بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۴۰۲/۵/۱۹ - ۲۳محرم
💢نامه ۳۲💢
🔴این نامه خطاب به معاویه نوشته شده و بیان شد که تاریخ جایی سراغ ندارد، ابتدا حضرت نامه به معاویه نوشته باشند ،بلکه نامه های حضرت در پاسخ به معاویه و روشن کردن افکار عمومی نگاشته گردیده .
🔺این نامه دو بخش دارد که بخش دوم توسط سید رضی (ره)در نهج البلاغه آمده ابتدا بخش اول نامه که در سایر منابع توسط دیگران از جمله ابن ابی الحدید أورده شده و سپس بخش دوم نامه (که در نهج البلاغه آمده ) بیان می گردد .
💠 و اما بعد فإن الدنیا دار تجاره و ربحها أو خسرها الآخره دنیا دار تجارت است سود و زیان آن در آخرت است .اگر بهشتی شدی سود کردی و اگر جهنمی شدی دچار زیان گردیده ای .
💠فالسعید من کانت بضاعته فیها الأعمال الصالحه سعادتمند کسی است که اعمال صالحی به عنوان کالا از این دنیا بردارد
💠من رأى الدنیا بعینها و قدرها بقدرها- کسی پیروز است که دنیا را دقیق دیده و آن را درست اندازه گیری کند . سعادتمند کسی است که آنقدر که دنیا ارزش دارد خرج آن کند .
💠إنی لأعظک مع علمی بسابق العلم فیک مما لا مرد له دون نفاذه من تو را موعظه می کنم گرچه شخصیت تو را می دانم (که از مسیر بر نمی گردی)
💠و لکن الله تعالى أخذ على العلماء أن یؤدوا الأمانه و أن ینصحوا الغوی و الرشید ولی چون خدا از همه ی علما عهد گرفته که ادای امانت کنند؛ چه کسانی که اغوا و گمراه شده اند [الغوی] و چه کسانی که به هدف رسیده اند [الرشید] را نصیحت کنند، من تو را موعظه می کنم
💠فاتق الله و لا تکن ممن لا یرجو لله وقارا- من حقت علیه کلمه العذاب فإن الله بالمرصاد تقویت الهی پیشه کن و از کسانی نباش که هیچ امیدی به خدا ندارند ،عذاب بر آنها مسجل و حتمی گردیده آیا کسی که وعده عذاب خدا بر او محقّق و حتمی (و به دوزخ قهر و شقاوت معذّب) است . خدا در کمین آنهاست تو از آن دسته افراد نباش
💠 إن دنیاک ستدبر عنک و ستعود حسره علیک عمر می رود و حسرت برای تو می ماند .
💠فاقلع عما أنت علیه من الغی و الضلال- على کبر سنک و فناء عمرک حال که عمرت در فنا است، از مسیر انحرافی،از گناه و ضلالت دست بردار .
💠فإن حالک الیوم کحال الثوب المهیل گر چه می دانم حال و روز تو حال و روز پیراهن کهنه[مهیل] است
💠 الذی لا یصلح من جانب إلا فسد من آخر پیراهن مندرس از هر طرف ترمیم کنی از طرفی دیگر پاره میشود آنقدر آلودگی گناه در تو است که به سادگی اصلاح نمی گردی . ولی باز تلاش خود را بکن .
🔹بخش دوم 🔹
💠و أَرْدَیْتَ جِیلًا مِنَ النَّاسِ کَثِیراً تو قبیله و عده زیادی را به هلاکت کشاندی .[اَردیتَ] هلاکت فقط به معنای کشته شدن نیست بلکه منحرف شدن ،از امام فاصله گرفتن ،هلاکت واقعی است
🔺گاهی انسان بین خود و خدا گناهی مرتکب می شود ولی زمانی گناه او دیگران را به گناه می اندازد، و همانقدر هم دچار عذاب می گردد .
