر آمد و عرض کرد:
فَقَالَ إِنِّی أَسْکُنُ اَلْبَادِیَةَ فَعَلِّمْنِی جَوَامِعَ اَلْکَلِمِ
بادیه نشینم آمدم تا مرا از سخنان و پندهاى جامع تعلیم فرمائى!
فَقَالَ آمُرُکَ أَنْ لاَ تَغْضَبَ
رسول خدا(صلّى اللّه علیه و آله)فرمود:
تو را امر مىکنم که غضب نکنى:
فَأَعَادَ عَلَیْهِ اَلْأَعْرَابِیُّ اَلْمَسْأَلَةَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ
باز آن مرد سؤال خود را تکرار کرد و سه بار عرض کرد مرا از سخنان جامع تعلیم فرما!
حَتَّى رَجَعَ اَلرَّجُلُ إِلَى نَفْسِهِ
فَقَالَ لاَ أَسْأَلُ عَنْ شَیْءٍ بَعْدَ هَذَا
و هر سه بار پیغمبر او را به ترک غضب دعوت و امر فرمود، تا اینکه آن مرد به خود خطاب کرد و گفت:پس از این دیگر چیزی نمىپرسم
مَا أَمَرَنِی رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ إِلاَّ بِالْخَیْرِ
زیرا رسول خدا(صلّى اللّه علیه و آله)به چیزى به غیر از خیر مرا امر نکرد.
(پس اگر به همین جمله پیغمبر اکتفا کنم بهر خیرى مىرسم)
غفرالله لی و لکم الحمدلله العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۴۰۲/۸/۱۵ - ۲۱ربیع الثانی
💢بخش اول نامه ۶۹💢
مخاطب نامه:حارث همْدانی
⭕️ و من کتاب له (علیه السلام) إلى الحارث الهَمدانی:
حارث شخصیتی جلیل القدر از یاران خواص امام هستند از قبیله همدان.
همْدان با همِدان کنونی در ایران فرق دارد.
همدان نام قبیله ایست در یمن که اسلام آوردن آنها بدست امیر المومنین علیه السلام بوده است.
در دوران خلافت حضرت به کوفه آمد.
در کتب رجال در مورداو گفته اند:
اِنَّهُ کَانَ أفْقَهُ النَّاسَ
او در زمان خود از فقیه ترین مردم بود.
⛔️ علامه شوشتری در مقدمه بهج الصباغه، اولین جمع آوری کننده کلمات امیرالمومنین را حارث اعور یا حارث همدانی میداند.
⛔️ حدیثی عجیب از امیرالمومنین به حارث همدانی:
عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ:
اصبغ بن نباته نقل می کند.
دَخَلَ الْحَارِثُ الْهَمْدَانِیُّ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ ع فِی نَفَرٍ مِنَ الشِّیعَةِ وَ کُنْتُ فِیهِمْ
حارث همدانی بر امیر المؤمنین علیه السّلام با گروهی از شیعیان، که من هم با آنان بودم، وارد شد.
فَجَعَلَ الْحَارِثُفِی مِشْیَتِهِ وَ یَخْبِطُ الْأَرْضَ بِمِحْجَنِهِ وَ کَانَ مَرِیضاً
حارث هنگام راه رفتن پاهایش تا می خورد و زمین را با پا خط می کشید، حارث مریض هم بود،
فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ کَانَتْ لَهُ مِنْهُ مَنْزِلَةٌ
با این حال به سوی علی علیه السّلام رو آورد او در پیش علی علیه السلام مقام و منزلتی داشت.
فَقَالَ کَیْفَ تَجِدُکَ یَا حَارِثُ
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: چطور می بینم تو را ای حارث؟
فَقَالَ نَالَ الدَّهْرُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مِنِّی
عرض کرد روزگارم به پایان رسیده ای امیر المؤمنین،
وَ زَادَنِی أَوْباً غَلِیلًا اخْتِصَامُ أَصْحَابِکَ بِبَابِکَ
دشمنی شیعیانت بر در خانه ات سوز اندوه مرا بیشتر می کند،
قَالَ وَ فِیمَ خُصُومَتُهُمْ...
حضرت فرمود: دشمنی آنان در چه چیز است؟
عرض کرد: در باره ی تو و سه چیز درباره تو؛
پس یک دسته از آنان غلوّ کنندگان درباره ی تو هستند که تو را خدا می دانند،
یک دسته میانه رو اند که تو را نه خدا می دانند و نه هم یک بشر عادی،
یک دسته هم در باره تو سرگردان هستند و شک دارند و نمی دانند تو را پیشوا قرار دهند یا دیگری را.
🛑 حضرت در این دیدار مطالب عجیبی برای حارث بیان کردند:
إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ
دین خدا به شخصیّت و موقعیّت افرادشناخته نمىشود،
بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ فَاعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ...
بلکه به علامت و نشانه حق شناخته مىگردد. حق را بشناس،
أَلَا إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ وَ أَخُو رَسُولِهِ وَ صَدِیقُهُ الْأَوَّلُ
آگاه باش که من بنده خدا، و برادر رسول خدا، و نخستین کسى هستمکه او را تصدیق نمودم،
قَدْ صَدَّقْتُهُ وَ آدَمُ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَدِ
من هنگامى او را تصدیق نمودم که آدم هنوز در بین روان و تن بود،
در میان امّت شما کسی بودم که از روى صدق و حقیقت او را تصدیق کردهام.
⛔️ حضرت در بخشی از این روایت فضائل خودشان را برشمردند و فرمودند:
وَ أُبَشِّرُکَ یَا حَارِثُ لَتَعْرِفُنِی عِنْدَ الْمَمَاتِ
تو را مژده دهم ای حارث تا مرا هنگام مرگ بشناسی،
وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْحَوْضِ وَ عِنْدَ الْمُقَاسَمَةِ
و نزد صراط و نزد حوض و هنگام تقسیم کردن؛
قَالَ الْحَارِثُ وَ مَا الْمُقَاسَمَةُ
حارث پرسید: مقاسمه و تقسیم چیست؟
قَالَ مُقَاسَمَةُ النَّارِ
فرمود: بهشت و جهنم را بخش می کنم،
أُقَاسِمُهَا قِسْمَةً صَحِیحَة
تقسیمی صحیح و درست؛
أَقُولُ هَذَا وَلِیِّی فَاتْرُکِیهِ
به آتش می گویم: این دوست من است؛ آن را رها کن
وَ هَذَا عَدُوِّی فَخُذِیهِ
و این دشمن من است او را بگیر؛
ثُمَّ أَخَذَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِیَدِ الْحَارِثِ فَقَالَ ...
سپس حضرت علیه السلام دست حارث را گرفت و فرمود:
خُذْهَا إِلَیْکَ یَا حَارِثُ قَصِیرَةٌ مِنْ طَوِیلَةٍ
حارث بگیر اینهایی که گفتم اندکی از بسیار است،
أَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَکَ مَا اکْتَسَبْتَ
تو با هر کس که دوست داری باشی و برای تو است هر چه انجام داده ای،
یَقُولُهَا ثَلَاثاً
این حرف را سه مرتبه علی برای حارث تکرار کرد.
فَقَامَ الْحَارِثُ یَجُرُّ رِدَاءَهُ وَ یَقُولُ
حارث برخاست و دامنش به زمین کشیده می شد و می گفت:
مَا أُبَالِی بَعْدَهَا مَتَى لَقِیتُ الْمَوْتَ أَوْ لَقِیَنِی
چه باکی دارم از پروردگارت بعد از این هر گاه بمیرم و مرگ مرا ملاقات کند.
🛑 این شعر که هم در دیوان منسوب به امیرالمومنین آمده ، از سید حمیری نقل شده است در مورد همین جریان است:
یَا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ یَمُتْ یَرَنِی /
مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قُبُلاً /
ای حارث همدانی! هر کس چه مؤمن و چه منافق پیش از مرگ مرا در مقابل و روبرو خواهد دید.
یَعْرِفُنِی طَرْفُهُ وَ أَعْرِفُهُ /
بِنَعْتِهِ وَ اِسْمِهِ وَ مَا فَعَلاَ،/
او مرا با دیدگان خود می بیند. و من او را با تمام صفات و نام و نشان و کردار و عملش می شناسم.
وَ أَنْتَ عِنْدَ اَلصِّرَاطِ مُعْتَرِضِی /
فَلاَ تَخَفْ عَثْرَةً وَ لاَ زَلَلاً /
و تو ای حارث در کنار پل دوزخ مرا خواهی دید و خواهی شناخت،
بنا بر این از لغزش و افتادن از روی پل در میان دوزخ بیم مدار.
❌فقط تفاوت است که عده ای چهره مهربانانه وگنهکار چهرهٔ اسداللهی حضرت را می بینند.
⛔️ حب امیرالمومنین نجات است. حارث میگوید:
أَتَیْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ یَوْمٍ نِصْفَ النَّهَارِ
روزى نزدیک ظهر خدمت امام رسیدم
فَقَالَ مَا جَاءَ بِکَ
فرمود: براى چه اکنون آمدى؟
قُلْتُ حُبُّکَ وَ اللَّهِ
گفتم: و الله محبّت تو مرا به اینجا آورد.
قَالَ إِنْ کُنْتَ صَادِقاً لَتَرَانِی فِی ثَلَاثِ مَوَاطِنَ
فرمود: اگر راست مى گویى مرا در سه جا خواهى دید:
حَیْثُُ تَبْلغُ نَفْسُکَ هَذِهِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى حَنْجَرَتِهِ
هنگامى که جان به گلویت مى رسد
وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْحَوْضِ.
در نزد صراط و در کنار حوض کوثر.
⏪ متن نامه حضرت :
♦️وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ
قرآن حبل الله است که به زمین آویخته شده است، یک طرف این طناب در دست خداست و یک طرف آن به زمین آویخته شده تا ما به آن چنگ بزنیم و بالا برویم.
تمسک به قرآن درسه بخش باید باشد.
♦️ وَ اسْتَنْصِحْهُ
۱. راه نجات و هدایت در قرآن هست، ولی مهم آن است که ما از او طلب خیر کنیم، ااز او طلب نصیحت کنیم. کسی که طالب نصیحت است خودش را برای شنیدن و پذیرش آماده کرده است و بعد قرآن معارف و حقایق و نورانیتش را در اختیار او می گذارد.
🟡 همانگونه که در خطبه ۱۱۰ نیز شرط بهره مندی از شفای قرآن را طلب شفا دانست:
وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِیثِ
قران را بیاموزیدکه نیکوترین گفتار است؛
وَ تَفَقَّهُوا فِیهِ فَإِنَّهُ رَبِیعُ الْقُلُوبِ
وآن را نیک بفهمید که دلهارا بهترین بهار است؛
وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ
وبه روشنایی آن بهبودی خواهید، که شفای سینه های بیمار است.
🟠 ودر خطبه ۱۵۸ نیز فرمود:
ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ یَنْطِقَ وَ لَکِنْ أُخْبِرُکُمْ عَنْه
باید از قرآن طلب نطق کرد اگر چه قرآن ساکت است و سخنگوی قرآن اهل بیت اند. حضرت طلب نصیحت از قرآن را در سه بخش توضیح میدهند:
♦️وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ؛
۲. آنچه را قرآن بعنوان حلال و حرام معین کرده ،به آنها پایبند باش.
یکی از اعتقادات مهم ما توحید در قانون گذاری، فقط و فقط خداوند حق قانونگذاری دارد و این قوانین را از طریق قرآن به ما معرفی کرده است.
♦️وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ
۳. تصدیق کن آنچه از حقایق زندگی گذشتگان در قرآن آمده،
بخش مهمی از آیات قرآن در مورد سرگذشت اقوام مختلف تاریخ است، تصدیق قرآن در امور تاریخی دو بخش دارد:
الف. اگر قرآن از قول انبیاء گذشته و کتب گذشته و مردم گذشته مطلبی بیان کرد عین واقعیت است هرچند با تورات و انجیل تحریف شده امروزی در تعارض باشد.
ب. عبرت گیری:
♦️وَ اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا
حارث، ازگذشته [مَضَى] دنیا، برای آینده دنیا عبرت بگیر. از اقوام گذشته درس بگیر و در زندگی پیش رو بکار ببند.
آنچه قرآن میگوید واقعیت است و باید از واقعیت ها درس گرفت. سنت ها و قوانین کلی عالم را شناخت و مطابق همان ها پیش رفت تا از عذاب الهی در امان بود.
♦️فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرَهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا
دنیا و تاریخ در حال تکرارند.
آنچه از اتفاقات گذشته بوده در زندگی کنونی هم همان اتفاق می افتاد.
آخر دنیا به اول آن ملحق میشود .
❌ روزگار همان مسیری که نسبت به گذشتگان طی کرده همان مسیر را در آینده ادامه میدهد.مسیر همان است مهم عبرت گیری انسان است.
نوع مواجهه گذشتگان را با پیشامدها ملاحظه کن تا بتوانی برای آینده تصمیمات بهتری بگیری.
🔴 حضرت در مورد تاریخ میفرماید: تاریخ در حال تکرار قسمت های مختلف آن به هم شبیه اند. خطبه ۱۵۷ :
إِنَّ الدَّهْرَ یَجْرِی بِالْبَاقِینَ کَجَرْیِهِ بِالْمَاضِینَ دنیا بر کسانى که امروز باقى مانده اند همان گونه جریان دارد که بر گذشتگان جریان داشت.
🟡 امالی شیخ صدوق ، امیرالمومنین: الْمَاضِی لِلْمُقِیمِ عِبْرَةٌ
گذشته عبرتى است براى امروز
وَالْمَیِّتُ لِلْحَیِّ عِظَةٌ
و مردگان پند و اندرزى براى زندگانند
وَلَیْسَ لاَِمْسِ مَضَى عَوْدَةٌ
روزى که گذشت هرگز باز نمى گردد
وَلاَ الْمَرْءُ مِنْ غَد عَلَى ثِقَة
و به فردا نیز اطمینانى نیست.
♦️وَ کُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ
اگر چه همه دنیا زائل شدنی و جدا شدنی است. همه دنیا حائل است.
دلبسته به دنیا نباش، دائم در حال دگرگونی و درحال چرخش است.
بلکه فراق هم دارد،[مُفَارِقٌ] حتی اگر دلبسته دنیا باشی با تحولات، خود دنیا تو را کنار میزند.
🟠 یکی از درس های مهم قرآنی که از نگاه تاریخ به ما می آموزد و باید از آن عبرت بگیریم بحث ناپایداری دنیاست.
❌خلاصه بحث:
از قرآن طلب نصیحت کنید،
عبرت های تاریخی قرآن را جدی بگیرید،
همه دنیا زائل شدنی است (دل نبندید)
♦️وَ عَظِّمِ اسْمَ اللَّهِ أَنْ تَذْکُرَهُ إِلَّا عَلَى حَقٍّ
نام خدا را بزرگ بشمار و جز برای حق اسم خدا را به زبان نیاور.
🟠 همانگونه که ذکر الهی و یاد الهی موجب عظمت بخشیدن به نام خداست، قسم خوردن به خدا در امور کوچک و بی مورد نیز هیبت و عظمت اسم خدا را در ذهن ها کاهش میدهد.
🟤 انسان باید فقط در شرایط خاص آن هم با احکام و آداب خودش قسم بخورد:
به تعبیر قرآن کریم:
《وَلا تَجْعَلُوا اللهَ عُرْضَةً لاَِّیْمانِکُمْ؛ بقره - ۲۲۴ 》
خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید برای اینکه وظیفه را انجام ندهید.
⚪️حتی در دادگاه هم که یکی از موارد جواز قسم است باز آدابی دارد:
قاضی باید قبل از قسم خوردن شخص، در مورد عظمت نام خدا، پرهیز از قسم دروغ و.. با او حرف بزند و قسم الهی را امری مهم و بزرگ قلمداد کند.
🟡 در امور جزئی در دادگاه هم قسم نخور.
در کافی، امام باقر (ع) فرمود:
پدرم زنی داشت که از خوارج بود...
