بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۲۵ صفر ۱۴۰۲/۶/۲۰
💢نامه ۴۸💢 موضوع: حکمیت؛ جنگ ترکیبی
🔷و من کتاب له (علیه السلام) إلى معاویة: ازسلسله نامه های امیر المومنین ع به معاویه است در واقع نامه های متعددی بین امیرالمومنین و معاویه نوشته شده،نوعا ابتدا معاویه نامه مینویسد و حضرت به نامه او پاسخ می دهد واینطور نیست که حضرت ابتداء به ساکن به معاویه نامه بنویسد.
✴️شان صدور نامه 48: لیله الهریر، شبی از شبهای سخت وعجیب جریان صفین بود.باران به شدت میبارید واز طرفی لشکرامیرالمومنین پیشروی کرده بود و معاویه در تنگنای شکست قرار گرفته بود. تعداد کشته وزخمیهافراوان بود و یاران معاویه از درد زوزه می کشیدند.( به زوزه سوزناک حیوانات در هنگام درد هریر گفته میشود.در آن شب سربازان زخمی سپاه معاویه مثل حیوانات زخمی ناله میکردند.) وفردای لیله الهریر همان روزی است که جریان حکمیت، به نیزه شدن قرانها مطرح شد.
🔺در ادامه جملاتی از کتاب وقعه الصفین میخوانیم: أقبل علی ع على الأشتر امیر المومنین در آن سختی کارزار به سمت مالک اشتر آمد. فقال له قد بلغ لواءَ معاویة حیث تَرى وبه اوگفت: مالک میبینی که لشکر معاویه است که پیشروی می کند. فدونک القوم هر کاری از دستت بر می آید انجام بده فأخذ الأشتر لواء علی ع جناب مالک اشتر علمداری کرد و ارتجز و ضارب القوم حتى ردهم و شروع کرد به رجز های حماسی خواندن، و جمعیت را زد ودر هم شکافت جنگ ادامه پیدا کرد فانتصر عدی بن حاتم للأشتر ... فاشتد القتال جدا جناب عدی بن حاتم ( فرزند حاتم که به سخاوت معروف است)آمد وبه مالک اشتر کمک کرد. وجنگ شدت گرفت و غیر قابل تحمل شد. علی علیه السلام به سمت اشتر رفت و بدو فرمود: چنانکه می بینی پرچم معاویه در رسید، پس این تو و این لشکریان دشمن! اشتر پرچم علی علیه السلام را برگرفت و رجز خواند و با شمشیر به جان سپاهیان دشمن افتاد تا اینکه آنان را پس راند... و عدی بن حاتم به یاری اشتر شتافت و بدو هجوم آورد و آتش نبرد به سختی شعله کشید. فدعا علیٌ ببغلةِ رسول الله امیرالمومنین فرمود: آن مرکب که پیامبر اکرم به آن سوار میشد را برای من بیاورید. فرَکِبها ثم تعصب بعمامة رسول الله و نادى: أیها الناس من یشری نفسه لله؟ إن هذا یوم له ما بعدَه! در این هنگام علی علیه السلام اسب رسول خدا را خواست و بر آن سوار شد و عمامه رسول خدا را در سر پیچید و فریاد زد: ای مردم! هر که (جان) خویشتن را به خدا بفروشد سود برد، امروز فردایی دارد. فانتدب معه ما بین عشرة آلاف إلى اثنی عشر ألفا پس بین ده تا دوازده هزار تن سپاهی نزد علی آمدند علی پیش آمد فتقدم علی ع و قال: و امیر المومنین این اشعار را در تهییج لشکریان می خواند: دبوا دبیب النمل لا تفوتوا- و أصبحوا فی أمرکم و بیتوا- حتى تنالوا الثأر أو تموتوا- چون سپاه مورچگان دور هم جمع شوید و آسوده نمانید و شبانه روز گرم پیکار باشید، تا انتقام بگیرید یا کشته شوید و حمل الناس کلهم حملة واحدة فلم یبق لأهل الشام صف إلا أزالوه حتى أفضوا إلى معاویة یاران حضرت حمله کردند و تمام صفوف لشکر معاویه را در هم شکستند و به نزدیکی لشکر معاویه رسیدند. فدعا معاویة بفرسه لیفر علیه معاویه در همین حال قصد فرار داشت.
در این لحظه معاویه از جانب دوستانش از فرارمنع شد و به او امید پیروزی دادند و عمرو عاص جریان قرآن به نیزه کردن را مطرح کرد:
✴️نامه معاویه:
🔸وَ کَتَبَ مُعَاوِیَةُ إِلَى عَلِیٍّ ع أَمَّا بَعْدُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ قَدْ طَالَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ وَ کُلٌّ مِنَّا یَرَى أَنَّهُ عَلَى الْحَقِّ فِیمَا یَطْلُبُ مِنْ صَاحِبِهِ، ومعاویه به امیر المومنین نوشت: بعد از حمد وثنای الهی، خود شما خوب میدانید که جریان جنگ صفین طولانی شده است. من میگویم معاویه برحق است و شما که علی باشید می گویید من برحقم. هر کسی حرف خودش را می زند.
🔸وَ لَنْ یُعْطِیَ وَاحِدٌ مِنَّا الطَّاعَةَ لِلْآخَرِ هیچکدام از ما نیز اطاعت از دیگری را نمی پذیرد. نه من حاضرم شام را به شما واگذار کنم و نه شما حاضرید حکومت عراق وحکومت اسلامی را به من واگذار کنید.
🔸وَ قَدْ قُتِلَ فِیمَا بَیْنَنَا بَشَرٌ کَثِیرٌ. ودر این معرکه تعداد زیادی کشته شدند.
🔸وَ أَنَا أَتَخَوَّفُ أَنْ یَکُونَ مَا بَقِیَ أَشَدَّ مِمَّا مَضَى. ومن ترسم از این است که جنگ هر چقدر پیش رود کشته ها بیشتر شود.
✅️معاویه چون خودش را شکست خورده می دید ، لذا به عواطف متوسل شد و انگشت روی جان مردم گذاشت.
🔸وَ إِنَّا سَوْفَ نُسْأَلُ عَنْ هَذِهِ الْمَوَاطِنِ وَ لَا یُحَاسَبُ بِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُکَ به زودی در دادگاه عدل الهی از من و تو در مورد این روزها سوال خواهند کرد
🔸وَ قَدْ دَعْوَتُکَ إِلَى أَمْرٍ لَنَا وَ لَکَ فِیهِ حَیَاةٌ من تو را به یک کاری دعوت می کنم که اگر بپذیری، حیات من وتو در آن است.
🔸وَ عُذْرٌ وَ بَرَاءَةٌ برائة ذمه حاصل میشود.
🔸وَ صَلَاحٌ لِلْأُمَّةِ و مردم به صلاح می رسند.
🔸وَ حَقْنُ الدِّمَاءِ وَ ذَهَابٌ لِلضَّغَائِنِ وَ الْفِتَنِ و کینه ها و فتنه ها از بین برود.
🔸وَ أَنْ تُحَکِّمَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ حَکَمَیْنِ و حکمیت بین تو ومن حاکم شود
🔸مَرْضِیَّیْنَ أَحَدُهُمَا مِنْ أَصْحَابِی وَ الْآخَرُ مِنْ أَصْحَابِکَ فَیَحْکُمَانِ بَیْنَنَا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَهُوَ خَیْرٌ لِی وَ لَکَ وَ أَقْطَعُ لِهَذِهِ الْفِتَنِ حکمیتی که دو نفر، یکی از جانب من و یکی از جانب تو انتخاب شوند و شرط این است که این دو نفر طبق قرآن حاکم را انتخاب کنند .ویژگیهای حاکم قرانی چیست؟ علی این ویژگیها را دارد یا معاویه؟ هر کس حائز این صفات بود به عنوان حاکم و خلیفه مسلمین انتخاب شود و باعث اتمام این فتنه خواهد شد.
🔸فَاتَّقِ اللَّهَ فِیمَا دُعِیتَ إِلَیْهِ وَ ارْضَ بِحُکْمِ الْقُرْآنِ إِنْ کُنْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ السَّلَامُ علی باید تقوا داشته باشی، اگر براستی اهل قرانی،به حکمیت قرآن تن بده.
⏪پاسخ امیرالمومنین به نامه معاویه (نامه۴۸)
💠فَإِنَّ الْبَغْیَ وَ الزُّورَ یُوتِغَانِ الْمَرْءَ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ، بدرستیکه ظلم[الْبَغْیَ] و دروغ [الزُّورَ] شخص رادر دین و دنیا به هلاکت می اندازد. [یُوتِغَانِ]
🔺همانگونه که در روایت فرمودند : النَّجاةُ مَع الصَّدقِ؛ نجات دنیوی و اخروی در صداقت و راستگویی است . (آن طرفش هم صادق است که دروغ گویی و ظلم موجب هلاکت دنیوی و اخروی است.)
✅️نکته مهم: مسائل اخلاقی و دینی فقط کارکرد آخرتی ندارند بلکه صلاح دنیای انسان هم به رعایت همین امور است. نماز شب، دنیا و آخرت انسان را اصلاح می کند. دنیاو آخرت در گرو اخلاق و معنویت است.
🔺خداوند در قران در آیه 47 سوره طورفرمود: وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَٰلِکَ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ و برای ستمگران عذابی در همین جهان هست ولی بیشترشان نمیدانند!
🔺و همچنین قرآن فرمود: وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ و هر کس از یاد من اعراض کند همانا در دنیا معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.
💠وَ یُبْدِیَانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ یَعِیبُهُ و نقائص شخص را در مقابل انسان های عیب جو آشکار می کنند؛
دو نکته مهم: 1⃣دروغگویی و ظلم آبروی انسان را میبرند. بی آبرو شدن انسان هدف نهایی شیطان است. شیطان در بارگاه الهی آبرویی ندارد و دوست دارد دیگران را هم مثل خودش بی آبرو کند.
2⃣یکی از راه های جهاد تبیین و مقابله فرهنگی با دشمن نشان دادن دروغگویی و ظلم دشمن است. اگر بتوانیم تناقضات و دروغ های دشمن و ظلم های او را آشکار کنیم، دست روی نقطه ضعف او گذاشته ایم و مردم را از همراهی با او منصرف میکنیم.
💠وقَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ غَیْرُ مُدْرِکٍ مَا قُضِیَ فَوَاتُهُ (آنچه دست یابی به آن گذشته) من میدانم تو نمی توانی برسی به چیزی که از بین رفتن او مقدر شده است.
این جمله دو معنی و مصداق دارد: 1️⃣تو نمی توانی با ادعای خونخواهی عثمان به اهدافت برسی. چیزی که گذشته است یعنی کشته شدن عثمان.
2️⃣دنیا بسیار کوتاه و پر از فراز و نشیب است و تو هرگز نمی توانی به آنچه از زندگی جاودانه ی پر از رفاه دست پیدا کنی. دنیای جاودانه دست یافتنی نیست.
✅این جمله حضرت توسط سید رضی تقطیع شده و کامل آن به شرح زیر است:
💠فَاحْذَرِ الدُّنْیَا فَإِنَّهُ لاَ فَرَحَ فِی شَیْء وَصَلْتَ إِلَیْهِ مِنْهَا وَلَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ غَیْرُ مُدْرِک مَا قُضِیَ فَوَاتُه معاویه ، از دنیا بپرهیز، زیرا آنچه از زرق و برق دنیا نصیب تو مى شود شادى آفرین نیست و من مى دانم تو به آنچه اراده الهى بر فناء آن است نخواهى رسید.
💠وَ قَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَیْرِ الْحَقِّ فَتَأَلَّوْا عَلَى اللَّهِ فَأَکْذَبَهُمْ معاویه پیش از تو نیز گروه هایی حکومت را[أَمْراً] قصد کردند[قَدْ رَامَ] البته به ناحق پس همگی هم قسم شدند[فَتَأَلَّوْا عَلَى اللَّهِ ] ولی خداوند آنها را تکذیب کرد. [فَأَکْذَبَهُمْ]
_معاویه، قبل از تو هم، پیمان شکنان جمل دست به دست هم دادند و هم قسم شدند برای ضربه زدن به حق ، ولی خداوند آنها را تکذیب کرد و هرگز به خواسته هایشان نرسیدند.
💠فَاحْذَرْ یَوْماً یَغْتَبِطُ فِیهِ مَنْ أَحْمَدَ عَاقِبَةَ عَمَلِهِ ، معاویه بترس از روزی که کسی که خدای متعال عمل او را بپذیرد، درآن روز خوشحال می شود. (کسی که عاقبت عملش مورد پسند واقع میشود) در برخی نسخه ها دارد: یُغْتَبَطُ:مورد غبطه واقع میشوند.
💠وَ یَنْدَمُ مَنْ أَمْکَنَ الشَّیْطَانَ مِنْ قِیَادِهِ فَلَمْ یُجَاذِبْهُ و کسی که افسارش را به شیطان داده و آن را پس نگرفته، پشیمان و نادم و گریان است.
🔺ندامت گناهکار در روز قیامت ، در آیه 54 سوره یونس چنین آمده است: وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْس ظَلَمَتْ ما فِى الاْرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ اگر آنها و هر کسی ستم بر خویشتن و دیگران کرده تمامى آنچه را روى زمین است در اختیار داشته باشد همه را براى نجات خویش فدیه مى دهد. وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ وَقُضِىَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ و هنگامى که عذاب را ببینند سخت پشیمان مى شوند اما پشیمانى خود را کتمان مى کنند مبادا رسواتر شوند و در میان آنها به عدالت داورى مى شود، و ستمى بر آنها نخواهد شد
✅️کسی که افسارش را به دست شیطان داده معاویه است: حضرت در نامه 32 خطاب به معاویه فرمود: فَاتَّقِ اللَّهَ یَا مُعَاوِیَةُ فِی نَفْسکَ وَ جَاذب الشَّیْطَانَ قِیَادَکَ ( معاویه حواست به خودت باشد . افسارت را از دست شیطان بگیر.) ⏪در نامه ۳۲ فرمود: تو افسارت را به دست شیطان دادی و پس نمیگیری. در نامه ۴۸ فرمود : هر کسی که افسارش در دست شیطان باشد( یعنی معاویه) فردا دچار ندامت خواهد شد.
💠 وَ قَدْ دَعَوْتَنَا إِلَى حُکْمِ الْقُرْآنِ وَ لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ، تو ما را دعوت کردی به اینکه به سمت قرآن بیایید و قرآن را بین خود ومن حَکَم قرار دادی، در حالیکه تو اهل قرآن نبودی.
✅️ در بعضی از نقلها هست که حضرت به یارانش فرمودند: شما امروز معاویه را می بینید ولی من دیروز و امروز و فردای معاویه را می دانم. او بی دین ومشرک و هیچ اعتقادی به قرآن ندارد . پدر همین معاویه، ابوسفیان است که به اطرافیانش وبنی امیه میگوید، بدانید و آگاه باشید که قرآنی در کار نبود. وحی در کار نبود . اینها بازی بود . پیامبر بازی در آورد . این معاویه پسر همان پدر است .پسر هند جگر خوار است.
✅️ از عجائب آن است که حضرت حتی همین قرآن به نیزه کردن معاویه را هم پیشبینی میکرد.در نامه 10فرمود: 🔺فَکَأَنِّی قَدْ رَأَیْتُکَ تَضِجُّ مِنَ الْحَرْبِ إِذَا عَضَّتْکَ ضَجِیجَ الْجِمَالِ بِالْأَثْقَالِ، همانا من تو را در جنگ مى نگرم که چونان شتران زیر بار سنگین مانده، فریاد و ناله سر مى دهى، وَ کَأَنِّی بِجَمَاعَتِکَ تَدْعُونِی جَزَعاً مِنَ الضَّرْبِ الْمُتَتَابِعِ وَ الْقَضَاءِ الْوَاقِعِ وَ مَصَارِعَ بَعْدَ مَصَارِعَ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ، و مى بینم که لشکریانت با بى صبرى از ضربات پیاپى شمشیرها، و بلاهاى سخت، و بر خاک افتادن مداوم تن ها، مرا به کتاب خدا مى خوانند وَ هِیَ کَافِرَةٌ جَاحِدَةٌ أَوْ مُبَایِعَةٌ حَائِدَةٌ. در حالى که لشکریان تو، کافر و بیعت کنندگان پیمان شکنند.
✅ابن ابی الحدید در مورد این پیش گویی و نامه ۱۰ حضرت میگوید: إما أن یکون فراسة نبویة صادقة و هذا عظیم و إما أن یکون إخبارا عن غیب مفصل و هو أعظم و أعجب و على کلا الأمرین فهو غایة العجب (اینجملات را پیامبر به حضرت آموخته یا از اخبار غیبی است که هر دو عجیب است) یا این جزو آن فراستها و زیرکیهای نبویه بود که امیرالمومنین از پیغمبر یاد گرفته بود که خیلی چیز عجیبی است. یا این از اخبار غیبی است و راز ورمزی است که علی (ع) از آسمان و ازخدا می گیرد و خیلی عجیب است ودر هر دو صورت عجیب عجیب است.
💠وَ لَسْنَا إِیَّاکَ أَجَبْنَا وَ لَکِنَّا أَجَبْنَا الْقُرْآنَ فِی حُکْمِهِ؛ وَ السَّلَامُ. ما به حکمیت تو پاسخ ندادیم، ما قرآن را به عنوان حکم و حکمیت پذیرفتیم. ما حکمیت قرآن را پذیرفتیم نه اشخاص را
🔺در خطبه ۱۲۵نهج البلاغه امیر المومنین بطور صریح فرمود ما هیچگاه حکمیت حکمین رانپذیرفتیم : إِنَّا لَمْ نُحَکِّمِ الرِّجَالَ وَ إِنَّمَا حَکَّمْنَا الْقُرْآنَ ما اشخاص را حَکَم نکردیم. ما به قرآن حکمیت دادیم . قرآن بین من ومعاویه باید قضاوت کند. هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَیْنَ الدَّفَّتَیْنِ لَا یَنْطِقُ بِلِسَانٍ این قرآنی که شما میخوانید خطی است بین دو صفحه، بین دو تا جلد، قران قرار گرفته است . وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا یَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَال قرآن که نمی تواند حرف بزند. قرآن حتما و قطعا باید یک سخنگو داشته باشد . یک عده ای باید سخنگوی قران باشند. در جای دیگر نهج البلاغه فرمود: من سخنگوی قرآنم. یعنی قرآن ناطق علی است.
✴️پاسخ معاویه به نامه حضرت:
🔸فَکَتَبَ مُعَاوِیَةُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمَّا بَعْدُ عَافَانَا اللَّهُ وَ إِیَّاکَ. خدا به من و تو عافیت بدهد
🔸فَقَدْ آنَ لَکَ أَنْ تُجِیبَ إِلَى مَا فِیهِ صَلَاحُنَا الان برای تو فرصتی پیش آمده که به صلاح امت فکرو عمل کنی.
🔸وَ أُلْفَةُ مَا بَیْنَنَا وَ قَدْ فَعَلْتَ الَّذِی فَعَلْتَ وَ أَنَا أَعْرِفُ حَقِّی و من خوب میدانم حق با من است.
🔸وَ لَکِنِّی اشْتَرَیْتُ بِالْعَفْوِ صَلَاحَ الْأُمَّةِ ولی من از حق خودم به خاطر مردم گذشتم.
🔸وَ لَمْ أُکْثِرْ فَرَحاً بِشَیْءٍ جَاءَ وَ لَا ذَهَبَ به خاطر رفت و آمد پست و مقام نیز ناراحت یا خوشحال نمی شوم
🔸وَ إِنَّمَا أَدْخَلَنِی فِی هَذَا الْأَمْرِ الْقِیَامُ بِالْحَقِّ فِیمَا بَیْنَ الْبَاغِی وَ الْمَبْغِیِّ عَلَیْهِ من حکمیت را پذیرفتم تا ظالم و مظلوم از یکدیگر جدا شوند.
🔸وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ مِنَ الْمُنْکَرِ به وظیفه دینی خودم عمل کرده باشم وامر به معروف ونهی از منکر بکنم.
🔸وَ دَعَوْتُ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ فَإِنَّهُ لَا یَجْمَعُنَا وَ إِیَّاکُمْ إِلَّا هُوَ نُحْیِی مَا أَحْیَا الْقُرْآنُ وَ نُمِیتُ مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ و دعوت به کتاب خدا بکنم و بدان وآگاه باش هیچ کس جز خدا نمی تواند ما راسر یک سفره بنشاند.
❎طراحی چند لایه حکمیت از طرف دشمن(زیرکی خبیثانه این طراح حداقل ۱۱ مورد را عملیاتی کردکه از این قرار است) :
۱. فرار از شکست با خرید زمان (معاویه همین که یک تجدید قوا هم میکرد برایش کافی بود)
۲. ایجاد اختلاف در لشکر حضرت با طرح حکمیت (عده ی پذیرفتند و عده ای نپذیرفتند)
۳. تحمیل شروط توسط ستون پنجم (عدم پذیرش حکمیت عبدالله بن عباس و مالک اشتر)
۴. مسئولیت را به دست شخصی بی مبنا و متمایل به افکار صلح دوستانه سپردن ( مثل ابو موسی اشعری)
۵. طولانی کردن زمان مذاکرات (بیش از شیش ماه جامعه اسلامی معطل ماند)
۶. .زیر پا گذاشتن مفاد حکمیت وعمل نکردن به قرآن (قرآن مبنای تعیین حاکم نبود)
۷. ایجاد اغتشاش در بین موافقان دیروز حکمیت (خوارج: ما اشتباه کردیم حکمیت را پذیرفتیم، شما چرا قبول کردید) کار به جایی می رسد که کسی که مُحِق است ، فردا مورد اتهام واقع می شود.
۸. حکم به کفر امام جامعه دادن (خوارج میگفتند هر کسی گناه کند از دین خارج شده، علی با پذیرش گناه حکمیت از دین خارج شده) فتوا به ارتداد امیر المومنین دادند و جایگاه امامت را از بین بردند و تا ارتداد پایین آوردند .
۹. ایجاد جنگ بر علیه حاکمیت در نهروان (مشغول شدن جامعه به خود و فراموش کردن دشمن اصلی) بجای اتحاد در مقابل معاویه، به جان هم افتادند.
۱۰. شهادت امیرالمومنین به دست یکی از خوارج بنام ابن ملجم مرادی و از بین رفتن حکومت علوی
۱۱. ترسیم چهره صلح طلب وانسان دوست و قرآنی از معاویه در تاریخ.
غفرالله لی و لکم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۲۵ صفر ۱۴۰۲/۶/۲۰
💢نامه ۴۸💢
موضوع: حکمیت؛ جنگ ترکیبی
🔷و من کتاب له (علیه السلام) إلى معاویة:
ازسلسله نامه های امیر المومنین ع به معاویه است در واقع
نامه های متعددی بین امیرالمومنین و معاویه نوشته شده،نوعا ابتدا معاویه نامه مینویسد و حضرت به نامه او پاسخ می دهد واینطور نیست که حضرت ابتداء به ساکن به معاویه نامه بنویسد.
✴️شان صدور نامه 48:
لیله الهریر، شبی از شبهای سخت وعجیب جریان صفین بود.باران به شدت میبارید واز طرفی لشکرامیرالمومنین پیشروی کرده بود و معاویه در تنگنای شکست قرار گرفته بود.
تعداد کشته وزخمیهافراوان بود و یاران معاویه از درد زوزه می کشیدند.( به زوزه سوزناک حیوانات در هنگام درد هریر گفته میشود.در آن شب سربازان زخمی سپاه معاویه مثل حیوانات زخمی ناله میکردند.)
وفردای لیله الهریر همان روزی است که جریان حکمیت، به نیزه شدن قرانها مطرح شد.
🔺در ادامه جملاتی از کتاب وقعه الصفین میخوانیم:
أقبل علی ع على الأشتر
امیر المومنین در آن سختی کارزار به سمت مالک اشتر آمد.
فقال له قد بلغ لواءَ معاویة حیث تَرى
وبه اوگفت: مالک میبینی که لشکر معاویه است که پیشروی می کند.
فدونک القوم
هر کاری از دستت بر می آید انجام بده
فأخذ الأشتر لواء علی ع
جناب مالک اشتر علمداری کرد
و ارتجز و ضارب القوم حتى ردهم
و شروع کرد به رجز های حماسی خواندن، و جمعیت را زد ودر هم شکافت
جنگ ادامه پیدا کرد
فانتصر عدی بن حاتم للأشتر ... فاشتد القتال جدا
جناب عدی بن حاتم ( فرزند حاتم که به سخاوت معروف است)آمد وبه مالک اشتر کمک کرد. وجنگ شدت گرفت و غیر قابل تحمل شد.
علی علیه السلام به سمت اشتر رفت و بدو فرمود: چنانکه می بینی پرچم معاویه در رسید، پس این تو و این لشکریان دشمن! اشتر پرچم علی علیه السلام را برگرفت و رجز خواند و با شمشیر به جان سپاهیان دشمن افتاد تا اینکه آنان را پس راند... و عدی بن حاتم به یاری اشتر شتافت و بدو هجوم آورد و آتش نبرد به سختی شعله کشید.
فدعا علیٌ ببغلةِ رسول الله
امیرالمومنین فرمود: آن مرکب که پیامبر اکرم به آن سوار میشد را برای من بیاورید.
فرَکِبها ثم تعصب بعمامة رسول الله و نادى: أیها الناس من یشری نفسه لله؟ إن هذا یوم له ما بعدَه!
در این هنگام علی علیه السلام اسب رسول خدا را خواست و بر آن سوار شد و عمامه رسول خدا را در سر پیچید و فریاد زد: ای مردم! هر که (جان) خویشتن را به خدا بفروشد سود برد، امروز فردایی دارد.
فانتدب معه ما بین عشرة آلاف إلى اثنی عشر ألفا
پس بین ده تا دوازده هزار تن سپاهی نزد علی آمدند علی پیش آمد
فتقدم علی ع و قال:
و امیر المومنین این اشعار را در تهییج لشکریان می خواند:
دبوا دبیب النمل لا تفوتوا-
و أصبحوا فی أمرکم و بیتوا-
حتى تنالوا الثأر أو تموتوا-
چون سپاه مورچگان دور هم جمع شوید و آسوده نمانید و شبانه روز گرم پیکار باشید، تا انتقام بگیرید یا کشته شوید
و حمل الناس کلهم حملة واحدة فلم یبق لأهل الشام صف إلا أزالوه حتى أفضوا إلى معاویة
یاران حضرت حمله کردند و تمام صفوف لشکر معاویه را در هم شکستند و به نزدیکی لشکر معاویه رسیدند.
فدعا معاویة بفرسه لیفر علیه
معاویه در همین حال قصد فرار داشت.
در این لحظه معاویه از جانب دوستانش از فرارمنع شد و به او امید پیروزی دادند و عمرو عاص جریان قرآن به نیزه کردن را مطرح کرد:
✴️نامه معاویه:
🔸وَ کَتَبَ مُعَاوِیَةُ إِلَى عَلِیٍّ ع أَمَّا بَعْدُ إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ قَدْ طَالَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ وَ کُلٌّ مِنَّا یَرَى أَنَّهُ عَلَى الْحَقِّ فِیمَا یَطْلُبُ مِنْ صَاحِبِهِ،
ومعاویه به امیر المومنین نوشت: بعد از حمد وثنای الهی، خود شما خوب میدانید که جریان جنگ صفین طولانی شده است. من میگویم معاویه برحق است و شما که علی باشید می گویید من برحقم. هر کسی حرف خودش را می زند.
🔸وَ لَنْ یُعْطِیَ وَاحِدٌ مِنَّا الطَّاعَةَ لِلْآخَرِ هیچکدام از ما نیز اطاعت از دیگری را نمی پذیرد. نه من حاضرم شام را به شما واگذار کنم و نه شما حاضرید حکومت عراق وحکومت اسلامی را به من واگذار کنید.
🔸وَ قَدْ قُتِلَ فِیمَا بَیْنَنَا بَشَرٌ کَثِیرٌ.
ودر این معرکه تعداد زیادی کشته شدند.
🔸وَ أَنَا أَتَخَوَّفُ أَنْ یَکُونَ مَا بَقِیَ أَشَدَّ مِمَّا مَضَى.
ومن ترسم از این است که جنگ هر چقدر پیش رود کشته ها بیشتر شود.
✅️معاویه چون خودش را شکست خورده می دید ، لذا به عواطف متوسل شد و انگشت روی جان مردم گذاشت.
🔸وَ إِنَّا سَوْفَ نُسْأَلُ عَنْ هَذِهِ الْمَوَاطِنِ وَ لَا یُحَاسَبُ بِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُکَ
به زودی در دادگاه عدل الهی از من و تو در مورد این روزها سوال خواهند کرد
🔸وَ قَدْ دَعْوَتُکَ إِلَى أَمْرٍ لَنَا وَ لَکَ فِیهِ حَیَاةٌ
من تو را به یک کاری دعوت می کنم که اگر بپذیری، حیات من وتو در آن است.
🔸وَ عُذْرٌ وَ بَرَاءَةٌ
برائة ذمه حاصل میشود.
🔸وَ صَلَاحٌ لِلْأُمَّةِ
و مردم به صلاح می رسند.
🔸وَ حَقْنُ الدِّمَاءِ وَ ذَهَابٌ لِلضَّغَائِنِ وَ الْفِتَنِ
و کینه ها و فتنه ها از بین برود.
🔸وَ أَنْ تُحَکِّمَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ حَکَمَیْنِ
و حکمیت بین تو ومن حاکم شود
🔸مَرْضِیَّیْنَ أَحَدُهُمَا مِنْ أَصْحَابِی وَ الْآخَرُ مِنْ أَصْحَابِکَ فَیَحْکُمَانِ بَیْنَنَا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَهُوَ خَیْرٌ لِی وَ لَکَ وَ أَقْطَعُ لِهَذِهِ الْفِتَنِ
حکمیتی که دو نفر، یکی از جانب من و یکی از جانب تو انتخاب شوند و شرط این است که این دو نفر طبق قرآن حاکم را انتخاب کنند .ویژگیهای حاکم قرانی چیست؟ علی این ویژگیها را دارد یا معاویه؟ هر کس حائز این صفات بود به عنوان حاکم و خلیفه مسلمین انتخاب شود و باعث اتمام این فتنه خواهد شد.
🔸فَاتَّقِ اللَّهَ فِیمَا دُعِیتَ إِلَیْهِ وَ ارْضَ بِحُکْمِ الْقُرْآنِ إِنْ کُنْتَ مِنْ أَهْلِهِ وَ السَّلَامُ
علی باید تقوا داشته باشی، اگر براستی اهل قرانی،به حکمیت قرآن تن بده.
⏪پاسخ امیرالمومنین به نامه معاویه (نامه۴۸)
💠فَإِنَّ الْبَغْیَ وَ الزُّورَ یُوتِغَانِ الْمَرْءَ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ،
بدرستیکه ظلم[الْبَغْیَ] و دروغ [الزُّورَ] شخص رادر دین و دنیا به هلاکت می اندازد. [یُوتِغَانِ]
🔺همانگونه که در روایت فرمودند : النَّجاةُ مَع الصَّدقِ؛
نجات دنیوی و اخروی در صداقت و راستگویی است . (آن طرفش هم صادق است که دروغ گویی و ظلم موجب هلاکت دنیوی و اخروی است.)
✅️نکته مهم: مسائل اخلاقی و دینی فقط کارکرد آخرتی ندارند بلکه صلاح دنیای انسان هم به رعایت همین امور است.
نماز شب، دنیا و آخرت انسان را اصلاح می کند. دنیاو آخرت در گرو اخلاق و معنویت است.
🔺خداوند در قران در آیه 47 سوره طورفرمود:
وَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَٰلِکَ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
و برای ستمگران عذابی در همین جهان هست ولی بیشترشان نمیدانند!
🔺و همچنین قرآن فرمود:
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ
و هر کس از یاد من اعراض کند همانا در دنیا معیشتش تنگ شود و روز قیامتش نابینا محشور کنیم.
💠وَ یُبْدِیَانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ یَعِیبُهُ
و نقائص شخص را در مقابل انسان های عیب جو آشکار می کنند؛
دو نکته مهم:
1⃣دروغگویی و ظلم آبروی انسان را میبرند. بی آبرو شدن انسان هدف نهایی شیطان است. شیطان در بارگاه الهی آبرویی ندارد و دوست دارد دیگران را هم مثل خودش بی آبرو کند.
2⃣یکی از راه های جهاد تبیین و مقابله فرهنگی با دشمن نشان دادن دروغگویی و ظلم دشمن است. اگر بتوانیم تناقضات و دروغ های دشمن و ظلم های او را آشکار کنیم، دست روی نقطه ضعف او گذاشته ایم و مردم را از همراهی با او منصرف میکنیم.
💠وقَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ غَیْرُ مُدْرِکٍ مَا قُضِیَ فَوَاتُهُ
(آنچه دست یابی به آن گذشته)
من میدانم تو نمی توانی برسی به چیزی که از بین رفتن او مقدر شده است.
این جمله دو معنی و مصداق دارد:
1️⃣تو نمی توانی با ادعای خونخواهی عثمان به اهدافت برسی. چیزی که گذشته است یعنی کشته شدن عثمان.
2️⃣دنیا بسیار کوتاه و پر از فراز و نشیب است و تو هرگز نمی توانی به آنچه از زندگی جاودانه ی پر از رفاه دست پیدا کنی. دنیای جاودانه دست یافتنی نیست.
✅این جمله حضرت توسط سید رضی تقطیع شده و کامل آن به شرح زیر است:
💠فَاحْذَرِ الدُّنْیَا فَإِنَّهُ لاَ فَرَحَ فِی شَیْء وَصَلْتَ إِلَیْهِ مِنْهَا وَلَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ غَیْرُ مُدْرِک مَا قُضِیَ فَوَاتُه
معاویه ، از دنیا بپرهیز، زیرا آنچه از زرق و برق دنیا نصیب تو مى شود شادى آفرین نیست و من مى دانم تو به آنچه اراده الهى بر فناء آن است نخواهى رسید.
💠وَ قَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَیْرِ الْحَقِّ فَتَأَلَّوْا عَلَى اللَّهِ فَأَکْذَبَهُمْ
معاویه پیش از تو نیز گروه هایی حکومت را[أَمْراً] قصد کردند[قَدْ رَامَ] البته به ناحق پس همگی هم قسم شدند[فَتَأَلَّوْا عَلَى اللَّهِ ] ولی خداوند آنها را تکذیب کرد. [فَأَکْذَبَهُمْ]
_معاویه، قبل از تو هم، پیمان شکنان جمل دست به دست هم دادند و هم قسم شدند برای ضربه زدن به حق ، ولی خداوند آنها را تکذیب کرد و هرگز به خواسته هایشان نرسیدند.
💠فَاحْذَرْ یَوْماً یَغْتَبِطُ فِیهِ مَنْ أَحْمَدَ عَاقِبَةَ عَمَلِهِ ،
معاویه بترس از روزی که کسی که خدای متعال عمل او را بپذیرد، درآن روز خوشحال می شود. (کسی که عاقبت عملش مورد پسند واقع میشود)
در برخی نسخه ها دارد:
یُغْتَبَطُ:مورد غبطه واقع میشوند.
💠وَ یَنْدَمُ مَنْ أَمْکَنَ الشَّیْطَانَ مِنْ قِیَادِهِ فَلَمْ یُجَاذِبْهُ
و کسی که افسارش را به شیطان داده و آن را پس نگرفته، پشیمان و نادم و گریان است.
🔺ندامت گناهکار در روز قیامت ، در آیه 54 سوره یونس چنین آمده است:
وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْس ظَلَمَتْ ما فِى الاْرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ
اگر آنها و هر کسی ستم بر خویشتن و دیگران کرده تمامى آنچه را روى زمین است در اختیار داشته باشد همه را براى نجات خویش فدیه مى دهد.
وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ وَقُضِىَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ
و هنگامى که عذاب را ببینند سخت پشیمان مى شوند اما پشیمانى خود را کتمان مى کنند مبادا رسواتر شوند و در میان آنها به عدالت داورى مى شود، و ستمى بر آنها نخواهد شد
✅️کسی که افسارش را به دست شیطان داده معاویه است:
حضرت در نامه 32 خطاب به معاویه فرمود: فَاتَّقِ اللَّهَ یَا مُعَاوِیَةُ فِی نَفْسکَ وَ جَاذب الشَّیْطَانَ قِیَادَکَ
( معاویه حواست به خودت باشد . افسارت را از دست شیطان بگیر.)
⏪در نامه ۳۲ فرمود: تو افسارت را به دست شیطان دادی و پس نمیگیری. در نامه ۴۸ فرمود : هر کسی که افسارش در دست شیطان باشد( یعنی معاویه) فردا دچار ندامت خواهد شد.
💠 وَ قَدْ دَعَوْتَنَا إِلَى حُکْمِ الْقُرْآنِ وَ لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ،
تو ما را دعوت کردی به اینکه به سمت قرآن بیایید و قرآن را بین خود ومن حَکَم قرار دادی، در حالیکه تو اهل قرآن نبودی.
✅️ در بعضی از نقلها هست که حضرت به یارانش فرمودند: شما امروز معاویه را می بینید ولی من دیروز و امروز و فردای معاویه را می دانم. او بی دین ومشرک و هیچ اعتقادی به قرآن ندارد . پدر همین معاویه، ابوسفیان است که به اطرافیانش وبنی امیه میگوید، بدانید و آگاه باشید که قرآنی در کار نبود. وحی در کار نبود . اینها بازی بود . پیامبر بازی در آورد . این معاویه پسر همان پدر است .پسر هند جگر خوار است.
✅️ از عجائب آن است که حضرت حتی همین قرآن به نیزه کردن معاویه را هم پیشبینی میکرد.در نامه 10فرمود:
🔺فَکَأَنِّی قَدْ رَأَیْتُکَ تَضِجُّ مِنَ الْحَرْبِ إِذَا عَضَّتْکَ ضَجِیجَ الْجِمَالِ بِالْأَثْقَالِ،
همانا من تو را در جنگ مى نگرم که چونان شتران زیر بار سنگین مانده، فریاد و ناله سر مى دهى،
وَ کَأَنِّی بِجَمَاعَتِکَ تَدْعُونِی جَزَعاً مِنَ الضَّرْبِ الْمُتَتَابِعِ وَ الْقَضَاءِ الْوَاقِعِ وَ مَصَارِعَ بَعْدَ مَصَارِعَ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ،
و مى بینم که لشکریانت با بى صبرى از ضربات پیاپى شمشیرها، و بلاهاى سخت، و بر خاک افتادن مداوم تن ها، مرا به کتاب خدا مى خوانند
وَ هِیَ کَافِرَةٌ جَاحِدَةٌ أَوْ مُبَایِعَةٌ حَائِدَةٌ.
در حالى که لشکریان تو، کافر و بیعت کنندگان پیمان شکنند.
✅ابن ابی الحدید در مورد این پیش گویی و نامه ۱۰ حضرت میگوید: إما أن یکون فراسة نبویة صادقة و هذا عظیم و إما أن یکون إخبارا عن غیب مفصل و هو أعظم و أعجب و على کلا الأمرین فهو غایة العجب (اینجملات را پیامبر به حضرت آموخته یا از اخبار غیبی است که هر دو عجیب است)
یا این جزو آن فراستها و زیرکیهای نبویه بود که امیرالمومنین از پیغمبر یاد گرفته بود که خیلی چیز عجیبی است. یا این از اخبار غیبی است و راز ورمزی است که علی (ع) از آسمان و ازخدا می گیرد و خیلی عجیب است ودر هر دو صورت عجیب عجیب است.
💠وَ لَسْنَا إِیَّاکَ أَجَبْنَا وَ لَکِنَّا أَجَبْنَا الْقُرْآنَ فِی حُکْمِهِ؛ وَ السَّلَامُ.
ما به حکمیت تو پاسخ ندادیم، ما قرآن را به عنوان حکم و حکمیت پذیرفتیم.
ما حکمیت قرآن را پذیرفتیم نه اشخاص را
🔺در خطبه ۱۲۵نهج البلاغه امیر المومنین بطور صریح فرمود ما هیچگاه حکمیت حکمین رانپذیرفتیم :
إِنَّا لَمْ نُحَکِّمِ الرِّجَالَ وَ إِنَّمَا حَکَّمْنَا الْقُرْآنَ
ما اشخاص را حَکَم نکردیم. ما به قرآن حکمیت دادیم . قرآن بین من ومعاویه باید قضاوت کند.
هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَیْنَ الدَّفَّتَیْنِ لَا یَنْطِقُ بِلِسَانٍ
این قرآنی که شما میخوانید خطی است بین دو صفحه، بین دو تا جلد، قران قرار گرفته است .
وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا یَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَال
قرآن که نمی تواند حرف بزند. قرآن حتما و قطعا باید یک سخنگو داشته باشد . یک عده ای باید سخنگوی قران باشند.
در جای دیگر نهج البلاغه فرمود: من سخنگوی قرآنم. یعنی قرآن ناطق علی است.
✴️پاسخ معاویه به نامه حضرت:
🔸فَکَتَبَ مُعَاوِیَةُ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمَّا بَعْدُ عَافَانَا اللَّهُ وَ إِیَّاکَ.
خدا به من و تو عافیت بدهد
🔸فَقَدْ آنَ لَکَ أَنْ تُجِیبَ إِلَى مَا فِیهِ صَلَاحُنَا
الان برای تو فرصتی پیش آمده که به صلاح امت فکرو عمل کنی.
🔸وَ أُلْفَةُ مَا بَیْنَنَا وَ قَدْ فَعَلْتَ الَّذِی فَعَلْتَ وَ أَنَا أَعْرِفُ حَقِّی
و من خوب میدانم حق با من است.
🔸وَ لَکِنِّی اشْتَرَیْتُ بِالْعَفْوِ صَلَاحَ الْأُمَّةِ
ولی من از حق خودم به خاطر مردم گذشتم.
🔸وَ لَمْ أُکْثِرْ فَرَحاً بِشَیْءٍ جَاءَ وَ لَا ذَهَبَ
به خاطر رفت و آمد پست و مقام نیز ناراحت یا خوشحال نمی شوم
🔸وَ إِنَّمَا أَدْخَلَنِی فِی هَذَا الْأَمْرِ الْقِیَامُ بِالْحَقِّ فِیمَا بَیْنَ الْبَاغِی وَ الْمَبْغِیِّ عَلَیْهِ
من حکمیت را پذیرفتم تا ظالم و مظلوم از یکدیگر جدا شوند.
🔸وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیُ مِنَ الْمُنْکَرِ
به وظیفه دینی خودم عمل کرده باشم وامر به معروف ونهی از منکر بکنم.
🔸وَ دَعَوْتُ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَکَ فَإِنَّهُ لَا یَجْمَعُنَا وَ إِیَّاکُمْ إِلَّا هُوَ نُحْیِی مَا أَحْیَا الْقُرْآنُ وَ نُمِیتُ مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ
و دعوت به کتاب خدا بکنم و بدان وآگاه باش هیچ کس جز خدا نمی تواند ما راسر یک سفره بنشاند.
❎طراحی چند لایه حکمیت از طرف دشمن(زیرکی خبیثانه این طراح حداقل ۱۱ مورد را عملیاتی کردکه از این قرار است) :
۱. فرار از شکست با خرید زمان (معاویه همین که یک تجدید قوا هم میکرد برایش کافی بود)
۲. ایجاد اختلاف در لشکر حضرت با طرح حکمیت (عده ی پذیرفتند و عده ای نپذیرفتند)
۳. تحمیل شروط توسط ستون پنجم (عدم پذیرش حکمیت عبدالله بن عباس و مالک اشتر)
۴. مسئولیت را به دست شخصی بی مبنا و متمایل به افکار صلح دوستانه سپردن ( مثل ابو موسی اشعری)
۵. طولانی کردن زمان مذاکرات (بیش از شیش ماه جامعه اسلامی معطل ماند)
۶. .زیر پا گذاشتن مفاد حکمیت وعمل نکردن به قرآن (قرآن مبنای تعیین حاکم نبود)
۷. ایجاد اغتشاش در بین موافقان دیروز حکمیت (خوارج: ما اشتباه کردیم حکمیت را پذیرفتیم، شما چرا قبول کردید)
کار به جایی می رسد که کسی که مُحِق است ، فردا مورد اتهام واقع می شود.
۸. حکم به کفر امام جامعه دادن (خوارج میگفتند هر کسی گناه کند از دین خارج شده، علی با پذیرش گناه حکمیت از دین خارج شده)
فتوا به ارتداد امیر المومنین دادند و جایگاه امامت را از بین بردند و تا ارتداد پایین آوردند .
۹. ایجاد جنگ بر علیه حاکمیت در نهروان (مشغول شدن جامعه به خود و فراموش کردن دشمن اصلی)
بجای اتحاد در مقابل معاویه، به جان هم افتادند.
۱۰. شهادت امیرالمومنین به دست یکی از خوارج بنام ابن ملجم مرادی و از بین رفتن حکومت علوی
۱۱. ترسیم چهره صلح طلب وانسان دوست و قرآنی از معاویه در تاریخ.
غفرالله لی و لکم