بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۱۴۰۲/۲/۳۰ - ۲۹ شوال
💢 نامه ۱۵ 💢 دعای حضرت بهنگام ورود بر معرکهٔ جنگ.
در مکتب امیر المومنین جنگ هدف نیست ،جنگ بعنوان آخرین راه برای سرکوب دشمن یا برای هدایت است. لذا ابتدای شروع جنگ را با خدا مناجات می کند.
دعایی است که سید رضی رضوان الله در قالب نامه بیان کرده.ولی در واقع ادعیه ای است به هنگام مواجهه با دشمن.
🔺مرحوم سید رضی رضوان الله با چه انگیزه ای دعا را در بخش نامه ها آورده معلوم نیست، چون ادعیه های دیگری هم هست مثل دعای باران ، ولی در بخش خطبه ها آمده است.
در کتاب تمام نهج البلاغه بخشی متعلق به خطبه ، بخشی نامه ، بخشی حکمتها ، بخشی ادعیه ، بخشی وصایا ، جداگانه، هربخشی از هم مجزا هستند. و اینکه دعای مواجهه با دشمن در بخش نامه ها آمده علت آن مشخص نیست.
نکته قابل تامل آن ، امام دعا را یک وسیله می بیند.همانگونه که زره ، سلاح ، کلاهخود لازم است لشکر باید آمادگی نظامی داشته باشد دعا هم چنین لزومی دارد. و چنین اثری دارد.
🔺اینکه هنگام ورود به جنگ خود را بخدا سپردن ، ودر حصن حصین مراقبت الهی قرار دادن ، بسیار متفاوت تر است از اینکه اتکا به خود و سلاح و ابزار خود داشته باشد.
✅جایگاه دعا بسیار مهم است وسیله و کمک حال انسان است. در شدائد ، سختی ، لحظه مواجهه، برای انسان دستاویز محکم همان دعاست.
آنان که خدا باوری ندارند در لحظات بحران و لخظه ای که تمام اسباب مادی قطع شده است کجا را متوجه خواهند بود!!! تماما اضطراب و دلهره است ولی مومنین خدا باور در سخت ترین شرایطی که نه پول کار می کتد نه قوای جسمی ، اما خدا هست ، جنود آسمان و زمین تحت تصرف اوست.سلاح مومن است که استفاده می کند و آرامش بخش است.
پیامبر هنگام ورود به جنگ ،باید با توحید و استمداد از خدا همراه کند،لذا میفرمود: اللَّهُمَّ کُفَّ بَأْسَ الَّذِینَ کَفَرُوا فَإِنَّکَ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکِیلًا خدایا تو یار و یاور باش و شدت و حدت جنگ را از ما دور کن . فَوَ اللَّهِ مَا یَخْفِضُ یَدَیْهِ الْمُبَارَکَتَیْنِ حَتَّى یَنْزِلَ اللَّهُ تَعَالَى النَّصْرَ. پیامبر هنوز دستهای مبارک را پایین نیاورده خدا نصرت را بر او نازل میکرد.
⏪گرفتاری همیشگی هست حتما نباید جنگ باشد . فقر ، بیماری ، فرهنگی ، کمبود، فهم ، درک و عقل مشکلاتی هست که انسان با توسل و دعا موانع را از سر راه برمیدارد.
فرمود: شُقُّوا اَمواجَ البلاءِ بالدُّعاء امواج بلا را با دعا برگردانید. دعا میتواند سخت ترین طوفان بلا و مصیبات را در هم بشکند و با آرامش به ساحل امنیت برساند.
⏪ دعا مقدماتی لازم دارد . صرفا بازگو کردن جملات پشت سر هم و ادای چند لفظ نیست. با وجود اینکه الفاظ تاثیر دارد ولی مهم مقدمات آنست. مانند حقیقت استغفار و توبه ، که قصد در ان مهم است،( بازگشت به قبل نباشد.) توبه حاصل شده ولو هیچ الفاظی نگوید.
دعا هم همین است. فرمود: الدَّاعِی بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِی بِلَا وَتَر کسی که دعا میکند ولی عمل ندارد مانند تیراندازی که کمان دارد ولی تیر ندارد. برای هدف زدن تیر لازم است.
برای جنگ ، نیرو ، سلاح ، ابزار ، همه مقدمات را فراهم می کنند. بوقت ورود دعا، ادامه ی همان اسباب است ، در اینصورت خدا هم گشایش ایجاد می کند.
✳️سید بن طاووس در مهج الدعوات نقل میکند: ابتدای نامه ۱۵ بخش دیگری از دعای امیرالمومتین هست که سید رضی در نهج نیاورده. کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع إِذَا سَارَ إِلَى الْقِتَالِ ذَکَرَ اسْمَ اللَّهِ حَتَّى یَرْکَبَ وقتی حضرت برای جنگ عازم میشد ذکر خدا را می گفت تا اینکه سوار بر مرکب شود. ثُمَّ یَقُولُ سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ. وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ منزه است خدایی که برای انسان ابزار مرکب را مسخر کرد که ما قادر بر رام کردن آن نبودیم. (مستحب است بهنگام سوار شدن و حرکت این آیه ۱۴ ، ۱۳ از سوره زخرف خوانده شود.) الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نِعَمِهِ عَلَیْنَا وَ فَضْلِهِ الْعَظِیمِ عِنْدَنَا خدا را شاکریم بر همه نعمتها و فضل عظیمی که کرامت کرد. ثُمَّ یَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ بِبَغْلَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَ یَدْعُو الدُّعَاءَ هر جا که بود سوار بر قاطر رو به قبله میشد .دست بلند میکرد و این دعا را میخواند. (( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا إِلَهَ مُحَمَّدٍ ))
(و بعد دعا نامه ۱۵ را ذکر می کردند)
🔶 اَللهُّمَ اِلیکَ اَفضَتِ القُلُوب خدایا وارد جنگ می شویم در حالیکه دلهای ما به تو متصل و پیوند خورده.[افضَت] به ابر قدرت و کدخدا کاری نیست حتی به همین سلاح اعتماد نیست، اطمینان ما تو هستی.
🔶و مُدَتِ الاَعناق گردنهای ما بسمت تو کشیده شده.
🔶وشَخَصَتِ الاَبصار چشمهای ما فقط به لطف و دستگیری تو دوخته شده.[شَخصَت] جز به بتو بجایی چشم خیره نکردیم.
🔶نُقِلَتِ الاَقدام پاهای ما در راه رضایت تو حرکت کرده ،[نُقِلت]گامهای ما در مسیر تو بوده.
🔶و اُنصیَتِ الاَبدان بدنهای ما برای رضای تو، با تحمل سختی و زحمت نحیف شده.[اُنصیَت] جنگ سختی ، بیخوابی ، جراحت ، دویدن ، دارد بدن نحیف شده ولی در مسیر اطاعت تو بوده.
با دعا این مطلب را میرساند: - مجاهدین ؛ شما برنامه وهدف دارید و هدف شما الهی ست . - قدم برداشتن ، چشم دوختن ،شمشیر زدن شما باید خدایی باشد. - مبادا دلهای شما بلرزد ،چون با خدا پیوند خورده اید. - مجاهدین ؛ باید اینگونه باشید که دل در گرو خدا، سر مقابل خدا ،و چشم به لطف خدا دوخته شود. - برای مجاهدین تحمل زحمات و سختی ، زمانی آسان و شیرین میشود که خود را زیر نظر و نگاه خداوند ببیند.همین که خدا می بیند او را آرام می کند.گرچه دیگران قدردان او نباشند.
✅ امیرالمومتین جهاد را یک امر مقدس میداند. که برای کشتار و خونریزی نیامده بلکه جهاد مقدسی که متصل بخدا و جز بخدا به کسی نمی اندیشد. تفاوت جهاد با بقیه جنگها همین است. در هر دو شمشیر کشیدن و کشته شدن است، اما نیتها چیست !!! " لله و فی الله بودن " باعث قداست جنگ میشود.
🔶اللهم قد صَرَّحَ مکنونُ الشَنَأن خدایا آن بغض و دشمنی [شنآن]که در دلهای آنها پنهان بود، اکنون با جنگ آشکار شده.[صرّح]
🔶وجاشَت مَراجِلُ الاَضغان دیگ [مراجِل]حقد وحسد در دلهای آنها به جوشش افتاده [جاشَت]است.
دعای ندبه : فاَودَعَ قلوبَهم اَحقاداً بَدریَّه و خیبریَّهً و حُنینیَّه کینه هایی که از علی در بدر و خیبر داشتند همه را جمع کردند.تا پیامبر از دنیا رفت. کینه های پنهان بصورت بغض از ثقیفه ،شورا، جمل و نهروان سر بیرون آورد تا به شهادت منجر شد.
🔺ابن ابی الحدید در جایی از شرح نهج البلاغه میگوید: از عجائب آن است که بعد از پیامبر، امیرالمومنین ۲۵ سال خانه نشین بود و بعد که مردم با او بیعتی تاریخی کردند دوباره کینه ها و بغض ها زنده شد آنگونه که گویا بلافاصله بعد از رحلت پیامبر حکومت به علی رسیده و آنها میخواهند از امیرالمومنین انتقام بگیرند... چنان حقد و کینه برای آنان تازگی داشت.گویا اصلا سرد و ارام نشده. حتى أن الأخلاف من قریش و الأحداث و الفتیان الذین لم یشهدوا وقائعه و فتکاته فی أسلافهم و آبائهم فعلوا به ما لو کانت الأسلاف أحیاء لقصرت عن فعله نوادگان مشرکینی که به دست امیرالمومنین کشته شده بودند چنان بغض و کینه ای از حضرت به دل داشتند که گویی خود در میدان جنگ حاضر بوده اند و شاهد قتل اجدادشان به دست حضرت بوده اند و آنقدر مخاصمه کردند که اگر پدران مشرک انها زنده بودند، اینهمه مقابل علی صف آرایی نمی کردند.و به این همه بغض و کینه راضی نبودند.
🔶اَللهُّم ِاِّنا نَشکُوا اِلیکَ غَیبَةَ نَبیِّنا خدایا بتو شکوه میکنیم از نبود پیغمبر ، تا وقتی بود زمین پر از آرامش ،صلاح و برادری بود. وقتی رفت دشمنی ها شروع شد.
🔶وکثرَةَ عَدُوِنا وتَشَتُتَ اَهوائَنا وقتی پیامبر رفت با کثرت دشمن اهداف و آراء ما متفرق گردید.[تشتَّت] آرمان ما یکدست نیست.
دعای افتتاح : اللهم انّا نشکوا الیکَ فقدَ نبیِّنا و غَیبهَ وَلیِّنا و کثرهَ عدُوّنا و شِدّهِ الفتِنِ بِنا و تَظاهُرَ الزمانِ علینا خدایا شکایت می کنیم از فقدان پیامبر ، غیبت امام ، کثرت عدو ، شدت فتنه ها و دست بدست هم بر علیه ما مکر می کنند. ما را بر این سختی ها چیره کن از جانب خود با یک فتح و گشایشی ما را برآنان غالب کن.
✅ شیعه در اقلیت بوده و امروز هم در اقلیت هست .فقط تفاوت در اینست که امام در دسترس مردم گذشته بود ، هر چند گاهی ساده دسترسی نداشتند با البسه ها و اشکال مختلف به دیدار نائل میشدند تا مشکلات را بر طرف کنند. اما اکنون در شرایط غیبت دسترسی نیست ، زمان یتیمی شیعه است.
پیامبر فرمود: اَنَا و علیُ اَبواهُ هدهِ الاُمَّهَ پیامبر و علی پدران ما امت هستند. اگر در تقاص خون ابا عبدالله خود را خونخواه او می دانیم. ارتباط ما با خونخواهی جیست ؟! ولی دم باید خونخواه باشد . ما کجای ماجرا هستیم که خونخواهی کنیم !! چون فرزندان آن دو پدر هستیم ، لذا خونخواه حسین بن علی علیهم السلام هم هستیم.
🔺این سه جمله عینا بهم وابستگی دارند. " فقد نبی" ، " کثرت عدو" ، "تشت اهداف" ، کاملا در یک مسیرند. ابتدا غیبت امام و پیغمبر سبب میشود دشمن طمع پیدا کند. فقدان ولی و امام سبب کثرت عدو می شود. دشمنهای پراکنده ،دست بدست هم اجتماع میکنند برای تبلیغات و تخریب اعتقاد ،ایجاد شبهات، وقتی مردم آماج تیرهای فرهنگی قرار گرفتند اهداف متفاوت میشود. دیگر مانند ابتدا برای توحید کار نمی کنند. دنیا طلبی، خود بینی ، منفعت طلبی ،هر گروهی دنبال هدف خاص خود میرود. هدف ما که پیروزی دین است محقق نخواهد شد. اجتماع که نباشد نابودی راحتر است.
🔺به تعبیر خواجه نصیر در تجرید الاعتقاد: امام باید باشد وجود او لطف است کمک او شامل حال است دستگیری داردو موجب اتحاد است. اما امام غائب که نیست چه کنیم ؟! ادامه میدهد: وجودُهُ لُطفٌ بسیاری از بلایا بلطف وجود او بر طرف میشود. و تَصَرُّفُهُ لُطفٌ آخر تصرفات و دستگیری های او لطف دیگراست.بسیاری از مواقع به کمک و فریاد خواهی میرسد چه فهمیده یا نفهمیده باشید. وَ غَیْبَتُهُ مِنَّا و غیبت امام از ماست... او از همه مشتاقتر است برای ظهور. چون از همه مشتاقتر است برای هدایت. جدش امیرالمومنین فرمود: "انَا اَطمَعُ " من طمع دارم مردم هدایت شوند.
🔺خطبه ۲۳۵ (در سوگ پیامبر): بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛و .... پدرو مادرم بفدای شما. شما که رفتید چه فضائلی از دست ما رفت ، اخبار غیبی و اخبار آسمان از بین رفت. وَ لَوْ لَا أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لَأَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ اگر ما را به صبر دعوت نکرده بودید جا داشت از این داغ بمیریم. وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً، هر آینه این درد طولانی میشد.و همیشه در جان ما می ماند. واین غصه [کَمَد] بجان ما گره و پیوند میخورد.[مُحالف] وَ قَلَّا لَکَ، اگر گریه و ناله ، وپیوند خوردن غصه بجان ما می ماند همه در مصیبت شما ناچیز و کم بود.
🔶«ربَنَا افْتَح بیْنَنا و بینَ قومِنا بالحقِ و انتَ خیرُ الفاتحین. " اعراف - ۸۹ " خدایا تو بین ما و قوم ما قضاوت کن ،که تو بهترین داور هستی.
⏪ مرام حضرت در انتخاب آیه ،تا آخرین لحظه از هدایت دور نیست. طرف مقابل که شمشیر کشیده و رو در رو ایستاده را ، هنوز از قوم خود میداند.(بینَ قومِنا) مسلمانند . از یک دین و آیین و یک قوم هستیم اما از روی غفلت و جهالت در حال عصیان هستند. حرام انجام دادن موجب نمیشود که از دینداری و قوم امت پیامبر خارج شوند. در مکتب خوارج است که اگر کسی مرتکب گناه شد از دین خارج شده.
🔶و انتَ خیرُ الفاتحین. (خدایا تو بین ما و قومی که بروی ما شمشیر کشیده داوری کن) یعنی تو درب بگشا ، رحمت و بخشش خود را واصل کن تا هدایت شوند و به راه راست برگردند. (اوج مهر و محبت امیرالمومتین است) راه جنگیدن را نمی پسندیم ، اما اگر اصلاح نمیشوند ما بر آنها پیروز شویم.
🔶ادعیه دیگری نیز از امیرالمومنین در هنگام ملاقات با دشمن وارد شده که هر کدام نکات مهمی دارند: أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع کَانَ إِذَا أَرَادَ الْقِتَالَ قَالَ هَذِهِ الدَّعَوَاتِ- اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمْتَ سَبِیلًا مِنْ سُبُلِکَ جَعَلْتَ فِیهِ رِضَاکَ خدایا همانا تو راهی از راههای خود را فراهم ساختی، و خوشنودی خویش را در آن مقرر داشتی، وَ نَدَبْتَ إِلَیْهِ أَوْلِیَاءَکَ و دوستان خود را بدان تشویق کردی، وَ جَعَلْتَهُ أَشْرَفَ سُبُلِکَ عِنْدَکَ ثَوَاباً و آن را در نزد ما شریفترین راهها از نظر ثواب، قرار دادی وَ أَکْرَمَهَا لَدَیْکَ مَآباً و در نزد خود گرامی ترین راهها وَ أَحَبَّهَا إِلَیْکَ مَسْلَکاً محبوبترین آنها از نظر پیمودن و سلوک قرارش دادی، ثُمَّ اشْتَرَیْتَ فِیهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ آنگاه در این باره از مردمان با ایمان جان و مالشان را خریداری فرمودی که در مقابل، بهشت (جاوید) از آن ایشان باشد که در راه تو پیکار کنند و بکشند و کشته شوند، وَعْداً عَلَیْکَ حَقّاً و این وعده ای است که بر عهده تو محقق است در کتاب توراه و انجیل و قرآن، فَاجْعَلْنِی اشْتَرَى فِیهِ مِنْکَ نَفْسَهُ پس مرا در زمره آن کسانی قرار ده که در این راه جانشان از طرف تو خریداری شده ثُمَّ وَفَى لَکَ بِبَیْعِهِ الَّذِی بَایَعَکَ عَلَیْهِ و بدین معامله ای که انجام شده و آنچه فروخته نسبت بتو وفاداری کرده غَیْرَ نَاکِثٍ وَ لَا نَاقِضٍ عَهْداً وَ لَا مُبَدِّلًا تَبْدِیلًا بی آنکه از راه منحرف گردد، و پیمان بشکند، و به نحوی دگرگون شود _ تغییر کند_ بَلِ اسْتِیجَاباً لِمَحَبَّتِکَ وَ تَقَرُّباً بِهِ إِلَیْکَ جز آنکه از تو وفای به وعده ات را خواهد، و جلب محبتت را جوید، و تقرب درگاهت را خواهان باشد، فَاجْعَلْهُ خَاتِمَةَ عَمَلِی وَ صَیِّرْ فِیهِ فَنَاءَ عُمُرِی و پایان کردار و عمل مرا چنین کن، وَ ارْزُقْنِی فِیهِ لَکَ وَ بِهِ مَشْهَداً تُوجِبُ لِی بِهِ مِنْکَ الرِّضَا و در راه تو و بخاطر تو شهادتی را روزی من گردانی که خوشنودی خود را بر من واجب کنی وَ تَحُطُّ بِهِ عَنِّی الْخَطَایَا و گناهانم را بدان بریزی، وَ تَجْعَلُنِی فِی الْأَحْیَاءِ الْمَرْزُوقِینَ و در زمره زندگان روزی خور (نزد خود) درآوری. بِأَیْدِی الْعُدَاةِ وَ الْعُصَاةِ تَحْتَ لِوَاءِ الْحَقِّ وَ رَایَةِ الْهُدَى و این شهادت بدست دشمنان نافرمانت و در زیر لوای حق و پرچم هدایت باشد مَاضِیاً عَلَى نُصْرَتِهِمْ قُدُماً که برای یاری اهل حق به پیش روم، غَیْرَ مُوَلٍّ دُبُراً وَ لَا مُحْدِثٍ شَکّاً و پشت به جنگ نکرده و تردید و شکی برایم پدید نیاید، اللَّهُمَّ وَ أَعُوذُ بِکَ عِنْدَ ذَلِکَ مِنَ الْجُبْنِ عِنْدَ مَوَارِدِ الْأَهْوَالِ و پناه برم بتو در آن هنگام از گناهی که اعمال و کارها (ی نیک) را از بین ببرد.
اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۲/۳۰ - ۲۹ شوال
💢 نامه ۱۵ 💢
دعای حضرت بهنگام ورود بر معرکهٔ جنگ.
در مکتب امیر المومنین جنگ هدف نیست ،جنگ بعنوان آخرین راه برای سرکوب دشمن یا برای هدایت است. لذا ابتدای شروع جنگ را با خدا مناجات می کند.
دعایی است که سید رضی رضوان الله در قالب نامه بیان کرده.ولی در واقع ادعیه ای است به هنگام مواجهه با دشمن.
🔺مرحوم سید رضی رضوان الله با چه انگیزه ای دعا را در بخش نامه ها آورده معلوم نیست، چون ادعیه های دیگری هم هست مثل دعای باران ، ولی در بخش خطبه ها آمده است.
در کتاب تمام نهج البلاغه بخشی متعلق به خطبه ، بخشی نامه ، بخشی حکمتها ، بخشی ادعیه ، بخشی وصایا ، جداگانه، هربخشی از هم مجزا هستند.
و اینکه دعای مواجهه با دشمن در بخش نامه ها آمده علت آن مشخص نیست.
نکته قابل تامل آن ، امام دعا را یک وسیله می بیند.همانگونه که زره ، سلاح ، کلاهخود لازم است لشکر باید آمادگی نظامی داشته باشد دعا هم چنین لزومی دارد. و چنین اثری دارد.
🔺اینکه هنگام ورود به جنگ خود را بخدا سپردن ، ودر حصن حصین مراقبت الهی قرار دادن ، بسیار متفاوت تر است از اینکه اتکا به خود و سلاح و ابزار خود داشته باشد.
✅جایگاه دعا بسیار مهم است وسیله و کمک حال انسان است.
در شدائد ، سختی ، لحظه مواجهه، برای انسان دستاویز محکم همان دعاست.
آنان که خدا باوری ندارند در لحظات بحران و لخظه ای که تمام اسباب مادی قطع شده است کجا را متوجه خواهند بود!!!
تماما اضطراب و دلهره است ولی مومنین خدا باور در سخت ترین شرایطی که نه پول کار می کتد نه قوای جسمی ، اما خدا هست ، جنود آسمان و زمین تحت تصرف اوست.سلاح مومن است که استفاده می کند و آرامش بخش است.
پیامبر هنگام ورود به جنگ ،باید با توحید و استمداد از خدا همراه کند،لذا میفرمود:
اللَّهُمَّ کُفَّ بَأْسَ الَّذِینَ کَفَرُوا فَإِنَّکَ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکِیلًا
خدایا تو یار و یاور باش و شدت و حدت جنگ را از ما دور کن .
فَوَ اللَّهِ مَا یَخْفِضُ یَدَیْهِ الْمُبَارَکَتَیْنِ حَتَّى یَنْزِلَ اللَّهُ تَعَالَى النَّصْرَ.
پیامبر هنوز دستهای مبارک را پایین نیاورده خدا نصرت را بر او نازل میکرد.
⏪گرفتاری همیشگی هست حتما نباید جنگ باشد . فقر ، بیماری ، فرهنگی ، کمبود، فهم ، درک و عقل مشکلاتی هست که انسان با توسل و دعا موانع را از سر راه برمیدارد.
فرمود: شُقُّوا اَمواجَ البلاءِ بالدُّعاء
امواج بلا را با دعا برگردانید.
دعا میتواند سخت ترین طوفان بلا و مصیبات را در هم بشکند و با آرامش به ساحل امنیت برساند.
⏪ دعا مقدماتی لازم دارد . صرفا بازگو کردن جملات پشت سر هم و ادای چند لفظ نیست. با وجود اینکه الفاظ تاثیر دارد ولی مهم مقدمات آنست.
مانند حقیقت استغفار و توبه ، که قصد در ان مهم است،( بازگشت به قبل نباشد.) توبه حاصل شده ولو هیچ الفاظی نگوید.
دعا هم همین است. فرمود:
الدَّاعِی بِلَا عَمَلٍ کَالرَّامِی بِلَا وَتَر
کسی که دعا میکند ولی عمل ندارد مانند تیراندازی که کمان دارد ولی تیر ندارد.
برای هدف زدن تیر لازم است.
برای جنگ ، نیرو ، سلاح ، ابزار ، همه مقدمات را فراهم می کنند. بوقت ورود دعا، ادامه ی همان اسباب است ، در اینصورت خدا هم گشایش ایجاد می کند.
✳️سید بن طاووس در مهج الدعوات نقل میکند: ابتدای نامه ۱۵ بخش دیگری از دعای امیرالمومتین هست که سید رضی در نهج نیاورده.
کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع إِذَا سَارَ إِلَى الْقِتَالِ ذَکَرَ اسْمَ اللَّهِ حَتَّى یَرْکَبَ
وقتی حضرت برای جنگ عازم میشد ذکر خدا را می گفت تا اینکه سوار بر مرکب شود.
ثُمَّ یَقُولُ سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ. وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ
منزه است خدایی که برای انسان ابزار مرکب را مسخر کرد که ما قادر بر رام کردن آن نبودیم.
(مستحب است بهنگام سوار شدن و حرکت این آیه ۱۴ ، ۱۳ از سوره زخرف خوانده شود.)
الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نِعَمِهِ عَلَیْنَا وَ فَضْلِهِ الْعَظِیمِ عِنْدَنَا
خدا را شاکریم بر همه نعمتها و فضل عظیمی که کرامت کرد.
ثُمَّ یَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ بِبَغْلَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ یَرْفَعُ یَدَیْهِ وَ یَدْعُو الدُّعَاءَ
هر جا که بود سوار بر قاطر رو به قبله میشد .دست بلند میکرد و این دعا را میخواند.
(( بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ اللَّهُمَّ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَحَدُ یَا صَمَدُ یَا إِلَهَ مُحَمَّدٍ ))
(و بعد دعا نامه ۱۵ را ذکر می کردند)
🔶 اَللهُّمَ اِلیکَ اَفضَتِ القُلُوب
خدایا وارد جنگ می شویم در حالیکه دلهای ما به تو متصل و پیوند خورده.[افضَت] به ابر قدرت و کدخدا کاری نیست حتی به همین سلاح اعتماد نیست، اطمینان ما تو هستی.
🔶و مُدَتِ الاَعناق
گردنهای ما بسمت تو کشیده شده.
🔶وشَخَصَتِ الاَبصار
چشمهای ما فقط به لطف و دستگیری تو دوخته شده.[شَخصَت] جز به بتو بجایی چشم خیره نکردیم.
🔶نُقِلَتِ الاَقدام
پاهای ما در راه رضایت تو حرکت کرده ،[نُقِلت]گامهای ما در مسیر تو بوده.
🔶و اُنصیَتِ الاَبدان
بدنهای ما برای رضای تو، با تحمل سختی و زحمت نحیف شده.[اُنصیَت]
جنگ سختی ، بیخوابی ، جراحت ، دویدن ، دارد بدن نحیف شده ولی در مسیر اطاعت تو بوده.
با دعا این مطلب را میرساند:
- مجاهدین ؛ شما برنامه وهدف دارید و هدف شما الهی ست .
- قدم برداشتن ، چشم دوختن ،شمشیر زدن شما باید خدایی باشد.
- مبادا دلهای شما بلرزد ،چون با خدا پیوند خورده اید.
- مجاهدین ؛ باید اینگونه باشید که دل در گرو خدا، سر مقابل خدا ،و چشم به لطف خدا دوخته شود.
- برای مجاهدین تحمل زحمات و سختی ، زمانی آسان و شیرین میشود که خود را زیر نظر و نگاه خداوند ببیند.همین که خدا می بیند او را آرام می کند.گرچه دیگران قدردان او نباشند.
✅ امیرالمومتین جهاد را یک امر مقدس میداند. که برای کشتار و خونریزی نیامده بلکه جهاد مقدسی که متصل بخدا و جز بخدا به کسی نمی اندیشد.
تفاوت جهاد با بقیه جنگها همین است.
در هر دو شمشیر کشیدن و کشته شدن است، اما نیتها چیست !!!
" لله و فی الله بودن " باعث قداست جنگ میشود.
🔶اللهم قد صَرَّحَ مکنونُ الشَنَأن
خدایا آن بغض و دشمنی [شنآن]که در دلهای آنها پنهان بود، اکنون با جنگ آشکار شده.[صرّح]
🔶وجاشَت مَراجِلُ الاَضغان
دیگ [مراجِل]حقد وحسد در دلهای آنها به جوشش افتاده [جاشَت]است.
دعای ندبه :
فاَودَعَ قلوبَهم اَحقاداً بَدریَّه و خیبریَّهً و حُنینیَّه
کینه هایی که از علی در بدر و خیبر داشتند همه را جمع کردند.تا پیامبر از دنیا رفت. کینه های پنهان بصورت بغض از ثقیفه ،شورا، جمل و نهروان سر بیرون آورد تا به شهادت منجر شد.
🔺ابن ابی الحدید در جایی از شرح نهج البلاغه میگوید: از عجائب آن است که بعد از پیامبر، امیرالمومنین ۲۵ سال خانه نشین بود و بعد که مردم با او بیعتی تاریخی کردند دوباره کینه ها و بغض ها زنده شد آنگونه که گویا بلافاصله بعد از رحلت پیامبر حکومت به علی رسیده و آنها میخواهند از امیرالمومنین انتقام بگیرند...
چنان حقد و کینه برای آنان تازگی داشت.گویا اصلا سرد و ارام نشده.
حتى أن الأخلاف من قریش و الأحداث و الفتیان الذین لم یشهدوا وقائعه و فتکاته فی أسلافهم و آبائهم فعلوا به ما لو کانت الأسلاف أحیاء لقصرت عن فعله
نوادگان مشرکینی که به دست امیرالمومنین کشته شده بودند چنان بغض و کینه ای از حضرت به دل داشتند که گویی خود در میدان جنگ حاضر بوده اند و شاهد قتل اجدادشان به دست حضرت بوده اند و آنقدر مخاصمه کردند که اگر پدران مشرک انها زنده بودند، اینهمه مقابل علی صف آرایی نمی کردند.و به این همه بغض و کینه راضی نبودند.
🔶اَللهُّم ِاِّنا نَشکُوا اِلیکَ غَیبَةَ نَبیِّنا
خدایا بتو شکوه میکنیم از نبود پیغمبر ، تا وقتی بود زمین پر از آرامش ،صلاح و برادری بود. وقتی رفت دشمنی ها شروع شد.
🔶وکثرَةَ عَدُوِنا وتَشَتُتَ اَهوائَنا
وقتی پیامبر رفت با کثرت دشمن اهداف و آراء ما متفرق گردید.[تشتَّت]
آرمان ما یکدست نیست.
دعای افتتاح :
اللهم انّا نشکوا الیکَ فقدَ نبیِّنا و غَیبهَ وَلیِّنا و کثرهَ عدُوّنا و شِدّهِ الفتِنِ بِنا و تَظاهُرَ الزمانِ علینا
خدایا شکایت می کنیم از فقدان پیامبر ، غیبت امام ، کثرت عدو ، شدت فتنه ها و دست بدست هم بر علیه ما مکر می کنند.
ما را بر این سختی ها چیره کن از جانب خود با یک فتح و گشایشی ما را برآنان غالب کن.
✅ شیعه در اقلیت بوده و امروز هم در اقلیت هست .فقط تفاوت در اینست که امام در دسترس مردم گذشته بود ، هر چند گاهی ساده دسترسی نداشتند با البسه ها و اشکال مختلف به دیدار نائل میشدند تا مشکلات را بر طرف کنند.
اما اکنون در شرایط غیبت دسترسی نیست ، زمان یتیمی شیعه است.
پیامبر فرمود:
اَنَا و علیُ اَبواهُ هدهِ الاُمَّهَ
پیامبر و علی پدران ما امت هستند.
اگر در تقاص خون ابا عبدالله خود را خونخواه او می دانیم. ارتباط ما با خونخواهی جیست ؟!
ولی دم باید خونخواه باشد .
ما کجای ماجرا هستیم که خونخواهی کنیم !!
چون فرزندان آن دو پدر هستیم ، لذا خونخواه حسین بن علی علیهم السلام هم هستیم.
🔺این سه جمله عینا بهم وابستگی دارند. " فقد نبی" ، " کثرت عدو" ، "تشت اهداف" ، کاملا در یک مسیرند.
ابتدا غیبت امام و پیغمبر سبب میشود دشمن طمع پیدا کند.
فقدان ولی و امام سبب کثرت عدو می شود.
دشمنهای پراکنده ،دست بدست هم اجتماع میکنند برای تبلیغات و تخریب اعتقاد ،ایجاد شبهات، وقتی مردم آماج تیرهای فرهنگی قرار گرفتند اهداف متفاوت میشود.
دیگر مانند ابتدا برای توحید کار نمی کنند.
دنیا طلبی، خود بینی ، منفعت طلبی ،هر گروهی دنبال هدف خاص خود میرود.
هدف ما که پیروزی دین است محقق نخواهد شد. اجتماع که نباشد نابودی راحتر است.
🔺به تعبیر خواجه نصیر در تجرید الاعتقاد:
امام باید باشد وجود او لطف است کمک او شامل حال است دستگیری داردو موجب اتحاد است.
اما امام غائب که نیست چه کنیم ؟!
ادامه میدهد:
وجودُهُ لُطفٌ
بسیاری از بلایا بلطف وجود او بر طرف میشود.
و تَصَرُّفُهُ لُطفٌ آخر
تصرفات و دستگیری های او لطف دیگراست.بسیاری از مواقع به کمک و فریاد خواهی میرسد چه فهمیده یا نفهمیده باشید.
وَ غَیْبَتُهُ مِنَّا
و غیبت امام از ماست...
او از همه مشتاقتر است برای ظهور.
چون از همه مشتاقتر است برای هدایت.
جدش امیرالمومنین فرمود: "انَا اَطمَعُ " من طمع دارم مردم هدایت شوند.
🔺خطبه ۲۳۵ (در سوگ پیامبر):
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ، لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ؛و ....
پدرو مادرم بفدای شما.
شما که رفتید چه فضائلی از دست ما رفت ، اخبار غیبی و اخبار آسمان از بین رفت.
وَ لَوْ لَا أَنَّکَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لَأَنْفَدْنَا عَلَیْکَ مَاءَ الشُّئُونِ
اگر ما را به صبر دعوت نکرده بودید جا داشت از این داغ بمیریم.
وَ لَکَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْکَمَدُ مُحَالِفاً،
هر آینه این درد طولانی میشد.و همیشه در جان ما می ماند.
واین غصه [کَمَد] بجان ما گره و پیوند میخورد.[مُحالف]
وَ قَلَّا لَکَ،
اگر گریه و ناله ، وپیوند خوردن غصه بجان ما می ماند همه در مصیبت شما ناچیز و کم بود.
🔶«ربَنَا افْتَح بیْنَنا و بینَ قومِنا بالحقِ
و انتَ خیرُ الفاتحین.
" اعراف - ۸۹ "
خدایا تو بین ما و قوم ما قضاوت کن ،که تو بهترین داور هستی.
⏪ مرام حضرت در انتخاب آیه ،تا آخرین لحظه از هدایت دور نیست.
طرف مقابل که شمشیر کشیده و رو در رو ایستاده را ، هنوز از قوم خود میداند.(بینَ قومِنا) مسلمانند .
از یک دین و آیین و یک قوم هستیم اما از روی غفلت و جهالت در حال عصیان هستند.
حرام انجام دادن موجب نمیشود که از دینداری و قوم امت پیامبر خارج شوند.
در مکتب خوارج است که اگر کسی مرتکب گناه شد از دین خارج شده.
🔶و انتَ خیرُ الفاتحین.
(خدایا تو بین ما و قومی که بروی ما شمشیر کشیده داوری کن)
یعنی تو درب بگشا ، رحمت و بخشش خود را واصل کن تا هدایت شوند و به راه راست برگردند.
(اوج مهر و محبت امیرالمومتین است)
راه جنگیدن را نمی پسندیم ، اما اگر اصلاح نمیشوند ما بر آنها پیروز شویم.
🔶ادعیه دیگری نیز از امیرالمومنین در هنگام ملاقات با دشمن وارد شده که هر کدام نکات مهمی دارند:
أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع کَانَ إِذَا أَرَادَ الْقِتَالَ قَالَ هَذِهِ الدَّعَوَاتِ- اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَعْلَمْتَ سَبِیلًا مِنْ سُبُلِکَ جَعَلْتَ فِیهِ رِضَاکَ
خدایا همانا تو راهی از راههای خود را فراهم ساختی، و خوشنودی خویش را در آن مقرر داشتی،
وَ نَدَبْتَ إِلَیْهِ أَوْلِیَاءَکَ
و دوستان خود را بدان تشویق کردی،
وَ جَعَلْتَهُ أَشْرَفَ سُبُلِکَ عِنْدَکَ ثَوَاباً
و آن را در نزد ما شریفترین راهها از نظر ثواب، قرار دادی
وَ أَکْرَمَهَا لَدَیْکَ مَآباً
و در نزد خود گرامی ترین راهها
وَ أَحَبَّهَا إِلَیْکَ مَسْلَکاً
محبوبترین آنها از نظر پیمودن و سلوک قرارش دادی،
ثُمَّ اشْتَرَیْتَ فِیهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ
آنگاه در این باره از مردمان با ایمان جان و مالشان را خریداری فرمودی که در مقابل، بهشت (جاوید) از آن ایشان باشد که در راه تو پیکار کنند و بکشند و کشته شوند،
وَعْداً عَلَیْکَ حَقّاً
و این وعده ای است که بر عهده تو محقق است در کتاب توراه و انجیل و قرآن،
فَاجْعَلْنِی اشْتَرَى فِیهِ مِنْکَ نَفْسَهُ
پس مرا در زمره آن کسانی قرار ده که در این راه جانشان از طرف تو خریداری شده
ثُمَّ وَفَى لَکَ بِبَیْعِهِ الَّذِی بَایَعَکَ عَلَیْهِ
و بدین معامله ای که انجام شده و آنچه فروخته نسبت بتو وفاداری کرده
غَیْرَ نَاکِثٍ وَ لَا نَاقِضٍ عَهْداً وَ لَا مُبَدِّلًا تَبْدِیلًا
بی آنکه از راه منحرف گردد، و پیمان بشکند، و به نحوی دگرگون شود _ تغییر کند_
بَلِ اسْتِیجَاباً لِمَحَبَّتِکَ وَ تَقَرُّباً بِهِ إِلَیْکَ
جز آنکه از تو وفای به وعده ات را خواهد، و جلب محبتت را جوید، و تقرب درگاهت را خواهان باشد،
فَاجْعَلْهُ خَاتِمَةَ عَمَلِی وَ صَیِّرْ فِیهِ فَنَاءَ عُمُرِی
و پایان کردار و عمل مرا چنین کن،
وَ ارْزُقْنِی فِیهِ لَکَ وَ بِهِ مَشْهَداً تُوجِبُ لِی بِهِ مِنْکَ الرِّضَا
و در راه تو و بخاطر تو شهادتی را روزی من گردانی که خوشنودی خود را بر من واجب کنی
وَ تَحُطُّ بِهِ عَنِّی الْخَطَایَا
و گناهانم را بدان بریزی،
وَ تَجْعَلُنِی فِی الْأَحْیَاءِ الْمَرْزُوقِینَ
و در زمره زندگان روزی خور (نزد خود) درآوری.
بِأَیْدِی الْعُدَاةِ وَ الْعُصَاةِ تَحْتَ لِوَاءِ الْحَقِّ وَ رَایَةِ الْهُدَى
و این شهادت بدست دشمنان نافرمانت و در زیر لوای حق و پرچم هدایت باشد
مَاضِیاً عَلَى نُصْرَتِهِمْ قُدُماً
که برای یاری اهل حق به پیش روم،
غَیْرَ مُوَلٍّ دُبُراً وَ لَا مُحْدِثٍ شَکّاً
و پشت به جنگ نکرده و تردید و شکی برایم پدید نیاید،
اللَّهُمَّ وَ أَعُوذُ بِکَ عِنْدَ ذَلِکَ مِنَ الْجُبْنِ عِنْدَ مَوَارِدِ الْأَهْوَالِ
و پناه برم بتو در آن هنگام از گناهی که اعمال و کارها (ی نیک) را از بین ببرد.
اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم