و من وصیة له (علیه السلام) لِعَسکره قبلَ لقاء العدوّ بصفّین:
قبل از جریان صفین که دو لشکر مقابل هم قرار بگیرند، امیرالمومنین صلوات الله علیه این وصیت را به لشکریان خود توصیه نمودند.
در بین نامه ها ، توصیه به سپاهیان( از جمله نامه ۱۲) همه باید جهاد اصغر را پشتوانه جهاد اکبر داشته باشند. اگر خود ساختگی در میدان نبرد نباشد معلوم است انحرافات ، حق کشی ، و ظلم بوجود می آید.
نامه گرچه برای سپاهیان و برای جنگ است اما در واقع جهاد اکبر مبارزه با نفس ، رعایت حدود الهی را به همه ما تذکر میدهد.
🔺مرحوم سید رضی تصریح می کند،
" لعسکرهِ بالصفین " این جملات را قبل از صفین مکتوب نمودند . ولی قرائنی از کتب تاریخی هست که احتمال دارد قبل از جنگ جمل نوشته شده باشد.
با توجه به قرائنی که داخل نامه هست ، قول بهتری است که قبل جمل باشد. بحث زنان مطرح شده در حالیکه در صفین زنان نقشی ندارند ، اما در جمل زنها حضور داشتند.
قرائن دیگری هست که حضرت در ابتدای همه ی جنگها چنین مطالبی را مکتوب می کرده و اختصاص به یک جنگ نداشته.
در جاهای مختلف این جملات از امیرالمومنین صلوات الله علیه صادر شده.
کلینی در کافی بابی دارد بنام " ما کان یوصی امیرالمومنین علی القتال " توصیه های حضرت قبل از جنگ روایت متعددی دارد. از جمله:
عبدالرحمن بن جُندب از پدر خود جندب نقل میکند که شنیدم می گفت:
در هر موقعیتی که با دشمن ملاقات و وارد جنگ میشدیم امیرالمومنین این جملات را می فرمود که عملیاتی کنیم.یا مکتوب می کرد یا بیان می فرمود.
"لا تُقاتِلوهُم حتّی یَبدَوُکم"
شما ابتداً جنگ را شروع نکنید.
متن نامه :
🔶لا تُقاتِلوهُم حَتّی یَبدَؤکُم
بهیچ عنوان آغاز گر جنگ نباشید ،بگذارید دشمن ابتدا شروع کند.پیامبر هم توصیه می فرمود. هدف ماهدایت است، نه جنگ.
🔶بِحَمدِاللهِ عَلی حُجَة
شما که در معرکه ی جنگ حاضر شدید دلیل عقلی و شرعی دارید ،دلیل آن با امام بودن و پشت سر امام بودن است.
امام طبق معیار و قانون انتخاب شده ،منسوب از جانب خداست.مردم با او بیعت کردند.
شما کار خطایی نمی کنید، که دل دشمن بزنید اما اجازه بدهید دشمن شروع کننده باشد.
🔶و تَرکُکُم اِیّاهُم حُجةً اُخری لَکم عَلَیهِم
از شما حجت دومی هم هست بر علیه دشمن شما.
اینکه شما جنگ را ترک و ابتدا وارد کارزار نشده و تیر پرتاب نمی کنید
همین دلیل است بر ناحق بودن دشمن ،که در مقابل مسلمین موضع گرفته.حرف عموم مسلمین نمی پذیرند ،دست به شمشیر برده ،سمت مسلمین حمله کردند. در لسان قرآن محاربند.و با محارب باید جنگید.
اگر شما ابتدا دست به سلاح ببرید احتمال دارد طرف مفابل ادعا کند برای دفاع خود دست بسلاح شده ، پس ابتدا شروع کننده نباشید تا این حجت بر دشمن بسته شود.
عده ای بر علیه شما و امام مسلمین شورش می کنند و شما دفاع می کنید.و گرنه ، یک حجت ( بر حق بودن ما و باطل بودن آنها کافیست.)
🔶فاِذا کانَتِ الهَریمةُ باِذنِ اللِه
هر گاه شما باذن خدا پیروز شدید و دشمن را شکست دادید[هَزیمه]
چه در اثنای جنگ و چه بعد از جنگ ، با سه گروه نجنگید و انها را به حال خود رها کنید.
🔶 فلا تُقاتِلُو مُدبِراً
گروه اول :
کسی که شکست جنگ را می بیند خود را باخته پشت کرده و فرار میکند[مُدبر]
🔶ولا تُصیبُوا مُعوِراً
گروه دوم :
کسی که توان دفاع از خود را ندارد.
برای او نه سپری نه شمشیری باقی مانده ،بحال خود رها کنید.
🔶ولا تُجهِزوا علی جَریح
گروه سوم:
کسانی که مجروح شدند.[جَریح] شما او را مجهز [تُجهِزوا]به مرگ نکنید و تیر خلاص به او نزنید .
🔺نکته قابل توجه :
- آیا در جنگ اسیر گرفتن خوب نیست ؟!
- آیا تیر خلاص زده نشود ؟!
- فراری را باید رها کرد؟!
- قاعده در کشتن فراری چیست ؟!
پاسخ : فهم آن با توجه به بقیه جملات نهج البلاغه و روایات قابل فهم است.
طبق تاریخ حضرت در جمل فرمود سه گروه را رها کنید ولی در جریان صفین طبق تاریخ و روایات کاملا بر عکس بود.
بگیرید ، بکشید ، اجازه فرار ندهید.
طوری که برای افراد سوال پیش می آمد ، گویا امیرالمومتین دوگانگی در رفتار دارد.
اما اگر هنوز گروهى دارند جنگ را ادامه مى دهند (و از ناحیه آنها احساس خطر مى شود) اسیرانشان به قتل مى رسند و فراریان را دنبال مى کنند و مجروحان را مى کشند.
ولى معاویه زنده و ایستاده بود و رهبرى آنان را به دست گرفته بود.
فراری بعدا قوت گرفته ، مجروح سالم میشود حقد و کینه هم دارند مجدد با سپاهی دیگر بر مسلمین شدید تر حمله و غارت میکند. اما در جمل روسا کشته شده و بقیه پشتوانه ای نداشتند هر کدام انفرادی کاری از پیش نمی برند. و ضرری برای جامعه اسلامی ندارند.
سر را بالابگیر خجالت نکش ، اول عمروعاص انجام داد تو از او یاد گرفتی .
اگر در میدان من هم با علی روبرو شوم همین کار خواهم کرد. جز اینکار از دستم بر نمی آید.
این جمله پیشگویی از حضرت است و علت نکشتن اینگونه افراد آن است که انها در جامعه حضور داشته باشند و همیشه یاد اعمال آنها خفت و خواری آنها و جوانمردی و حیای امیرالمومنین زنده باشد.
در میدان جنگ علاوه بر جهادگران زنانی هم در اطراف میدان جنگ هستند.
🔶ولا تَهیِجُوا النِّساءَ بِاَذیً
زنان را با آزار و اذیت بهیجان در نیاورید با ناسزا گفتن آنها مقابله بمثل نکنید. بیشتر هیجانی میشوند.
🔶واِن شَتَمْنَ اَعراضَکُم و سَبَبنَ اُمَراءَکم
اگر چه این زنان به آبرو و عرض فحاشی کنند و امرا و حاکمان شما را سب کنند.
🔶فانهُنَ ضعیفاتُ القویٰ
آن زنان سه صفت دارند.
قوای جسمانی آنها ضعیف است.
🔶 و الاَنفُس و العُقول
در میدان رزم نسبت به مردان ضعف روحیه [انفُس]دارند .
وضعف عقل دارند.
🔺نسبت به این جمله ضعف العقل شبهه ایجاد شده ، که با این جملات حضرت را متهم کنند.جملاتی شبیه به این در نهم البلاغه هست که ظاهر چنینی دارد اما باطن انها قابل حل و فصل است.
_ زنها نسبت بمردان از نیروی جسمی کمتری برخوردارند. در صحنه آورده شدند ولی کاری از دستشان برنمی آید.
شمشیر زدن ، اسب سواری نمیتوانند به دشمن حرکت موثری بزنند.ضعف جسم خود را با فحاشی نشان می دهند.
_ انفس ، روحیه زنان لطیف و عاطفی هستند. وسط میدان جراحت ، خونریزی ، قطع عضو می بینند، صحنه های دردناک با روحیه لطیف سازگار نیست و تحت فشارند کاری نکنید که بخاطر احساساتی که مورد داغ قرار گرفته ناسزا بگویند از کنار آنها بگذرید.
🔺با این حملات آیا امیرالمومنین بد زنان را گفته یا خوبی آنان را !!!
با این جملات حضرت زنان را بزرگ داشته و فرموده حتی به مقدسات ناسزا گفتند بخاطر شرایط روحی از انها بگذرید.
در حالیکه اگر دیگران بودند کشتن زنها خیلی هم سخت نیست. کما اینکه معاویه به شهرهایی حمله میکرد که مردان آنها نبودند، و زن و بچه را قتل عام و غارت میکرد.
جملات حضرت منزلت دادن به زن است جایگاه انان را معرفی می کند ، این نیست که زنان را خوار و یا ناسزا گفته باشد.
وقتی کسی از جهت جسمی توان جنگ ندارد و از جهت روحیه نیز عاطفی است و با دیدن صحنه های خشن جنگ تحت تاثیر قرار میگیرد، بغض و ناراحتی خودش را از طریق فحاشی نشان میدهد و حضرت در مورد فحاشی زنان دستور به آرامش و چشم پوشی لشکر میدهد.
_ ضعف العقول :
ایراد می گیرند چرا فرمود ضعیفات العقول مگر عقل زنان کمتر است !!!
دوران جاهلیت اگر مردی حمله میکرد[یَتَناولُ] و زن خود را میزد.
🔶بِالفَهرِ اَوِالهِراوَهِ بِیُعَیِّرُ بِها
با پرتاب سنگ [فَهر] یا با چوب و عصایی[هِراوَه] میزد.
به سبب این کار مورد سرزنش قرار میگرفت. این کار بر مرد ننگ و عار بود.[یَعَیّر]
حضرت در نهج البلاغه دوران جاالیت را با ان شرایط اب و طعام و شان و جایگاهی که نداشتند و دائم در جنگ و خونریزی بودند توصیف کرده.
و اگر موارد صحیحی از انها مانده باشد ، در نهایت انصاف و عدالت نقطه روشن آنها را هم بیان می کند.
🔶و عَقِبُهُ مِن بَعدِه
حتی در نسل های بعدی هم به خاطر این کار مورد سرزنش قرار میگرفتند.
(انگشت نما میشدند)
🔺ابن ابی الحدید میگوید:
بعد از جنگ جمل وقتی حضرت وارد بصره شدند همسر عبدالله بن خلف (یکى از سرشناسان بصره از مخالفان سرسخت حضرت ) بر در خانه خود ایستاده بود، رو به امام کرد و گفت:
یا قاتِلَ الاْحِبَّةِ لا مَرْحَباً بِکَ
اى قاتل دوستان! خوش نیامدى به این سرزمین . مبارک مباد
أیْتَم اللهُ مِنْکَ وَلَدَکَ
خدا فرزندانت را یتیم کند
کَما أیْتَمْتَ بَنى عَبْدِاللهِ بْنِ خَلَف"
همان گونه که فرزندان عبدالله بن خلف را یتیم کردى.
امام هیچ پاسخى به او نداد ولى ایستاد و اشاره به گوشه اى از خانه آن زن کرد.
آن زن این اشاره پرمعنا را فهمید و ساکت شد و به خانه برگشت. او مى دانست که آن زن، عبدالله بن زبیر و مروان بن حکم دو نفر از سران جمل را در خانه خود پنهان کرده است . و امام هم به همان نقطه خانه که آنها پنهان بودند اشاره کرد; یعنى اگر بخواهم آن دو را بیرون مى کشم و به سزاى اعمالشان مى رسانم.
ولى امام با حلم و کرمى که داشت از این کار صرف نظر فرمود.
✅ اگر کرامتی که اسلام به زنها بخشیده درست معرفی شود همه اهل دیانت میشوند.
اللهم اکرمنا بکرامه الایمان
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۲/۲۸ - ۲۷شوال
💢 نامه ۱۴ 💢
و من وصیة له (علیه السلام) لِعَسکره قبلَ لقاء العدوّ بصفّین:
قبل از جریان صفین که دو لشکر مقابل هم قرار بگیرند، امیرالمومنین صلوات الله علیه این وصیت را به لشکریان خود توصیه نمودند.
در بین نامه ها ، توصیه به سپاهیان( از جمله نامه ۱۲) همه باید جهاد اصغر را پشتوانه جهاد اکبر داشته باشند. اگر خود ساختگی در میدان نبرد نباشد معلوم است انحرافات ، حق کشی ، و ظلم بوجود می آید.
نامه گرچه برای سپاهیان و برای جنگ است اما در واقع جهاد اکبر مبارزه با نفس ، رعایت حدود الهی را به همه ما تذکر میدهد.
🔺مرحوم سید رضی تصریح می کند،
" لعسکرهِ بالصفین " این جملات را قبل از صفین مکتوب نمودند . ولی قرائنی از کتب تاریخی هست که احتمال دارد قبل از جنگ جمل نوشته شده باشد.
با توجه به قرائنی که داخل نامه هست ، قول بهتری است که قبل جمل باشد. بحث زنان مطرح شده در حالیکه در صفین زنان نقشی ندارند ، اما در جمل زنها حضور داشتند.
قرائن دیگری هست که حضرت در ابتدای همه ی جنگها چنین مطالبی را مکتوب می کرده و اختصاص به یک جنگ نداشته.
در جاهای مختلف این جملات از امیرالمومنین صلوات الله علیه صادر شده.
کلینی در کافی بابی دارد بنام " ما کان یوصی امیرالمومنین علی القتال " توصیه های حضرت قبل از جنگ روایت متعددی دارد. از جمله:
عبدالرحمن بن جُندب از پدر خود جندب نقل میکند که شنیدم می گفت:
اِنَّ امیرالمومنین کانَ یَامُرُ فیِ کلِّ مَوطِنِِ فِی عَدُوِنا لَقینا
در هر موقعیتی که با دشمن ملاقات و وارد جنگ میشدیم امیرالمومنین این جملات را می فرمود که عملیاتی کنیم.یا مکتوب می کرد یا بیان می فرمود.
"لا تُقاتِلوهُم حتّی یَبدَوُکم"
شما ابتداً جنگ را شروع نکنید.
متن نامه :
🔶لا تُقاتِلوهُم حَتّی یَبدَؤکُم
بهیچ عنوان آغاز گر جنگ نباشید ،بگذارید دشمن ابتدا شروع کند.پیامبر هم توصیه می فرمود. هدف ماهدایت است، نه جنگ.
🔶بِحَمدِاللهِ عَلی حُجَة
شما که در معرکه ی جنگ حاضر شدید دلیل عقلی و شرعی دارید ،دلیل آن با امام بودن و پشت سر امام بودن است.
امام طبق معیار و قانون انتخاب شده ،منسوب از جانب خداست.مردم با او بیعت کردند.
شما کار خطایی نمی کنید، که دل دشمن بزنید اما اجازه بدهید دشمن شروع کننده باشد.
🔶و تَرکُکُم اِیّاهُم حُجةً اُخری لَکم عَلَیهِم
از شما حجت دومی هم هست بر علیه دشمن شما.
اینکه شما جنگ را ترک و ابتدا وارد کارزار نشده و تیر پرتاب نمی کنید
همین دلیل است بر ناحق بودن دشمن ،که در مقابل مسلمین موضع گرفته.حرف عموم مسلمین نمی پذیرند ،دست به شمشیر برده ،سمت مسلمین حمله کردند. در لسان قرآن محاربند.و با محارب باید جنگید.
اگر شما ابتدا دست به سلاح ببرید احتمال دارد طرف مفابل ادعا کند برای دفاع خود دست بسلاح شده ، پس ابتدا شروع کننده نباشید تا این حجت بر دشمن بسته شود.
عده ای بر علیه شما و امام مسلمین شورش می کنند و شما دفاع می کنید.و گرنه ، یک حجت ( بر حق بودن ما و باطل بودن آنها کافیست.)
🔶فاِذا کانَتِ الهَریمةُ باِذنِ اللِه
هر گاه شما باذن خدا پیروز شدید و دشمن را شکست دادید[هَزیمه]
چه در اثنای جنگ و چه بعد از جنگ ، با سه گروه نجنگید و انها را به حال خود رها کنید.
🔶 فلا تُقاتِلُو مُدبِراً
گروه اول :
کسی که شکست جنگ را می بیند خود را باخته پشت کرده و فرار میکند[مُدبر]
🔶ولا تُصیبُوا مُعوِراً
گروه دوم :
کسی که توان دفاع از خود را ندارد.
برای او نه سپری نه شمشیری باقی مانده ،بحال خود رها کنید.
🔶ولا تُجهِزوا علی جَریح
گروه سوم:
کسانی که مجروح شدند.[جَریح] شما او را مجهز [تُجهِزوا]به مرگ نکنید و تیر خلاص به او نزنید .
🔺نکته قابل توجه :
- آیا در جنگ اسیر گرفتن خوب نیست ؟!
- آیا تیر خلاص زده نشود ؟!
- فراری را باید رها کرد؟!
- قاعده در کشتن فراری چیست ؟!
پاسخ : فهم آن با توجه به بقیه جملات نهج البلاغه و روایات قابل فهم است.
طبق تاریخ حضرت در جمل فرمود سه گروه را رها کنید ولی در جریان صفین طبق تاریخ و روایات کاملا بر عکس بود.
بگیرید ، بکشید ، اجازه فرار ندهید.
طوری که برای افراد سوال پیش می آمد ، گویا امیرالمومتین دوگانگی در رفتار دارد.
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: لَیْسَ لاِهْلِ الْعَدْلِ أَنْ یَتْبَعُوا مُدْبِراً وَلاَ یَقْتُلُوا أَسِیراً وَلاَ یُجْهِزُوا عَلَى جَرِیح
طرفداران عدالت، حق ندارند فراریان را دنبال کنند و اسیرى را به قتل برسانند و مجروحى را بکشند .
وَهَذَا إِذَا لَمْ یَبْقَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْیِ أَحَدٌ وَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ فِئَةٌ یَرْجِعُونَ إِلَیْهَا
و این در صورتى است که از لشکر دشمن کسى که جنگ را ادامه دهد باقى نمانده باشد،
فَإِذَا کَانَ لَهُمْ فِئَةٌ یَرْجِعُونَ إِلَیْهَا فَإِنَّ أَسِیرَهُمْ یُقْتَلُ وَ مُدْبِرَهُمْ یُتْبَعُ وَجَرِیحَهُمْ یُجْهَزُ عَلَیْهِ
اما اگر هنوز گروهى دارند جنگ را ادامه مى دهند (و از ناحیه آنها احساس خطر مى شود) اسیرانشان به قتل مى رسند و فراریان را دنبال مى کنند و مجروحان را مى کشند.
✳️ مرحوم کلینی در کافی شریف :
لَمَّا هُزِمَ النَّاسُ یَوْمَ الْجَمَلِ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَا تَتْبَعُوا مُوَلِّیاً وَ لَا تُجِیزُوا عَلَى جَرِیحٍ
هنگامى که مردم در روز جنگ جمل گریختند، امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: هیچ فرارى را تعقیب نکنید، مبادرت به کشتن مجروحان نکنید
وَ مَنْ أَغْلَقَ بَابَهُ فَهُوَ آمِنٌ
و هرکس در خانهاش را بست، اعلام جنگ نداشت در امان است.
فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ صِفِّینَ قَتَلَ الْمُقْبِلَ وَ الْمُدْبِرَ وَ أَجَازَ عَلَى جَرِیحٍ
ولى هنگامى که جنگ صفّین پیش آمد، حملهکنندگان و فراریان همگى کشته مىشدند و مبادرت به کشتن مجروحان مىشد.
فَقَالَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِیکٍ هَذِهِ سِیرَتَانِ مُخْتَلِفَتَانِ
ابان بن تغلب به عبد اللّه بن شریک گفت: دو روش در دو جنگ متفاوت است!؟
فَقَالَ إِنَّ أَهْلَ الْجَمَلِ قُتِلَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیْرُ
وى گفت: واقعیت آن است از اهل جمل، طلحه و زبیر (سرکردگان جمل) کشته شدند؛
وَ إِنَّ مُعَاوِیَةَ کَانَ قَائِماً بِعَیْنِهِ وَ کَانَ قَائِدَهُمْ.
ولى معاویه زنده و ایستاده بود و رهبرى آنان را به دست گرفته بود.
فراری بعدا قوت گرفته ، مجروح سالم میشود حقد و کینه هم دارند مجدد با سپاهی دیگر بر مسلمین شدید تر حمله و غارت میکند. اما در جمل روسا کشته شده و بقیه پشتوانه ای نداشتند هر کدام انفرادی کاری از پیش نمی برند. و ضرری برای جامعه اسلامی ندارند.
🔺اسیر گرفتن نیز قاعده مند بود:
کَانَ عَلِیٌّ إِذَا أَخَذَ أَسِیراً مِنْ أَهْلِ الشَّامِ خَلَّى سَبِیلَهُ
حتی در جنگ صفین اسیر گرفته میشد حصرت او را نصیحت و موعظه میداد و او را رها میکرد.
إِلَّا أَنْ یَکُونَ قَدْ قَتَلَ أَحَداً مِنْ أَصْحَابِهِ فَیَقْتُلُهُ بِهِ
اگر ثابت میشد که قاتل است او را اعدام میکرد.
فَإِذَا خَلَّى سَبِیلَهُ فَإِنْ عَادَ الثَّانِیَةَ قَتَلَهُ وَ لَمْ یُخَلِّ سَبِیلَه
هنگامیکه اسیر آزاد شده دوباره گرفته میشد او را اعدام میکرد.
بار اول را بپای نادانی و اجبار اوردن او می گذاشت اما بار دوم اراده و اختیار بود او را می کشت.
🔺نکته دوم جمله: "وَ لَا تُصِیبُوا مُعْوِراً " معور دو معنا دارد:
۱- اشخاصی دارای عیب و نقص ، لنگ یا کورند یا...
زیرا این افراد توان جنگ و ضربه زدن را ندارند.
۲- کسانی که عورت [معور]را آشکار میکنند.
(اشاره به جریان عمروعاص و بُسر ابن اَرطاه که شرح آن در نامه ۱۰ گذشت:
عمرو عاص وسط معرکه جنگ درحال شکست لباس از تن خود کند و خود را نجات داد.
بُسر بن اَرطاه از بزرگان لشکر معاویه صحنه عمرو عاص را دید خندید.
معاویه به او گفت : ایا تو جای او بودی چنین نمی کردی؟!
اورا مجبور کرد بمیدان و رودری امیرالمومتین برود. او هم در مقابله با حضرت کشف عورت کرد.
بُسر وقتی برگشت شرمنده بود و سر بزیر ، معاویه به او گفت
ارْفَعْ طَرْفَکَ وَ لَا تَسْتَحْیِ فَلَکَ بِعَمْرٍو أُسْوَة
سر را بالابگیر خجالت نکش ، اول عمروعاص انجام داد تو از او یاد گرفتی .
اگر در میدان من هم با علی روبرو شوم همین کار خواهم کرد. جز اینکار از دستم بر نمی آید.
این جمله پیشگویی از حضرت است و علت نکشتن اینگونه افراد آن است که انها در جامعه حضور داشته باشند و همیشه یاد اعمال آنها خفت و خواری آنها و جوانمردی و حیای امیرالمومنین زنده باشد.
در میدان جنگ علاوه بر جهادگران زنانی هم در اطراف میدان جنگ هستند.
🔶ولا تَهیِجُوا النِّساءَ بِاَذیً
زنان را با آزار و اذیت بهیجان در نیاورید با ناسزا گفتن آنها مقابله بمثل نکنید. بیشتر هیجانی میشوند.
🔶واِن شَتَمْنَ اَعراضَکُم و سَبَبنَ اُمَراءَکم
اگر چه این زنان به آبرو و عرض فحاشی کنند و امرا و حاکمان شما را سب کنند.
🔶فانهُنَ ضعیفاتُ القویٰ
آن زنان سه صفت دارند.
قوای جسمانی آنها ضعیف است.
🔶 و الاَنفُس و العُقول
در میدان رزم نسبت به مردان ضعف روحیه [انفُس]دارند .
وضعف عقل دارند.
🔺نسبت به این جمله ضعف العقل شبهه ایجاد شده ، که با این جملات حضرت را متهم کنند.جملاتی شبیه به این در نهم البلاغه هست که ظاهر چنینی دارد اما باطن انها قابل حل و فصل است.
_ زنها نسبت بمردان از نیروی جسمی کمتری برخوردارند. در صحنه آورده شدند ولی کاری از دستشان برنمی آید.
شمشیر زدن ، اسب سواری نمیتوانند به دشمن حرکت موثری بزنند.ضعف جسم خود را با فحاشی نشان می دهند.
_ انفس ، روحیه زنان لطیف و عاطفی هستند. وسط میدان جراحت ، خونریزی ، قطع عضو می بینند، صحنه های دردناک با روحیه لطیف سازگار نیست و تحت فشارند کاری نکنید که بخاطر احساساتی که مورد داغ قرار گرفته ناسزا بگویند از کنار آنها بگذرید.
🔺با این حملات آیا امیرالمومنین بد زنان را گفته یا خوبی آنان را !!!
با این جملات حضرت زنان را بزرگ داشته و فرموده حتی به مقدسات ناسزا گفتند بخاطر شرایط روحی از انها بگذرید.
در حالیکه اگر دیگران بودند کشتن زنها خیلی هم سخت نیست. کما اینکه معاویه به شهرهایی حمله میکرد که مردان آنها نبودند، و زن و بچه را قتل عام و غارت میکرد.
جملات حضرت منزلت دادن به زن است جایگاه انان را معرفی می کند ، این نیست که زنان را خوار و یا ناسزا گفته باشد.
وقتی کسی از جهت جسمی توان جنگ ندارد و از جهت روحیه نیز عاطفی است و با دیدن صحنه های خشن جنگ تحت تاثیر قرار میگیرد، بغض و ناراحتی خودش را از طریق فحاشی نشان میدهد و حضرت در مورد فحاشی زنان دستور به آرامش و چشم پوشی لشکر میدهد.
_ ضعف العقول :
ایراد می گیرند چرا فرمود ضعیفات العقول مگر عقل زنان کمتر است !!!
🔺ابتدا بدانیم معنای عقل در نهج البلاغه چیست .حکمت ۴۰۷ فرمود:
مَا اسْتَوْدَعَ اللَّهُ امْرَأً عَقْلًا، إِلَّا اسْتَنْقَذَهُ بِهِ یَوْماً مَا.
خداوند هیچ نوع عقل در وجود کسى به ودیعت ننهاده جز این که روزى به وسیله آن خود را نجات خواهد داد.
عقل وسیله حل مشکل است، اگر عقل هست باید بتوان حل مشکل کرد.
عقل ابزار حل مشکل است.
در میدان نبرد بجای اینکه تحلیل کنند خود را آرام کنند وقتی زنان هیجانی میشوند و در حالت احساسی قرار میگیرند به جای حل مشکل شروع به فحاشی میکنند.
این ناسزا گفتن بخاطر آنست که در ان شرایط خاص نتوانست مشکل راحل و حلاجی کند . نشان دهنده ی اینست که عقل و ابزار حل مشکل دچار اختلال شده.
یک پاسخ و توجیه (یک وجه پاسخ به شبهه) اینست، توجیه منفی نیست.
در اصطلاح عامیانه توجیه را ماسمالی می دانند. مردها هم اگر نتوانند حل مشکل کنند نواقص العقولند.
_ مطلب دیگری که حضرت را متهم میکنند دشمنی با زنان دارد.
در حالیکه با این جملات از زنان دفاع کرده و جایگاه والا قائل شده .
🔺اولا در بخش های مختلفی از نهج البلاغه از زنان دفاع کرده است:
1. خطبه ۲۷ :
(آنقدر حضرت ناراحت بود که نتوانست سخنرانی کند بلکه این جملات را نوشت تا کسی بخواند): با حال عجیبی در گوشه مسجد نشسته بودند.
وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ
بمن خبر رسیده که نیروهای معاویه وارد خانه ای شدند که زنی مسلمان و غیر مسلمان در خانه بوده.
فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا طلای انان برداشته و خلخال از پای انها کشیدند.
مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ.
تنها کاری که از زنان برآمده اینکه التماس کنند تا دست از سر آنها بردارشته و رحم کنند.
فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیرا.
اگر مسلمانی از این داغ بمیرد بر او ملامتی نیست و برای من سزاوارتر است.
( برای زن مقام قائل شده )
چرا با نامردی به زنان حمله شده ، زمانی حمله کردند که مردان در شهر نبودند.
زنان که نباید در این ماجراها داخل شوند و چنین صحنه هایی را ببینند!!
(اهانت به زن نیست بلکه تکریم است)
۲. آخرین بخش نامه ۳۱ : ِ
الْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ وَ لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ ...
زن لطیف ، گل و ریحانه است..
إِیَّاکَ وَ التَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ
مراقب باشید انها را مراعات کنید. مبادا غیرت بیجا داشته باشید. در حالیکه به اسم غیرت ولی شکاکی است.
(زن مومنه میداند چگونه رفتار کند به او اعتماد داشته باشید)
فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ وَ الْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ
در حالیکه انسان سالم را بیمار می کند.
زنی که از آلودگی مبراست به او ننگ و انگ بزنید ، ناخواسته او را مبتلا به گناه می کنید. خطا و گناه مردان است.
(شخصیت زن را مشخص کرده و به او جایگاه بخشیده)
✅جملاتی را که فهم درست از آن ندارند علم کرده و حضرت را شخصیت ضد زن معرفی می کنند.
پس عقل یعتی حل مشکل و زن در آن موقعیت خاص نمی تواند مشکل حل کند. و حضرت واقعیت را بیان می کند.
🔺از جهت دیگر هم قابل تامل است وقتی در روایات بحث از زن و مرد میشود، زنها را بد و مردان را فلان معرفی میکند.
سخن حضرت شامل کدام دسته از زنان است !!!
فاطمه زهرا ، زینب کبری ، خدیجه غراء، مریم عذرا، سلام الله علیهم جزو زنان هستند . ایا آنها را شامل میشود!!!
هر جا حضرت از بی عقلی و بی ایمانی زنان حرف میزند مقصود زنان گنهکار است.
✳️ مرحوم کلینی در کافی از امام باقر علیه السلام نقل می کند.
از حسادت و ویژگی های منفی زنان صحبت میکنند و در پایان میفرماید: َ
إِلَّا الْمُسْلِمَاتُ مِنْهُنّ
صفات بد شامل همه ی زنان نیست. زن غیر مومن اینگونه است.
زن مومنه را چه به فساد و حسادت که از آنها بدور است.
وامیرالمومنین هم فرض بی عقلی را به چه کسی نسبت می دهد!!!
کسی که گناه می کند بی عقل است.
- عقل انسان را به عبودیت می کشاند.
- عقل بهشت ساز است.
- گناه نشان بی عقلی است ، گرچه دانشمند باشد.
✳️ پیامبر اکرم فرمود:
الِامْرَأَةُ الصَّالِحَةُ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ غَیْرِ صَالِح
یک زن مومنه ، صالحه ، عفیفه از هزار مرد آلوده بهتر است.
ادامه نامه:
🔶اِن کُنّا لَنُومَرُ بِالکَفِّ عَنهُنَّ و اِنَّهُنَِ لَمُشرِکاتُُ
در زمان پیامبر به ما امر شده بود ، مامور بودیم نسبت به زنان، خود نگهدار باشیم. در حالیکه آن زنان مشرک بودند.
بطریق اولی که امروزه زنان مسلمان و اهل قبله هستند،
🔶و اِن کانَ الرَّجُل لَیَتَناوَلُ المَراَهَ فِی الجاهِلیَّهِ
(راجع به فضای تاریک جاهلیت)
دوران جاهلیت اگر مردی حمله میکرد[یَتَناولُ] و زن خود را میزد.
🔶بِالفَهرِ اَوِالهِراوَهِ بِیُعَیِّرُ بِها
با پرتاب سنگ [فَهر] یا با چوب و عصایی[هِراوَه] میزد.
به سبب این کار مورد سرزنش قرار میگرفت. این کار بر مرد ننگ و عار بود.[یَعَیّر]
حضرت در نهج البلاغه دوران جاالیت را با ان شرایط اب و طعام و شان و جایگاهی که نداشتند و دائم در جنگ و خونریزی بودند توصیف کرده.
و اگر موارد صحیحی از انها مانده باشد ، در نهایت انصاف و عدالت نقطه روشن آنها را هم بیان می کند.
🔶و عَقِبُهُ مِن بَعدِه
حتی در نسل های بعدی هم به خاطر این کار مورد سرزنش قرار میگرفتند.
(انگشت نما میشدند)
🔺ابن ابی الحدید میگوید:
بعد از جنگ جمل وقتی حضرت وارد بصره شدند همسر عبدالله بن خلف (یکى از سرشناسان بصره از مخالفان سرسخت حضرت ) بر در خانه خود ایستاده بود، رو به امام کرد و گفت:
یا قاتِلَ الاْحِبَّةِ لا مَرْحَباً بِکَ
اى قاتل دوستان! خوش نیامدى به این سرزمین . مبارک مباد
أیْتَم اللهُ مِنْکَ وَلَدَکَ
خدا فرزندانت را یتیم کند
کَما أیْتَمْتَ بَنى عَبْدِاللهِ بْنِ خَلَف"
همان گونه که فرزندان عبدالله بن خلف را یتیم کردى.
امام هیچ پاسخى به او نداد ولى ایستاد و اشاره به گوشه اى از خانه آن زن کرد.
آن زن این اشاره پرمعنا را فهمید و ساکت شد و به خانه برگشت. او مى دانست که آن زن، عبدالله بن زبیر و مروان بن حکم دو نفر از سران جمل را در خانه خود پنهان کرده است . و امام هم به همان نقطه خانه که آنها پنهان بودند اشاره کرد; یعنى اگر بخواهم آن دو را بیرون مى کشم و به سزاى اعمالشان مى رسانم.
ولى امام با حلم و کرمى که داشت از این کار صرف نظر فرمود.
✅ اگر کرامتی که اسلام به زنها بخشیده درست معرفی شود همه اهل دیانت میشوند.
اللهم اکرمنا بکرامه الایمان