بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۱۴۰۲/۲/۲۶ - ۲۵شوال
💢 نامه ۱۲ 💢
و من وصیة له (علیه السلام) وَصّى بها معقل بن قیس الریاحی حین أنفذه إلى الشام فی ثلاثة آلاف مقدِّمة له: امیرالمومنین زمانی که عازم جنگ صفین بودند به مدائن رفتند، در آنجا لشکری 3هزار نفره را سامان دادند و این لشکر را مقدمه سپاه قرار دادند همچنین با نوشتن این نامه فرماندهی این لشکر را به معقل بن قیس سپردند.
_معقل بن قیس به استشهاد ونقل مورخین تاریخ جایگاه والای نزد امیر المومنین دارد: معقل بن قیس کان من رجال الکوفة و أبطالها. جز بزرگان و شجاعان کوفه به حساب می آید.
🔵در امالی شیخ طوسی دارد: وقتی جریان حملات اصحاب معاویه به الانبار و ... زیاد شد حضرت منبر رفت و مردم را دعوت به جهاد کرد ولی اطرافیان حرف حضرت را قبول نکردند. فرمود: أَشِیرُوا عَلَیَّ بِرَجُلٍ صَلِیبٍ نَاصِحٍ یَحْشُرُ النَّاسَ مِنَ السَّوَادِ. مردی دلیر، پایدار و دلسوز را به من پیشنهاد کنید تا برود و مردم را از همه جای عراق جمع کند. فَقَالَ سَعِیدُ بْنُ قَیْسٍ: عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِالنَّاصِحِ الْأَرِیبِ [وَ] الشُّجَاعِ الصَّلِیبِ مَعْقِلِ بْنِ قَیْسٍ التَّمِیمِیِّ. سعید بن قیس گفت: یا امیر المؤمنین اگر دلسوز ، ادیب، دلیر و با استقامت خواهی معقل بن قیس تمیمی را معرفی می کنم. قَالَ: نَعَمْ. ثُمَّ دَعَاهُ فَوَجَّهَهُ وَ سَارَ [مَعْقِلٌ] وَ لَمْ یَعُدْ حَتَّى أُصِیبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ. علی ع گفت: آری. پس حضرت او را خواست و روانه کرد.
🔵از جملات معقل بن قیس خطاب به حضرت: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللَّهِ لَا یَتَخَلَّفُ عَنْکَ إِلَّا ظَنِینٌ وَ لَا یَتَرَبَّصُ بِکَ إِلَّا مُنَافِق یا امیر المومنین به خدا قسم که جز انسان شکاک از امر تو سرپیچی نمی کند و جز انسان منافق دست از یاری تو نمی کشد. (این جملات نشان از معرفت معقل به مقام امامت است.)
🔵مقدمه سپاه به معنای نیروهای اطلاعات عملیات است که سه هزار نیرو بود و کل لشکر دوازده هزار نفر است. در مورد جایگاه مقدمه و معقل بن قیس مطلبی که در خطبه 11 فرمود قابل تامل است: وَ اعْلَمُوا أَنَّ مُقَدِّمَةَ الْقَوْمِ عُیُونُهُمْ وَ عُیُونَ الْمُقَدِّمَةِ طَلَائِعُهُمْ بدانید مقدمه هر سپاه چشم سپاهند و در عین حال چشم مقدمه سپاه، پیشتازان و طلای داران با تجربه هستند. (وقتی معقل به عنوان طلایه دار این بخش از سپاه است که چشم سپاه به شمار میرود نشان از جایگاه این شخص نزد امیرالمومنین دارد.)
متن نامه ۱۱ :
💠اتَّقِ اللَّهَ الَّذِی لَا بُدَّ لَکَ مِنْ لِقَائِهِ وَ لَا مُنْتَهَى لَکَ دُونَهُ تقوای الهی داشته باشید چرا که چاره ای جز دیدار با او ندارید، عاقبتی جز حضور در پیشگاه او ندارید. بلاخره مرگ فرا میرسد و در پیشگاه خدا ناچارید اعمالتان را عرضه کنید.
بیان مصداق تقوا در این قسمت:
💠وَ لَا تُقَاتِلَنَّ إِلَّا مَنْ قَاتَلَکَ به هیچ وجه جز با کسانی که با شما وارد جنگ میشوند، پیکار نکنید .
✅نکته اول : اینکه چاره ای جز ملاقات با خدا نداریم و عاقبت همه، حضور در پیشگاه الهی است.[وَأَنَّ إِلى رَبِّکَ الْمُنْتَهى ]
نکته دوم : چرا حضرت در این نامه دعوت به تقوا میکند!! این توصیه چه ربطی به جنگ دارد!! چرا مثل نامه قبلی در مورد طریقه شمشیر گرفتن و جنگیدن و... صحبت به میان نیاورد؟
پاسخ : جهاد اصغر پشتوانه ای لازم دارد بنام جهاد اکبر. هیچکس در جهاد اکبر موفق نمیشود مگر با رعایت تقوا. کسی که در جهاد اکبر شکست خورده یا از نبرد فرار میکند. روی بیگناه شمشیر میکشد و مرتکب خطا میشود. تقوا همه ی شئون زندگی ما را در بر گرفته و فقط مختص مسجد نیست، تقوا در نماز، ازدواج، درفرزندآوری ،جهاد ودرهمه جای زندگی جاری است.
زندگی با تقوا گره خورده و همه شئون آن را دربر میگیرد. ثمره تقوا ثبات قدم و عدم فرار در جنگ است و در هنگام قدرت موجب میشود مظلومی مورد ظلم قرار نگیرد.
گرچه دستور برای میدان نبرد است ولی بحث تقوا همه شئون زندگی انسان را در بر میگیرد مخصوصا در جایی که امکان ظلم هم باشد. اصلا جهاد اکبر پشتوانه ی جهاد اصغراست و تا در جهاد اکبر کسی که توانمند نشده باشد حرکت در جهاد اصغر باعث ظلم و تجاوز او میشود.
🔵در شرح آیت الله خویی دارد که : ثلاثة من کن فیه لم یفلح فی الحرب: سه نفر در جنگ به رستگاری نمیرسند: ١) البغی قال الله تعالى إِنَّما بَغْیُکُمْ کسی که در نبرد ظلم کند، فلاح را نمیبیند ودر حقیقت به خود ظلم کرده.
٢) و المکر السیئ قال سبحانه وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ مکر سوء زدن (به عنوان مثال ؛ از روی فریب و نیرنگ پیمان نامه یا امان نامه به کسی داده شود و بعد همان قول را فراموش یا به آن عمل نکنند.)
۳) و النکث قال تعالى فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِه شکستن پیمان( در جنگ عهدی بسته شود و بعد زیر قول بزنند.)
نتیجه این سه عمل ناشایست به خود انسان باز میگردد. [عَلى أَنْفُسِکُمْ] والبته که ثمره هر عملی چه نیک و چه بد متوجه خود انسان است. فلاح دنیایی و آخرتی در جنگی است که پشتوانه آن ایمان و تقوا باشد. ثمره تقوا پیروزی است.
🔵ابن ابی الحدید میگوید: کان أبو الدرداء یقول أیها الناس اعملوا عملا صالحا قبل الغزو فإنما تقاتلون بأعمالکم. ابودرداء(از شخصیتهای صدر اسلام معروف به زهد و عرفان) میگوید : قبل از اینکه روز جنگ برسد اعمال صالح انجام بدهید چرا که میزان جنگیدن شما بسته به اعمال صالحتان دارد.
💠وَ سِرِ الْبَرْدَیْنِ در صبح وعصر که هوا خنک [بَردَین]است. در زمان دو خنکی حرکت کنید.
💠وَ غَوِّرْ بِالنَّاسِ در هنگام ظهر استراحت ظهرگاهی [غوِّر]به لشکر بده.
💠 وَ رَفِّهْ فِی السَّیْرِ در حرکت به لشکر آسان بگیرو رفاه بده [رَفّه]
💠 وَ لَا تَسِرْ أَوَّلَ اللَّیْلِ فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ(لیل را) سَکَناً وَ قَدَّرَهُ مُقَاماً لَا ظَعْناً اول شب سپاه را حرکت نده چرا که خداوند شب را برای اقامت[مُقاماً] مقرر فرموده نه برای کوچ[ظَعناً]
💠 فَأَرِحْ فِیهِ بَدَنَکَ در شب بدنت را راحت بگذار[اَرِح]
💠وَ رَوِّحْ ظَهْرَک َ به مرکب سواری و شتران بارکش[ظهرَک] استراحت بده[رَوِح]
نظم یعنی تطابق خود با جهان خلقت: - باید در جنگ با کمترین انرژی و امکانات بیشترین بازدهی را دریافت کرد، حرکت در هوای خنک و خواب قبل از ظهر و رفاه در حرکت مساوی است با بازدهی در میدان جنگ. - کمترین سختی را به سپاهیان بدهید بیشترین بازدهی را دریافت کنید.
- دشمن معمولا ظهر و اول شب حمله نمیکند چون میداند لشکر مقابل، بیدار و هوشیار است، حضرت میفرماید شما در این موقعیت ها استراحت کنید، هم احتمال خطر کم است هم بازدهی و کسب انرژی زیادست.
- حضرت حتی در میدان جنگ هم به خواب قبل از ظهر و خواب سر شب تاکید میکند چرا اکنون که در حالت صلح و اختیار زندگی دست خودمان است از این نعمت بهره مند نشویم؟
- حرکت در اول شب صلاح نیست .(هم به جهت مقدرات الهی و هم نظم جهان خلقت)
🔵 در کافی بابی است با نام بَابُ الْقَوْلِ عِنْدَ الْإِصْبَاحِ وَ الْإِمْسَاء روایات مربوط به صبح و شب: امام صادق: إِنَّ إِبْلِیسَ عَلَیْهِ لَعَائِنُ اللَّهِ یَبُثُّ جُنُودَ اللَّیْلِ مِنْ حَیْثُ تَغِیبُ الشَّمْسُ وَ تَطْلُعُ ابلیس که لعنت های خدا بر او باد، سپاه شبانه اش را به هنگام غروب خورشید و طلوع آن پخش میکند، فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی هَاتَیْنِ السَّاعَتَیْنِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ در این دو ساعت بسیار خدا عزّ و جلّ را یاد کنید، و به خدا از شر ابلیس و لشکریانش پناه ببرید، وَ عَوِّذُوا صِغَارَکُمْ فِی تِلْکَ السَّاعَتَیْنِ فَإِنَّهُمَا سَاعَتَا غَفْلَةٍ. و خردسالان خود را در این دو ساعت در پناه خدا قرار دهید که در دو ساعت غفلت باشند.
🔵 روایت دیگری از امام صادق : سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِذَا تَغَیَّرَتِ الشَّمْسُ فَاذْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ کُنْتَ مَعَ قَوْمٍ یَشْغَلُونَکَ- فَقُمْ وَ ادْعُ. وقتی خورشید در حال غروب است، خدای عزّوجلّ را یاد کن، و اگر همراه مردم باشی که تو را سرگرم میسازند، برخیز و دعا کن.
💠فَإِذَا وَقَفْتَ حِینَ یَنْبَطِحُ السَّحَرُ هنگامیکه استراحت کردید تا زمان گسترده شدن[یَنبَطِح] سحر
💠 أَوْ حِینَ یَنْفَجِرُ الْفَجْرُ یا تا هنگام آشکار شدن روز استراحت کردید.
💠فَسِرْ عَلَى بَرَکَةِ اللَّهِ بعد استراحت حرکت بر مبنای خیر و برکت خداوند در سحر یا اول صبح باشد.
_حضرت توصیه به استراحت در شب میکند در حالی که دستور به حرکت در سحر میدهد، و از اینجا کاملا معلوم است سحر ادامه شب نیست بلکه ابتدای روز است. کسانی که از سحر بیدار باشند تا ظهرو یک استراحت قیلوله، و بعداز ظهر تا شب در واقع هر روز آنها دو روز است. در مکتب امیر المؤمنین سحر روز آغاز میشود. گرچه ظاهرا هوا تاریک باشد.
_در مورد جمله: (سحر یا فجر چه تفاوتی دارد؟) در منهاج البراعه میفرماید: احتمالا به این خاطرست که معقل بن قیس فرمانده است. فرمانده باید پیش از لشکردر سحر بیدار باشد، نه همزمان با سپاه. و لشکر فجر بیدار شوند. تا آماده شوند صبح و حرکت شروع میشود. هر کسی مسولیتی را پذیرفت باید بیش از دیگران در راه رسیدن به هدف تلاش کند.
_ برکت در استراحت اول شب و بیداری سحر است. [فَسِرْ عَلَى بَرَکَةِ اللَّهِ] همه اینها از نظر علمی اثبات شده است ولی ما را مشغول گوشی و مهمانی و.. کردند.
وقتی حضرت وسط جنگ چنین توصیه ای میکند نشان از اهمیت آن دارد ولی ما خودمان را با فرهنگ غرب وفق دادهایم و مطابق آن عمل میکنیم.
💠فَإِذَا لَقِیتَ الْعَدُوَّ فَقِفْ مِنْ أَصْحَابِکَ وَسَطاً (بعد از اینکه به توصیه های قبل عمل کردید) هنگامی که با دشمن روبرو شدید در قلب لشکر[وَسَطاً] قرار بگیر. خودنمایی در هنگام جنگ و رویارویی مستقیم با دشمن موجب شعلهور شدن آتش جنگ است.
💠وَ لَا تَدْنُ مِنَ الْقَوْمِ دُنُوَّ مَنْ یُرِیدُ أَنْ یُنْشِبَ الْحَرْبَ نه آنقدر به دشمن نزدیک شو که گویا میخواهی آتش جنگ را شعله ور کنی. [یَنشِبُ الحرب]
💠 وَ لَا تَبَاعَدْ عَنْهُمْ تَبَاعُدَ مَنْ یَهَابُ الْبَأْسَ و خیلی دوری نکن[لاتَباعد] از آنها که گمان برند از جنگ میترسی.[یَهاب]
💠حَتَّى یَأْتِیَکَ أَمْرِی بر همین دستوراتی که دادم بمانید تا زمانی که دستور جدیدی بدهم.
💠وَ لَا یَحْمِلَنَّکُمُ شَنَآنُهُمْ عَلَى قِتَالِهِمْ قَبْلَ دُعَائِهِمْ وَ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِم مبادا به خاطر بغض و کینه ای [شَنَآن] که نسبت به آنها دارید قبل از دعوت کردن[دعائِهم] آنها به حق و اتمام حجتو عدر خواستن آنها [ اِعذار] به جنگ آنها بروید .
اولا: بسیاری از مواقع دشمن از روی نادانی و جهل به میدان آمده است و می توان او را با تبیین و اتمام حجت آگاه کرد:
خطبه 51: َ إِنَّ مُعَاوِیَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ معاویه سرپرستی عده ای گمراه را به عهده گرفته وَ عَمَّسَ عَلَیْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِیَّة و اخبار راست را از مردم پنهان کرده تا حدی که جلوی ما میایستند.
همانگونه که هاشم مرقال در جنگ صفین تبیین میکردند و راه را نشان میداد. قبل از اتمام حجت نجنگیم.
ثانیا: صلح طلب بودن حضرت مطرح است. فرمود: با کارهای خود دشمن را تحریک به جنگ نکن، جنگ برای ما موضوعیت ندارد بلکه هدف ما اصلاح یا از بین بردن ظلم ظالم است.
🔵شخصی نزد پیامبر امد و از ایشان توصیف بهشت را خواستار شد بعد از توضیحات حضرت سوال کرد آیا در بهشت جنگ هم هست؟ حضرت فرمود خیر فقط در بهشت صلح وجود دارد. آن شخص گفت پس خیری در بهشت نیست. برخی جنگ برایشان موضوعیت دارد.
آیه 61 انفال: وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ اگر دشمنان به صلح تمایل داشتند، تو نیز تمایل نشان بده و بر خداوند توکّل کن، همانا او شنوا و داناست.
نامه 53: وَلاَ تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ وَلِلَّهِ فِیهِ رِضًى، هرگز صلحى را که از جانب دشمن پیشنهاد مى شود و رضاى خدا در آن است رد مکن، فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَأَمْناً لِبِلاَدِکَ چرا که در صلح براى سپاهت آرامش (و سبب تجدید قوا) و براى خودت مایه راحتى از همّ و غم ها و براى کشورت موجب امنیّت است حضرت شخصیتی صلح طلب دارند.
در خطبه 55 به حضرت ایراد میگیرند چرا جنگ را به تاخیر می اندازید فرمود: ِ فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی به خدا سوگند، هیچگاه جنگ را حتى یک روز به تأخیر نینداختم مگر به آن امید که گروهى از مخالفان به من پیوندند و به وسیله من هدایت شوند.
در نامه 14 فرمود: لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى یَبْدَءُوکُمْ فَإِنَّکُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ تا وقتی جنگ را آغاز نکرده اند با آنان نجنگید. سپاس خدا را، که حجت با شماست.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۲/۲۶ - ۲۵شوال
💢 نامه ۱۲ 💢
و من وصیة له (علیه السلام) وَصّى بها معقل بن قیس الریاحی حین أنفذه إلى الشام فی ثلاثة آلاف مقدِّمة له:
امیرالمومنین زمانی که عازم جنگ صفین بودند به مدائن رفتند، در آنجا لشکری 3هزار نفره را سامان دادند و این لشکر را مقدمه سپاه قرار دادند همچنین با نوشتن این نامه فرماندهی این لشکر را به معقل بن قیس سپردند.
_معقل بن قیس به استشهاد ونقل مورخین تاریخ جایگاه والای نزد امیر المومنین دارد:
معقل بن قیس کان من رجال الکوفة و أبطالها.
جز بزرگان و شجاعان کوفه به حساب می آید.
🔵در امالی شیخ طوسی دارد: وقتی جریان حملات اصحاب معاویه به الانبار و ... زیاد شد حضرت منبر رفت و مردم را دعوت به جهاد کرد ولی اطرافیان حرف حضرت را قبول نکردند.
فرمود: أَشِیرُوا عَلَیَّ بِرَجُلٍ صَلِیبٍ نَاصِحٍ یَحْشُرُ النَّاسَ مِنَ السَّوَادِ.
مردی دلیر، پایدار و دلسوز را به من پیشنهاد کنید تا برود و مردم را از همه جای عراق جمع کند.
فَقَالَ سَعِیدُ بْنُ قَیْسٍ: عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِالنَّاصِحِ الْأَرِیبِ [وَ] الشُّجَاعِ الصَّلِیبِ مَعْقِلِ بْنِ قَیْسٍ التَّمِیمِیِّ.
سعید بن قیس گفت: یا امیر المؤمنین اگر دلسوز ، ادیب، دلیر و با استقامت خواهی معقل بن قیس تمیمی را معرفی می کنم.
قَالَ: نَعَمْ. ثُمَّ دَعَاهُ فَوَجَّهَهُ وَ سَارَ [مَعْقِلٌ] وَ لَمْ یَعُدْ حَتَّى أُصِیبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ.
علی ع گفت: آری. پس حضرت او را خواست و روانه کرد.
🔵از جملات معقل بن قیس خطاب به حضرت: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ اللَّهِ لَا یَتَخَلَّفُ عَنْکَ إِلَّا ظَنِینٌ وَ لَا یَتَرَبَّصُ بِکَ إِلَّا مُنَافِق
یا امیر المومنین به خدا قسم که جز انسان شکاک از امر تو سرپیچی نمی کند و جز انسان منافق دست از یاری تو نمی کشد. (این جملات نشان از معرفت معقل به مقام امامت است.)
🔵مقدمه سپاه به معنای نیروهای اطلاعات عملیات است که سه هزار نیرو بود و کل لشکر دوازده هزار نفر است. در مورد جایگاه مقدمه و معقل بن قیس مطلبی که در خطبه 11 فرمود قابل تامل است:
وَ اعْلَمُوا أَنَّ مُقَدِّمَةَ الْقَوْمِ عُیُونُهُمْ وَ عُیُونَ الْمُقَدِّمَةِ طَلَائِعُهُمْ
بدانید مقدمه هر سپاه چشم سپاهند و در عین حال چشم مقدمه سپاه، پیشتازان و طلای داران با تجربه هستند.
(وقتی معقل به عنوان طلایه دار این بخش از سپاه است که چشم سپاه به شمار میرود نشان از جایگاه این شخص نزد امیرالمومنین دارد.)
متن نامه ۱۱ :
💠اتَّقِ اللَّهَ الَّذِی لَا بُدَّ لَکَ مِنْ لِقَائِهِ وَ لَا مُنْتَهَى لَکَ دُونَهُ
تقوای الهی داشته باشید چرا که چاره ای جز دیدار با او ندارید، عاقبتی جز حضور در پیشگاه او ندارید.
بلاخره مرگ فرا میرسد و در پیشگاه خدا ناچارید اعمالتان را عرضه کنید.
بیان مصداق تقوا در این قسمت:
💠وَ لَا تُقَاتِلَنَّ إِلَّا مَنْ قَاتَلَکَ
به هیچ وجه جز با کسانی که با شما وارد جنگ میشوند، پیکار نکنید .
✅نکته اول : اینکه چاره ای جز ملاقات با خدا نداریم و عاقبت همه، حضور در پیشگاه الهی است.[وَأَنَّ إِلى رَبِّکَ الْمُنْتَهى ]
نکته دوم : چرا حضرت در این نامه دعوت به تقوا میکند!!
این توصیه چه ربطی به جنگ دارد!!
چرا مثل نامه قبلی در مورد طریقه شمشیر گرفتن و جنگیدن و... صحبت به میان نیاورد؟
پاسخ : جهاد اصغر پشتوانه ای لازم دارد بنام جهاد اکبر. هیچکس در جهاد اکبر موفق نمیشود مگر با رعایت تقوا.
کسی که در جهاد اکبر شکست خورده یا از نبرد فرار میکند. روی بیگناه شمشیر میکشد و مرتکب خطا میشود.
تقوا همه ی شئون زندگی ما را در بر گرفته و فقط مختص مسجد نیست، تقوا در نماز، ازدواج، درفرزندآوری ،جهاد ودرهمه جای زندگی جاری است.
زندگی با تقوا گره خورده و همه شئون آن را دربر میگیرد. ثمره تقوا ثبات قدم و عدم فرار در جنگ است و در هنگام قدرت موجب میشود مظلومی مورد ظلم قرار نگیرد.
گرچه دستور برای میدان نبرد است ولی بحث تقوا همه شئون زندگی انسان را در بر میگیرد مخصوصا در جایی که امکان ظلم هم باشد. اصلا جهاد اکبر پشتوانه ی جهاد اصغراست و تا در جهاد اکبر کسی که توانمند نشده باشد حرکت در جهاد اصغر باعث ظلم و تجاوز او میشود.
🔵در شرح آیت الله خویی دارد که :
ثلاثة من کن فیه لم یفلح فی الحرب:
سه نفر در جنگ به رستگاری نمیرسند:
١) البغی قال الله تعالى إِنَّما بَغْیُکُمْ
کسی که در نبرد ظلم کند، فلاح را نمیبیند ودر حقیقت به خود ظلم کرده.
٢) و المکر السیئ قال سبحانه وَ لا یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ
مکر سوء زدن (به عنوان مثال ؛ از روی فریب و نیرنگ پیمان نامه یا امان نامه به کسی داده شود و بعد همان قول را فراموش یا به آن عمل نکنند.)
۳) و النکث قال تعالى فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِه
شکستن پیمان( در جنگ عهدی بسته شود و بعد زیر قول بزنند.)
نتیجه این سه عمل ناشایست به خود انسان باز میگردد. [عَلى أَنْفُسِکُمْ]
والبته که ثمره هر عملی چه نیک و چه بد متوجه خود انسان است.
فلاح دنیایی و آخرتی در جنگی است که پشتوانه آن ایمان و تقوا باشد.
ثمره تقوا پیروزی است.
🔵ابن ابی الحدید میگوید:
کان أبو الدرداء یقول أیها الناس اعملوا عملا صالحا قبل الغزو فإنما تقاتلون بأعمالکم.
ابودرداء(از شخصیتهای صدر اسلام معروف به زهد و عرفان) میگوید : قبل از اینکه روز جنگ برسد اعمال صالح انجام بدهید چرا که میزان جنگیدن شما بسته به اعمال صالحتان دارد.
💠وَ سِرِ الْبَرْدَیْنِ
در صبح وعصر که هوا خنک [بَردَین]است. در زمان دو خنکی حرکت کنید.
💠وَ غَوِّرْ بِالنَّاسِ
در هنگام ظهر استراحت ظهرگاهی [غوِّر]به لشکر بده.
💠 وَ رَفِّهْ فِی السَّیْرِ
در حرکت به لشکر آسان بگیرو رفاه بده [رَفّه]
💠 وَ لَا تَسِرْ أَوَّلَ اللَّیْلِ فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ(لیل را) سَکَناً وَ قَدَّرَهُ مُقَاماً لَا ظَعْناً
اول شب سپاه را حرکت نده چرا که خداوند شب را برای اقامت[مُقاماً] مقرر فرموده نه برای کوچ[ظَعناً]
💠 فَأَرِحْ فِیهِ بَدَنَکَ
در شب بدنت را راحت بگذار[اَرِح]
💠وَ رَوِّحْ ظَهْرَک َ
به مرکب سواری و شتران بارکش[ظهرَک] استراحت بده[رَوِح]
نظم یعنی تطابق خود با جهان خلقت:
- باید در جنگ با کمترین انرژی و امکانات بیشترین بازدهی را دریافت کرد، حرکت در هوای خنک و خواب قبل از ظهر و رفاه در حرکت مساوی است با بازدهی در میدان جنگ.
- کمترین سختی را به سپاهیان بدهید بیشترین بازدهی را دریافت کنید.
- دشمن معمولا ظهر و اول شب حمله نمیکند چون میداند لشکر مقابل، بیدار و هوشیار است،
حضرت میفرماید شما در این موقعیت ها استراحت کنید، هم احتمال خطر کم است هم بازدهی و کسب انرژی زیادست.
- حضرت حتی در میدان جنگ هم به خواب قبل از ظهر و خواب سر شب تاکید میکند چرا اکنون که در حالت صلح و اختیار زندگی دست خودمان است از این نعمت بهره مند نشویم؟
- حرکت در اول شب صلاح نیست .(هم به جهت مقدرات الهی و هم نظم جهان خلقت)
🔵 در کافی بابی است با نام
بَابُ الْقَوْلِ عِنْدَ الْإِصْبَاحِ وَ الْإِمْسَاء
روایات مربوط به صبح و شب:
امام صادق: إِنَّ إِبْلِیسَ عَلَیْهِ لَعَائِنُ اللَّهِ یَبُثُّ جُنُودَ اللَّیْلِ مِنْ حَیْثُ تَغِیبُ الشَّمْسُ وَ تَطْلُعُ
ابلیس که لعنت های خدا بر او باد، سپاه شبانه اش را به هنگام غروب خورشید و طلوع آن پخش میکند،
فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی هَاتَیْنِ السَّاعَتَیْنِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ
در این دو ساعت بسیار خدا عزّ و جلّ را یاد کنید، و به خدا از شر ابلیس و لشکریانش پناه ببرید،
وَ عَوِّذُوا صِغَارَکُمْ فِی تِلْکَ السَّاعَتَیْنِ فَإِنَّهُمَا سَاعَتَا غَفْلَةٍ.
و خردسالان خود را در این دو ساعت در پناه خدا قرار دهید که در دو ساعت غفلت باشند.
🔵 روایت دیگری از امام صادق :
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِذَا تَغَیَّرَتِ الشَّمْسُ فَاذْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ کُنْتَ مَعَ قَوْمٍ یَشْغَلُونَکَ- فَقُمْ وَ ادْعُ.
وقتی خورشید در حال غروب است، خدای عزّوجلّ را یاد کن، و اگر همراه مردم باشی که تو را سرگرم میسازند، برخیز و دعا کن.
💠فَإِذَا وَقَفْتَ حِینَ یَنْبَطِحُ السَّحَرُ
هنگامیکه استراحت کردید تا زمان گسترده شدن[یَنبَطِح] سحر
💠 أَوْ حِینَ یَنْفَجِرُ الْفَجْرُ
یا تا هنگام آشکار شدن روز استراحت کردید.
💠فَسِرْ عَلَى بَرَکَةِ اللَّهِ
بعد استراحت حرکت بر مبنای خیر و برکت خداوند در سحر یا اول صبح باشد.
_حضرت توصیه به استراحت در شب میکند در حالی که دستور به حرکت در سحر میدهد، و از اینجا کاملا معلوم است سحر ادامه شب نیست بلکه ابتدای روز است. کسانی که از سحر بیدار باشند تا ظهرو یک استراحت قیلوله، و بعداز ظهر تا شب در واقع هر روز آنها دو روز است.
در مکتب امیر المؤمنین سحر روز آغاز میشود. گرچه ظاهرا هوا تاریک باشد.
_در مورد جمله: (سحر یا فجر چه تفاوتی دارد؟)
در منهاج البراعه میفرماید: احتمالا به این خاطرست که معقل بن قیس فرمانده است. فرمانده باید پیش از لشکردر سحر بیدار باشد، نه همزمان با سپاه.
و لشکر فجر بیدار شوند. تا آماده شوند صبح و حرکت شروع میشود.
هر کسی مسولیتی را پذیرفت باید بیش از دیگران در راه رسیدن به هدف تلاش کند.
_ برکت در استراحت اول شب و بیداری سحر است. [فَسِرْ عَلَى بَرَکَةِ اللَّهِ]
همه اینها از نظر علمی اثبات شده است ولی ما را مشغول گوشی و مهمانی و.. کردند.
وقتی حضرت وسط جنگ چنین توصیه ای میکند نشان از اهمیت آن دارد ولی ما خودمان را با فرهنگ غرب وفق دادهایم و مطابق آن عمل میکنیم.
💠فَإِذَا لَقِیتَ الْعَدُوَّ فَقِفْ مِنْ أَصْحَابِکَ وَسَطاً
(بعد از اینکه به توصیه های قبل عمل کردید) هنگامی که با دشمن روبرو شدید در قلب لشکر[وَسَطاً] قرار بگیر.
خودنمایی در هنگام جنگ و رویارویی مستقیم با دشمن موجب شعلهور شدن آتش جنگ است.
💠وَ لَا تَدْنُ مِنَ الْقَوْمِ دُنُوَّ مَنْ یُرِیدُ أَنْ یُنْشِبَ الْحَرْبَ
نه آنقدر به دشمن نزدیک شو که گویا میخواهی آتش جنگ را شعله ور کنی. [یَنشِبُ الحرب]
💠 وَ لَا تَبَاعَدْ عَنْهُمْ تَبَاعُدَ مَنْ یَهَابُ الْبَأْسَ
و خیلی دوری نکن[لاتَباعد] از آنها که گمان برند از جنگ میترسی.[یَهاب]
💠حَتَّى یَأْتِیَکَ أَمْرِی
بر همین دستوراتی که دادم بمانید تا زمانی که دستور جدیدی بدهم.
💠وَ لَا یَحْمِلَنَّکُمُ شَنَآنُهُمْ عَلَى قِتَالِهِمْ قَبْلَ دُعَائِهِمْ وَ الْإِعْذَارِ إِلَیْهِم
مبادا به خاطر بغض و کینه ای [شَنَآن] که نسبت به آنها دارید قبل از دعوت کردن[دعائِهم] آنها به حق و اتمام حجتو عدر خواستن آنها [ اِعذار] به جنگ آنها بروید .
اولا: بسیاری از مواقع دشمن از روی نادانی و جهل به میدان آمده است و می توان او را با تبیین و اتمام حجت آگاه کرد:
خطبه 51: َ إِنَّ مُعَاوِیَةَ قَادَ لُمَةً مِنَ الْغُوَاةِ
معاویه سرپرستی عده ای گمراه را به عهده گرفته
وَ عَمَّسَ عَلَیْهِمُ الْخَبَرَ حَتَّى جَعَلُوا نُحُورَهُمْ أَغْرَاضَ الْمَنِیَّة
و اخبار راست را از مردم پنهان کرده تا حدی که جلوی ما میایستند.
همانگونه که هاشم مرقال در جنگ صفین تبیین میکردند و راه را نشان میداد.
قبل از اتمام حجت نجنگیم.
ثانیا: صلح طلب بودن حضرت مطرح است. فرمود: با کارهای خود دشمن را تحریک به جنگ نکن، جنگ برای ما موضوعیت ندارد بلکه هدف ما اصلاح یا از بین بردن ظلم ظالم است.
🔵شخصی نزد پیامبر امد و از ایشان توصیف بهشت را خواستار شد بعد از توضیحات حضرت سوال کرد آیا در بهشت جنگ هم هست؟
حضرت فرمود خیر فقط در بهشت صلح وجود دارد.
آن شخص گفت پس خیری در بهشت نیست.
برخی جنگ برایشان موضوعیت دارد.
آیه 61 انفال: وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
اگر دشمنان به صلح تمایل داشتند، تو نیز تمایل نشان بده و بر خداوند توکّل کن، همانا او شنوا و داناست.
نامه 53: وَلاَ تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ وَلِلَّهِ فِیهِ رِضًى،
هرگز صلحى را که از جانب دشمن پیشنهاد مى شود و رضاى خدا در آن است رد مکن،
فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ وَأَمْناً لِبِلاَدِکَ
چرا که در صلح براى سپاهت آرامش (و سبب تجدید قوا) و براى خودت مایه راحتى از همّ و غم ها و براى کشورت موجب امنیّت است
حضرت شخصیتی صلح طلب دارند.
در خطبه 55 به حضرت ایراد میگیرند چرا جنگ را به تاخیر می اندازید فرمود: ِ فَوَاللَّهِ مَا دَفَعْتُ الْحَرْبَ یَوْماً إِلَّا وَ أَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِی طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِیَ بِی
به خدا سوگند، هیچگاه جنگ را حتى یک روز به تأخیر نینداختم مگر به آن امید که گروهى از مخالفان به من پیوندند و به وسیله من هدایت شوند.
در نامه 14 فرمود:
لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى یَبْدَءُوکُمْ فَإِنَّکُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ
تا وقتی جنگ را آغاز نکرده اند با آنان نجنگید. سپاس خدا را، که حجت با شماست.