بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۱۴۰۲/۳/۷ - ۸ذیقعده
💢 نامه ۲۱💢 نامه به زیاد بن ابیه
🔵و مِن کتابِِ لهُ علیه السلام ایضاُ همانگونه که نامه ۲۰ به زیاد بن ابیه نوشته و توصیه هایی به او شده بود ، این نامه هم خطاب به او مرقوم شده .
برای تبیین فضای کلی نامه مقدماتی نیاز است که عنوان میشود. در تاریخ امده : و کان علیٌّ علیه السلام أخرج إلیه (زیاد) سَعْداً مولاه یحثّه على حَمْل مال البصرة إلى الکوفة، حضرت على یکى از ماموران خود را به نام سَعد، نزد زیاد بن ابیه که جانشین ابن عباس در بصره بود - فرستاد که مالیات بصره را به کوفه بیاورد. و کان بین سَعْد و زیاد مُلاحاة و منازعة، بین سعد و زیاد منازعه ای صورت گرفت و عاد سَعْد و شکاه إلى علیٍّ علیه السلام و عابه سعد وقتی برگشت از زیاد شکایت کرده که در این ملاقات او را سرزنش و عیب جویى کرده است.
⏪ سَعد وقتی نزد زیادبن ابیه رسید. زیاد نسبت به او چند کار زشت انجام داد. با او سخن نگفت و اورا تحقیر کرد. مرام او چنین بود که خود را خدمتگزار مردم نمیدانست. سعد در گزارش خود گفت، دیدم که زیاد سفرهٔ رنگین پر زرق و برق انداخته. و گزارش بعدی او: هر روز مقدار زیادی هزینه برای آرایش ،روغن مالی، تجملات زائد استفاده می کند. متن شکایت سعد معلوم نیست ، ولی از آنجایی که حضرت جواب داده کاملا واضح است که ناراحتی و علت مشاجره چه بوده.
فکتب علیّ علیه السلام إلیه(زیاد): حضرت نامه ای برای زیاد مرقوم فرمود که بخش ابتدایی آن در نهج البلاغه نیامده «أمَّا بَعدُ؛ فإنَّ سَعْداً ذکَرَ أنَّک شتَمتَهُ ظُلماً، و هدَّدْتَهُ اما بعد، سعد به من خبر داد که او را بى جهت شماتت کرده و تهدید نموده اى و جَبَهتَهُ تَجَبُّراً وتَکَبُّراً، و از روى خودخواهى و تکبّر، مانع انجام وظیفه او شده اى . فَما دعاکَ إلى التَّکبُّرِ؟ وقد قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: پس چه چیز تو را به تکبّر واداشته است و حال آنکه رسول خدا فرمود: الکِبرُ رداءُ اللَّهِ فَمَن نازعَ اللَّهَ رداءَ هُ قصَمَهُ. کبر، بزرگى از آن خداست و هر کس با خدا در این باره منازعه کند، خداوند او را درهم مى شکند.
⏪ خطبه قاصعه همین مضمون را داشت. وقد أخبَرَنی أنَّکَ تُکثِرُ مِنَ الألوانِ المُختَلِفَةِ فی الطَّعامِ فی الیومِ الواحِدِ، به من خبر رسیده که تو از غذاهاى رنگارنگ در یک روز استفاده نموده ای ، وتدَّهِنُ کُلَّ یَومٍ هر روز خود را آرایش و تدهین (استفاده از روغن و عطر) مى کنى . (روغن زدن به بدن و موی سر از رسوم ثروتمندان و پادشاهان بوده است) ما عَلیْکَ لو صُمْتَ للَّهِ أیَّاماً، چه مى شد اگر براى خدا روزهایى روزه مى گرفتى وتصدَّقتَ بِبَعضِ ما عِندَکَ مُحتَسِباً، و مقدارى از آنچه نزدت مى باشد، صدقه مى دادى که مورد حساب واقع مى شد. وأکَلْتَ طَعامَکَ مِراراً قَفَاراً، (چه میشد) غذایت را مکرّرا ساده و بدون خورش مى خوردى ؛ فإنَّ ذلِکَ شِعارُ الصَّالِحینَ! زیرا این سادگى در زندگى ، شعار صالحان است .
✅ سختی را بر خود هموار کن و گرفتاران را دریاب . اگر تو چنین نیستی با آن تراز مدیریت علوی خیلی فاصله داری. مدیر علوی کسی است که خود رنج می کشد تا دیگران در آسایش باشند.
وأخبرنی أنَّکَ تَتَکلّمُ بِکَلامِ الأبرارِ، و تَعمَلُ عَمَلَ الخاطِئینَ، و به من خبر رسیده که تو در منبر و سخنوری چون نیکو کاران تکلّم مى نمایى ؛ امّا در عمل چون خطاکاران مخالفت میورزی ، فإن کُنتَ تَفعَلُ ذلِکَ فَنَفسَکَ ظَلَمْتَ، وعَمَلَکَ أَحْبَطْتَ، اگر اینگونه عمل مى کنى ، به نفس خود ظلم نموده و عمل خود را ضایع کرده اى . فَتُبْ إلى ربِّکَ یُصلِحْ لَکَ عَمَلَکَ، پس به سوى پروردگارت توبه کن تا عملت را شایسته گرداند واقتَصِدْ فی أمرِکَ، و در کارت میانه روى را پیشه نما وقَدِّمْ إلى ربِّک الفَضلَ لِیَوْمِ حاجَتِکَ، و اضافى اموال را به سوى پروردگارت ، براى روز احتیاج بفرست.
نامه نهج البلاغه :
💠فَدَعِ الاِسرافَ مُقتصداً زیاد بن ابیه از اسراف دست بردار . میانه روی و مسیر اعتدال را انتخاب کن . اولین روش اهل تقوا میانه روی است .(خطبه متقین) شرایط حکمرانی ، میهمانی، غذا و آرایش ، در وصف و وضعیت حاکم اسلامی نیست.از آنِ پادشاهان و اشراف است.
در حالت عادی آنچه از دارایی و امکانات هست، حلال و قابل استفاده است اما وقتی به منصب و مسئولیت رسید از همان حلالها باید چشم پوشی کرد. چون نمود جامعه اسلامی هستند
💠واذْکُر فی الیومِ غَدَاً امروز که برمسند قدرت تکیه زدی فردای قیامت خودرا یاد کن. معمولا انسانها دائم گذشته را شخم میزنند یا در مواقعی همان روز را در می یابند . کمتر بفکر اینده و آینده دورتر (قیامت )هستند. امروز ، فردای خود را دریابید « یا ایُهَا الذینَ امنوا اتقواللهَ ولْتَنظُر نفسٌ ما قَدَمَت لِغَدٕ. حشر - ۱۸ » مومنین امروز باید دقت کنید که چه چیزی برای فردای خود پیش می فرستید.
💠واَمسِک منَ المالِ بِغیرِ ضَرورَتِک خود نگهداری کن[اَمسِک] در برابر مصرف اموال. (خود نگهدار که در مورد روزه، امساک بکار میرود از حلال و طیب آماده چشم پوشی می کند) زیادتی اموالی که بتو میرسد فقط آنقدری که ضرورت دارد مصرف کن. بسیاری از مخارج زیاده خواهی و چشم و هم چشمی است.
💠وقَدِمِ الفضلِ لیومِ حاجَتِک اضافه مال خود را را برای فردای خود که به آن نیازمندی پیش فرست.[قدِّم]
✳️ در روایت آمده پیامبر خاتم گوسفندی قربانی را بخشش کردند اهل خانه گفت: همه گوشتها رفت و مقدار کمی برای خانه مانده. پیامبر خاتم فرمود : هر آنچه که بخشش شده برای ما مانده و آنچه خود استفاده کنیم از بین رفته.
💠اَتَرجوا اَن یُعطیَکَ اللهُ اجرَ المتواضعین آیا تو امید داری که خداوند پاداش متواضعان را بتو عنایت کند!!
بمن خبر رسیده که با مردم و ارباب رجوع با کبر و غرور برخورد میکنی، حرمت نگه نمیداری. امروز باید عمل متواضعین را انجام دهی تا فردا روز پاداش آنرا دریافت کنی. رابطهٔ عمل و جزا را رعایت نمی کنی. عمل کبر امروز تو، فردا پاداش تواضع ندارد.
✅من حاکم جامعه اسلامی هستم ، دهها نفر از شما والیان من هستید عهده دار شما هستم ،هیچگاه بخود تکبر راه ندادم ، شما که یک شهر را به عهده دارید چگونه بزرگی و کبر بخود راه میدهید!!
💠وتَطمَعُ و انت مُتَمَرِغٌ فی النعیم آیا تو طمع داری که خداوند پاداش متصدقین بتو بدهد.در حالیکه تودر نعمت غوطه ور[متمرع] هستی و انفاق نمی کنی.
💠تَمنَعُهُ الضَّعیِفَ والاَرمَلَه زیادتی نعمتها و اموال را به محتاج و زنان بیوه [اَرملِه] بی سرپرست نمی بخشی. چگونه جزای انفاق کننده را دریافت خواهی کرد!!
ایا خدا پاداش صدقه منفقین را بتو بدهد.این آرزوی باطلی ست و هیچگاه چتین نخواهد شد.
💠اِنَمَا المَرئُ مَجزیٌ بما اَسلَف قطعا انسان جزا داده میشود به آنچه که در گذشته انجام داده.[بمااَسلَف] هر کس بر سفرهٔ عمل خویش می نشیند. کوله بار تو را در مقابل تو باز می کنند ، هرچه که آورده ای استفاده کنی.
💠وقادِمَ علیٰ ما قَدَم در قیامت هر کس وارد میشود [قادم]بر سفره و میزی که امروز فراهم و انرا چیده است. زیاد بن ابیه هرچه را فردا دریافت کنی ،از آمادگی امروز است.
کسی دوست ندارد بر سفره اطعام، زهر ، تلخی و آتش باشد، در سفره باید لذت برد ، هر انچه را میخواهید آباد باشد، از دنیا و از امروز برای سفره ی آخرت پیش فرستید. و تلخی سفره اخرت را، از دنیا و از امروز پس بزنید.
💠والسلام
⏪پاسخ زیاد بن ابیه به نامه حضرت:
فکتب إلیه زیاد: أمّا بعد یا أمیر المؤمنین فإنّ سعدا قدم علیّ فأساء القول و العمل یا امیرالمومنین نماینده شما سعد بر من وارد شد. واو برخورد تندی با من کرد فانتهرته و زجرته و کان أهلا لأکثر من ذلک، در نتیجه آن رفتار، با او بد رفتاری کردم ومی بایست بیشتر از این برخورد بد با او میشد. و أمّا ما ذکرتَ من الإسراف و اتّخاذ الألوان من الطعام و النعم، فرمودید اهل اسرافم و طعامهای رنگین دارم فإن کان صادقا فأثابه اللّه ثواب الصالحین اکر خبر را صادقانه بشما رسانده خدا ثواب صالحین به او بدهد. و اِن کان کاذبا فوقاه اللّه أشدّ عقوبة الکاذبین و اگر خبر را به دروغ رسانده خدا شدیدترین مجازات درغگویان به او بدهد. و أمّا قوله: إنّی أصف العدل و اخالفه إلى غیره، فإنّی إذن من الأخسرین؛ واما جمله شما ؛ که در سخن گفتن منصف و به عدل سخن میگویم و در عمل مخالفم، وای بحال من اگر چنین باشم. فخذ یا أمیر المؤمنین بمقال قلته فی مقام قمته: یا امیرالمومنین ، همان جمله ای که خود گفتید و در همان مجلس حاضر بودم . «الدعوى بلا بیّنة کالسّهم بلا نصل» ادعایی که بر آن هیچ بینه و دلیلی تباشد ماننتد تیری ست که پیکان نداشته باشد ، یک چوب خشکی که بی اثر است. فإن أتاک بشاهدَی عدل، پس اگر نماینده شما دو شاهد آورد حرف او درست. و إلّا تبیّن لک کذبه و ظلمه. واگر شاهد برای اثبات نیاورد به رفتار بد من نسبت دروغ میدهد.
✅ ذیل نامه ۴۴ در مورد شخصیت زیاد مطالبی بیان میشود که شخص بدی بود و اینچنین خود را تبرئه می کند و جملات او قابل قبول نیست.
چون شهادت در مورد عیون و جاسوس ها خیلی معنا ندارد ولی حضرت در نامه ۵۳ فرموده: وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِم جاسوسان حاکم باید در صداقت و وفای به عهد امتحان پس داده باشند و حتما حضرت این توصیه را رعایت میکرده که ناظران او صادق و با وفا باشند.که خبرها را صادقانه به امام برسانند.
مطلب بعدی که زیادبن ابیه شاهد خواسته بود همه جا شاهد لازم نیست. در برخی موارد چهار شاهد، برخی موارد دو شاهد، و برخی یک شاهد لازم است. در مسائل مربوط به زنان به هنگام طلاق ایا مشکل شرعی داشته یانه. اصلا شاهد لازم نیست . حرف خود زن حجت است. و جمله دو شاهد (زیاد) مطلب انحرافی هست.
🔺نظر ابن ابی الحدید در مورد زیاد: قبح الله زیادا فإنه کافأ إنعامَ علی ع و إحسانه إلیه خداوند روى (زیاد) را سیاه کند که آن همه محبّت و احسان على(علیه السلام) را نادیده گرفت و اصطناعه له بما لا حاجة إلى شرحه من أعماله القبیحة بشیعته و محبیه با اعمال زشت و جنایات در مورد شیعیان و دوستان على ، که بر محبین بسیار سخت می گرفت. و الإسراف فی لعنه و تهجین أفعاله و المبالغة فی ذلک بر سب و دشنام علی زمانی که عیان بود بیش از حد لعن می کرد ،محبت بخشش علی را با اسراف در لعن آن حضرت تلافى کرد، بما قد کان معاویة یرضى بالیسیر منه و لم یکن یفعل ذلک لطلب رضا معاویة او در برابر معاویه در نکوهش از اعمال امیر مؤمنان به قدرى زیاده روى کرد و لم یکن یفعل ذلک لطلب رضا معاویة آنقدر مبالغه میکرد که معاویه چنین انتظاری نداشت. ولى او براى خوش آیند معاویه این کار را نکرد، کلا بل یفعله بطبعه و یعادیه بباطنه و... بلکه با طبع کثیف و قلب پر از عناد خود این کار را انجام مى داد . .و خدا مى خواست که او را با این اعمال رسوا کند. آرى! از کوزه همان برون تراود که در اوست. و بعد از او فرزندش (عبیدالله) آمد و اعمال زشت پدر را (نسبت به شیعیان و خاندان آن حضرت آن گونه که مى دانیم به نهایت رساند)
اللهم نعوذ بک من شرور انفسنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۳/۷ - ۸ذیقعده
💢 نامه ۲۱💢
نامه به زیاد بن ابیه
🔵و مِن کتابِِ لهُ علیه السلام ایضاُ
همانگونه که نامه ۲۰ به زیاد بن ابیه نوشته و توصیه هایی به او شده بود ، این نامه هم خطاب به او مرقوم شده .
برای تبیین فضای کلی نامه مقدماتی نیاز است که عنوان میشود.
در تاریخ امده :
و کان علیٌّ علیه السلام أخرج إلیه (زیاد) سَعْداً مولاه یحثّه على حَمْل مال البصرة إلى الکوفة،
حضرت على یکى از ماموران خود را به نام سَعد، نزد زیاد بن ابیه که جانشین ابن عباس در بصره بود - فرستاد که مالیات بصره را به کوفه بیاورد.
و کان بین سَعْد و زیاد مُلاحاة و منازعة،
بین سعد و زیاد منازعه ای صورت گرفت
و عاد سَعْد و شکاه إلى علیٍّ علیه السلام و عابه
سعد وقتی برگشت از زیاد شکایت کرده که در این ملاقات او را سرزنش و عیب جویى کرده است.
⏪ سَعد وقتی نزد زیادبن ابیه رسید. زیاد نسبت به او چند کار زشت انجام داد. با او سخن نگفت و اورا تحقیر کرد.
مرام او چنین بود که خود را خدمتگزار مردم نمیدانست.
سعد در گزارش خود گفت، دیدم که زیاد سفرهٔ رنگین پر زرق و برق انداخته.
و گزارش بعدی او: هر روز مقدار زیادی هزینه برای آرایش ،روغن مالی، تجملات زائد استفاده می کند.
متن شکایت سعد معلوم نیست ، ولی از آنجایی که حضرت جواب داده کاملا واضح است که ناراحتی و علت مشاجره چه بوده.
فکتب علیّ علیه السلام إلیه(زیاد):
حضرت نامه ای برای زیاد مرقوم فرمود که بخش ابتدایی آن در نهج البلاغه نیامده
«أمَّا بَعدُ؛ فإنَّ سَعْداً ذکَرَ أنَّک شتَمتَهُ ظُلماً، و هدَّدْتَهُ
اما بعد، سعد به من خبر داد که او را بى جهت شماتت کرده و تهدید نموده اى
و جَبَهتَهُ تَجَبُّراً وتَکَبُّراً،
و از روى خودخواهى و تکبّر، مانع انجام وظیفه او شده اى .
فَما دعاکَ إلى التَّکبُّرِ؟ وقد قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله:
پس چه چیز تو را به تکبّر واداشته است و حال آنکه رسول خدا فرمود:
الکِبرُ رداءُ اللَّهِ فَمَن نازعَ اللَّهَ رداءَ هُ قصَمَهُ. کبر، بزرگى از آن خداست و هر کس با خدا در این باره منازعه کند، خداوند او را درهم مى شکند.
⏪ خطبه قاصعه همین مضمون را داشت.
وقد أخبَرَنی أنَّکَ تُکثِرُ مِنَ الألوانِ المُختَلِفَةِ فی الطَّعامِ فی الیومِ الواحِدِ،
به من خبر رسیده که تو از غذاهاى رنگارنگ در یک روز استفاده نموده ای ،
وتدَّهِنُ کُلَّ یَومٍ
هر روز خود را آرایش و تدهین (استفاده از روغن و عطر) مى کنى .
(روغن زدن به بدن و موی سر از رسوم ثروتمندان و پادشاهان بوده است)
ما عَلیْکَ لو صُمْتَ للَّهِ أیَّاماً،
چه مى شد اگر براى خدا روزهایى روزه مى گرفتى
وتصدَّقتَ بِبَعضِ ما عِندَکَ مُحتَسِباً،
و مقدارى از آنچه نزدت مى باشد، صدقه مى دادى که مورد حساب واقع مى شد.
وأکَلْتَ طَعامَکَ مِراراً قَفَاراً،
(چه میشد) غذایت را مکرّرا ساده و بدون خورش مى خوردى ؛
فإنَّ ذلِکَ شِعارُ الصَّالِحینَ!
زیرا این سادگى در زندگى ، شعار صالحان است .
✅ سختی را بر خود هموار کن و گرفتاران را دریاب .
اگر تو چنین نیستی با آن تراز مدیریت علوی خیلی فاصله داری.
مدیر علوی کسی است که خود رنج می کشد تا دیگران در آسایش باشند.
وأخبرنی أنَّکَ تَتَکلّمُ بِکَلامِ الأبرارِ، و تَعمَلُ عَمَلَ الخاطِئینَ،
و به من خبر رسیده که تو در منبر و سخنوری چون نیکو کاران تکلّم مى نمایى ؛ امّا در عمل چون خطاکاران مخالفت میورزی ،
فإن کُنتَ تَفعَلُ ذلِکَ فَنَفسَکَ ظَلَمْتَ، وعَمَلَکَ أَحْبَطْتَ،
اگر اینگونه عمل مى کنى ، به نفس خود ظلم نموده و عمل خود را ضایع کرده اى .
فَتُبْ إلى ربِّکَ یُصلِحْ لَکَ عَمَلَکَ،
پس به سوى پروردگارت توبه کن تا عملت را شایسته گرداند
واقتَصِدْ فی أمرِکَ،
و در کارت میانه روى را پیشه نما
وقَدِّمْ إلى ربِّک الفَضلَ لِیَوْمِ حاجَتِکَ،
و اضافى اموال را به سوى پروردگارت ، براى روز احتیاج بفرست.
نامه نهج البلاغه :
💠فَدَعِ الاِسرافَ مُقتصداً
زیاد بن ابیه از اسراف دست بردار . میانه روی و مسیر اعتدال را انتخاب کن . اولین روش اهل تقوا میانه روی است .(خطبه متقین)
شرایط حکمرانی ، میهمانی، غذا و آرایش ، در وصف و وضعیت حاکم اسلامی نیست.از آنِ پادشاهان و اشراف است.
در حالت عادی آنچه از دارایی و امکانات هست، حلال و قابل استفاده است اما وقتی به منصب و مسئولیت رسید از همان حلالها باید چشم پوشی کرد. چون نمود جامعه اسلامی هستند
💠واذْکُر فی الیومِ غَدَاً
امروز که برمسند قدرت تکیه زدی فردای قیامت خودرا یاد کن.
معمولا انسانها دائم گذشته را شخم میزنند یا در مواقعی همان روز را در می یابند . کمتر بفکر اینده و آینده دورتر (قیامت )هستند.
امروز ، فردای خود را دریابید
« یا ایُهَا الذینَ امنوا اتقواللهَ ولْتَنظُر نفسٌ ما قَدَمَت لِغَدٕ. حشر - ۱۸ »
مومنین امروز باید دقت کنید که چه چیزی برای فردای خود پیش می فرستید.
💠واَمسِک منَ المالِ بِغیرِ ضَرورَتِک
خود نگهداری کن[اَمسِک] در برابر مصرف اموال. (خود نگهدار که در مورد روزه، امساک بکار میرود از حلال و طیب آماده چشم پوشی می کند)
زیادتی اموالی که بتو میرسد فقط آنقدری که ضرورت دارد مصرف کن. بسیاری از مخارج زیاده خواهی و چشم و هم چشمی است.
💠وقَدِمِ الفضلِ لیومِ حاجَتِک
اضافه مال خود را را برای فردای خود که به آن نیازمندی پیش فرست.[قدِّم]
✳️ در روایت آمده پیامبر خاتم گوسفندی قربانی را بخشش کردند اهل خانه گفت: همه گوشتها رفت و مقدار کمی برای خانه مانده.
پیامبر خاتم فرمود : هر آنچه که بخشش شده برای ما مانده و آنچه خود استفاده کنیم از بین رفته.
💠اَتَرجوا اَن یُعطیَکَ اللهُ اجرَ المتواضعین
آیا تو امید داری که خداوند پاداش متواضعان را بتو عنایت کند!!
بمن خبر رسیده که با مردم و ارباب رجوع با کبر و غرور برخورد میکنی، حرمت نگه نمیداری.
امروز باید عمل متواضعین را انجام دهی تا فردا روز پاداش آنرا دریافت کنی.
رابطهٔ عمل و جزا را رعایت نمی کنی.
عمل کبر امروز تو، فردا پاداش تواضع ندارد.
✅من حاکم جامعه اسلامی هستم ، دهها نفر از شما والیان من هستید عهده دار شما هستم ،هیچگاه بخود تکبر راه ندادم ، شما که یک شهر را به عهده دارید چگونه بزرگی و کبر بخود راه میدهید!!
💠وتَطمَعُ و انت مُتَمَرِغٌ فی النعیم
آیا تو طمع داری که خداوند پاداش متصدقین بتو بدهد.در حالیکه تودر نعمت غوطه ور[متمرع] هستی و انفاق نمی کنی.
💠تَمنَعُهُ الضَّعیِفَ والاَرمَلَه
زیادتی نعمتها و اموال را به محتاج و زنان بیوه [اَرملِه] بی سرپرست نمی بخشی.
چگونه جزای انفاق کننده را دریافت خواهی کرد!!
ایا خدا پاداش صدقه منفقین را بتو بدهد.این آرزوی باطلی ست و هیچگاه چتین نخواهد شد.
💠اِنَمَا المَرئُ مَجزیٌ بما اَسلَف
قطعا انسان جزا داده میشود به آنچه که در گذشته انجام داده.[بمااَسلَف]
هر کس بر سفرهٔ عمل خویش می نشیند.
کوله بار تو را در مقابل تو باز می کنند ،
هرچه که آورده ای استفاده کنی.
💠وقادِمَ علیٰ ما قَدَم
در قیامت هر کس وارد میشود [قادم]بر سفره و میزی که امروز فراهم و انرا چیده است.
زیاد بن ابیه هرچه را فردا دریافت کنی ،از آمادگی امروز است.
کسی دوست ندارد بر سفره اطعام، زهر ، تلخی و آتش باشد، در سفره باید لذت برد ، هر انچه را میخواهید آباد باشد، از دنیا و از امروز برای سفره ی آخرت پیش فرستید. و تلخی سفره اخرت را، از دنیا و از امروز پس بزنید.
💠والسلام
⏪پاسخ زیاد بن ابیه به نامه حضرت:
فکتب إلیه زیاد: أمّا بعد یا أمیر المؤمنین فإنّ سعدا قدم علیّ فأساء القول و العمل
یا امیرالمومنین نماینده شما سعد بر من وارد شد. واو برخورد تندی با من کرد
فانتهرته و زجرته و کان أهلا لأکثر من ذلک،
در نتیجه آن رفتار، با او بد رفتاری کردم ومی بایست بیشتر از این برخورد بد با او میشد.
و أمّا ما ذکرتَ من الإسراف و اتّخاذ الألوان من الطعام و النعم،
فرمودید اهل اسرافم و طعامهای رنگین دارم
فإن کان صادقا فأثابه اللّه ثواب الصالحین
اکر خبر را صادقانه بشما رسانده خدا ثواب صالحین به او بدهد.
و اِن کان کاذبا فوقاه اللّه أشدّ عقوبة الکاذبین
و اگر خبر را به دروغ رسانده خدا شدیدترین مجازات درغگویان به او بدهد.
و أمّا قوله: إنّی أصف العدل و اخالفه إلى غیره، فإنّی إذن من الأخسرین؛
واما جمله شما ؛ که در سخن گفتن منصف و به عدل سخن میگویم و در عمل مخالفم، وای بحال من اگر چنین باشم.
فخذ یا أمیر المؤمنین بمقال قلته فی مقام قمته:
یا امیرالمومنین ، همان جمله ای که خود گفتید و در همان مجلس حاضر بودم .
«الدعوى بلا بیّنة کالسّهم بلا نصل»
ادعایی که بر آن هیچ بینه و دلیلی تباشد ماننتد تیری ست که پیکان نداشته باشد ، یک چوب خشکی که بی اثر است.
فإن أتاک بشاهدَی عدل،
پس اگر نماینده شما دو شاهد آورد حرف او درست.
و إلّا تبیّن لک کذبه و ظلمه.
واگر شاهد برای اثبات نیاورد به رفتار بد من نسبت دروغ میدهد.
✅ ذیل نامه ۴۴ در مورد شخصیت زیاد مطالبی بیان میشود که شخص بدی بود و اینچنین خود را تبرئه می کند و جملات او قابل قبول نیست.
چون شهادت در مورد عیون و جاسوس ها خیلی معنا ندارد ولی حضرت در نامه ۵۳ فرموده:
وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِم
جاسوسان حاکم باید در صداقت و وفای به عهد امتحان پس داده باشند
و حتما حضرت این توصیه را رعایت میکرده که ناظران او صادق و با وفا باشند.که خبرها را صادقانه به امام برسانند.
مطلب بعدی که زیادبن ابیه شاهد خواسته بود همه جا شاهد لازم نیست.
در برخی موارد چهار شاهد،
برخی موارد دو شاهد،
و برخی یک شاهد لازم است.
در مسائل مربوط به زنان به هنگام طلاق ایا مشکل شرعی داشته یانه. اصلا شاهد لازم نیست . حرف خود زن حجت است.
و جمله دو شاهد (زیاد) مطلب انحرافی هست.
🔺نظر ابن ابی الحدید در مورد زیاد:
قبح الله زیادا فإنه کافأ إنعامَ علی ع و إحسانه إلیه
خداوند روى (زیاد) را سیاه کند که آن همه محبّت و احسان على(علیه السلام) را نادیده گرفت
و اصطناعه له بما لا حاجة إلى شرحه من أعماله القبیحة بشیعته و محبیه
با اعمال زشت و جنایات در مورد شیعیان
و دوستان على ، که بر محبین بسیار سخت می گرفت.
و الإسراف فی لعنه و تهجین أفعاله و المبالغة فی ذلک
بر سب و دشنام علی زمانی که عیان بود بیش از حد لعن می کرد ،محبت بخشش علی را با اسراف در لعن آن حضرت تلافى کرد،
بما قد کان معاویة یرضى بالیسیر منه و لم یکن یفعل ذلک لطلب رضا معاویة
او در برابر معاویه در نکوهش از اعمال امیر مؤمنان به قدرى زیاده روى کرد
و لم یکن یفعل ذلک لطلب رضا معاویة
آنقدر مبالغه میکرد که معاویه چنین انتظاری نداشت. ولى او براى خوش آیند معاویه این کار را نکرد،
کلا بل یفعله بطبعه و یعادیه بباطنه و...
بلکه با طبع کثیف و قلب پر از عناد خود این کار را انجام مى داد .
.و خدا مى خواست که او را با این اعمال رسوا کند.
آرى! از کوزه همان برون تراود که در اوست. و بعد از او فرزندش (عبیدالله) آمد و اعمال زشت پدر را (نسبت به شیعیان و خاندان آن حضرت آن گونه که مى دانیم به نهایت رساند)
اللهم نعوذ بک من شرور انفسنا