بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۱۴۰۲/۲/۲۱ - ۲۰شوال
💢 نامه ۷ 💢 موضوع:جواب نامهٔ معاویه
قبل از شروع نامه ، توضیح یکسری مقدمات از اهمیت خاصی برخوردار هست . در تاریخ ثبت شده که دو ، سه نامه از معاویه به امیرالمومنین رسیده ، ابتداءً بررسی نامه معاویه لازم است، که: چه نوشته و پاسخ حضرت مطابق با مسیری که او انتخاب کرده ، چه پاسخی به او داده، از جمله همین نامه است..
🔺مرحوم مجلسی نامه ای را اورده و ابن ابی الحدید نامه ی دیگری ذکر کرده که هر دو با هم فرق دارند.شاید هر دو نامه بوده و یا اینکه نامه مفصلی بوده که هر کدام بخشی از آنرا انتخاب کرده اند.
نامه معاویه مملو از جسارت به ساحت امیرالمومنین و سرشار از بی ادبی است. نامه خباثت دشمن را نسبت به نورانیت امیرالمومنین معلوم می کند.
🔺🔺ابتدا نامه معاویه به حضرت طبق نقل علامه مجلسی: ِ أَمَّا بَعْدُ فَاتَّقِ اللَّهَ یَا عَلِیُّ ای علی تقوای الهی پیشه کن وَ دَعِ الْحَسَدَ ودست از حسد بردار فَإِنَّهُ طَالَ مَا لَمْ یَنْتَفِعْ بِهِ أَهْلُهُ چرا که در طول تاریخ اهل حسد نفعی از حسادت خود نبرده اند وَ لَا تُفْسِدْ سَابِقَةَ قَدِیمِکَ بِشَرٍّ مِنْ حَدِیثِکَ سابقه خوب گذشته خود را با اعمال امروززت خراب نکن فَإِنَّ الْأَعْمَالَ بِخَوَاتِیمِهَا چرا که اعمال با انتهای آنها سنجیده میشود. وَ لَا تُلْحِدَنَّ بِبَاطِلٍ فِی حَقِّ مَنْ لَا حَقَّ لَکَ فِی حَقِّهِ در حق کسانی که برآنها حقی نداری ظلم نکن. فَإِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ لَا تُضْلِلْ إِلَّا نَفْسَکَ چرا که جز زیان به خودت به کسی ضرر نمی رسانی وَ لَا تَمْحَقْ إِلَّا عَمَلَکَ و فقط عمل خودت را ضایع میکنی. وَ لَعَمْرِی إِنَّ مَا مَضَى لَکَ مِنَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ لَحَقِیقَةٌ أَنْ تَرُدَّکَ تو سابقه ی خوبی داشته ای که حقیقتی غیر قابل انکار است . وَ تَرْدَعَکَ عَمَّا اجْتَرَأْتَ عَلَیْهِ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ إِجْلَاءِ أَهْلِ الْحَقِّ عَنِ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ ولی خونریزی های امروز تو از حلال و حرام الهی پا فرا گذاشتن است. فَاقْرَأْ سُورَةَ الْفَلَقِ پس سوره فلق را قرائت کن وَ تَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ و از شر آنچه که آفرید به او پناه ببر وَ مِنْ شَرِّ نَفْسِکَ الْحَاسِدِ إِذا حَسَدَ و از شر نفس حسودت آنگاه که حسادت ورزید به خدا پناه ببر، قَفَلَ اللَّهُ بِقَلْبِکَ من برای تو دعا می کنم خداوند دلت را سامان ببخشد. وَ أَخَذَ بِنَاصِیَتِکَ وَ عَجَّلَ تَوْفِیقَکَ خدا توفیق انجام انها را به زودی به تو بدهد فَإِنِّی أَسْعَدُ النَّاسِ بِذَلِکَ بدان من سعادتمند ترین افراد به انجام این امور هستم. وَ السَّلَام.
🔺🔺نامه معاویه بنقل از ابی الحدید اینگونه نقل میکند: مِنْ عَبْدِاللهِ مُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب، از سوى عبدالله معاویة بن ابى سفیان به على بن ابى طالب; أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ اما بعد: خداوند متعال در کتاب محکمش مى گوید: (وَلَقَدْ أُوحِىَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ) « یقینا به تو و پیامبرانى که پیش از تو بودند وحى شده که اگر مشرک شوى عمل باطل مى شود و از زیانکاران خواهى بود» إِنِّی أُحَذِّرُکَ اللهَ أَنْ تُحْبِطَ عَمَلَکَ من تو را بر حذر مى دارم از اینکه اعمال خود را حبط و نابود کنى وَسَابِقَتَکَ بِشَقِّ عَصَا هَذِهِ الاْمَّةِ وَتَفْرِیقِ جَمَاعَتِهَا و سابقه خود را به سبب ایجاد تفرقه در این امّت برباد میدهى. فَاتَّقِ اللهَ وَاذْکُرْ مَوْقِفَ الْقِیَامَةِ از خدا بپرهیز و روز قیامت را به یاد آور وَاقْلَعْ عَمَّا أَسْرَفْتَ فِیهِ مِنَ الْخَوْضِ فِی دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ و از ریختن خون مسلمانان دست بردار. وَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ یَقُولُ: من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «لَوْ تَمَالاَ أَهْلُ صَنْعَاءَ وَعَدَن عَلَى قَتْلِ رَجُل وَاحِد مِنَ الْمُسْلِمِینَ لاَکَبَّهُمُ اللهُ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ» اگر تمام اهل صنعا و عدن دست به دست هم دهند و یک نفر از مسلمانان را به قتل برسانند، خداوند همه آنها را به صورت در آتش دوزخ خواهد افکند. فَکَیْفَ یَکُونُ حَالُ مَنْ قَتَلَ أَعْلاَمَ الْمُسْلِمِینَ سَادَاتِ الْمُهَاجِرِینَ پس چگونه خواهد بود حال کسى که بزرگان اسلام و سران مهاجرین را به قتل برساند. فَإِنْ کُنْتَ أَبَا حَسَن إِنَّمَا تُحَارِبُ عَلَى الاْمْرَةِ وَالْخِلاَفَةِ اگر تو اى ابوالحسن به خاطر این جنگ مى کنى که امیر و خلیفه مسلمانان هستى!! فَلَعَمْرِی لَوْ صَحَّتْ خِلاَفَتُکَ لَکُنْتَ قَرِیباً مِنْ أَنْ تُعْذَرَ فِی حَرْبِ الْمُسْلِمِینَ به جانم سوگند اگر خلافت تو صحیح بود ممکن بود این عذر در جنگ با مسلمانان از تو پذیرفته شود; ولى خلافت تو صحیح نیست وَلَکِنَّهَا ما تَصِحَّ لَکَ أَنَّى بِصِحَّتِهَا وَأَهْلُ الشَّامِ لَمْ یَدْخُلُوا فِیهَا چگونه ممکن است صحیح باشد در حالى که اهل شام در آن داخل نشدند و با تو بیعت نکردند. فَقَدْ وَاللهِ أَکَلَتْهُمُ الْحَرْبُ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهُمْ به خدا سوگند، جنگ آنها را خورده و چیزى از آنها باقى نمانده ، إِلاَّ کَالثَّمَدِ فِی قَرَارَةِ الْغَدِیرِ جز به مانند ته مانده آبى که در آبگیر باقى مى ماند. وَاللهُ الْمُسْتَعَان..
🔺🔺و مِن کلامِِ لهُ علیه السلام واما جواب نامه امیرالمومنین به معاویه:
🔶فقد اَتَیتَنیٖ منک موعظةٌ مُوَصَلَةٌ بعد از حمد و ثنای الهی ، معاویه از تو یک نامه ای بمن رسیده که مرا موعظه کردی به یک سلسله کلام از هم گسسته و بهم وصله شده [موَصلَّه]،واین جملات بهم پیوسته دنبال یک هدف نیستند. برای اینکه خودی نشان بدهی ،کلمات را کنار هم چیدی.
🔶و رسالةٌ مُحَبَرَةٌ نَمَقتَها بضلالَک نامه ای فرستادی که خوش آب و رنگ[مُحبرَّه] است اما زیبایی نامه در واقع[نَمقتَها] ضلالت توست . زیبایی نامه بخاطر آن مکر و حیله ای که در آن بکار بردی، خود نمایی می کند. نامه از هم گسیخته را با زیرکی و پلیدی خود زینت داده برای من فرستادی .
🔶و اَمضَیتَها بسوءِ رأیِک نامه را قطعی و امضا کردی [اَمضَیتَها]و این امضا نشان دهنده سوء رای و نظر اشتباه توست . اگر دانا بودی هیچگاه این جملات گسسته و بی ادبانه و بی سرو ته را برای من نمی نوشتی.
✅نکته در جمله "موعظهُ موصله " سابقا از روی مهارت قیافه شناسی با دیدن قیافه طرف او را محاسبه و قضاوت می کردند. اواز کدام قبیله است و فلان شکل را دارد پس خلقیات او چنین است بر اساس همان ظاهر، حکم جاری میشد تحقیق و بررسی در کار نبود.اسلام آنرا ممنوع کرد.
اگر چه قیافه شناسی در اسلام صحیح نیست ولی تشخیص شخصیت فرد از روی مکتوبات او ممکن است. نگارش هر فردی گواه نگرش او و شخصیت اوست.
_معاویه بدون برنامه و مبنا با سوء رای استشهاد به آیاتی میکند که درمورد اجتماع و وحدت است ولی نامه خود او مصداق کامل ایجاد اختلاف است. مردمی که بیعت کردند اما معاویه ادعای جعل میکند در بهم ریختن جامعه دست دارد.
_ معاویه استشهاد می کند به آیه در باب شرک ، وقتی حضرت نامه را پراکنده و بی سرو ته میداند ابنست که اصلا جا و بحث شرک نیست .
🔶وکتابُ امْرِئٕ لیسَ لهُ بَصرٌ یَهدیهِ این نامهٔ کسی ست که نشان داد چشم بینایی (بصیرت)ندارد که به سبب آن هدایت شود و حقایق را ببیند.
🔶ولا قائدٌ یَرشِدُهُ و نه یک رهبر و پیشوایی [قائد]دارد که او را دستگیری وهدایت کند. این دو، عامل هدایتِ هر انسانی است که تو هیچکدام را نداری.
✅انسان یا باید از درون نوری داشته باشد که نور درون مقابل دیدگان او را روشن کند. یا از بیرون راهنما و مرشدی داشته باشد که او را ارشاد کند.
🔶قد دَعاهُ الهَویٰ فاَجابَه اسباب هدایت که نباشد، (نور درون ) جای آن هوی و هوس هست تو را دعوت می کند و تو اجابت می کنی.
🔶وقادَهُ الضلالَ فاَتَبَعَهُ واگر امام و راهنمای بیرونی نباشد جای آن ضلات و گمراهی هست ، و پیشوای تو ضلالت است که به آن اقتدا و تبعیت می کنی.
🔶فَهَجَرَ لاغِطاً و ضَلَّ خابطاً اگر دو اسباب هدایت نباشد کار بجایی میرسد که: نامه ای که بمن رسید نشان دهندٔ هذیان گویی ست.[فهَجَر]یک هذیانی که با سرو صدای بلند [لاغِطاً]فرستادی.و در گمراهیها سرگردان[خابطاً] شدی.
✅بصیرت ثمره صدق نیت و اخلاص است. در خطبه ۴ به طلحه و زبیر فرمود: سَتَرَنِی عَنْکُمْ جِلْبَابُ الدِّینِ وَ بَصَّرَنِیکُمْ صِدْقُ النِّیَّةِ. میدانم که شما جمل را بر علیه من براه خواهید انداخت ، چون صداقت در نیت دارم . اخلاص درون انسان را به نورانیت میرساند که راه را از چاه تشخیص میدهد.
✳️پیامبر فرمود: : لَوْ لَا أَنَّ الشَّیَاطِینَ یَحُومُونَ حَوْلَ قَلْبِ ابْنِ آدَمَ لَنَظَرَ إِلَى الْمَلَکُوتِ. اگر شیاطین اطراف فرزندان آدم نمی جرخید چشم شما تا ملکوت باز بود ولی شیاطین مقابل دیدگان شما مانع می گذارند تا نبینید. (کسی که درون ناپاکی دارد چگونه ممکن است بصیرت و هدایت داشته باشد؟)
✅ کلام حضرت در مورد معاویه برای همه ما هم صادق است . یا باید بصیرت درون باشد نوری که راه را نشان دهد ، یا باید امام و رهبری همراه باشد که دستگیر و چاه را از راه مشخص کند.که گرفتار فتنه ها نشود. اگر هر یک از این ابزار نباشد لاجرم از درون هوای نفس و از بیرون گمراهی ، تبلیغات ، رسانه ، ضلالت بر روی انسان کار می کند ، وقتی بدینجا رسید سخن او هذیان میشود. راه را تشخیص نمی دهد دچار سر در گمی و سرگردانی میگردد.
🔺نکته در مورد لفظ مرشد، قران فرمود: مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ کسی که اعمال صالحی انجام دهد خداوند او را هدایت میکند و کسی که خدا او را هدایت کند هدایت یافته است. وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِدًا و کسی که عمل سوء دارد هیچ رهبری مرشدی نمی یابد. خدا راه رسیدن به مرشد را بر او می بندد. همین که حضرت میفرماید : لَا قَائِدٌ یُرْشِدُهُ یعنی تو اعمال پاک نداری.
ادامه خطبه ۷ و پاسخ حضرت:
🔶وَ [مِنْ هَذَا الْکِتَابِ] مِنْهُ: سید رضی : بعضی از این نامه را دوباره ذکر می کنم. (معلوم است نامه طولانی تر بوده و سید رضی آنرا تقطیع کرده)
🔶لِأَنَّهَا بَیْعَةٌ وَاحِدَةٌ، لَا یُثَنَّى فِیهَا النَّظَرُ معاویه بدان؛ بیعت با خلیفه مسلمین بیعت واحد است ، دوبار[لایُثنّی] انتخاب و رای و نظر در اصل حکومت لازم نیست. (امکان تجدید نظر و رفراندوم در آن نیست) اجتماع مردم یکبار حاصل میشود.
🔶وَ لَا یُسْتَأْنَفُ فِیهَا الْخِیَارُ هیچ اختیار مجدد در مورد اصل حکومت معنا ندارد. (امکان پشیمانی و تجدید نظر در آن نیست)،
🔶الْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ خروج کنندگان از بیعت امام مسلمین طعنه زننده هستند، و آراء مسلمین را مجروح [طاعِن] می کنند. معاویه ؛ مرم برای بیعت اجتماع کرده اند ، نپذیرفتن تو به کل بیعت مردم آسیب میزند.
🔶وَ الْمُرَوِّی فِیهَا مُدَاهِن کسی که در خلافت من شک کند [مرَّوی] و دائم تصمیم خود را عوض می کند منافق است.[مُداهن]
✅ ایراد معاویه به نامشروع بودن خلافت حضرت این بود!! چون من و اهل شام با شما بیعت نکردیم، پس خلافت شما مشروعیت ندارد. پاسخ حضرت: ۱. بیعت یک بار بیشتر اتفاق نمی افتد و بعد از استقرار حکومت امکان نظر خواهی و اعمال نظر مجدد نیست.
در نامه ۶ فرمود: فَلَمْ یَکُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یَرُد حکومت وقتی مستقر شد بواسطه بیعت حاضران ، غائبین حق رد کردن آنرا ندارند.و انتخاب مجدد معنا ندارد.
۲. بیعت و ایجاد حکومت مثل یک معامله نیست که در آن اختیار برای فسخ قرار بدهیم . هیچکس حق انتخاب مجدد ندارد.
۳. روش خلفای قبلی اجتماع (اهل حلّ و عقد بوده) معاویه حکومت قبلی ها را پذیرفته ولی الان به همان روش که اتفاقا با اجتماع بسیار گسترده تری واقع شده ایراد میگیرد که این نشان از نفاق اوست: یا دیروز هم واقعا این روش را قبول نداشت و خلفای قبلی را خلیفه نمی دانست و از روی نفاق اظهار اعتقاد به آنها میکرد. یا دیروز واقعا قبول داشت و امروز راه نفاق را پیش گرفته تا با من مخالفت کند که در هر دو صورت منافق است.
اگر اجتماع مردم را قبول ندارد چگونه ولایت شام را از خلفا پذیرفت و فرماندار شام شد!!! امروز هم همان اتفاق جاری شده و منافقانه اجتماع مردم ، بیعت ، و خلافت حضرت را نمی پذیرد .
🔺نکته: هدف معاویه از نامه نگاری با حضرت چه بود؟! نامه های معاویه بیش از آنکه کارکرد خارجی داشته باشد و امیرالمومنین را تحت تاثیر قرار دهد یا مردم کوفه را به سمت خودش متمایل کند ؛ کارکرد داخلی داشت او میخواست اهل شام را به حقانیت خودش متوجه سازد. چون معاویه نامه هایش رادر سطح وسیعی پخش میکرد و برای مردم شام میخواند ولی پاسخ های حضرت را بایکوت میکرد. مردم از متن و مضمون نامه امام بی خبر می ماندند
اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۲/۲۱ - ۲۰شوال
💢 نامه ۷ 💢
موضوع:جواب نامهٔ معاویه
قبل از شروع نامه ، توضیح یکسری مقدمات از اهمیت خاصی برخوردار هست .
در تاریخ ثبت شده که دو ، سه نامه از معاویه به امیرالمومنین رسیده ،
ابتداءً بررسی نامه معاویه لازم است، که: چه نوشته و پاسخ حضرت مطابق با مسیری که او انتخاب کرده ، چه پاسخی به او داده، از جمله همین نامه است..
🔺مرحوم مجلسی نامه ای را اورده و ابن ابی الحدید نامه ی دیگری ذکر کرده که هر دو با هم فرق دارند.شاید هر دو نامه بوده و یا اینکه نامه مفصلی بوده که هر کدام بخشی از آنرا انتخاب کرده اند.
نامه معاویه مملو از جسارت به ساحت امیرالمومنین و سرشار از بی ادبی است.
نامه خباثت دشمن را نسبت به نورانیت امیرالمومنین معلوم می کند.
🔺🔺ابتدا نامه معاویه به حضرت طبق نقل علامه مجلسی: ِ
أَمَّا بَعْدُ فَاتَّقِ اللَّهَ یَا عَلِیُّ
ای علی تقوای الهی پیشه کن
وَ دَعِ الْحَسَدَ
ودست از حسد بردار
فَإِنَّهُ طَالَ مَا لَمْ یَنْتَفِعْ بِهِ أَهْلُهُ
چرا که در طول تاریخ اهل حسد نفعی از حسادت خود نبرده اند
وَ لَا تُفْسِدْ سَابِقَةَ قَدِیمِکَ بِشَرٍّ مِنْ حَدِیثِکَ
سابقه خوب گذشته خود را با اعمال امروززت خراب نکن
فَإِنَّ الْأَعْمَالَ بِخَوَاتِیمِهَا
چرا که اعمال با انتهای آنها سنجیده میشود.
وَ لَا تُلْحِدَنَّ بِبَاطِلٍ فِی حَقِّ مَنْ لَا حَقَّ لَکَ فِی حَقِّهِ
در حق کسانی که برآنها حقی نداری ظلم نکن.
فَإِنَّکَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِکَ لَا تُضْلِلْ إِلَّا نَفْسَکَ
چرا که جز زیان به خودت به کسی ضرر نمی رسانی
وَ لَا تَمْحَقْ إِلَّا عَمَلَکَ
و فقط عمل خودت را ضایع میکنی.
وَ لَعَمْرِی إِنَّ مَا مَضَى لَکَ مِنَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ لَحَقِیقَةٌ أَنْ تَرُدَّکَ
تو سابقه ی خوبی داشته ای که حقیقتی غیر قابل انکار است .
وَ تَرْدَعَکَ عَمَّا اجْتَرَأْتَ عَلَیْهِ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ إِجْلَاءِ أَهْلِ الْحَقِّ عَنِ الْحِلِّ وَ الْحَرَامِ
ولی خونریزی های امروز تو از حلال و حرام الهی پا فرا گذاشتن است.
فَاقْرَأْ سُورَةَ الْفَلَقِ
پس سوره فلق را قرائت کن
وَ تَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ
و از شر آنچه که آفرید به او پناه ببر
وَ مِنْ شَرِّ نَفْسِکَ الْحَاسِدِ إِذا حَسَدَ
و از شر نفس حسودت آنگاه که حسادت ورزید به خدا پناه ببر،
قَفَلَ اللَّهُ بِقَلْبِکَ
من برای تو دعا می کنم خداوند دلت را سامان ببخشد.
وَ أَخَذَ بِنَاصِیَتِکَ وَ عَجَّلَ تَوْفِیقَکَ
خدا توفیق انجام انها را به زودی به تو بدهد
فَإِنِّی أَسْعَدُ النَّاسِ بِذَلِکَ
بدان من سعادتمند ترین افراد به انجام این امور هستم.
وَ السَّلَام.
🔺🔺نامه معاویه بنقل از ابی الحدید اینگونه نقل میکند:
مِنْ عَبْدِاللهِ مُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِب،
از سوى عبدالله معاویة بن ابى سفیان به على بن ابى طالب;
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللهَ تَعَالَى یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ
اما بعد: خداوند متعال در کتاب محکمش مى گوید:
(وَلَقَدْ أُوحِىَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِینَ)
« یقینا به تو و پیامبرانى که پیش از تو بودند وحى شده که اگر مشرک شوى عمل باطل مى شود و از زیانکاران خواهى بود»
إِنِّی أُحَذِّرُکَ اللهَ أَنْ تُحْبِطَ عَمَلَکَ
من تو را بر حذر مى دارم از اینکه اعمال خود را حبط و نابود کنى
وَسَابِقَتَکَ بِشَقِّ عَصَا هَذِهِ الاْمَّةِ وَتَفْرِیقِ جَمَاعَتِهَا
و سابقه خود را به سبب ایجاد تفرقه در این امّت برباد میدهى.
فَاتَّقِ اللهَ وَاذْکُرْ مَوْقِفَ الْقِیَامَةِ
از خدا بپرهیز و روز قیامت را به یاد آور
وَاقْلَعْ عَمَّا أَسْرَفْتَ فِیهِ مِنَ الْخَوْضِ فِی دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ
و از ریختن خون مسلمانان دست بردار.
وَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ یَقُولُ:
من از رسول خدا شنیدم که فرمود:
«لَوْ تَمَالاَ أَهْلُ صَنْعَاءَ وَعَدَن عَلَى قَتْلِ رَجُل وَاحِد مِنَ الْمُسْلِمِینَ لاَکَبَّهُمُ اللهُ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ فِی النَّارِ»
اگر تمام اهل صنعا و عدن دست به دست هم دهند و یک نفر از مسلمانان را به قتل برسانند، خداوند همه آنها را به صورت در آتش دوزخ خواهد افکند.
فَکَیْفَ یَکُونُ حَالُ مَنْ قَتَلَ أَعْلاَمَ الْمُسْلِمِینَ سَادَاتِ الْمُهَاجِرِینَ
پس چگونه خواهد بود حال کسى که بزرگان اسلام و سران مهاجرین را به قتل برساند.
فَإِنْ کُنْتَ أَبَا حَسَن إِنَّمَا تُحَارِبُ عَلَى الاْمْرَةِ وَالْخِلاَفَةِ
اگر تو اى ابوالحسن به خاطر این جنگ مى کنى که امیر و خلیفه مسلمانان هستى!!
فَلَعَمْرِی لَوْ صَحَّتْ خِلاَفَتُکَ لَکُنْتَ قَرِیباً مِنْ أَنْ تُعْذَرَ فِی حَرْبِ الْمُسْلِمِینَ
به جانم سوگند اگر خلافت تو صحیح بود ممکن بود این عذر در جنگ با مسلمانان از تو پذیرفته شود; ولى خلافت تو صحیح نیست
وَلَکِنَّهَا ما تَصِحَّ لَکَ أَنَّى بِصِحَّتِهَا وَأَهْلُ الشَّامِ لَمْ یَدْخُلُوا فِیهَا
چگونه ممکن است صحیح باشد در حالى که اهل شام در آن داخل نشدند و با تو بیعت نکردند.
فَقَدْ وَاللهِ أَکَلَتْهُمُ الْحَرْبُ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهُمْ
به خدا سوگند، جنگ آنها را خورده و چیزى از آنها باقى نمانده ،
إِلاَّ کَالثَّمَدِ فِی قَرَارَةِ الْغَدِیرِ
جز به مانند ته مانده آبى که در آبگیر باقى مى ماند.
وَاللهُ الْمُسْتَعَان..
🔺🔺و مِن کلامِِ لهُ علیه السلام
واما جواب نامه امیرالمومنین به معاویه:
🔶فقد اَتَیتَنیٖ منک موعظةٌ مُوَصَلَةٌ
بعد از حمد و ثنای الهی ، معاویه از تو یک نامه ای بمن رسیده که مرا موعظه کردی به یک سلسله کلام از هم گسسته و بهم وصله شده [موَصلَّه]،واین جملات بهم پیوسته دنبال یک هدف نیستند.
برای اینکه خودی نشان بدهی ،کلمات را کنار هم چیدی.
🔶و رسالةٌ مُحَبَرَةٌ نَمَقتَها بضلالَک
نامه ای فرستادی که خوش آب و رنگ[مُحبرَّه] است اما زیبایی نامه در واقع[نَمقتَها] ضلالت توست . زیبایی نامه بخاطر آن مکر و حیله ای که در آن بکار بردی، خود نمایی می کند.
نامه از هم گسیخته را با زیرکی و پلیدی خود زینت داده برای من فرستادی .
🔶و اَمضَیتَها بسوءِ رأیِک
نامه را قطعی و امضا کردی [اَمضَیتَها]و این امضا نشان دهنده سوء رای و نظر اشتباه توست . اگر دانا بودی هیچگاه این جملات گسسته و بی ادبانه و بی سرو ته را برای من نمی نوشتی.
✅نکته در جمله "موعظهُ موصله "
سابقا از روی مهارت قیافه شناسی با دیدن قیافه طرف او را محاسبه و قضاوت می کردند.
اواز کدام قبیله است و فلان شکل را دارد پس خلقیات او چنین است بر اساس همان ظاهر، حکم جاری میشد تحقیق و بررسی در کار نبود.اسلام آنرا ممنوع کرد.
اگر چه قیافه شناسی در اسلام صحیح نیست ولی تشخیص شخصیت فرد از روی مکتوبات او ممکن است. نگارش هر فردی
گواه نگرش او و شخصیت اوست.
_معاویه بدون برنامه و مبنا با سوء رای استشهاد به آیاتی میکند که درمورد اجتماع و وحدت است ولی نامه خود او مصداق کامل ایجاد اختلاف است.
مردمی که بیعت کردند اما معاویه ادعای جعل میکند در بهم ریختن جامعه دست دارد.
_ معاویه استشهاد می کند به آیه در باب شرک ، وقتی حضرت نامه را پراکنده و بی سرو ته میداند ابنست که اصلا جا و بحث شرک نیست .
🔶وکتابُ امْرِئٕ لیسَ لهُ بَصرٌ یَهدیهِ
این نامهٔ کسی ست که نشان داد چشم بینایی (بصیرت)ندارد که به سبب آن هدایت شود و حقایق را ببیند.
🔶ولا قائدٌ یَرشِدُهُ
و نه یک رهبر و پیشوایی [قائد]دارد که او را دستگیری وهدایت کند.
این دو، عامل هدایتِ هر انسانی است که تو هیچکدام را نداری.
✅انسان یا باید از درون نوری داشته باشد که نور درون مقابل دیدگان او را روشن کند.
یا از بیرون راهنما و مرشدی داشته باشد که او را ارشاد کند.
🔶قد دَعاهُ الهَویٰ فاَجابَه
اسباب هدایت که نباشد، (نور درون ) جای آن هوی و هوس هست تو را دعوت می کند و تو اجابت می کنی.
🔶وقادَهُ الضلالَ فاَتَبَعَهُ
واگر امام و راهنمای بیرونی نباشد جای آن ضلات و گمراهی هست ،
و پیشوای تو ضلالت است که به آن اقتدا و تبعیت می کنی.
🔶فَهَجَرَ لاغِطاً و ضَلَّ خابطاً
اگر دو اسباب هدایت نباشد کار بجایی میرسد که:
نامه ای که بمن رسید نشان دهندٔ هذیان گویی ست.[فهَجَر]یک هذیانی که با سرو صدای بلند [لاغِطاً]فرستادی.و در گمراهیها سرگردان[خابطاً] شدی.
✅بصیرت ثمره صدق نیت و اخلاص است. در خطبه ۴ به طلحه و زبیر فرمود:
سَتَرَنِی عَنْکُمْ جِلْبَابُ الدِّینِ وَ بَصَّرَنِیکُمْ صِدْقُ النِّیَّةِ.
میدانم که شما جمل را بر علیه من براه خواهید انداخت ، چون صداقت در نیت دارم . اخلاص درون انسان را به نورانیت میرساند که راه را از چاه تشخیص میدهد.
✳️پیامبر فرمود: :
لَوْ لَا أَنَّ الشَّیَاطِینَ یَحُومُونَ حَوْلَ قَلْبِ ابْنِ آدَمَ لَنَظَرَ إِلَى الْمَلَکُوتِ.
اگر شیاطین اطراف فرزندان آدم نمی جرخید چشم شما تا ملکوت باز بود ولی شیاطین مقابل دیدگان شما مانع می گذارند تا نبینید.
(کسی که درون ناپاکی دارد چگونه ممکن است بصیرت و هدایت داشته باشد؟)
✅ کلام حضرت در مورد معاویه برای همه ما هم صادق است .
یا باید بصیرت درون باشد نوری که راه را نشان دهد ، یا باید امام و رهبری همراه باشد که دستگیر و چاه را از راه مشخص کند.که گرفتار فتنه ها نشود.
اگر هر یک از این ابزار نباشد لاجرم از درون هوای نفس و از بیرون گمراهی ، تبلیغات ، رسانه ، ضلالت بر روی انسان کار می کند ، وقتی بدینجا رسید سخن او هذیان میشود. راه را تشخیص نمی دهد دچار سر در گمی و سرگردانی میگردد.
🔺نکته در مورد لفظ مرشد، قران فرمود:
مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ
کسی که اعمال صالحی انجام دهد خداوند او را هدایت میکند و کسی که خدا او را هدایت کند هدایت یافته است.
وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِدًا
و کسی که عمل سوء دارد هیچ رهبری مرشدی نمی یابد. خدا راه رسیدن به مرشد را بر او می بندد.
همین که حضرت میفرماید :
لَا قَائِدٌ یُرْشِدُهُ یعنی تو اعمال پاک نداری.
ادامه خطبه ۷ و پاسخ حضرت:
🔶وَ [مِنْ هَذَا الْکِتَابِ] مِنْهُ:
سید رضی : بعضی از این نامه را دوباره ذکر می کنم.
(معلوم است نامه طولانی تر بوده و سید رضی آنرا تقطیع کرده)
🔶لِأَنَّهَا بَیْعَةٌ وَاحِدَةٌ، لَا یُثَنَّى فِیهَا النَّظَرُ
معاویه بدان؛ بیعت با خلیفه مسلمین بیعت واحد است ، دوبار[لایُثنّی] انتخاب و رای و نظر در اصل حکومت لازم نیست. (امکان تجدید نظر و رفراندوم در آن نیست) اجتماع مردم یکبار حاصل میشود.
🔶وَ لَا یُسْتَأْنَفُ فِیهَا الْخِیَارُ
هیچ اختیار مجدد در مورد اصل حکومت معنا ندارد. (امکان پشیمانی و تجدید نظر در آن نیست)،
🔶الْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ
خروج کنندگان از بیعت امام مسلمین طعنه زننده هستند، و آراء مسلمین را مجروح [طاعِن] می کنند.
معاویه ؛ مرم برای بیعت اجتماع کرده اند ، نپذیرفتن تو به کل بیعت مردم آسیب میزند.
🔶وَ الْمُرَوِّی فِیهَا مُدَاهِن
کسی که در خلافت من شک کند [مرَّوی] و دائم تصمیم خود را عوض می کند منافق است.[مُداهن]
✅ ایراد معاویه به نامشروع بودن خلافت حضرت این بود!!
چون من و اهل شام با شما بیعت نکردیم، پس خلافت شما مشروعیت ندارد.
پاسخ حضرت:
۱. بیعت یک بار بیشتر اتفاق نمی افتد و بعد از استقرار حکومت امکان نظر خواهی و اعمال نظر مجدد نیست.
در نامه ۶ فرمود:
فَلَمْ یَکُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یَرُد
حکومت وقتی مستقر شد بواسطه بیعت حاضران ، غائبین حق رد کردن آنرا ندارند.و انتخاب مجدد معنا ندارد.
۲. بیعت و ایجاد حکومت مثل یک معامله نیست که در آن اختیار برای فسخ قرار بدهیم . هیچکس حق انتخاب مجدد ندارد.
۳. روش خلفای قبلی اجتماع (اهل حلّ و عقد بوده)
معاویه حکومت قبلی ها را پذیرفته ولی الان به همان روش که اتفاقا با اجتماع بسیار گسترده تری واقع شده ایراد میگیرد که این نشان از نفاق اوست:
یا دیروز هم واقعا این روش را قبول نداشت و خلفای قبلی را خلیفه نمی دانست و از روی نفاق اظهار اعتقاد به آنها میکرد.
یا دیروز واقعا قبول داشت و امروز راه نفاق را پیش گرفته تا با من مخالفت کند که در هر دو صورت منافق است.
اگر اجتماع مردم را قبول ندارد چگونه ولایت شام را از خلفا پذیرفت و فرماندار شام شد!!!
امروز هم همان اتفاق جاری شده و منافقانه اجتماع مردم ، بیعت ، و خلافت حضرت را نمی پذیرد .
🔺نکته:
هدف معاویه از نامه نگاری با حضرت چه بود؟!
نامه های معاویه بیش از آنکه کارکرد خارجی داشته باشد و امیرالمومنین را تحت تاثیر قرار دهد یا مردم کوفه را به سمت خودش متمایل کند ؛ کارکرد داخلی داشت او میخواست اهل شام را به حقانیت خودش متوجه سازد. چون معاویه نامه هایش رادر سطح وسیعی پخش میکرد و برای مردم شام میخواند ولی پاسخ های حضرت را بایکوت میکرد.
مردم از متن و مضمون نامه امام بی خبر می ماندند
اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا