مسئولیت تو لقمه چرب و شیرین نیست که به وسیله آن به همه چیز برسی بلکه امانتی است بر گردن تو.
خداوندی که نسبت به مردم غیور است چطور ممکن است در برابر اشخاصی که از مسئولیت خود این چنین سوء استفاده میکنند خشم نگیرد.
2⃣عصیان و نافرمانی نسبت به امام:
طبق نقل ابن ابی الحدید حضرت به برخی کارگزاران میفرمود:
أنی لم أجعلک على ذخائر المُلک و عمارة المملکة و العُدةِ على العدو إلا و أنت أمینٌ عندی ... فحقِّق ظنّی فی اختیاری إیاک.
من شما را به عنوان مسئول و فرماندهان نیروهای مسلح جامعه قرار ندادم جز اینکه به شما اطمینان داشتم و شما را امین به خود میدانستم.....
3⃣ به ذلت کشاندن جایگاه:
گاهی یک خیانت از طرف مسئولی باعث بی اعتبار شدن جایگاه میشود:
١.نه انسانهای مومن رغبتی به حضور در آن جایگاه دارند
٢.نه مردم خوش بینی به آن مسئولیت دارند.
(در نگاه امیرالمومنین هر مسئولیتی یک جایگاه حقوقی دارد که بر همه کارگزاران لازم است آن جایگاه حقوقی را رعایت کنند، وظایف و تکلیف ، انتظارات از آن مسئول و حفظ اعتماد به آن مسئولیت به عهده ی کسی است که آن تعهد و سمت را پذیرفته.)
4⃣خیانت به جامعه مسلمین:
هر خیانت مالی و غیر مالی دو خیانت به جامعه است:
الف. خیانت به اموال مردم، به بیت المال، خیانت به فقرا ومستمندان و...
ب. خیانت به اعتماد عمومی و امنیت روانی جامعه (اینکه مردم به حاکمیت و مسئولین بی اعتماد بشوند ضرر بسیار بزرگی است که به این سادگی جبران شدنی نیست)
مخاطب این سخنان فقط مسئولین کلان کشوری و حکومتی نیستند بلکه شامل تک تک مسئولیتهای ما میشود.
💠 بَلَغَنِی أَنَّکَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ
به من خبر رسیده که زمین رابرهنه[جَرَّد] کرده ای
( عرب به ملخ جَراده میگوید چون مزارع را میخورد و برهنه میکند. )
منظور از این کلام اینست که زمین های آباد را ویران کرده ای (ضعف درمدیریت)
یا مقصود برداشتن محصولات برای خود است (دزدی و اختلاس).
💠فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَیْکَ
هر چه زیر پای تو بوده را گرفته ای.
💠 وَ أَکَلْتَ مَا تَحْتَ یَدَیْکَ
هر چه زیر دست تو بوده را خورده ای.
( در این کلام، حضرت انسان خائن را به حیوانی تشبیه میکند که آنچه زیر دست و پایش باشد را مانند علوفه تر و تازه میبیند و آنها را برای خود میخورد.)
ولی بدان حسابرسی خداوند نسبت به حسابرسی مردم دقیقتر است.
💠والسلام
گاهی حضرت با عبارت «و السلام علیک» وگاهی با عبارت «والسلام لأهله» بسته به فضای نامه کلامش را به پایان میرساند.
✅حساب خدا از مردم دقیق تر است چون به بواطن و نیت ها نیز آگاهی دارد:
⏪در روایت است با این مضمون که خداوند مسئولین را در جهنم میاندازد اگر توانستند از پس اعمالشان بر بیایند و از خودشان دفاع کنند آنها را خارج میکند اگر نه در جهنم میمانند.
پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشهای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) میآورد.
🔻نکته مهم و سؤال اساسی در مورد این نامه:
با توجه به مضمون این نامه که حکایت از خیانت سنگین مالی یکی از عاملان و کارگزاران حضرت دارد، شارحان در تعیین این شخص دچار اختلاف شده اند(مخاطب این نامه چه کسی است؟)
1⃣ امثال سید رضی بحث را مسکوت گذاشته اند و اصلا شخصی را تعیین نکرده اند " الی بعض عماله" گفته اند.
2⃣ امثال بلاذری (سنی) و محمد عبده (سنی) میگویند این نامه خطاب به عبد الله بن عباس نوشته شده است.
3⃣ امثال علامه مجلسی و بسیاری از بزرگان امامیه ارتباط این نامه به عبدالله بن عباس را به طور قاطع نفی میکنند و میفرمایند شان و جایگاه عبدالله بن عباس با این اتهامات سازگاری ندارد. زیرا،
⏪ اولا : علاوه بر سابقه خوب، عبدالله بن عباس در ارادت به اهل بیت، لاحقه خوبی هم دارد. بعد از امیرالمومنین به طرفداری از امام مجتبی پرداخت، هیچگاه با معاویه سازش نکرد، نامه های انتقادی به یزید دارد.
⏪ثانیا : اگر برای حضرت مسلم شده بود که او چنین خطایی کرده قطعا او را عزل میکرد ولی همین که او عزل نشد دلالت بر مسیر درست او دارد.
⏪ثالثا : اگر عبدالله بن عباس چنین خطایی مرتکب شده بود قطعا معاویه از همین حربه برای فشار بر او و گرفتن بیعت از او و ایجاد همکاری با او استفاده میکرد ولی وقتی معاویه چنین کاری نکرد یعنی هیچ نقطه تاریکی در کارنامه او نبوده است.
🔻چند نکته:
1⃣ از آنجایی که حضرت نقطه سیاهی در کارنامه خود نداردتا دستاویز دشمنان شود
آنها با هدف قرار دادن پیروان حضرت سعی در تخریب جایگاه آن حضرت دارند.
✳️ نامه ۲۲ نهج البلاغه نیزعینا همینطور بود. ابن عباس فرماندار بخش عمده ای از حکومت اسلامی است که حضرت به او دستور میدهد به عنوان امیرالحاج (سرپرست امور حج) به مکه برود، او نیز ابوالاسود دوئلی را به عنوان مسئول رسیدگی به احکام و پیش نماز مردم قرار میدهد و زیاد بن ابیه را به عنوان مسئول مالی بر میگزیند.
بین این دوشخص دعوایی صورت میگرد بعد از حج، زیاد بن ابیه نزد ابن عباس میرود و از ابوالاسود دوئلی شکایت میکند، عبد الله ابن عباس هم با شدت با ابوالاسود دوئلی برخورد میکند
در ادامه از ابوالاسود دوئلی نامه ای به حضرت رسید که ابن عباس خیانت کرده، حضرت نامه ای در توبیخ ابن عباس نوشت و او پاسخ داد که اخبار دروغ به حضرت گزارش شده است و حالا که اینچنین شده قصد دارد از مسئولیت خود کناره گیری کند که با مخالفت امیرالمؤمنین روبرو شد و حضرت دستور دادند ابتدا به شکایت رسیدگی شود بعد از کار کنارگیری کند.
تماما در تاریخ آمده ولی همانطور که گفته شد با توجه به شخصیت والای این دونفر در اصل این نامه نگاری و درگیری ها بین ابن عباس و ابوالاسود دوئلی شک و شائبه هست و مشخص نیست واقعا چنین اتفاقی افتاده یا برای تخریب حضرت و یارانش بیان شده.
_ در ذیل نامه ۲۲ گفته شد که هدف از تخریب عبدالله بن عباس و جعل نامه به اسم ابوالاسود دوئلی، تخریب چهره ی امام است.
کما اینکه خود بلاذری نیز که اتهام به ابن عباس میزند از مخالفان حضرت بوده و چنین مسئله ای را در تاریخش اورده است.
2⃣: ابن ابی الحدید نیز در تعیین مصداق برای این نامه ساکت است ولی در ذیل نامه مواردی از خیانت های کارگزاران حکومتی در دوره های مختلف حکومت اسلامی را ذکر میکند و می گوید بحث خیانت همیشه بوده است:
و أهدى إنسانٌ إلى المغیرة سِراجا من شبه و أهدى آخر إلیه بَغلا
یک نفر چراغی بلورین برای مغیره بن شعبه هدیه آورد و دیگری قاطری.
ثم اتفقت لهما خصومة فی أمر فترافعا إلیه
بعد از چند روز این دو نفر به محکمه مغیره بن شعبه آمده و از هم شکایت کرده بودند.
فجعل صاحب السراج یقول إن أمری أضوأ من السراج
آن شخصی که چراغ هدیه داده بود میگفت: اینکه حق با من است روشن تر از چراغ است.
فلما أکثر قال المغیرة ویحک إن البغل یرمح السراج فیکسره
مغیره گفت اما قاطر چراغ را درهم می شکند.
🔺و أهدى رجل لعمر فَخذُ جَزورٍ
شخصی برای عمر ران شتری آورد
فقبله ثم ارتفع إلیه بعد أیام مع خصم له
همان شخص بعد از مدتی در دادگاه عمر برای شکایتی حاضر شد.
فجعل فی أثناء الکلام یقول یا أمیر المؤمنین افصَل القضاءَ بینی و بینه کما یَفصِل فخذ الجزور
همانگونه که استخوان را از گوشت جدا میکنند بین من و این شخص قضاوت کن(اشاره به هدیه ای که به او داده بود)
فقضى عمر علیه ثم قام فخطب الناس و حرم الهدایا على الولاة و القضاة.
بعد از قضاوت عمر دستور داد که گرفتن هدایا بر مسئولین و قضات حرام است.
اللهم اجعلنا عواقب امورنا خیراً
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۴۰۲/۵/۳۰ - ۴صفر
💢 نامه ۴۰ 💢
🔵و من کتاب له (علیه السلام) إلى بعض عُمّاله:
از نامه های امام علی علیه السلام به بعضی از کارگزارانشان(فرماندهان و فرمانداران و مسئولین حکومت) :
💠أَمَّا بَعْدُ،
بعد از حد و ثنای الهی
💠فَقَدْ بَلَغَنِی عَنْکَ أَمْرٌ
به من از شما خبر رسیده
(از نگاه حضرت باید جاسوسانی برای نظارت برکار کارگزاران گمارده شوند)
💠 إِنْ کُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ رَبَّکَ
اگر آن کارها را انجام داده باشید، موجبات خشم و ناراحتی پروردگار خود را فراهم کردهاید.
💠وَ عَصَیْتَ إِمَامَکَ
وامام خود را عصیان کرده اید.
💠وَ أَخْزَیْتَ أَمَانَتَکَ
امانتی که به دست شما سپرده شده را به خواری کشانده اید (پست جلوه دادید)
🔺در انساب الاشراف بلاذری در ادامه میفرماید:
"و خُنتَ المسلمین "
و به جامعه مسلمین نیز خیانت کردید.
✅حضرت در انتقاد کاملا جنبه احتیاط را مراعات کرده و اتهام قطعی نمی زند، می فرماید "اگر چنین کرده باشید"!
البته به فرض اثبات خیانت حضرت به سختی برخورد می کند:
🔺جریان ابن هَرمه(فرماندار اهواز که به
اختلاس بیت المال پرداخت) از مواردی است که حضرت به شدت با او برخورد میکند.
حضرت به کارگزار خود فرمود:
ابن هرمه را دستگیر کن و به همه اعلام کن اگر کسی از او شکایتی دارد شکایتش را ثبت کند؛
فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ فَأَخْرِجْهُ مِنَ السِّجْنِ
روز جمعه او را از زندان خارج کنید
وَ اضْرِبْهُ خَمْسَةً وَ ثَلَاثِینَ سَوْطاً
و۳۵ ضربه شلاق به او بزنید.
وَ طُفْ بِهِ إِلَى الْأَسْوَاقِ
و او را دور تا دور بازار بگردان(آبرویش را ببرید)
فَمَنْ أَتَى عَلَیْهِ بِشَاهِدٍ فَحَلِّفْهُ مَعَ شَاهَدِهِ وَ ادْفَعْ إِلَیْهِ مِنْ مَکْسَبِهِ مَا شُهِدَ بِهِ عَلَیْهِ
اگر کسی ادعا کرد از ابن هرمه طلبی دارد او را قسم بدهید، اگر قسم خورد از پول شخصی ابن هرمه طلب مردم را بده
وَ مُرْ بِهِ إِلَى السِّجْنِ مُهَانًا مَقْبُوحا
او را با ذلت و خواری به زندان برگردان.
(اگر کسی با سوء استفاده از مسئولیت به اموال مردم دست درازی کند حتی ریختن آبرویش برای عبرت گیری و جلوگیری از تکرار چنین امری بلامانع است.)
✅امام زمان سخت گیر بر والیان:
قـالَ رَسُولُ اللّهِ:
عَلامَةُ الْمَهدِىّ اَنْ یَکُونَ شَدیدا عَلَى الْعُمّالِ جَـوادا بِالْمالِ رَحیما بِالْمَساکینَ.
از نشانه هاى مهدى است: سختگیرى در برخورد با کارگزاران. بخشندگى مال. مهربانى و رحمت با تهیدستان.
🔻هر خیانت و کم کاری و فسادی چهار اثر دارد:
1⃣سخط و خشم خدای متعال :
( بر مبنای کلام حضرت مسئولیت امانت است و باید امانت دار بود)
🔺در نامه ۵ به اشعث بن قیس فرمود:
وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَة
مسئولیت تو لقمه چرب و شیرین نیست که به وسیله آن به همه چیز برسی بلکه امانتی است بر گردن تو.
خداوندی که نسبت به مردم غیور است چطور ممکن است در برابر اشخاصی که از مسئولیت خود این چنین سوء استفاده میکنند خشم نگیرد.
2⃣عصیان و نافرمانی نسبت به امام:
طبق نقل ابن ابی الحدید حضرت به برخی کارگزاران میفرمود:
أنی لم أجعلک على ذخائر المُلک و عمارة المملکة و العُدةِ على العدو إلا و أنت أمینٌ عندی ... فحقِّق ظنّی فی اختیاری إیاک.
من شما را به عنوان مسئول و فرماندهان نیروهای مسلح جامعه قرار ندادم جز اینکه به شما اطمینان داشتم و شما را امین به خود میدانستم.....
3⃣ به ذلت کشاندن جایگاه:
گاهی یک خیانت از طرف مسئولی باعث بی اعتبار شدن جایگاه میشود:
١.نه انسانهای مومن رغبتی به حضور در آن جایگاه دارند
٢.نه مردم خوش بینی به آن مسئولیت دارند.
(در نگاه امیرالمومنین هر مسئولیتی یک جایگاه حقوقی دارد که بر همه کارگزاران لازم است آن جایگاه حقوقی را رعایت کنند، وظایف و تکلیف ، انتظارات از آن مسئول و حفظ اعتماد به آن مسئولیت به عهده ی کسی است که آن تعهد و سمت را پذیرفته.)
4⃣خیانت به جامعه مسلمین:
هر خیانت مالی و غیر مالی دو خیانت به جامعه است:
الف. خیانت به اموال مردم، به بیت المال، خیانت به فقرا ومستمندان و...
ب. خیانت به اعتماد عمومی و امنیت روانی جامعه (اینکه مردم به حاکمیت و مسئولین بی اعتماد بشوند ضرر بسیار بزرگی است که به این سادگی جبران شدنی نیست)
مخاطب این سخنان فقط مسئولین کلان کشوری و حکومتی نیستند بلکه شامل تک تک مسئولیتهای ما میشود.
💠 بَلَغَنِی أَنَّکَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ
به من خبر رسیده که زمین رابرهنه[جَرَّد] کرده ای
( عرب به ملخ جَراده میگوید چون مزارع را میخورد و برهنه میکند. )
منظور از این کلام اینست که زمین های آباد را ویران کرده ای (ضعف درمدیریت)
یا مقصود برداشتن محصولات برای خود است (دزدی و اختلاس).
💠فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَیْکَ
هر چه زیر پای تو بوده را گرفته ای.
💠 وَ أَکَلْتَ مَا تَحْتَ یَدَیْکَ
هر چه زیر دست تو بوده را خورده ای.
( در این کلام، حضرت انسان خائن را به حیوانی تشبیه میکند که آنچه زیر دست و پایش باشد را مانند علوفه تر و تازه میبیند و آنها را برای خود میخورد.)
🔺درخطبه شقشقیه درمورد عثمان:
إِلَى أَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثِیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو أَبِیهِ یخضَمونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیع
خلیفه سوم و اطرافیان او مثل حیوانی که اول بهار به صحرا میرود و با ولع از علوفه میخورد، بیت المال را حیف و میل می کردند.
💠فَارْفَعْ إِلَیَّ حِسَابَکَ
حسابرسی خود را برای من بفرست.
(اگر کاری نکرده ای، برای رفع اتهام تلاش کن و حساب کتاب را بفرست)
💠وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ؛
ولی بدان حسابرسی خداوند نسبت به حسابرسی مردم دقیقتر است.
💠والسلام
گاهی حضرت با عبارت «و السلام علیک» وگاهی با عبارت «والسلام لأهله» بسته به فضای نامه کلامش را به پایان میرساند.
✅حساب خدا از مردم دقیق تر است چون به بواطن و نیت ها نیز آگاهی دارد:
⏪در روایت است با این مضمون که خداوند مسئولین را در جهنم میاندازد اگر توانستند از پس اعمالشان بر بیایند و از خودشان دفاع کنند آنها را خارج میکند اگر نه در جهنم میمانند.
جناب لقمان به فرزندش اینگونه نصیحت میکند :
یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ
پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشهای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) میآورد.
🔻نکته مهم و سؤال اساسی در مورد این نامه:
با توجه به مضمون این نامه که حکایت از خیانت سنگین مالی یکی از عاملان و کارگزاران حضرت دارد، شارحان در تعیین این شخص دچار اختلاف شده اند(مخاطب این نامه چه کسی است؟)
1⃣ امثال سید رضی بحث را مسکوت گذاشته اند و اصلا شخصی را تعیین نکرده اند " الی بعض عماله" گفته اند.
2⃣ امثال بلاذری (سنی) و محمد عبده (سنی) میگویند این نامه خطاب به عبد الله بن عباس نوشته شده است.
3⃣ امثال علامه مجلسی و بسیاری از بزرگان امامیه ارتباط این نامه به عبدالله بن عباس را به طور قاطع نفی میکنند و میفرمایند شان و جایگاه عبدالله بن عباس با این اتهامات سازگاری ندارد. زیرا،
⏪ اولا : علاوه بر سابقه خوب، عبدالله بن عباس در ارادت به اهل بیت، لاحقه خوبی هم دارد. بعد از امیرالمومنین به طرفداری از امام مجتبی پرداخت، هیچگاه با معاویه سازش نکرد، نامه های انتقادی به یزید دارد.
⏪ثانیا : اگر برای حضرت مسلم شده بود که او چنین خطایی کرده قطعا او را عزل میکرد ولی همین که او عزل نشد دلالت بر مسیر درست او دارد.
⏪ثالثا : اگر عبدالله بن عباس چنین خطایی مرتکب شده بود قطعا معاویه از همین حربه برای فشار بر او و گرفتن بیعت از او و ایجاد همکاری با او استفاده میکرد ولی وقتی معاویه چنین کاری نکرد یعنی هیچ نقطه تاریکی در کارنامه او نبوده است.
🔻چند نکته:
1⃣ از آنجایی که حضرت نقطه سیاهی در کارنامه خود نداردتا دستاویز دشمنان شود
آنها با هدف قرار دادن پیروان حضرت سعی در تخریب جایگاه آن حضرت دارند.
✳️ نامه ۲۲ نهج البلاغه نیزعینا همینطور بود. ابن عباس فرماندار بخش عمده ای از حکومت اسلامی است که حضرت به او دستور میدهد به عنوان امیرالحاج (سرپرست امور حج) به مکه برود، او نیز ابوالاسود دوئلی را به عنوان مسئول رسیدگی به احکام و پیش نماز مردم قرار میدهد و زیاد بن ابیه را به عنوان مسئول مالی بر میگزیند.
بین این دوشخص دعوایی صورت میگرد بعد از حج، زیاد بن ابیه نزد ابن عباس میرود و از ابوالاسود دوئلی شکایت میکند، عبد الله ابن عباس هم با شدت با ابوالاسود دوئلی برخورد میکند
در ادامه از ابوالاسود دوئلی نامه ای به حضرت رسید که ابن عباس خیانت کرده، حضرت نامه ای در توبیخ ابن عباس نوشت و او پاسخ داد که اخبار دروغ به حضرت گزارش شده است و حالا که اینچنین شده قصد دارد از مسئولیت خود کناره گیری کند که با مخالفت امیرالمؤمنین روبرو شد و حضرت دستور دادند ابتدا به شکایت رسیدگی شود بعد از کار کنارگیری کند.
تماما در تاریخ آمده ولی همانطور که گفته شد با توجه به شخصیت والای این دونفر در اصل این نامه نگاری و درگیری ها بین ابن عباس و ابوالاسود دوئلی شک و شائبه هست و مشخص نیست واقعا چنین اتفاقی افتاده یا برای تخریب حضرت و یارانش بیان شده.
_ در ذیل نامه ۲۲ گفته شد که هدف از تخریب عبدالله بن عباس و جعل نامه به اسم ابوالاسود دوئلی، تخریب چهره ی امام است.
کما اینکه خود بلاذری نیز که اتهام به ابن عباس میزند از مخالفان حضرت بوده و چنین مسئله ای را در تاریخش اورده است.
2⃣: ابن ابی الحدید نیز در تعیین مصداق برای این نامه ساکت است ولی در ذیل نامه مواردی از خیانت های کارگزاران حکومتی در دوره های مختلف حکومت اسلامی را ذکر میکند و می گوید بحث خیانت همیشه بوده است:
و أهدى إنسانٌ إلى المغیرة سِراجا من شبه و أهدى آخر إلیه بَغلا
یک نفر چراغی بلورین برای مغیره بن شعبه هدیه آورد و دیگری قاطری.
ثم اتفقت لهما خصومة فی أمر فترافعا إلیه
بعد از چند روز این دو نفر به محکمه مغیره بن شعبه آمده و از هم شکایت کرده بودند.
فجعل صاحب السراج یقول إن أمری أضوأ من السراج
آن شخصی که چراغ هدیه داده بود میگفت: اینکه حق با من است روشن تر از چراغ است.
فلما أکثر قال المغیرة ویحک إن البغل یرمح السراج فیکسره
مغیره گفت اما قاطر چراغ را درهم می شکند.
🔺و أهدى رجل لعمر فَخذُ جَزورٍ
شخصی برای عمر ران شتری آورد
فقبله ثم ارتفع إلیه بعد أیام مع خصم له
همان شخص بعد از مدتی در دادگاه عمر برای شکایتی حاضر شد.
فجعل فی أثناء الکلام یقول یا أمیر المؤمنین افصَل القضاءَ بینی و بینه کما یَفصِل فخذ الجزور
همانگونه که استخوان را از گوشت جدا میکنند بین من و این شخص قضاوت کن(اشاره به هدیه ای که به او داده بود)
فقضى عمر علیه ثم قام فخطب الناس و حرم الهدایا على الولاة و القضاة.
بعد از قضاوت عمر دستور داد که گرفتن هدایا بر مسئولین و قضات حرام است.
اللهم اجعلنا عواقب امورنا خیراً