⭕️و من کتاب له (علیه السلام) إلى العمّال الذین یَطَأُ [عملهم الجیوش] الجَیشُ عملَهم:
این نامه را حضرت به کار گزاران و فرمانداران خود می نویسند.
کارگزارانی که گاه سپاهیان از شهر آنها عبور می کردند .
⚛ جریان از این قرار است که سپاهیان وقتی برای جنگ از شهرها عبور می کردند از آنجایی که آذوقه کافی با خود جمل نمیکردند مجبور بودند آذوقه را از شهرهای بین راه تامین کنند.
حضرت در مورد کیفیت رفع حوائج این سپاهیان سخن می گویند
✴️ در جمله " یَطَأُ الجَیشُ عملَهم" دو معنا دارد:
۱. این نامه خطاب به فرماندارانی است که لشکر از منطقه تحت حکومت آنها میگذرد
۲. این نامه خطاب به فرماندارانی است که لشکریان بر روی عملکرد و برنامه ریزی های آنها پا میگذارند .
(آنها برای منطقه خودشان گندم تدارک دیده بودند و با آمدن لشکر کل آمارشان به هم میریزد)
و اگر تو را نافرمانى کردند بگو من از آنچه مى کنید بیزارم
✳️برائت پیامبر از خالد بن ولید :
خالد بن ولید به سمت قبیله بنی مصطلق رفته بود تا آنها را به اسلام دعوت کند، آنها هم اسلام را پذیرفتند ولی چون ولید یک کینه قبلی با آنها داشت برای نماز صبح همه را به مسجد دعوت کرد و به نیروهایش دستورداد به آنها حمله کنند، قتل و غارت زیادی به راه افتاد. خبر به پیامبر رسید:
و آنچه انجام داده بود به رسول خدا گزارش کرد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: کار درست و زیبائی انجام دادی. سپس رو به قبله ایستاد، و دستها را بلند کرد؛ بهطوری که سفیدی زیر بغل آن حضرت پیدا بود، سه بار فرمود: خدایا من از آن چه که خالد بن ولید انجام داده است، بیزارم و در شان مولا حدیث منزلت را خواندند.
💠(و انا ابرءُ ) الی ذمتکم
من در نزد اهل ذمه ( ذمه ، غیر مسلمانی که جزیه به حکومت اسلامی میدهد)
از مسلمانی که به آنها ظلم کرده، اعلام برائت می کنم.
✳️ اوج عدالت امیرالمومنین آن است که حتی در مقابل اقلیت های مذهبی هم اعلام برائت میکند از سربازی که از طرف حضرت اعزام شده ولی بر خلاف دستورات حضرت به این گروه ظلم میکند.
💠مِنْ مَعَرَّةِ الْجَیْشِ
اعلام برائت از آزار و ستم[مَعَرَّةِ] سپاهیان که به مردم روا داشتند
⚛ دو روایت ابی الحدید
ابن ابی الحدید در شرح خود از امیرالمومنین روایت نقل میکند که فرمود: مَنْ آذی ذِمیّا ً فَقَدْ آذانِی
هر کسی یک غیر مسلمان تحت حمایت اسلام را اذیت کند من علی را اذیت کرده است.
⚛ و باز از حضرت روایت نقل میکند که میفرماید:
إنّما بَذَلوا الجِزیَة لِتَکون دِماؤُهُم کدِمائِنا و أموالُهم کأموالِنا
اهل کتاب جزیه میپردازند تا مال و جان آنها نیز مانند مال و جان مسلمانان محترم و در امنیت باشد.
✳️برخورد امیرالمومنین با اقلیتهای مذهبی ، خطبه ۲۷ :
استثنایی وجود دارد که به سپاهیان گرسنگی [جَوْعَةِ] فشار آورده گرسنگی او را به اضطرار رسانده که هیچ راهی بسوی سیری[شِبَعِهِ] پیدا نشود.
✴️ حمله دشمن از آن طرف و مردم هم به سپاهیان کمک نمی کنند در آن صورت میتواند بی اجازه استفاده کند بعد حکومت برای مردم جبران کند .
حضرت میفرماید با شرایط این استثناء،بدون اجازه سپاهیان از مال مردم بخورند.
💮 در برخی موارد که لشکر در حال اعزام به جنگ است و ناچار است از محصولات مردم استفاده کند، اینجا مردم نمی توانند مانع شوند چرا که مصلحت عامه (حفظ مرزها) مهمتر است از مصلحت یک شخص است.
البته استفاده از اموال خصوصی مردم، باید توسط بیت المال جبران شود.
اگر سربازی بدون اینکه گرسنه و اضطرار داشته باشد ظلم کند به زمین یا مواد غذایی مردم تعدی کند ، تو به عنوان فرماندار باید مانع او شوی ،او را باید بازخواست و مجازات کنی[فَنَکِّلُوا]
شما توان دفع آن را جز به یاری خدا و تدبیر من ندارید .
💠فَأَنَا أُغَیِّرُهُ بِمَعُونَةِ اللَّهِ
من به کمک خدا آن ظلم و روش اشتباه را تغییر میدهم ، إِنْ شَاءَ اللَّه.
⚛ گاهی شکایت از یک شخص نیست، بلکه عده ای از لشکریان ظلم کرده اند، یا اصلا ظلم صریحی اتفاق نیفتاده بلکه به خاطر حضور این لشکر در شهر عرضه و تقاضا به هم ریخته و اجناس گران شده اند، این مشکل نیازمند یک تدبیر حکومتی است و باید خود حضرت آن را انجام دهد.
✅اگر انسان مشکلی داشت مستقیم به مسئول بگوید
مسئولین باید در دسترس مردم باشند، تا هم به طور میدانی از امور آگاه باشند هم اگر احیانا خبط و خطایی انجام شده به سرعت به آن رسیدگی کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۴۰۲/۸/۴ . ۱۱ربیع الثانی
💢نامه ۶۰💢
⭕️و من کتاب له (علیه السلام) إلى العمّال الذین یَطَأُ [عملهم الجیوش] الجَیشُ عملَهم:
این نامه را حضرت به کار گزاران و فرمانداران خود می نویسند.
کارگزارانی که گاه سپاهیان از شهر آنها عبور می کردند .
⚛ جریان از این قرار است که سپاهیان وقتی برای جنگ از شهرها عبور می کردند از آنجایی که آذوقه کافی با خود جمل نمیکردند مجبور بودند آذوقه را از شهرهای بین راه تامین کنند.
حضرت در مورد کیفیت رفع حوائج این سپاهیان سخن می گویند
✴️ در جمله " یَطَأُ الجَیشُ عملَهم" دو معنا دارد:
۱. این نامه خطاب به فرماندارانی است که لشکر از منطقه تحت حکومت آنها میگذرد
۲. این نامه خطاب به فرماندارانی است که لشکریان بر روی عملکرد و برنامه ریزی های آنها پا میگذارند .
(آنها برای منطقه خودشان گندم تدارک دیده بودند و با آمدن لشکر کل آمارشان به هم میریزد)
💠مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إِلَى مَنْ مَرَّ بِهِ الْجَیْشُ مِنْ جُبَاةِ الْخَرَاجِ وَ عُمَّالِ الْبِلَادِ؛
این نامه را بنده خدا علی ،امیر المؤمنین به گرد آورندگان خراج و عمال بلاد که لشکر از سرزمینشان مى گذرد،مینویسد .
✳️حضرت در معرفی خود عبودیت را مقدم بر نام و مقدم بر سمت خود ،می آورند. برای ایشان اصالت در بنده خدا بودن است .
عبودیت که باشد ،حاکمیت، قیامت انسان را آباد میکند ولی صرف حاکمیت بدون عبودیت راه ورود به جهنم است.
💠أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی قَدْ سَیَّرْتُ جُنُوداً هِیَ مَارَّةٌ بِکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ
بعد از حمد و ثنای خدا
من به سمت شما، سپاهیانی روانه کردم که به زودی (عبور و مرور می کنند)اگرخدا اراده کند .
💠وَ قَدْ أَوْصَیْتُهُمْ بِمَا یَجِبُ لِلَّهِ عَلَیْهِمْ مِنْ کَفِّ الْأَذَى وَ صَرْفِ الشَّذَا
من قبل از اعزام سپاهیان با آنها اتمام حجت کرده ام و گفته ام حقوقی از طرف خدا بر شما واجب شده است .در طول مسیر چگونه رفتار کنند
من با انها طی کردم نباید از طرف شما بر این شهرها گزندی برسند
حق ندارند به بهانه تامین امنیت مردم حقوق آنها را زیر پا گذارند.
✅هر کسی در هر جایگاهی اگر چه خدمت می کند دلیل این نمی شود که بقیه در خدمت او باشند.
💠وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکُمْ وَ إِلَى ذِمَّتِکُمْ مِنْ مَعَرَّةِ الْجَیْشِ
مردمی که در مسیر سپاهیان قرار دارند من بسوی شما اعلام برائت میکنم[أَبْرَأُ] از سربازی می کنم که ظلم و تعدی کند .
💠وَ أَنَا أَبْرَأُ إِلَیْکُمْ وَ إِلَى ذِمَّتِکُمْ مِنْ مَعَرَّةِ الْجَیْشِ
مردمی که در مسیر سپاهیان قرار دارند من بسوی شما اعلام برائت میکنم[أَبْرَأُ] از سربازی می کنم که ظلم و تعدی کند .
✳️برائت از اعمال خلاف اطرافیان یکی از توصیه های خدا به پیامبر در قرآن است:
سوره شعر
《وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ؛ شعرا - ۲۱۵
و خویشان نزدیکت را هشدار ده
و براى آن مؤمنانى که تو را پیروى کرده اند بال خود را فرو گستر .
《فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ - ۲۱۶》
و اگر تو را نافرمانى کردند بگو من از آنچه مى کنید بیزارم
✳️برائت پیامبر از خالد بن ولید :
خالد بن ولید به سمت قبیله بنی مصطلق رفته بود تا آنها را به اسلام دعوت کند، آنها هم اسلام را پذیرفتند ولی چون ولید یک کینه قبلی با آنها داشت برای نماز صبح همه را به مسجد دعوت کرد و به نیروهایش دستورداد به آنها حمله کنند، قتل و غارت زیادی به راه افتاد. خبر به پیامبر رسید:
فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ مِمَّا صَنَعَ خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ.
پیامبر رو به قبله شد وفرمود: خدایا بسوی تو ، از خطا کاری خالد بیزاری می جویم.
فَقَالَ لِعَلِیٍّ ع یَا عَلِیُّ ائْتِ بَنِی جُذَیْمَةَ مِنْ بَنِی الْمُصْطَلِقِ فَأَرْضِهِمْ مِمَّا صَنَعَ خَالِدٌ
سپس به امیرالمومنین فرمود: برو این قبیله را راضی کن ار آنچه که خالد بر آنها ظلم کرده.
فَقَالَ یَا عَلِیُّ اجْعَلْ قَضَاءَ أَهْلِ الْجَاهِلِیَّةِ تَحْتَ قَدَمَیْکَ
ای علی! نزد این قوم برو و نظر آنان را جویا شو و امر جاهلیت را زیر پا بگذار.
فَأَتَاهُمْ عَلِیٌّ ع فَلَمَّا انْتَهَى إِلَیْهِمْ حَکَمَ فِیهِمْ بِحُکْمِ اللَّهِ
حضرت علی در حالی که اموال بسیار همراه داشت به طرف قبیله رفت،
فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَمَدْتُ فَأَعْطَیْتُ لِکُلِّ دَمٍ دِیَةً وَ لِکُلِّ جَنِینٍ غُرَّةً وَ لِکُلِّ مَالٍ مَالًا وَ فَضَلَتْ مَعِی فَضْلَةٌ فَأَعْطَیْتُهُمْ لِمِیلَغَةِ کِلَابِهِمْ
خونبها، خسارت اموال و حتی قیمت کاسههای سگان آنها را نیز پرداخت نمود،
(علی علیهالسّلام بعد از اتمام کار از آنها سؤال کرد: آیا خونبها و یا مالی مانده است که به شما پرداخت نکرده باشم؟)
وَ فَضَلَتْ مَعِی فَضْلَةٌ فَأَعْطَیْتُهُمْ لِمَا یَعْلَمُونَ وَ لِمَا لَا یَعْلَمُونَ وَ فَضَلَتْ مَعِی فَضْلَةٌ فَأَعْطَیْتُهُمْ لِیَرْضَوْا عَنْکَ
باقی مانده این اموال را نیز به خاطر رعایت احتیاط از جانب رسول خدا در مواردی که آن حضرت و شما از آن مطلع نشدهاید میپردازم. سپس بازگشت
فَقَالَ ص یَا عَلِیُّ أَعْطَیْتَهُمْ لِیَرْضَوْا عَنِّی رَضِیَ اللَّهُ عَنْکَ یَا عَلِیُّ إِنَّمَا أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی.
و آنچه انجام داده بود به رسول خدا گزارش کرد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: کار درست و زیبائی انجام دادی. سپس رو به قبله ایستاد، و دستها را بلند کرد؛ بهطوری که سفیدی زیر بغل آن حضرت پیدا بود، سه بار فرمود: خدایا من از آن چه که خالد بن ولید انجام داده است، بیزارم و در شان مولا حدیث منزلت را خواندند.
💠(و انا ابرءُ ) الی ذمتکم
من در نزد اهل ذمه ( ذمه ، غیر مسلمانی که جزیه به حکومت اسلامی میدهد)
از مسلمانی که به آنها ظلم کرده، اعلام برائت می کنم.
✳️ اوج عدالت امیرالمومنین آن است که حتی در مقابل اقلیت های مذهبی هم اعلام برائت میکند از سربازی که از طرف حضرت اعزام شده ولی بر خلاف دستورات حضرت به این گروه ظلم میکند.
💠مِنْ مَعَرَّةِ الْجَیْشِ
اعلام برائت از آزار و ستم[مَعَرَّةِ] سپاهیان که به مردم روا داشتند
⚛ دو روایت ابی الحدید
ابن ابی الحدید در شرح خود از امیرالمومنین روایت نقل میکند که فرمود: مَنْ آذی ذِمیّا ً فَقَدْ آذانِی
هر کسی یک غیر مسلمان تحت حمایت اسلام را اذیت کند من علی را اذیت کرده است.
⚛ و باز از حضرت روایت نقل میکند که میفرماید:
إنّما بَذَلوا الجِزیَة لِتَکون دِماؤُهُم کدِمائِنا و أموالُهم کأموالِنا
اهل کتاب جزیه میپردازند تا مال و جان آنها نیز مانند مال و جان مسلمانان محترم و در امنیت باشد.
✳️برخورد امیرالمومنین با اقلیتهای مذهبی ، خطبه ۲۷ :
لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ
(معاهده ، زن مسلمان نیست ولی در ذمه اسلام است )
به من خبر رسیده که مردى از لشکر شام به خانه زنى مسلمان و زنى غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده،
فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَاوَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا
و خلخال ، دستبند و گوشواره هاى آنها را به غارت برده،
مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ
در حالى که هیچ وسیله اى براى دفاع، جز گریه و التماس کردن، نداشته اند.
ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُمْ دَمٌ
لشکریان شام با غنیمت فراوان برگشتند بدون این که یک نفر آنان، زخمى بردارد، و یا قطره خونى از او ریخته شود،
فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی
اگر براى این حادثه تلخ، مسلمانى از روى تأسّف بمیرد، ملامت نخواهد شد، و از نظر من سزاوار است.
✳️ در بحارالانوار آمده که؛
وَجَدَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ دِرْعاً لَهُ عِنْدَ نَصْرَانِیٍّ فَجَاءَ بِهِ إِلَى شُرَیْحٍ یُخَاصِمُهُ إِلَیْهِ.
امیرالمومنین زره گمشده خود را نزد مرد نصرانی دید، از او نزد قاضی شریح شکایت کرد.
ثُمَّ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ: إِنَّ هَذِهِ دِرْعِی لَمْ أَبِعْ وَ لَمْ أَهَبْ.
فرمود این زره متعلق به من است نه آن را فروخته ام و نه هدیه داده ام.
فَقَالَ النَّصْرَانِیُّ: مَا الدِّرْعُ إِلَّا دِرْعِی،
نصرانی گفت : از برای من است.
وَ مَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عِنْدِی بِکَاذِبٍ
اگر چه مقام امیرالمومنین را میدانم و نمی گویم او دروغگو است، ولی شاید اشتباه کرده.
فَالْتَفَتَ شُرَیْحٌ إِلَى عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَلْ مِنْ بَیِّنَةٍ؟
قاضی از امام شاهد و بینّه خواست.
قَالَ: لَا.
و امام شاهد نداشت
فَقَضَى بِهَا [شُرَیْحٌ] لِلنَّصْرَانِیِّ.
حکم بنفع نصرانی داده شد.
