بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۱۴۰۲/۲/۳۱ - 1ذیقعده
💢 نامه ۱۶ 💢
سید رضی رحمه الله نقل می کند: امیر مومنان کراراً در هنگام مواجهه با دشمن این جملات را ببان میکردند.
فضای کلی نامه با وجود کوتاهی در دو بخش مطالب ذیقیمتی دارد. بخش اول آداب جنگی که نکات مهمی دارد. بخش دوم اثبات کفر معاویه. برای عده ای در آستانه جنگ سوال پیش آمد که چرا مسلمان کشی و برادر کشی می کنیم. امام در بخش دوم پاسخ میدهد.
⏪ از سلسله آداب و فنونی که در هر جنگی به اصحاب آموزش می دهد.
🔶لا تَشَتَدَنَّ علیکم فَرَةً بعدَه کرَةً بر شما گران و سخت نباشد[لاتَشَتَدَنَّ] اینکه از جنگ فرار کنید و بعد از آن دوباره برگردید[کرهً] و بر دشمن حمله کنید.
در بعضی از میادین جنگ ، فضا به گونه ای میشود که مسلمانها باید یک تاکتیک عقب نشینی برای بررسی و تجدید قوا انتخاب کنند و بعد دوباره بسمت دشمن حمله کنند. این نوع عقب نشینی فرار از جنگ نیست و برشما ننگ و عار نباشد. چنان که اعراب چنین تصور می کنند. « و مَن یُوَلِهِم یَومَئِذٕ دُبُرَهُ الا مُتَحَرِفاً اَو مُتَحیِزَاً الیٰ فِئَةٕ ؛ انفال- ۱۶» کسی که در روز جنگ عقب نشینی کند مورد غضب خداست .مگر اینکه از قلب میدان به جناح برود یا از میمنه لشکر بسمت میسره برود. این تغییر موضع برای حملات بهتر و شدیدتر به قلب دشمن است.
🔶ولا جَولَهُُ بَعدَها حَملَه یا آنکه بر اثر هجوم دشمن گریختید، خود را باز یافته تدارک دیده باز گردید و به دشمن حمله کنید. باید در میدان کاری کرد جولان داد[جولَه]مدام در میدان جا عوض کرد تا ذهنیت و معادلات دشمن بهم بریزد.
✅تحرکات و صحنه سازی ابزاری ست که میتوان در جبهه های جنگ استفاده کرد. گرچه ظاهر فرار یا عقب نشینی جلوه کند.
🔶و اَعطُوا السُیوفَ حُقُوقَها شمشیرها حقوقی دارند ، ای مجاهدان حق شمشیررا ادا کنید. سلاح بدست گرفتن فرد، یک ظرفیت را اشغال کرده و هزینه ها پای آن مصرف شده ، اهمال، و سهل اتگاری در حق شمشیر اتلاف ظرفیت است. حق این سلاح را ادا کنید و آنگونه بجنگید که دشمن را ناکار کنید.
قَد کانَ رسولُ الله صلی الله علیه وآله آخِذُ سیفاً بیدِه در جریان جنگ احد پیامبر شمشیر را بدست گرفت . مَن یَاخُذُ هذِهِ حَقِّهِ چه کسی میتواند حق شمشیر را ادا کند!! عده ای جلو امدند انان را کنار زدند.تا اینکه ابودُجانه پهلوان عرب جلو آمد و سوال کرد: ما حَقُّهُ حق شمشیر چیست؟! فرمود: اَن تَضربَ العَدُّو حتَّی یَنحَنِی اَو یَصدُر انقدر با شمشیر بر دشمن ضربه بزنید تا منحنی بشود یا بشکند. آنقدر بجنگید آهن خم و فولاد بشکند حق شمشیر ادا شده. ابودُجانه پذیرفت شمشیر بگیرد و حق آن ادا کند. و کانَ ابو دُجانه رجلُ شجاعاً یَختالُ عندَ الحَرب وقتی با دشمن روبرو میشد با غرور و فخر وارد میدان میشد. فرمود: اِنَّها ابودُجانه یُبغِضُهُ الله اِلّا فِی هذَا المَواضِع دُجانه با یک حالت تبختل وارد شد که خداوند این حالت را غضب دارد مگر در برخورد با دشمن. با دوستان حالت افتادگی ، تواضع ودر مقابل دشمنان با فخر و غرور برخورد کنبد.
در جریان صفین شب لیله الهریر شب سخت و سهمگین و کشته شدن لشکریان معاویه ، یک شب قبل از قران به نیزه گرفتن ، راوی می گوید: والذَّی بَعَثَ بالحقِّ نَبیّاً پیامبر که خدا اورا بحق مبعوث کرد. ما سَمِعنا بالرئیسِ القوم مُنذ لَخلقَ السمواتِ والاَرض مانشنیده ایم و نه دیده ایم از ابتدای خلقت که رئیس قومی مانند امیر مومنان شمشیر بدست بگیرد عَسَی بیَدهِ فِی یومِِ واحِدِِ لا عَسی فاِنَّهُ قتل ما ذَکرَ العادُّون زیادهً عَلی خَمسِِ رئیس قومی با شمشیر بیش از پانصد نفر را گردن بزند. در جنگ سختی که معاویه با صد لشکر آمده بود. وامیرالمومنین حق شمشیر را پرداخت کرد.
راوی میگوید: لحظاتی حضرت از میدان برگشت دیدیم شمشیر او کج شده. فرمود: خدایا بدرگاه تو عذر می آورم ، ببخش اگر لحظاتی از جنگ وامانده ام. چتد لحظه تامل کرد تا شمشیر اورا صیقل و آماده کردیم .
فرمود: مکرر از پیامبر شنیدم لاسیف الا ذوالفقار ،لا فتی الا علی جوانمرد علی و شمشیر فقط ذوالفقار، که این دو با هم باشند کار دشمن را یکسره می کند.
روسای قوم معمولا انسانهای دنیا طلب ، و طماع هستند که از جان خود نمی گذرند و حرص حیات دارند. اما امیر مومنان رئیس قومی که پیش قراول لشکر بود.
✅ شعر عرب : مردی که مردانگی جنگ ندارد را چه به شمشیر. فقط با شمشیر در میدان جنگ رقص پا می کند. مرد جنگ باید پیشتاز باشد وگرنه شمشیر خود به آهنگر دهد تا خلخال درست کرده به پا ببندد. حق شمشیر درست ادا نشد، همان بهتر که خلخال پا شود.
🔺جمله " اعطوا حقوقها " اگر چه در باب جنگ و جهاد است اما در تمامی موارد ( حق قلم، سخنوری ، حق هنر ،حق مطلب ، حق تایپ ، حق زبان، حق حافظه، حق مسئولیت، و... ) حق؛ تماما وبا کمال ادا شود.
🔶ووَطِنُوا لِلجُنوبِ مَصارِعِها با ضربات محکم خود کاری کنید ، مهیا کنید [وطئوا] که پهلوی [جُنوب] دشمن بزمین بخورد.[مَصارِع] اولین ضربه بر دشمن همان آخرین باشد.
این جمله از جهات مختلف معانی مختلفی دارد. گاهی در مورد دشمن بکار میرود و گاهی در مورد خودی . ای مجاهدان، دشمنان خود را بخاک بکشانید. طوری برنامه ریزی کنید که محاسبات دشمن بهم بریزد اختلال در محاسبات بوجود بیاید.
و میتواند معنای دیگر، برای لشکر خودی باشد آمادگی زرهی بقدری باشد که اگر تیر و نیزه ای بسمت شما پرتاب شد جا خالی داده پهلو بر زمین بزنید ، خود را به زمین پرتاب کرده بدون آسیب جسمی ، از تیر رس نیزه در امان باشید.
اداب و فنون جنگی در همه ادوار هست ابزارها متفاوت میشود امروزه با سوت خمپاره بسرعت خود را پهن زمین می کنند.
🔶واذْمُروا انفسَکم علیَ الظَعنِ الدَّعسِی با انگیزه و روحیه عالی [واذمروا] نیزه بزنید[الطعن] با شدت و قوت [دَعسِی] که کار او یکسره شود.
تقویت زور بازو و با هیجان و انگیزه با بیشترین پرتاب موثر و با شدیدترین حالت دشمن را از پا درآورد. انگیزه درونی ، نشاط جنگیدن ، همراه با قوای جسمی با شمشیر بیشترین عمق و جراحت و با پرتاب نیزه بیشترین مسافت را داشته باشد.
🔺 دنیای امروز دنیای موشک نیست و دنیای گفتمان است ، با ظاهری زیبا جلوه نمایی می کند. ولی بر طبق کلام حضرت " علی الطعن الدَّعسی" چنان موشکهای دوربردی باشد که دشمن در تخیل خود هم واهمه کند.
🔶والضَّربِ الِطّلحَفی ضرباتی آنچنان سنگین و شدید[طِلحَفی] وارد کنید که کار را یکسره کنید.
🔶واَمِیتُوا الاَصواتَ فاِنَهُ اَطرَدُ لِلفَشَل میدان جنگ جای سکوت است.اصوات خودرا خاموش کنید.[اَمیتوا] صدای خاموش سستی را دور می کند.[اَطرد]
در مواضع خاصی برای تضعیف روحیه دشمن جارو جنجال لازم است ولی اصل در جنگ سکوت است. ترس و اضطراب زیاد، سر و صدا را بیشتر میکند.
هر چه بیشتر سکوت حاکم باشد ترس و سستی را از خود دور میکنید..هیمنهٔ شما در چشم دشمن بیشتر دیده می شود. مجاهدان ساکت دلهای مستحکمی دارند که از هیچ چیزی نمی ترسند.
ساکت بودن در جنگ چند حسن دارد. ۱- تعداد مجاهدان قابل تخمین نیست. ۲- سمت و جهت حملات لشکر بر دشمن معلوم نیست. ۳- صدا دلیل بر ترس و ضعف است.سکوت نشان آرامی و عاقلانه در برابر موضع تصمیم گرفتن است.
سکوت لشکر سبب تعطیلی عقل آنان و شروع میکنند به تخیلات . و تخیل همیشه انسان را به ترس می کشاند. نمونه مثال: عقل القا میکند مرده ترس ندارد چون اختیاری ندارد.ولی تخیل بکار بیفتد مرده را ترسناک میکند وترسناک میداند.
در جنگ بدر تعداد مسلمین اندک بود پیامبر دستور سکوت صادر کرده بود ، مشرکین گمان کردند این تعداد اندک ، حتما بقیه انها در اطراف کمین کرده اند. برای جستجو نیروهایی به اطراف فرستادند و مطمئن شدند کسی نیست. اَما تَرَونَ خُرُثُ لا یتَکلَمون یَتَلَمَذون آزا نمی بینید ، سکوت آنها نشان میدهد چه بسیار قوت دارند ، زبان بر دهان می چرخانند مانند مار افعی . ما لَهم مِن مَلجَاِِ اِلّا سُیُوفُهم هیچ پناهگاهی ندارند جز شمشیرهایشان. کشته نمیشوند مگر چند برابر از دشمنان را بقتل برسانند.
✅ دشمن نباید حد سلاح را بداند همیشه در رونمایی سلاحها باید چند مرحله جلوتر بود تا رعب آوری داشته باشد . دشمن فکر آن را نکرده باشد. باید بجای عقل تخیل دشمن بکار بیفتد تا ضربه ای که میخورد مهلک باشد.
بخش دوم نامه: امام در پاسخ به سوال احتمالی که چرا باید برادر کشی کنیم و با دوستان و مسلمانها بنجگیم . علت مبارزه علی با معاویه اینست:
🔶فوَالذی فَلَقَ الحَبَه و بَرَاَ النَسَمَ قسم به آن خدایی که دانه[حبَّه] سخت را شکافت و دانه را چنان نرم و با ساقهٔ لطیف بیرون آورد وبه درخت تنومندی تبدیل کرد. .و قسم بخدایی که روح را خلق کرد.
🔶ما اَسلَموا ولکِن اسْتَسلَموا طرف مقابل ما (معاویه) اصلا مسلمان نیست ، با میل و رغبت اسلام نیاورده بلکه تظاهر به اسلام میکند.[اِستسلَموا]
🔶واَسَرُو الکفرَ فلما وَجدوا اعواناً علیهِ اَظهَرُوهُ اسلام اجباری و ظاهری را اظهار کردند ولی کفر و شرک درونی او پنهان بود.[اَسَروا] تا روزی که دیدند اعوان و انصار دور آنها را گرفته و قدرتی پیدا کرده اند ،کفر نهفتهٔ خود را دوباره اظهار کردند.[اَظهرُوه] ظاهرا مسلمانی که نجس نیست و در قبرستان مسلمین دفن میشود.اما کفر نهفته با دیدن یار و اعوان بیرون زده. و در مقابل لشکر ایمان قد علم کرده است.
✳️ ابن شهر آشوب در مناقب نقل می کند. در عصر حیات امام عسکری علیه السلام در سامرا شخصی از امام سولاتی کرد از وضعیت خلفا و اینکه مسلمان بودند یا نه !!
امام اشاره به فرزند خردسال خود کردند که ایشان پاسخ میدهد. امام عصر صلواه الله علیه فرمود: ما اَسلَما طَوعاً اُو کَرهاً خلفا نه از روی اشتیاق اسلام آوردند و نه از روی اجبار. بَل طَمَعَاً بلکه از روی طمع بود اسلام پذیرفتند. فقَد کانَ یَصنَعان فیِ اَهلِ الکتابِ فمِنهم مَن یَقول هوَ الذّی یَملِکُ المشرقُ والمغرب آنها از منجمین یهود شنیده بودند که این پیامبر همان پیامبر خاتم است و حکومت او تا ابد ماندنی است . انها طمع کردند امدند تا به منصبی برسند. مسلمان شدن حکومتی و طمعی بود.
پیامبر در مورد معاویه هم فرمود: یَمُوتُ معاویه علی غیرِِ الاسلام معاویه درحالیکه مسلمان نیست میمیرد.
🔺ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید: قَد طَعنَ الکثیر مِن اَصحابِنا بسیاری از اهل سنت به دین معاویه طعن میزنند و دین او را انکار می کنند. فسق معاویه را که میدانند هیچ ،(فسق- کسی که علنا گناه میکندو شراب میخورد و ...) علاوه بر فسق، به الحاد او هم گواهی میدهند. اِنهُ کانَ مُلحداً لا یَعتَقِدوا بالنُّبوه انکار نبوت میکرد، به نبوت پیغمبر اعتقادی نداشت ولاخبرٌ جاءَ ولا وحیٌ نزَل معاویه تماما تلاش میکرد که نام پیامبر را از مأذنه ها پایین بکشد.و صدای دین پیامبر را خاموش کند.اما موفق نشد.
اللهم لا تُسلط علینا مَن لا یرحمنا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۲/۳۱ - 1ذیقعده
💢 نامه ۱۶ 💢
سید رضی رحمه الله نقل می کند:
امیر مومنان کراراً در هنگام مواجهه با دشمن این جملات را ببان میکردند.
فضای کلی نامه با وجود کوتاهی در دو بخش مطالب ذیقیمتی دارد.
بخش اول آداب جنگی که نکات مهمی دارد.
بخش دوم اثبات کفر معاویه.
برای عده ای در آستانه جنگ سوال پیش آمد که چرا مسلمان کشی و برادر کشی می کنیم. امام در بخش دوم پاسخ میدهد.
⏪ از سلسله آداب و فنونی که در هر جنگی به اصحاب آموزش می دهد.
🔶لا تَشَتَدَنَّ علیکم فَرَةً بعدَه کرَةً
بر شما گران و سخت نباشد[لاتَشَتَدَنَّ] اینکه از جنگ فرار کنید و بعد از آن دوباره برگردید[کرهً] و بر دشمن حمله کنید.
در بعضی از میادین جنگ ، فضا به گونه ای میشود که مسلمانها باید یک تاکتیک عقب نشینی برای بررسی و تجدید قوا انتخاب کنند و بعد دوباره بسمت دشمن حمله کنند.
این نوع عقب نشینی فرار از جنگ نیست و برشما ننگ و عار نباشد. چنان که اعراب چنین تصور می کنند.
« و مَن یُوَلِهِم یَومَئِذٕ دُبُرَهُ الا مُتَحَرِفاً اَو مُتَحیِزَاً الیٰ فِئَةٕ ؛ انفال- ۱۶»
کسی که در روز جنگ عقب نشینی کند مورد غضب خداست .مگر اینکه از قلب میدان به جناح برود یا از میمنه لشکر بسمت میسره برود. این تغییر موضع برای حملات بهتر و شدیدتر به قلب دشمن است.
🔶ولا جَولَهُُ بَعدَها حَملَه
یا آنکه بر اثر هجوم دشمن گریختید، خود را باز یافته تدارک دیده باز گردید و به دشمن حمله کنید.
باید در میدان کاری کرد جولان داد[جولَه]مدام در میدان جا عوض کرد تا ذهنیت و معادلات دشمن بهم بریزد.
✅تحرکات و صحنه سازی ابزاری ست که میتوان در جبهه های جنگ استفاده کرد. گرچه ظاهر فرار یا عقب نشینی جلوه کند.
🔶و اَعطُوا السُیوفَ حُقُوقَها
شمشیرها حقوقی دارند ، ای مجاهدان حق شمشیررا ادا کنید.
سلاح بدست گرفتن فرد، یک ظرفیت را اشغال کرده و هزینه ها پای آن مصرف شده ، اهمال، و سهل اتگاری در حق شمشیر اتلاف ظرفیت است.
حق این سلاح را ادا کنید و آنگونه بجنگید که دشمن را ناکار کنید.
قَد کانَ رسولُ الله صلی الله علیه وآله آخِذُ سیفاً بیدِه
در جریان جنگ احد پیامبر شمشیر را بدست گرفت .
مَن یَاخُذُ هذِهِ حَقِّهِ
چه کسی میتواند حق شمشیر را ادا کند!!
عده ای جلو امدند انان را کنار زدند.تا اینکه ابودُجانه پهلوان عرب جلو آمد و سوال کرد: ما حَقُّهُ
حق شمشیر چیست؟! فرمود:
اَن تَضربَ العَدُّو حتَّی یَنحَنِی اَو یَصدُر
انقدر با شمشیر بر دشمن ضربه بزنید تا منحنی بشود یا بشکند.
آنقدر بجنگید آهن خم و فولاد بشکند حق شمشیر ادا شده.
ابودُجانه پذیرفت شمشیر بگیرد و حق آن ادا کند.
و کانَ ابو دُجانه رجلُ شجاعاً یَختالُ عندَ الحَرب
وقتی با دشمن روبرو میشد با غرور و فخر وارد میدان میشد. فرمود:
اِنَّها ابودُجانه یُبغِضُهُ الله اِلّا فِی هذَا المَواضِع
دُجانه با یک حالت تبختل وارد شد که خداوند این حالت را غضب دارد مگر در برخورد با دشمن.
با دوستان حالت افتادگی ، تواضع ودر مقابل دشمنان با فخر و غرور برخورد کنبد.
در جریان صفین شب لیله الهریر شب سخت و سهمگین و کشته شدن لشکریان معاویه ، یک شب قبل از قران به نیزه گرفتن ، راوی می گوید:
والذَّی بَعَثَ بالحقِّ نَبیّاً
پیامبر که خدا اورا بحق مبعوث کرد.
ما سَمِعنا بالرئیسِ القوم مُنذ لَخلقَ السمواتِ والاَرض
مانشنیده ایم و نه دیده ایم از ابتدای خلقت که رئیس قومی مانند امیر مومنان شمشیر بدست بگیرد
عَسَی بیَدهِ فِی یومِِ واحِدِِ لا عَسی فاِنَّهُ قتل ما ذَکرَ العادُّون زیادهً عَلی خَمسِِ
رئیس قومی با شمشیر بیش از پانصد نفر را گردن بزند.
در جنگ سختی که معاویه با صد لشکر آمده بود. وامیرالمومنین حق شمشیر را پرداخت کرد.
راوی میگوید: لحظاتی حضرت از میدان برگشت دیدیم شمشیر او کج شده.
فرمود: خدایا بدرگاه تو عذر می آورم ، ببخش اگر لحظاتی از جنگ وامانده ام.
چتد لحظه تامل کرد تا شمشیر اورا صیقل و آماده کردیم .
فرمود: مکرر از پیامبر شنیدم
لاسیف الا ذوالفقار ،لا فتی الا علی
جوانمرد علی و شمشیر فقط ذوالفقار، که این دو با هم باشند کار دشمن را یکسره می کند.
روسای قوم معمولا انسانهای دنیا طلب ، و طماع هستند که از جان خود نمی گذرند و حرص حیات دارند. اما امیر مومنان رئیس قومی که پیش قراول لشکر بود.
✅ شعر عرب :
مردی که مردانگی جنگ ندارد را چه به شمشیر.
فقط با شمشیر در میدان جنگ رقص پا می کند.
مرد جنگ باید پیشتاز باشد وگرنه شمشیر خود به آهنگر دهد تا خلخال درست کرده به پا ببندد.
حق شمشیر درست ادا نشد، همان بهتر که خلخال پا شود.
🔺جمله " اعطوا حقوقها " اگر چه در باب جنگ و جهاد است اما در تمامی موارد ( حق قلم، سخنوری ، حق هنر ،حق مطلب ، حق تایپ ، حق زبان، حق حافظه، حق مسئولیت، و... ) حق؛ تماما وبا کمال ادا شود.
🔶ووَطِنُوا لِلجُنوبِ مَصارِعِها
با ضربات محکم خود کاری کنید ، مهیا کنید [وطئوا] که پهلوی [جُنوب] دشمن بزمین بخورد.[مَصارِع]
اولین ضربه بر دشمن همان آخرین باشد.
این جمله از جهات مختلف معانی مختلفی دارد. گاهی در مورد دشمن بکار میرود و گاهی در مورد خودی .
ای مجاهدان، دشمنان خود را بخاک بکشانید. طوری برنامه ریزی کنید که محاسبات دشمن بهم بریزد اختلال در محاسبات بوجود بیاید.
و میتواند معنای دیگر، برای لشکر خودی باشد آمادگی زرهی بقدری باشد که اگر تیر و نیزه ای بسمت شما پرتاب شد جا خالی داده پهلو بر زمین بزنید ، خود را به زمین پرتاب کرده بدون آسیب جسمی ، از تیر رس نیزه در امان باشید.
اداب و فنون جنگی در همه ادوار هست ابزارها متفاوت میشود امروزه با سوت خمپاره بسرعت خود را پهن زمین می کنند.
🔶واذْمُروا انفسَکم علیَ الظَعنِ الدَّعسِی
با انگیزه و روحیه عالی [واذمروا] نیزه بزنید[الطعن] با شدت و قوت [دَعسِی] که کار او یکسره شود.
تقویت زور بازو و با هیجان و انگیزه با بیشترین پرتاب موثر و با شدیدترین حالت دشمن را از پا درآورد.
انگیزه درونی ، نشاط جنگیدن ، همراه با قوای جسمی با شمشیر بیشترین عمق و جراحت و با پرتاب نیزه بیشترین مسافت را داشته باشد.
🔺 دنیای امروز دنیای موشک نیست و دنیای گفتمان است ، با ظاهری زیبا جلوه نمایی می کند. ولی بر طبق کلام حضرت
" علی الطعن الدَّعسی" چنان موشکهای دوربردی باشد که دشمن در تخیل خود هم واهمه کند.
🔶والضَّربِ الِطّلحَفی
ضرباتی آنچنان سنگین و شدید[طِلحَفی] وارد کنید که کار را یکسره کنید.
🔶واَمِیتُوا الاَصواتَ فاِنَهُ اَطرَدُ لِلفَشَل
میدان جنگ جای سکوت است.اصوات خودرا خاموش کنید.[اَمیتوا] صدای خاموش سستی را دور می کند.[اَطرد]
در مواضع خاصی برای تضعیف روحیه دشمن جارو جنجال لازم است ولی اصل در جنگ سکوت است. ترس و اضطراب زیاد، سر و صدا را بیشتر میکند.
هر چه بیشتر سکوت حاکم باشد ترس و سستی را از خود دور میکنید..هیمنهٔ شما در چشم دشمن بیشتر دیده می شود.
مجاهدان ساکت دلهای مستحکمی دارند که از هیچ چیزی نمی ترسند.
ساکت بودن در جنگ چند حسن دارد.
۱- تعداد مجاهدان قابل تخمین نیست.
۲- سمت و جهت حملات لشکر بر دشمن معلوم نیست.
۳- صدا دلیل بر ترس و ضعف است.سکوت نشان آرامی و عاقلانه در برابر موضع تصمیم گرفتن است.
سکوت لشکر سبب تعطیلی عقل آنان و شروع میکنند به تخیلات . و تخیل همیشه انسان را به ترس می کشاند.
نمونه مثال:
عقل القا میکند مرده ترس ندارد چون اختیاری ندارد.ولی تخیل بکار بیفتد مرده را ترسناک میکند وترسناک میداند.
در جنگ بدر تعداد مسلمین اندک بود پیامبر دستور سکوت صادر کرده بود ، مشرکین گمان کردند این تعداد اندک ، حتما بقیه انها در اطراف کمین کرده اند. برای جستجو نیروهایی به اطراف فرستادند و مطمئن شدند کسی نیست.
اَما تَرَونَ خُرُثُ لا یتَکلَمون یَتَلَمَذون
آزا نمی بینید ، سکوت آنها نشان میدهد چه بسیار قوت دارند ، زبان بر دهان می چرخانند مانند مار افعی .
ما لَهم مِن مَلجَاِِ اِلّا سُیُوفُهم
هیچ پناهگاهی ندارند جز شمشیرهایشان. کشته نمیشوند مگر چند برابر از دشمنان را بقتل برسانند.
✅ دشمن نباید حد سلاح را بداند همیشه در رونمایی سلاحها باید چند مرحله جلوتر بود تا رعب آوری داشته باشد . دشمن فکر آن را نکرده باشد.
باید بجای عقل تخیل دشمن بکار بیفتد تا ضربه ای که میخورد مهلک باشد.
بخش دوم نامه:
امام در پاسخ به سوال احتمالی که چرا باید برادر کشی کنیم و با دوستان و مسلمانها بنجگیم .
علت مبارزه علی با معاویه اینست:
🔶فوَالذی فَلَقَ الحَبَه و بَرَاَ النَسَمَ
قسم به آن خدایی که دانه[حبَّه] سخت را شکافت و دانه را چنان نرم و با ساقهٔ لطیف بیرون آورد وبه درخت تنومندی تبدیل کرد.
.و قسم بخدایی که روح را خلق کرد.
🔶ما اَسلَموا ولکِن اسْتَسلَموا
طرف مقابل ما (معاویه) اصلا مسلمان نیست ، با میل و رغبت اسلام نیاورده بلکه تظاهر به اسلام میکند.[اِستسلَموا]
🔶واَسَرُو الکفرَ فلما وَجدوا اعواناً علیهِ اَظهَرُوهُ
اسلام اجباری و ظاهری را اظهار کردند ولی کفر و شرک درونی او پنهان بود.[اَسَروا]
تا روزی که دیدند اعوان و انصار دور آنها را گرفته و قدرتی پیدا کرده اند ،کفر نهفتهٔ خود را دوباره اظهار کردند.[اَظهرُوه]
ظاهرا مسلمانی که نجس نیست و در قبرستان مسلمین دفن میشود.اما کفر نهفته با دیدن یار و اعوان بیرون زده. و در مقابل لشکر ایمان قد علم کرده است.
✳️ ابن شهر آشوب در مناقب نقل می کند. در عصر حیات امام عسکری علیه السلام در سامرا شخصی از امام سولاتی کرد از وضعیت خلفا و اینکه مسلمان بودند یا نه !!
امام اشاره به فرزند خردسال خود کردند که ایشان پاسخ میدهد.
امام عصر صلواه الله علیه فرمود:
ما اَسلَما طَوعاً اُو کَرهاً
خلفا نه از روی اشتیاق اسلام آوردند و نه از روی اجبار. بَل طَمَعَاً بلکه از روی طمع بود اسلام پذیرفتند.
فقَد کانَ یَصنَعان فیِ اَهلِ الکتابِ فمِنهم مَن یَقول هوَ الذّی یَملِکُ المشرقُ والمغرب
آنها از منجمین یهود شنیده بودند که این پیامبر همان پیامبر خاتم است و حکومت او تا ابد ماندنی است .
انها طمع کردند امدند تا به منصبی برسند. مسلمان شدن حکومتی و طمعی بود.
پیامبر در مورد معاویه هم فرمود:
یَمُوتُ معاویه علی غیرِِ الاسلام
معاویه درحالیکه مسلمان نیست میمیرد.
🔺ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید:
قَد طَعنَ الکثیر مِن اَصحابِنا
بسیاری از اهل سنت به دین معاویه طعن میزنند و دین او را انکار می کنند. فسق معاویه را که میدانند هیچ ،(فسق- کسی که علنا گناه میکندو شراب میخورد و ...) علاوه بر فسق، به الحاد او هم گواهی میدهند.
اِنهُ کانَ مُلحداً لا یَعتَقِدوا بالنُّبوه
انکار نبوت میکرد، به نبوت پیغمبر اعتقادی نداشت
ولاخبرٌ جاءَ ولا وحیٌ نزَل
معاویه تماما تلاش میکرد که نام پیامبر را از مأذنه ها پایین بکشد.و صدای دین
پیامبر را خاموش کند.اما موفق نشد.
اللهم لا تُسلط علینا مَن لا یرحمنا