بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۴۰۲/۶/۲۴ - ۲۹صفر
💢نامه ۵۰💢 موضوع:وظایف متقابل حاکمیت وملت
🔵و من کتاب له (علیه السلام) إلى أمَرائه على الجَیش: این نامه را امیرالمومنین برای فرماندهان سپاه نوشت.برای کسانی که از طرف حضرت مسئولیت و ماموریت فرماندهی داشتند.
💠مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إِلَى أَصْحَابِ الْمَسَالِحِ؛ این نامه را بنده خدا، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، برای اصحاب مسالح(سلاح خانه، نیروهای مسلح، کسانی که وظیفه آنها مرزداری است)می نویسد.
امیر المومنین در ابتدای همه نامه ها بلا استثناء ، نامه های رسمی حکومتی را با جمله 《من عبدالله امیرالمومنین》شروع می کند.حضرت ابتدا عبودیت را ذکر میکند وبعد نام خودش وبعد مسئولیت را ذکر می کند.مسئولیت برای حضرت در درجه آخر است وآنچه اهمیت دارد عبودیت است.
انسان به هر جا می رسد از عبودیت می رسد،" من عبد الله امیرالمومنین". انسان اگر به این عبودیت رسید به بالاترین درجات خواهد رسید. 《سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا؛ اسراء - ۱》
پیغمبر چرا به مقام معراج رسید؟ چرا عروج کرد؟چرا نادیدنیها را دید؟ چون عبد بود.《 أَسْرَى بِعَبْدِهِ، اشهد ان محمدا عبده و رسوله》این مقام عبودیت و بعد رسول بودن اوست که ما شهادت میدهیم.
⬇️حقوق مردم بر حاکمیت :
💠أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ حَقّاً عَلَى الْوَالِی أَلَّا یُغَیِّرَهُ عَلَى رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ، بعد از حمد وثنای الهی، حق شما بر منِ والی این است، اگر فضیلتی به من رسید ویا نعمتی مخصوص من شد و اگر من به یک قدرتی (طول)اختصاص داده شدم، موجب دگرگونی وتغییر من نشود.
در جاهای دیگر نهج البلاغه هم حقوق متقابل والی و مردم ذکر شده است.در خطبه ۳۴ فرمود: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ (اى مردم، مرا بر شما حقّى است، و شما را بر من حقّى. اما حق شما بر من این است.)
✅️مردم و حاکمیت حقوقی دارند .حق شما بر من این است، یعنی اول من وظیفه ام را انجام دهم بعد طلبکار باشم. انگشت اتهام هر کس همیشه باید به سمت خودش باشد.
"أَلَّا یُغَیِّرَهُ عَلَى رَعِیَّتِهِ " این تغییر در سه عنوان قابل بحث است: 1️⃣ احوال انسان نباید تغییر کند. احوال مسئول قبل وبعد از مسئولیت نباید تغییر کند .منظور این است که بعد از مسئولیت گرفتن نباید برای خود فرعونی شود.
2️⃣ تغییر در ظاهر و مکان زندگی. بعد از مسئولیت گرفتن، تغییر در زندگی، خیانت است. امیر المومنین بعد از جنگ جمل، به بصره رفته وبرای مردم سخنرانی کرد و فرمود: ای مردم، من از دار دنیا این لباس را که برتن دارم واین کیسه ای که در دستم است ودر آن مقداری غذا( گندم وجو)که از مزرعه خودم در مدینه است، دارم.اگر فردا روزی علی خواست از حکومت برود و غذا ولباس وخانه اش فرق بکند، من به شما خیانت کرده ام.
3️⃣ تغییر در قول وقرارها. قبل از گرفتن مسئولیت به مردم وعده و وعید دهد وبعد از مسئولیت یادش برود. قرآن می فرماید: 《وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ؛ بقره - ۲۰۴》 و از مردم کس هست که تو را از گفتار دلفریب خود به شگفت آرد (تا از دروغ به متاع دنیا رسد) و خدا را به راستی نیّت خود گواه گیرد حال آنکه این کس بدترین دشمن (اسلام) است.
⏪فریب و ظاهر سازی قبل از گرفتن مسئولیت 《وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ؛ بقره - ۲۵》 [ چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند؛ و خدا فساد را دوست ندارد.] وقتی به مسئولیتی میرسد، کشاورزی، نسل و اقتصاد و فرهنگ را از بین می برد.
✅️نکته: حضرت میفرماید حق شما بر من این است که من تغییر نکنم. حق دیگران قابل گذشت و بخشش نیست و لاجرم باید آن را انجام داد.
نکته۲ : حضرت رسیدن به مسئولیت را از دو طریق میداند:
1️⃣ " فَضْلٌ نَالَهُ" یعنی تخصصی که داشته و تلاشی که کرده 2️⃣ "وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ " آن تقدیرات الهی که خدا مقدر کرده است ، در هر دو صورت الان که تو به مسولیت رسیده ای باید حقوق را رعایت کنی و تغییر نکنی. حقی که خدا بر مسئولین قرار داده است این است که در زندگی آنها تغییر ایجاد نشود.
💠 وَ أَنْ یَزِیدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ. حق دوم مردم بر حاکمیت و حاکم آن است که این مسئولیت، نزدیک شدن به مردم و عطوفت و مهربانی باآنها را بر حاکم اضافه کند.
🔺حضرت در نامه ۵ فرمود: إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ حوزه فرمانرواییت طعمه تو نیست، بلکه امانتى است بر گردن تو. اگر دیروز با مردم رفیق و مهربان بودیم، مسئولیت ما را از مردم دور نکند بلکه شدت محبت و عطوفت ما را با آنها بیشتر کند چرا که در غررالحکم فرمود: إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْکُمْ نِعْمَةً مِنَ اللهِ عَلَیْکُمْ فَاغْتَنِمُوها وَلا تَمَلُّوها فَتَتَحَوَّلَ نَقِماً نیاز مردم به شما نعمتى است از سوى خدا براى شما. این نعمت را غنیمت بشمارید و هرگز از آن ملول نشوید که به نقمت و عذاب تبدیل خواهد شد
⏪یک نگاه به مسئولیت، نگاه طعمه دیدن و چاپیدن است، و نگاهی هم نگاه امیرالمؤمنین به مسئولیت است.
💠أَلَا وَ إِنَّ لَکُمْ عِنْدِی أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً إِلَّا فِی حَرْبٍ حق شما بر من این است که مانع نشوم، (پنهان نکنم از شما) هیچ سری را بجز مسائل جنگی.
یکی دیگر از حقوق شما بر من، آن است که هیچ چیزی را بجز مسائل جنگی و امنیتی و نظامی از شما پنهان نکنم. وشما را از دانستن آن منع نکنم.
✅️ در جریان حاکمیت و ملت اصل بر شفافیت و صداقت و بیان حقایق است مگر در جایی که مصلحت اقتضاء کتمان داشته باشد. شفافیت، وظیفه حاکمیت است، مگر در مسائل جنگی. در مسائل جنگی و نظامی همیشه باید اصل حفاظت اطلاعات را در دستور کار داشت.
🔺 حضرت در حکمت ۱۶۲فرمود: مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ کَانَتِ الْخِیَرَةُ بِیَدِه اگر انسان اسرار را حفظ کرد خودش برای خودش تصمیم میگیرد، اگر اسرار فاش شد دشمن برای او تصمیم میگرد.
_ درخطبه 16حضرت همان موقعی که تازه حکومت و خلافت را بدست گرفته بود فرمود: وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً قسم به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث کرد، من شما را زیر و رو می کنم، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا شما را غربال می کنم، من مثل دیگی که در حال جوش زدن است شما را زیر ورو می کنم.. وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَا کَذَبْتُ کِذْبَة به خدا قسم من ذره ای چیزی، اندازه خال ( وَشمه، به معنی خال) را از شما پنهان نکرده ام، مگر در امور نظامی و حرب.
✳️در سیره رسول الله هم این امر دیده می شود. پیامبر خاتم هم در مسائل نظامی چیزی را آشکار نمی کردند، حتی پنهان هم میکردند.
_ طبری در تاریخ و ابن هشام در السیره النبویه دارد : وَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَلَّمَا یَخْرُجُ فِی غَزْوَةٍ إلَّا کَنَّى عَنْهَا، پیامبر خیلی کم در مورد جنگ به کسی اطلاعات میداد. وَأَخْبَرَ أَنَّهُ یُرِیدُ غَیْرَ الْوَجْهِ الَّذِی یَصْمُدُ لَهُ بعضی وقتها پیامبر به مردم میگفت جایی بروند که مقصودش نبود. و قصدش را به مردم نمی گفت. إلَّا مَا کَانَ مِنْ غَزْوَةِ تَبُوکَ، فَإِنَّهُ بَیَّنَهَا لِلنَّاسِ، لِبُعْدِ الشُّقَّةِ ، وَشِدَّةِ الزَّمَانِ، وَکَثْرَةِ الْعَدُوِّ الَّذِی یَصْمُدُ لَهُ پیامبر همیشه مقصد جنگ ها را از یاران پنهان میکرد مگر در مورد غزوه تبوک که به خاطر شرایط خاص و بعد مسافت و ... از ابتدا مقصد را با یاران در میان گذاشت.
💠وَ لَا أَطْوِیَ دُونَکُمْ أَمْراً إِلَّا فِی حُکْمٍ پنهان نکنم از شما هیچ چیزی را مگر در حکم،و مشورت کنم با شما در همه امور مگر در حکومت (طیّ: پیچیدن، کاغذی که پیچیده میشود متنش پنهان میشود)
من حاکم وظیفه دارم که پنهان نکنم از شما چیزی را مگر در حکم، و من نباید در همه امور که مربوط به حکم است با شما مشورت کنم.
✅️ حکم هم میتواند اشاره به احکام شرعی باشد هم قضاوت و حکم و داوری. در احکام شرعی جای ابراز نظر و مشورت نیست چون باید حکم خدا را پیاده کرد؛ مردم بگویند ما حجاب را، نماز را نمی خواهیم و حاکمیت هم بگوید باشد. اینطور نیست. حکم الله را نمی شود به رای گذاشت.مردم باید به حکم الهی تن بدهند.
🔺قرآن کریم در باب احکام شرع و شریعت به پیامبر میفرماید: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ اگر او سخنی دروغ بر ما میبست، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ما او را با قدرت میگرفتیم، ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ سپس رگ قلبش را قطع میکردیم، فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ و هیچ کس از شما نمیتوانست از مجازات او مانع شود!
پیامبر هم بخواهد خلاف دستور الهی کاری کند ، خداوند می فرماید کارش را تمام می کنم.ما که جای خود داریم.
✅در احکام قضایی و تعیین تکلیف مجرم نیز جای مشورت نیست و باید قاطعانه و بر اساس مبانی تصمیم گرفت. مرحوم کلینی در آداب قضاء در کتاب کافی دارد که انسانی به قضاوت بنشیند که قدرت تصمیم گیری داشته باشد، ادّله را بشنود، اسناد را بررسی کند و توانایی صادر کردن حکم را داشته باشد:
🔺 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا کَانَ الْحَاکِمُ یَقُولُ لِمَنْ عَنْ یَمِینِهِ وَ لِمَنْ عَنْ یَسَارِهِ مَا تَرَى مَا تَقُولُ فَعَلَى ذَلِکَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِین أَلاَّ یَقُومُ مِنْ مَجْلِسِهِ وَتُجْلِسُهُمْ مَکَانَهُ امام صادق (ع)فرمود: (هنگامى که قاضى در مقام صدور حکم (نه در بررسى مقدمات) به نفر سمت راست یا سمت چپ خود بگوید: به عقیده شما من باید چه حکمى صادر کنم، لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر او باد! چنین کسى که توان صدور حکم نهایى را ندارد باید از جاى خود برخیزد و آنها را بر جاى خود بنشاند)
💠وَ لَا أُؤَخِّرَ لَکُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ ادای حقوق شما را به تاخیر نیندازیم، بر من لازم است.
💠وَ لَا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ قبل از رساندن حقوق به شما، آن را متوقف نکنم، یکی دیگر از حقوقی که شما بر من علی ، حاکم اسلامی دارید آن است که حقوق شما را به تعویق نیندازم و قبل از رسیدن به آن هدف نهایی، توقف نکنم.
باید حقوق مادی و معنوی افراد را سر موعد مقرر پرداخت کرد و قبل از استیفای کامل حقوق، حقوق آنان را قطع نکند. (با تاخیر نباشد، ناقص نباشد
💠وَ أَنْ تَکُونُوا عِنْدِی فِی الْحَقِّ سَوَاءً از حقوق شما بر من این است که همه شما از جهت حق و حقوق در نگاه من مساوی باشید.
✅معمولا بین مساوات وعدالت خلطی بوجود می آید. عدالت به معنای مساوات نیست، بلکه مساوات خودش بی عدالتی است. باید افرادی که دارای یک درجه و رتبه هستند همه مثل هم باشند و موقعیت اجتماعی، رفاقت و... تاثیری در حقوق آنان نداشته باشد. ولی طبعا کسی که فرمانده ی لشکر است با کسی که سرباز صفر است خیلی تفاوت دارند.
💠فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِکَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَیْکُمُ النِّعْمَةُ وقتی من به وظایفم عمل کردم، نعمت بر شما تمام میشود. سرازیر شدن نعمت ، بخش عمده اش در این است که حاکمیت وظیفه اش را نسبت به ملت انجام دهد.
🔻بعضی از شارحین نهج البلاغه نکته دقیقی را گفته اند: در جریان غدیرخم، خداوند فرمود: 《 الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا؛ مائده - ۶》 امروز دین کامل شد، امروز نعمت تمام شد. ومن برای شما به اسلام رضایت دارم.
🔺همانطور که در خطبه ۴۵ به عثمان بن حنیف فرمود: " الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ " کامل شدن دین وقتی است که به وظایف خود نسبت به جامعه عمل شود و حقوق افراد پرداخت شود.
⬇️حقوق حاکمیت بر ملت، وظایف مردم:
💠وَ لِی عَلَیْکُمُ الطَّاعَةُ وَ أَلَّا تَنْکُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ از اجابت دعوت من به جهاد نکص و سرپیچی نکنید.
💠وَ لَا تُفَرِّطُوا فِی صَلَاحٍ اگر فرمانی صادر کردم که در آن صلاح جامعه است در انجام آن کوتاهی نکنید.
یکی از وظایف مردم نسبت به حکومت آن است که از مصالح، از حاکمیت اطاعت کند و دنباله روی او باشد و صلاح جامعه را بپذیرد.
💠وَ أَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ إِلَى الْحَقِّ و باید برای خدا دل به دریای مشکلات بزنید. (خوض،شنا کردن، غرق شدن در دریای مشکلات) مردم باید وسط معرکه بیایند ودل به دریای مشکلات بزنند.
_ حضرت بعد از بیان وظایف خود و اصلاح نسبی امور میفرماید اوضاع هیچگاه وفق مراد نمی شود مگر اینکه خود مردم همراه باشند، حاضر باشند، در جنگ حکومت را یاری کنند، در تحریم قناعت کنند، در جنگ امنیتی هوشیار باشند و...
✅️حاکمیت هیچگاه بدون مردم نمی تواند به اهدافش برسد هرچند حاکم علی بن ابی طالب باشد. همیشه دشمنانی هستند که برای مقابله با آنهاباید دل به دریای مشکلات زد .
🔺درنامه ۳۱ امیرالمومنین می فرماید: وَ جَاهِدْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ لَا تَأْخُذْکَ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ خُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ کَان حسن جان، در مسیر خدا جهاد کن، چه جهادی! مبادا از حرف این وآن نگران شوی؟ هر جا لازم بود خودت را به دریای مشکلات بزن.
از رشادتهای عمار در جنگ صفین، بسیار گفته شده است. عمار همان کسی است که پیامبر فرمود: شهادت عمار، حقانیت علی است. این قوم ستمگر تو را می کشند. معاویه، عمار را کشت و حقانیت علی ثابت شد.
_در جریان صفین جناب عمار میگفت: اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّی لَوْ أَعْلَمُ أَنَّ رِضَاکَ فِی أَنْ أَقْذِفَ بِنَفْسِی فِی هَذَا الْبَحْرِ لَفَعَلْتُ خدایا اگر بدانم رضایت تو در فرو رفتن در دریای مشکلات و خطرات است، دل به دریا میزنم. اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّی لَوْ أَعْلَمُ أَنَّ رِضَاکَ أَنْ أَضَعَ ظُبَةَ سَیْفِی فِی بَطْنِی ثُمَّ أَنْحَنِیَ عَلَیْهَا حَتَّى یَخْرُجَ مِنْ ظَهْرِی لَفَعَلْتُ خدایا اگر بدانم رضایت تو در این است شمشیر در شکمم وارد شود و از کمرم بیرون بیاید، چنین میکنم اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَعْلَمُ مِمَّا أَعْلَمْتَنِی أَنِّی خدایا از آنچه به من آموختی به خوبی میدانم لَا أَعْمَلُ الْیَوْمَ عَمَلًا هُوَ أَرْضَى لَکَ مِنْ جِهَادِ هَؤُلَاءِ الْفَاسِقِینَ وَ لَوْ أَعْلَمُ الْیَوْمَ عَمَلًا أَرْضَى لَکَ مِنْهُ لَفَعَلْتُهُ هیچ کاری نزد تو بهتر از مبارزه با فاسقان شام نیست که اگر کار بهتری سراغ داشتم آن را انجام میدادم.
💠 فَإِنْ أَنْتُمْ لَمْ تَسْتَقِیمُوا لِی عَلَى ذَلِکَ اگر شما راه مستقیم را در این امور پیش نگیرید_به گفته های من عمل نکنید و اگر شما در این مسیر استقامت نکنید، و صبر نکنید.
💠لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ أَهْوَنَ عَلَیَّ مِمَّنِ اعْوَجَّ مِنْکُمْ هیچ کسی نزد من خوار تر از کسی که راه کجی و اعوجاج را پیش گرفته نیست،
💠ثُمَّ أُعْظِمُ لَهُ الْعُقُوبَةَ من در مورد این شخص کج اندیش، کجرو، سخت ترین مجازات را اجرا میکنم.
💠 وَ لَا یَجِدُ عِنْدِی فِیهَا رُخْصَةً و هیچ راه فرار و چاره ای نیز از مجازات من ندارد.
🔺در تاریخ موارد متعددی داریم از جمله نجاشی شاعر، کسی بود که در ماه مبارکرمضان شراب خورد وبا حالت مستی در کوچه وخیابان آمد . امیر المومنین فرمود:باید حد شراب و تعزیر جاری شود.چون هم شراب خورده وهم حرمت ماه مبارک رمضان را شکسته است.قوم وقبیله اش گفتند شاعر است ودر مورد شما شعر گفته است. حضرت فرمود: هر کسی می خواهد باشد. نجاشی گفت اگر مرا حد بزنید پیش معاویه میروم . حضرت فرمود : برو.حضرت دستور داد هم حد وهم تعزیر را اجراکنند. و اجرا شد و بعد فرار کرد . حضرت فرمود: اگر کسی راه کج را پیش بگیرد من بشدت با شما برخورد می کنم و هیچ کسی نمی تواند واسطه شود تا شما را نجات دهد.
کسانی که از مسیر امامت جداشوند و از امام اطاعت نکنند دچار دو عقوبت میشوند: 1⃣ عقوبت معنوی: خوار شدن در نگاه امام و از چشم امام افتادن عقوبت بسیار سنگینی است مخصوصا که میدانیم رضایت امام، رضایت خداست.از هر بلندایی انسان بیفتد عاقبتش مرگ است.یک کسی می میرد بهشتی میشود. ولی اگر از چشم امام افتادی، عاقبش هلاکت است، جهنمی بودن است.
🔺عنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ ع إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضَى لِرِضَاکِ. رسول مکرم (ص) به صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) فرمود: خدابه خاطر غضب فاطمه، غضب می کند و بخاطر رضایت فاطمه ، راضی میشود.
2️⃣ عقوبت مادی: برای کسانی که از دستورات فرماندهی سرپیچی کنند مجازات هایی نیز در نظر گرفته میشود.
🔺در ارشاد شیخ مفید دارد که در یک قضیه ای لشکری به فرماندهی امیرالمومنین اعزام شد و دشمن را شکست داد و غنائمی گرفت. اینها قبل از ورود به مدینه لباس های غنیمت گرفته شده را پوشیدند، حضرت به شدت با آن گروه وآن مسئولی که برای حفظ غنائم گذاشته بود برخورد کرد. حضرت لباسها را پس گرفت و کسی را که مسئول حفظ اموال بود توبیخ شدید کرد.
وقتی مردم به مدینه رسیدند به پیامبر شکایت کردند؛که علی با ما بد رفتاری کرد .ما مسلمان ومجاهدیم وبا جنگ پیروز شده برگشتیم وحضرت با ما اینگونه رفتار کرد.
پیامبر فرمود: فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُنَادِیَهُ فَنَادَى فِی النَّاسِ ارْفَعُوا أَلْسِنَتَکُمْ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ غَیْرُ مُدَاهِنٍ فِی دِینِه حضرت فرمود همه داخل مسجد بیایند. مردم آمدند و حضرت بالای منبر رفت و فرمود: نبینم کسی در مورد علی این حرفها را میزند. علی در مورد حقوق الهی و احکام الهی خشن است ولی یتیم وفقیر و بیوه را که میبیند دست روی سر آنها کشیده و احترام می کند. با مهربانی و عطوفت بر خورد می کند.آن چهره غضبناک علی در مورد مخالفین است نه در مورد دوستان.
💠فَخُذُوا هَذَا مِنْ أُمَرَائِکُمْ امت اسلام ، باید حقتان را از حاکمان و اُمرا بگیرید. شما امت، باید مطالبه گر باشید.اگر دیدید حاکمیت برای شما کم گذاشت، شما حقتان را مطالبه کنید.
💠وَ أَعْطُوهُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ مَا یُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ أَمْرَکُمْ و وظایفتان را نیز انجام دهید همان وظایفی که خداوند به سبب انجام دادن آنها اوضاع شما را اصلاح میکند
💠 وَ السَّلَامُ.
✅مطالبه از حاکمیت از حقوق مردم است. ولی در طول تاریخ سراغ نداریم که یک حاکمی برای مردم نامه بنویسد، برای مردم سخنرانی کند و بگویدشما مردم از من طلبکارید.بیایید حقتان را از من بگیرید. این فقط عدالت علی است . این امیر المومنین است. تنها حاکمی در طول تاریخ که جلوی مردم می ایستد و به مردم میگوید وظایف من درمقابل شما چنین و چنان است وجود مبارک امیرالمومنین است.
🔺در جریان سوده همدانی که آمد پیش معاویه و از فرماندار او شکایت کرد، معاویه گفت:دیگر نبینم این دور و برها بیایی.تو جرات پیدا کرده ای از مسئول من شکایت می کنی؟ سوده همدانی گفت: خدا رحمت کند علی را، دنیا دیگر مثل علی را بخود نمی بیند .معاویه می گوید قصه چیست؟ سوده همدانی گفت: در زمان امیر المومنین هم یکی از مسئولین علی ع خلاف کرد. من در نماز چمعه رفتم وشکایت را به او گفتم.علی(ع) برای اقامه نماز ایستاده بود. من گفتم آقا من شکایت دارم. حضرت نماز را کنار گذاشت و حرف مرا شنید. همانجا نامه عزل آن فرماندار را نوشت. علی کجا وتو، معاویه کجا؟ تو مرا تهدید به زندان میکنی. معاویه جمله ای گفت: لقد لَمَظَکُم ابن أبی طالب الجرأة على السلطان فَبَطیئاً ما تَفطمون (جرات بر علیه حاکمان را علی بن ابی طالب به شما آموخت و این فکری است که از سر شما نخواهد رفت)
✅️ اگر علی نبود، اگر سخنرانیهای علی نبود، اگر عدالت علی نبود، معلوم نبود حاکمان ظالم دنیا در طول حکومت اموی، عباسی، چه بلایی سر ما می آوردند. ما این مطالبه گری را به برکت امیر المومنین داریم.
غفر الله لی و لکم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۴۰۲/۶/۲۴ - ۲۹صفر
💢نامه ۵۰💢
موضوع:وظایف متقابل حاکمیت وملت
🔵و من کتاب له (علیه السلام) إلى أمَرائه على الجَیش:
این نامه را امیرالمومنین برای فرماندهان سپاه نوشت.برای کسانی که از طرف حضرت مسئولیت و ماموریت فرماندهی داشتند.
💠مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ إِلَى أَصْحَابِ الْمَسَالِحِ؛
این نامه را بنده خدا، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، برای اصحاب مسالح(سلاح خانه، نیروهای مسلح، کسانی که وظیفه آنها مرزداری است)می نویسد.
امیر المومنین در ابتدای همه نامه ها بلا استثناء ، نامه های رسمی حکومتی را با جمله 《من عبدالله امیرالمومنین》شروع می کند.حضرت ابتدا عبودیت را ذکر میکند وبعد نام خودش وبعد مسئولیت را ذکر می کند.مسئولیت برای حضرت در درجه آخر است وآنچه اهمیت دارد عبودیت است.
انسان به هر جا می رسد از عبودیت می رسد،" من عبد الله امیرالمومنین". انسان اگر به این عبودیت رسید به بالاترین درجات خواهد رسید.
《سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا؛ اسراء - ۱》
پیغمبر چرا به مقام معراج رسید؟ چرا عروج کرد؟چرا نادیدنیها را دید؟ چون عبد بود.《 أَسْرَى بِعَبْدِهِ، اشهد ان محمدا عبده و رسوله》این مقام عبودیت و بعد رسول بودن اوست که ما شهادت میدهیم.
⬇️حقوق مردم بر حاکمیت :
💠أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ حَقّاً عَلَى الْوَالِی أَلَّا یُغَیِّرَهُ عَلَى رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ،
بعد از حمد وثنای الهی، حق شما بر منِ والی این است، اگر فضیلتی به من رسید ویا نعمتی مخصوص من شد و اگر من به یک قدرتی (طول)اختصاص داده شدم، موجب دگرگونی وتغییر من نشود.
در جاهای دیگر نهج البلاغه هم حقوق متقابل والی و مردم ذکر شده است.در خطبه ۳۴ فرمود:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ
(اى مردم، مرا بر شما حقّى است، و شما را بر من حقّى. اما حق شما بر من این است.)
✅️مردم و حاکمیت حقوقی دارند .حق شما بر من این است، یعنی اول من وظیفه ام را انجام دهم بعد طلبکار باشم.
انگشت اتهام هر کس همیشه باید به سمت خودش باشد.
"أَلَّا یُغَیِّرَهُ عَلَى رَعِیَّتِهِ " این تغییر در سه عنوان قابل بحث است:
1️⃣ احوال انسان نباید تغییر کند. احوال مسئول قبل وبعد از مسئولیت نباید تغییر کند .منظور این است که بعد از مسئولیت گرفتن نباید برای خود فرعونی شود.
2️⃣ تغییر در ظاهر و مکان زندگی.
بعد از مسئولیت گرفتن، تغییر در زندگی، خیانت است.
امیر المومنین بعد از جنگ جمل، به بصره رفته وبرای مردم سخنرانی کرد و فرمود: ای مردم، من از دار دنیا این لباس را که برتن دارم واین کیسه ای که در دستم است ودر آن مقداری غذا( گندم وجو)که از مزرعه خودم در مدینه است، دارم.اگر فردا روزی علی خواست از حکومت برود و غذا ولباس وخانه اش فرق بکند، من به شما خیانت کرده ام.
3️⃣ تغییر در قول وقرارها.
قبل از گرفتن مسئولیت به مردم وعده و وعید دهد وبعد از مسئولیت یادش برود.
قرآن می فرماید:
《وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ؛ بقره - ۲۰۴》
و از مردم کس هست که تو را از گفتار دلفریب خود به شگفت آرد (تا از دروغ به متاع دنیا رسد) و خدا را به راستی نیّت خود گواه گیرد حال آنکه این کس بدترین دشمن (اسلام) است.
⏪فریب و ظاهر سازی قبل از گرفتن مسئولیت
《وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ؛ بقره - ۲۵》
[ چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند؛ و خدا فساد را دوست ندارد.]
وقتی به مسئولیتی میرسد، کشاورزی، نسل و اقتصاد و فرهنگ را از بین می برد.
✅️نکته: حضرت میفرماید حق شما بر من این است که من تغییر نکنم. حق دیگران قابل گذشت و بخشش نیست و لاجرم باید آن را انجام داد.
نکته۲ : حضرت رسیدن به مسئولیت را از دو طریق میداند:
1️⃣ " فَضْلٌ نَالَهُ" یعنی تخصصی که داشته و تلاشی که کرده
2️⃣ "وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ " آن تقدیرات الهی که خدا مقدر کرده است ، در هر دو صورت الان که تو به مسولیت رسیده ای باید حقوق را رعایت کنی و تغییر نکنی.
حقی که خدا بر مسئولین قرار داده است این است که در زندگی آنها تغییر ایجاد نشود.
💠 وَ أَنْ یَزِیدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ
دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ.
حق دوم مردم بر حاکمیت و حاکم آن است که این مسئولیت، نزدیک شدن به مردم و عطوفت و مهربانی باآنها را بر حاکم اضافه کند.
🔺حضرت در نامه ۵ فرمود:
إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ
حوزه فرمانرواییت طعمه تو نیست، بلکه امانتى است بر گردن تو.
اگر دیروز با مردم رفیق و مهربان بودیم، مسئولیت ما را از مردم دور نکند بلکه شدت محبت و عطوفت ما را با آنها بیشتر کند چرا که در غررالحکم فرمود:
إنَّ حَوائِجَ النّاسِ إلَیْکُمْ نِعْمَةً مِنَ اللهِ عَلَیْکُمْ فَاغْتَنِمُوها وَلا تَمَلُّوها فَتَتَحَوَّلَ نَقِماً نیاز مردم به شما نعمتى است از سوى خدا براى شما. این نعمت را غنیمت بشمارید و هرگز از آن ملول نشوید که به نقمت و عذاب تبدیل خواهد شد
⏪یک نگاه به مسئولیت، نگاه طعمه دیدن و چاپیدن است، و نگاهی هم نگاه امیرالمؤمنین به مسئولیت است.
💠أَلَا وَ إِنَّ لَکُمْ عِنْدِی أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً إِلَّا فِی حَرْبٍ
حق شما بر من این است که مانع نشوم، (پنهان نکنم از شما) هیچ سری را بجز مسائل جنگی.
یکی دیگر از حقوق شما بر من، آن است که هیچ چیزی را بجز مسائل جنگی و امنیتی و نظامی از شما پنهان نکنم. وشما را از دانستن آن منع نکنم.
✅️ در جریان حاکمیت و ملت اصل بر شفافیت و صداقت و بیان حقایق است مگر در جایی که مصلحت اقتضاء کتمان داشته باشد.
شفافیت، وظیفه حاکمیت است، مگر در مسائل جنگی.
در مسائل جنگی و نظامی همیشه باید اصل حفاظت اطلاعات را در دستور کار داشت.
🔺 حضرت در حکمت ۱۶۲فرمود:
مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ کَانَتِ الْخِیَرَةُ بِیَدِه
اگر انسان اسرار را حفظ کرد خودش برای خودش تصمیم میگیرد، اگر اسرار فاش شد دشمن برای او تصمیم میگرد.
_ درخطبه 16حضرت همان موقعی که تازه حکومت و خلافت را بدست گرفته بود فرمود:
وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً
قسم به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث کرد، من شما را زیر و رو می کنم،
وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا
شما را غربال می کنم، من مثل دیگی که در حال جوش زدن است شما را زیر ورو می کنم..
وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَا کَذَبْتُ کِذْبَة
به خدا قسم من ذره ای چیزی، اندازه خال ( وَشمه، به معنی خال) را از شما پنهان نکرده ام، مگر در امور نظامی و حرب.
✳️در سیره رسول الله هم این امر دیده می شود. پیامبر خاتم هم در مسائل نظامی چیزی را آشکار نمی کردند، حتی پنهان هم میکردند.
_ طبری در تاریخ و ابن هشام در السیره النبویه دارد :
وَکَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَلَّمَا یَخْرُجُ فِی غَزْوَةٍ إلَّا کَنَّى عَنْهَا،
پیامبر خیلی کم در مورد جنگ به کسی اطلاعات میداد.
وَأَخْبَرَ أَنَّهُ یُرِیدُ غَیْرَ الْوَجْهِ الَّذِی یَصْمُدُ لَهُ
بعضی وقتها پیامبر به مردم میگفت جایی بروند که مقصودش نبود. و قصدش را به مردم نمی گفت.
إلَّا مَا کَانَ مِنْ غَزْوَةِ تَبُوکَ، فَإِنَّهُ بَیَّنَهَا لِلنَّاسِ، لِبُعْدِ الشُّقَّةِ ، وَشِدَّةِ الزَّمَانِ، وَکَثْرَةِ الْعَدُوِّ الَّذِی یَصْمُدُ لَهُ
پیامبر همیشه مقصد جنگ ها را از یاران پنهان میکرد مگر در مورد غزوه تبوک که به خاطر شرایط خاص و بعد مسافت و ... از ابتدا مقصد را با یاران در میان گذاشت.
💠وَ لَا أَطْوِیَ دُونَکُمْ أَمْراً إِلَّا فِی حُکْمٍ
پنهان نکنم از شما هیچ چیزی را مگر در حکم،و مشورت کنم با شما در همه امور مگر در حکومت
(طیّ: پیچیدن، کاغذی که پیچیده میشود متنش پنهان میشود)
من حاکم وظیفه دارم که پنهان نکنم از شما چیزی را مگر در حکم، و من نباید در همه امور که مربوط به حکم است با شما مشورت کنم.
✅️ حکم هم میتواند اشاره به احکام شرعی باشد هم قضاوت و حکم و داوری.
در احکام شرعی جای ابراز نظر و مشورت نیست چون باید حکم خدا را پیاده کرد؛ مردم بگویند ما حجاب را، نماز را نمی خواهیم و حاکمیت هم بگوید باشد. اینطور نیست.
حکم الله را نمی شود به رای گذاشت.مردم باید به حکم الهی تن بدهند.
🔺قرآن کریم در باب احکام شرع و شریعت به پیامبر میفرماید:
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ
اگر او سخنی دروغ بر ما میبست،
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ
ما او را با قدرت میگرفتیم،
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ
سپس رگ قلبش را قطع میکردیم،
فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ
و هیچ کس از شما نمیتوانست از مجازات او مانع شود!
پیامبر هم بخواهد خلاف دستور الهی کاری کند ، خداوند می فرماید کارش را تمام می کنم.ما که جای خود داریم.
✅در احکام قضایی و تعیین تکلیف مجرم نیز جای مشورت نیست و باید قاطعانه و بر اساس مبانی تصمیم گرفت.
مرحوم کلینی در آداب قضاء در کتاب کافی دارد که انسانی به قضاوت بنشیند که قدرت تصمیم گیری داشته باشد، ادّله را بشنود، اسناد را بررسی کند و توانایی صادر کردن حکم را داشته باشد:
🔺 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا کَانَ الْحَاکِمُ یَقُولُ لِمَنْ عَنْ یَمِینِهِ وَ لِمَنْ عَنْ یَسَارِهِ مَا تَرَى مَا تَقُولُ فَعَلَى ذَلِکَ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِین أَلاَّ یَقُومُ مِنْ مَجْلِسِهِ وَتُجْلِسُهُمْ مَکَانَهُ
امام صادق (ع)فرمود:
(هنگامى که قاضى در مقام صدور حکم (نه در بررسى مقدمات) به نفر سمت راست یا سمت چپ خود بگوید: به عقیده شما من باید چه حکمى صادر کنم، لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر او باد! چنین کسى که توان صدور حکم نهایى را ندارد باید از جاى خود برخیزد و آنها را بر جاى خود بنشاند)
💠وَ لَا أُؤَخِّرَ لَکُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ
ادای حقوق شما را به تاخیر نیندازیم، بر من لازم است.
💠وَ لَا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ
قبل از رساندن حقوق به شما، آن را متوقف نکنم،
یکی دیگر از حقوقی که شما بر من علی ، حاکم اسلامی دارید آن است که حقوق شما را به تعویق نیندازم و قبل از رسیدن به آن هدف نهایی، توقف نکنم.
باید حقوق مادی و معنوی افراد را سر موعد مقرر پرداخت کرد و قبل از استیفای کامل حقوق، حقوق آنان را قطع نکند. (با تاخیر نباشد، ناقص نباشد
💠وَ أَنْ تَکُونُوا عِنْدِی فِی الْحَقِّ سَوَاءً
از حقوق شما بر من این است که همه شما از جهت حق و حقوق در نگاه من مساوی باشید.
✅معمولا بین مساوات وعدالت خلطی بوجود می آید.
عدالت به معنای مساوات نیست، بلکه مساوات خودش بی عدالتی است. باید افرادی که دارای یک درجه و رتبه هستند همه مثل هم باشند و موقعیت اجتماعی، رفاقت و... تاثیری در حقوق آنان نداشته باشد.
ولی طبعا کسی که فرمانده ی لشکر است با کسی که سرباز صفر است خیلی تفاوت دارند.
💠فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِکَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَیْکُمُ النِّعْمَةُ
وقتی من به وظایفم عمل کردم، نعمت بر شما تمام میشود.
سرازیر شدن نعمت ، بخش عمده اش در این است که حاکمیت وظیفه اش را نسبت به ملت انجام دهد.
🔻بعضی از شارحین نهج البلاغه نکته دقیقی را گفته اند:
در جریان غدیرخم، خداوند فرمود:
《 الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا؛ مائده - ۶》
امروز دین کامل شد، امروز نعمت تمام شد. ومن برای شما به اسلام رضایت دارم.
🔺همانطور که در خطبه ۴۵ به عثمان بن حنیف فرمود:
" الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ "
کامل شدن دین وقتی است که به وظایف خود نسبت به جامعه عمل شود و حقوق افراد پرداخت شود.
⬇️حقوق حاکمیت بر ملت، وظایف مردم:
💠وَ لِی عَلَیْکُمُ الطَّاعَةُ وَ أَلَّا تَنْکُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ
از اجابت دعوت من به جهاد نکص و سرپیچی نکنید.
💠وَ لَا تُفَرِّطُوا فِی صَلَاحٍ
اگر فرمانی صادر کردم که در آن صلاح جامعه است در انجام آن کوتاهی نکنید.
یکی از وظایف مردم نسبت به حکومت آن است که از مصالح، از حاکمیت اطاعت کند و دنباله روی او باشد و صلاح جامعه را بپذیرد.
💠وَ أَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ إِلَى الْحَقِّ
و باید برای خدا دل به دریای مشکلات بزنید.
(خوض،شنا کردن، غرق شدن در دریای مشکلات)
مردم باید وسط معرکه بیایند ودل به دریای مشکلات بزنند.
_ حضرت بعد از بیان وظایف خود و اصلاح نسبی امور میفرماید اوضاع هیچگاه وفق مراد نمی شود مگر اینکه خود مردم همراه باشند، حاضر باشند، در جنگ حکومت را
یاری کنند، در تحریم قناعت کنند، در جنگ امنیتی هوشیار باشند و...
✅️حاکمیت هیچگاه بدون مردم نمی تواند به اهدافش برسد هرچند حاکم علی بن ابی طالب باشد.
همیشه دشمنانی هستند که برای مقابله با آنهاباید دل به دریای مشکلات زد .
🔺درنامه ۳۱ امیرالمومنین می فرماید:
وَ جَاهِدْ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ لَا تَأْخُذْکَ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ وَ خُضِ الْغَمَرَاتِ لِلْحَقِّ حَیْثُ کَان
حسن جان، در مسیر خدا جهاد کن، چه جهادی! مبادا از حرف این وآن نگران شوی؟ هر جا لازم بود خودت را به دریای مشکلات بزن.
از رشادتهای عمار در جنگ صفین، بسیار گفته شده است. عمار همان کسی است که پیامبر فرمود: شهادت عمار، حقانیت علی است. این قوم ستمگر تو را می کشند. معاویه، عمار را کشت و حقانیت علی ثابت شد.
_در جریان صفین جناب عمار میگفت:
اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّی لَوْ أَعْلَمُ أَنَّ رِضَاکَ فِی أَنْ أَقْذِفَ بِنَفْسِی فِی هَذَا الْبَحْرِ لَفَعَلْتُ
خدایا اگر بدانم رضایت تو در فرو رفتن در دریای مشکلات و خطرات است، دل به دریا میزنم.
اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّی لَوْ أَعْلَمُ أَنَّ رِضَاکَ أَنْ أَضَعَ ظُبَةَ سَیْفِی فِی بَطْنِی ثُمَّ أَنْحَنِیَ عَلَیْهَا حَتَّى یَخْرُجَ مِنْ ظَهْرِی لَفَعَلْتُ
خدایا اگر بدانم رضایت تو در این است شمشیر در شکمم وارد شود و از کمرم بیرون بیاید، چنین میکنم
اللَّهُمَّ وَ إِنِّی أَعْلَمُ مِمَّا أَعْلَمْتَنِی أَنِّی
خدایا از آنچه به من آموختی به خوبی میدانم
لَا أَعْمَلُ الْیَوْمَ عَمَلًا هُوَ أَرْضَى لَکَ مِنْ جِهَادِ هَؤُلَاءِ الْفَاسِقِینَ وَ لَوْ أَعْلَمُ الْیَوْمَ عَمَلًا أَرْضَى لَکَ مِنْهُ لَفَعَلْتُهُ
هیچ کاری نزد تو بهتر از مبارزه با فاسقان شام نیست که اگر کار بهتری سراغ داشتم آن را انجام میدادم.
💠 فَإِنْ أَنْتُمْ لَمْ تَسْتَقِیمُوا لِی عَلَى ذَلِکَ
اگر شما راه مستقیم را در این امور پیش نگیرید_به گفته های من عمل نکنید و اگر شما در این مسیر استقامت نکنید، و صبر نکنید.
💠لَمْ یَکُنْ أَحَدٌ أَهْوَنَ عَلَیَّ مِمَّنِ اعْوَجَّ مِنْکُمْ
هیچ کسی نزد من خوار تر از کسی که راه کجی و اعوجاج را پیش گرفته نیست،
💠ثُمَّ أُعْظِمُ لَهُ الْعُقُوبَةَ
من در مورد این شخص کج اندیش، کجرو، سخت ترین مجازات را اجرا میکنم.
💠 وَ لَا یَجِدُ عِنْدِی فِیهَا رُخْصَةً
و هیچ راه فرار و چاره ای نیز از مجازات من ندارد.
🔺در تاریخ موارد متعددی داریم از جمله نجاشی شاعر، کسی بود که در ماه مبارکرمضان شراب خورد وبا حالت مستی در کوچه وخیابان آمد . امیر المومنین فرمود:باید حد شراب و تعزیر جاری شود.چون هم شراب خورده وهم حرمت ماه مبارک رمضان را شکسته است.قوم وقبیله اش گفتند شاعر است ودر مورد شما شعر گفته است. حضرت فرمود: هر کسی می خواهد باشد. نجاشی گفت اگر مرا حد بزنید پیش معاویه میروم . حضرت فرمود : برو.حضرت دستور داد هم حد وهم تعزیر را اجراکنند. و اجرا شد و بعد فرار کرد . حضرت فرمود: اگر کسی راه کج را پیش بگیرد من بشدت با شما برخورد می کنم و هیچ کسی نمی تواند واسطه شود تا شما را نجات دهد.
کسانی که از مسیر امامت جداشوند و از امام اطاعت نکنند دچار دو عقوبت میشوند:
1⃣ عقوبت معنوی: خوار شدن در نگاه امام و از چشم امام افتادن عقوبت بسیار سنگینی است مخصوصا که میدانیم رضایت امام، رضایت خداست.از هر بلندایی انسان بیفتد عاقبتش مرگ است.یک کسی می میرد بهشتی میشود. ولی اگر از چشم امام افتادی، عاقبش هلاکت است، جهنمی بودن است.
🔺عنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ لِفَاطِمَةَ ع إِنَّ اللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِکِ وَ یَرْضَى لِرِضَاکِ.
رسول مکرم (ص) به صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) فرمود:
خدابه خاطر غضب فاطمه، غضب می کند و بخاطر رضایت فاطمه ، راضی میشود.
2️⃣ عقوبت مادی: برای کسانی که از دستورات فرماندهی سرپیچی کنند مجازات هایی نیز در نظر گرفته میشود.
🔺در ارشاد شیخ مفید دارد که در یک قضیه ای لشکری به فرماندهی امیرالمومنین اعزام شد و دشمن را شکست داد و غنائمی گرفت. اینها قبل از ورود به مدینه لباس های غنیمت گرفته شده را پوشیدند، حضرت به شدت با آن گروه وآن مسئولی که برای حفظ غنائم گذاشته بود برخورد کرد. حضرت لباسها را پس گرفت و کسی را که مسئول حفظ اموال بود توبیخ شدید کرد.
وقتی مردم به مدینه رسیدند به پیامبر شکایت کردند؛که علی با ما بد رفتاری کرد .ما مسلمان ومجاهدیم وبا جنگ پیروز شده برگشتیم وحضرت با ما اینگونه رفتار کرد.
پیامبر فرمود: فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُنَادِیَهُ فَنَادَى فِی النَّاسِ ارْفَعُوا أَلْسِنَتَکُمْ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ غَیْرُ مُدَاهِنٍ فِی دِینِه
حضرت فرمود همه داخل مسجد بیایند. مردم آمدند و حضرت بالای منبر رفت و فرمود: نبینم کسی در مورد علی این حرفها را میزند. علی در مورد حقوق الهی و احکام الهی خشن است ولی یتیم وفقیر و بیوه را که میبیند دست روی سر آنها کشیده و احترام می کند. با مهربانی و عطوفت بر خورد می کند.آن چهره غضبناک علی در مورد مخالفین است نه در مورد دوستان.
💠فَخُذُوا هَذَا مِنْ أُمَرَائِکُمْ
امت اسلام ، باید حقتان را از حاکمان و اُمرا بگیرید.
شما امت، باید مطالبه گر باشید.اگر دیدید حاکمیت برای شما کم گذاشت، شما حقتان را مطالبه کنید.
💠وَ أَعْطُوهُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ مَا یُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ أَمْرَکُمْ
و وظایفتان را نیز انجام دهید همان وظایفی که خداوند به سبب انجام دادن آنها اوضاع شما را اصلاح میکند
💠 وَ السَّلَامُ.
✅مطالبه از حاکمیت از حقوق مردم است.
ولی در طول تاریخ سراغ نداریم که یک حاکمی برای مردم نامه بنویسد، برای مردم سخنرانی کند و بگویدشما مردم از من طلبکارید.بیایید حقتان را از من بگیرید. این فقط عدالت علی است . این امیر المومنین است.
تنها حاکمی در طول تاریخ که جلوی مردم می ایستد و به مردم میگوید وظایف من درمقابل شما چنین و چنان است وجود مبارک امیرالمومنین است.
🔺در جریان سوده همدانی که آمد پیش معاویه و از فرماندار او شکایت کرد، معاویه گفت:دیگر نبینم این دور و برها بیایی.تو جرات پیدا کرده ای از مسئول من شکایت می کنی؟
سوده همدانی گفت: خدا رحمت کند علی را، دنیا دیگر مثل علی را بخود نمی بیند .معاویه می گوید قصه چیست؟ سوده همدانی گفت: در زمان امیر المومنین هم یکی از مسئولین علی ع خلاف کرد. من در نماز چمعه رفتم وشکایت را به او گفتم.علی(ع) برای اقامه نماز ایستاده بود. من گفتم آقا من شکایت دارم. حضرت نماز را کنار گذاشت و حرف مرا شنید. همانجا نامه عزل آن فرماندار را نوشت.
علی کجا وتو، معاویه کجا؟ تو مرا تهدید به زندان میکنی.
معاویه جمله ای گفت:
لقد لَمَظَکُم ابن أبی طالب الجرأة على السلطان فَبَطیئاً ما تَفطمون (جرات بر علیه حاکمان را علی بن ابی طالب به شما آموخت و این فکری است که از سر شما نخواهد رفت)
✅️ اگر علی نبود، اگر سخنرانیهای علی نبود، اگر عدالت علی نبود، معلوم نبود حاکمان ظالم دنیا در طول حکومت اموی، عباسی، چه بلایی سر ما می آوردند. ما این مطالبه گری را به برکت امیر المومنین داریم.
غفر الله لی و لکم