آیه ۱۲ سوره یاسین این مطلب را بیان می کند که : «إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ» «ما دوباره مردگان را زنده میگردانیم و کردار گذشته و آثار وجودی آیندهشان همه را ثبت خواهیم کرد...»
💠خَدَعْتَهُمْ بِغَیِّکَ تو افراد زیادی را با گمراهی و بی دینی خود ،فریب دادی
💠أَلْقَیْتَهُمْ فِی مَوْجِ بَحْرِکَ مردم را در امواج دریای فتنه و ضلالت خود انداختی و گرفتار کردی . دریایی از شبهه ایجاد کردی .
💠تَغْشَاهُمُ الظُّلُمَاتُ مردم را دچار ظلمات کردی طوری که شبهات تو افکار مردم رافراگرفت.[تَغشاهم]
💠 وتَتَلَاطَمُ بِهِمُ الشُّبُهَاتُ- (تلاطم از لطم، به معنای سیلی زدن می باشد .شبهه سیلی است که به صورت انسان نواخته و روح او را سرخ و گداخته می کند.) معاویه تو با شبهات در مردم تلاطم ایجاد کردی و به این صورت آنان را به هلاکت کشاندی و این هلاکت ،قتل است . این همان فتنه است که از قتل بالاتر است .
🔺راهکارهای معاویه در ایجاد جهل : خطبه ۵۱: أَلَا وَ إِنَّ مُعَاوِیَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَ عَمَّسَ عَلَیْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِیَّة. آگاه باشید: معاویه رهبری [قاد]می کند جمع کوچکی(لُمَةً) از گمراهان اراذل و اوباش را. وبسیاری از اخبار را هم بر این لشکر خودش پنهان کرده[عَمَّسَ] تا اینکه آنها حاضرند گلوی خود را[نُحُورَهُمْ] در معرض هدف تیر های مرگ [منیَّه]و شمشیر و تیغ قرار دهند.
🔻راههایی که معاویه برای فریفتن مردم در پیش گرفته بود:
۱_دین بعضی را در مقابل وعده پست و ثروت و مقام می خرید . ۲_ شبهه افکنی
🔺یک نقل تاریخی از روش شبهه افکنی معاویه در جاهل کردن مردم ؛
ابی عبد الرحمن سلمی از یاران امام علی علیه السلام که ۴۰ سال در کوفه قاری قرآن بود نقل می کند که در جریان صفین هوا تاریک شده بود افراد دو طرف جنگ آرام گرفته بودند من با صورت پوشیده به سمت لشکر دشمن رفتم و نزدیک خیمه معاویه شدم صدا را واضح می شنیدم که پسر عمرو عاص به پدرش گفت : پدر شما امروز عمار را کشتید در حالی که پیغمبر. فرموده بود قوم ستمگر عمار را می کشد .اگر این روایت پخش شود معاویه تضعیف می شود .معاویه در پاسخ او این جمله را گفت : «إنَّما قُتِلَ عَمّاراً مَن جاءَ بهِ » کسی که عمار را به میدان نبرد آورد ،او را کشت »علی ع او را به میدان آورد . این شخص می گوید دیدم از جای جای لشکر افراد از خیمه ها بیرون می آمدند و این جمله را تکرار می کردند !
۳_یکی دیگر از راهکارهای معاویه ،شایعه سازی بود که نمونه آن در قتل عثمان بود .
۴_فرهنگ و نماد سازی یکی از روشهای معاویه در جهت به گمراهی کشاندن مردم بود .
🔻نمونه تاریخی: نصر بن مزاحم در کتاب وَقْعَةُ صِفّین نقل می کند : فردی از اهل شام در جریان جنگ صفین به طرف لشکر حضرت علی علیه السلام و فریاد میزد چه کسی با من مبارزه می کند فردی با او جنگید تا جاییکه دست و پای او را زخمی نمود فرد شامی با دست دیگرش شمشیر را به طرف لشکر معاویه پرتاب کرد و گفت شمشیر را بردارید و جنگ را ادامه دهید .
ادامه ماجرا : معاویه شمشیر را ۱۰ هزار دینار خریداری کرد و آن را را قاب نمود وگفت این شمشیر مقدسی است که در راه ما با دشمن جنگید. آنرا نمادسازی کرد. بر سر در کاخ نصب نمود که مردم ببینند و تحریک شوند به سمت میدان ها بروند.
✅وظیفه ما این است که الگوسازی کنیم و نمادهای ملی و مذهبی را در معرض دید قرار دهیم .
💠فَجَارُوا عَنْ وِجْهَتِهِمْ وَ نَکَصُوا عَلَى أَعْقَابِهِمْ عده ای را در ظلمت فرو بردی تا جاییکه آنها از مقصد خود دور شدند به زمان جاهلیت بازگشتند .[نکَصوا] فتنه برای بازگشت به جاهلیت است
💠و تَوَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ وَ عَوَّلُوا عَلَى أَحْسَابِهِمْ آنها پشت سرِ گذشتگان بی دین خود در آمدند و به پیروی از آنها به حسب و نسب خود فخر فروختند و افتخار کردند . در صورتی که اسلام آمد که بگوید شرافت هر انسان به دینداری و تقوا و گذشت اوست (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ؛ حجرات - ۱۳)
✅در این زمان هم مواظب باشیم فتنه ما را عقب نیندازد نقل از پسر مغیره است که معاویه خود گفت که دنبال دفن نام پیامبر صلوات الله علیه بود .
💠إِلَّا مَنْ فَاءَ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ بسیاری را به هلاکت انداختی جز عده کمی که بصیرت داشتند .
💠فَإِنَّهُمْ فَارَقُوکَ بَعْدَ مَعْرِفَتِکَ آنها بعد از شناخت تو ،از تو مفارقت کردند ،
💠هَرَبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ مُوَازَرَتِکَ از تو جدا شدند از اینکه وزیر و کمک کار[مُوازَرَت] تو باشند، به سمت خدا فرار کردند
💠 إِذْ حَمَلْتَهُمْ عَلَى الصَّعْبِ وَ عَدَلْتَ بِهِمْ عَنِ الْقَصْدِ وقتی دیدند آنها در مسیر مشکل وارد می کنی، و تو از مسیر درست [قَصد]عدول می کنی ،از تو برگشتند .
در تاریخ نمونه های زیادی از بازگشت افراد داریم : هاشِم بن عُتْبة بن اَبیوَقَّاص، ملقب به هاشم مِرقال نقل می کند ؛در صفین جوانی رزمنده به سوی ما آمد .ندا میداد که به ما گفته اند علی قاتل عثمان است من آمده ام بجنگم .ناسزا می گفت و حضرت را مورد لعن قرار میداد هاشم به او گفت حرفهایی که میزنی فردا جواب باید دهی خدا با تو دشمن میشود متقی باش خدا از تو بازخواست خواهد کرد .
پاسخ داد که با شما می جنگم چرا که رییس شما نماز نمی خواند. شما نماز نمی خوانید قاتل عثمان خلیفه مسلمین هستید .
هاشم گفت به تو اشتباه گفته اند علی ع کجا در قتل عثمان دخیل بود؟! عثمان خلاف قرآن عمل میکرد و او را هم سطح قرآن قرار دادید ؟ امام ما نماز نمی خواند ؟! در حالیکه اول کسی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز خواند او بود،فقیه ترین مردم به دین رسول الله (ص)بود
جوان تحت تاثیر قرار گرفت و به هاشم گفت من تو را انسان صالح و خود را گنهکار می بینم و گفت آیا راهی برای بازگشت من است ؟هاشم گفت بله و آن جوان بازگشت . همین که خواست از لشکر شامیان دست بردارد یکی از اهل شام گفت: عراقیان تو را فریفته اند. ولی او قبول نکرد و به سوی امیرالمومنین علیه السلام بازگشت .
⏪ نمونه دیگراز بازگشت برخی شامیان با بصیرت به سمت حضرت علی علیه السلام :
نصر بن مزاحم در وقعه صفین نقل می کند : وقتی معاویه در جریان صفین به فرات چیره گشت ،لشکر غرق مسرت بودند معاویه گفت این اولین پیروزی است که آب را در دست گرفتیم و به لشکر علی ع آب را بستیم . فردی همدانی که رفاقتی هم با عمر و عاص داشت گفت این چه ظفراست؟! این جور است . در لشکر مقابل پیر و جوان است روا نیست آب بر آنها بسته شود با خود سنجید چنین کسی که آب به روی مسلمانان می بندد خلیفه مسلمین نیست لذا شبانه به لشکر علی علیه السلام پیوست .
🔺علامه شوشتری در کتاب بهج الصباغه ذیل خطبه ۵۵ اورده: «...فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی...» به خدا سوگند، هیچگاه جنگ را حتى یک روز به تأخیر نینداختم مگر به آن امید که گروهى از مخالفان به من پیوندند و به وسیله من هدایت شوند.
مثالهایی بیان می کند که یک نمونه: برادرزاده عمرو عاص جوانی عاقل بود نزد عمر وعاص آمد و نامه معاویه به او که وعده حکومت مصر را داده بود، دید عمروعاص را شماتت کرد و بحث بالا گرفت خبر به معاویه رسید که او به عمرو عاص می گوید تو دین خود را به دنیا فروخته ای . معاویه گفت او را بیاورید جوان سریع به علی علیه السلام پناه برد وقتی جوان جریان را به علی علیه السلام گفت حضرت مسرور گشت از جوانی که بارگاه معاویه راتوانست به هم بریزد و از مسیر انحرافی بازگردد.
🔺نمونه دیگر از رویگردانی افراد از معاویه بنا به بصیرت. ایشان شخصی نقل می کند که:از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که از بدترین خلق خدا پنج تن هستند _ ابلیس _ فرزند آدم(قابیل) که برادرش را کشت. _ فرعون که برای شکنجه مردم میخهایی ساخته بود. _ مردی از بنی اسراییل که آنان را از دینشان برگردانید. _ مردی از این امت که در نزد باب(لد) او را بیعت بکفر کنند.
راوی گوید هنگامی که دیدم معاویه را در نزد باب لد بیعت میکنند بیاد فرمایش رسول خدا افتادم و به علی(ع) پیوستم .
💠فَاتَّقِ اللَّهَ یَا مُعَاوِیَهُ فِی نَفْسِکَ معاویه تقوای خدا را در مورد خود به کار ببر .
💠جَاذِبِ الشَّیْطَانَ قِیَادَکَ افسارت را به رهبری شیطان[قِیَادَکَ] نده از دست شیطان جذب کن . افسار خود را از شیطان بگیر باید در محضر امام باشی . جمله «جَاذِبِ الشَّیْطَانَ قِیَادَکَ» نشان مى دهد که معاویه زمام خویش را به شیطان سپرده بود. امام(علیه السلام) به او توصیه مى کند که زمامش را از دست او بگیرد.
💠 فَإِنَّ الدُّنْیَا مُنْقَطِعَهٌ عَنْکَ وَ الآْخِرَهَ قَرِیبَهٌ مِنْکَ دنیا از تو منقطع و آخرت به تو نزدیک شده.
💠 والسلام اگر قابل سلام دادن هستی! ،سلام
🔺حضرت با آنکه طبق شواهد و روایات رسول صلی الله علیه و آله می داند معاویه جهنمی است او را باز نصیحت می کند چون خود حضرت در ابتدای نامه فرمود خدا از ما علما عهد گرفته است . ماهم به تأسی از حضرت نباید بنا به گنهکار بودن اشخاص آنها را طرد کنیم.
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۴۰۲/۵/۱۹ - ۲۳محرم
💢نامه ۳۲💢
🔴این نامه خطاب به معاویه نوشته شده و بیان شد که تاریخ جایی سراغ ندارد، ابتدا حضرت نامه به معاویه نوشته باشند ،بلکه نامه های حضرت در پاسخ به معاویه و روشن کردن افکار عمومی نگاشته گردیده .
🔺این نامه دو بخش دارد که بخش دوم توسط سید رضی (ره)در نهج البلاغه آمده ابتدا بخش اول نامه که در سایر منابع توسط دیگران از جمله ابن ابی الحدید أورده شده و سپس بخش دوم نامه (که در نهج البلاغه آمده ) بیان می گردد .
💠 و اما بعد فإن الدنیا دار تجاره و ربحها أو خسرها الآخره
دنیا دار تجارت است سود و زیان آن در آخرت است .اگر بهشتی شدی سود کردی و اگر جهنمی شدی دچار زیان گردیده ای .
💠فالسعید من کانت بضاعته فیها الأعمال الصالحه
سعادتمند کسی است که اعمال صالحی به عنوان کالا از این دنیا بردارد
💠من رأى الدنیا بعینها و قدرها بقدرها-
کسی پیروز است که دنیا را دقیق دیده و آن را درست اندازه گیری کند . سعادتمند کسی است که آنقدر که دنیا ارزش دارد خرج آن کند .
💠إنی لأعظک مع علمی بسابق العلم فیک مما لا مرد له دون نفاذه
من تو را موعظه می کنم گرچه شخصیت تو را می دانم (که از مسیر بر نمی گردی)
💠و لکن الله تعالى أخذ على العلماء أن یؤدوا الأمانه و أن ینصحوا الغوی و الرشید
ولی چون خدا از همه ی علما عهد گرفته که ادای امانت کنند؛ چه کسانی که اغوا و گمراه شده اند [الغوی] و چه کسانی که به هدف رسیده اند [الرشید] را نصیحت کنند، من تو را موعظه می کنم
💠فاتق الله و لا تکن ممن لا یرجو لله وقارا- من حقت علیه کلمه العذاب فإن الله بالمرصاد
تقویت الهی پیشه کن و از کسانی نباش که هیچ امیدی به خدا ندارند ،عذاب بر آنها مسجل و حتمی گردیده
آیا کسی که وعده عذاب خدا بر او محقّق و حتمی (و به دوزخ قهر و شقاوت معذّب) است . خدا در کمین آنهاست
تو از آن دسته افراد نباش
💠 إن دنیاک ستدبر عنک و ستعود حسره علیک
عمر می رود و حسرت برای تو می ماند .
💠فاقلع عما أنت علیه من الغی و الضلال- على کبر سنک و فناء عمرک
حال که عمرت در فنا است، از مسیر انحرافی،از گناه و ضلالت دست بردار .
💠فإن حالک الیوم کحال الثوب المهیل
گر چه می دانم حال و روز تو حال و روز پیراهن کهنه[مهیل] است
💠 الذی لا یصلح من جانب إلا فسد من آخر
پیراهن مندرس از هر طرف ترمیم کنی از طرفی دیگر پاره میشود آنقدر آلودگی گناه در تو است که به سادگی اصلاح نمی گردی . ولی باز تلاش خود را بکن .
🔹بخش دوم 🔹
💠و أَرْدَیْتَ جِیلًا مِنَ النَّاسِ کَثِیراً
تو قبیله و عده زیادی را به هلاکت کشاندی .[اَردیتَ]
هلاکت فقط به معنای کشته شدن نیست بلکه منحرف شدن ،از امام فاصله گرفتن ،هلاکت واقعی است
🔺گاهی انسان بین خود و خدا گناهی مرتکب می شود ولی زمانی گناه او دیگران را به گناه می اندازد، و همانقدر هم دچار عذاب می گردد .
آیه ۱۲ سوره یاسین این مطلب را بیان می کند که :
«إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ»
«ما دوباره مردگان را زنده میگردانیم و کردار گذشته و آثار وجودی آیندهشان همه را ثبت خواهیم کرد...»
💠خَدَعْتَهُمْ بِغَیِّکَ
تو افراد زیادی را با گمراهی و بی دینی خود ،فریب دادی
💠أَلْقَیْتَهُمْ فِی مَوْجِ بَحْرِکَ
مردم را در امواج دریای فتنه و ضلالت خود انداختی و گرفتار کردی . دریایی از شبهه ایجاد کردی .
💠تَغْشَاهُمُ الظُّلُمَاتُ
مردم را دچار ظلمات کردی طوری که شبهات تو افکار مردم رافراگرفت.[تَغشاهم]
💠 وتَتَلَاطَمُ بِهِمُ الشُّبُهَاتُ-
(تلاطم از لطم، به معنای سیلی زدن می باشد .شبهه سیلی است که به صورت انسان نواخته و روح او را سرخ و گداخته می کند.)
معاویه تو با شبهات در مردم تلاطم ایجاد کردی و به این صورت آنان را به هلاکت کشاندی و این هلاکت ،قتل است . این همان فتنه است که از قتل بالاتر است .
🔺راهکارهای معاویه در ایجاد جهل :
خطبه ۵۱:
أَلَا وَ إِنَّ مُعَاوِیَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ وَ عَمَّسَ عَلَیْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِیَّة.
آگاه باشید: معاویه رهبری [قاد]می کند جمع کوچکی(لُمَةً) از گمراهان اراذل و اوباش را.
وبسیاری از اخبار را هم بر این لشکر خودش پنهان کرده[عَمَّسَ] تا اینکه آنها حاضرند گلوی خود را[نُحُورَهُمْ] در معرض هدف تیر های مرگ [منیَّه]و شمشیر و تیغ قرار دهند.
🔻راههایی که معاویه برای فریفتن مردم در پیش گرفته بود:
۱_دین بعضی را در مقابل وعده پست و ثروت و مقام می خرید .
۲_ شبهه افکنی
🔺یک نقل تاریخی از روش شبهه افکنی معاویه در جاهل کردن مردم ؛
ابی عبد الرحمن سلمی از یاران امام علی علیه السلام که ۴۰ سال در کوفه قاری قرآن بود نقل می کند که در جریان صفین هوا تاریک شده بود افراد دو طرف جنگ آرام گرفته بودند من با صورت پوشیده به سمت لشکر دشمن رفتم و نزدیک خیمه معاویه شدم صدا را واضح می شنیدم که پسر عمرو عاص به پدرش گفت :
پدر شما امروز عمار را کشتید در حالی که پیغمبر. فرموده بود قوم ستمگر عمار را می کشد .اگر این روایت پخش شود معاویه تضعیف می شود .معاویه در پاسخ او این جمله را گفت :
«إنَّما قُتِلَ عَمّاراً مَن جاءَ بهِ »
کسی که عمار را به میدان نبرد آورد ،او را کشت »علی ع او را به میدان آورد .
این شخص می گوید دیدم از جای جای لشکر افراد از خیمه ها بیرون می آمدند و این جمله را تکرار می کردند !
۳_یکی دیگر از راهکارهای معاویه ،شایعه سازی بود که نمونه آن در قتل عثمان بود .
۴_فرهنگ و نماد سازی یکی از روشهای معاویه در جهت به گمراهی کشاندن مردم بود .
🔻نمونه تاریخی: نصر بن مزاحم در کتاب وَقْعَةُ صِفّین نقل می کند :
فردی از اهل شام در جریان جنگ صفین به طرف لشکر حضرت علی علیه السلام و فریاد میزد چه کسی با من مبارزه می کند فردی با او جنگید تا جاییکه دست و پای او را زخمی نمود فرد شامی با دست دیگرش شمشیر را به طرف لشکر معاویه پرتاب کرد و گفت شمشیر را بردارید و جنگ را ادامه دهید .
ادامه ماجرا : معاویه شمشیر را ۱۰ هزار دینار خریداری کرد و آن را را قاب نمود وگفت این شمشیر مقدسی است که در راه ما با دشمن جنگید. آنرا نمادسازی کرد.
بر سر در کاخ نصب نمود که مردم ببینند و تحریک شوند به سمت میدان ها بروند.
✅وظیفه ما این است که الگوسازی کنیم و نمادهای ملی و مذهبی را در معرض دید قرار دهیم .
💠فَجَارُوا عَنْ وِجْهَتِهِمْ وَ نَکَصُوا عَلَى أَعْقَابِهِمْ
عده ای را در ظلمت فرو بردی تا جاییکه آنها از مقصد خود دور شدند به زمان جاهلیت بازگشتند .[نکَصوا]
فتنه برای بازگشت به جاهلیت است
💠و تَوَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ وَ عَوَّلُوا عَلَى أَحْسَابِهِمْ
آنها پشت سرِ گذشتگان بی دین خود در آمدند و به پیروی از آنها به حسب و نسب خود فخر فروختند و افتخار کردند .
در صورتی که اسلام آمد که بگوید شرافت هر انسان به دینداری و تقوا و گذشت اوست
(إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ؛ حجرات - ۱۳)
✅در این زمان هم مواظب باشیم فتنه ما را عقب نیندازد
نقل از پسر مغیره است که معاویه خود گفت که دنبال دفن نام پیامبر صلوات الله علیه بود .
💠إِلَّا مَنْ فَاءَ مِنْ أَهْلِ الْبَصَائِرِ
بسیاری را به هلاکت انداختی جز عده کمی که بصیرت داشتند .
💠فَإِنَّهُمْ فَارَقُوکَ بَعْدَ مَعْرِفَتِکَ
آنها بعد از شناخت تو ،از تو مفارقت کردند ،
💠هَرَبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ مُوَازَرَتِکَ
از تو جدا شدند از اینکه وزیر و کمک کار[مُوازَرَت] تو باشند، به سمت خدا فرار کردند
💠 إِذْ حَمَلْتَهُمْ عَلَى الصَّعْبِ وَ عَدَلْتَ بِهِمْ عَنِ الْقَصْدِ
وقتی دیدند آنها در مسیر مشکل وارد می کنی، و تو از مسیر درست [قَصد]عدول می کنی ،از تو برگشتند .
در تاریخ نمونه های زیادی از بازگشت افراد داریم :
هاشِم بن عُتْبة بن اَبیوَقَّاص، ملقب به هاشم مِرقال نقل می کند ؛در صفین جوانی رزمنده به سوی ما آمد .ندا میداد که به ما گفته اند علی قاتل عثمان است من آمده ام بجنگم .ناسزا می گفت و حضرت را مورد لعن قرار میداد هاشم به او گفت حرفهایی که میزنی فردا جواب باید دهی خدا با تو دشمن میشود متقی باش خدا از تو بازخواست خواهد کرد .
پاسخ داد که با شما می جنگم چرا که رییس شما نماز نمی خواند. شما نماز نمی خوانید قاتل عثمان خلیفه مسلمین هستید .
هاشم گفت به تو اشتباه گفته اند علی ع کجا در قتل عثمان دخیل بود؟!
عثمان خلاف قرآن عمل میکرد و او را هم سطح قرآن قرار دادید ؟
امام ما نماز نمی خواند ؟!
در حالیکه اول کسی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز خواند او بود،فقیه ترین مردم به دین رسول الله (ص)بود
جوان تحت تاثیر قرار گرفت و به هاشم گفت من تو را انسان صالح و خود را گنهکار می بینم و گفت آیا راهی برای بازگشت من است ؟هاشم
گفت بله و آن جوان بازگشت .
همین که خواست از لشکر شامیان دست بردارد یکی از اهل شام گفت:
عراقیان تو را فریفته اند. ولی او قبول نکرد و به سوی امیرالمومنین علیه السلام بازگشت .
⏪ نمونه دیگراز بازگشت برخی شامیان با بصیرت به سمت حضرت علی علیه السلام :
نصر بن مزاحم در وقعه صفین نقل می کند :
وقتی معاویه در جریان صفین به فرات چیره گشت ،لشکر غرق مسرت بودند معاویه گفت این اولین پیروزی است که آب را در دست گرفتیم و به لشکر علی ع آب را بستیم .
فردی همدانی که رفاقتی هم با عمر و عاص داشت گفت این چه ظفراست؟!
این جور است .
در لشکر مقابل پیر و جوان است روا نیست آب بر آنها بسته شود
با خود سنجید چنین کسی که آب به روی مسلمانان می بندد خلیفه مسلمین نیست لذا شبانه به لشکر علی علیه السلام پیوست .
🔺علامه شوشتری در کتاب بهج الصباغه ذیل خطبه ۵۵ اورده:
«...فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی...»
به خدا سوگند، هیچگاه جنگ را حتى یک روز به تأخیر نینداختم مگر به آن امید که گروهى از مخالفان به من پیوندند و به وسیله من هدایت شوند.
مثالهایی بیان می کند که یک نمونه: برادرزاده عمرو عاص جوانی عاقل بود نزد عمر وعاص آمد و نامه معاویه به او که وعده حکومت مصر را داده بود، دید عمروعاص را شماتت کرد و بحث بالا گرفت خبر به معاویه رسید که او به عمرو عاص می گوید تو دین خود را به دنیا فروخته ای .
معاویه گفت او را بیاورید جوان سریع به علی علیه السلام پناه برد وقتی جوان جریان را به علی علیه السلام گفت حضرت مسرور گشت از جوانی که بارگاه معاویه راتوانست به هم بریزد و از مسیر انحرافی بازگردد.
🔺نمونه دیگر از رویگردانی افراد از معاویه بنا به بصیرت.
ایشان شخصی نقل می کند که:از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که
از بدترین خلق خدا پنج تن هستند _ ابلیس
_ فرزند آدم(قابیل) که برادرش را کشت.
_ فرعون که برای شکنجه مردم میخهایی ساخته بود.
_ مردی از بنی اسراییل که آنان را از دینشان برگردانید.
_ مردی از این امت که در نزد باب(لد) او را بیعت بکفر کنند.
راوی گوید هنگامی که دیدم معاویه را در نزد باب لد بیعت میکنند بیاد فرمایش رسول خدا افتادم و به علی(ع) پیوستم .
💠فَاتَّقِ اللَّهَ یَا مُعَاوِیَهُ فِی نَفْسِکَ
معاویه تقوای خدا را در مورد خود به کار ببر .
💠جَاذِبِ الشَّیْطَانَ قِیَادَکَ
افسارت را به رهبری شیطان[قِیَادَکَ] نده از دست شیطان جذب کن . افسار خود را از شیطان بگیر باید در محضر امام باشی .
جمله «جَاذِبِ الشَّیْطَانَ قِیَادَکَ» نشان مى دهد که معاویه زمام خویش را به شیطان سپرده بود. امام(علیه السلام) به او توصیه مى کند که زمامش را از دست او بگیرد.
💠 فَإِنَّ الدُّنْیَا مُنْقَطِعَهٌ عَنْکَ وَ الآْخِرَهَ قَرِیبَهٌ مِنْکَ
دنیا از تو منقطع و آخرت به تو نزدیک شده.
💠 والسلام
اگر قابل سلام دادن هستی! ،سلام
🔺حضرت با آنکه طبق شواهد و روایات رسول صلی الله علیه و آله می داند معاویه جهنمی است او را باز نصیحت می کند چون خود حضرت در ابتدای نامه فرمود خدا از ما علما عهد گرفته است .
ماهم به تأسی از حضرت نباید بنا به گنهکار بودن اشخاص آنها را طرد کنیم.
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین