بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۲/۲/۵ - ۴شوال
💢بخش دوم خطبه۲۳۰💢
کتاب فیض الاسلام ۲۲۱
موصوع: مرگ ، زهد
🔵در قسمت قبل این خطبه هفت اثر از آثار مهم تقوا برشمرده شد و بعد توصیه شد شما هم متقی باشید.
خیال نکنید عمرها طولانی است قبل از سر رسیدن مرگ به فکر خودتان باشید و به اعمال صالح مبادرت نمایید.
🔷فَکَأَنْ قَدْ أَتَاکُمْ بَغْتَةً،
مانند این است که مرگ به صورت ناگهانی به سراغ شما بیاید.
همیشه مرگ بعد از بیماری نمیآید تا غفلت انسان نسبت به توبه را از بین ببرد و البته همیشه هم بیماری موجب زدودن غفلت انسان نسبت به توبه نمیشود، گاهی مرگ به صورت آنی و دفعی بر انسان عارض میشود و فرصت توبه را به انسان نمیدهد در این صورت با اعمالمان چه میکنیم.
🔷فَأَسْکَتَ نَجِیَّکُمْ
آن لحظه ای که نجوا و صدای آهسته ی شما را[نَجِیَّکُمْ] ساکت میکند[فَأَسْکَتَ]
🔷وَ فَرَّقَ نَدِیَّکُمْ
مرگ همه اجتماعات[نَدِیَّکُمْ] شما را از هم میپاشد [فَرَّقَ]
🔷وَ عَفَّى آثَارَکُمْ
همان مرگی که تمام آثار به جا مانده از شما را محو میکند. [عَفَّى]
انسان های مومن و متقی (امثال کلینی و شیخ صدوق ها و...) یاد و آثارشان میماند ولی از گنهکاران هیچ اثری نمیماند.
🔷وَ عَطَّلَ دِیَارَکُمْ،
خانه ها بی صاحب رها میشود[عَطَّلَ]
🔷وَ بَعَثَ وُرَّاثَکُمْ یَقْتَسِمُونَ تُرَاثَکُمْ
ورّاث برای تقسیم کردن میراث شما قیام میکنند.
همانهایی که در زمان زنده بودن شما از شما یادی نمیکردند الان به سمت شما میآیند.
با مرگ ناگهانی پرونده اعمال در این دنیا بسته و در آن دنیا مفتوح میشود:
امام على علیه السلام فرمود:
«إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لا حِسابَ وَ غَداً حِسابٌ وَلا عَمَلَ.
امروز روز عمل است و حسابى در کار نیست. و فردا روز حساب است و مجالى براى عمل نیست.»
در ارتباط با عبارت [فَکَأَنْ قَدْ أَتَاکُمْ بَغْتَةً] خداوند در مورد مرگ دفعی حضرت سلیمان در آیه 14 سبأ میفرماید:
«فَلَمَّا قَضَیْنا عَلَیْهِ الْمَوْتَ ما دَلَّهُمْ عَلى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهینِ
(با این همه جلال و شکوه سلیمان) هنگامى که مرگ را بر او مقرّر داشتیم، کسى آنها را از مرگ وى آگاه نساخت مگر جنبنده زمین (موریانه) که عصاى او را مىخورد (تا شکست و پیکر سلیمان فرو افتاد) هنگامىکه بر زمین افتاد جنّیان فهمیدند که اگر از غیب آگاه بودند در عذاب خوارکننده باقى نمىماندند!»
(چون بیماری بر سلیمان عارض نبود و مرگ به صورت ناگهانی بر وی حادث شد به نحوی که حتی فرصت نشستن پیدا نکرد و همینطور که به عصایش تکیه داده بود قبض روح شد، احدی گمان نمیکرد که او مرده باشد تا زمانی که عصایش به سبب موریانه ها شکسته شد وبر زمین افتاد.
مرگ دفعی در روایات برای انبیاء دیگری هم آمده از جمله روایت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در مورد داوود نبی:
«صلى الله علیه و آله : ماتَ داوودُ النّبیُّ علیه السلام یومَ السَّبتِ مَفجوءا فأظَلَّتهُ الطَّیرُ بأجنِحَتِها ، و ماتَ موسى کَلیمُ اللّه ِ علیه السلام فی التِّیهِ ، فصاحَ صائحٌ مِن السّماءِ: ماتَ موسى علیه السلام و أیُّ نَفسٍ لا تَموتُ ؟!
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : داوود نبى علیه السلام در روز شنبه به مرگ ناگهانى درگذشت. پس، پرندگان با بال هاى خود بر او سایه افکندند. موسى کلیم اللّه علیه السلام نیز در تیه (بیابان برهوت) مرد. پس آواز دهنده اى از آسمان جار زد : موسى علیه السلام مُرد و کیست که نمیرد؟!»
🔷بَیْنَ حَمِیمٍ خَاصٍّ لَمْ یَنْفَعْ،
در این هنگام دوستان صمیمی و گرم [حَمِیمٍ] دور شما را میگیرند ولی سودی برای شما ندارند.
حمیم در لغت به معنای داغ است در اینجا منظور دوست صمیمی است.
🔷وَ قَرِیبٍ مَحْزُونٍ لَمْ یَمْنَعْ،
گاهی خانواده بالای سر محتضر نشستهاند ولی نمیتوانند مانع مرگ شوند.
🔷وَ آخَرَ شَامِتٍ لَمْ یَجْزَعْ.
و دیگری شماتت کنندگانی [شامِت]هستند که برای شما گریه نمیکنند و ناراحت نیستند(دشمنان شمایند) .
عملی نیکوست که سود بخش و در هنگام مرگ دست گیر باشد.
امثال معاویه و سایر دشمنان اهل بیت از کسانی هستند که بعد از شهادت امام علی،و سایر ائمه سلام الله علیهم و حتی پیروانشان از جمله مالک اشتر به شماتت میپرداختند و ابراز شادمانی میکردند.
درطول تاریخ مؤمنان وقتی از دنیا میرفتند موجب خوشحالی دشمنانشان میشد تا جایی که به ابراز آن میپرداختند، به عنوان مثال بعد از شهادت امام حسین شام را آذین بستند.
🔹در تاریخ آمده وقتی عایشه خبر شهادت امیرالمومنین علیه السلام را شنید سجده شکر به جا آورد:
«لمّا أن جاء عائشة قتل الامام علی سجدت شکرا للّه مما بشروها به»
وقتى خبر شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام را به معاویه دادند بسیار شاد شد و گفت :
«لما بلغ نعی امیرالمومنین الی معاویة فرح فرحاً شدیدا و قال:
اِنَّ الاءسَدَ الَّذى یَفْتَرِشُ ذِراعَیْهِ فِى الْحَرْبِ قَدْ قَضى نَحْبَهُ
آن شیرى که پنجه هاى خود را در جنگ بر زمین مى گستراند، جهان را وداع گفت.»
و این شعر را نیز خواند:
قُلْ لِلا رانِبِ تَرْعى اَْنَما سَرِحَتْ /
وَ لَلْظَّباءِ بِلا خَوْفٍ وَ لا وَجَلٍ /
این شعر کنایه از این است که دشمنان و ستیزه جویان آن حضرت از این پس آسوده شوند، چنان که با مرگ شیر، خرگوش ها و آهوها آسوده مى شوند.»
🔹وقتى خبر شهادت امام حسن علیه السلام به معاویه رسید، سجده شکر به جای اورد:
فلما بلغ معاویة موته سمع تکبیره من الخضراء، فکبرأهل الشام لذلک التکبیر،
زمانى که معاویه از وفات امام حسن با خبر شد، صداى تکبیرش از کاخ سبز شنیده شد، مردم شام به پیروى از او تکبیر گفتند،
فقالت فاختة بنت قریظة لمعاویة: أقر الله عینک ما الذی کبرت لأجله؟ فقال: مات الحسن،
فاخته دختر قریظه (همسر معاویه) به او گفت: چشمت روشن، به خاطر چه چیزى تکبیر گفتی؟ معاویه گفت: حسن از دنیا رفت،
فقالت أ على موت ابن فاطمة تکبر؟.
فاخته گفت: آیا براى مردن فرزند فاطمه تکبیر مىگوئى،
فقال: والله ما کبرت شماتة بموته، ولکن استراح قلبی.
معاویه گفت: به خدا قسم به خاطر شادمانى در مرگ او تکبیر نگفتم؛ ولى قلبم آسوده و راحت شد.
ودخل علیه ابن عباس رضی الله تعالى عنهما فقال له:
ابن عباس بر معاویه وارد شد، معاویه به او گفت:
یا ابن عباس هل تدری ما حدث فی أهل بیتک؟
آیا از اتفاقى که براى خانوادهات افتاده خبر داری؟
فقال: لا أدری ما حدث؟
ابن عباس گفت: نمىدانم چه اتفاقى افتاده؛
إلا أنی أراک مستبشرا وقد بلغنی تکبیرک وسجودک
ولى تو را شادمان و خندان مىبینم و خبر تکبیر و سجده تو را شنیدهام.
فقال: مات الحسن
گفت: حسن از دنیا رفت.
فقال ابن عباس یرحم الله أبا محمد ثلاثا،
ابن عباس گفت: خد ابو محمد را رحمت کند ـ این جمله را سه بار گفتـ
والله یامعاویة لاتسد حفرته حفرتک،
سوگند به خدا که اى معاویه، بدن او قبر تو را نخواهد بست
ولایزید عمره فی عمرک،
و کم شدن عمر او، بر عمر تو نخواهد افزود،
ولئن کنا قد أصبنا بالحسن، فلقد أصبنا بإمام المتقین وخاتم النبیین،
اگر ما به امام حسن ملحق شویم، به پیشواى پرهیزکاران و انگشتر پیامبران ملحق شدهایم
فجبر الله تلک الصدعة، وسکن تلک العبرة،
و خداوند این دورى را جبران و این اندوه را تسکین خواهد داد؛
وکان الله الخلف علینا من بعده.
و پس از آن خداوند براى ما جانشین انتخاب خواهد کرد.
🔹امثال حاج قاسم سلیمانی به نحوی زندگی کردند که با مرگشان دشمنان خوشحال و دوستان محزون بودند.
وقتی مالک از دنیا رفت حضرت فرمود:
لِلَّهِ دَرُّ مَالِک وَمَا مَالِکٌ
آفرین بر مالک، چه مالکى!
لَوْ کَانَ مِنْ جَبَل لَکَانَ فِنْداً
اگر کوه بود کوه تنهاى بزرگى بود
وَ لَوْ کَانَ مِنْ حَجَر لَکَانَ صَلْداً
و اگر از سنگ بود سنگى بسیار محکم.
أَمَا وَ اللَّهِ لَیهُدَّنَّ مَوْتُکَ عَالَماً وَ لَیفْرِحَنَّ عَالَماً عَلَى مِثْلِ مَالِک
به خدا سوگند مرگ تو عالَمى را تکان مى دهد و عالَم دیگرى را خوشحال مى کند. (مردم عراق بر مرگ او اشک مى ریزند و مردم شام و یاران معاویه شادى مى کنند)
فَلْتَبْکِ الْبَوَاکِى
گریه کنندگان براى مثل مالک باید گریه کنند.
وَ هَلْ مَرْجُوٌّ کَمَالِک
آیا شخص امیدوارکننده اى مثل مالک پیدا مى شود؟
وَهَلْ مَوْجُودٌ کَمَالِک;
آیا موجودى مثل مالک یافت مى شود؟».
در این جملات حضرت به عده ای که از مرگ مالک خوشحال میشوند اشاره میکنند.اینان همان شماتت کنندگانی هستند که حضرت در کلامشان فرمودند. و همچنین با عبارت[عَلَى مِثْلِ مَالِک] بیان میدارند که ما هم میتوانیم مثل مالک شویم و گریه بر امثال مالک سزاوار و نیکو است.
🔹در یکی از حکمتها که از حضرت در ادامه خواهیم خواند به همگان توصیه میکنند: به نحوی زندگی کنید که اگر بودید همگان برای حل مشکلشان به شما رجوع کنند واگر رفتید، در فراغتان بگریند و محزون شوند.
تا وقتی هستید دشمنان ناراحت باشند و بعد از رفتنتان شادی کنند و نفس آسوده ای بکشند.
🔷فَعَلَیْکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ
پس با توجه به آنچه گذشت(مرگ دفعی و عدم فرصت توبه) در نیت وعمل [الِاجْتِهَادِ] کوشا باشید.
تنها به نیت بسنده نکنید و عمل را نیز با آن همراه کنید.
🔷وَ التَّأَهُّبِ وَ التَّأَهُّبِ
در ایجاد انگیزه(قصد و نیت)[التَّأَهُّبِ] و فراهم کردن مقدمات (عمل) [التَّأَهُّبِ] کوشا باشید.
🔷 وَ التَّزَوُّدِ فِی مَنْزِلِ الزَّادِ،
دنیا خانه توشه است [مَنْزِلِ الزَّادِ] توشه آخرت را از این دنیا بردارید.
در ادامه موانعی که در دنیا بر سر راهمان هست را بیان میکند:
🔷 وَ لَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا
نکند که زندگی دنیا شما را فریب دهد.
🔷کَمَا غَرَّتْ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ مِنَ الْأُمَمِ الْمَاضِیَةِ وَ الْقُرُونِ الْخَالِیَةِ،
همانگونه که امتهای قبل از شما را فریب داد.انانی که در قرون گذشته بودند.
🔷الَّذِینَ احْتَلَبُوا دِرَّتَهَا
مانند همانهایی که شیر دنیا[دِرَّتَهَا] را دوشیدند[احْتَلَبُوا]
حضرت دنیا را به شتری تشبیه میکند که امت های فریب خورده گذشته شیرش را تا آنجا که میشده دوشیده اند.
برای فهمیدن این عبارت به جمله حضرت در خطبه شقشقیه در مورد دو خلیفه مراجعه میکنیم:
🔹لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها!
چه سخت هر کدام به یکی از دو پستان حکومت چسبیدند!
البته این امر هم در نهج البلاغه بیان شده که هر چه قدر بیشتر به دنیا چسبیده و بهره ببرید و دنیا را بدوشید در عوض لگد و گاز دنیا بیشتر نصیب میشود و زمانی بر علیه تو میشود.
🔷در حکمت 209 نهج البلاغه که در مورد وجود مقدس امام الزمان است حضرت میفرمایند:
لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْیَا عَلَیْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا، عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا....
دنیا همچون شتر بدخویى است که بعد از چموشى به ما روى مى آورد و همچون شترى است که دوشنده شیر را گاز مى گیرد تا شیر را براى فرزندش نگه دارى کند....
شتر تا زمانی که فرزندی نداشته باشد به دیگران شیر میدهد وقتی فرزندی آورد شیرش را تنها به او میدهد دنیا هم همینطور است و دوشیدنش مقطعی است.
🔷وَ أَصَابُوا غِرَّتَهَا
فریب[غِرَّتَ] دنیا را خوردند.
🔷 وَ أَفْنَوْا عِدَّتَهَا
و کالای دنیا را بهقدری مصرف کردند تا به نابودی کشیده شد[أَفْنَوْا]
🔷 وَ أَخْلَقُوا جِدَّتَهَا
جدید و نوهای دنیا را[جِدَّتَهَا] کهنه کردند[أَخْلَقُوا].
🔷 وَ أَصْبَحَتْ مَسَاکِنُهُمْ أَجْدَاثاً وَ أَمْوَالُهُمْ مِیرَاثاً،
همه (این پادشاهان و ثروتمندان) از خانه هایشان به قبرها[أَجْدَاثاً]رفتند و اموالشان را به ارث گذاشتند و رفتند.
🔷 لَا یَعْرِفُونَ مَنْ أَتَاهُمْ
حال که داخل قبرندهر کس سر قبرشان بیاید نمیشناسند.
🔷وَ لَا یَحْفِلُونَ مَنْ بَکَاهُمْ
و اصلا نسبت به کسانی که بر آنها گریه میکنند[بَکَاهُمْ] اعتنایی نمیکنند.[لَایَحْفِلُونَ]
🔷وَ لَا یُجِیبُونَ مَنْ دَعَاهُمْ.
کسانی که آنها را بخوانند[دَعَاهُمْ] اجابت نمیکنند.[لَایُجِیبُونَ]
این عباراتی که گفته شد همه ویژگی های گناهکاران بعد از مرگ است.
در مورد مؤمنین اینطور نیست؛
در روایت از امام صادق علیه السلام آمده که از حضرت سوال شد:
قلت له: المومن یعلم بمن یزور قبره؟
آیا مومن آگاه است از کسى که قبر او را زیارت مى کند؟
قال: نعم؛ و لایزال مستانسا به ما زال عنده،
فرمود: بلى، پیوسته تا مادامى که زائر بر سر قبرش هست با او مانوس مى باشد
فاذا قام و انصرف من قبره دخله من انصرافه عن قبره وحشة.
وقتى زائر بلند شده و از سر قبر او بر مى گردد از برگشتن وى وحشتى در مومن میت پیدا مى شود.
🔷فَاحْذَرُوا الدُّنْیَا،
بر حذر باشید از دنیا
🔷فَإِنَّهَا غَدَّارَةٌ غَرَّارَةٌ خَدُوعٌ مُعْطِیَةٌ مَنُوعٌ مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ،
دنیا بسیار فریبنده و خدعه گر است. [خَدُوعٌ] دنیا در عین اینکه چیزی به شما میدهد آن را از شما منع میکند.[مَنُوعٌ] در عین اینکه بر تن شما لباس میپوشاند آنرا از تن شما در می آورد.[نَزُوعٌ]
همین که با چیزی شاد شدی و دلخوشی کردی آن را از شما میگیرد.
🔷لَا یَدُومُ رَخَاؤُهَا
آرامش دنیا[رَخَاؤُهَا] ماندنی نیست[لَا یَدُومُ].
🔷وَ لَا یَنْقَضِی عَنَاؤُهَا
سختی هایش انقضا و پایانی ندارد.[ لَا یَنْقَضِی]
هر که از سختی های دنیا شاکی است و منتظر پایان سختی های دنیاست یعنی دنیا را نشناخته، خاصیت دنیا سختی و بلا و بیماری است.
خاصیت امتحان تحمل سختی است اگر دنیا را از منظر امام علی ببینیم دیگر بر سختی ها جزع و فزع نمیکنیم.
🔷وَ لَا یَرْکُدُ بَلَاؤُهَا.
بلای دنیا رکود ندارد.
شیب سختی های دنیا هرگز رو به پایین نمیرود بلکه روز به روز بالا میرود.
هرچه متقی بشوی بلا ها هم با تو بزرگتر میشود.
🔵و منها فی صفة الزُهّاد:
بقیه خطبه درمورد صفات زهاد است.
البته برخی قائلند که بخشی از خطبه توسط سید رضی حذف شده
ولی برخی هم قائلند این قسمت در حقیقت بخشی ازخطبه اهل ذکر بوده (خطبه۲۱۶)چرا که تناسب معنایی با آن خطبه دارد و در اینجا آورده شده است.
🔷کَانُوا قَوْماً مِنْ أَهْلِ الدُّنْیَا وَ لَیْسُوا مِنْ أَهْلِهَا،
گروهی از ساکنان دنیا در حالی که در دنیا نیستند از جنس دنیا نیستند.
اهل ذکر برای ترک دنیا ذکر میگویند نه برای به دست آوردن آن:
زهاد واقعی طوری زندگی میکنند که گویی در این دنیا نیستند کسی انها را از بیرون ببیند میگوید( لقد خالتوا.،اینها دیوانه شده اند. )
🔷فَکَانُوا فِیهَا کَمَنْ لَیْسَ مِنْهَا؛
در دنیا هستند و با این حال همچون کسی ست که در دنیا نیست.
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیده ای * من در میان جمع و دلم جای دیگر است.
🔷عَمِلُوا فِیهَا بِمَا یُبْصِرُونَ
عملشان همان چیزی است که بصیرت اقتضا دارد.
چشمشان را بر بسیاری از امور دنیوی بسته اند بنابراین چشمشان بر خیلی چیز ها باز شده. همانگونه که پیامبر میفرماید:
غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ اَلْعَجَائِبَ
چشمانتان را ببندید تا عجائب را ببینید.
🔷 وَ بَادَرُوا فِیهَا مَا یَحْذَرُونَ؛
آنها به شدت خودشان را از آن چیزی که میترسند[یَحْذَرُونَ] منع میکنند و دور نگه میدارند[بَادَرُوا]
آنها از مرگ و برزخ و عذاب قبر میترسند پس رفتارشان را با این ترسشان تنظیم میکنند تا مبادا با ترسهایشان مواجه شوند.
🔷 تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ بَیْنَ ظَهْرَانَیْ أَهْلِ الْآخِرَةِ
معاشرت وگردش بدنهایشان[تَقَلَّبُ أَبْدَانِهِمْ] بین اهل آخرت صورت میگیرد.
برعکس اهل دنیا که به دنبال خوشیهای زود گذرند و آنان به دنبال مجالس ذکر خدا.
از عیسی پرسیدند با چه کسی همنشین باشیم؟ فرمود:
قَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اَللَّهَ رُؤْیَتُهُ وَ یَزِیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یُرَغِّبُکُمْ فِی اَلْآخِرَةِ عَمَلُهُ .
فرمود: با کسی که دیدارش شما را بیاد خدا اندازد و سخنش دانشتان را زیاد کند و کردارش شما را به آخرت تشویق کند.
🔷وَ یَرَوْنَ أَهْلَ الدُّنْیَا یُعَظِّمُونَ مَوْتَ أَجْسَادِهِمْ،
انها کسانی هستند که اهل دنیا را میبینند که از مرگ بدن میترسند و مرگ اجسادشان را بزرگ میپندارند.
خیلی از ما از مرگ فراری هستیم برخلاف زهاد که:
🔷 وَ هُمْ أَشَدُّ إِعْظَاماً لِمَوْتِ قُلُوبِ أَحْیَائِهِم.
در حالیکه آنها از مرگ قلبشان نگرانند
میت الاحیاء (مرده ای که در ظاهر زندگی میکند) به تعبیر روایت کسی است که امر به معروف نکند.
زاهد بر خلاف کسی که نگران مرگ جسم است ومدام به پزشک مراجعه و ورزش میکند تا جسمش را حفظ کند. زاهد به دنبال سلامت روح و قلب است.
✅ نکته در مورد عبارت( غدارة الغرّارة) بودن دنیا:
خدعه و نیرنگ دنیا متناسب با هرشخص است و با دیگری متفاوت است
فردی را با پول، دیگری را با عبادت و.... نیرنگ میزند
🔹ابن ابی الحدید به احادیثی دسترسی داشته که ما بعد از حمله مغول آنها را از دست داده ایم لذا شیخ صدوق از ابن ابی الحدید حدیث نقل میکند:
أن الملائکة کانت تصافح عمران بن الحصین و تزوره
ملائکه برای روبوسی و دیدار عمران بن الحصین به نزد او می آمدند.
ثم افتقدها
بعد از مدتی دیگر به دیدارش نیامدند.
فقال یا رسول الله إن رجالا کانوا یأتوننی لم أر أحسن وجوها و لا أطیب أرواحا منهم ثم انقطعوا
پس نزد پیامبر رفت و پرسید: چند وقتی مردانی نزدمن میآمدند که من زیبارو وخوشبو تر از آنها را ندیدم ولی مدتی است دیگر نمیآیند.
فقال ع أصابک جرح فکنت تکتمه
فرمود: یادت هست زمانی در جنگ و جهاد مجروح شدی ولی به روی خود نیاوردی و از گفتن آن به دیگران خودداری کردی(کتمان کردی)
فقال أجل قال ثم أظهرته
پس سخن پیامبر را تایید کرد
بعد پیامبر فرمود : بعد از مدتی این جراحت را آشکار کردی و برای فخر فروشی به دیگران گفتی.
قال أجل
آن مرد سخن پیامبر را تایید کرد
قال أما لو أقمت على کتمانه لزارتک الملائکة إلى أن تموت.
پیامبر در ادامه فرمود: اگر همچنان کتمان میکردی ملائکه تا زنده بودی به دیدارت میآمدند.
شیطان سر راه دینداری کمین کرده و هر کسی را متناسب با حالش فریب میدهد. پس باید مراقبت نمود.
اللهم امتنا ممات محمدِِ وال محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۲/۰۲/۰۴ - ۳شوال
💢بخش اول خطبه۲۳۰💢
کتاب فیض الاسلام ۲۲۱
حضرت توصیه به تقوا می فرمایند آثار و نتایج تقوا را بیان می دارند. متقی باشید و اینکه از لحظه لحظه عمر استفاده کنید برای داشتن تقوا .
هفت اثر از آثار تقوا را بیان می دارند
♦️فَإِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ
۱- تقوا کلید ورود به خانه درستی، خیر و خوبی.
(سداد، حرف یا عمل که خطا در آن نباشد)
اگر تقوا داشته باشید شاه کلیدی در دست دارید که درب خانه خوبیها را با آن باز می کنید.
♦️ وَ ذَخِیرَةُ مَعَادٍ
۲- تقوا ذخیره معاد است
درمکتب علی علیه السلام اگر عملی به آخرت وصل نباشد ،دنیایی و هر عملی به آن وصل باشد آخرتی است ولو ظاهر آن دنیایی باشد .
♦️ وَ عِتْقٌ مِنْ کُلِّ مَلَکَةٍ
۳- تقوا عامل آزادی از بردگی
اگر کسی نمیخواهد ملوک وبرده کسی باشد،آزادی او در تقوااست .
♦️نَجَاةٌ مِنْ کُلِّ هَلَکَةٍ؛
۴- نجات از مهلکه و مواضع خطر
اگر می خواهید از مهلکه های دنیا .و آخرت رها شوید و نجات یابد،با تقوا این امر محقق می شود .
تا انسان تقوا نداشته باشد پلیس بیرونی کاری نمی تواند انجام دهدو اگر ملکه تقوا آمد چه مامور باشد چه نباشد از موضع های هلاکت، خودداری میکند.
♦️ بها یَنْجَحُ الطَّالِبُ
۵- تقوا عامل رسیدن به مطلب برای طالب.. فقط به سبب تقوا است که انسان می تواند به هدف برسد
♦️ وَ یَنْجُو الْهَارِبُ
۶- عامل نجات از ترس و کیفر گناهان.
اگر کسی از عذاب الهی میترسد ،فقط به سبب تقوااست که می تواند فراری برای خود ایجاد کند
سوره مریم:
وَإِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْمًا مَقْضِیًّا ﴿۷۱﴾
و هیچ کس از شما نیست مگر [اینکه] در آن وارد مى گردد این [امر] همواره بر پروردگارت حکمى قطعى است.
ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا ﴿۷۲﴾
آنگاه کسانى را که پرهیزگار بوده اند مى رهانیم و ستمگران را به زانو درافتاده در [دوزخ] رها مى کنیم (۷۲)
♦️وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ
۷- تقوا عامل اجابت و رسیدن به خواسته ها. به سبب تقوا انسان به هدفهای بلند خود می رسد
🔺رغایب معمولا آرزوها را گویند .ولی آرزو به طور کلی پسندیده نیست .رغبت جدای از آرزو است .رغبت یعنی به دنبال چیزی یا کسی رفتن .
لیله الرغایب یعنی رغبتها را با خدا تنظیمکردن.
همه ما رغایبی داریم یکی از اهدافی که نوعا همه درگیر هستیم این است که برای آینده فرزندان تدارک ببیند
آیا تقوا این امر را می تواند محقق کند ؟
بله این قدرت را دارد آیه ۹ سوره نساء ؛
وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا
کسانى که اگر پس از خود فرزندان ناتوانى به یادگار بگذارند، بر (فقر آینده) آنان مىترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم نیز) بترسند. از خداوند پروا کنند و سخنى استوار گویند.
یکی از مصادیق داشتن تقوا این است که به یتیم ظلم ننمایی
🔺حکمت ۲۶۹:
مردم در دنیا دو گروهند: گروهى تنها براى دنیا تلاش مى کنند و دنیایشان آنان را از آخرتشان بازداشته است. نسبت به بازماندگان خود از فقر وحشت دارند ولى از فقر خویش (براى جهان دیگر) خود را در امان مى دانند، از این رو عمر خود را در منافع دیگران فانى مى سازند (و دست خالى به آخرت مى روند).
گروه دیگر براى آنچه بعد از دنیاست تلاش مى کنند؛ سهم آنان بدون نیاز به کار و کوشش فراوان از دنیا به آنها مى رسد.چنین کسانى هر دو سود را برده اند وهر دوسرا را باهم مالک شده اند. آنها در درگاه خدا آبرومندند و هرچه بخواهند خداوند از آنها دریغ نمى دارد.
کسی که تقوا و عمل صالح داشته باشد،خدا دنیا و آخرت او را آباد می سازد
اگر کسی تقوا و عمل صالح داشته باشد او وجیه عندالله می شود.
این آثار تقوا شنونده را مجذوب میکند تا اهمیت مطلب را درک کند.
اهمیت مطلب عمل را !!!!
دانستن آثار بتنهایی کافی نیست، عمل به دانسته ها مهم است.فرصتهایی که برای عمل ایجاد میشود.
♦️فَاعْمَلُوا وَ الْعَمَلُ یُرْفَعُ
۱- در جایگاهی هستید که میتواند عمل شما مورد قبول واقع شود.[یُرفَع]
پس عمل کنید عمل بالا می رود
♦️وَ التَّوْبَةُ تَنْفَعُ
۲- در موقعیتی هستید که توبه قبول است بعد از عارض شدن سکرات مرگ پذیرش توبه نیست.پس عمل کنید و شروع کنید به توبه کردن.
توبه کنید که چه بسا توبه به شما نفع می رساند.
♦️ وَ الدُّعَاءُ یُسْمَعُ
۳- در جایگاهی هستید که ترتیب اثر داده می شود.بعد مرگ اجابت دعا نیست.
در حیات دنیادعا شنیده میشود.
♦️وَ الْحَالُ هَادِئَةٌ
۴- آرامش [هادله]برقرار است در شرایط کنونی می شود عمل کنید.فردا پیری ، ناتوانی ، بیماری، کم حافظگی، هست تا فرصت هست عمل کنید.
حال شما با تقوا آرامش دارد .
♦️الْأَقْلَامُ جَارِیَةٌ
۵- قلم فرشتگان آمادهٔ نوشتن است. نور اعمال صالح شما جای تابیدن دارد.
تا وقتی فرشتگان عمل می نویسند ،عمل کنید.
✅این پنج فرصت را غنیمت شمارید اگر استفاده نشود حسرت آن باقی میماند.
✅این فرصتها سه تهدید هم دارند.
سه دشمن در کمین نشسته تا فرصتها را بربایند.
♦️وبَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ
در انجام رساندن اعمال محکم باشید چرا که ؛
♦️عُمُراً نَاکِساً
الف. عمر شما رو به افول و واژگونی ست. در جوانی فرصت سوزی نکنید.
کاسه عمر هر لحظه ممکن است واژگون شود
♦️ أَوْ مَرَضاً حَابِساً
ب. در جوانی هم بیماری حادث می شود و مانع از انجام عمل است.تا فرصت سلامت هست عمل خیر انجام دهید.
مرضی بسراغ آید مانع از عمل گردد.
♦️ أَوْ مَوْتاً خَالِساً
ج. مرگی که همه چیز را می گیرد.فرصت داشته ها از بین می رود.
قبل از آمدن مرگ ناگهانی عمد کنید.
🔺خالس ریشه کلمه اختلاس یعنی ناگهان چیزی را ربودن.
فاعْمَلوا عمل یُرفع
بخش دوم : مرگ
♦️فانَ المَوتَ هادِمُ لَذّاتِکُم
اگر فرصتها از دست برود ومرگ فرا برسد تمام لذات از بین رفته.تیره کننده شهوات می شود.
♦️زائرٌ غَیرُ مَحبُوبِِ، و قِرنُُ غَیرُ مَغلوبِِ
مرگ یک زیارت کننده ایست که محبوب اشخاص نیست.
مرگ یک حریف سرسخت است که مغلوب نمی شود.
💠و واتِرٌ غَیرُ مَطلوبِِ
مرگ یک قاتل و جنایتکاری [واتِر]که جان میگیرد ولی نمی شود او را تعقیب و توبیخ کرد.
♦️قَدْ أَعْلَقَتْکُمْ حَبَائِلُهُ
شما در دام مرگ هستید
♦️و تَکَنَّفَتْکُمْ غَوَائِلُهُ
حوادث سنگین [غَوائله]مرگ شما را احاطه کرده،
حوادثی که موجب مرگ می شوند ،شما را احاطه کرده است
♦️وَ أَقْصَدَتْکُمْ مَعَابِلُهُ
مرگ با پیکان تیزی [مَعابلُه] شما را هدف گرفته .
♦️ وَ عَظُمَتْ فِیکُمْ سَطْوَتُهُ
هیبت مرگ بزرگ است
♦️و تَتَابَعَتْ عَلَیْکُمْ عَدْوَتُهُ
مرگ پشت سرهم[تتابعت] حمله می کنند ( سکته ، حادثه های نزدیک بمرگ ) غضب مرگ بر شما تسلط دارد.
دشمنی مرگ با شما پی در پی است و پشت سرهم عوامل مرگ می آیند .
♦️وَ قَلَّتْ عَنْکُمْ نَبْوَتُهُ،
خیلی کم تیر مرگ به خطا می رود. افراد کمی هستند که اجل ایشان فرا نرسیده با دعا و توسل و ...از مرگ نجات یابند وگرنه حتی با توسل و ...جلودار مرگ نمیتوان بود
♦️فَیُوشِکُ أَنْ تَغْشَاکُمْ دَوَاجِی ظُلَلِهِ
(تیر مرگ که به خطا نمیرود) نزدیک است[یوشَک] شما را با سایه [ظُللِه]تاریک و ظلمت[دَواجی] خود بپوشاند.
هر لحظه ممکن است سایه تاریکی مرگ روی شما بیفتد.
♦️ احْتِدَامُ عِلَلِهِ
هر لحظه ممکن است بیماریهای شدید[علله] مرگ شما را بپوشاند و در برگیرد .
♦️وحَنَادِسُ غَمَرَاتِهِ
شما را تاریکی های شدید مرگ بپوشاند.
♦️وغَوَاشِی سَکَرَاتِهِ
و تاریکیهای سکرات موت بر شما چیره شود .
نکته اینکه این چهار جمله درباره تاریکی،از جهت مرتبه تاریکی مختلف هستند یا نه ،نمی دانیم
♦️ وأَلِیمُ إِرْهَاقِهِ
لحظه سخت جان دادن و رفتن روح [اِراهاقه]پیش روی شماست.
و مرگ از بین بردن را بر شما می چشاند.
♦️ودُجُوُّ أَطْبَاقِهِ
تاریکی های متراکم شدیدش طبقه طبقه هستند دور تا دور شما می پوشاند
♦️ وَ خُشُونَةُ مَذَاقِهِ
روزی ناگواری مرگ را خواهید چشید.تلخی مرگ را در کام شما خواهند ریخت.
مرگ به شما خشونت اش را میچشاند .
ناگواری های زیاد و تاریکی های زیاد پیش روی شما است برای سلامت گذشتن از این مرحله تقوا پیشه کنید.
للهم احینا حیاة محمدٕ وال محمد