بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱/۱۴. ۱۲ ماه رمضان المبارک
💢بخش دوم خطبه۲۲۲💢
کتاب فیض الاسلام ۲۱۳
حضرت در ادامه بخش اول، در شخصیت و ویژگی های اهل ذکر مطالبی را بیان نمودند.
🔹وَ إِنَّ لِلذِّکْرِ لَأَهْلًا
ذکر ،اهل خاص خود را دارد.اهل ذکرشدن شرایطی دارد اهلیت خاص خود را می خواهد
🔷 أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیَا بَدَلًا
آنان ذکر رابه جای دنیا انتخاب کرده اند ،حاضر هستند به جای ذکرشان همهی دنیا را بدهند .
🔺نقل است ابراهیم خلیل الله از ثروتمندترین افراد زمان خود بود به طوری که گله گوسفندی داشت که ۴۰۰ سگ نگهبان و مراقب گله بودند
بعضى از فرشتگان به خدا عرض کردند: دوستى ابراهیم با تو به خاطر آن همه نعمتهاى فراوانى است که به او عطا کردهاى؟
خداوند خواست به آنها نشان دهد که چنین نیست، بلکه ابراهیم خدا را به حق شناخته است، به جبرئیل فرمود: در کنار ابراهیم برو و مرا یاد کن
جبرئیل کنار ابراهیم علیه السلام آمد دید او در کنار گوسفندان خود است، روى تلى ایستاد و با صداى بلند گفت:
سبُّوح قُدُّوس ربُّ الملائِکةِ و الرُّوحِ؛
پاک و منزه است خداى فرشتگان و روح!
ابراهیم تا نام خدا را شنید، آن چنان شور و حالى پیدا کردهیجان زده شد
به اطراف نگریست و شخصى را روى تلى دید نزدش آمد و گفت:
آیا تو بودى که نام دوستم را به زبان آوردى؟
او گفت: آرى.
ابراهیم گفت: بار دیگر از نام دوستم یاد کن، یک سوم گوسفندانم را به تو خواهم بخشید.
او گفت: سبُّوح قُدُّوس ربُّ الملائِکةِ و الرُّوحِ
ابراهیم علیهالسلام با شنیدن این واژه ها که یاد آور خداى یکتا و بى همتا بود، چنان لذت مىبرد که قابل توصیف نیست، نزد آن شخص رفت و گفت: یک بار دیگر نام دوستم را یاد کن، نصف گوسفندانم را به تو خواهم بخشید.
آن شخص براى بار سوم، واژههاى فوق را تکرار کرد، ابراهیم نزد او رفت و گفت: یک بار دیگر از نام دوستم یاد کن، همه گوسفندانم را به تو خواهم بخشید.
آن شخص، آن واژه ها را تکرار کرد.
ابراهیم گفت: دیگر چیزى ندارم، خودم را به عنوان برده بگیر، و یک بار دیگر نام دوستم را به زبان آور!
آن شخص نام خدا را به زبان آورد، ابراهیم نزد او رفت و گفت: اینک من و گوسفندانم را ضبط کن که از آن تو هستم.
در این هنگام جبرئیل خود را معرفى کرد و گفت: من جبرئیلم، نیازى به دوستى تو ندارم، به راستى که مراحل دوستى خدا را به آخر رساندهاى، سزاوار است که خداوند تو را به عنوان خلیل (دوست خالص) خود برگزیند
🔺در روایات ذیل آیه : «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاتَعْلَمُونَ؛ نحل - ۴۳» آمده :
امام صادق علیه السلام فرمود:
«اَلذِکر قرآنُُ و نحنُ اَهلُه»ذکر قرآن است و ما اهل آن هستیم .
پیامبر. اکرم صلی الله علیه و آله :
«الذکر إنَّا و اهل البیت اهلُ الذِّکر» ذکر من هستم و اهل آن اهل بیت علیهم السلام هستند
🔺مصداق تام اهل ذکر پیامبر صلوات الله علیه ،اهل بیت و اولیای دین هستند ولی در مراتب پایین تر هر کدام می توانیم جزا اهل الذکر باشیم
کسانی که ذکر را به جای دنیا انتخاب نکرده اند نمیتوانند اهل ذکر باشند کسی که هم دنیا را می خواهد هم ذکر را از کسانی نیست که خداوند. «جَعَلَ الذِّکر جَلاءَ لِلقُلوب » برایش قرار دهد.
در قرآن ایه : «أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ ۚ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ منافقون - ۹ »
🔹فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَنْهُ
(بیع یکی از انواع تجارت است )
اهل ذکر اهل کسب و کار هستند ولی با این وجود از ذکر غافل نمی شوند
🔺حضرت در سی و پنجمین وصف متقی در خطبه متقین فرمود : وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ
آنها رابطه خود را با اهل دنیا قطع نکرده اند ولی با این وجود دل به دنیا نبستند.
🔹یَقْطَعُونَ بِهِ أَیَّامَ الْحَیَاةِ
با ذکر خدا ایام حیاتشان را طی می کنند .
🔺همیشگی بودن ذکر دلیل بر اهل ذکر بودن می باشد.
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود : «الذِّکرُ مِفتاحُ الاُنْسِ یاد خدا، کلید انس است .
🔺در مناجات خمس عشر داریم
إِلٰهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً ؟ وَمَنْ ذَا الَّذِى أَنَِسَ بِقُرْبِکَ فَابْتَغَىٰ عَنْکَ حِوَلاً ؟
«معبودم، کیست آنکه شیرینی محبّتت را چشید پس بهجای تو دیگری را برگزید؟ و کیست آنکه با مقام قرب تو انس یافت پس مایل به روی برتافتن از تو شد؟»
ذکر علی الدوام انسان را به انس می رساند.
🔹یَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فِی أَسْمَاعِ الْغَافِلِینَ
اهل ذکر غارنشین رهبان نیستند انها با زواجر (هر آنچه بازدارنده است) محرمات خدا را فریاد می زنند. تا گوش غافلین به خود بیاید .
🔹وَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ یَأْتَمِرُونَ بِهِ
اهل ذکر واقعی امر به عدالت و خوبی می کنند و خودشان هم عمل کننده هستند.
🔹و یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ
اهل ذکر نهی از منکر می کند و خود هم اولین کسی است که نهی از منکر می رسد
🔺حضرت در خطبه ۱۷۵ فرمودند :
أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَى طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَى قَبْلَکُمْ عَنْهَا.
اى مردم سوگند به خدا من شما را به هیچ طاعتى وادار نمى کنم مگر آن که پیش از آن خود، عمل کرده ام، و از معصیتى شما را باز نمى دارم جز آن که پیش از آن، ترک گفته ام.
🔺در بخشی از خطبه ۱۲۹ فرمودند :
لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِینَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِکِینَ لَهُ، وَ النَّاهِینَ عَنِ الْمُنْکَرِ الْعَامِلِینَ بِهِ.
کسانى که امر به معروف مى کنند و خود معروف را ترک می کنند، یا نهى از منکر مى نمایند اماخود، منکر رابه جاى مى آورند. آنان را لعنت کرده .
در بخش قبل اگر حضرت فرمودند خدا کسی را که نهی از منکر می کند ولی خود عمل می کند، لعنت کند ،این کمال امر بمعروف را میرساند که خود امر میکند عامل هم باشد.
🔺علت تبعید ابوذر به ربذه این بود که عثمان ابوذر را به شام تبعید کرد ابوذر در مقابل چپاول معاویه وعثمان دم کاخ معاویه هر روز این آیه را تلاوت می کرد آیه ۳۴ توبه :
《یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ》
ای اهل ایمان، بسیاری از علماء و راهبان (یهود و نصاری) اموال مردم را به باطل طعمه خود میکنند و (خلق را) از راه خدا منع میکنند و کسانی که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره میکنند و در راه خدا انفاق نمیکنند آنها را به عذابی دردناک بشارت ده»
معاویه به او اعتراض کرد که این آیه درباره اهل کتاب است چرا برای ما میخوانی ابوذر میگفت:
بله ابتدای آیه اهل کتاب را فرموده
ولی در وسط آیه می فرماید و کسانی که اموال را به باطل طعمه می کنند(والذِینَ یَکنِزونَ الذَّهَب) و ذخیره می کنند.
این مصداق دارد لذا معاویه برای عثمان نامه فرستاد ابوذر را به مدینه عودت داد و از آنجا عثمان او را به ربذه تبعید کرد .لذا اهل ذکر نهی از منکر را فریاد می زنند
🔹فَکَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَى الْآخِرَةِ
این جملات حضرت عرفان است سیر و سلوک است مانند این است که اهل ذکر ،دنیارابرای آخرت رها کردهاند در حالی که در دنیا هستند .
🔺اهل ذکر در دنیا زندگی می کنند مانند بقیه رفت و آمد و مراوده دارند امرار معاش می کنند ولی ...
🔹وَ هُمْ فِیهَا فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذَلِکَ
آنها ماورای این دنیا را مشاهده می کنند ،تخیل و ،وهم نیست
🔹فَکَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُیُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِی طُولِ الْإِقَامَةِ فِیهِ
به برزخ سر می کشند (سرک می کشند )نه تنها برزخ را می بینند. طول اقامت در برزخ را هم می بینند سرانجام برزخ را می بینند. اوضاع دیگران را هم می بینند .
🔺حضرت می فرمایند «فکإنما» مثل و مانند نیست معنی تحت الفظی به این صورت است که شبیه اینکه می بینند .ولی واقعا می بینند . حضرت به این صورت بیان کرده اند که ما درک کنیم
در خطبه متقین هم حضرت فرمود
«فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ»
بهشت براى متقین چنان است که گویى آن را دیده اند
🔹حَقَّقَتِ الْقِیَامَةُ عَلَیْهِمْ عِدَاتِهَا
قیامت وعده هایش را بر آنها همین امروز که در دنیا هستند ،محقق و حتمی کرده است .
🔺 کسانی که اعتراض می کنند چه کسی آن دنیا را دیده که وعده ها شاید واقعی نباشند؟
حضرت می فرمایندکه: مؤمن شوی امروز بهشت و برزخ را می بینی و می چشی.
🔹فَکَشَفُوا غِطَاءَ ذَلِکَ لِأَهْلِ الدُّنْیَا
انها با اینکه می توانند با نعمتها مشغول باشند نزد دیگران. دردنیا تلاش دارند که پرده ها را از اهل دنیا بردارند .وقتی سیر (منَ الخلق الیَ الحق) را طی کردند به سمت خلق بر می گردند که خلق را در مسیر ببرند .لفظ رائد همین است به معنای پیش قراول هستند که قبل از کاروان رفته .مسیر را شناسایی کرده رفتند، مقامات را دیدند ،چشیدند . بر میگردند دیگران را هم ببرند.
اهل بیت علیهم السلام رائد هستند.
🔹حَتَّى کَأَنَّهُمْ یَرَوْنَ مَا لَا یَرَى النَّاسُ وَ یَسْمَعُونَ مَا لَا یَسْمَعُونَ.
کار به جایی میرسد، چیزهایی می بینند که دیگران نمی بینند و می شنوند آنچه را که دیگران نمی شنوند.
🔺اینکه ما حقیقت آن طرف را نمیبینیم دلیل این نیست که وجود ندارد
مرحوم امام خمینی ( ره) در نامه عرفانی به فرزند خود فرمودند اگر چیزی از مقامات عرفا شنیدی انکار نکن بگو هست من نمی دانم .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۲/۱/۱۵ - ۱۳ رمضان المبارک
💢بخش سوم خطبه۲۲۲💢
کتاب فیض الاسلام ۲۱۳
خطبه عرفانی و راجع به ذکر در آخرین بخش فرمودند اولیای الهی با ذکر انس دارند، انسی که دنیا را به پای ذکر بریزد نه اینکه ذکر بگوید تو خود به بهره دنیایی برسد .اگر کسی به این مقام رسید( یَرَونَ مالا یَریَ الناس یَسمعُون مالا یَسمَعون) چیزهایی می بیند که دیگران نمیبینند و می شنود که دیگران نمی شنوند .
از اینجا به بعد حضرت فضای عارفان و سالکان و حال هوای اهل ذکر را برای ما بیان میکند تا ما هم خودمان راه آنها را برویم
🔷فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِکَ فِی مَقَاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ
ای انسان اگر حالات آنها را با عقل خود تصور کنید و در ذهن این ریزه کاری ها را دیده و به کار ببرید.
اهل ذکر در جایگاهی هستند که خداوند متعال آن را ستوده[محمودَه] است .
طوبی لک خوشا به حال کسیکه به این مرتبه رسیده که اهل ذکر باشد.
🔷 وَ مَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَة
اهل ذکر مجالسی دارند که مشهود فرشتگان است مشهود یعنی فرشتگان الهی به آنجا نظاره دارند وقتی اولیای الهی در نیمه شب در حال عبادت هستند زمانی که حتی نزدیکترین افراد به آنها نمی فهمند ولی مجالس آنها و نشست و برخاست آنها زیر نظر ملائکه است در دوربین خداوند متعال ثبت و ضبط شده. همان گونه که خداوند در باب نماز صبح می فرماید :(اِنَِ قرانَ الفَجرِکانُ مَشهُوداً، اسرا - ۷۸) نماز صبح مورد مشاهده دو گروه ملائک است.
۱- ملائکه روز که مراقب اعمال انسان هستند.
۲- ملائکی که در شب مراقب بودن و زمان جابجایی آنهاست هر دو گروه ملائکه شاهد نماز صبح انسان هستند.
اولیای الهی، لله ذکر می گویند برای جلای قلب ولی این ذکر گم نمیشود و مشهود ملائکه و خداست .
🔷وَ قَدْ نَشَرُوا دَوَاوِینَ أَعْمَالِهِمْ
آنها علی الدوام پرونده [دَواوِین] اعمال شان را باز کردند صبح تا شب مراقبه و محاسبه دارند وبه اعمال خود رسیدگی می کنند
🔷 وَ فَرَغُوا لِمُحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَى کُلِّ صَغِیرَةٍ وَ کَبِیرَةٍ أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فیهَا،
اهل ذکر فقط به گناه بزرگ توجه نمیکنند بلکه وقت خاصی می گذارند تاهیچ چیزی آنها را به خود مشغول نکند با فراغت بال [فرَغُوا] ریز و درشت را محاسبه میکنند.
وقتی دو شریک بخواهند حساب و کتاب کنند دقیق با توجه کامل همدیگر را محاسبه میکنند اولیای الهی در زمان محاسبه خود همه اعمال کوچک و بزرگ خود رسیدگی می کنند چه کارهایی که به آن امر شده بودند[اَمَروا بها]و کوتاهی کردند [فقَصَّروا عنها]خود را محاسبه می کنند، چرا در بعضی از جا کم کاری کردهاند.
حضرت در نهج البلاغه فرمود:
چه بسیارافرادی که از روزه داری فقط گرسنگی و تشنگی را درک میکنند در حالی که روزهداری فضائل و مراتبی دارد حضرت نهیب می زند. جایی که نهی از گناه شده بود ولی نه تنها آن کار را انجام داد بلکه در انجام آن زیادهروی کرد[فرطوا] خیلی دردناک است که خدا بگوید کاری را نکن من به تو نعمت و قدرت دادم با نعمت های من گناه نکن ولی گاهی انسان پا از گلیم خود درازتر میکند .
اولیای الهی با دقت و ظرافت به پرونده خود رسیدگی می کنند کجا امر شده بودند و کوتاهی کردند کجا نهی شده بودند و پا از گلیم درازتر کردند صغیر و کبیر را محاسبه میکنند
🔷وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهمْ ظُهُورَهُمْ
گناه سنگین است کسی که اهل ذکر است سنگینی گناه را بر دوش خود می فهمد.
اعمال شبههناک و سنگین را درک میکند چون توفیق نماز اول وقت و نماز شب را مبگیرد.
امام صادق فرمود: (قَیَّدَتکَ ذُنُوبُک)
کسی گفت من نماز شب نمی خوانم فرمود گناهانت وزنه های سنگین به پایت بسته اند نماز شب مَطیّه است یعنی مرکب راهوار و سریع السیر. بخواهی در نماز شب پرواز کنی گناهان دست و پایت را می بندد.وزنه است .
🔷فَضَعُفُوا عَنِ الِاسْتِقْلَالِ بِهَا فَنَشَجُوا نَشِیجاً
می فهمند که ناتوان و ضعیف هستند از اینکه بخواهند این بار را به تنهایی بکشند ( اِنَّ اَمامَکم عَقَبهً کَوُوداً) پیش روی شما گردنه های صعب العبوری هستند که باید از آنها رد شوید.
با این بار سنگین چگونه رد شویم ؟سنگینی بار گناه را می بیند که نمی تواند رد شود، چون سنگینی گناه ،ضعف خودو سختی مسیر را می بینند زار می زند .ما نمی بینیم از درک سنگینی گناه عاجزیم.
🔷وَ تَجَاوَبُوا نَحِیباً
اهل ذکر جواب گریه یکدیگر را می دهند وقتی دور هم و مجلس ذکری برقرار است از صدای گریه هم اطرافیان هم گریه میکند و با گریه جواب هم را می دهند و هر کس به حال روز و سنگینی گناه خود گریه بلند[نحیبا] میکند.
🔷 یَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَمٍ وَ اعْتِرَافٍ.
ناله می زنند[یعجون] به سوی پروردگار و اعتراف به گناه و اظهار پشیمانی می کنند هیچ کس جز تو غفار الذنوب و ستار العیوب و مُبدّل السّیات بالحسنات نیست.
🔷 لَرَأَیْتَ أَعْلَامَ هُدًى
لام (رایت) جواب شرط است برای جمله:
(فلو مثلتهم لعقلک) اگر حالت ذاکران را به نگری، ( جمله شرط)
اگر نگاه کنی به حالت اولیای الهی میبینی
که آنها چراغ های هدایت هستند.
معنای دوم، توهم چراغ هدایت را میبینی.
توجه و نگاه به اولیای الهی به توهم نور و چراغ میدهند باید دائم این چراغ را تقویت کرد
🔷وَ مَصَابِیحَ دُجًى
میبینی که انها چراغهای در ظلمت هستند
🔷قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلَائِکَةُ
حلقه زده اند[حُفَّت] دور ذاکران و اولیای الهی ملائکه .
ملائکه به اشک چشم ذاکر متبرک می شوند انسان میتواند به جایی برسد که هم ملائکه را ببیند و هم ملائکه به دیدار او بروند چگونه؟
اگر انسان اهل ذکر شود و این مسیر را طی کند ملا ئکه به زیارت او بیایند در قرآن کریم آمده( انَّ الذِینَ قالُوا رَبُنَا اللهُ ثُمَ استَقامیوا تَتَنَزَلُ عَلیهِمُ المَلائکهُ اَلّا تَخافُوا ولا تَحزَنُوا، فصلت - ۳۰) کسی که متقی و اهل ذکر باشد هم الله گوید و هم بر این مسیر استقامت ورزد ملائکه بر او نازل شده و می گویند نترس و غمگین نباش به او بشارت می دهند.
ذکر می تواند انسان را به این مقام برساند
🔷وَ تَنَزَّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ
انسان به مقام آرامش و اطمینان می رسد و خنکی یقین بر قلبش می وزد.
سکینه یک حس درونی است مقام آرامش هیچ جنگ و تهدیدی دل امیرالمومنین را نمی لرزاند سینه علی آنقدر وسیع وگشاده است که هیچ چیز حواس حضرت و منحرف نمی کند
🔷وَ فُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ
اگر حالات عارفان را بنگری می بینی که باز شده برای انان درب های آسمان.
آسمان دنیا نه ، آسمان های هفتگانه و جایی که عرش الهی است
🔷 وَ أُعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْکَرَامَاتِ فِی مَقْعَدٍ اطَّلَعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِیهِ، فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ وَ حَمِدَ مَقَامَهُم
آماده میشود[اُعدَّت] برای آنها جایگاه های کرامت. هم کرامت در دنیا و هم کرامت در آخرت. اهل ذکررا خدا به کرامات می رساند .جایگاه اهل ذکرمحلی که خداوند بر آنها نظر افکنده و از سعی شان راضی شده و مقام شان را پسندیده است ْ[حمِدَ مقامَهم]
🔷یَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ رَوْحَ التَّجَاوُز
اهل ذکر طلب وزش نسیم[تَنَسَّم] عفو و درگذشتن[تَجاوُز] الهی را می گیرند .اهل ذکر به جایی میرسد که وزش نسیم الهی را لمس می کنند .
پیامبر فرمود بر روزگاران شما نفحاتی است باد خنکی می وزد حواستان باشد این نفحات را دریابید هر کس در زندگی در موقعیتهایی قرار می گیرد که سبب رشد است اگر حواس جمع باشد می تواند آنها را درک کند اهل ذکر طلب وزش عفو و رحمت الهی را می کنند.
ذکر فقط درخواست مادیات نیست بلکه باید بخواهیم که خدایا خودت را به ما بده نسیم رحمت و قلب مطمئنه و سکینه بر قلب من بده تا به آرامش برسم.
🔷رَهَائِنُ فَاقَةٍ إِلَى فَضْلِهِ
اهل ذکر گروگانهای[رَهائِن] نیازمندی[فاقَه] هستند به فضل خدای متعال .
یک) اهل رهن هستند یعنی در گرو خدایند.
دو) فقیرند خیلی مقام دارند ولی هیچگاه خود را از غیر خدا بی نیاز نمی بینند .
خدایا ما محتاج تو هستیم. به غیر خدا توجهی ندارند ولی در مقابل خدا ( اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلیَ اللهِ وهُوالغَنِیُّ الحَمید، فاطر- ۱۵) نگاهشان به خدا نگاه فقیری است که بدر خانه کریم آمده از خدا تقاضا میکنند . ومحتاج فضل و رحمت خدا هستند.
🔷واُساری ذِلَّهُ لِعَظمَتِه
اهل ذکر اسیرانی [اُساری] که در برابر عظمت خدا ذلیل هستند.
رهن بودن، گروگان بودن، اسیر بودن بد است ولی اسیر خداو گروگان خدا بودن خوب است
(من ازآن روز که دربند توام آزادم)
اسیر مال و شهوت بد است اسیر خدا بودن انسان را حر میکند. ( اَنتَ الحُر کَما سَمَّتکَ اُمُک) تو واقعاً حُری همانگونه که مادر تو را حر نامید .
ذکر انسان را به جایی میرساند که اسیرو فقیر خدا می شود جز فضل خدا به هیچ چیز و هیچکس توجه نمیکند اهل ذکر اهل اجتهاد و کوشش اند اهل ذکر در نهج البلاغه معنای متفاوت دارد .
در عرفان های غربی تارک دنیا شدن واز زن و بچه بریدن ذکر است عرفان حضرت علی ، نهی از منکر دارد عرفان خمینی بود که طاغوت را سرنگون کرد .
در حالات امام آمده به شدت اهل ذکر بود مرحوم فقیه ایمانی میگوید گاهی خدمت امام میرسیدیم ایشان اذکاری داشت که در خلال آن حرف نمیزد و جواب نمیداد .عارف نهج البلاغه وسط میدان نهی از منکر و امر به معروف است وسط میدان تلاش و کوشش است
🔷 جَرَحَ طُولُ الْأَسَى قُلُوبَهُمْ
اهل ذکر کسانی هستند که حزن و طولانی بودن حزن ، قلب آنها را مجروح[جَرَح] کرده .اگر قلب محزون است محزون به خاطر غم مردم است مثل علی که خار در چشم و استخوان در گلو دارد علی چرا محزون است چون اهل ذکر است و دغدغه مردم را دارد
🔷وَ طُولُ الْبُکَاءِ عُیُونَهُمْ
چشمان اهل ذکر به خاطر گریه طولانی مجروح شده پلک ها از شدت گریه زخم شدند.در همه ایام اهل ذکر هستند.
غم وناراحتی مردم پلک آنهارا مجروح کرده قرآن کریم فرمود:( اَلا اِنَّ اَولیاءَ اللهِ لا خَوفُُ علیهِم ولاهم یَحزَنون، یونس - ۶۲) اولیای الهی غم دنیا را ندارند غم دین و مردم را دارند. غصه مردم میخورند.
اولیای الهی خوف دنیا ندارند از اینکه کسی راه کج برود.
مرحوم مجلسی در جلد ۶۹ بحار صفحه ۷۰ روایتی از امام صادق آورده.
حزن لباس زیرین عارفین است همیشه متصل به وجود آنهاست حزن از دل عارفین بیرون نمیرود (اَلْحُزْنُ مِنْ شِعَارِاَلْعَارِفِینَ.... اَلْمَحْزُونُ ظَاهِرُهُ قَبْضٌ وَ بَاطِنُهُ بَسْطٌ) ظاهر گرفته است کسی که غمش غم لله باشد انبساط دارد. غم دنیا آدم را بسته و مچاله می کند ولی غم اولیای الهی آنها را بسط می دهد خدا به سبب حزن به اولیای الهی علم می دهد.
امام صادق فرمود: کسی که غم دین دارد وحزن مردم را بخورد خدا علمی به او میدهد که بقیه نمی فهمند آینده را میبیند حالات را می فهمد به جایی میرسد ( کَاَنَهُم یَرَونَ ما لا یَرَیَ الناس ویَسمَعُونَ مالا یَسمَعون)
عارفی که به حزن نرسد به عرفان نرسیده، حزن غفلت از خدا و گناه و قضا شدن نماز صبح و انحراف دیگران را دارد .
حضرت در نامه ۵۳ به مالک فرمود مردم دو گروهند یا همکیشان تو ،و در دین تو هستند. یا کسانی که انسان اند باید غم همه را خورد
🔷لِکُلِّ بَابِ رَغْبَةٍ إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ یَدٌ قَارِعَةٌ
هر جا ببیند دری به سوی خدا گشوده شده آن در را می کوبند[قارعه] تا به خدا برسد اهل ذکر کسانی هستند.دری که به خدا می رسد را میکوبند.
یتیمی می بیند، بین دو نفر دعوا کننده اصلاح ذات البین می کنند.در همه امور وارد میشود و فعال است.
حضرت قبل از شهادت در وصیت نامه خود فرمود(و اصلاح ذات البین) هر دری که به سمت خدا باز میشود آن در را بکوبید
🔷یَسْأَلُونَ مَنْ لَا تَضِیقُ لَدَیْهِ الْمَنَادِحُ وَ لَا یَخِیبُ عَلَیْهِ الرَّاغِبُونَ.
اهل ذکر از کسی درخواست می کند که رحمت او گسترده است و تنگ[تَضِیق] نمی شود درب خانه خدا را می زنند خدایی که هرچه از او بخواهیم وسعت [مَنادِح]و گنجینه او تنگ نمیشود بلکه وسیعتر میشود.و از کسی درخواست می کند که ناامید نمیشوند[لایَخیب] از رحمت او رغبت کنندگان .
خواستن از مصادیق شکر است هرچه بخواهید سفره بزرگتر می شود. هر چه از خدا بخواهید فضلش بیشتر میشود مثل ما نیست که اگر دوبار ازکسی درخواست کنیم خسته شود.
از خدا تقاضا کنید که گنجینه نه تنها کم نمی شود بلکه بیشتر میشود.
در متن ادعیه و دعای بعد از زیارت امام هشتم آمده خدایا اگر پدر و مادرم می دانستند که من چه کاره ام از خانه بیرون می کردند اگر حاکم شهر می دانست من چه کاره ام از شهر بیرون می کرد تو خدایی هستی که همه را بهتر از همه میدانی مرا به خانه ات راه داده ای جوری با من رفتار کردی که همه فکر میکنند آدم خوبی هستم در حالی که تو بهتر از من میدانی که چقدر آلوده ام!
خدا به همه اسرار واقف است اولیای الهی از خدا درخواست میکنند که هیچ کس از درگاهش ناامید نشده نه تنها پوشاند و محو کرد بلکه مبدل السیئات بالحسنات کیسه پر از گناه را پر از نیکی کرد.
🔷فَحَاسِبْ نَفْسَکَ لِنَفْسِکَ
محاسبه کن خودت را که اگر محاسبه کنید به سود خود است .
ما فکر میکنیم که اگر کار بدی را ترک کنیم برای خدا سودی دارد در حالی که به سود خود است .
🔷 فَإِنَّ غَیْرَهَا مِنَ الْأَنْفُسِ لَهَا حَسِیبٌ غَیْرُکَ.
دیگران محاسبه گری دارند تو لازم نیست به حساب دیگران برسی.
هرکس یا خود، خودش را حساب میکند یا خدا به حسابش میرسد .
اولیای الهی امر به معروف و نهی از منکر می کنند و اگر کسی راه راست رفت مسیرش را مدح و اگر راه اشتباه رفت راهش را نهی می کند ولی کسی را قضاوت نمیکنند.
حضرت فرمود تو به حساب خودت برس برای دیگران حسابرسی هست یا خودشان خودشان را محاسبه میکنند یا خدا آنها را به میز محاکمه می کشاند و حساب شان را می رسد.
در نهج البلاغه آمده(طُوبی' لِمِن شَغَلَه عَیبُه عَن عیُوبِ الّناسِ) خوش به حال کسی که آنقدر متوجه عیوب خودباشد که فرصت رسیدگی به عیوب دیگران را ندارد.
تو وقت اصلاح خودت را نداری چه برسد به رسیدگی به عیوب دیگران.
خدا به برکت امیرالمومنین همه ما را اهل ذکر قرار دهد که در جهت کسب رضای الهی باشیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۲/۱/۱۳ - ۱۱رمضان المبارک
💢بخش اول خطبه۲۲۲💢
کتاب فیض الاسلام۲۱۳
موضوع : تاثیر ذکر الهی بر نورانیت قلب انسان و از خطبه های عرفانی نهج البلاغه است.
این خطبه همچون خطبه قبل و خطبه بعد، از خطب تفسیری قرآن است.
🔵و من کلام له (علیه السلام) قاله عند تلاوته «یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»
حضرت بعد از قرائت بخشی از آیات ٣٧ و٣۶سوره نور این خطبه را ایراد کردند:
فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ «36»
(نور هدایت) در خانههایى است که خدا اذن داده رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود. در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویند.
رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ «37»
مردانى(مرد صفتانی) که هیچ تجارت و معاملهاى، آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات، به خود مشغول نمىسازد، آنها از روزى که در آن، دلها و چشمها دگرگون مىشود، بیمناکند.
✅توفیق ذکر خدا در هر خانه ای به اذن الهی است. خداوند در دل اهل خانه هایی است که ذکرش در آن جاری است و در عین حال که اهل این خانه ها در رفت و آمدند و با جامعه متدین و غیر متدین مرواده دارند وبا بازار در تعاملند، باز هم از یاد خدا غافل نمیشوند.
در کتب تفسیر روایی در رابطه با این آیات آمده:
از محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در رابطه با این آیه سوال شد؟
أَیُّ بُیُوتٍ هَذِهِ یَا رَسُولَ اللَّهِ
منظور از بیوت در این آیه چیست
فرمودند: بُیُوتُ الْأَنْبِیَاءِ
یکی از صحابی برخاست و به خانه علی و فاطمه اشاره کرد و گفت :منظورتان این خانه است؟
حضرت فرمودند:
نَعَمْ مِنْ أَفْضَلِهَا.
بله این خانه از بهترین آنها است.
✅البته خانه همه ما میتواند این ویژگی را داشته باشد هر چند مصداق والای آن خانه انبیاء و امامان است.
منظور از ذکر در این آیات چیست؟
برخی آن را صرفا قرآن میدانند. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ حجر - ۹»
ولی ذکر، هیچ انحصاری ندارد چرا که قرآن نماز را هم ذکر میشمارد «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی؛ طه - ۱۴ »
در خطبه 199 هم در رابطه با بحث نماز از همین آیه «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی» استفاده میکند و نماز را از مصادیق ذکر میداند.
البته به یاد خدا بودن هم ذکر است چه با اذکار قلبی باشد چه لسانی و چه عملی.
طبق فرمایش بزرگان و شارحان نهج البلاغه از جمله مرحوم خویی منظور از ذکر در این خطبه شامل همه مصادیق ذکر شده است.
🔷إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ
خدای متعال ذکر را (با تمام مصادیقش) موجب روشنایی و جلای قلب ها قرار داد.
قلب گاهی با گناه زنگار میبندد، کدام مسگری قلب ما را میتواند چون ذکر خدا صیقل و جلا دهد؟!
✅همانگونه که بیان اسامی و صفات خدا در ابتدا و انتهای آیات به تناسب مفهوم آیه می آید در نهج البلاغه نیز بیان صفات و اسامی الهی با مفهوم جملات تناسب دارد. صفت سبحان در قرآن ونهج البلاغه با ملکوت مرتبط است(فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ) ملکوت جایگاه ملائکه است، وقتی کسی ذکر میگوید با سبحان اللَّه پیوند خورده، سبحانیت خدا با ملکوت پیوند دارد، پس ملائکه قلب او را جلا میدهند.چرا که ملائکه لطیف و پاکند.
سه اثر ذکر:
🔷 تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ
به سبب ذکر گوشی که شنوایی اش را از دست داده[وَقْرَةِ]میشنود.
1️⃣خیلی از حرف های حق را به واسطه سنگینی گوشمان نمیشنویم و آن را کتمان میکنیم، ذکر میتواندباعث شود حرف حق را بپذیریم.
همچنین خیلی از اسرار عالم را با گوشهای سنگینمان نمیشنویم از جمله این ندا ها در روایتی از امام علی علیه السلام آمده :
«إن للّه ِ مَلَکا یُنادی فی کلِّ یَومٍ : لِدُوا لِلمَوتِ ، و اجمَعوا لِلفَناءِ ، و ابنُوا لِلخَرابِ .
خداوند فرشته اى دارد که هر روز ندا مى دهد : بزایید براى مردن، و گرد آورید براى نابودى و بسازید براى ویرانى.»
ذکر خدا این امکان را فراهم میکندکه ما امثال این ندا را با گوش قلبمان بشنویم.
🔷وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ
2⃣ انسان بعد از نابینایی[عَشْوَةِ] بینا میشود.
از آنجایی که این خطبه عرفانی است منظور از بینایی، دیدن با چشم سر نیست؛ بلکه چشم دل منظور است. ذکر چشم دل را بینا میکند.
🔷وَ تَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ،
3⃣ این قلب بعد از لجاجت و دشمنی مطیع میشود[تَنْقَادُ] .
درمان استرس و تند خویی و عصبانیت انس با ذکر است.
همهی این جملات آثاری برای ذکر بود.
✅ هدف از ذکر گفتن نباید رسیدن به مقام و جایگاه های دنیایی باشد بلکه برای جلای قلب باید ذاکر بود.
ذکر چیزی است که قلب را طیب و طاهر میکند به شرطی که لِلَّه باشد اگر به نیت به دست آوردن چشم بصیرت یا اهداف دنیایی باشد، حاصلی ندارد.
در ادامه منظور از اهل ذکر بیان میشود.
🔷وَ مَا بَرِحَ لِلَّهِ عَزَّتْ آلَاؤُهُ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ عِبَادٌ نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ
همیشه برای خدایی که نعمت هایش[آلَاؤُهُ] عزت آفرین بوده است، در هر برهه ای بعد از برهه ای که میآمده و در همه زمانهایی که پیامبران اولوالعزم نبودند[الْفَتَرَاتِ] تا بوده چنین بوده[ مَا بَرِحَ] که بندگانی [عِبَادٌ] داشته که خدا در فکرشان با آنها نجوا و مناجات میکرد[نَاجَاهُمْ] .
منظور از آلَاؤُهُ/نعمت ها، ذکر است.
ذکر عزت است کسی که ذاکر است عزیز وشکست ناپذیر است چرا که به عزت خدا متصل میشود «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ» آیه ٨/منافقون.
در فاصله فترت که پیامبران اولوالعزم نبودند جوامع بی سرپرست نبوده بلکه بندگانی بوده اند که این مسئولیت را در نبود پیامبران به عهده میگرفتند.
چیزی که از کلام بر میآید این بندگان از انبیاء نیستند چرا که پیامبران دو گروهند:
یا مرسلند(صاحب کتاب /اولوالعزم) ویا از انبیاء تبلیغی به شمار میروند.
این بندگان (عِبَادٌ) علمای امتند و اوصیاء وجانشینان پیامبران هستند. از مردم عادی به شمار میآیند که ویژگی آنها این است که خداوند با آنها در ذهنشان مناجات نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ) ، فکر و جان آنها محل وحی الهی است.
همانگونه که قرآن در آیه٧ سوره قصص میفرماید:
وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَى.... ما به مادر موسی وحی و الهام کردیم....
اگر کسی اهل ذکر باشد خداوند به قلب و دلش الهام میکند که چه کند و چه نکند، چه بگوید و چه نگوید.
🔷وَ کَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ،
و خداوند در درون قلب و دل آنها[ ذَاتِ عُقُولِهِم] با آنها مکالمه میکند.
اگر کسی به اینجا برسد حق و باطل را اشتباه نخواهد کرد و کسی که حق را به راحتی تشخیص دهد بصیر است.
اهل ذکر این چنینند.
🔷فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَةٍ فِی [الْأَسْمَاعِ وَ الْأَبْصَارِ] الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ وَ الْأَفْئِدَةِ
اگر کسی به ذکر رسید پس به سبب نور بیداری[یَقَظَةٍ] چشم و گوش و جانش را روشن میسازد. [فَاسْتَصْبَحُوا]
یَقَظَةٍ(بیداری جان) ،اولین مرحله از سیر عرفا است.
این علما ربانی به جایی میرسند که با وجود اینکه از انبیا نیستند ولی به برکت این نور بیداری قلب و دل و گوشو چشمشان را روشن میسازند و همینها قلب و جان و چشم و گوش دیگران را روشن میسازند و جانشین خدا در زمین شده اند.
ویژگی اهل ذکر:
🔷یُذَکِّرُونَ بِأَیَّامِ اللَّهِ
ایام اللّه را به یاد دیگران میآورند.
ایام الله روزی است که مردم به یاد خدا میافتند. به خاطر نعمتی که خدا در آن روز به مردم داده مثل نعمت جمهوری اسلامی در 12 فروردین یا عذابی که به واسطه آن کفار و دشمنان را در آن روز مجازات کرد چرا که تجلی قدرت خدا است. یا معجزه ای که پیامبری در یک روز آورده اند.
در روایات آمده که هر روزی که از جانب خدا به انسان نعمتی میرسد آن روز ایام اللّه است.
پس هر روز ما ایام اللّه است.
🔷وَ یُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ
مردم را از مقام و عظمت خدا میترسانند
با اشاره به عظمت خدا انسان را از انجام گناهان بر حذر میدارند.
همانگونه که از حضرت در روایتی آمده:
وَ لَوْ فَکَّرُوا فِی عَظِیمِ اَلْقُدْرَةِ وَ جَسِیمِ اَلنِّعْمَةِ لَرَجَعُوا إِلَى اَلطَّرِیقِ
اگر کسی به عظمت و به بزرگی نعمت های خدا فکر کند نمیتواند به راه راست نرود و هدایت نشود.
این اشخاص در متن جامعه هستند و مردم را از قدرت عظیم خدا میترسانند تا مرتکب گناه نشوند.
🔷 بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ.
یک عالم میتواند به منزله ی یک نشانه و دلیلی برای هدایت دیگران باشد.
در این جملات زیر بنای امر به معروف که همان ذکر خدا است مشخص میشود :
🔷 مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ
اگر یک نفر راه راست را در پیش گرفت راهش را حمد و تشویق میکنند.
گاهی به راه راست آمده را آنچنان ستایش میکنند که شخص گمان میکند از انبیا و اولیاء شده. پس به جای ستایش خود شخص باید مسیری را که انتخاب کرده را تحسین و ستایش کرد تا موجب غرور در شخص نشود. (حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ)
تایید راه حق به جای ستایش خود شخص از جمله کنشهای این علمای اهل ذکراست.
🔷وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ
واو را به بهشت و رستگاری بشارت میدهند.
🔷وَ مَنْ أَخَذَ یَمِیناً وَ شِمَالًا
اما طرف مقابل که نهی از منکر است: اگر کسی مسیر مستقیم را رها میکرد و به راه راست میرفت.
🔷ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ
راه او را مذمت میکرد.
اگر این را رعایت میکردیم نهی از منکر تاثیرگذار میشد.
خداوند حب به ذات را در درون انسانها گذاشته، اگر ما شخصیت طرف مقابل را خرد کردیم او هم لجاجت میکند و دست از منکر نمی کشد.
به جای رد کردن شخص و شخصیت طرف مقابل، فعل او را رد کنیم.
اگر چه در برخی موارد باید امر و نهی کرد و طرف مقابل را مجبور کرد، ولی تذکر لسانی وظیفه همگانی با این روش حضرت قابل اجراست.
🔷وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ،
او را از هلاکت بر حذر میدارند.
گناه خود گناهکار را به هلاکت میکشاند ولی بندگان اهل ذکر خدا دلشان به حال همین ها میسوزد.
به طور کلی در امر به معروف و نهی از منکر باید معروف و منکر درشت شوند و به چشم بیایند نه کسانی که به آن دو عمل میکنند.
در نهی ازمنکر باید «حسن فاعلی و سوء فعلی» مد نظر باشدیعنی عمل را بد ببینیم نه خود شخص را.
این نگاه در روایات هم منعکس شده مثلا:
پیامبر فرمود عبدالله بن جدعان که از سران کفر است کمتر از بقیه کفار عذاب میشود، وقتی اصحاب علت را پرسیدند فرمود: إِنَّهُ کَانَ یُطْعِمُ اَلطَّعَامَ . چون او سفره اطعامش همیشه پهن بود.
(درکنار دیدن کفر او، باید محاسن او نیز دیده و بیان شود) .
🔷وَ کَانُوا کَذَلِکَ مَصَابِیحَ تِلْکَ الظُّلُمَاتِ
مومنین اهل ذکر چراغ تاریکیها میشود.
چراغ هم جلوی پای خود صاحب چراغ را روشن میکند هم مسیر دیگران را آشکار میکند.
🔷وَ أَدِلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ.
و این افراد راهنمایان شبهات میشوند.
شبهات جامعه را گاهی مطالعه جواب نمیدهد، بلکه شخصی را میخواهد که گوشش به دهان خدا باشد. قلبش متصل به الهامات الهی باشد تاجواب شبهه را از خدا بگیرد و ارائه بدهد.
جهاد تبیین همین است، کسی که نورانی و اهل ذکر باشد حرف که میزند گره های ذهنی دیگران را باز میکند.
بحث ذکر در روایات خیلی مفصل ذکر شده است:
مرحوم کلینی در جلد 2 کافی بخشی ذیل عنوان «باب الاشتغال بذکر الله» چنین آورده اند:
🔵امام صادق: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ مَنْ شُغِلَ بِذِکْرِی عَنْ مَسْأَلَتِی أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِی مَنْ سَأَلَنِی .
خدا میگوید اگر کسی به جای درخواست و مسئلت مداوم از من، به ذکر من مشغول شود و به آن انس بگیرد من بیش از درخواستش را به او عطا میکنم.
البته این نفی دعا و درخواست نیست ولی باید به ذکر و مناجات هم توجه کرد.
گاهی باید با خدا حرف زد و چیزی طلب نکرد
🔵إِنَّ اَلْعَبْدَ لَیَکُونُ لَهُ اَلْحَاجَةُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَبْدَأُ بِالثَّنَاءِ عَلَى اَللَّهِ وَ اَلصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ حَتَّى یَنْسَى حَاجَتَهُ فَیَقْضِیهَا اَللَّهُ لَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَسْأَلَهُ إِیَّاهَا.
امام صادق فرمود: اگر بنده قبل از ابراز خواسته با خدا حرف بزند و حمد و ثنای او را بگوید و صلوات بر پیغمبر و آل پیامبر بفرستد تا آنجایی که اصلا یادش برود آمده بود حاجتش را بگیرد، خدای متعال بدون دعا و درخواست حاجتش را عطا میکند.
🔵اَلذَّاکِرُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی اَلْغَافِلِینَ کَالْمُقَاتِلِ فِی اَلْمُحَارِبِینَ .
امام صادق: اگر کسی در میان جمعی از اهل غفلت باشد، و او بدون ریا و عجب حواسش جمع خدا باشد، به یاد خدا باشد مانند کسی است که در حال جنگ با دشمنان است. این ثواب اهل ذکر است
اللهم اهدنا الی سواء السبیل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️