یکی از غلامان آن حضرت به وی گفت: یابن رسول الله (ص)! در خانه شما زنی است که از جدت علی بن ابیطالب بیزاری میکند؟
پدرم او را طلاق داد.
او پیش امیر مدینه رفت و شکایت کرد که علی بن الحسین مهریه مرا نمیدهد
امیر مدینه به پدرم گفت:
یا علی بن الحسین! یا باید سوگند بخورید که صداق او را دادهاید و یا باید مهریهاش را بدهید.
امام فرمود: پسرم!
برخیز و برای این زن چهار صددینار بیاور،
گفتم: پدرجان فدایت شوم مگر شما به حق نیستید؟!!
فرمود: بلی ولی من خدا را بزرگتر از آن میدانم که بخاطر پول به او قسم بخورم.
وَ لَکِنِّی أَجْلَلْتُ اللَّهَ أَنْ أَحْلِفَ بِهِ یَمِینَ صَبْر
🔴 نهی از قسم به خدا در روایات:
قالَ الحَوارِیّونَ لعیسى بنِ مریمَ: أوْصِنا،
حواریان، به عیسى بن مریم عرض کردند: ما را سفارشى کن .
فقالَ: قالَ موسى علیه السلام لقَومِهِ: لا تَحْلِفوا باللّه ِ کاذِبینَ ،
فرمود : موسى علیه السلام به قوم خود فرمود: به خدا، سوگندِ دروغ مخورید .
و أنا آمُرُکُم أنْ لا تَحْلِفوا باللّه ِ صادِقینَ و لا کاذِبینَ
و من به شما دستور مى دهم که نه راست و نه دروغ، به خدا، سوگند مخورید.
⛔️ امام صادق علیه السلام فرمود :
مَن حَلفَ على یَمینٍ و هُو یَعلمُ أنّهُ کاذِبٌ فقَد بارَزَ اللّه َ عزّ و جلّ .
هرکه سوگندى خورد و بداند که دروغ مى گوید به جنگ خدا رفته است .
🟡 پیامبرصلوات الله علیه فرمود :
لا یَمینَ فی قَطیعةِ رَحِمٍ .
قسم خوردن براى بریدن پیوند خویشاوندى، صحیح و قابل اعتنا نیست.
🟠 امام صادق درباره آیه:
《وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمَانِکُمْ
خدا را دستاویز سوگندهاى خود قرار ندهید》فرمود :
یَعنی الرّجُلَ یَحلِفُ أنْ لا یُکلِّمَ أخاهُ
یعنى انسان سوگند بخورد با برادرش حرف نزند .
و ما أشْبَهَ ذلکَ،
و یا از این قبیل ،
أو لا یُکلِّمَ اُمَّهُ
یا با مادرش سخن نگوید .
⚪️ دیوار از دیوار خدا کوتاه تر پیدا نکرده اند؟ امام صادق می فرماید :
إذا قالَ العبدُ : عَلِمَ اللّه ُ، و کان کاذِبا
هرگاه بنده به دروغ بگوید: «خدا مى داند [که این حرف من راست است]»
قالَ اللّه ُ عزّوجلّ: أ ما وَجَدْتَ أحَدا تَکذِبُ علَیهِ غَیری؟!
خداوند عزّ و جلّ مى فرماید : آیا کسى غیر از من نیافتى که به او دروغ بندى؟!
♦️وَ أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ،
توجه فراوان به مرگ داشته باش و در باره بعد مرگ تفکر کن
یاد کردن صرف گفتن نیست که بله، قیامت و قبر و مرگ هست.
ذکر نام دردی را دوا نمیکند.بلکه آن تفکر و تأمل است که قیامت را باورجان میکند.
🟤 یاد مرگ (که یکی از نصایح موکد قرآن و روایات است) تاثیر تربیتی فوق العاده ای دارد، در خطبه ۲۳۰ فرمود :
فَإِنَّ الْمَوْتَ هَادِمُ لَذَّاتِکُمْ
یاد آوری مرگ از بین برنده لذتهای حرام است.
وَ مُکَدِّرُ شَهَوَاتِکُم
یاد مرگ باعث می شود شهوات شما کدر و بی رنگ شود.
یاد آوری مرگ بسیاری از رذایل را از بین می برد.
🔴 پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود:
زورُوا القُبورَ ؛
به زیارت قبور بروید
فَإِنَّها تُذَکِّرُکُمُ الآخِرَةَ
که این کار، شما را به یاد آخرت مى اندازد .
🟠 منازل بعد از مرگ هم خودشان منازل متعددی هستند که هر کدام برای سر به راهی انسان کافی است:
دعای حزین:
وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ إِلَّا الْمَوْتُ لَکَفَى
اگر جز مرگ (هراسی) نباشد، همان برای من کافی است
کَیْفَ وَ مَا بَعْدَ الْمَوْتِ أَعْظَمُ وَ أَدْهَى
در حالی که آنچه پس از مرگ وجود دارد بزرگتر و سخت تر است.
🟡 خطبه ۲۰۴ فرمود:
فَإِنَّ أَمَامَکُمْ عَقَبَةً کَئُوداً
بدان پیش روی تو گردنه ای صعب العبور هست.
وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً
و منزلگاه ترسناک وجود دارد،
لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا
که باید در آنجا فرود آیید، و توقّف کنید
♦️وَ لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلَّا بِشَرْطٍ وَثِیقٍ
هرگز آرزوی مرگ نکن مگر اینکه واقعا اطمینان از قیامتت داشته باشی.
طوری زندگی کنید که از قیامت خود مطمئن باشید، از عاقبت به خیری خودتان خیالتان راحت باشد.
❌ چنین تمنای مرگ نهی شده است. کسی در سختی و نداری و مشقت طلب مرگ کند.
⚪️ البته کلام حضرت مجوز دعا برای مرگ نیست!
زیرا شرک هیچ وقت محقق نمی شود. هیچ کسی از ما از عاقبت خودش اطمینان خاطر ندارد پس اجازه دعا برای مرگ هم ندارد.
🟡 قرآن کریم میفرماید:
《 قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدّارُ الاْخِرَةُ عِنْدَ اللهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ * وَلَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللهُ عَلِیمٌ بِالظّالِمِین ؛ بقره - ۹۴ 》
بگو اگر (آن چنان که مدعى هستید) سراى دیگر در نزد خدا مخصوص شماست نه سایر مردم. پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى گویید. ولى آنها، هرگز به موجب اعمال بدى که پیش از خود فرستاده اند هرگز آزروى مرگ نخواهند کرد و خداوند از ستمکاران آگاه است .
🔴 آرزوی مرگ به طور شرطیه مجاز است، دعای مکارم الاخلاق، امام سجاد علیه السلام فرمودند:
وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ،
بارالها! عمر مرا تا زمانی که صَرف طاعت تو شود طولانی کن .
فَإِذَا کَانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ
و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود، جانم را بگیر و به سوی خود ببر.
قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَی
پیش از آن که دشمنی تو به سوی من بشتابد یا خشم تو بر من استوار گردد.
البته از آن طرف هم فرمودند به شرایط حال راضی نباش و دنبال جبران و اصلاح باشد:
🔴 پیامبر گرامی فرمود :
لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ
آرزوی مرگ نداشته باش،
فَإِنَّکَ إِنْ تَکُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً
چراکه اگر تو انسان خوب و نیکوکاری باشی با طولانی شدن عمرت بر کارهای خوب و خیرت افزوده میشود.
وَ إِنْ تَکُ مُسِیئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ
و اگر گناهکار باشی، فرصت پیدا میکنی تا مورد رضایت خدای تعالی قرار بگیری.
فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ
پس آرزوی مرگ نکنید.
❌ اگر جایی هم طلب مرگ مجاز باشد آنجایی است که انسان از عاقبت بخیری خودش مطمئن باشد:
مثلا حضرت زهرا فرمود:
یَا إِلَهِی عَجِّلْ وَفَاتِی سَرِیعا؛
ضمنا این جمله اعلام ببرائت از ظلم خلفا نیز بوده است.
❌ یا کسی که آرزوی شهادت میکند، این طلب مرگ چون با شهادت و عاقبت بخیری است مجاز است.
اللهم الرزقنا شهادهَ فی سبیلک
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️