[فَأَخَذَهَا النَّصْرَانِیُ] فَمَشَى هُنَیْئَةً ثُمَّ أَقْبَلَ، فَقَالَ: أَمَّا أَنَا فَأَشْهَدُ أَنَّ هَذِهِ أَحْکَامُ النَّبِیِّینَ، [أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ]
نصرانی اندکی رفت و بازگردید و گفت: شهادت می دهم که این گونه قضاوتها قضاوت پیامبران است.
یَمْشِی إِلَى قَاضِیهِ وَ قَاضِیهِ یَقْضِی عَلَیْهِ!
امیرالمؤمنین مرا نزد قاضی آورده و قاضی به زیان او رأی می دهد.
أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ،
شهادت می دهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و شهادت می دهم که محمد بنده و پیامبر اوست.
الدِّرْعُ وَ اللَّهِ دِرْعُکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ.
ای امیر المؤمنین به خدا سوگند که این زره، زره توست.
قَالَ: أَمَّا إِذَا أَسْلَمْتَ فَهِیَ لَکَ وَ حَمَلَهُ عَلَى فَرَسٍ.
علی علیه السلام فرمود: اکنون که اسلام آوردی این زره از آن تو باد و اسبی نیز به او داد.
راوی گوید : فأخبرنی من رآه یقاتل مع علی علیه السلام الخوارج بالنهروان .
کسی که او را دیده بود به من گفت که همراه علی علیه السلام در نهروان با خوارج می جنگید.
⚛ مرحوم کلینی در کافی اورده :
أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع صَاحَبَ رَجُلًا ذِمِّیّاً
امیر المؤمنین علیه السّلام با یک ذمّى(کتابىّ پناهنده به اسلام)همسفر شد
فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ أَیْنَ تُرِیدُ یَا عَبْدَ اللَّهِ فَقَالَ أُرِیدُ الْکُوفَةَ
و آن ذمّى به وى گفت:اى بندۀ خدا به کجا مىروى؟در پاسخ او گفت:به کوفه مىروم.
فَلَمَّا عَدَلَ الطَّرِیقُ بِالذِّمِّیِّ عَدَلَ مَعَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ أَ لَسْتَ زَعَمْتَ أَنَّکَ تُرِیدُ الْکُوفَةَ
و چون ذمّى به راه دیگرى رفت،امیر المؤمنین هم او را همراهى کرد
فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ فَقَدْ تَرَکْتَ الطَّرِیقَ
در نتیجه آن ذمّى گفت:راه کوفه را رها کردى؟
قَالَ فَلِمَ عَدَلْتَ مَعِی وَ قَدْ عَلِمْتَ ذَلِکَ
گفت:پس چرا با اینکه مىدانى به راه من آمدى؟
فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع هَذَا مِنْ تَمَامِ حُسْنِ الصُّحْبَةِ أَنْ یُشَیِّعَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ هُنَیْئَةً إِذَا فَارَقَهُ
امیرالمؤمنین در پاسخش گفت:این از کمال خوشرفاقتى است که مردى رفیق راه خود را هنگام جدائى چند گامى بدرقه کند.
وَ کَذَلِکَ أَمَرَنَا نَبِیُّنَا (ص)
پیامبر صلّى اللّه علیه و اله بما چنین دستور داده
قَالَ الذِّمِّیُّ لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَبِعَهُ مَنْ تَبِعَهُ لِأَفْعَالِهِ الْکَرِیمَةِ
ذمّى گفت:البته هرکس از آن حضرت پیروى کرده به خاطر اعمال بزرگوارى او بوده است،
فَأَنَا أُشْهِدُکَ أَنِّی عَلَى دِینِکَ
من تو را گواه مىگیرم که بر کیش توام
وَ رَجَعَ الذِّمِّیُّ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا عَرَفَهُ أَسْلَمَ.
و آن ذمّى با امیر المؤمنین علیه السّلام برگشت و چون او را شناخت اسلام آورد.
💠إِلَّا مِنْ جَوْعَةِ الْمُضْطَرِّ لَا یَجِدُ عَنْهَا مَذْهَباً إِلَى شِبَعِهِ؛
استثنایی وجود دارد که به سپاهیان گرسنگی [جَوْعَةِ] فشار آورده گرسنگی او را به اضطرار رسانده که هیچ راهی بسوی سیری[شِبَعِهِ] پیدا نشود.
✴️ حمله دشمن از آن طرف و مردم هم به سپاهیان کمک نمی کنند در آن صورت میتواند بی اجازه استفاده کند بعد حکومت برای مردم جبران کند .
حضرت میفرماید با شرایط این استثناء،بدون اجازه سپاهیان از مال مردم بخورند.
💮 در برخی موارد که لشکر در حال اعزام به جنگ است و ناچار است از محصولات مردم استفاده کند، اینجا مردم نمی توانند مانع شوند چرا که مصلحت عامه (حفظ مرزها) مهمتر است از مصلحت یک شخص است.
البته استفاده از اموال خصوصی مردم، باید توسط بیت المال جبران شود.
💠فَنَکِّلُوا مَنْ تَنَاوَلَ مِنْهُمْ شَیْئاً ظُلْماً عَنْ ظُلْمِهِمْ
اگر سربازی بدون اینکه گرسنه و اضطرار داشته باشد ظلم کند به زمین یا مواد غذایی مردم تعدی کند ، تو به عنوان فرماندار باید مانع او شوی ،او را باید بازخواست و مجازات کنی[فَنَکِّلُوا]
💠کُفُّوا أَیْدِیَ سُفَهَائِکُمْ عَنْ [مُضَادَّتِهِمْ] مُضَارَّتِهِمْ وَ التَّعَرُّضِ لَهُمْ فِیمَا اسْتَثْنَیْنَاهُ مِنْهُمْ
خطاب به فرماندهان: انسان سفیه یی که میخواهد ضدیت کند.[مُضَادَّه] و به دیگران و سربازان ضرر برساند[مُضَارَّته] باید دست او را کوتاه کنید .
💠وَ أَنَا بَیْنَ أَظْهُرِ الْجَیْشِ،
من وسط سپاه و در پشت سپاه هستم.
💠فَارْفَعُوا إِلَیَّ مَظَالِمَکُمْ
بیایید از مظالم دیگران شکایت کنید.
✅گاهی یک شخص خاص به یک نفر ظلمی کرده، حضرت میفرماید من در بین شما هستم، بیایید و شکایتتان را به من برسانید.
💠وَ مَا عَرَاکُمْ مِمَّا یَغْلِبُکُمْ مِنْ أَمْرِهِمْ
آنچه از ظلم سپاهیان به شما رسید[ماعَراکم] که آن ظلم بر شما غالب شده [یَغْلِبُکُمْ]
💠وَ مَا لَا تُطِیقُونَ دَفْعَهُ إِلَّا بِاللَّهِ وَ بِی،
شما توان دفع آن را جز به یاری خدا و تدبیر من ندارید .
💠فَأَنَا أُغَیِّرُهُ بِمَعُونَةِ اللَّهِ
من به کمک خدا آن ظلم و روش اشتباه را تغییر میدهم ، إِنْ شَاءَ اللَّه.
⚛ گاهی شکایت از یک شخص نیست، بلکه عده ای از لشکریان ظلم کرده اند، یا اصلا ظلم صریحی اتفاق نیفتاده بلکه به خاطر حضور این لشکر در شهر عرضه و تقاضا به هم ریخته و اجناس گران شده اند، این مشکل نیازمند یک تدبیر حکومتی است و باید خود حضرت آن را انجام دهد.
✅اگر انسان مشکلی داشت مستقیم به مسئول بگوید
مسئولین باید در دسترس مردم باشند، تا هم به طور میدانی از امور آگاه باشند هم اگر احیانا خبط و خطایی انجام شده به سرعت به آن رسیدگی کنند.
✳️در نامه ۵۳ به مالک فرمود:
فَلاَ تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِکَ
به هیچ وجه مدت طولانی از مردم پنهان نباش
فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلاَةِ عَنِ الرَّعِیَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّیقِ
اگر حاکم مدت طولانی غایب شود دست کارگزار و سرباز تو برای ظلم به مردم باز میشود ،مردم در تنگنا قرار می گیرند
وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالاُمُورِ
و باعث کم اطلاعی از اوضاع جامعه خواهد شد.
وَ الاِحْتِجَابُ مِنْهُمْ یَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ
دوری از مردم باعث بی خبری میشود
قواعد حاکم به هم میخورد
فَیَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکَبِیرُ وَیَعْظُمُ الصَّغِیرُ،
طبعا کارهای کوچک نزد آنها بزرگ، کارهای بزرگ کوچک بحساب می آید.حق و باطل به هم آمیخته و بیشترین ضرر است .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین