بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۱۴۰۲/۲/۱۸ - ۱۸ شوال
💢 نامه ۳ 💢 موضوع: نامه به شریح قاضی و مذمت اشرافیت
🔹وَ رُوِیَ أَنَّ شُرَیْحَ بْنَ الْحَارِثِ قَاضِیَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً فَبَلَغَهُ ذَلِکَ زمانی به حضرت خبررسید که خانه ای به مبلغ ۸۰ دینار خریده است که حقوق ماهیانه او ۵۰ دینار بود .
🔺شریح که بود ؟ _شریح جاهلیت را درک کرده و از زمان خلیفه دوم قاضی بوده و حضرت او را بر این مسند ابقاء کرد. ابن ابی الحدید میگوید قضاوت های زیادی از او درتاریخ ثبت است که با هیچ کجای فقه سازگار نیست و خلاف شریعت است لذا حضرت او را در قضاوت محدود کرد:
🔷لَمَّا وَلَّى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام شُرَیْحاً الْقَضَاءَ اشْتَرَطَ عَلَیْهِ أَنْ لَا یُنْفِذَ الْقَضَاءَ حَتَّى یَعْرِضَهُ عَلَیْهِ. حضرت با شریح شرط نمود که هیچ حکم قطعی ندهد مگر با حضرت مشورت نماید .
شریح شخصیت منفوری که دست او در خون سیدالشهدا علیه السلام و یاران ایشان آلوده است .خیانت او در کوفه در هنگام دستگیری هانی بن عروه باعث شد اتفاقات بعد و قتل سید الشهدا رقم بخورد.
هم قبیله های هانی برای دفاع از او به دارالاماره آمدند ولی او به مردم دروغ گفت که هیچ خطری هانی و مسلم را تهدید نمی کند در حالی که لحظاتی بعد آنها شهید شدند.و با آرام کردن مردم باعث شد عبیدالله بن زیاد هر کاری خواست بتواند انجام دهد .
🔺در تاریخ شریح به زیرکی مشهور است : إنّ شریحا أدهى من الثعلب و أحیل. شریح از روباه مکار تربود فما هذا؟ دلیلش این بود که: فقال: خرج شریح أیّام الطاعون إلى النجف فکان إذا قام یصلّی یجیء ثعلب فیقف تجاهه و یحاکیه و یخیّل بین یدیه و یشغله عن صلاته، شریح از ترس طاعون از کوفه به نجف رفت و در موقع نماز روباهی ادای او را در می آورد و مردم میخندیدند. فلمّا طال ذلک علیه نزع قمیصه فجعله على قصبة و أخرج کمّیه و جعل قلنسوته علیها، فأقبل الثعلب فوقف بین یدیه على عادته فأتاه شریح من خلفه و أخذه بغتة او مترسکی با لباس های خودش ساخت و هنگاهی که روباه برای ادا آمد او را از پشت سر گرفت فلذلک یقال: شریح أدهى من الثعلب و أحیل. و معروف به زیرکی شد.
اما زیرکی حقیقی این نیست که رو در روی امام معصوم بایستد. بلکه زیرکی حقیقی در شناختن راه و طی کردن مسیر درست است.
، 🔺 به محض خانه خریدن او به حضرت خبر رسید از اینجا لزوم نظارت دائم بر مسئولین حکومت روشن می شود خطبه ۵۳ : نامه به مالک اشتر ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ، پس در کارهایشان تفقد کن و کاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار. فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لاِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الاْمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ. زیرا مراقبت نهانى تو در کارهایشان آنان را به رعایت امانت و مدارا در حق رعیت وامى دارد.
🔹فَاسْتَدْعَى شُرَیْحاً وَ قَالَ لَهُ: بَلَغَنِی أَنَّکَ ابْتَعْتَ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً حضرت شریح را احضار نمودند[استدعی] و به او فرمود به من خبر رسیده که خانه ای به ۸۰ دینار خریده ای
🔷 وَ کَتَبْتَ لَهَا کِتَاباً و سندی برای آن نوشتی
🔷وَ أَشْهَدْتَ فِیهِ شُهُوداً و شاهدی هم برای آن گرفته ای .
🔷 فَقَالَ لَهُ شُرَیْحٌ قَدْ کَانَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ. شریح پاسخ داد درست به سمع و نظر شما رسانده اند یا امیرالمومنین .
🔺با اینکه حضرت از موضوع با خبر است ولی متهم نمی کند و ازاو میخواهد خودش مساله را توضیح دهد. شاید وجهی داشته باشد که بتوان از او گذشت (مثلا خانه را برای مادرش خریده باشد)
🔺در مورد انسان های عادی در روایات توصیه به خانه وسیع شده است ولی در مورد مسئولین، مخصوصا قاضی که در معرض رشوه است این حکم قاعده ی دیگری دارد.
🔺همانگونه که به حسنین فرمود: أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا. شما را به خاطر مسئولیت، امامت و خلافتی که دارید توصیه می کنم به دنبال دنیا نروید. حتی اگر او به دنبال شما امد شما به آن رو نکنید .
🔺مسئولین باید آبروی حکومت را حفظ کنن ، حکمت ۳۵۵ : وَ بَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً فَقَالَ ع أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا إِنَّ الْبِنَاءَ یَصِفُ لَکَ الْغِنَى شخصی از کارگزاران حضرت خانه ای با شکوهی برای خود ساخت. حضرت فرمود این خانه نیست، نقره های توست که از دل زمین آشکار شده. این ساختمان نشان از پولداری تو دارد.
🔹قَالَ فَنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ لَهُ: یَا شُرَیْحُ أَمَا إِنَّهُ سَیَأْتِیکَ مَنْ لَا یَنْظُرُ کِتَابِکَ وَ لَا یَسْأَلُکَ عَ بَیِّنَتِکَ حضرت نگاه غضب آلودی به او کرد و فرمود :مگر نمی دانی به زودی کسی سراغ تو می آید.که به سند تو نگاه نمی کند ، و نمی پرسد چند شاهد داری که شهادت دهند خانه برای تو است .
🔹حَتَّى یُخْرِجَکَ مِنْهَا شَاخِصاً ملک الموت سراغ تو می آید ؛ 1. درحالی که کوچ میکنی. [شاخصاً] 2.در حالی که چشم تو خیره [شاخصاً]به این خانه و زندگی مانده.
🔹 وَ یُسْلِمَکَ إِلَى قَبْرِکَ خَالِصاً و تو را به قبر عرضه و تسلیم می کند بدون هیچ متاعی ازدنیا ، تک و تنها[خالصا] همراه داشته باشی .
🔹 فَانْظُرْ یَا شُرَیْحُ لَا تَکُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَیْرِ مَالِکَ ای شریح بنگر مبادا خریده باشی[اِبتَعتَ] خانه را با پولی که تو مالکیتی بر او نداری (مثل بیت المال که دست تو امانت است)
🔹 أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَیْرِ حَلَالِکَ یا پول نقد[نقَدتَ] پرداخت کرده باشی با پولی که ظاهرا تومالک هستی، ولی برای تو حلال نیست (مثل رشوه) ؛
🔹فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْیَا وَ دَارَ الْآخِرَةِ. پس اگر اینگونه باشد در دنیا و آخرت ضرر کرده ای .
🔺علت خسران در دنیا: ۱.نظام عالم نظام ریاضی است، از قول جوادی آملی حفظه الله این عالَم عالم ریاضیات است. اگر از دیوار خانهای آجری برداشته شود جای آن با چیز دیگری پر میشود اتفاقی نمی افتد. اما در عالم ریاضی اینطور نیست. از سلسله اعدار بینهایت عددی برداشته شود . مثلا: عدد پنج برداشته شود در هیچ جایی بین اعداد بینهایت ریاضی نمیتوان جا داد مگراینکه در جای خود قرار بگیرد. قبل از پنج، چهار است و بعد آن شش ، در جایی ،جا ندارد مگر در جای خود. چون عالَم عالم ریاضی ست ،هر اشتباهی هر چند طولانی مدت پنهان کنند اما روزی رسوا خواهد شد چون جایگاهی ندارد.
در دنیا خسارت تو رو شدن دست توست. خسران دنیای تو ویرانی آن خانه بر سر اهل خانه است. اهل خانه روی آرامش و شادی نمی بینند. بی قراری بر صاحبان خانه حاکم است.
۲. حکمت ۲۴۰: الْحَجَرُ الْغَصْبُ فِی الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا یک آجر غصبی در خانه، ضمانت ویران شدن آن است.
🔺علت خسران در آخرت: ۱. قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَخَذَ أَرْضاً بِغَیْرِ حَقٍّ کُلِّفَ أَنْ یَحْمِلَ تُرَابَهَا إِلَى الْمَحْشَرِ کسی که زمینی را به ناحق بگیرد، خدای متعال روز قیامت خاک این زمین را به دوش او میگذارد و باید آن را حمل کند
۲. پیامبر اکرم: مَنْ ظَلَمَ أَجِیراً أَجْرَهُ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ وَ حَرَّمَ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّةِ وَ إِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ کسی که کارگری بگیرد و مزداو را ندهد خداوند همه اعمالش را حبط میکند و بوی بهشت را استشمام نمی کند . وَ مَنْ خَانَ جَارَهُ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ جَعَلَهُ اللَّهُ طَوْقاً فِی عُنُقِهِ مِنْ تُخُومِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُطَوَّقاً إِلَّا أَنْ یَتُوبَ وَ یَرْجِع کسی که یک وجب از زمین همسایه را غصب کند خداوند همان یک وجب را به عمق زمین های هفتگانه به گردن او آویزان میکند مگر اینکه از کار خود توبه کند.
🔷مَا إِنَّکَ لَوْ کُنْتَ أَتَیْتَنِی عِنْدَ شِرَائِکَ مَا اشْتَرَیْتَ لَکَتَبْتُ لَکَ کِتَاباً عَلَى هَذِهِ النُّسْخَةِ اگر قبل از اینکه خانه را بخری و سند را محکم کنی مرا مطلع می کردی ،من یک سند و قباله ای[النُسخه] برای تو می نوشتم.
🔷فَلَمْ تَرْغَبْ فِی شِرَاءِ هَذِهِ الدَّارِ بِدِرْهَمٍ فَمَا فَوْقُ. وَ النُّسْخَةُ هَذِهِ تو با دانستن آن حاضر نبودی یک درهم سکه نقره خرج کنی. (هریک دینار طلا برابر ۱۰ درهم نقره )
🔺علت قرار دادن این کلمات( تا اینجایی که خوانده شد) در بخش نامه های نهج البلاغه امده، به خاطر این سند و قباله ای هست که حضرت نوشته است. وگرنه ماقبل نامه نبود.
سند نوشتن حضرت از اینجا شروع میشود. ✅در هر سند و قباله ای موارد زیر باید مشخص شوند: 1.فروشنده و خریدار. 2.آدرس و نشانى ملک مورد معامله. 3. حدود چهارگانه و درب ورودى آن. 4.قیمت و بها. 5. تعیین ضامن در برابر گرفتاریهای بعد از قرار داد. 6. شاهدان بر این قرارداد چه کسانی هستند. ✅این شش مورد در معامله را حضرت بنحوی دیگری بیان می دارند.
🔹هَذَا مَا اشْتَرَى عَبْدٌ ذَلِیلٌ ۱) این خانه ای است که یک شخص ذلیل خریده
🔷 مِنْ مَیِّتٍ قَدْ أُزْعِجَ لِلرَّحِیلِ ۲)و مرده ای که در حال حرکت اجبار[اُزعِج] بسمت کوچ کردن [للرّحیل]است،
شریح تو جا پای آنها گذاشتی ،قبل از تو اشخاص رفتند ،تو هم رفتنی هستی. مبادا تصور کنی صاحب ملک و مسند حکومتی شدی بقای تو حتمی ست.
🔹اشْتَرَى مِنْهُ دَاراً مِنْ دَارِ الْغُرُورِ ۳) مشخصات خانه ، خرید خانه ای که در محلهٔ فریب واقع شده ،
🔹 مِنْ جَانِبِ الْفَانِینَ ۴) و از هرجانب خانه ، خانه ها فانی و از بین رفتنی هستند. در سرای فانی شوندگان قرار دارد.
🔹وَ تَجْمَعُ هَذِهِ الدَّارَ حُدُودٌ أَرْبَعَةٌ، خانه را از چهار سو در بر گرفته [تَجمعُ]
🔹 الْحَدُّ الْأَوَّلُ یَنْتَهِی إِلَى دَوَاعِی الْآفَاتِ بخش اول از عوامل ایجاد وزمینه های[دواعی] به آفات منتهی میشود. (زلزله ،سیل ،مریضی و..)
🔹 وَ الْحَدُّ الثَّانِی یَنْتَهِی إِلَى دَوَاعِی الْمُصِیبَاتِ از جهت دوم مصیتها سرازیر است. (مرگ عزیزان )
🔹وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ یَنْتَهِی إِلَى الْهَوَى الْمُرْدِی از جهت سوم هوی و هوس هلاکت کننده و سقوط دهنده [المُردی]انسان است .
🔹 وَ الْحَدُّ الرَّابِعُ یَنْتَهِی إِلَى الشَّیْطَانِ الْمُغْوِی ( وَ فِیهِ یُشْرَعُ بَابُ هَذِهِ الدَّارِ. جهت چهارم خانه، روبروی شیطان اغوا [مُغوی] کننده منتهی میشود. و اتفاقا درب ورودی همین در و جهت است.
🔺این خانه از چهار طرف محدود است به آفات : سیل، زلزله، آتش سوزی و... مصیبت: مرگ عزیزان، همسایه، دوست هوی و هوس هلاک کننده: از دورن شهوترانی و تجمل واسراف و تکبر و... شیطان گمراه کننده: از بیرون نیز شیطان در صدد گمراهی انسان است. (گویا شیطان دم درب هر خانه ای نشسته است تا هنگام ورود و دخول اهل آن خانه را فریب دهد)
🔺شاید بتوان از دست هوا و هوس و شیطان به سبب تقوا و تهذیب نفس رهایی پیدا کرد ولی آفات و مصیبت ها همسایه دیوار به دیوار ما هستند که هیچ راهی برای خلاصی از آنها نیست.
برای در امان بودن از آفات شیطان، برای ورود و خروج از خانه ادعیه ای از اهل بیت وارد شده است: بِسْمِ اللَّهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ به نام خدا، به خدا ایمان آوردم، و بر خدا توکل کردم، آنچه که خواست خداست، جنبش و نیرویی نیست مگر از خدا.
✳️ابن شهر آشوب در مناقب: ِ أَنَّ هَارُونَ الرَّشِیدَ کَانَ یَقُولُ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ خُذْ فَدَکاً حَتَّى أَرُدَّهَا إِلَیْکَ فَیَأْبَى حَتَّى أَلَحَّ عَلَیْهِ زمانی هارون الرشید ملعون به امام کاظم علیه السلام گفت میخواهیم فدک را به شما برگردانیم خلفای قبل اشتباه کردند حدود آن را بفرمایید.اصرار کرد، ما اضافه تر هم می دهیم فَقَالَ ع لَا آخُذُهَا إِلَّا بِحُدُودِهَا قَالَ وَ مَا حُدُودُهَا امام ابا کردند و او اصرار، که برگردانیم ما اضافه تر هم می دهیم قَالَ إِنْ حَدَدْتُهَا لَمْ تَرُدُّهَا فرمو: حدود را بیان کنم بر نمی گردانی قَالَ بِحَقِّ جَدِّکَ إِلَّا فَعَلْتَ قَالَ أَمَّا الْحَدُّ الْأَوَّلُ فَعَدَنُ ... حضرت فرمود اولین طرف عدَن است. وَ الْحَدُّ الثَّانِی سَمَرْقَنْدُ ... جهت دوم از سمرقند وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ إِفْرِیقِیَةُ ... سوم از آفریقا وَ الرَّابِعُ سِیفُ الْبَحْرِ مِمَّا یَلِی الْجُزُرَ وَ أَرْمِینِیَةَ (دریای خزر) و چهارم طرف ایران است قَالَ الرَّشِیدُ فَلَمْ یَبْقَ لَنَا شَیْءٌ او گفت چیزی برای ما نمی ماند حضرت فرمود بله مگر شما طلبی داشتید ؟! تمام حکومت شما غصب است غصب شده ای که متعلق به اهل بیت است
🔹 اشْتَرَى هَذَا الْمُغْتَرُّ بِالْأَمَلِ خریدار خانه کیست !! خریدار فریب خورده [مغتر] آرزوها است
🔹مِنْ هَذَا الْمُزْعَجِ بِالْأَجَلِ فروشنده کسی است[مِن هذا] که با مرگ از دنیا بیرون بلاجبار رانده می شود[مُزعَج]
🔹 هَذِهِ الدَّارَ بِالْخُرُوجِ مِنْ عِزِّ الْقَنَاعَةِ الدُّخُولِ فِی ذُلِّ الطَّلَبِ وَ الضَّرَاعَةِ قیمت خانه !! خانه ای که قیمت آن خروج از عزت قناعت است و داخل شدن به ذلت حرص و طمع ، خواری است. خروج از عزت قناعت قیمت این خانه است.
🔹فَمَا أَدْرَکَ هَذَا الْمُشْتَرِی فِیمَا اشْتَرَى مِنْهُ مِنْ دَرَکٍ فَعَلَى مُبَلْبِلِ أَجْسَامِ الْمُلُوکِ وَ سَالِبِ نُفُوسِ الْجَبَابِرَةِ ( درک:تبعات ضرر) اگر این معامله ضرر و زیانی داشته باشد ضامن جبران و رسیدگی به آن ملک الموت است که اجسام پادشاهان را کهنه می کند[مُبلبَل] و جان جباران را می گیرد . [سالِب]
🔹 وَ مُزِیلِ مُلْکِ الْفَرَاعِنَةِ مِثْلِ کِسْرَی وَ قَیْصَرَ وَ تُبَّعٍ وَ حِمْیَرَ (روسای قبایل یمن)؛ همان کسی پادشاهان گردن کش مصر[فراعنه] را زمین زد [مُزیل] و جان پادشاهان ایران [کسری] را گرفت. و پادشاهان روم[قیصر] را قبض روح کرد و پادشاهان یمن [تُبَّع]را بخاک قبرس برد. و روسای قبایل یمن[حِمیَر] با همه کردن کلفتی شان ، جانشان را گرفت .
✅اگر در این معامله خریدار با پول ناپاک خریده باشد یا فروشنده زمین دیگران را فروخته باشد یا در معامله ضرری متوجه خریدار کرده باشد، ضامن گرفتن حق مظلوم از ظالم ملک الموت است که با مرگ آنها را به حساب و کتاب میکشاند.
_علت نام بردن از پادشاهان این است که انها با همه ی ظلم هایی که در حق مردم کردند باید جوابگوباشند با اینکه قدرت و شوکت داشتند، افراد عادی نیز به طریق اولی مورد مواخذه قرار میگیرند.
🔹و مَنْ جَمَعَ الْمَالَ عَلَى الْمَالِ فَأَکْثَرَ همانهایی که پول روی پول انبار می کرد ند.
🔹مَنْ بَنَى وَ شَیَّدَ همان ها که خانه می ساختند و محکم می کردند [شَیَّد]
🔹 وَ زَخْرَفَ وَ نَجَّدَ و خانه را آراسته [نجَّد]می کرد و زینت می داد
🔹 و ادَّخَر و اعتَقَده مال را ذخیره می کرد [اِدَّخرَ]و نگهداری می کرد.
🔹 وَ نَظَرَ بِزَعْمِهِ لِلْوَلَد و خیال کرد [بزَعمِه]انها را برای فرزندانش جمع کرده است، عزراییل همه را جان گرفت و برد .
🔹 إِشْخَاصُهُمْ جَمِیعاً إِلَى مَوْقِفِ الْعَرْضِ وَ الْحِسَابِ وَ مَوْضِعِ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ، همه کوچ داده می شوند (می میراند )به جایی که اعمال عرضه می شود[مُوقِف] اگر کار خوب کرده باشندپاداش داده میشود و اکر کار بد کرده باشد کیفر می شوند.
🔹إِذَا وَقَعَ الْأَمْرُ بِفَصْلِ الْقَضَاءِ زمانی که حکم داوری خدا صادر شود
🔹 "وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ" بیهوده کاران در آنجا زیان میبینند
🔹شَهِدَ عَلَى ذَلِکَ الْعَقْلُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَسْرِ الْهَوَى وَ سَلِمَ مِنْ عَلَائِقِ الدُّنْیَا. هر انسان عاقل شاهد این مطلب است وقتی عقل از اسارت [اَسرِ]هوا و هوس و دلبستگی های [علائق]دنیا فارغ باشد عقل اگر اسیر این امور باشد جاهل است .گرچه تحصیلات و نام و نشان داشته باشد.
🔺نکته:اسلام با داشتن خانه مخالف نیست بلکه در مورد وسعت خانه نیز روایات زیادی داریم امام رضا علیه السلام غلامی داشتند خانه او کوچک بود به او پول دادند که خانه وسیع بخرد او قبول نکرد. گفت خانه پدری یادگار دارم . امام فرمود این حماقت است که تو میگویی.
در خطبه 209 : مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا «..سرایى به این فراخى در دنیا به چه کارت مى آید وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ و حال آنکه، در آخرت نیازت بدان بیشتر است. وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ البته اگر بخواهى، با همین خانه به خانه آخرت هم خواهى رسید، تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ هرگاه در آن مهمانان را طعام دهى وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ خویشاوندان را بنوازى وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا حقوقى را که به گردن توست ادا کنى. فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَة. بدینسان، به خانه آخرت هم پرداخته اى.
🔺 اما با وجود مخالف نبودن اسلام با خانه وسیع ،سختگیری امام در این خطبه به جهت مسئولیت داشتن شریح قاضی است. با توجه به تخریب دیدگاه ها در مورد حکومت اسلامی در زمان عثمان، حضرت بسیار به این امور توجه و تذکرمیدهد.
طبق نقل های تاریخی خانه شریح 80 دینار بود در حالی که حقوق ماهانه او 50 دینار بود.
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۲/۱۸ - ۱۸ شوال
💢 نامه ۳ 💢
موضوع: نامه به شریح قاضی و مذمت اشرافیت
🔹وَ رُوِیَ أَنَّ شُرَیْحَ بْنَ الْحَارِثِ قَاضِیَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) اشْتَرَى عَلَى عَهْدِهِ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً فَبَلَغَهُ ذَلِکَ
زمانی به حضرت خبررسید که خانه ای به مبلغ ۸۰ دینار خریده است که حقوق ماهیانه او ۵۰ دینار بود .
🔺شریح که بود ؟
_شریح جاهلیت را درک کرده و از زمان خلیفه دوم قاضی بوده و حضرت او را بر این مسند ابقاء کرد.
ابن ابی الحدید میگوید قضاوت های زیادی از او درتاریخ ثبت است که با هیچ کجای فقه سازگار نیست و خلاف شریعت است لذا حضرت او را در قضاوت محدود کرد:
🔷لَمَّا وَلَّى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام شُرَیْحاً الْقَضَاءَ اشْتَرَطَ عَلَیْهِ أَنْ لَا یُنْفِذَ الْقَضَاءَ حَتَّى یَعْرِضَهُ عَلَیْهِ.
حضرت با شریح شرط نمود که هیچ حکم قطعی ندهد مگر با حضرت مشورت نماید .
شریح شخصیت منفوری که دست او در خون سیدالشهدا علیه السلام و یاران ایشان آلوده است .خیانت او در کوفه در هنگام دستگیری هانی بن عروه باعث شد اتفاقات بعد و قتل سید الشهدا رقم بخورد.
هم قبیله های هانی برای دفاع از او به دارالاماره آمدند ولی او به مردم دروغ گفت که هیچ خطری هانی و مسلم را تهدید نمی کند در حالی که لحظاتی بعد آنها شهید شدند.و با آرام کردن مردم باعث شد عبیدالله بن زیاد هر کاری خواست بتواند انجام دهد .
🔺در تاریخ شریح به زیرکی مشهور است : إنّ شریحا أدهى من الثعلب و أحیل.
شریح از روباه مکار تربود
فما هذا؟ دلیلش این بود که:
فقال: خرج شریح أیّام الطاعون إلى النجف فکان إذا قام یصلّی یجیء ثعلب فیقف تجاهه و یحاکیه و یخیّل بین یدیه و یشغله عن صلاته،
شریح از ترس طاعون از کوفه به نجف رفت و در موقع نماز روباهی ادای او را در می آورد و مردم میخندیدند.
فلمّا طال ذلک علیه نزع قمیصه فجعله على قصبة و أخرج کمّیه و جعل قلنسوته علیها، فأقبل الثعلب فوقف بین یدیه على عادته فأتاه شریح من خلفه و أخذه بغتة
او مترسکی با لباس های خودش ساخت و هنگاهی که روباه برای ادا آمد او را از پشت سر گرفت
فلذلک یقال: شریح أدهى من الثعلب و أحیل.
و معروف به زیرکی شد.
اما زیرکی حقیقی این نیست که رو در روی امام معصوم بایستد. بلکه زیرکی حقیقی در شناختن راه و طی کردن مسیر درست است.
،
🔺 به محض خانه خریدن او به حضرت خبر رسید
از اینجا لزوم نظارت دائم بر مسئولین حکومت روشن می شود
خطبه ۵۳ : نامه به مالک اشتر
ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ،
پس در کارهایشان تفقد کن و کاوش نماى و جاسوسانى از مردم راستگوى و وفادار به خود بر آنان بگمار.
فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لاِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الاْمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ. زیرا مراقبت نهانى تو در کارهایشان آنان را به رعایت امانت و مدارا در حق رعیت وامى دارد.
🔹فَاسْتَدْعَى شُرَیْحاً وَ قَالَ لَهُ: بَلَغَنِی أَنَّکَ ابْتَعْتَ دَاراً بِثَمَانِینَ دِینَاراً
حضرت شریح را احضار نمودند[استدعی] و به او فرمود به من خبر رسیده که خانه ای به ۸۰ دینار خریده ای
🔷 وَ کَتَبْتَ لَهَا کِتَاباً
و سندی برای آن نوشتی
🔷وَ أَشْهَدْتَ فِیهِ شُهُوداً
و شاهدی هم برای آن گرفته ای .
🔷 فَقَالَ لَهُ شُرَیْحٌ قَدْ کَانَ ذَلِکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ.
شریح پاسخ داد درست به سمع و نظر شما رسانده اند یا امیرالمومنین .
🔺با اینکه حضرت از موضوع با خبر است ولی متهم نمی کند و ازاو میخواهد خودش مساله را توضیح دهد. شاید وجهی داشته باشد که بتوان از او گذشت (مثلا خانه را برای مادرش خریده باشد)
🔺در مورد انسان های عادی در روایات توصیه به خانه وسیع شده است ولی در مورد مسئولین، مخصوصا قاضی که در معرض رشوه است این حکم قاعده ی دیگری دارد.
🔺همانگونه که به حسنین فرمود: أُوصِیکُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِیَا الدُّنْیَا وَ إِنْ بَغَتْکُمَا.
شما را به خاطر مسئولیت، امامت و خلافتی که دارید توصیه می کنم به دنبال دنیا نروید. حتی اگر او به دنبال شما امد شما به آن رو نکنید .
🔺مسئولین باید آبروی حکومت را حفظ کنن ، حکمت ۳۵۵ :
وَ بَنَى رَجُلٌ مِنْ عُمَّالِهِ بِنَاءً فَخْماً فَقَالَ ع أَطْلَعَتِ الْوَرِقُ رُءُوسَهَا إِنَّ الْبِنَاءَ یَصِفُ لَکَ الْغِنَى
شخصی از کارگزاران حضرت خانه ای با شکوهی برای خود ساخت.
حضرت فرمود این خانه نیست، نقره های توست که از دل زمین آشکار شده. این ساختمان نشان از پولداری تو دارد.
🔹قَالَ فَنَظَرَ إِلَیْهِ نَظَرَ الْمُغْضَبِ ثُمَّ لَهُ:
یَا شُرَیْحُ أَمَا إِنَّهُ سَیَأْتِیکَ مَنْ لَا یَنْظُرُ کِتَابِکَ وَ لَا یَسْأَلُکَ عَ بَیِّنَتِکَ
حضرت نگاه غضب آلودی به او کرد و فرمود :مگر نمی دانی به زودی کسی سراغ تو می آید.که به سند تو نگاه نمی کند ، و نمی پرسد چند شاهد داری که شهادت دهند خانه برای تو است .
🔹حَتَّى یُخْرِجَکَ مِنْهَا شَاخِصاً
ملک الموت سراغ تو می آید ؛
1. درحالی که کوچ میکنی. [شاخصاً]
2.در حالی که چشم تو خیره [شاخصاً]به این خانه و زندگی مانده.
🔹 وَ یُسْلِمَکَ إِلَى قَبْرِکَ خَالِصاً
و تو را به قبر عرضه و تسلیم می کند بدون هیچ متاعی ازدنیا ، تک و تنها[خالصا] همراه داشته باشی .
🔹 فَانْظُرْ یَا شُرَیْحُ لَا تَکُونُ ابْتَعْتَ هَذِهِ الدَّارَ مِنْ غَیْرِ مَالِکَ
ای شریح بنگر مبادا خریده باشی[اِبتَعتَ] خانه را با پولی که تو مالکیتی بر او نداری (مثل بیت المال که دست تو امانت است)
🔹 أَوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَیْرِ حَلَالِکَ
یا پول نقد[نقَدتَ] پرداخت کرده باشی با پولی که ظاهرا تومالک هستی، ولی برای تو حلال نیست (مثل رشوه) ؛
🔹فَإِذَا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دَارَ الدُّنْیَا وَ دَارَ الْآخِرَةِ.
پس اگر اینگونه باشد در دنیا و آخرت ضرر کرده ای .
🔺علت خسران در دنیا:
۱.نظام عالم نظام ریاضی است،
از قول جوادی آملی حفظه الله
این عالَم عالم ریاضیات است.
اگر از دیوار خانهای آجری برداشته شود جای آن با چیز دیگری پر میشود اتفاقی نمی افتد.
اما در عالم ریاضی اینطور نیست.
از سلسله اعدار بینهایت عددی برداشته شود . مثلا:
عدد پنج برداشته شود در هیچ جایی بین اعداد بینهایت ریاضی نمیتوان جا داد مگراینکه در جای خود قرار بگیرد.
قبل از پنج، چهار است و بعد آن شش ، در جایی ،جا ندارد مگر در جای خود.
چون عالَم عالم ریاضی ست ،هر اشتباهی هر چند طولانی مدت پنهان کنند اما روزی رسوا خواهد شد چون جایگاهی ندارد.
در دنیا خسارت تو رو شدن دست توست.
خسران دنیای تو ویرانی آن خانه بر سر اهل خانه است.
اهل خانه روی آرامش و شادی نمی بینند.
بی قراری بر صاحبان خانه حاکم است.
۲. حکمت ۲۴۰:
الْحَجَرُ الْغَصْبُ فِی الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا یک آجر غصبی در خانه، ضمانت ویران شدن آن است.
🔺علت خسران در آخرت:
۱. قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَخَذَ أَرْضاً بِغَیْرِ حَقٍّ کُلِّفَ أَنْ یَحْمِلَ تُرَابَهَا إِلَى الْمَحْشَرِ
کسی که زمینی را به ناحق بگیرد، خدای متعال روز قیامت خاک این زمین را به دوش او میگذارد و باید آن را حمل کند
۲. پیامبر اکرم:
مَنْ ظَلَمَ أَجِیراً أَجْرَهُ أَحْبَطَ اللَّهُ عَمَلَهُ وَ حَرَّمَ عَلَیْهِ رِیحَ الْجَنَّةِ وَ إِنَّ رِیحَهَا لَیُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ
کسی که کارگری بگیرد و مزداو را ندهد خداوند همه اعمالش را حبط میکند و بوی بهشت را استشمام نمی کند .
وَ مَنْ خَانَ جَارَهُ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ جَعَلَهُ اللَّهُ طَوْقاً فِی عُنُقِهِ مِنْ تُخُومِ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُطَوَّقاً إِلَّا أَنْ یَتُوبَ وَ یَرْجِع
کسی که یک وجب از زمین همسایه را غصب کند خداوند همان یک وجب را به عمق زمین های هفتگانه به گردن او آویزان میکند مگر اینکه از کار خود توبه کند.
🔷مَا إِنَّکَ لَوْ کُنْتَ أَتَیْتَنِی عِنْدَ شِرَائِکَ مَا اشْتَرَیْتَ لَکَتَبْتُ لَکَ کِتَاباً عَلَى هَذِهِ النُّسْخَةِ
اگر قبل از اینکه خانه را بخری و سند را محکم کنی مرا مطلع می کردی ،من یک سند و قباله ای[النُسخه] برای تو می نوشتم.
🔷فَلَمْ تَرْغَبْ فِی شِرَاءِ هَذِهِ الدَّارِ بِدِرْهَمٍ فَمَا فَوْقُ. وَ النُّسْخَةُ هَذِهِ
تو با دانستن آن حاضر نبودی یک درهم سکه نقره خرج کنی.
(هریک دینار طلا برابر ۱۰ درهم نقره )
🔺علت قرار دادن این کلمات( تا اینجایی که خوانده شد) در بخش نامه های نهج البلاغه امده، به خاطر این سند و قباله ای هست که حضرت نوشته است. وگرنه ماقبل نامه نبود.
سند نوشتن حضرت از اینجا شروع میشود.
✅در هر سند و قباله ای موارد زیر باید مشخص شوند:
1.فروشنده و خریدار.
2.آدرس و نشانى ملک مورد معامله.
3. حدود چهارگانه و درب ورودى آن. 4.قیمت و بها.
5. تعیین ضامن در برابر گرفتاریهای بعد از قرار داد.
6. شاهدان بر این قرارداد چه کسانی هستند.
✅این شش مورد در معامله را حضرت بنحوی دیگری بیان می دارند.
🔹هَذَا مَا اشْتَرَى عَبْدٌ ذَلِیلٌ
۱) این خانه ای است که یک شخص ذلیل خریده
🔷 مِنْ مَیِّتٍ قَدْ أُزْعِجَ لِلرَّحِیلِ
۲)و مرده ای که در حال حرکت اجبار[اُزعِج] بسمت کوچ کردن [للرّحیل]است،
شریح تو جا پای آنها گذاشتی ،قبل از تو اشخاص رفتند ،تو هم رفتنی هستی.
مبادا تصور کنی صاحب ملک و مسند حکومتی شدی بقای تو حتمی ست.
🔹اشْتَرَى مِنْهُ دَاراً مِنْ دَارِ الْغُرُورِ
۳) مشخصات خانه ، خرید خانه ای که در محلهٔ فریب واقع شده ،
🔹 مِنْ جَانِبِ الْفَانِینَ
۴) و از هرجانب خانه ، خانه ها فانی و از بین رفتنی هستند.
در سرای فانی شوندگان قرار دارد.
🔹وَ خِطَّةِ الْهَالِکِینَ
۵)در محله سرزمین هلاک شوندگان.
🔹وَ تَجْمَعُ هَذِهِ الدَّارَ حُدُودٌ أَرْبَعَةٌ،
خانه را از چهار سو در بر گرفته [تَجمعُ]
🔹 الْحَدُّ الْأَوَّلُ یَنْتَهِی إِلَى دَوَاعِی الْآفَاتِ
بخش اول از عوامل ایجاد وزمینه های[دواعی] به آفات منتهی میشود. (زلزله ،سیل ،مریضی و..)
🔹 وَ الْحَدُّ الثَّانِی یَنْتَهِی إِلَى دَوَاعِی الْمُصِیبَاتِ
از جهت دوم مصیتها سرازیر است. (مرگ عزیزان )
🔹وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ یَنْتَهِی إِلَى الْهَوَى الْمُرْدِی
از جهت سوم هوی و هوس هلاکت کننده و سقوط دهنده [المُردی]انسان است .
🔹 وَ الْحَدُّ الرَّابِعُ یَنْتَهِی إِلَى الشَّیْطَانِ الْمُغْوِی ( وَ فِیهِ یُشْرَعُ بَابُ هَذِهِ الدَّارِ.
جهت چهارم خانه، روبروی شیطان اغوا [مُغوی] کننده منتهی میشود. و اتفاقا درب ورودی همین در و جهت است.
🔺این خانه از چهار طرف محدود است به آفات : سیل، زلزله، آتش سوزی و... مصیبت: مرگ عزیزان، همسایه، دوست هوی و هوس هلاک کننده: از دورن شهوترانی و تجمل واسراف و تکبر و... شیطان گمراه کننده: از بیرون نیز شیطان در صدد گمراهی انسان است.
(گویا شیطان دم درب هر خانه ای نشسته است تا هنگام ورود و دخول اهل آن خانه را فریب دهد)
🔺شاید بتوان از دست هوا و هوس و شیطان به سبب تقوا و تهذیب نفس رهایی پیدا کرد ولی آفات و مصیبت ها همسایه دیوار به دیوار ما هستند که هیچ راهی برای خلاصی از آنها نیست.
برای در امان بودن از آفات شیطان، برای ورود و خروج از خانه ادعیه ای از اهل بیت وارد شده است:
بِسْمِ اللَّهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ
به نام خدا، به خدا ایمان آوردم، و بر خدا توکل کردم، آنچه که خواست خداست، جنبش و نیرویی نیست مگر از خدا.
✳️ابن شهر آشوب در مناقب: ِ
أَنَّ هَارُونَ الرَّشِیدَ کَانَ یَقُولُ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ خُذْ فَدَکاً حَتَّى أَرُدَّهَا إِلَیْکَ فَیَأْبَى حَتَّى أَلَحَّ عَلَیْهِ
زمانی هارون الرشید ملعون به امام کاظم علیه السلام گفت میخواهیم فدک را به شما برگردانیم خلفای قبل اشتباه کردند حدود آن را بفرمایید.اصرار کرد، ما اضافه تر هم می دهیم
فَقَالَ ع لَا آخُذُهَا إِلَّا بِحُدُودِهَا قَالَ وَ مَا حُدُودُهَا
امام ابا کردند و او اصرار، که برگردانیم ما اضافه تر هم می دهیم
قَالَ إِنْ حَدَدْتُهَا لَمْ تَرُدُّهَا
فرمو: حدود را بیان کنم بر نمی گردانی
قَالَ بِحَقِّ جَدِّکَ إِلَّا فَعَلْتَ قَالَ أَمَّا الْحَدُّ الْأَوَّلُ فَعَدَنُ ...
حضرت فرمود اولین طرف عدَن است.
وَ الْحَدُّ الثَّانِی سَمَرْقَنْدُ ...
جهت دوم از سمرقند
وَ الْحَدُّ الثَّالِثُ إِفْرِیقِیَةُ ...
سوم از آفریقا
وَ الرَّابِعُ سِیفُ الْبَحْرِ مِمَّا یَلِی الْجُزُرَ وَ أَرْمِینِیَةَ (دریای خزر)
و چهارم طرف ایران است
قَالَ الرَّشِیدُ فَلَمْ یَبْقَ لَنَا شَیْءٌ
او گفت چیزی برای ما نمی ماند
حضرت فرمود بله مگر شما طلبی داشتید ؟! تمام حکومت شما غصب است
غصب شده ای که متعلق به اهل بیت است
🔹 اشْتَرَى هَذَا الْمُغْتَرُّ بِالْأَمَلِ
خریدار خانه کیست !!
خریدار فریب خورده [مغتر] آرزوها است
🔹مِنْ هَذَا الْمُزْعَجِ بِالْأَجَلِ
فروشنده کسی است[مِن هذا] که با مرگ از دنیا بیرون بلاجبار رانده می شود[مُزعَج]
🔹 هَذِهِ الدَّارَ بِالْخُرُوجِ مِنْ عِزِّ الْقَنَاعَةِ الدُّخُولِ فِی ذُلِّ الطَّلَبِ وَ الضَّرَاعَةِ
قیمت خانه !!
خانه ای که قیمت آن خروج از عزت قناعت است و داخل شدن به ذلت حرص و طمع ، خواری است.
خروج از عزت قناعت قیمت این خانه است.
🔹فَمَا أَدْرَکَ هَذَا الْمُشْتَرِی فِیمَا اشْتَرَى مِنْهُ مِنْ دَرَکٍ فَعَلَى مُبَلْبِلِ أَجْسَامِ الْمُلُوکِ وَ سَالِبِ نُفُوسِ الْجَبَابِرَةِ
( درک:تبعات ضرر)
اگر این معامله ضرر و زیانی داشته باشد ضامن جبران و رسیدگی به آن ملک الموت است که اجسام پادشاهان را کهنه می کند[مُبلبَل] و جان جباران را می گیرد . [سالِب]
🔹 وَ مُزِیلِ مُلْکِ الْفَرَاعِنَةِ مِثْلِ کِسْرَی وَ قَیْصَرَ وَ تُبَّعٍ وَ حِمْیَرَ
(روسای قبایل یمن)؛
همان کسی پادشاهان گردن کش مصر[فراعنه] را زمین زد [مُزیل]
و جان پادشاهان ایران [کسری] را گرفت.
و پادشاهان روم[قیصر] را قبض روح کرد و پادشاهان یمن [تُبَّع]را بخاک قبرس برد. و روسای قبایل یمن[حِمیَر] با همه کردن کلفتی شان ، جانشان را گرفت .
✅اگر در این معامله خریدار با پول ناپاک خریده باشد یا فروشنده زمین دیگران را فروخته باشد یا در معامله ضرری متوجه خریدار کرده باشد، ضامن گرفتن حق مظلوم از ظالم ملک الموت است که با مرگ آنها را به حساب و کتاب میکشاند.
_علت نام بردن از پادشاهان این است که انها با همه ی ظلم هایی که در حق مردم کردند باید جوابگوباشند با اینکه قدرت و شوکت داشتند، افراد عادی نیز به طریق اولی مورد مواخذه قرار میگیرند.
🔹و مَنْ جَمَعَ الْمَالَ عَلَى الْمَالِ فَأَکْثَرَ
همانهایی که پول روی پول انبار می کرد ند.
🔹مَنْ بَنَى وَ شَیَّدَ
همان ها که خانه می ساختند و محکم می کردند [شَیَّد]
🔹 وَ زَخْرَفَ وَ نَجَّدَ
و خانه را آراسته [نجَّد]می کرد و زینت می داد
🔹 و ادَّخَر و اعتَقَده
مال را ذخیره می کرد [اِدَّخرَ]و نگهداری می کرد.
🔹 وَ نَظَرَ بِزَعْمِهِ لِلْوَلَد
و خیال کرد [بزَعمِه]انها را برای فرزندانش جمع کرده است،
عزراییل همه را جان گرفت و برد .
🔹 إِشْخَاصُهُمْ جَمِیعاً إِلَى مَوْقِفِ الْعَرْضِ وَ الْحِسَابِ وَ مَوْضِعِ الثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ،
همه کوچ داده می شوند (می میراند )به جایی که اعمال عرضه می شود[مُوقِف] اگر کار خوب کرده باشندپاداش داده میشود و اکر کار بد کرده باشد کیفر می شوند.
🔹إِذَا وَقَعَ الْأَمْرُ بِفَصْلِ الْقَضَاءِ
زمانی که حکم داوری خدا صادر شود
🔹 "وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْمُبْطِلُونَ"
بیهوده کاران در آنجا زیان میبینند
🔹شَهِدَ عَلَى ذَلِکَ الْعَقْلُ إِذَا خَرَجَ مِنْ أَسْرِ الْهَوَى وَ سَلِمَ مِنْ عَلَائِقِ الدُّنْیَا.
هر انسان عاقل شاهد این مطلب است
وقتی عقل از اسارت [اَسرِ]هوا و هوس و دلبستگی های [علائق]دنیا فارغ باشد
عقل اگر اسیر این امور باشد جاهل است .گرچه تحصیلات و نام و نشان داشته باشد.
🔺نکته:اسلام با داشتن خانه مخالف نیست بلکه در مورد وسعت خانه نیز روایات زیادی داریم
امام رضا علیه السلام غلامی داشتند خانه او کوچک بود به او پول دادند که خانه وسیع بخرد او قبول نکرد.
گفت خانه پدری یادگار دارم .
امام فرمود این حماقت است که تو میگویی.
در خطبه 209 :
مَا کُنْتَ تَصْنَعُ بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا
«..سرایى به این فراخى در دنیا به چه کارت مى آید
وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ
و حال آنکه، در آخرت نیازت بدان بیشتر است.
وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ
البته اگر بخواهى، با همین خانه به خانه آخرت هم خواهى رسید،
تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ
هرگاه در آن مهمانان را طعام دهى
وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ
خویشاوندان را بنوازى
وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا
حقوقى را که به گردن توست ادا کنى.
فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَة.
بدینسان، به خانه آخرت هم پرداخته اى.
🔺 اما با وجود مخالف نبودن اسلام با خانه وسیع ،سختگیری امام در این خطبه به جهت مسئولیت داشتن شریح قاضی است.
با توجه به تخریب دیدگاه ها در مورد حکومت اسلامی در زمان عثمان، حضرت بسیار به این امور توجه و تذکرمیدهد.
طبق نقل های تاریخی خانه شریح 80 دینار بود در حالی که حقوق ماهانه او 50 دینار بود.
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین