بسم الله الرحمن الرحیم شرح نامه ها ۱۴۰۲/۲/۱۷ - ۱۶ شوال
💢 نامه ۲ 💢 موضوع : نامه قدر دانی حضرت از اهالی کوفه
نامه بسیار کوتاهی حول ماجرای (نامه ی 1) که در جریان حکمیت و حرکت بسمت بصره نامه ای برای کوفیان نوشتند، و دعوت به جنگ و خاموش کردن فتنه جمل نمودند.
واین نامه دوم مجدد خطاب به مردم کوفه ، ولی بعد از پیروزی جمل ، گرچه در اینجا دو خط است ولی در بحار مجلسی و تمام نهج البلاغه نامه یک صفحه هست.
🔵و من کتاب له (علیه السلام) إلیهم بعد فتح البصرة: از نامه های امام برای اهل کوفه(الیهِم) بعد از فتح جمل. چون فتنه جمل در بصره اتفاق افتاد و قصد داشتند اگر بنوانند حکومت حضرت را ساقط کنند و یا حداقل تجزیه کنند . حکومت حضرت به حجاز و یمن، به عراق تقسیم شود و شام هم که در دست معاویه بود ، اما حضرت این اجازه را ندادند.
💠و جزاکُمُ اللهُ مِن اَهلِ مِصرِِعَن اَهلَ بَیت ِنَبیِّکُم ای اهل شهر[مصر] کوفه خدا بشما جزای خیر بدهد که از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم دفاع کردید.
✅ یکی از نکات زیبا و ظریف اینست که بلافاصله نامه تشکر می فرستد. اگر کسی متناسب با خود، کار خیری و خدمتی انجام داد ، باید قدردان او باشیم. وظیفه مردم است که از امام خود دفاع کنند و حضرت هم وظیفه دارد در قبال خدمات مردم، قدر شناسی کند. و همین تشکر یک انگیزه مضاعفی است که در موقعیت مختلف به اسلام و امام خدمت کنند.
تشکر یک مرتبه آن لسانی است. مرحله دیگر آن متقابلا عمل خیر است. زمانی این برائت ذمه حاصل میشود.که کار خیر بزرگتری انجام بدهیم. چون ابتدا او اقدام کرده ، پس قدردانی ما باید بیش از عمل خیر او باشد.
✳️ امام سجّاد فرمود: خداوند در روز قیامت به بندهاش میفرماید: أَشَکَرْتَ فُلاناً؟ آیا از فلانی تشکّر نمودی؟ (در قبال خوبی او نسبت بتو) فَیَقُولُ: بَلْ شَکَرْتُکَ یا رَبِّ . او عرض میکند: پروردگارا، بلکه تو را تشکّر نمودم. (بگونه ای با حالت زاهدانه) فَیَقُولُ: لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ. خداوند میفرماید: چون از او سپاسگزاری نکردی، از من هم شکر ننمودهای. أَشْکَرُکُمْ لِلّه أَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ. شکرگزارترین شما نسبت به خدا، شاکر ترین شما به مردم است.
✳️ مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ. امیرالمومنین پیرمردی را در حال گدایی دید. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع مَا هَذَا فرمود چرا گدایی میکند. فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ اصحاب گفتند: او نصرانی است. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع اسْتَعْمَلْتُمُوهُ، فرمود: تا آنوقت که توان داشت از او کار کشیدید ، ذیل حکومت اسلام برای شما کار کرد(کارگری) حَتَّى إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ حال که پیر شد رهایش کردید؟ أَنْفِقُوا عَلَیْهِ از بیت المال او را تامین کنید. (حتی اگر نصرانی باشد.باید تقاص کنید.) چه برسد به مومنین که خدماتی داشته باشند. وحوب شکرگذاری و تشکر باید باشد.
✅ چرا مردم کوفه باید جزای خیر ببینند؟! دو دلیل دارد . دلیل اول: دفاع کردید از اهل بیت (عن اهل بیتکم) فضای جمل آشفته و غبار آلود بود. یک طرف طلحه و زبیر از صحابی پیغمبر و همسر پیامبر بودند و با نام خونخواه عثمان، جلو آمده که داعیه ای بسیار بزرگ بود. وهم خودشان شخصیتهای بزرگی هستند. ومردم مردد بودند که عایشه هم از اهل بیت هست!! فرمود شما کار مهم و بزرگی کردید که اهل بیت واقعی و کاذب را فرق گذاشته و تشخیص دادید. توانستید بین علی و عایشه تفاوت قائل شوید. درست تحلیل کرده و بموقع وارد میدان عمل شدید ، بموقع به آن بصیرت دست یافتید. انچه را که باید انجام می گرفت ، انجام دادید ، جزای خیر را برای آنان طلب می کند.
دلیل دوم جزای خیر مردم کوفه : در پایان نامه اول فرمود: فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِیرِکُمْ وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّکُمْ یعنی مبارزه ی با این دشمنان جهادی است به صلاح خودتان، دشمنان اهل بیت دشمنان بشریت هستند و هر کسی با دشمنش بجنگد مجاهد است و پاداش دارد. اینکه انسان در مقابل دشمن خود از خود دفاع میکند، این عمل جزای خیر دارد.
دشمن برای گرفتن حکومت علی آمده اما این دشمن، دشمن شما هم هست. (عدّوِکم) چون، ممکن نیست کسی با علی دشمن باشد و خیر و صلاح مردم را بخواهد. کسی که با علی سر سازش نداردبطریق اولی با مردم هم سازش ندارد.
اگر با معدن خیر (علی)نسازند چگونه با مردم عادی که گاهی خشن و گاهی مهربانند و تعارض منافع دارند ،درگیری هم هست، چگونه می سازند!!! پس جهاد با دشمن به منافع شما بود هرچند که ظاهرابه جنگ علی آمده بودند.
✳️ حضرت در خطبه ۴۰ فرمود: کلِمهُ حقُِّ یُرادُ بهَِا الباطِل حرف با ظاهری زیبا ولی باطن آن پوچ است. وَ أِنَّهُ لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِن أَمیِرٍ بَرٍّ أَو فَاجِرٍ یَعمَلُ فِی أِمرَأَتِهِ المُؤمِنُ و یَستَمتِعُ فیِهَا الکَافِرُ جامعه نیازمند حاکم است چه خوب باشد چه بد. جامعه حاکم بد داشته باشد بهتر است تا اینکه حاکم نداشته و هرج و مرج باشد.
اگر حاکم مومن رآس کار باشد عمرها طولانی میشود، نان و ایمان و امنیت تامین میشود.حتی کافر هم تمتع و بهره وری دارد. ولی اگر حاکم بی دین راس کار باشد مومنین قلع و قمع میشوند. پس برای دفاع از خودتان وارد میدان شوید. اگر امنیت و آسایش خواهانیدحاکم خوب راس کار گمارید ، دیگران حتی نان را از شما میگیرند، خیر و خوبی را سلب می کنند.
💠اَحسَنَ ما یَجزِیِ العامِلیِنَ بِطاعَتِه خدا جزای خیر بشما کوفیان بدهد، بهترین جزایی که خدا به مطیعان می دهد.
💠وَالشّاکِریِنَ لِنِعمَتِه بهترین پاداشی که به شاکرین می دهد.نصیب شما مردم کوفه باشد. هم اطاعت کردید و هم شاکر بودید اطاعت از امام ، اطاعت از خدا و شکر ولایت کردید که بالاترین شکر ااست.
💠فقد سَمِعتُم و اَطَعتُم حرف مرا شنیدید و اطاعت کردید. معمولا ما یا از وادی دوریم حرف حق نمی شنویم ، یا اگر شنیدیم نمی پذیریم، یا فقط سمعت هستیم . مرحله اول برای اطاعت شنیدن است ، شنیدن مقدمه اطاعت است ، باید شنید ، فهمید ، مرحله بعد اطاعت است. و مرحله سوم به میدان کارزار دعوت شدن است و مرحله چهارم اجابت نمودن است.
💠و دُعِیتُم فَاَجَبتُم شما را دعوت کردم و اجابت کردید.
✅ چرا فرمود بالاترین جزای خیر برای آنها که جزای طاعت و اهل شکر دارند؟! کار آنها اطاعت محض و شکر در حد اعلای خود بود.
— بالاترین طاعت و شکر را مردم کوفه انجام دادند و آن دفاع از اهل بیت و حکومت علوی بود که بالاترین جزا را برای آنها طلب می کند.
— اطاعت از خدا در گرو اطاعت ازولایت است(الْعَامِلِینَ بِطَاعَتِهِ): یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ. اطاعت از خدا ، رسول ، امام پشت سر هم و در یک راستا قرار گرفته ، مطیع خدا باید مطیع امام باشد.
— شکر نعمت در گرو ولایت است(الشَّاکِرِینَ لِنِعْمَتِهِ): بالاترین نوع شکر اینست که شاکر نعمت ولایت و امامت باشد. در ذیل آیه : ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ در قیامت از نعمتها سوال میشود. چه نعمتهایی هستند که در یک موقفی بنام حساب نگهداشته میشوند تا پرسش و پاسخ داده شود؟!
راوی از امام صادق میپرسد: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا النَّعِیمُ پدر و مادرم بفدات ازچه نعمتی سوال میشود. قَالَ حُبُّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ وَ عِتْرَتِهِ یَسْأَلُهُمُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَهْ فرمود: حب امیرالمومنین و اهل بیت کَیْفَ کَانَ شُکْرُکُمْ لِی حِینَ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ بِحُبِّ عَلِیٍّ وَ عِتْرَتِهِ. چگونه شکر کردید؟ نسبت بولایت و آل چه کردید؟! وقتی محبت علی در عالم ریخته شد بهره بردید یا نه !!! اهل کوفه محبت را در عمل نشان دادند بلاترین جزای شاکران برای شما اهل کوفه را طلب می کند. امام صادق فرمود: خداوند ارجمندتر از آن است که غذایی به شما بخوراند و آن را برایتان روا بدارد سپس شما را از آن بازخواست کند. وَ لَکِنَّهُ أَنْعَمَ عَلَیْکُمْ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمد امّا از نعمتی که با خاندان محمّد به شما بخشیده، بازخواستتان میکند.
✅ دو وظیفه ما نسبت به امام و عارف به امام: اول ،دانستن تولد ، شهادت ، شناخت قاتل ، و اینکه امام را برحق بدانیم . دوم ، معرفت به امام داشتن است. اینکه علی چه گفت !! طلب او از ما چه بود!! برای او چه کردیم !! امام را واحب الاطاعه، مفترضه الطاعه بدانیم. اینکه او را امام خود بدانیم اما یکبار کلام او نخوانیم و نشنویم و عمل نکنیم ، چه ولایتی میشود؟! ولایت آنست که با سرو دل شنیده شود، باسر حرکت، وبا جان هرچه گفت بپذیریم
🔺بالاترین جزایی که خدا به عاملین بدهد چیست؟! در دو آیه قران فرمود: ۱- فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ وَ إِنَّا لَهُ کاتِبُونَ هرکس عمل شایستهاى بجا آورد، درحالىکه ایمان داشته باشد، (شرط ایمان است.) هیچ کوششی از او ضایع نخواهد شد.و ما اعمال او را محفوظ می کنیم تا قیامت به او برگردانیم . بشرطی که عمل خیر خود را از بین نبرد، محفوظ میماند ، خیانتی در کار نیست.
اما انسان گاهی عمل خیر خود را از خدا پس میگیرد برای آتش زدن، خدا هم پس میدهد. و عمل حبط میشود. انسان به ان مرتبه رسید (ما یَجزِی العامِلِین ) شرط مومنی را هم داشته باشد. به آن جزا هم میرسد.
۲- مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً هر کس کار شایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، به طور مسلم او را حیات طیب مى بخشیم؛ حیاتی که سراسر با امیرالمومنین باشد.
🔺بالاترین جزایی که خدا به شاکرین بدهد چیست؟! در دو آیه مبارک فرمود: ۱- إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ ابراهیم یک امت بود. یک انسان چقدر میتواند ظرفیت داشته باشد، بتنهایی امت باشد. گاها بعضی هم حیات و مماتشان یکی است به تعبیر خود حضرت (میّتُُ ببنَ الاَحیاء) هستند. زنده ولی مرده هستند.اصلا گویا نیستند. در ادامه آیه صفت ابراهیمی فرمود: شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ابراهیم شکرگزار نعمتها بود؛ خدا او را برگزید؛ و به راهی راست هدایت نمود! برگزیده شدن ثمره شکر نعمت است. جزای او چه بود؟! برگزیدگی ، و هدایت به صراط مستقیم.
۲- إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُم بِسَحَرٍ * نِعْمَةً مِنْ عِندِنَا کَذٰلِکَ نَجْزِی مَن شَکَرَ سحرگاهان قوم لوط همه گرفتار عذاب الهی شدند مگر آل لوط ، چرا که آنان اهل شکر بودند. نجات از عذاب الهی ثمره شکر است. مگر انسان چه میخواهد !!! دتیا و آخرت از غضب و سخط الهی دور باشد. بجایی برسد نسبت به عذاب در امنیت خدا باشد. در امنیت خدا بودن احدی نمیتواند به اوضرر برساند، ضار و نافع خداست.
✅ اینکه امیرالمومنین فرمود: خدا به مردم کوفه بالاترین جزای مطیعان و شاکران بدهد. یعنی همین موارد: - ایمان، - حیات طیبه، - برگزیدگی، - هدایت، - امنیت از عذاب،
🔺در زیارت حضرت علی اکبر میخوانیم: السَّلَامُ عَلَى أَوَّلِ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ ... السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ بَیْتِ الْمُصْطَفَى السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الشُّکْرِ وَ الرِّضَا سلام خدا بر شما باد (اهل بیت مصطفی) که شما اهل شکر بودید و برگزیده شدید.
امام حسین فرمود: اصحابی با وفاتر از یاران خودم در طول تاریخ نمی شناسم. که شاکر نعمت ولایت و اهل بیت در عمل بودند.
🔺این نامه۲ ، حدود یک صفحه است که سید رضی دو خط آن را ذکر کرده است: بحار مجلسی ج ۳۲ ص۲۵۱ : وَرَدَ کِتَابُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مَعَ عُمَرَ بْنِ سَلَمَةَ الأرجی [الْأَرْحَبِیِ] إِلَى أَهْلِ الْکُوفَةِ امیرالمومنین علیه السلام نامه ای به مردم کوفه نوشت و آن را توسط عمر بن سلمه أرجی [الأرحبی] روانه این شهر ساخت. فَکَبَّرَ النَّاسُ تَکْبِیرَةً سَمِعَهَا عَامَّةُ النَّاسِ وَ اجْتَمَعُوا لَهَا فِی الْمَسْجِدِ وَ نُودِیَ الصَّلَاةَ جَمْعاً فَلَمْ یَتَخَلَّفْ أَحَدٌ عمر پس از رسیدن به شهر تکبیر بلندی گفت و همه مردم آن را شنیدند و با این ندا در مسجد جمع شدند. همه نماز جماعت را بجای آوردند حتی یک نفر هم غایب نبود. وَ قَرَأَ الْکِتَابَ فَکَانَ فِیهِ (امیرالمومنین علیه السلام سپس عمر نامه را خواند که در آن آمده بود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى قَرَظَةَ بْنِ کَعْبٍ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنَ الْمُسْلِمِینَ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ (به نام خداوند بخشنده مهربان) از بنده خدا امیرالمومنین به قرظه بن کعب و همه مسلمانان که همراه او هستند. سلام علیکم. فَإِنِّی أَحْمَدُ إِلَیْکُمُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ من حمد خداوند را که خدایی جز او نیست به جای میآورم. أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّا لَقِینَا الْقَوْمَ النَّاکِثِینَ لِبَیْعَتِنَا وَ الْمُفَارِقِینَ لِجَمَاعَتِنَا الْبَاغِینَ عَلَیْنَا فِی أُمَّتِنَا اما بعد، ما با قومی که بیعت ما را شکستند و ظالمانه همبستگی امت اسلامی را گسستند، رو دررو شدیم. فَحَجَجْنَاهُمْ فَحَاکَمْنَاهُمْ إِلَى اللَّهِ فَأَدَالَنَا عَلَیْهِمْ برای آنان به اقامه حجّت و ادلّه پرداختیم و قضاوت را در مورد آن را به خداوند واگذردیم. (سپس جنگ درگرفت) ما بر آنها چیره گشتیم فَقُتِلَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیْرُ وَ قَد تَقَدَّمْتُ إِلَیْهِمَا بِالْمَعْذِرَةِ طلحه و زبیر کشته شدند. من برای جنگ با آنان عذر آورده و نصیحت کردم وَ أَقْبَلْتُ إِلَیْهِمَا بِالنَّصِیحَةِ وَ اسْتَشْهَدْتُ عَلَیْهِمَا صُلَحَاءَ الْأُمَّةِ فَمَا أَطَاعَا الْمُرْشِدِینَ وَ لَا أَجَابَا النَّاصِحِینَ و صالحان امت اسلامی را شاهد قرار دادم اما آندو گوش فرا ندادند و نصیحت نصیحت کنندگان را اجابت ننمودند. وَ لَاذَ أَهْلُ الْبَغْیِ بِعَائِشَةَ فَقُتِلَ حَوْلَهَا مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ عَالَمٌ جَسِیمٌ پیروان گمراه به عایشه پناه بردند و افراد زیادی از مردم بصره در طرفداری از او کشته شدند. وَ ضَرَبَ اللَّهُ وَجْهَ بَقِیَّتِهِمْ فَأَدْبَرُوا خداوند به باقیمانده آنان طعم شکست را چشاند و پا به فرار گذاشتند. فَمَا کَانَتْ نَاقَةُ الْحِجْرِ بِأَشْأَمَ عَلَیْهِمْ مِنْهَا عَلَى أَهْلِ ذَلِکَ الْمِصْرِ شتر آنان برای ایشان از شتر قوم ثمود بدشوم تر بود. مَعَ مَا جَاءَتْ بِهِ مِنَ الْحُوبِ الْکَبِیرِ فِی مَعْصِیَتِهَا رَبَّهَا وَ نَبِیَّهَا وَ اغْتِرَارِهَا فِی تَفْرِیقِ الْمُسْلِمِینَ وَ سَفْکِ دِمَاءِ الْمُؤْمِنِینَ این شتر بدتر با توجه به عمل خود در معصیت الهی و پیامبر و ایجاد تفرقه میان مسلمین و ریختن خون مومنان، بِلَا بَیِّنَةٍ وَ لَا مَعْذِرَةٍ وَ لَا حُجَّةٍ ظَاهِرَةٍ بدون هیچ عذر و دلیلی، بد یُمنتر و شومتر از شتر قوم حجر بود. فَلَمَّا هَزَمَهُمُ اللَّهُ أَمَرْتُ أَنْ لَا یُتْبَعَ مُدْبِرٌ وقتیکه خداوند آنان را شکست داد، دستور دادم که هیچ شخص فراری تعقیب نشود وَ لَا یُجَازَ [وَ لَا یُجْهَزَ] عَلَى جَرِیحٍ و هیچ مجروحی کشته نشود. وَ لَا یُکْشَفَ عَوْرَةٌ وَ لَا یُهْتَکَ سِتْرٌ عورتی مکشوف نگردد و حجابی دریده نشود. وَ لَا یُدْخَلَ دَارٌ إِلَّا بِإِذْنٍ وَ آمَنْتُ النَّاسَ هیچ کس بدون اجازه وارد خانه ای نشود. به مردم امان دادم. وَ قَدِ اسْتُشْهِدَ مِنَّا رِجَالٌ صَالِحُونَ ضَاعَفَ اللَّهُ حَسَنَاتِهِمْ مردان صالحی از ما شهید شدند که خداوند حسنات آنان را مضاعف گرداند. وَ رَفَعَ دَرَجَاتِهِمْ وَ أَثَابَهُمْ ثَوَابَ الصَّادِقِینَ الصَّابِرِینَ و درجاتشان را متعالی گرداند و ثواب صادقان و صابران به آنان عطا فرماید. (و دو خط پایانی نامه در نهج البلاغه آمده) وَ جَزَاکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ مِصْرٍ عَنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ أَحْسَنَ جَزَاءِ الْعَامِلِینَ بِطَاعَتِهِ وَ الشَّاکِرِینَ لِنِعْمَتِهِ خداوند به شما مردم کوفه از جانب اهلبیت پیامبرتان، بهترین جزای خیر که به اطاعت کنندگان و شاکران میدهد عطا نماید. شما ندای مرا شنیدید.و اجابت کردید. فَنِعْمَ الْإِخْوَانُ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى الْحَقِّ أَنْتُمْ وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ شما بهترین برادران و یاران حق هستید و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
فاشفع لنا یا امیرالمومنین الی الله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
علی جان!
یک حاجی در طواف داری به دهان/ یک حیدر در مصاف داری به دهان/ یک تیغ دو دم به دست داری آقا/ یک تیغ دو دم غلاف داری به دهان/
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح نامه ها
۱۴۰۲/۲/۱۷ - ۱۶ شوال
💢 نامه ۲ 💢
موضوع : نامه قدر دانی حضرت از اهالی کوفه
نامه بسیار کوتاهی حول ماجرای (نامه ی 1) که در جریان حکمیت و حرکت بسمت بصره نامه ای برای کوفیان نوشتند، و دعوت به جنگ و خاموش کردن فتنه جمل نمودند.
واین نامه دوم مجدد خطاب به مردم کوفه ، ولی بعد از پیروزی جمل ،
گرچه در اینجا دو خط است ولی در بحار مجلسی و تمام نهج البلاغه نامه یک صفحه هست.
🔵و من کتاب له (علیه السلام) إلیهم بعد فتح البصرة:
از نامه های امام برای اهل کوفه(الیهِم) بعد از فتح جمل.
چون فتنه جمل در بصره اتفاق افتاد و قصد داشتند اگر بنوانند حکومت حضرت را ساقط کنند و یا حداقل تجزیه کنند .
حکومت حضرت به حجاز و یمن، به عراق تقسیم شود و شام هم که در دست معاویه بود ، اما حضرت این اجازه را ندادند.
💠و جزاکُمُ اللهُ مِن اَهلِ مِصرِِعَن اَهلَ بَیت ِنَبیِّکُم
ای اهل شهر[مصر] کوفه خدا بشما جزای خیر بدهد که از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم دفاع کردید.
✅ یکی از نکات زیبا و ظریف اینست که بلافاصله نامه تشکر می فرستد.
اگر کسی متناسب با خود، کار خیری و خدمتی انجام داد ، باید قدردان او باشیم.
وظیفه مردم است که از امام خود دفاع کنند و حضرت هم وظیفه دارد در قبال خدمات مردم، قدر شناسی کند.
و همین تشکر یک انگیزه مضاعفی است که در موقعیت مختلف به اسلام و امام خدمت کنند.
تشکر یک مرتبه آن لسانی است.
مرحله دیگر آن متقابلا عمل خیر است.
زمانی این برائت ذمه حاصل میشود.که کار خیر بزرگتری انجام بدهیم.
چون ابتدا او اقدام کرده ، پس قدردانی ما باید بیش از عمل خیر او باشد.
✳️ امام سجّاد فرمود: خداوند در روز قیامت به بندهاش میفرماید:
أَشَکَرْتَ فُلاناً؟
آیا از فلانی تشکّر نمودی؟ (در قبال خوبی او نسبت بتو)
فَیَقُولُ: بَلْ شَکَرْتُکَ یا رَبِّ .
او عرض میکند: پروردگارا، بلکه تو را تشکّر نمودم. (بگونه ای با حالت زاهدانه)
فَیَقُولُ: لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ.
خداوند میفرماید: چون از او سپاسگزاری نکردی، از من هم شکر ننمودهای.
أَشْکَرُکُمْ لِلّه أَشْکَرُکُمْ لِلنّاسِ.
شکرگزارترین شما نسبت به خدا، شاکر ترین شما به مردم است.
✳️ مَرَّ شَیْخٌ مَکْفُوفٌ کَبِیرٌ یَسْأَلُ.
امیرالمومنین پیرمردی را در حال گدایی دید.
فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع مَا هَذَا
فرمود چرا گدایی میکند.
فَقَالُوا یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ نَصْرَانِیٌّ
اصحاب گفتند: او نصرانی است.
فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع اسْتَعْمَلْتُمُوهُ، فرمود: تا آنوقت که توان داشت از او کار کشیدید ، ذیل حکومت اسلام برای شما کار کرد(کارگری)
حَتَّى إِذَا کَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ
حال که پیر شد رهایش کردید؟
أَنْفِقُوا عَلَیْهِ
از بیت المال او را تامین کنید. (حتی اگر نصرانی باشد.باید تقاص کنید.) چه برسد به مومنین که خدماتی داشته باشند. وحوب شکرگذاری و تشکر باید باشد.
✅ چرا مردم کوفه باید جزای خیر ببینند؟! دو دلیل دارد .
دلیل اول: دفاع کردید از اهل بیت (عن اهل بیتکم) فضای جمل آشفته و غبار آلود بود. یک طرف طلحه و زبیر از صحابی پیغمبر و همسر پیامبر بودند و با نام خونخواه عثمان، جلو آمده که داعیه ای بسیار بزرگ بود. وهم خودشان شخصیتهای بزرگی هستند.
ومردم مردد بودند که عایشه هم از اهل بیت هست!!
فرمود شما کار مهم و بزرگی کردید که اهل بیت واقعی و کاذب را فرق گذاشته و تشخیص دادید.
توانستید بین علی و عایشه تفاوت قائل شوید. درست تحلیل کرده و بموقع وارد میدان عمل شدید ، بموقع به آن بصیرت دست یافتید.
انچه را که باید انجام می گرفت ، انجام دادید ، جزای خیر را برای آنان طلب می کند.
دلیل دوم جزای خیر مردم کوفه :
در پایان نامه اول فرمود:
فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِیرِکُمْ وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّکُمْ یعنی مبارزه ی با این دشمنان جهادی است به صلاح خودتان، دشمنان اهل بیت دشمنان بشریت هستند و هر کسی با دشمنش بجنگد مجاهد است و پاداش دارد. اینکه انسان در مقابل دشمن خود از خود دفاع میکند، این عمل جزای خیر دارد.
دشمن برای گرفتن حکومت علی آمده اما این دشمن، دشمن شما هم هست. (عدّوِکم)
چون، ممکن نیست کسی با علی دشمن باشد و خیر و صلاح مردم را بخواهد.
کسی که با علی سر سازش نداردبطریق اولی با مردم هم سازش ندارد.
اگر با معدن خیر (علی)نسازند چگونه با مردم عادی که گاهی خشن و گاهی مهربانند و تعارض منافع دارند ،درگیری هم هست، چگونه می سازند!!!
پس جهاد با دشمن به منافع شما بود هرچند که ظاهرابه جنگ علی آمده بودند.
✳️ حضرت در خطبه ۴۰ فرمود:
کلِمهُ حقُِّ یُرادُ بهَِا الباطِل
حرف با ظاهری زیبا ولی باطن آن پوچ است.
وَ أِنَّهُ لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِن أَمیِرٍ بَرٍّ أَو فَاجِرٍ یَعمَلُ فِی أِمرَأَتِهِ المُؤمِنُ و یَستَمتِعُ فیِهَا الکَافِرُ
جامعه نیازمند حاکم است چه خوب باشد چه بد. جامعه حاکم بد داشته باشد بهتر است تا اینکه حاکم نداشته و هرج و مرج باشد.
اگر حاکم مومن رآس کار باشد عمرها طولانی میشود، نان و ایمان و امنیت تامین میشود.حتی کافر هم تمتع و بهره وری دارد.
ولی اگر حاکم بی دین راس کار باشد مومنین قلع و قمع میشوند. پس برای دفاع از خودتان وارد میدان شوید. اگر امنیت و آسایش خواهانیدحاکم خوب راس کار گمارید ، دیگران حتی نان را از شما میگیرند، خیر و خوبی را سلب می کنند.
💠اَحسَنَ ما یَجزِیِ العامِلیِنَ بِطاعَتِه
خدا جزای خیر بشما کوفیان بدهد، بهترین جزایی که خدا به مطیعان می دهد.
💠وَالشّاکِریِنَ لِنِعمَتِه
بهترین پاداشی که به شاکرین می دهد.نصیب شما مردم کوفه باشد.
هم اطاعت کردید و هم شاکر بودید
اطاعت از امام ، اطاعت از خدا و شکر ولایت کردید که بالاترین شکر ااست.
💠فقد سَمِعتُم و اَطَعتُم
حرف مرا شنیدید و اطاعت کردید.
معمولا ما یا از وادی دوریم حرف حق نمی شنویم ، یا اگر شنیدیم نمی پذیریم، یا فقط سمعت هستیم .
مرحله اول برای اطاعت شنیدن است ،
شنیدن مقدمه اطاعت است ، باید شنید ، فهمید ، مرحله بعد اطاعت است.
و مرحله سوم به میدان کارزار دعوت شدن است و مرحله چهارم اجابت نمودن است.
💠و دُعِیتُم فَاَجَبتُم
شما را دعوت کردم و اجابت کردید.
✅ چرا فرمود بالاترین جزای خیر برای آنها که جزای طاعت و اهل شکر دارند؟!
کار آنها اطاعت محض و شکر در حد اعلای خود بود.
— بالاترین طاعت و شکر را مردم کوفه انجام دادند و آن دفاع از اهل بیت و حکومت علوی بود که بالاترین جزا را برای آنها طلب می کند.
— اطاعت از خدا در گرو اطاعت ازولایت است(الْعَامِلِینَ بِطَاعَتِهِ):
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ.
اطاعت از خدا ، رسول ، امام پشت سر هم و در یک راستا قرار گرفته ، مطیع خدا باید مطیع امام باشد.
— شکر نعمت در گرو ولایت است(الشَّاکِرِینَ لِنِعْمَتِهِ):
بالاترین نوع شکر اینست که شاکر نعمت ولایت و امامت باشد. در ذیل آیه :
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ
در قیامت از نعمتها سوال میشود.
چه نعمتهایی هستند که در یک موقفی بنام حساب نگهداشته میشوند تا پرسش و پاسخ داده شود؟!
راوی از امام صادق میپرسد:
بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا النَّعِیمُ
پدر و مادرم بفدات ازچه نعمتی سوال میشود.
قَالَ حُبُّ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ وَ عِتْرَتِهِ یَسْأَلُهُمُ اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَهْ
فرمود: حب امیرالمومنین و اهل بیت
کَیْفَ کَانَ شُکْرُکُمْ لِی حِینَ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ بِحُبِّ عَلِیٍّ وَ عِتْرَتِهِ.
چگونه شکر کردید؟ نسبت بولایت و آل چه کردید؟! وقتی محبت علی در عالم ریخته شد بهره بردید یا نه !!!
اهل کوفه محبت را در عمل نشان دادند بلاترین جزای شاکران برای شما اهل کوفه را طلب می کند.
امام صادق فرمود:
خداوند ارجمندتر از آن است که غذایی به شما بخوراند و آن را برایتان روا بدارد سپس شما را از آن بازخواست کند.
وَ لَکِنَّهُ أَنْعَمَ عَلَیْکُمْ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمد
امّا از نعمتی که با خاندان محمّد به شما بخشیده، بازخواستتان میکند.
✅ دو وظیفه ما نسبت به امام و عارف به امام:
اول ،دانستن تولد ، شهادت ، شناخت قاتل ، و اینکه امام را برحق بدانیم .
دوم ، معرفت به امام داشتن است.
اینکه علی چه گفت !!
طلب او از ما چه بود!!
برای او چه کردیم !!
امام را واحب الاطاعه، مفترضه الطاعه بدانیم.
اینکه او را امام خود بدانیم اما یکبار کلام او نخوانیم و نشنویم و عمل نکنیم ، چه ولایتی میشود؟!
ولایت آنست که با سرو دل شنیده شود، باسر حرکت، وبا جان هرچه گفت بپذیریم
🔺بالاترین جزایی که خدا به عاملین بدهد چیست؟! در دو آیه قران فرمود:
۱- فَمَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا کُفْرانَ لِسَعْیِهِ وَ إِنَّا لَهُ کاتِبُونَ
هرکس عمل شایستهاى بجا آورد، درحالىکه ایمان داشته باشد، (شرط ایمان است.) هیچ کوششی از او ضایع نخواهد شد.و ما اعمال او را محفوظ می کنیم تا قیامت به او برگردانیم .
بشرطی که عمل خیر خود را از بین نبرد، محفوظ میماند ، خیانتی در کار نیست.
اما انسان گاهی عمل خیر خود را از خدا پس میگیرد برای آتش زدن، خدا هم پس میدهد. و عمل حبط میشود.
انسان به ان مرتبه رسید (ما یَجزِی العامِلِین ) شرط مومنی را هم داشته باشد. به آن جزا هم میرسد.
۲- مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً
هر کس کار شایسته انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، به طور مسلم او را حیات طیب مى بخشیم؛
حیاتی که سراسر با امیرالمومنین باشد.
🔺بالاترین جزایی که خدا به شاکرین بدهد چیست؟! در دو آیه مبارک فرمود:
۱- إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ
ابراهیم یک امت بود.
یک انسان چقدر میتواند ظرفیت داشته باشد، بتنهایی امت باشد. گاها بعضی هم حیات و مماتشان یکی است به تعبیر خود حضرت (میّتُُ ببنَ الاَحیاء) هستند. زنده ولی مرده هستند.اصلا گویا نیستند.
در ادامه آیه صفت ابراهیمی فرمود:
شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ
ابراهیم شکرگزار نعمتها بود؛ خدا او را برگزید؛ و به راهی راست هدایت نمود!
برگزیده شدن ثمره شکر نعمت است.
جزای او چه بود؟!
برگزیدگی ، و هدایت به صراط مستقیم.
۲- إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّیْنَاهُم بِسَحَرٍ * نِعْمَةً مِنْ عِندِنَا کَذٰلِکَ نَجْزِی مَن شَکَرَ
سحرگاهان قوم لوط همه گرفتار عذاب الهی شدند مگر آل لوط ، چرا که آنان اهل شکر بودند.
نجات از عذاب الهی ثمره شکر است.
مگر انسان چه میخواهد !!!
دتیا و آخرت از غضب و سخط الهی دور باشد. بجایی برسد نسبت به عذاب در امنیت خدا باشد.
در امنیت خدا بودن احدی نمیتواند به اوضرر برساند، ضار و نافع خداست.
✅ اینکه امیرالمومنین فرمود: خدا به مردم کوفه بالاترین جزای مطیعان و شاکران بدهد. یعنی همین موارد:
- ایمان،
- حیات طیبه،
- برگزیدگی،
- هدایت،
- امنیت از عذاب،
🔺در زیارت حضرت علی اکبر میخوانیم: السَّلَامُ عَلَى أَوَّلِ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ ... السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ بَیْتِ الْمُصْطَفَى السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الشُّکْرِ وَ الرِّضَا
سلام خدا بر شما باد (اهل بیت مصطفی) که شما اهل شکر بودید و برگزیده شدید.
امام حسین فرمود: اصحابی با وفاتر از یاران خودم در طول تاریخ نمی شناسم.
که شاکر نعمت ولایت و اهل بیت در عمل بودند.
🔺این نامه۲ ، حدود یک صفحه است که سید رضی دو خط آن را ذکر کرده است:
بحار مجلسی ج ۳۲ ص۲۵۱ :
وَرَدَ کِتَابُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مَعَ عُمَرَ بْنِ سَلَمَةَ الأرجی [الْأَرْحَبِیِ] إِلَى أَهْلِ الْکُوفَةِ
امیرالمومنین علیه السلام نامه ای به مردم کوفه نوشت و آن را توسط عمر بن سلمه أرجی [الأرحبی] روانه این شهر ساخت.
فَکَبَّرَ النَّاسُ تَکْبِیرَةً سَمِعَهَا عَامَّةُ النَّاسِ وَ اجْتَمَعُوا لَهَا فِی الْمَسْجِدِ وَ نُودِیَ الصَّلَاةَ جَمْعاً فَلَمْ یَتَخَلَّفْ أَحَدٌ
عمر پس از رسیدن به شهر تکبیر بلندی گفت و همه مردم آن را شنیدند و با این ندا در مسجد جمع شدند. همه نماز جماعت را بجای آوردند حتی یک نفر هم غایب نبود.
وَ قَرَأَ الْکِتَابَ فَکَانَ فِیهِ (امیرالمومنین علیه السلام
سپس عمر نامه را خواند که در آن آمده بود:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى قَرَظَةَ بْنِ کَعْبٍ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنَ الْمُسْلِمِینَ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ
(به نام خداوند بخشنده مهربان) از بنده خدا امیرالمومنین به قرظه بن کعب و همه مسلمانان که همراه او هستند. سلام علیکم.
فَإِنِّی أَحْمَدُ إِلَیْکُمُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ
من حمد خداوند را که خدایی جز او نیست به جای میآورم.
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّا لَقِینَا الْقَوْمَ النَّاکِثِینَ لِبَیْعَتِنَا وَ الْمُفَارِقِینَ لِجَمَاعَتِنَا الْبَاغِینَ عَلَیْنَا فِی أُمَّتِنَا
اما بعد، ما با قومی که بیعت ما را شکستند و ظالمانه همبستگی امت اسلامی را گسستند، رو دررو شدیم.
فَحَجَجْنَاهُمْ فَحَاکَمْنَاهُمْ إِلَى اللَّهِ فَأَدَالَنَا عَلَیْهِمْ
برای آنان به اقامه حجّت و ادلّه پرداختیم و قضاوت را در مورد آن را به خداوند واگذردیم. (سپس جنگ درگرفت) ما بر آنها چیره گشتیم
فَقُتِلَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَیْرُ وَ قَد تَقَدَّمْتُ إِلَیْهِمَا بِالْمَعْذِرَةِ
طلحه و زبیر کشته شدند. من برای جنگ با آنان عذر آورده و نصیحت کردم
وَ أَقْبَلْتُ إِلَیْهِمَا بِالنَّصِیحَةِ وَ اسْتَشْهَدْتُ عَلَیْهِمَا صُلَحَاءَ الْأُمَّةِ فَمَا أَطَاعَا الْمُرْشِدِینَ وَ لَا أَجَابَا النَّاصِحِینَ
و صالحان امت اسلامی را شاهد قرار دادم اما آندو گوش فرا ندادند و نصیحت نصیحت کنندگان را اجابت ننمودند.
وَ لَاذَ أَهْلُ الْبَغْیِ بِعَائِشَةَ فَقُتِلَ حَوْلَهَا مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ عَالَمٌ جَسِیمٌ
پیروان گمراه به عایشه پناه بردند و افراد زیادی از مردم بصره در طرفداری از او کشته شدند.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ وَجْهَ بَقِیَّتِهِمْ فَأَدْبَرُوا
خداوند به باقیمانده آنان طعم شکست را چشاند و پا به فرار گذاشتند.
فَمَا کَانَتْ نَاقَةُ الْحِجْرِ بِأَشْأَمَ عَلَیْهِمْ مِنْهَا عَلَى أَهْلِ ذَلِکَ الْمِصْرِ
شتر آنان برای ایشان از شتر قوم ثمود بدشوم تر بود.
مَعَ مَا جَاءَتْ بِهِ مِنَ الْحُوبِ الْکَبِیرِ فِی مَعْصِیَتِهَا رَبَّهَا وَ نَبِیَّهَا وَ اغْتِرَارِهَا فِی تَفْرِیقِ الْمُسْلِمِینَ وَ سَفْکِ دِمَاءِ الْمُؤْمِنِینَ
این شتر بدتر با توجه به عمل خود در معصیت الهی و پیامبر و ایجاد تفرقه میان مسلمین و ریختن خون مومنان،
بِلَا بَیِّنَةٍ وَ لَا مَعْذِرَةٍ وَ لَا حُجَّةٍ ظَاهِرَةٍ
بدون هیچ عذر و دلیلی، بد یُمنتر و شومتر از شتر قوم حجر بود.
فَلَمَّا هَزَمَهُمُ اللَّهُ أَمَرْتُ أَنْ لَا یُتْبَعَ مُدْبِرٌ
وقتیکه خداوند آنان را شکست داد، دستور دادم که هیچ شخص فراری تعقیب نشود
وَ لَا یُجَازَ [وَ لَا یُجْهَزَ] عَلَى جَرِیحٍ
و هیچ مجروحی کشته نشود.
وَ لَا یُکْشَفَ عَوْرَةٌ وَ لَا یُهْتَکَ سِتْرٌ
عورتی مکشوف نگردد و حجابی دریده نشود.
وَ لَا یُدْخَلَ دَارٌ إِلَّا بِإِذْنٍ وَ آمَنْتُ النَّاسَ
هیچ کس بدون اجازه وارد خانه ای نشود. به مردم امان دادم.
وَ قَدِ اسْتُشْهِدَ مِنَّا رِجَالٌ صَالِحُونَ ضَاعَفَ اللَّهُ حَسَنَاتِهِمْ
مردان صالحی از ما شهید شدند که خداوند حسنات آنان را مضاعف گرداند.
وَ رَفَعَ دَرَجَاتِهِمْ وَ أَثَابَهُمْ ثَوَابَ الصَّادِقِینَ الصَّابِرِینَ
و درجاتشان را متعالی گرداند و ثواب صادقان و صابران به آنان عطا فرماید.
(و دو خط پایانی نامه در نهج البلاغه آمده)
وَ جَزَاکُمُ اللَّهُ مِنْ أَهْلِ مِصْرٍ عَنْ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ أَحْسَنَ جَزَاءِ الْعَامِلِینَ بِطَاعَتِهِ وَ الشَّاکِرِینَ لِنِعْمَتِهِ
خداوند به شما مردم کوفه از جانب اهلبیت پیامبرتان، بهترین جزای خیر که به اطاعت کنندگان و شاکران میدهد عطا نماید. شما ندای مرا شنیدید.و اجابت کردید.
فَنِعْمَ الْإِخْوَانُ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى الْحَقِّ أَنْتُمْ وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
شما بهترین برادران و یاران حق هستید و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
فاشفع لنا یا امیرالمومنین الی الله